رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شیطان شناسی در قران

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله شیطان شناسی در قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

مقدّمه :
از آن جا که انسان موجودى است ذاتاً طالب کمال نهایى و سعادت ابدى و همیشه در اندیشه شناخت کمال ابدى و نهایى و راه هاى وصول به آن و نیز شناخت موانع نیل به آن و کیفیت برطرف کردن آن هاست و نیز از آن جا که شیطان را یکى از موانع مهم در راه نیل به کمال نهایى خود مى داند، همیشه سعى دارد تا این موجود پلید را به خوبى شناخته، راه هاى مبارزه با او را نیز بشناسد و از این رو، به لحاظ تاریخى، مسأله شیطان و کیفیت خلقت و فلسفه آفرینش او، برنامه هاى او براى اغواى انسان و دام هاى گسترده و ابزار و وسایل اغواگرى اش، مسأله حزب شیطان و کیفیت مبارزه با آن و مسائل دیگرى از این قبیل همزاد انسان است. همیشه و در هر جا سخن از شیطان بوده، سؤالات متعددى نیز درباره او مطرح مى شده است.

 

آفرینش شیطان
از آیات متعدد قرآن استفاده مى شود که ماده اولیه شیطان "آتش" بوده است; مثلا، در آیه اى مى فرماید: "و اذقلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس کانَ من الجنّ ففسق عن امر ربّه." (کهف:5)
چنان که ملاحظه مى شود، این آیه شریفه، ابلیس را از جن مى داند. ابلیس اسم خاص همان شیطانى است که اغواگر حضرت آدم بود و خداى تعالى در قرآن گاهى با عنوان "ابلیس" و گاهى با عنوان "شیطان" از او تعبیر مى کند.
از سوى دیگر، آیاتى خلقت جن را از آتش مى داند: "والجانَّ خلقناه من نار السّموم" (حجر:27); "و خلق الجانّ من مارج من نار" (الرحمن: 15)
خود شیطان هم خلقت خود را از آتش مى داند، آن جا که خداوند از او سؤال مى کند: چه چیزى مانع سجده کردن تو بر آدم شد، گفت: "انا خیرٌ منه خلقتنى من نار و خلقته من طین." (ص: 76) در جاى دیگر، مى گوید: "ءَاسجدُ لمن خلقت طیناً" (اسراء:61)
اما این که منظور از "آتش" همین آتش معمولى است یا آتش دیگرى شبیه این، از قرآن چیزى به دست نمى آید.
ممکن است گفته شود: اصل معناى جنّ ستر و پوشش است و از این رو، به جنین هم "جنین" گفته مى شود; چرا که در پوشش رحم مادر قرار دارد و مستور است. جنیان را هم به دلیل مستور بودنشان "جنّ" گویند.
به بهشت و باغ نیز "جنّت" گویند; چون تحت پوشش شاخه هاى درختان است. بر دیوانگى هم به دلیل مستوربودن عقل و شکوفا نبودن آن "جنون" اطلاق مى شود.
پس با توجه به آنچه گفته شد، مى توان گفت: ملائکه هم جن هستند; زیرا مستور از چشمان هستند و به صرف این که قرآن مى فرماید: کان من الجنّ ففسق عن امرِ ربّه (کهف: 50) نمى توان به وسیله آن اثبات کرد که ابلیس از فرشتگان نبوده; چرا که ممکن است به دلیل مستور بودن فرشتگان، بر ابلیس هم، که از آن ها بوده جن اطلاق شده باشد.
اما چنین برداشتى خلاف ظاهر آیه شریفه است. علاوه بر آن، در هیچ آیه اى واژه "جن" بر ملائکه اطلاق نشده است، بلکه جن در قرآن نام طایفه اى از موجودات مکلّف است که معمولا در برابر "انس" قرار گرفته; مانند: "یا معشر الجنِّ و الانس الَم یأتِکم رسلٌ منکم یقصّون علیکم آیاتىوینذرونکم لقاءَ یومکم هذا"(انعام:130);
"و ما خلقتُ الجنَّ و الانس الاّ لیعبدون" (ذاریات: 56);
"و لقد ذرأنا لجهنم کثیراً من الجنِّ و الانس." (اعراف: 179)
بنا به قول بعضى از مفسّران، گاهى هم "جن" در برابر فرشتگان قرار گرفته است; مانند: "و یومَ نحشرهم جمیعاً ثم نقولُ للملائکةِ هؤلاءِ ایّاکم کانوا یعبدون قالوا سبحانک انت ولیُّنا من دونهم بل کانوا یعبدون الجنِّ." (سبا: 41) از آنچه گفته شد، جواب این سخن هم که "شیطان نخست فرشته بود، ولى پس از امتناع از سجده بر آدم و تمرّد از امر الهى از درگاه احدیت رانده شد و به اضلال و اغواى خلق پرداخت" نیز روشن مى گردد.
آیا ابلیس از فرشتگان بود؟
ممکن است توهّم شود که ابلیس نیز فرشته اى از فرشتگان الهى بوده; زیرا در بعضى از آیات مربوط به سجده فرشتگان بر آدم(علیه السلام) و امتناع ابلیس از سجده بر آن حضرت، فرشتگان مستثنى منه و ابلیس مستثنى قرار گرفته است. علاوه بر این، ابلیس هم نگفت من از فرشتگان نیستم تا سجده کنم وآنگهى، امام على(علیه السلام)مى فرماید: "ما کان اللّه سبحانه لیدخل الجنة بشراً بامر اخرج به منها ملکاً"
جواب این توّهم: اولا، قرآن تصریح دارد که ابلیس از جن است درآن جا که مى فرماید: "کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه" (کهف: 50)
ثانیاً، از آن جا که ابلیس مدت طولانى در بین فرشتگان بود، در زمره آن ها درآمده بود، و این که قرآن مى فرماید: "و اذقلنا للملائکةِ اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابلیس" مى تواند از همین مقوله باشد.
ثالثاً،آفرینش شیطان ازآتش است، اماخلقت فرشتگان از نور.
رابعاً، قرآن تصریح دارد به این که فرشتگان نافرمانى خدا نمى کنند: "لا یعصون اللّه ما امرهم" (تحریم: 6); "لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون" (انبیاء:26). اما با وجود این، به تصریح قرآن، شیطان از فرمان خدا سرپیچى کرد: "ابى واستبکر و کان من الکافرین" (بقره: 34); "کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه" (کهف: 50); "فسجدوا الاّ ابلیس ابى" (طه: 116); "الاّ ابلیس ابى ان یکون مع الساجدین" (حجر: 30); "الاّ ابلیس استکبرو کان من الکافرین"(ص:74); "انّ الشیطان کان للرّحمن عصّیاً." (مریم: 44)
خامساً، قرآن شیطان را داراى ذریّه مى داند، آن جا که مى فرماید: "واذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربّه افتتخذونه و ذرّیّته اولیاء من دونی و هم لکم عدوٌ بئس للظالمین بدلا." (کهف: 50) اما چنین چیزى براى فرشتگان ثابت نشده است.
سادساً، قرآن مى فرماید: ملائکه براى کسانى که در زمین هستند از درگاه الهى طلب مغفرت و بخشش مى کنند: "و الملائکةُ یسبّحون بحمد ربّهم و یستغفرون لمن فى الارض و بالاسحار هم یستغفرون" (ذاریات: 18) و در جاى دیگر مى فرماید: "الذین یحملون العرش و من حوله یُسبّحون بحمد ربّهم و یؤمنون به و یستغفرون للّذین آمنوا ربّنا وسعت کلّ شىء و علماً فاغفر للّذین تابوا واتّبعوا سبیلک وقهم عذاب الجحیم." (غافر: 7) ولى در آیات متعددى، شیطان را دشمن آشکار انسان مى داند و انسان را از پى روى او برحذر مى دارد: "و انّ الشیطان للانسان عدوٌ مبینٌ" (یوسف: 5); افتتخذونه و ذرّیّته اولیاء من دونی و هم لکم عدّوٌ." (کهف: 50)

 

فلسفه آفرینش شیطان
چرا خداوند شیطان را آفرید تا هم آدم(علیه السلام) و هم فرزندان او را فریب داده، اغوا کند؟ اگر خلق نمى کرد، مسلّماً هیچ یک از بندگان او معصیت و نافرمانى نمى کردند و به طور کلى، آدمیان از شرّ او در امان بودند. پس چرا او را خلق کرد؟
جواب: اولا، خداوند شیطان را جبراً شیطان (به عنوان موجودى شریر و موذى) نیافرید; بلکه شیطان پس از خلقت آن قدر عبادت خدا را انجام داد که در زمره فرشتگان قرار گرفت. امام على(علیه السلام) در این باره مى فرماید: "واعتبروا بما کان من فعل اللّه بابلیس اذ احبط عمله الطویل و جهده الجهید و قد کان قد عبداللّه ستة آلاف لا یدرى امن سنى الدّنیا امّن سنى الاخرة عن کبر ساعة واحدة فمن ذا بعد ابلیس یسلم عن اللّه بمثل معصیتة."
پس این خود شیطان بود که با اختیارات خود از امر الهى تخلف کرد و از سجده بر آدم امتناع نمود و بدین روى، مطرود رحمت الهى شد.
ثانیاً، خداوند انسان را در برابر فریب ها و اغواگرى هاى شیطان بى دفاع نگذاشته، بلکه او را به نیروهاى عقلانى و وحیانى مسلّح نموده است; از یک سو، به وسیله عقل و از سوى دیگر، از طریق وحى از ترفندهاى شیطانى آگاهى پیدا کرده است.
ثالثاً، وجود شیطان براى انسان به یک لحاظ، نعمت است و نه نقمت; چرا که خود وسیله اى براى پیشرفت و تکامل بشرى است; زیرا اگر انسان با نیروهاى مخالف و بازدارنده از صراط مستقیم به مبارزه برخیزد، مسلّماً در تربیت روح و روان و تکامل معنوى او تأثیر فوق العاده اى خواهد داشت.
از سوى دیگر، یکى از سنّت هاى الهى "امتحان" است; به این معنا که اراده خدا بر این تعلّق گرفته که همه بندگانش را به انحاى گوناگون بیازماید: "احسب النّاسُ ان یترکوا و هم لا یفتنون." (عنکبوت: 2) خلقت شیطان هم خود وسیله اى براى آزمایش انسان هاست; زیرا انسان با توجه به این مسأله سعى مى کند با انواع مکر و حیله هاى او مبارزه کند و با کمک و استمداد از عقل و وحى الهى، در برابر انواع توطئه ها و برنامه ها و نیرنگ هاى شیاطین انس و جن مقاومت کند و تسلیم نشود و بدینوسیله به عالى ترین مراتب کمال و سعادت انسانى نایل شود. بله، او مى تواند با اختیار خود، اسیر شعارهاى شیطانى و مغلوب هواهاى نفسانى خویش گشته، به دانى ترین مراتب حیوانى سقوط کند. و معمولا افراد بى ایمان نسبت به معاد این چنین هستند: "و لتُصغى الیه افئدة الّذین لایؤمنون بالاخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون." (انعام:113)

 

آیا انسان در برابر شیطان مجبور است؟
نه تنها انسان با علم حضورى، پى به مختاربودن خود مى برد و نه تنها آیات متعددى از قرآن دلالت بر اختیار انسان مى کنند، بلکه آیات فراوان دیگرى نیز دلالت دارند که انسان در برابر شیطان مسلوب الاختیار نیست، بلکه شیطان از طریق تزیین (آراستن، زیباجلوه دادن) ، وسوسه ، دعوت ، تسویل (فریفتن) استزلال (لغزاندن) ، افتنان (به فتنه انداختن) اضلال (گمراه کردن) ، ایحاء (القا کردن سخن، وحى کردن، وسوسه کردن) وعده دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مى دهد و این همه، از لوازم شیطنت است. باید توجه داشت که اگر در بعضى از آیات اشاره به سلطه شیطان بر بعضى افراد شده، این سلطه تکوینى نیست و از این رو، شیطان در قیامت، به هنگام رویارویى با پیروان خود مى گوید: "انّ اللّه وعدکم وعدالحقّ و وعدتکم فاخلقتکم و ما کان لى علیکم من سلطان الاّ ان دعوتکم فاستجبتم لی فلاتلومونی ولوموا انفسکم و ما انتم بمصرخیّ انّی کفرت بما اشرکتمون من قبل..."(ابراهیم:22)
البته روشن است که سلطه در آیه شریفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطه اى مى شود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افکار و اندیشه ها.
دعوت شیطانى و تزیین اعمال و تسویل و وسوسه توسط شیطان ممکن است در انسان میل و شوق به گناهان ایجاد کند و انسان هم پس از آن به راحتى تن به معصیت و نافرمانى خدا دهد، ولى این به معناى مسلوب الاختیار کردن انسان نیست ،بلکه او مخیّر است که دل و فکر خود را جایگاه و سنگر شیطان قرار دهد یا جایگاه ذکرالهى. بسیارند کسانى که حاضر نیستند، حتى یک لحظه، قلب خود را جایگاه وساوس شیطانى قرار دهند; دل هاى آن ها لبریز از ایمان به خداست و همیشه بر او توکّل دارند و از این رو، شیطان هم بر آن ها هیچ سلطه اى ندارد: "انّه لیس سلطانه على الّذین آمنوا و على ربّهم یتوکلّون" (نحل: 99) او بر بندگان خدا (کسانى که واقعاً بنده او هستند) هیچ سیطره اى ندارد، مگر بر پیروان گمراه خود: "انّ عبادی لیس لک علیهم سلطانٌ الاّ من اتّبعک من الغاوین" (حجر:42)

 

شیاطین انس و جن
بعضى از آیات سخن از شیاطین انس و جن دارند: "و کذلک جعلنا لکلّ نبى عدّواً شیاطین الانس و الجنّ یوحى بعضم الى بعض زخرف القول غروراً و لو شاء ربّک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون و لتصغى الیه أفئدةُ الّذین لایؤمنون بالاخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون." (انعام: 113)
چنان که از آیه استفاده مى شود، شیاطین انس و جن برنامه هاى اغواگرانه خود را به طور پنهانى، سریع و فریبنده به دیگران القا مى کنند و این جاست که در اثر این القاءات دل هاى افراد بى ایمان به آخرت نسبت به آن ها متمایل گشته، سخنان و برنامه هایى را که ظاهرى زیبا و باطنى زشت و کریه دارند، از آنان مى پذیرند و به آن دل گرم مى شوند و از این طریق، به انواع گناهان شقاوت بار آلوده مى شوند: "ولیقترفوا ما هم مقترفون."
نه تنها شیاطین جن، بلکه شیاطین انس هم براى گم راه کردن مردم برنامه ریزى ها مى کنند و از این رو، قرآن به سران منافقان، که از هیچ کوششى براى شکست مسلمانان دریغ نمى کردند، لقب "شیاطین" مى دهد: "واذا لقوا الّذین آمنوا قالوا آمّنا و اذا خلوا الى شیاطینهم قالوا انّا معکم انّا نحن مستهزئون" (بقره: 14)

 

حزب شیطان
از بعضى از آیات استفاده مى شود که خداى تعالى به انسان هشدار مى دهد که شیطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن تلقّى کنید و از پى روى او بپرهیزید که هدفش جز اغواى شما چیزى نیست و او حزب و گروهش را به راه هاى منحرف دعوت مى کند و این جز دوزخ را در پى نخواهد داشت: "انّ الشیطان لکم عدوٌ فاتخذوه عدّواً انّما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السّعیر." (فاطر:6)
اما در این که منظور از "حزب شیطان" چیست، قرآن خود توضیح مى دهد; در بعضى از آیات ، پس از معرفى منافقان و تبیین بعضى از برنامه ها و توطئه هاى آن ها ـ مانند طرح دوستى آن ها با غضب شدگان الهى، در مشکلات و گرفتارى ها با مسلمانان نبودن، با سوگند دروغ اعلان وفادارى کردن نسبت به مؤمنان، با سوگند مردم را از راه خدا بازداشتن وعیدهاى مکرر به آن ها دادن ـ مى فرماید: "استحوذ علیهم الشیطان فانساهم ذکراللّه اولئک حزب الشیطان الا انّ حزب الشیطان هم الخاسرون." (مجادله: 19); شیطان بر آنان استیلا پیدا کرده، یاد خدا را از خاطرشان محو نمود. آنان حزب شیطانند. آگاه باشید که حزب شیطان زیان کارانند.
پس در واقع، حزب شیطان دو مشخصه بارز دارند: یکى سلطه شیطان بر آن ها و دیگرى فراموش کردن خدا. دو مشخصه اى که هر یک از آن ها به تنهایى مى تواند تباه کننده سعادت دنیوى و اخروى انسان باشد و از همین طریق شیطان برنامه هاى خود را اجرا مى کند.
امام على(علیه السلام) مى فرماید: "الا و انّ الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله.." ; آگاه باشید که شیطان حزب خود را جمع آورى کردهوسواره ها وپیاده هاى(لشکر)خویش رافراخوانده است.
مرحوم علّامه جعفرى در ذیل کلمات گران سنگ مزبور مى گوید: "مسلّم است که حزبى به نام "حزب شیطان" با علامت مخصوص یا لباس مشخص در هیچ نقطه اى از تاریخ بشرى نمودار نگشته است. ما با هر حزبى که در تاریخ روبه رو مى شویم، با یکى از صفات جالب، که مفهوم آرمانى انسانى دارد، خود را مشخص کرده است، مانند حزب عدالت، حزب آزادى، حزب ترقى خواهان و غیره... بنابراین، مقصود از "حزب شیطان" یک حزب رسمى با یک برنامه معیّن و هدف مشخص شیطانى نیست، بلکه بنا به قاعده اصلى:
ناریان مر ناریان را طالبند *** نوریان مر نوریان را جاذبند
منظور گردهمایى و تشکّل افراد و گردهمایى از انسان نماهاست که هوا و هوس ها و خودکامگى ها... و مقام پرستى و تورم "خود طبیعى" آنان را با یکدیگر متشکّل ساخته، همداستان و همرزم و هم پیاله نموده است. این گونه تشکّل، که امیرالمؤمنین(علیه السلام) آن را "حزب شیطان" مى نامد، از نظر ماهیت و نتیجه، پست تر و وقیح تر از تشکّل حیوانات درنده مى باشد; زیرا درندگان هر اندازه و به هر کیفیتى هم که متشکّل گردند، نمى توانند به فعالیت هاى وسیع تر و عمیق تر از محدوده غرایز معیّن خود بپردازند; مثلا، تشکّل ببرها هرگز نمى تواند تحوّل پلید در گروه ببرها یا دیگر جانداران به وجود بیاورد، در صورتى که حزب شیطان، که از افراد انسانى تشکیل مى یابد، داراى نیروها و استعدادهایى است که به وسیله آن ها مى توانند ارزش ها را نابود کنند، تحوّلات قهقرایى ایجاد کنند، اگر موقعیت ایجاب کند راه هایى را که به پوچى حیات منتهى مى گردد پیش پاى مردم بگسترانند. حزب شیطانى مختصات دیگرى هم دارد; از آن جمله مى تواند از مفاهیم عالى انسانى مانند علم، تکامل، عدالت، وطن، آزادى، سوءاستفاده نموده با تحریک ابعاد آرمان جویى در انسان ها آنان را تا اعماق تباهى براند."
بعضى از آیات هم دلالت دارند که شیطان لشکریانى دارد که آن ها را براى اغواى مردم استخدام مى کند: "و جنودُ ابلیس اجمعون" (شعرا: 95); "انّه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للّذین لا یؤمنون" (اعراف: 27); "واذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الاّ ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربّه افتتخّذونه و ذرّیتّه اولیاء من دونى و هم لکم عدوٌ بئس للظالمین بدلا" (کهف:50)
سخنان امام على(علیه السلام) در نهج البلاغه نیز بیانگر این واقعیت است، آن جا که مى فرماید: "آنان در زندگى به شیطان اعتماد کردند; او را تکیه گاه خویش و ملاک کارشان قرار دادند، او هم آنان را دام خود و وسیله اى براى اضلال دیگران قرار داد و سینه هاى آن ها را لانه خود ساخت. در درون آن ها تخم هاى رذالت و پستى گذاشت و جوجه هاى آن را در دامنشان پرورش داد; با چشم آن ها مى بیند و با زبان آن ها سخن مى گوید و به کمک آن ها بر مرکب اضلال و گم راهى خود سوار شده، کارهاى زشت و ناپسند را در نظرشان زیبا جلوه داده است. اینان مانند کسى هستند که عملشان شاهد بر این است که با مساعدت شیطان انجام شده و گفتار باطل را او بر زبانشان جارى کرده است."
به هر حال، وقتى دل هایى که باید جایگاه یاد و ذکر الهى باشند به لانه شیطان تبدیل شوند، خیالات، وسوسه ها، توهّمات، شک و تردیدها، انکار و تکذیب ها و در نهایت توطئه ها شروع مى شوند; کارهایى که در واقع همگى تخم ریزى ها و یا جوجه هاى شیطانى هستند. آن گاه چنین افرادى خود وسیله اى براى شیطان در جهت صیدکردن و اضلال کردن مى شوند; چشمان آن ها چشمان شیطانى و زبان هایشان زبان هاى شیطانى خواهد بود، به طورى که همه کلماتشان سخنان شیطان است. آرى، افرادى این چنینى همان حزب و جمعیت شیطانى و دست یاران او هستند.
اینان کسانى هستند که قبلا ویژگى هاى انسانى داشتند، اما در اثر پذیرش دعوت شیطان و زیر چتر و حزب او درآمدن، از صراط مستقیم الهى منحرف گشته، آن ویژگى هاى انسانى را از دست دادند و خود به یکى از شیاطین انسى مبدّل گشتند.

 

حزب اللّه
با توجه به آنچه در مورد حزب شیطان و آیات مربوط به آن گفته شد، تذکر این نکته لازم است که از منظر قرآن، حزب دیگرى نیز وجود دارد که در برابر حزب شیطان قرار دارد و آن "حزب اللّه" است. اما در این که منظور از "حزب اللّه" چیست، قرآن ویژگى هاى افراد تحت پوشش این حزب را چنین بیان مى دارد:
"لا تجد قوماً یؤمنون باللّه و الیوم الآخر یوادّون من حادّاللّه و رسوله ولو کان آباؤهم او ابناؤهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فى قلوبهم الایمان و ایدّهم بروح منه و یدخلهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها رضى اللّه عنه و رضوا عنه اولئک حزب الله الا انّ حزب اللّه هم المفلحون." (مجادله:12)
ملاحظه مى شود که قرآن مى فرماید: گروهى را نمى یابى که ایمان به خدا و آخرت داشته باشند، اما با دشمنان خدا و رسولش سازگار و دوست باشند (مؤمن به خدا و آخرت هرگز با دشمن خدا و رسول او طرح دوستى نمى افکند)، حتى اگر آن ها پدران یا فرزندان یا برادران یا فامیلشان باشند. خداوند در دل آنان ایمان را نوشته است و آن ها را به وسیله روحى که از جانب خودش مى باشد تأیید کرده، آنان را به بهشت هایى که از زیر (درختان آن ها) جوى هایى روان است، داخل مى کند و در آن جا جاودان خواهند بود. آن ها از خدا خشنودند و خدا هم از آنان خشنود. (مسلّماً این بزرگ ترین پاداش محبّ است که محبوبش نسبت به او اظهار رضایت نماید; نعمتى که ارزش آن از همه بهشت و نعمت هاى آن بالاتر است.)
آن گاه خداوند متعال در پایان آیه شریفه این جمعیت (و افرادى که داراى چنین خصایصى هستند) را "حزب اللّه" اعلان مى کند و مى فرماید: آگاه باشید که آنان حزب اللّه هستند و آن هایند که اهل فلاح و رستگارى اند.
آیه اى دیگر "حزب الله" را کسانى مى داند که پیرو خدا و رسول او و در خط ولایت باشند: "انّما ولیُّکم الله و رسوله و الّذین آمنوا الذین یقیمون الصّلوةَ و یؤتون الزّکوة و هم راکعون و من یتولَّ اللّه و رسوله والّذین آمنوا فانّ حزب الله هم الغالبون." (مائده: 55ـ56)
از مجموع آیات مربوط به حزب اللّه، استفاده مى شود که آن ها:
1. کوچک ترین سازش و دوستى با دشمنان خدا ندارند;
2. دل هایى سرشار از ایمان دارند;
3. مورد تأییدات الهى هستند;
4. پاداش آن ها بهشت است;
5. هم مورد رضایت الهى هستند و هم آن ها از خدا راضى مى باشند;
6. آن ها رستگاران و اهل فلاح هستند;
7. فقط پیرو خدا و رسول خدا و در خط ولایت هستند;
8. آن ها پیروز خواهند بود (و این وعده اى است قرآنى و الهى).

 

دام ها و برنامه هاى شیطان
پس از آن که ابلیس مأمور سجده بر آدم شد و به سبب کبر و غرورى که داشت از سجده بر او ابا کرد، به خداى متعال گفت: اگر تا قیامت مرا زنده بگذارى، همه فرزندان او ـ جز عدّه کمى ـ را گم راه کرده و آن ها را از راه طاعت و بندگى تو بدر خواهم برد: "قال ارأیتَک هذا الّذى کرمت علىّ لئن اخّرتن الى یوم القیامة لاحتنکنّ ذرّیّته الاّ قلیلا." خداى متعال هم فرمود: برو که کسانى که از آن ها پیرو تو باشند، جهنم جزاى آن هاست که مسلّماً جزایى تمام خواهد بود: "قال اذهب فمن تبعک منهم فانّ جهنّم جزاؤکم جزاءً موفوراً."
در این جا خداوند به اسباب و وسایل و دام هاى شیطانى براى گم راه کردن مردم اشاره کرده، خطاب به شیطان مى فرماید: از آن ها هرکه را توانستى با صدایت تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آن ها بتاز و با آن ها در اموال و اولاد شرکت کن و به ایشان وعده بده. و شیطان جز فریب به آن ها وعده نمى دهد. در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نیست و حمایت گر و وکیلى (همچون) پروردگارت بس است: "واستفزز من استطعت منهم بصوتک و اجلب علیهم بخیلک و رجلک و شارکهم فى الاموال و الاولاد وعدهم و ما یعدهم الشیطان الاّ غروراً انّ عبادی لیس لک علیهم سلطان و کفى بربّک وکیلا." (اسرا: 64ـ65)
به راستى، اگر دقت کنیم، مى بینیم خداى متعال چهار دام و ـ به عبارت دیگر ـ چهار وسیله و برنامه براى شیطان در اضلال و اغواى دیگران برمى شمرد که همیشه در دنیا به انحاى گوناگون کاربرد فراوانى دارند:
1. "واستفزز من استطعت منهم بصوتک"; هر که را توانستى با صدایت تحریک کن و وسوسه نما. امروز هم شیاطین بزرگ انس با پشتوانه و اعتماد به شیاطین جن و ملاک قرار دادن آن ها به وسیله بنگاه هاى عظیم تبلیغاتى خود و ابزار و وسایل دیگر، شایعات و تبلیغات فراوان و دروغینى را براى گم راه کردن مردم و به خصوص جوانان به راه مى اندازند; تبلیغاتى کاملا حساب شده در قالب خبر، شعر، مصاحبه، طنز و مانند آن ها که فقط احزاب شیطانى را یاراى چنین تبلیغاتى است.
2. "واجلب علیهم بخیلک و رجلک"; با فریادت لشگر سواره و پیاده را به جانب آنان روانه کن. بزرگان شیاطین انس هم نیروهاى عظیمى تحت عناوین گوناگون مانند "نیروهاى واکنش سریع" براى اهداف دروغینى مانند مبارزه با تروریسم آماده کرده اند که در هر لحظه و در هر گوشه اى از جهان خواستند، هرطور صلاح دیدند، حمله مى کنند تا به اهداف شیطانى خود نایل شوند; اهدافى مانند سرکوب کردن جنبش هاى آزادى بخش و استقلال طلب، حمایت از اقمار خود، کسب منافع اقتصادى و سیاسى و باج گیرى.
3. "و شارکهم فى الاموال و الاولاد"; و با آنان در اموال و اولاد شریک شو. از جمله برنامه هاى شیطانى احزاب شیطانى در سلطه بر بندگان خدا و اغواى آن ها، رواج مسأله ربا در بین آن ها و سلطه بر منافع اقتصادى آن هاست تا هم اموال و ثروت هاى آن ها را به غارت ببرند و هم آن ها را مطیع خود و در نهایت، منحرف سازند. از سوى دیگر، هجمه فرهنگى به آن ها و شیوع فحشا و منکرات و ایجاد مراکز فساد و ازدیاد فرزندان نامشروع و در یک کلمه، از خود بیگانه کردن جوانان، به طورى که فرهنگ بیگانه را فرهنگ خود بپندارند و به طور کلى، حیوانیت را به جاى انسانیت تلّقى کنند و از فطرت الهى و ویژگى هاى انسانى خود کاملا بیگانه شوند، از جمله برنامه هاى شیاطین است که از طریق مسائل اقتصادى و تهاجم فرهنگى بر ایشان قابل دست رسى است.
4. "و عدهم"; و به آن ها وعده (دروغین) بده و (آن ها را بفریب".
آن ها را با وعده دروغین ـ که اگر به برنامه هاى ما عمل کنید، در آینده نه چندان دور به اوج رفاه و آسایش و دموکراسى خواهید رسید و اگر عمل نکنید، هر لحظه از مدینه فاضله فاصله خواهید گرفت و وعده هاى دیگر ـ اعوان و یاران خود را فریب مى دهند.
اما قرآن در خاتمه هشدار مى دهد تا مبادا بندگان صالح خدا فریب چنین وعده هاى دروغینى را بخورند: "و ما یعدهم الشیطان الاّ غروراً" و شیطان به غیر از فریب دادن، به آن ها وعده اى نمى دهد. و باز خطاب به شیطان فرماید: "انّ عبادی لیس علیهم سلطان"; بر بندگان من (هیچ گونه) سلطه اى نخواهى داشت. "و کفى بربّک وکیلا."

 

بعضى از نشانه هاى کارهاى شیطانى
گفته شد شیطان به انحاى گوناگون از طریق دعوت، تزیین، استزلال و افتنان، انسان ها را اغوا مى کند و این امور هیچ منافاتى با اختیار داشتن انسان ندارند ـ به این معنى که انسان در برابر شیطان مسلوب الاختیار نخواهد بود ـ و نیز گفته شد که در آیات متعددى خداى تعالى به انسان هشدار مى دهد که مبادا از شیطان اطاعت کند.
با توجه به آنچه گفته شد، بعضى از آیات قرآن نشانه هایى را براى کارهاى شیطانى ذکر مى کنند; به این معنا که هشدار مى دهند که شیطان دستور چنین کارهایى را مى دهد.
این مسأله کمال لطف و عنایت الهى را نسبت به بندگانش مى رساند که آن ها را به نحو احسن هدایت مى کند تا مبادا دست خوش وساوس و حیله هاى شیطانى قرار گیرند. به هر حال، بعضى از علایم کارهاى شیطانى عبارتند از:
1. وعده فقر; انسان را از انفاق و اداى زکات و خمس بازداشتن تا مبتلا به فقرنشود: "الشیطان یعدُکم الفقر"(بقره:268)
2. امر به فحشا; "... و یأمرکم بالفحشاء" (بقره: 268);
3. امر به منکر; "فانه یأمر بالفحشاء و المنکر" (نور: 21);
4. ترساندن دوستان خود (تا مبادا جهاد کرده، با کفّار مواجه شوند); "انّما ذلکم الشیطان یخوّف اولیاءه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین" (آل عمران: 175)
5. ایجاد دشمنى بین مسلمانان از طریق شرب خمر و قماربازى: "انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فى الخمر و المیسر" (مائده: 91);
6. بازداشتن انسان از یاد خدا: "و امّا ینسینک الشیطان بعد الذکرى فلا تعقد بعد الذکرى مع القوم الظالمین" (انعام:68); "استحوذ علیهم الشیطان فانسیهم ذکراللّه" (مجادله: 19);
7. در آرزو قرار دادن: "یعدهم و یمنیّهم و ما یعدهم الشیطان الاّ غروراً" (نساء: 120);
8. جدال در مورد خدا: "و من النّاس من یجادل فى اللّهِ بغیر علم و یتّبع کلَّ شیطان مرید" (حج: 3)
نشانه هاى کارهاى شیطان فراوان است، پرداختن به همه موارد، از حوصله این بحث خارج است.

 

وظیفه ما هنگام مواجهه با وسوسه هاى شیطانى
با صرف نظر از آیاتى که به انسان هشدار مى دهند تا مبادا از شیطان پى روى کند (الم اعهد الیکم یا بنى آدم ان لا تعبدوا الشیطان انّه لکم عدوٌ مبینٌ و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم") (یس: 60ـ61) و با صرف نظر از آیاتى که نشانه هاى کارهاى شیطانى را بیان مى کنند (و قبلا ذکر شد) و با صرف نظر از همه آیات هشداردهنده در رابطه با شیطان، قرآن کریم به پیامبر دستور مى دهد که هنگام مواجهه با وسوسه هاى شیاطین، به خدا پناه ببر. "و امّا ینزغنّک من الشیطان نزعٌ فاستعذبالله انّه سمیعٌ علیم" این روش متقین است; آن ها هنگامى که بعضى از شیاطین در اطراف قلبشان شروع به گشت زنى مى کنند تا در آن ها ایجاد وسوسه کنند، متذکّر گشته ناگهان بینا مى شوند (و حجاب غفلت از آن ها برطرف مى شود): "انّ الّذین اتّقوا اذا مسّهم طائفٌ من الشیطان تذکّروا فاذا هم مبصرون" (اعراف: 200ـ201)
"البته استعاذه و پناه بردن به خدا هم خود نوعى تذکّر (و متوجه خدا شدن) است; چرا که معناى استعاذه این است که فقط خداى سبحان است که مى تواند این دشمن مهاجم را با همه نیرویى که دارد، دفع نماید و همین طور استعاذه، خود نوعى توکّل به خداست."
در جاى دیگر مى فرماید: "و امّا ینزغنّک من الشیطان نزغٌ فاستعذ بالله انّه هو السمیع العلیم." (فصلت: 36)
و نیز مى فرماید: "و قل ربِّ اعوذبک من همزات الشیاطین و اعوذبک ربِّ ان یحضرون." به پیامبر دستور مى دهد که بگو پروردگارا من از وسوسه هاى شیطان ها به تو پناه مى برم و (باز) به تو پناه مىبرم ازاین که نزد من حاضر شوند.

 

شیطان سرپرست بى ایمان ها
مسلماً شیطان توان جذب همه افراد را ندارد که بخواهد از روى جبر آن ها را گمراه نماید، بلکه این افراد بى ایمان و دنیاطلب و غافل از آخرت هستند که خود را در اختیار شیطان قرار مى دهند و او را به عنوان ولىّ اتخاذ کرده، اوامرش را امتثال مى نمایند. خداى متعال از سویى مى فرماید: "انّا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یؤمنون" (اعراف: 27) و درجاى دیگر مى فرماید: تسلّط شیطان بر کسانى است که او را به عنوان سرپرست اتخاذ کرده اند: "انّما سلطانه على الّذین یتولّونه و الّذین هم به مشرکون" (نحل: 100) و در جایى سلطه او را بر گم راهان مى داند:"انّ عبادی لیس لک علیهم سلطانٌ الاّ من اتّبعک من الغاوین" (حجر:47) و در جاى دیگر، منافقان را تحت سلطه شیطان مى داند: "واستحوذ علیهم الشیطان فأنسیهم ذکراللّه" (مجادله:19)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   26 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شیطان شناسی در قران

تحقیق در مورد جرم شناسی

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد جرم شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جرم شناسی


تحقیق در مورد جرم شناسی

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

 

فهرست مطالب

جرم شناسی

اشکال مختلف جرم :

مراحل مختلف جرم(عوامل اساسی در ارتکاب

جرم)

می دانیم که طبق تعریف گاروفالو در اولین کتاب جرم شناسی جرائم را به دو دسته کلی تقسیم کرده است :

اول: جرائم قدیمی و صنعتی :

 که در تمام ادوار و اعصار در کشورها وجود داشته و تا آخر هم وجود خواهند داشت. مثل قتل و سرقت که در تمام ادوار کشورها بعنوان جرم شناخته می شود البته اینگونه جرائم بسیار محدود         می باشند.

دوم:جرائم  اعتباری و موردی:

پس جرائمی موردی و اعتباری است که در بعضی از کشورها ممکنست یا در برخی از زمانها یک عمل جرم شناخته شود ولی در کشور یا زمانی دیگری آن عمل جرم نباشد.

مثال ازدواج خواهر و برادر که در هزاران سال پیش جرم نبوده و در طبقه فراعنه مصر و سلاطین ساسانی و اشکانی وجود داشته ولی در عصر حاضر در تمام دنیا جرم شناخته می شود.

مثال دیگر اعمالی است که در برخی کشورها جرم است و در کشورهای دیگر جرم شناخته نمی شود مثال روزه خواری که در کشورهای مسلمان جرم است ولی در کشورهای غیر مسلمان وجود ندارد و نیز    زوجات  که در برخی کشورهای اسلامی جرم نیست ولی در عموم کشورهای غیر اسلامی یا مسیحی یا یهودی جرم است.

و نیز عدم رعایت مقررات مربوط به رانندگی که در صد سال پیش وجود نداشته و امروزه بخاطر وجود اتومبیلها و کثرت استفاده از وسایل نقلیه عدم رعایت این مقررات جرم است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جرم شناسی

خانه » باستان شناسی » پایان نامه ارشد باستان شناسی مجموعه اشیاء برنزی دوره ساسانی

اختصاصی از رزفایل خانه » باستان شناسی » پایان نامه ارشد باستان شناسی مجموعه اشیاء برنزی دوره ساسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خانه » باستان شناسی » پایان نامه ارشد باستان شناسی مجموعه اشیاء برنزی دوره ساسانی


خانه » باستان شناسی » پایان نامه ارشد باستان شناسی مجموعه اشیاء برنزی دوره ساسانی

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                          صفحه

مقدمه ……………………………. 1

فصل اول:کلیات…………………….. 3

1-1 بیان مسئله…………………………… 4

1-2 اهداف تحقیق………………………….. 4

1-3 سوالات تحقیق………………………….. 5

1-4 فرضیات تحقیق…………………………. 5

1-5 روش تحقیق……………………………. 5

1-6 محدودیتهای تحقیق……………………… 6

فصل دوم:تاریخ سیاسی ساسانیان……….. 7

فصل سوم:ظروف……………………… 11

3-1 مشخصات کلی ظروف دوره ساسانی …………… 12

3-1-1 شکل ظروف…………………………… 12

3-1-2 تکنیک ساخت ظروف…………………….. 15

3-1-3 تکنیک تزیینات ظروف………………….. 16

3-1-4 تزیینات ظروف و گاهنگاری آنها…………. 17

3-2 ظروف مفرغی…………………………… 23

3-2-1 بشقابها……………………………. 27

3-2-2 سینی ها……………………………. 37

3-2-3 کاسه ها……………………………. 49

3-2-4 ابریق ها…………………………… 67

3-2-5 گلدانها……………………………. 71

3-3 نتیجه گیری فصل……………………….. 81

فصل چهارم:پیکره ها………………… 85

4-1 مشخصات کلی پیکره سازی دوره ساسانی………. 86

4-2 پیکره های مفرغی………………………. 95

4-3 نتیجه گیری فصل………………………. 142

فصل پنجم:مسکوکات…………………. 145

5-1 مشخصات کلی سکه های دوره ساسانی………… 146

5-2 سکه های مفرغی……………………….. 158

5-3 نتیجه گیری فصل………………………. 197

فصل ششم:نتیجه گیری کلی و پیشنهادات…. 199

6-1 نتیجه گیری کلی………………………. 200

6-2 پیشنهادات ………………………….. 201

پیوست ………………………………… 203

منابع و مآخذ ………………………… 204

چکیده انگلیسی ……………………….. 215

فهرست جدول ها

عنوان                                                                                                                   صفحه

3-1-1 جدول جنبه نمادین برخی از نقوش ظروف فلزی دوره ساسانی    18

3-1-2 جدول طبقه بندی و گاهنگاری ظروف فلزی دوره ساسانی   22

3-2-1 جدول مشخصات ظروف مفرغی مورد مطالعه ….. 80

4-2-1 جدول مشخصات پیکره های مفرغی مورد مطالعه 141

5-2-1 جدول مشخصات سکه های مفرغی مورد مطالعه . 194

5-2-2 جدول تاجهای پادشاهان ساسانی بر روی سکه ها      196

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست شکلها

عنوان                                                                                                                     صفحه

3-2-2-1-1 شکل کاخ بازسازی شده از روی تصویر سینی مفرغی 39

3-2-2-1-2 شکل سینی مفرغی کاخ………………. 40

3-2-2-2-1 شکل سینی مفرغی با نقوش انسانی…….. 43

4-2-2-3-1 شکل سینی مفرغی با نقوش گیاهی…….. 47

3-2-4-1-1 شکل ابریق مفرغی………………… 69

4-1-1 شکل نیم ستون با نیم تنه گچی ………… 91

4-2-1-1 شکل تاج پادشاهان ساسانی ………….. 98

4-2-1-3-1 شکل تاج پیروز اول………………. 105

4-2-1-4-1 شکل تاج یزدگرد دوم و بلاش بر روی سکه ها … 107

5-2-1-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های اردشیر اول    160

5-2-2-1   شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های شاپور اول    164

5-2-3-1   شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های بهرام اول    167

5-2-5-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های نرسی 170

5-2-6-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های هرمز دوم  172

5-2-7-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های شاپور دوم     174

5-2-8-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های شاپور سوم     177

5-2-9-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های بهرام چهارم   179

5-2-10-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های یزدگرد اول    181

5-2-11-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های پیروز    183

5-2-12-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های قباد اول 185

5-2-13-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های خسرو اول 187

5-2-14-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های خسرو دوم 189

5-2-15-1 شکل نوع تاجها و آتشدانهای سکه های یزدگرد سوم    193

 

 

مقدمه :

یکی از درخشانترین دوره های تاریخ فرهنگ و تمدن ایران از نظر ترویج هنرهای گوناگون، دوره ساسانی است. دوره طولانی جهانداری ساسانیان (652-224م) که خود را وارث شیوه و منشی جهانداری هخامنشیان می دانستند، از پادشاهی اردشیر اول آغاز گردیده و با ظهور اسلام و شکست یزدگرد سوم پایان گرفته است.

هنر این دوره دارای ویژگیهای درباری، رسمی و مذهبی می باشد. تاثیرات مذهب در فرهنگ و هنر از آغاز تا پایان دوره کاملاً نمایان است.

دوره ساسانی نه تنها تضمین کننده ی تداوم خلاقیتهای گذشته بوده بلکه با نوآوریهای هنری خود سهم مهمی در عرصه جهانی ایفا کرده است. جامعه و تمدن ساسانی ضمن نگاه به گذشته و بی تفاوت نبودن بر جریانهای فرهنگی روز به دلیل وسعت شاهنشاهی ساسانی که از سرحدات گرجستان و ارمنستان تا سواحل خلیج فارس و دریای عمان و از سواحل سند تا روز فرات گسترده بود، ضمن پذیرش جریانهای متفاوت فرهنگی، عناصر فرهنگی آنها را منطبق با نیازها و سنتهای ملی خود تغییر شکل و محتوا می دهد و تبدیل به محصول فرهنگی نوینی می کند.

با انقراض این شاهنشاهی، سنت هنری آن دوره پایان نمی پذیرد، بلکه خلافت بنی امیه وبنی عباس را تحت تاثیر شدید افکار و عقاید هنری خود قرار می دهد و تا نواحی دوردست اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام و امپراتوری عظیم روم شرق نیز نفوذ می کند.

در دوره ساسانی بدلیل وسعت شاهنشاهی که برگستره وسیعی از جهان قدیم فرمانروایی می کرد، شاهد تنوع فرهنگی و اقلیمی و هنرهای رایج هستیم، هنرهای همچون معماری، فلزکاری، مهرسازی، گچ بری، پارچه بافی، سکه زنی و غیره، هر یک از این هنرها به اوج شکوفایی خود رسیده بوده اند که امروزه بر آثار باقی مانده قابل مشاهده است.یکی از این هنرها که به اوج شکوفایی خود رسیده بود هنر و صنعت فلزکاری است. اشیاء فراوانی از فلزهای گوناگون همچون طلا، نقره، مفرغ و غیره ساخته شده است. این اشیاء از ظروف گرفته تازیورآلات، مسکوکات، ادوات جنگی و پیکره ها و …

در حال حاضر بسیاری از این آثار ارزشمند در موزه های معروف جهان همچون موزه لوور، بریتانیا، ارمیتاژ، متروپولتین و همچنین مجموعه های خصوصی نگهداری می شوند.

امروزه به اشیاء ساخته شده از طلا و نقره بخصوص ظروف، مسکوکات توجه فراوانی شده است و مطالعات جامع و کاملی از جنبه های مختلف بر روی این آثار توسط پژوهشگران ایرانی و خارجی صورت گرفته که بصورت مقالات و کتابهای متعدد منتشر گردیده است.

ولی متاسفانه به اشیاء مفرغی این دوره اهمیت چندانی داده نشده است.

در دوره ساسانی اشیاء فراوانی از مفرغ* ساخته شده است که از این میان می توان به ادوات جنگی، زیورآلات ظروف، پیکره ها، قلاب کمرها و مسکوکات اشاره نمود که هر کدام از آنها دارای اهمیت و زیبایی خاص به خود می باشند.

بدلیل اینکه مطالعه و بررسی همگی آثار مفرغی این دوره، بخاطر گستردگی در این پایان‌نامه میسر نمی باشد. بنابراین در این پایان‌نامه سعی بر آن شده است که مجموعه از این آثار را که شامل ظروف، پیکره ها و مسکوکات می باشد را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و با تفکیک و معرفی آثار به تحلیل و مقایسه تطبیقی با سایر آثار این دوره پرداخته شود.

امید است مطالب این تحقیق گاهی کوچک باشد در جهت شناخت و معرفی هنر مفرغ کاری این دوره بخصوص اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلام .

 

فصل اول : کلیات

 

1-1 بیان مسئله

1-2 اهداف تحقیق

1-3 سوالات تحقیق

1-4 فرضیات تحقیق

1-5 محدودیت تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

   

 

 

1-1 بیان مسئله :

از آنجا که کشور ایران در صنعت فلز کاری از پیشینه ای بسیار غنی برخوردار است از کهن ترین زمان تا زمان حاضر جایگاه خاص خود را در زندگی بشر حفظ کرده است لازم است این هنر و صنعت از زوایای مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد ، بخصوص دوره ساسانی که حلقه اتصال دوران باستان با دوره اسلامی می باشد و معمولا این دوره تاثیر فراوانی بر هنر دوره اسلامی به خصوص فلز کاری گذاشته است

در این پایان‌نامه به بررسی مجموعه ای از اشیاء مفرغی که شامل ظروف، پیکره ها و مسکوکات می باشد می پردازد.

از این مجموعه تعداد 24 عدد مربوط به ظروف و 17 عدد مربوط به پیکره هاو 44 عدد مربوط به مسکوکات می باشد.تا کنون بررسی و مطالعه چندانی بر روی این اشیاء صورت نگرفته است و حتی برخی از این اشیاء که در موزه های ایران نگهداری می شود برای نخستین بار توسط نگارنده این پایا‌ن‌نامه مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد.

بررسی تکنیک ساخت، تزئینات و گاهنگاری این اشیاء، قدمی کوچک در راه شناخت هنر و صنعت فلزکاری بخصوص مفرغ کاری اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلامی است.

امید است این تحقیق سرآغازی باشد برای تحقیقات بعدی و کمکی باشد به مطالعات صورت گرفته.

1-2 اهداف تحقیق :

این تحقیق دارای چندین هدف می باشد. این اهداف عبارتند از :

  • معرفی و مورد توجه قرار دادن این آثار، چون تاکنون بطور همه جانبه و یکجا این آثار مورد معرفی و مطالعه قرار نگرفته اند و با توجه به تعداد و اهمیت این اشیاء نیازمند بررسی و مطالعه می باشد.
  • بررسی از دیدگاه تاریخ هنر، سبک شناسی و گاهنگاری اشیاء مورد مطالعه.
  • روشن نمودن ویژگیها و مشخصات هنر مفرغ کاری دوره ساسانی است.
  • طبقه بندی آثار از لحاظ شکل و خصوصیات ظاهری (فرم شناسی) و انجام مطالعات تطبیقی آثار مورد مطالعه
  • در صدد پاسخگویی به سوالاتی که در این پایان‌نامه برای ما مطرح شده است.

1-3 سوالات تحقیق :

1) آثار مورد مطالعه به چه تاریخی از دوره ساسانی(اوایل ، اواسط ، اواخر) تعلق دارند؟

2) تکنیک ساخت آثار مورد مطالعه به چه صورت است؟

3) تکنیک تزئینات آثار مورد مطالعه به چه صورت است؟

1-4 فرضیات تحقیق :

1- برخی از آثار مورد مطالعه به اوایل دوره ساسانی و بخش اعظمی از آنها به اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلام تعلق دارند.

2- تکنیک ساخت ظروف بصورت چکش کاری و قالب گیری می باشد مجسمه ها بصورت ریخته گری و مسکوکات بصورت چکش زنی می باشد.

تکنیک تزئینات آثار بصورت کنده کاری، حکاکی و برجسته کاری می باشد.

1-5 روش تحقیق :

برای انجام این تحقیق به ترتیب زیر عمل گردید:

  • مطالعات کتابخانه ایی: استفاده از کتب و نشریات فارسی و لاتین و جمع آوری اطلاعات در این زمینه.
  • مستند نگاری: با مراجعه به موزه هایی که اشیاء مورد مطالعه در آنجا موجود بود، آثار شناسایی و از آنها عکس تهیه گردید و اطلاعات مربوط به آنها جمع آوری گردید.
  • بررسی و مطالعه اشیاء: اشیاء مورد مطالعه به چند دسته طبقه بندی گردید و از لحاظ گونه شناسی، فرم شناسی، تکنیک ساخت و تزئینات و گاهنکاری مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و همه آثار در هر فصل جداگانه آورده شده است.

1-6 محدودیت تحقیق :

این پژوهش مانند سایر تحقیق ها با محدودیت هایی مواجه بود. بدلیل اینکه طیف وسیعی از آثار در موزه‌های خارج از کشور و مجموعه های خصوصی قرار داشتند و دسترسی به آنها امکانپذیر نبود، باعث گردید که به اطلاعاتی که از اینگونه آثار در کتب و نشریات چاپ گردیده بود اکتفا شود که متاسفانه برخی از اطلاعات در کتب ذکر نگردیده بود.

 

 

 

 

فصل دوم:

 

 

تاریخ سیاسی ساسانیان
2-1 تاریخ سیاسی ساسانیان:

سلسله ساسانی با پیروزی اردشیر اول پسر بابک، براردوان پنجم، شاه اشکانی در قرن سوم میلادی بنیان گذاشته شد. اردشیر در سال 244 میلادی در جنگی که در هرمزگان درگرفت، اردوان پنجم را شکست داد و او را به قتل رسانید و این مقدمه آغاز دوره حکمرانی بلند مدت بر غرب و آسیای مرکزی توسط شاهنشاهی ساسانیان بود. جنگ‌های ایران و روم که از دوره اردشیر آغاز شده بود در دوران شاپور اول (272-241م) ادامه می یابد. در سال 242.م رومیان لشکرکشی عظیمی به سوریه کردند که امپراتور گردیان سوم فرماندهی لشکر را بر عهده داشت. ساسانیان در سال 244م بر آنها پیروز شدند. بعد از آن شاپور در طی چندین لشکرکشی توانست رومیان را که تحت فرماندهی شخصی والرین بود، در حال 260 م شکست دهد و او را به اسارت بگیرد. واقعه به اسارت گرفتن یک امپراتوری رومی که برای تاریخ آن زمان بی نظیر بود، روی نقش برجسته های ساسانی بر ثبت رسیده است و شاپور خود را بعنوان پادشاه ایرانیان و غیر ایرانیان معرفی نموده است. نکته مهم دیگر در زندگی شاپور اول، برخورد او با مانی بنیانگذار مانویت است.

در دوران بهرام دوم (293-276م) پسر بهرام اول (276-273م)، درگیریهای با روم دوباره آغاز می گردد. رومیان در دوره حکومت امپراتور کاروس توانستند تیسفون را بگیرند و صلحی بین ایران و روم منعقد گردید. در سال 293 م بعد از مرگ بهرام دوم، پسرش بهرام سوم فقط چهارده ماه حکومت کرد و سپس بوسیله نرسی از سلطنت برکنار شد. نرسی در جنگی که بین ایران و روم در سال 297م رخ داد شکست نابود کننده ای خورد. شاهنشاه ساسانی مجبور به صلح شد و پنج ایالت ارمنستان را تسلیم رومیان کردند.

بعد از مرگ نرسی در سال 302 م پسرش هرمز دوم(309-302م) و سپس، پسر او که در واقع یک بچه بود ولی بعدها به بزرگترین فرمانروای ساسانی تبدیل شد، به حکومت رسید. او شاهزاده شاپور بود که با عنوان شاپور دوم 70 سال (379-309م) حکومت کرد. دوران او یکی از دوران موفق و با ثبات بود. در دوره حکومت وی، ساسانیان دوباره بقدرتی بزرگ در شرق کهن تبدیل شدند.

بهرام پنجم (بهرام گور) موفق شد با حمایت شاه حیره به حکومت برسد. (438-421م) ماجراجویی ها، حیله ها و هوشیاری های وی در جنگهای علیه اقوام بیابانگرد در شرق علیه بیزانس و ماجراهای عاشقانه و شکارش، بازتاب فناپذیر وی در ادبیات فارسی- عربی و در نقاشی و مینیاتور و نیز روی تصاویر ظروف معروف ساسانی با نقش شکار حفظ کرده اند.

دوران حکومت پیروز (484-459م) زیاد موفقیت آمیز نبود. پیروز بر علیه هپتالی ها (465م) وارد جنگ شد. در جریان این جنگ (469م) همراه با پسرش قباد در پیکاری در گرگان اسیر آنان شد پیروز از جمله می بایست متعهد پرداخت خراج هنگفت شود و پسرش قباد باید تا انجام این کار در اسارت هپتالی بماند. پیروز در سال 484 م در جنگ باهپتالی‌ها کشته شد.

قباد اول توانست در سال 488 م با کمک هپتالی ها و با دخالت مرز مهر بر تخت سلطنت جلوس کنند. قباد اول دو دوره حکومت کرد: دوره اول بعد از 9 سال سلطنت (497-488م) بخاطر گرویدن به دین مزدک از کار برکنار شد و دومین دوره حکومت خود را (531-499) به کمک پادشاه هتپالی بدست آورد.

قباد بهمراه پسر کوچکش خسرو اول توانست مزدک را به قتل برساند و بسیاری از مزدکیان را قتل و عام نماید. به حکومت رسیدن خسرو اول (579-531 م) که در تاریخ لقب انوشیروان داده شده است، نقطه اوج مجددی را در تاریخ ساسانی ایجاد می کند.

این فرمانروا ساختار حکومتی جدیدی بوجود آورد و بیش از همه، قوای نظامی، اشراف و امور مالیاتی را دوباره سازماندهی کرد. خسرو کوشید مجدداً آرامش و نظم را برقرار نماید.

خسرو اول در پایان دوره سلطنتش موفق می شود، قدرت ایران را برای نخستین بار در جنوب عربستان ثبت کند. در دوران خسرو دوم یا خسرو پرویز (628-590م) قلمرو ایران بزرگترین وسعت را پیدا می کند شاهنشاهی ساسانی در زمان خسرو دوم تانیل و دریای مدیترانه بسط یافته بود، وسعتی که قبلاً در دوره هخامنشیان در زمان حکومت داریوش کبیر بدست آورده بود.

یزدگرد سوم (651-632م) که 16-15 سال داشت ، بعد از مدتی موفق شد بعنوان آخرین پادشاه ساسانی به سلطنت برسد.( شیپ مان، 1383، صص79-26 به تناوب )

در سال 636 م اعراب به ایران حمله می‌کنند و در جنگی که بنام قادسیه نام می گیرد رستم فرخزاد فرمانده جنگ ایران کشته شد و درفش معروف ساسانی بدست اعراب افتاد و در سال 637 م تیسفون پایتخت ساسانیان بدون مقاومت زیاد تسخیر شد. در سال 642 آخرین جنگاور نهاوند رخ داد که پس از سه روز با پیروزی اعراب خاتمه یافت و در سال بعد همدان تصرف شد. از آنجا نخست آذربایجان، کرمان و در طول سالهای بعد تمام ایران تسخیر گردید.

تنها در گرگان و مازندران دو استان در کنار دریای مازندران ، سلسله بومی حاکم توانست بیشتر از صدسال مقاومت کند.

در سال 51/650 م اعراب سرانجام به خراسان نفوذ کردند، یزدگرد به مرو فرار کرد و سپس او حدود 52/651 م در نزدیکی رود مرغاب کشته شد. این دیگر واقعاً پایان شاهنشاهی ساسانی بود .

 

فصل سوم:

3-1 مشخصات کلی ظروف فلزی دوره ساسانی

3-1-1 شکل ظروف

3-1-2 تکنیک ساخت ظروف

3-1-3 تکنیک تزئینات ظروف

3-1-4 تزئینات ظروف و گاهنگاری آنها

3-2 ظروف مفرغی

3-2-1 بشقابها

3-2-2 سینی ها

3-2-3 کاسه ها

3-2-4 ابریق ها

3-2-5 گلدانها

3-3 نتیجه گیری

   

 

3-1 مشخصات کلی ظروف فلزی دوره ساسانی :

3-1-1 شکل ظروف: تقسیمات مختلفی بر روی شکل ظروف ساسانی و تزئینات روی آنها صورت گرفته است .

1- بشقابها: از جمله معمول ترین گونه های ظروف ساسانی، بشقابهای مدور با پایه گرد کوتاه هستند که بطور میانگین، حدود 25 سانتی متر قطر دارند.

موضوع تزئینات آنها بیشتر صحنه شکار توسط شاه می باشد.

2- کاسه ها: استادان فلزکار دوره ساسانی، کاسه هایی متعدد با شکل های گوناگون خلق کرده اند. کاسه های نیم کروی عمیق با قطر 22-20 سانتی متر که داخل آنها، با استفاده از نیم تنه های انسانی در قاب مدور، تزئین گشته اند و مربوط به دوران اولیه ساسانی می باشند.( گانتر؛ 1383، ص36-35)

«نوع دیگر کاسه های نیم کروی، معمولاً دارای قطری 14-12 سانتی متر می باشند. تزئینات سطح بیرونی آنها بصورت نقش برجسته است، گاهی نمایشگر صحنه های روایتی می باشند. این نوع کاسه ها به اواخر دوره ساسانی نسبت داده شده اند.»( Harper , 1993,P.105)

نوع دیگر کاسه های این دوره، کاسه هایی با پایه بلند (به ارتفاع 10-7) با سطح خارجی شیاردار می باشد، شکلی که از روم و بیرانس ملهم شده است.

اینوع کاسه ها شبیه بشقابها هستند، اما عمیق تر بوده و برپایه مخروطی شکل بلندی قرار گرفته اند.( گانتر؛همان منبع، 1383،ص36)

«قطر استاندارد کاسه های پایه دار معمولاً 18-15 سانتی متر و عمق آنها معمولاً بین 9-7 سانتی متر می باشد. با توجه به خصوصیاتی که این نوع کاسه ها دارند، احتمالاً مخصوص نگهداری مواد غذایی سفت هستند. (البته می تواند به عنوان نگهداری میوه استفاده نمود.)

این نوع کاسه ها در اواخر دوره ساسانی، از آلیاژهای قلع و روی تولید می شده است.»
( Harper, Ibid, 1993, P.104-105)

کاسه های بیضی شکل (قایقی، کشکولی) دسته عظیم و رایج، از ظروف فلزی ساسانی را تشکیل می دهند. ظروفی که از لحاظ وزنی سبک و در شکل تزئینات در مقایسه با دیگر ظروف ساسانی، ساده هستند.

«پیرآمیه(Pierre Amiet) با بررسی های که بر روی ظرف بیضی شکل که از حفاریهای شوش به سرپرستی دمرگان (De Morgan) بدست آمده، انجام داده است، عقیده داشت که این ظروف به احتمال زیاد توسط افرادی از طبقه پایین تر اشراف و یا مقامات اداری دولت ساسانی سفارش داده شده اند و به عنوان کارهای هنری کوچک، هرگز محلی که در آنجا ساخته شده اند را ترک نکرده اند.»( Amiet, 1970, p.51-53)

ظروف بیضی شکل، بصورت متقارن و موزون می باشد که طول کاسه ها تقریباً دوبرابر عرض آن بوده، اندازه متوسط طول آنها 22 سانتی متر و عرض آنها 11 سانتی متر و محدوده وزنی آنها از 200 گرم تا 500 گرم می باشد.

عمق کاسه ها در قسمت میانی آنها، معمولاً به یک پنجم طول آن می رسد. لبه ی ظروف معمولاً گرد و عمودی می باشد. هیچ یک از کاسه های بیضی شکل، دارای دسته یا پایه نمی باشد.

نوع دیگری از کاسه های بیضی شکل وجود دارد که بصورت دالبری هستند و دارای پایه بیضی شکل و طرحهای تزئینی در سطح بیرونی و یا داخلی می باشد.» (Harper, 1988, P.331-338)

کاسه های بیضی شکل، پیشینه ای در مجموعه آثار ظروف فلزی خاورمیانه ندارد.

ظرف مفرغی قایقی شکل مکشوفه از قصر ابونصر، ظروف نقره ای مکشوفه از استخر و تل ملیان در جنوب ایران که از حفاریهای علمی کشف گردیده اند و همچنین ظروف نقره ای قایقی شکل که از غارقوری قلعه در کرمانشاه کشف گردیده و با اشکال گربه سانان و حواصیل تزئین شده اند با تاریخ اواخر دوره ساسانی را القاء می کند. (رحیمی، 1380، ص68-34)

همچنین کتیبه ها و بن مایه های تزئینی بر روی این نوع کاسه ها، شواهدی است برای تاریخگذاری بعد از اواسط دوره ساسانی.

اینوع کاسه‌ها در اواخر دوره ساسانی و اوایل اسلامی، از آلیاژ مفرغ با قلع بالا (سفید روی) و به تقلید از نمونه های نقره ای ساخته شده و نادر هستند. (Harper , Ibid, 1988, P.340)

3- گلدانها:گلدانهای ساسانی دارای بدنه ای به شکل گلابی با کف مدور و گاهی دارای یک پایه کوتاه هستند در بعضی از گلدانها یک نوار برجسته یا یک ردیف برجستگی مروارید مانند، گردن را از بدنه ظرف جدا می سازد. ارتفاع گلدانها معمولاً 18-17 سانتی متر و وزن آنها بین 750-450 گرم می باشد.» (Harper,1993, P.101-102) گلدانها دارای تاریخ اواخر ساسانی می باشد.

4- ابریق ها: ظروفی هستند با بدنه گلابی شکل و گردن باریک و پایه، دسته بلند و با آبریزی به شکل منقار و همچنین دارای یک نوار برجسته در پایین گردن و در بالای پایه می باشد.

«ابریق ها احتمالاً از دنیای رومی به فهرست ظروف ساسانی وارد شده اند. ادامه ساخت این گونه ظروف را (البته با اندکی تغییرات در شکل شان) می توان در ابتدای دوره اسلامی مشاهده نمود.» (گانتر، همان منبع، 1383، ص38)

  • رتیونها(تکوک): «در فرهنگ یونان رتیون به ظروفی اطلاق می شود که قسمت بالای آن به شکل قدح و بخشی پایینی آن به سر یا نیم تنه حیوانی و به ندرت به نیم تنه انسانی متصل می‌گردد.»( فیروزمندی، 1381، ص79)

رتیونهای دوره ساسانی تداوم تولید ریتون کهن ایرانی است که به شکل حیوان کامل می باشد که احتمالاً بصورت شاخ تغییر شکل یافته و ساخت آنها تا دوره اسلامی اثبات شده است.( گانتر؛ همان منبع، 1383،ص39)

 

3-1-2 تکنیک ساخت ظروف :

 

اربلی (J.Orbeli) و ترور (K.V.Trever) با بررسیهایی که انجام داده اند معتقدند که ساخت ظروف نقره ای ساسانی بر اساس سه روش زیر می باشد:

  • چکش کاری (Hammering): ظروف بوسیله وارد کردن ضربه های مکرر چکش به ورقه ریخته گری فلزی بریده شده، با استفاده از قالب های محدب، شکل داده می شد و سپس بوسیله روشهای مختلف تزئین می شده است.
  • ریخته گری (Casting): ابتدا، مدل یا قالب ظرف را از موم می ساختند و سپس قالب را در محفظه ای مملو از خاک رس بسیار نرم یا ماسه قرار می دادند و فلز مذاب را در آن می ریختند، حرارت فلز مذاب، موم را ذوب می کرد و شی بعد از انجماد پرداخت می شد.
  • تکنیک دو پوسته (Double Shell): این تکنیک شامل ظروفی هستند که سطح خارجی بدون تزئین چکش کاری شده و سطح داخلی چکش کاری و سپس تزئین شده است. این دو سطح به وسیله لحیم کردن یا به وسیله خم کردن لبه‌های سطح خارجی به طرف داخل و چکش کاری آنها روی سطح داخلی با یکدیگر محکم می شوند.»( Orbeli & Trerer, 1935 , P.120-121)

 

3-1-3 تکنیک تزئینات ظروف فلزی :

تزئینات ظروف فلزی ساسانی به چهار شیوه اجرا می شد، این شیوه ها عبارتند از:

  • قلم زنی و حکاکی (EngraVing): به وسیله ابزار مخصوص قلم زنی همچون قلم های حکاکی، نقطه ها و علائمی را روی شیء مورد نظر، ایجاد می نمایند و یا اینکه بوسیله قلم های حکاکی خطوطی را روی شیء حک می کردند.
  • کنده کاری (Chasing): در این روش، فلز اطراف عناصر تزئینی برداشته می شد و بدین ترتیب عنصر یا عناصر تزئینی با برجستگی کمی باقی می ماند. غالباً تمامی سطح زمینه کار برداشته می شود تا ارتفاع لازم برای برجسته نمایی تزئین ایجاد گردد.( Harper & Meyers, 1981, , P.148-149)

کنده کاری و قلم زنی از جمله فنون معروفی هستند که با هدف ایجاد ریزه کارهای تزئینی، بر کاسه ها و بشقابها بکار می رفته اند.

  • برجسته کاری (Raising) : تزئینات برجسته به وسیله چکش کاری از پشت فلز ایجاد می گردد طی این عمل، ورقه فلز بر روی یک تکیه گاه (سندان) قرار می گیرد و سپس با وارد ساختن ضربات چکش بر یک طرف این ورقه فلز تزئینات دلخواه را بر سطح فلز ایجاد می نمایند.( گانتر ؛ همان منبع، ص72-68)

گلدان و ابریق ها نمونه های بارز این روش هستند.

  • طلاکاری (Gilding) : «صیقل کاری و طلاکاری آخرین فنون بودند که به منظور تکمیل ظروف به اجرا گذاشته می شدند. طلاکاری به دو روش انجام می گرفت، یک روش استفاده از برگه طلا (فن طلاکاری برگه ای Leaf Gilding) و روش دوم طلاکاری ملغمه ای (طلا کاری آتشین Amalgam) طلاکاری ملغمه ای مخلوط خمیری شکل جیوه و طلا را بر سط فلز مالیده و سپس شی را حرارت می دهند تا جیوه بخار گردد و لایه ای از طلا که صیقلی و صاف و درخشان می باشد، باقی بماند.»

 

3-1-4 تزئینات ظروف و گاهنگاری آنها

 

نقوش تزئینی ظروف دوره ساسانی دارای تنوع و زیبایی خاص بود. بسیاری از نقوش از ناحیه شرق نزدیک باستان و برخی از نقوش از غرب (روم) گرفته شده اند. طرحها و نقوش ساسانی، تنها به عصر خود محدود نمی شد، بلکه بعد از دوره ساسانی در بیزانس و جهان اسلام نیز تداوم داشت.

هارپر (Harper) معتقد است: در طول دوره ساسانی مجموعه ای از طرحها که بکار رفته است، تنها به جهت تزئینی نمی باشد، بلکه بسیاری از آنها مفهوم نمادین یا مذهبی دارند.

نقوش روی ظروف دوره ساسانی را می توان به چند دسته تقسیم بندی نمود:

1) نقوش انسانی 2) نقوش حیوانی 3) نقوش گیاهی 4) نقوش هندسی 5) نقوش حیوانات تخیلی

1) نقوش انسانی، نقوش انسانی بر ظروف فلزی بطور کلی در صحنه ها و حالات مختلف دیده می شود که عبارتند از شاه بصورت نیم تنه محصور شده در قاب مدور، شاه شکارچی و شاه نشسته بر تخت همراه با ملازمان، هر سه مورد مربوط به تصاویر سلطنتی هستند، دسته اول مربوط به اوایل این دوره، دسته دوم مربوط به اواسط تا اواخر این دوره و دسته سوم مربوط به اواخر این دوره می‌باشند.(Harper, 1978, P.18)

از دیگر نقوش انسانی می توان به نقش رقاصگان و نوازندگان زن، اشخاصی در حال تهیه شراب، افرادی در حال مبارزه، زنان مقدس (الهه آناهیتا) اشاره نمود.

2) نقوش حیوانی: بسیاری از حیوانات، علاوه بر جنبه تزئینی بعنوان نماد خدایان و سمبلیک نقش می گردیدند. بعنوان نمونه معمولاً گراز وحشی را نشان ور ثرغن بهرام خدای پیروزی، شیر مظهر میترا خدای پیمانها، خروس نشانه الهه خوش اقبالی، اسب سمبلی از مرگ، عقاب نشان تمام خدایان آسمان و نماد قدرت و توانایی، بزسمبل ماه و امثال آنها. از دیگر حیوانات روی ظروف می توان به درنا، مرغابی، طاووس، گاو،گوزن، شتر، حواصیل، روباه، گربه سانان و غیره اشاره نمود.( ریاضی، 1383،ص53)

* – در این پایان نامه به جای واژه «برنز» سعی گردیده از واژه فارسی آن «مفرغ» استفاده گردد.

دانلود با لینک مستقیم


خانه » باستان شناسی » پایان نامه ارشد باستان شناسی مجموعه اشیاء برنزی دوره ساسانی

رساله ی دکتری باستان شناسی - بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد - با فرمت ورد word

اختصاصی از رزفایل رساله ی دکتری باستان شناسی - بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد - با فرمت ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رساله ی دکتری باستان شناسی - بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد - با فرمت ورد word


رساله ی دکتری باستان شناسی - بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد - با فرمت ورد word

 

چکیده

حوزه­ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی­اش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دوره­ی اشکانی می­تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمال­غرب کشور در دوره­ی اشکانی یاری دهد.

این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره­ی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه­ی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستان­های ابهر و خرم­دره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعه­ی گونه­شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دوره­ی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دوره­ی اشکانی استقرارها نسبت به دوره­ی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره­ی بعد ( ساسانی) به اندازه­ی دوره­ی اشکانی نیست؛ این نشان­گر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره­ی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر می­رسد فرهنگ مادس منطقه در دوره­ی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگی­های بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمال­غرب کشور تا حدی متمایز می­کند.

 

« کلیه محصولات سایت جنبه آموزشی دارد و مسئولیت هر گونه استفاده دیگر بر عهده خود شما می باشد »

 


دانلود با لینک مستقیم


رساله ی دکتری باستان شناسی - بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی در ابهرورد - با فرمت ورد word