لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:19
زیگموند فروید ( 1865 تا 1939.م )
فروید از جمله متفکران پرتأثیر است که در زمینههای مختلف چون روانشناسی، دین، فرهنگ، ادبیات، فلسفه و ... تأثیرات گوناگونی برجای گذاشته است. این تأثیرات بر متفکران پستمدرنیست و بر جامعهی معاصر بسیار مشهود است.
آثار فروید: ویراستِ استاندارد آثار فروید 24 جلد است که میتوان آنها را به سه دستهی عمده تقسیم کرد:
1- آثار در حوزهی روانشناسی بالینی: کتابهای "تحقیقاتی دربارهی هیستری"، "تعبیر رؤیا"، "آسیبشناسی روانی زندگی روزمره"، "لطیفه و رابطهی آن با ضمیر ناخودآگاه"، "سه مقاله دربارهی نظریهی جنسیت"، "پیشدرآمدی عمومی بر روانکاوی". "تعبیر رؤیا" جزء مهمترین کتابهای وی به حساب میآید.
2- آثار در حوزهی مباحث فرهنگی: "توتم و تابو"، "روانشناسی گروهی و تحلیل خود"، "موسی و یکتاپرستی".
3- آثار در باب تأملات فلسفی و موضوعات فراروانشناسی: "ورای اصل لذت"، "آیندهی یک توهم"، "تمدن و ملالتهای آن". "ورای اصل لذت" هوشمندانهترین و خیالانگیزترین نوشتهی فروید است.
"ژاک لکان" در حوزهی فراروانشناسی فروید تحقیقات و بررسیهای قابل توجهی ارائه داده است. موضوع مکتب فروید، "رفتار نابهنجار" است یعنی فروید از "بیمار" شروع میکند و موضوع "جنسیت در بیماری" در تفکر روانتحلیلگری فروید نقش بسیار مهمی دارد.
ساختار دستگاه روانی انسان:
شخصیت انسان سه پایگاه یا نظام دارد:
- نهاد ( بن/ Id ): "نهاد" نظام اساسی شخصیت انسان را تشکیل میدهد و قالبی است که خود و فراخود در آن شکل میپذیرند. مهمترین جزء "نهاد" غرایز هستند که از سامان بدن سرچشمه مىگیرند. نهاد شامل هر فرآیندی است که به طور ارثی هنگام تولد با انسان هست. مثلا مجموعهی غرایز کودک، جنبههای زیستی او، امیال و نیازهای او در این پایگاه قرار دارد. کودک دنبال ارضای نیازها و دفع دردهایش میباشد و در این ساحت تنها از "اصل لذت" پیروی میکند.
- خود ( من/ ego ): بخشى از "نهاد" از آن حالت اولیه به سازمان ویژهیى تبدیل میگردد که از این پس همچون واسطهیى بین "نهاد" و دنیاى بیرونى عمل مىکند. فروید این حوزه از ذهن و روان را "خود" مینامد. به نحوی "خود" قوهی مجریه و مرکز تصمیمگیری شخصیت انسان است. "خود" حرکتهاى اختیارى را تحت فرمان خویش دارد. "خود" رخدادهای بیرونی را از این طریقها مدیریت مىکند: 1) از راه واقف شدن به محرکها؛ 2) از راه انباشتن تجربیاتى درباره آنها ( در حافظه )؛ 3) از راه اجتناب از محرکهاى فوقالعاده قوى ( با گریز از آن محرکها )؛ 4) از راهِ حل و فصل کردن محرکهاى ملایم ( با سازگارى )؛ 5) از راه فراگیرى نحوهی ایجاد تغییرات مصلحتآمیز در دنیاى بیرونى، تغییراتى که به نفع "خود" هستند ( با فعالیت ). اما در ارتباط با "نهاد"، "خود" رخدادهای درونی را از این طریقها انجام مىدهد: 1) از راه مسلط شدن بر خواستهاى غرایز؛ 2) از راه تصمیمگیرى دربارهی این که آیا آن خواستهها اجابت شوند یا خیر؛ 3) از راه موکول کردن اجابت آن خواستهها به زمان و اوضاع مساعد در دنیاى بیرونى؛ 4) از راه سرکوب کردن تمام تحریکاتِ آن خواستهها. تفاوت بین "نهاد" و "خود" در این است که "نهاد" فقط واقعیت ذهنی را میشناسد و تابع اصل لذت است، اما "خود" بین فرایندهای ذهنی و اشیاء دنیای خارج تفاوت قائل میشود و همچنین از "اصل واقعیت" پیروی میکند. در کل، فروید دو نظریه دربارهی "خود" ارائه میدهد: یکی کنش اصلی "خود" پرداختن به واقعیت است از طریق ادراک و آگاهی و طبق نظریهی دیگری "خود" در پیوند با امیال ناخودآگاه ساختار میپذیرد.
فراخود ( فرامن/ super ego ): "فراخود" بازنمای ارزشهای مرسوم و ایدهآلهای اجتماعی درونی شده است که توسط پدر و مادر به کودک عرضه میشوند. "نهاد" و "فراخود" به رغم تمام تفاوتهاى بنیادینشان، واجد یک ویژگىِ مشترک هستند: این دو نیروى کنشگر روان تأثیرات گذشته را بازنمایى مىکنند. "نهاد" بازنمود تأثیر وراثت است و "فراخود" در اصل بازنمود تأثیرات اشخاص دیگر، حال آنکه "خود" عمدتا حاصل تجربیاتِ فرد است و به عبارت دیگر، رخدادهاى اتفاقى و در زمان حاضر محتواى آن را تعیین مىکند. "فراخود" دو قسمت دارد
مقاله درباره زیگموند فروید