دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:html
بسم الله الرحمن الرحیم
مؤلّف کتاب « مصباح الشریعة » تاکنون ناشناخته مانده است . شاید علّت ناشناخته ماندنش از شدّت خلوص او بوده که نخواسته نامش معلوم شود . این کتاب داراى صد فصل است و در هر فصلى روایتى ، از قول امام جعفر صادق (علیه السلام) ، آن دریاى حقایق که حاوى عالى ترین مسائل عرفانى و اخلاقى است نقل شده است .یادگیرى مسائل مطرح شده در این کتاب آسان و عمل به آن در خور قدرت هر مکلّفى است .
برخى از کتاب هایى که تحت عنوان عرفان تنظیم شده است ، خالى از مسائل وارداتى ، یا قصّه هاى عجیب و غریبى که به دور از منطق است ، یا برنامه هایى که زمینه اى براى عمل ندارد ، نیست . کتاب هایى به عنوان عرفان موجود است که مخلوطى از فرهنگ بشرى و الهى است و نمى توان به تمام مطالب آن تکیه کرد .
امّا کتاب « مصباح الشّریعه » کتابى است که بیشتر مطالب آن با آیات قرآن و روایاتِ مستندِ وارده از رسول حق و امامان معصوم مطابقت دارد و به گونه اى نیست که نتوان به آن اعتماد کرد .
این کتاب همواره به عنوان منبعى عرفانى و اخلاقى که مطالبش از سرچشمه ى حقیقى عرفان و اخلاق ; یعنى دریاى بیکرانه اى دانش امام معصوم گرفته شده است ، مورد توجّه بسیارى از بزرگان دین بوده و بعضى از عاشقان سیر و سلوک بر آن شرح نوشته ا ند . بعضى از شروح مبسوط و بعضى نیمه تمام و تعدادى هم به عنوان ترجمه که در بعضى از فصول همراه با شرح مختصرى است به چاپ رسیده است .
پس از انقلاب اسلامى ایران ، گرایش مردم ، به ویژه نسل جوان ، از طریق سخنرانى هاى بنیان گذار نهضت ، به عرفان و اخلاق شدید شد .در مجالسى که در ماه رمضان و محرّم و صفر منبر مى رفتم ، کراراً درباره ى کتاب هاى عرفانى و اخلاقى ، به خصوص مسائلى از قبیل ورد و ذکر ، عارف و عاشق ، خانقاه و صوفى ، قطب و مرشد ، مرید و مراد از طرف نسل جوان تشنه ى معارف ، مورد پرسش قرار گرفتم . بى تردید هر مرکزى را به نام مرکز عرفان و هر کتابى را به نام کتاب عرفان و هر مدّعیى را به نام عارف ، به خصوص کسانى که قبل از انقلاب با ساواک سروسرّى داشتند و به دست بوسى پهلوى افتخار مى کردند ، نمى توانستم به عنوان مراکز و منابع عرفان معرّفى کنم . چاره اى ندیدم جز این که بر کتاب « مصباح الشّریعه » با کمک آیات قرآن و روایات و گوشه هایى از حیات پر فروغ اولیاى حقیقى الهى ، شرح مفصّلى بزنم و از این طریق در حد توان خود اداى تکلیفى کنم .
این کار را با عنایت خدا شروع کردم و قبل از آنکه قلم به دست بگیرم و سطرى از سطرهاى شرح را بنویسم وضو گرفته و رو به قبله مى نشستم و سپس وارد نوشتن مى شدم . سرانجام با خواست خدا این شرح در دوازده جلد که تمام آن با وضو و رو به قبله نوشته شده به پایان رسید .
خدایم شاهد است که عنوان کردن مسئله ى وضو و رو به قبله بودن کار ، جنبه ى تعریف از عمل ندارد ; بلکه مى خواهم به مؤلّفان کتابهاى مذهبى بگویم که اوّلاً نوشتن با طهارت و رو به قبله بودن هنگام کار سخت نیست ، ثانیاً اثر عجیبى در معنویّت کتاب دارد و چه نیکوست که تمام امور تألیفى بدین صورت انجام بگیرد .روزى که شروع به نوشتن شرح کردم از طرف زورگویان زمان به وسیله ى صدّام کافر جنگ سخت و خونینى به ایران اسلامى تحمیل شده بود . گذشته ى از این منافقانِ داخلى حمله هاى ناجوانمردانه اى خود را متوجّه روحانیّت شیعه کرده و در اندک مدّتى بسیارى از بزرگان دین را به شهادت رساندند .
من که فکر مى کردم به توسّط بمبارانهاى عراق و موشک اندازیهاى گرگى مانند صدّام ، یا گلوله هاى منافقین به عمرم خاتمه داده شود ، براى اتمام شرح عجله داشتم ، و با اینکه در میان آن همه حوادث داخلى در اکثر عملیّات رزمى هم همگام با رزمندگان و بسیجیان دلاور در نبرد حق و باطل شرکت کردم ولى توفیق رفیقم نشد و در عوض شهادت ، خداوند مهربان عنایتش را رفیق راهم کرد تا این شرح به پایان برسانم . اکنون که این مقدّمه را مى نویسم دو سالى است که جنگ خاتمه یافته و مصیبت عظیم ارتحال حضرت امام خمینى پشت مسلمانان را شکسته است . و این نوشتار براى چاپ سوم آماده مى شود ، امید است این برنامه جامه اى عمل بپوشد ، و پس از آن با عنایت حضرت محبوب ده جلد دیار عاشقان شرح صحیفه ى حضرت زین العابدین (علیه السلام) به زینت چاپ آراسته شود .
از دیدگاه مصباح الشریعه بزرگان
شایان ذکر است این کتاب از نظر علماى بزرگ شیعه مورد توجّه قرار گرفته است . در یک جمع بندى نظر بزرگان را در جهت گیرى به آن پنج دسته مى بینیم .
1 . گروهى که در نفى و اثبات و ردّ و قبولش سکوت کرده اند .
2 . دانشمندان و بزرگانى که عقیده دارند ، مؤلّف عارف این کتاب ، از فرهنگ به جامانده ى حضرت صادق (علیه السلام) ، این صد باب را تنظیم کرده و انشاى آن از خود مؤلّف است نه کلمات مستقیم امام (علیه السلام) .
3 . بیشتر بزرگان دین و پرچمداران تربیت و اخلاق و عرفان به این کتاب به دیده ى احترام نگریسته و آن را قابل قبول و عمل دانسته و عقیده دارند که مؤلّف کتاب از مجموع روایات حضرت صادق (علیه السلام) این کتاب را تألیف کرده است ; چیزى که هست از ده ها روایت جملاتى انتخاب کرده و آن جملات را به هم پیوسته تا براى هر فصلى روایتى تنظیم کرده باشد .
4 . عدّه اى که به این کتاب با نظر بدبینى نگریسته و آن را از ساخته هاى صوفیّه یا دست پخت فضیلِ عیاض دانسته اند و به طور کلّى این مجموعه را مردود شمرده اند .
5 . دسته اى از دانشمندان که در قبول و ردّش جانب احتیاط را مراعات کرده و فرموده اند : گرچه سند آن قطعى نیست ولى عمل به محتویّات آن ـ که قسمت مهمّى از مطالبش موافق آیات و روایات مستند است ـ مانعى ندارد . علاّمه ى مجلسى (قدس سره) از این گروه است و این فقیر بى مایه هم پس از بررسى هاى لازم این نظر را انتخاب کرده ام .
از آنان که این کتاب را مردود دانسته اند شیخ حرّ عاملى صاحب وسائل در کتاب « هدایة الامّه » و دیگر صاحب ریاض « ریاض العلماء » است . و از آنان که به این خزانه ى پر گوهر به دیده احترام نگریسته و آن را قابل اعتماد و عمل دانسته و در صدورش از سرچشمه ى ولایت تردیدى به خود راه نداده اند یکى سیّد رضى الدّین علىّ بن طاووس رضوان الله علیه است که در فصل هفتم از باب ششم کتاب « امان الاخطار » این چنین فرموده است :
« مسافر با خود بردارد کتاب « مصباح الشّریعه و مفتاح الحقیقه » را که از حضرت صادق (علیه السلام) است ; زیرا آن کتابى است لطیف و شریف که راه و رسم سیر و سلوک به سوى خدا را براى سالکان آن راه معرّفى مى کند و روش اقبال به خدا را به انسان یاد مى دهد و اسرار مطویّه در خود را در اختیار و دسترس خواننده مى گذارد . خلاصه ى کلام آن که فواید این کتاب بسیار و حجم آن کم است . به عبارت دیگر کثیرالمعنى و قلیل اللفظ است » .
از کسانى که در قبول این کتاب به خود تردید راه نداده شهید ثانى است . او در کتاب « التّنبیهات العلّیه على اسرار الصّلاة » و در « کشف الرّبیه » و در « منیة المرید » و همچنین در « مسکِّن الفؤاد » از « مصباح الشّریعه » مطالبى را نقل مى کند و به طورى که از دقّت در موارد نقل برمى آید ، فهمیده مى شود که وى بر این کتاب اعتماد داشته و اخبار آن را از حضرت صادق (علیه السلام) مى دانسته و در صحّت آن کتاب و ثبوت انتساب این گوهر به آن حضرت تردید و اضطرابى نداشته است .
فیض کاشانى نیز از کسانى است که در کتاب هاى اخلاقى و عرفانى خود از این کتاب مطالبى را نقل کرده و از ملاحظه در موارد نقل استفاده مى شود که آن مرحوم نیز کتاب را معتبر دانسته و نسبت آن را به امام ششم مسلّم و قطعى تلقّى مى نماید و هیچ شک و شبهه اى در این موضوع ندارد .
حاج میرزا ابوالقاسم ذهبى شیرازى ، نظر عالم بزرگوار مرحوم مجلسى را نسبت به کتاب عرفانى و اخلاقى « مصباح الشّریعه » چنین نقل مى کند :
« بر تو باد که بر کتاب « مصباح الشّریعه » ملازمت نمایى ، شهید ثانى آن را به اِسناد خود از حضرت صادق (علیه السلام) نقل کرده و حاجت به نقل سند نیست ; زیرا متن آن دلالت بر صحّت این کتاب دارد » .
گروه بسیارى از علماى شیعه و از معتبرترین و موثّق ترین دانشمندان بزرگوار و کم نظیر از جمله : ابن فهد حلّى در « عدّة الدّاعى » ، کفعمى در « مجموع الغرائب » ، سیّد هاشم بحرانى در مقدّمه ى « برهان » ، نراقى در « جامع السّعادات » ، مرحوم سیّد حسین قزوینى در بحث پنجم « جامع الشّرایع » ، سیّد على خان در « شرح صحیفه ى سجّادیّه » ، عالم عارف شریف لاهیجى در تفسیر نفیس خود ، و حضرت امام خمینى رضوان الله علیه در کتابهاى اخلاقى و عرفانى خویش احادیثى از این خزانه ى پر مایه نقل کرده اند .
ذهبى شیرازى در ابتداى « مناهج انوار المعرفه » که نام شرح او بر « مصباح » است مى فرماید :
« پس از تفحّص در آثار حضرت سیّدالمرسلین ، و اخبار آل طه و یس علیهم سلام الله ربّ العالمین ، مجموعه اى جامع تر از رساله ى « مصباح الشّریعه و مفتاح الحقیقه » که حاوى اسرار و بطون و حقایق شریعت مقدّسه باشد نیافتم و چون این رساله منسوب و مستند به حضرت امام بحقّ ناطق جعفر بن محمّد الصّادق (علیه السلام)است ، لهذا بزرگان اهل دین و معرفت را بهترین سند است » .
از بزرگانى که در صحّت و اعتبار این کتاب تردید نکرده است ، پرچمدار دانش حدیث و درایت و روایت مرحوم حاج « میرزا حسین نورى طبرسى »است .
این مرد بزرگ در جلد سوّم « مستدرک » در خاتمه ى کتاب که داراى فواید عظیمه اى است از صفحه ى 328 تا صفحه ى 333 بحث گسترده و مبسوطى دارد و دلایل آنان که کتاب را مردود دانسته یا در صحّت آن تردید کرده اند نقل مى کند و با براهین آشکار و دلیل هاى روشن و منطق محکم جواب داده و این کتاب شریف را معتبر دانسته و اخبار آن را در کتاب با عظمت « مستدرک » روایت نموده است .
این مرد بزرگ در پایان بحث خود درباره ى « مصباح الشّریعه » مى فرماید :
« وَقَدْ أَطْنَبْنا الکلامَ فی شرح حالِ المِصْباح ، مَع قِلّةِ ما فیه مِن الأَحْکامِ حِرْصاً عَلى نَثْرِ الآثِر الْجَعْفَریَّة وَالآدابِ الصّادِقیّة وَحِفْظاً لابنِ طاووسَ وَالشّهیْد وَالْکَفْعَمی (رحمهم الله) عَن نِسْبَةِ الوَهْمِ وَالإِشْتِباهِ إِلَیْهِمْ وَاللهُ الْعاصِمْ ».
قاطع و جازم مى گویم که درباره ى کتاب « مصباح الشّریعه » با اینکه کتاب فقهى نیست ، سخن را گسترده کردم و تحقیقم را طولانى نمودم و این به خاطر حرص و ولعى است که به پخش آثار اهل بیت و آداب مکتب حضرت صادق دارم و براى اینکه بگویم بزرگانى چون سیّد بن طاووس و شهید و کفعمى که از طرف عدّه اى به خاطر این کتاب ، متّهم به خیال و اشتباه شده اند ، دامن علم و عمل و آبرو و اعتبارشان منزّه و پاک از این تهمت است . بزرگانى چون اینان در قبول صحّت این کتاب به اشتباه نرفته و دچار اوهام غلط نشده اند .
از کسانى که به این کتاب اعتماد کرده ، عارف کم نظیر ، صاحب اخلاق ملکوتى ، و دارنده ى ملکات فاضله و آراسته به محامد الهیّه مرحوم حاج « میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى » است .
وى در کتاب « اسرار الصّلاة » آن قسمت از روایت « مصباح » را که متناسب با کتاب خود دیده آورده و بر آنها اعتماد کرده است .
عالم پرهیزکار حاج « شیخ حسن مصطفوى » در مقدّمه ى شرح مختصرش بر این کتاب مى نویسد :
« این کتاب به طور مسلّم از مراکز وحى و الهام گرفته شده و به وسیله ى شخصیّتى که ارتباط با عالم غیب داشته تألیف شده است .
در این کتاب دقایق معارف و اسرار حقایق و لطایف اخلاقیّات ، مراحل سیر و سلوک و خصوصیّات مراتب ایمان ، به اندازه اى دقیق و تحقیقى و عمیق ذکر شده است که کم ترین نقطه ى ضعف و انحراف و سستى در خلال جملات و مطالب آن دیده نمى شود و آن چه مسلّم است این کتاب در مرتبه ى فوق کتب مؤلّفه ى متداوله ى علما و محقّقین و عرفا است » .
این بود بخشى از نظریّات محقّقین و بزرگان شیعه درباره ى کتاب « مصباح الشّریعه » که من آن را به عنوان یک منبع اصیل عرفانى و اخلاقى انتخاب کرده و به وسیله ى مطالب آن ، عارف و عرفان را شناسانده و ثابت کرده ام که عرفان ; حالى الهى و احوالى ملکوتى بارقه اى آسمانى در عمق جان انسان است که رشد و ظهور آن در گرو معرفت ، ایمان ، تبعیّت از انبیا و امامان و عبادت خالصانه است و نباید براى اهل ایمان اصطلاح عارف و عرفان موجب وحشت و ترس باشد ، تا بدون تحقیق و بررسى از آن فرار کرده و اهلش را مورد تهمت قرار داده و خداى ناخواسته آنچه خدا راضى نیست در حق آنان بگویند .
به آنان که کتاب را مردود دانسته اند ، باید گفت اگر به دقّت در تمام مطالب آن توجّه مى کردند ، حدّاقل مانند علاّمه ى مجلسى نظر مى دادند ، و از مردود دانستن تمام آن یا نسبت دادنش به صوفیّه امتناع مىورزیدند .
خلاصه مى توان گفت عمده ى مطالب کتاب « مصباح الشّریعه » از چشمه ى جوشان ولایت مطلقه و دریاى علوم اوّلین و آخرین ، حضرت صادق (علیه السلام) است و جاى هیچ گونه تردید و شک نیست و لازم است هر مؤمن متعهّدى و هر عاشق سالکى ، براى رشد حال عرفانى خود به این مجموعه مراجعه کند و تا جایى که در قدرت اوست به آن عمل کند .
برنامه اى که این فقیر در شرح این دریاى با عظمت دارد این است :
نقل تمام روایت هر فصل در ابتد ، شرح جمله به جمله اى آن با کمک قرآن ، روایات ، کتاب هاى اخلاقى ، اشعار حکیمانه اى که با متن مطالب تناسب دارد . البتّه در ضمن تفسیر و شرح ، آن چه از جانب حق به قلبم اشراق شود و از سوى حضرت محبوب ملهَم گردم متذکّر مى شوم و از حضرت ربّ العزّه مى خواهم که مرا از لغزش و خطا مصون بدارد و خوانندگان را جهت تأمین خیر دنیا و آخرتشان توفیق عمل دهد و آنان را در حدّ اعلا از این معارف ملکوتى بهره مند سازد .