نوع فایل: word
قابل ویرایش 228 صفحه
مقدمه
گفتار اول مبانی اعتراض به آراء دادگاهها و مراجع قضائی
الف – مبانی حقوقی و فلسفی
با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی جوامع انسانی از روزگاران گذشته تا کنون به این نتیجه خواهیم رسید فلسفه وجودی نهادهای سیاسی و قضایی نیز در گذر زمان رو به تغییر و تحول نهاده است .روزگاری دولت و به طور کلی قوه حاکمه تنها از آنرو حاکم بود که به وسیله ای توسن قدرت را به چنگ آورده بود و زیر دستان نیز به علت ضعف در مقابل چنین قدرتی تنها راهی که در پیش داشتند،همان اطاعت و فرمانبرداری بود قسمت عمده تاریخ سیاسی را چنین روندی در بر می گیرد و دوران حکومت قدرت زائیده زور فصل عظیمی را به خود اختصاص می دهد. اما همراه با رشد عقلی منطقی بشر در حوزه های فلسفه و علوم مختلف،مبانی ایدئولوژیک حاکم بر روابط سیاسی نیز رنگ دیگری به خود می گیرد و انسان چشم و گوش بسته دیروز،آن مبانی پیشین را ذره ذره به زیر سوال می کشاند به طور مثال این فکر ممکن که « حکومت حق نخبگان است و دیگران صلاحیت تصمیم گیری در امور کلان را فاقد می باشند » ازروزگار فلاسفه بزرگ یونان در جریان بوده، قداست خود را از دست میدهد و پایه های اندیشه فلسفه جدید شکل می گیرد. در یک چشم انداز کوتاه به آغاز اولین تفکرات فلسفه جدیدغرب که درگیر ودار ورود جهان به عصر جدید می بود، این امر روشن خواهد گردید که آنچه پابه پای چنین تحولی و به موازات آن روبه تحول و گسترش نهاده،بیش از هر چیز فلسفه سیاسی بوده است.در پی چنین تحولاتی است که نهادهای قضایی نیز که به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای دولت به مفهوم اعم مطرح بوده و در حقیقت ابزار دست حاکمان می باشد، دچار تغییر و تحول گردیده و اصول و چهارچوب های حاکم برآن دچار تغییرات عمده می گردد.
از لحاظ تحلیل ریشه های چنین تحولی،نقش اول را همین اندیشه های فلسفی بر عهده دارد.به طور مثال اصل تفکیک قوا که تکیه عمده آن براستقلال دستگاه قضایی از قوه مجریه و مقننه است بیشتر از آنکه از اندیشه ای حقوقی تراوش نموده باشد، از تفکری فلسفی و توسط اندیشمندان فلسفی بارور گردیده است. در نتیجه تحلیل و تجزیه عمیق و صحیح قوانین حاکم بر چنین اصلی نیز کاملا وابسته به شناخت مبانی فلسفی توجیه کننده آن دارد حق اعتراض به آراء دادگاهها نیز از جمه حقوقی است که روند به رسمیت شناختن آن و چگونگی تثبیت آن را می بایست در سیر تحول اصول حاکم بردستگاه قضائی دنبال نمود و برای رسیدن به چنین حجتی می بایست ابتدائا صغری و کبری این استدلال را روشن ساخت.
فهرست مطالب:
الف – مبانی حقوقی و فلسفی
اول – امکان صدور رأی به اشتباه
دوم - ضرورت ثبوت و قطعیت آراء محاکم
ب-پذیرش حق اعتراض به آراء و دادگاهها بین المللی
ج-پذیرش اصل در نظامهای مختلف حقوقی
1-نظام حقوقی کامن لا
2- نظام حقوقی نوشته
3- نظام حقوقی اسلام(امامیه )
گفتار دوم انوع حق اعتراض به آراءدادگاهها در نقلام های مختلف حقوقی و
تعیین جایگاه پژوهش
الف – انواع و معیار های تقسیم
1- مفهوم پژوهش خواهی در نظام حقوققی رومی ژرمنی
2- مفهوم پژوهش در نظام حقوقی کامن لا
ج- دادگاه تجدید نظر (court of Appeal)
د- مجلس اعیان یا خانه لرد ها(House of lords)H.L
بخش دوم شرایط پژوشه
گفتار مقدماتی
چه کسی می تواند پژوهش خواهی نماید؟
الف – نمایندگان قانونی اصحاب دعوا
ج- وارد ثالث
2- برعلیه چه کسی می توان پژوهش خواست؟
3-نقش توصیف دادگاه در قابلیت پژوهش
الف – دعاوی مرکب
ب- طرفین متعدد
ج- متفرعات دعوا
گفتار اول قابلیت پژوهش
اول دعوای مالی
دوم دعاوی غیر مالی
ب- قرارها
ج- تصمیمات دادگاه درامور حبسی
د – استثنائات
1- آراءمستند به اقرار در دادگاه
2- آراء مستند بره رای کارشناس
گفتار دوم » عدم اسقاط حق پژوهش
گفتار چهارم مطالعه تطبیقی
الف – انگلیسی
1- پذیرش اصل و استثنائات آن
2- پژوشه خواه و پژوهش خوانده
ب- لبنان
1- عدم صلاحیت محلی یا ذاتی
2- پژوهشخواه و پژوهشخوانده
بخش سوم پژوهش خواستن (آیین عملی )
مقدمه
ب- شرایط دادخواست
ج-مرجع تقدیم دادخواست
الف نقیص دادخواست
پروژه بررسی مبانی اعتراض به آراء دادگاه ها و مراجع قضائی. doc