فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 22 اسلاید
پاورپوینت درباره خلاصه ای از کتاب درآمدی بر عرفان حقیقی و کاذب
فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 22 اسلاید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 30
فهرست و توضیحات:
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی. 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب.. 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی. 12
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز. 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه. 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت.. 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان. 19
انگیزههای روآوردن به عرفان. 21
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی. 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان. 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی. 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه.
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین.
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی»
مقدمه
مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی نسل امروز و جامعه امروز را پاسخ دهیم. نظر دست اندرکاران این جلسات، یعنی اجلاس امشب و فردا شب، این بود که ابتدا نظریه پردازان محترم، یعنی جناب آقای دکتر یثربی و حجت الاسلام والمسلمین استاد مهندسی، دیدگاههای خودشان را مطرح کنند. تا بعد که سیر بحث مشخص می شود.
جناب استاد یثربی پایه گذار فلسفه عرفان به زبان فارسی در ایران می باشند و شاید همین بزرگوار بودند که در حدود بیست سال پیش، با کتاب فلسفه عرفان باب این بحث را در ایارن گشودند. و از جمله از آثار دیگر ایشان سلسله مباحثی در شرح موضوعی دیوان حافظ، آب طربناک و پس از آن شرحی است که بر رساله قیصری دارند که مجموع این مباحث نشان می دهد که استاد، بصورت عمیق در عرفان کار کرده اند و یکی از افراد مجرب و تئوری پرداز بسیار بزرگوار در ایران پیرامون عرفان می باشند. در خدمت استاد هستیم که مباحثشان را مطرح بفرمایند:
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی
آقای یثربی: در ابتدا عرض کنم غرض از برپایی این محافل این است که ما فکر نکنیم که همین که هستیم باید باشیم، بلکه انشاء الله باید به این سمت حرکت کنیم که چه بسا بتوانیم چیزی بشویم که هنوز هیچ کس به خیالش نمی رسد. چنانکه ما به عنوان بشر این تحول غیر قابل تصور را در علوم و فنون تجربه کردیم. مثلا در چهار قرن پیش شرایط امروز به ذهن هیچ کس نمی رسید، یا در یک قرن پیش به ذهن هیچ کس نمی رسید که حوزه علمیه قم اینهمه امکانات را در اختیار بگیرد، و به مخیله شان هم خطور نمی کرد. پس باید توجه داشت که ما در علوم انسانی هم نباید دچار غفلت شویم و نکنیم که هر چه باید داشته باشیم را داریم و هیچ آیندة بهتر از گذشته مان در انتظار ما نیست. غرض از همه این مناقشات و این جلسات این است که ما از وضع موجودمان به طرف آینده خیز برداریم. من مطمئنم به آینده بسیار روشنی راه خواهیم یافت که الان ما هیچکدام نمی توانیم تصور کنیم. بارها به من می گویند، چرا فقط مسائل را نقد می کنید و راه حل نشان نمی دهید؟ من در جواب می گویم اینگونه نیست که تا این مسائل به ذهنم بیاید عنوان بکنم، بلکه به عقل خودم یک پیشنهادهایی هم می دهم ولی آن پیشنهاد نهایی ممکن است یک قرن یا دو قرن بعد به وسیله یک طلبهای، یا استادی از یک جایی ارائه شود و کلا بصورت بنیادی وضع علوم انسانی ما را دگرگون کند. اما با این تلاشها ما هم در آن فضیلت بعدی شریک خواهیم بود. در حال حاضر ما باید وظیفة خودمان را انجام دهیم.
اجازه بدهیم در مقدمه بحث، اولا این سوء تفاهم را دفع کنم که بعضی ها فکر میکنند من بعضی جاها بنا به مصلحتی یک جور و در بعضی جاها بگونة دیگر صحبت میکنم. یعنی فکر می کنند من آدمی هستم که در یک جلسه از عرفان دفاع میکنم، و در جلسهای دیگر بر علیه عرفان حرف میزنم. یک سوء تفاهم دیگر اینکه بعضیها اینگونه برداشت میکنند که من اصلا بگونهای تعصبآمیز با عرفان مخالفم و به هر صورت میخواهم بهانهای به دست بیاورم تا به این مکتب حمله کنم. در حالیکه اینگونه نیست و بنده هنوز هم تمام وجودم با این مسئله درگیر است، من روحاً عرفان را دوست دارم، بنده هنوز «ضرب زیدٌ» را هم نخوانده بود که در روحیهام این مسائل بوده و حتی جزو مسائل خانوادگیام بوده است، از قضا تصادف است یا هر چیز هست، نمیدانم؟ اولین دعایی هم که پدر بزرگ من برای من از یک شیخ خانقاه گرفته، دعای علم یا چیز دیگر بوده است. در آن وقت من چهار، پنج سال بیشتر نداشتم، بالاخره با چنین محیطی آشنا بودم. الان هم خوشم میآید. من اقرار می کنم که خانقاههای متعددی رفتهام و با مشایخ متعددی گفتگو داشتهام. ما آن زمانی که در قم بودیم این اصلا چنین جوی حاکم بود، بلکه برعکس کاملا جو بر ضد این مسئله بود. در آن زمان فقط ما پنج نفر بودیم که دائما درگیر این مسائل بودیم، دو نفر هم در راه همین سیر و سفر عرفانی تصادف کردند و در سال 1355 از دنیا رفتند، ما در آن زمان مرتب در شهرهای مختلف مثل مشهد، تبریز و... به دنبال اساتید این فن بودیم، ولذا من به عرفان علاقمند هستم و به جامعه هم توصیه می کنم چون عرفان اسلامی، مخصوصاً در ایران اسلامی و در سایة این توحید و تعالیم اسلامی یک ظرافت خاصی پیدا کرده است که عرفان نو افلاطونی این ظرافتها را ندارد. اما پس هنوز هم عرض می کنم هرچه من انکار بکنم الان همین اگر پخش شود اقلا صدها نفر در اقصی نقاط کشور پیش خودشان شهادت می دهند که فلانی راست گفته است، خیلی ها با همین نام و با همین نسبت و با همین تهمت ما را میشناسند، البته من هم خوشم می آید و ابایی هم ندارم. همیشه هم تفننی هم میکنم. من هم مثل خیلیها عاشقم که یک چوبه از این خاک به بالا بتوانیم برویم
دانلود مقاله ویژگیهای زنان در عرفان 13 ص با فرمت WORD
مقدمه
یکی از مهم ترین نیازهای بشری که ریشه در فطرت تمامی انسانها دارد، امور معنوی و عرفان می باشد و راز موفقیت انسانهای با ایمان، توکل و مقام رضا و پیوند و ارتباط آنها با خداست.
در این میان سهم زنان کمتر از مردان نیست و از جهت سیر الی الله و رسیدن به مقام قرب جایگاه یکسانی داشته و دارند و البته علایق معنوی زنان بیشتر از مردان است.
در این نوشتار، ابتدا تحلیلی از عرفان ذکر شده و بعد جایگاه زن در عرفان و زیبایی معنوی او و برخی نمونه های عملی آن بیان شده است.
باگوان شری راجینش (Bhagwan shree Rajneesh) که امروز با نام«اوشو» (OSHO) در جهان شناخته شده است، در ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱ م در هند زاده شد و در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ م کالبد خاکی خود را ترک کرد. بنا به گفته خودش او این نام را از واژه ی اُشنیک (oceanic) به معنای “پیوسته به آب دریا و یکی شده با آن” برگرفته که برای نخستین بار در آثار ویلیام جیمز آمریکایی به کار رفته است. از آنجا که واژه ی اشنیک(دریاگون) تنها به توصیف تجربه می پردازد و شامل شخص تجربه کننده نمی شود، راجینیش واژه ی(اوشو) را برای خود برگزید. اوشو خود این گونه توصیف می کند:
“اوشو واژه ای بسیار زیباست؛ باید آن را به واژگان هر زبانی افزود. در وهله ی اول همان صوتش زیباست:اوشو. این واژه احترام، عشق، حق شناسی و شکر را نشان می دهد. فقط یک واژه خشک مثل«عالی جناب» نیست. واژه ای بسیار دوست داشتنی و آشناست. تقریبا حال و هوای محبوب را دارد.”
او بعدها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای (شخص مقدسی که آسمان بر او گل می افشاند) به کار رفته است. او به خودش، لقب «زوربای بودایی» داد که به معنای «ابرمرد» است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :67
فهرست مطالب:
عنوان
مقدمه.............................
تاریخچه...........................
تقسیم بندی عرفان..................
عرفان نظری........................
عرفان عملی........................
هدف عارف..........................
شرایط سالک یا مرید شیخ یا مراد....
توحید عارف........................
مقامات............................
توبه .............................
ورع...............................
زهد...............................
درجات زهد.........................
مراتب زهد.........................
فقه...............................
صبر...............................
توکل..............................
رضا...............................
تسلیم.............................
حالات .............................
مراقبه............................
قرب...............................
محبت..............................
خوف...............................
رجاء..............................
شوق...............................
مشاهده............................
یقین..............................
اطمینان...........................
ذکر...............................
فهرست منابع.......................
مقدمه
اگر تاریخ ادیان را در طول قرون و اعصار گذشته ورق بزنیم، بی شک باید به این حقیقت واقف شویم که آنچه بیش از همه درتکامل و تفکر بشری اثر گذاشته،ازکانال دین ویامذهب بوده است: قطعا با مطالعه دقیق چنین تفکری است که موقعیت وشرایط خاص روحی و یا حیاتی هر ملتی را میتوان تعیین ومشخص کرد. در این باب مستشرقین اروپایی هم بنوبه خود کتابها و رساله ها به رشته تحریر در آورده اند و هر کدام بنحوی اظهارات خود را به خوانندگان منعکس نموده اند:اما در این میان عرفان ویا تصوف جایگاهی بس عظیم واندیشه ای خاص داشته:زیرا اعتقادداشته اند که کرامت به صاحبش اختصاص دارد بنابراین تصوف وعرفان با الهام از مکتب انسان ساز اسلام از مقام و منزلت ویژه ای برخوردار است و عرفان اصلی همیشه سرمایه خود را از اسلام گرفته و با ارائه تعلیمات درست و نشات گرفته از تعالیم اسلامی الهام بخش معارف عمیق گردد.
در مکتب اسلام: تصوف وعرفان با مشخصات بارزی ارائه گردیده و در مراحل اولیه جهت تزیکه نفس وآراستن خود به ملکات الهی باید از تمام هواههای نفانی خود رهایی یابد تا خود را مظهر حق بداند: شخص عارف و یا صوفی بر مبنای کشف و شهود و عشق بسوی توحید مطلق: فنای فی الله و بقای باالله به مقام والای انسانی خود میرسد تا آن حد که نمی توان مفاهیم عالیه آن را در قالب کلام در آورد: موضوع تحقیق اینجانب مباحثی در زمینه های حالات ومقامات است:اما لازم میدانستم جهت تشریح وتوضیح اقدام به پیش نیازهای بحث و موارد مرتبط به آن اشاره بشود: تا بادیدی روشنتر و واضحتر:به موضوع پرداخته شود :این تحقیق که نتیجه مطالعات اینجانب در طول تدرسیم بوده مرهون اهداف پاک توام با حساس مسئولیت دست اندرکاران نهاد نمایندگی و معاونت محترم امور اساتید و دروس معارف اسلامی میدانم: زیرا به منیت رضای حق وبمنظور دانش افزایی در راستای مهارت بیشتر دین خودمان را نسبت به جوان مسلمان دانشجو دعا کنیم انشاء الله