رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره زبان در قران

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره زبان در قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

نعمت زبان و نقش آن در زندگی انسان

پیشگفتار

زندگی واقعیتی است که انسان باید در راستای آن راه کمال را بپیماید تا بتواند به هدف نهایی اش برسد. هدف نهایی در حرکت انسان، رسیدن به مقام والای انسانی، قرب الی الله و تخلق به اخلاق الهی است. برای حرکت صحیح دراین مسیر و نیل به این هدف، برنامه و دستورالعمل صحیح لازم است تا رهرو بتواند، بی آنکه سرگردان شود در مسیر صحیح و رشد به تعالی قدم بردارد.این راه را باید در مرحله اول با ایمان به خدا شروع کرد، به کسی جز او دل نبست، و در راه اطاعت و عبادتش با اخلاص و کوشش گام برداشت؛ بدیهی است با تکرار عمل صالح و ادامه اطاعت و عبادت، روح آدمی صفا می یابد و برای ادامه مسیر آمادگی بیشتر پیدا می کند.در مرحله دوم انسان باید نفس خود را به تقوا زینت دهد و از محرمات اجتناب کند، و با کسب تقوا و پرهیز از گناهان، به مدارجی از کمال روحی و تهذیب نفس دست یابد.در مرحله سوم باید از تمامی گناهانی که توسط اعضا و جوارح انسان سر می زند، و در این مسیر مزاحم او می باشد اجتناب کند و یکی ز آن گناهان که خیلی خطرناک است بوسیله زبان انجام می شود. زبان از جوارح بسیار ارزشمند و مفید است، که فرد می تواند با سخنان عالمانه و مقالات حکیمان، جامعه را با کمال بسازد و از فرهنگ و دانش برخوردار نماید زبان می تواند با مواعظ حسنه و اندرزهای مشفقانه مردم را تربیت کند و به راه سعادت و رستگاری رهنمون سازد؛ همچون زبان از جوارح بسیار خطرناک و مضر نیز هست و آفتش از آفت سایر اعضا و جوارح بیشتر است. زبان گویا خصیصه بزرگی است که آفریدگار حکیم به بشر عطا فرمود ه است، سرمایه کران قدری که مایه پیشرفت علم و گسترش دانش در جهان است و می تواند انسان را در شئون مختلف به تکامل سوق دهد.

زبان در قرآن

آیا برای انسان دوچشم قرار ندادیم؟ و یک زبان و دو لب ( سوره بلد، آیات9-8)خداوند متعال در این آیات به مهمترین نعمتهایی که به انسان عطا فرموده اشاره می نماید، تا او را وادار به تفکر در خالق این نعمتها نماید، و با تحریک حسس شکرگزاری در درون جانش او را به سوی معرفت خالق سوق دهد.

نعمت زبان و نقش آن در زندگی انسان

مهمترین وسیله ارتباط انسان با افراد بشر، و انتقال شفاهی اطلاعات از قومی به قوم دیگر و از نسلی به نسل دیگر به وسیله زبان انجام می شود، و اگر این وسیله ارتباطی نبود هرگز انسان نمی توانست تا این حد در علم و دانش و در مسائل معنوی پیشرفت کند. زبان که از اندامهای حسی است، یگانه وسیله سخن گفتن و فروبردن غذا است. ولی در قرآن در میان وظایف مختلف آن، روی نقش بیانگری آن تکیه می کند و از این زاویه به آن می نگرد، و این قسمت از هنرنمایی زبان آنچنان اهمیت دارد که دیگر وظایف آن را تحت الشعاع خود قرار داده است.انسان از طریق محاوره، مذاکره گفت و شنود و پرسش و پاسخ، می تواند با دیگران به گفتگ، مباحثه و مجادله بپردازد. تعلیم و تربیت که زمینه رشد و تکامل انسان ها را فراهم می سازد، از طریق آموزش انجام می شود که مهمترین وسیله برقراری ارتباط، زبان است. قوه های مغزی انسان مانند فکرکردن و استدلال کردن از جمله قابلیتهایی هستند که امکان شناخت و کسب دانش، را فراهم می سازد و انسان به کمک زبان می تواند دیگران را از این گنجینه آگاه سازد. امیر ا لمؤمنین علی(ع) می فرماید:« شخصیت انسان زیر زبان او نهفته است.»با این وصف ایجاب می کند که این عضو از اندامهای حسی مایه رشد انسانیت بیانگر افکار و اندیشه و روشنگر شخصیت انسان شمرده می شود.

موقعیت زبان در قرآن

خداوند متعال پس از یادآوری آفرینش انسان، مسئله آموزش به کمک زبان را یادآوری می کند. بزرگترین مظهر لطف و مهربانی خدا به انسان این است که نعمت قدرت تکلم و بیان را به او ارزانی داشته است. خداوند رحمان، قرآن را به تعلیم فرمود، انسان را آفرید، و به او بیان را تعلیم داد. ( الرحمن، آیات 3-1)در این آیه خداوند به یکی از مهمترین نعمتها بعد از نعمت آفرینش انسان اشاره می کند و می فرماید به انسان بیان را تعلیم دادیم. بیان از نظر مفهوم لغوی، معنی گسترده ای دارد و به هر چیزی گفته می شود که بین و آشکار کننده چیزی باشد. بنابراین نه فقط نطق و سخن را شامل می شود و بلکه کتابت و خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه در مفهوم بیان جمع است، هرچند شاخص این مجموعه همان سخن گفتن است. گرچه ما بدلیل عادت به سخن گفتن آن را مسئله ساده ای فکر می کنیم، ولی در حقیقت سخن گفتن از پیچیده ترین اعمال انسان است. اگر نقش بیان در تکامل و پیشرفت زندگی انسانها و پیدایش و ترقی تمدنها را در نظر بگیریم، اذعان خواهیم کرد که اگر این نعمت بزرگ نبود انسان هرگز نمی توانست تجربیات وعلوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل سازد. قدرت بیان و تکلم در ادای رسالت رسولان الهی نقش مهمی دارد بگونه ای که حضرت موسی(ع) از خداوند می خواهد هر نوع لکنت را از زبان او بردارد.و گره از زبانم بگشا، تا سخنان مرا بفهمند.( طه، آیات 27-28)

حضرت موسی( ع) در این آیه تقاضای قدرت بیان کرد، چه اینکه می دانست موفقیت آن حضرت هنگامی است که قدرت ارائه و اظهار مطالب در صورت کامل وجود داشته باشد، و توانایی بازکردن گره های سخن که مانع درک و فهم شنونده می گردد به او داده شود، یعنی سخنش آن چنان فصیح و بلیغ باشد که همه مخاطبان منظور وی را درک کنند. همچنین آن حضرت از خدا خواست، برادرش را که در سخن وری فصاحت داشت برای ادای رسالت او را یاری دهد. اصولاً کار بزرگ پیامبر پیامبران که ابلاغ رسالت الهی است به شیوه انتقال شفاهی بوده، و برای همین جهت خداوند به پیامبر مکرم اسلام(ص) نوید می دهد که، ما پیام های خود را به زبان تو آسان کردیم تا بوسیله آن پرهیزکاران را بشارت دهی.ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزکاران را بوسیله آن بشارت دهی و دشمنان سرسخت را انذار کنی.( مریم، آیه 97)پس زبان یگانه وسیله ای است که نیایش خداوند و بسیاری از فرایض ماننداقامه نماز و ادای شهادت و اظهار ایمان و تحقق اسلام با آن صورت می گیرد. آنجا که خداوند می خواهد عنایت خود را نسبت به یکی از پیامبران بگو.نه ای ابراز کند او را به مقام کلیمی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زبان در قران

مقاله درباره یا می دانید معنی لغوی قران چیست

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره یا می دانید معنی لغوی قران چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره یا می دانید معنی لغوی قران چیست


مقاله درباره یا می دانید معنی لغوی قران چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

آیا می دانید معنی لغوی آیات قران چیست ؟

قران در اصل مصدر است به معنی خواندن . چنانکه در بعضی ار ایات معنای مصدری مراد است مثل « ان علینا جمعه و قرانه فاذا قراناء فا تبع قرانه » سپس قران علم است ( اسم خاص ) برای کتاب حاضر که بر حخرت رسول ( ص ) نازل شده است به اعتبار انکه خواندنی است . قران کتابی است خواندنی باید انرا خواند و در معانیش دقت و تدبر نمود . بعضی ها قران را در اص به معنب جمع گرفته اند که اصل ( قرء ) به معنی جمع است دز این صورت می توانید بگویید قران یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی . و نیز گفته انداز آن جهت قران نامیده می شود که سوره ها را جمع نموده آنها را به یکدیگر می پیوندد .

وَإنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَِلیمٍ.

(ششمین آیه، از سوره نمل: بیست و هفتمین سوره، از قرآن کریم.)

(و حقّاً و حقیقتاً بر تو آیات قرآن، از جانب خداوند حکیم و علیم، إلقآء می‌شود!)

در معنای‌ قرآن‌ و فرقان‌

حضرت آیة الله علّامه طباطبائی قدس الله نفسه در تفسیر فرموده‌اند:قُرْأنْ اسم است برای کتاب الهی به اعتبار آنکه خوانده میشود، و قرآئت میگردد.ومعنای تَلْقِیَه مصدر تَلَقِّی با معنای تلقین نزدیک است. و نکره آوردن حکیم و علیم برای تعظیم‌ است. و تصریح به‌ آنکه ‌این قرآن، از نزد خداوند متعال است؛ برای آنستکه: حجّت برای رسالت باشد؛ و نیز برای تأیید معارفی که گذشت؛ و برای صحّت داستانهای أنبیاء علیهم السلام که بعداً بیان میکند.

و اختصاص دادن نزول را از ناحیه این دو اسم گرامی (حکیم وعلیم) برای آنست که بفهماند: قرآن از منبع و سرچشمه حکمت فرود آمده است. و بنابراین هیچ قدرت علمی و شکننده‌ای نمیتواند آنرا نقض کند و بشکند؛ و هیچ توانی نمیتواند آنرا سُست بنماید. قرآن منبع علم است. نه أخباری که میدهد، تکذیب می‌شود؛ و نه حکم و قضائی را که ‌میآورد، مورد ایراد و تخطئه قرار میگیرد.)[1]

قرآن ازماده‌ قَرَءَ یَقْرَءُ قَرَاءَهً و قُرْأنَاً، یعنی جمع کردن و ضمّ نمودن بعض از چیزی است با بعضی دیگر. و چون در وقت خواندن، انسان حروفات مختلفه را جمع میکند و با ضمّ بعضی به بعضی دیگر، کلمه پیدا می‌شود. و سپس‌ کلام و عبارت پدید می‌آید، لهذا به ‌سخن گفتن و خواندن، قرآئت گویند.

قرآن مصدر از این باب است؛ و عَلَم نهاده‌اند برای کتاب آسمانی مسلمانان که برپیغمبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم‌ نازل شده است. و بدینجهت قرآن نامیده شده است که: عقآئده حقّه واقعیّه و احکام ‌و مواعظ و قصص در آن جمع شده است.

بعضی از علمآء رضوان الله علیهم گفته‌اند: علّت تسمیه قرآن به قرآن، آنستکه: در میان ‌جمیع ‌کتب آسمانی، قرآن ‌است‌ که‌ در آن‌ ثمره ‌تمام ‌آن کتب، بلکه ثمره ‌جمیع ‌علوم حقّه در آن جمع است؛ و تفصیل هر چیزی را میتوان در آن مشاهده نمود؛ همچنانکه میفرماید:

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرِةً لِاُولی الْألْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤمِنُونَ.[2]

(هرآینه تحقیقاً دربیان قصّه‌ها و داستانهای پیامبران و امّت‌هایشان (همچون یعقوب و یوسف و برادرانش که ‌این سوره از آن بحث دارد) عبرتی است برای اندیشمندان و متفکران. این آیات قرآن، گفتاری ساختگی نیست که من درآوردی باشد؛ و از روی افترآء به خدا نسبت داده شود. بلکه قرآن تصدیق

میکند آنچه راکه درپیش روی آنست (ازکتب سماویّه: تورات و انجیل و غیرهما) و در آن تفصیل و شرح هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان میآورند.)

و همچنین قرآن را تبیان و آشکارا کنند و واضح و هویدا سازنده هر چیز شمرده است:

وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبیَاناً لِکُلِّ شَیْیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَیُشْرَی لِلْمُسلِمیْنَ.[3]

(و ای پیامبر! ما بر تو فرو فرستادیم کتاب آسمانی قرآن را که،مبیّن و روشن کننده هر چیزی است؛ و هدایت و رحمت و بشارت است برای مسلمانان!)[4]

شاهد بر گفتار ما آیاتی است در قرآن که ‌بر این معنی دلالت دارد، از قبیل:

لَاتُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ- إنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ- فَإذَاَ قرَأنَاهُ فَاتَّبعْ قُرْآنَهُ- ثُمَّ إنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ.[5]

(ای پیغمبر! زبانت را برای خواندن آیات قرآن، به‌ حرکت در میآور؛ تا برای رساندن آنها را به‌ مردم عجله ‌کنی، و شتاب‌زده باشی! ما برعهده خود گرفته‌ایم که: قرآن را جمع کنیم، و به‌ صورت مجمومه‌ای قابل قرآئت در آوریم پس هنگامیکه آن را گرد آوردیم، و بر تو قرآئت نمودیم؛ در آنوقت از آنچه قرآئت شده است، پیروی کن، و به دنبال آیات قرآئت شده باش- و پس از آن ما برعهده خود گرفته‌ایم که: آنرا واضح و مبیّن ساخته، و بدون إبهام و گرفتگی در آوریم.)[6]

و از قبیل:

وَقُرأنًا فرَفْنَاهُ لِتَقْتَرأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلاً.[7]

 

(و این قرآن را ما جزءجزء، و تکه‌تکه جدای از هم نموده، و به سوی تو فرستادیم، تا آنرا برای مردم به تدریج بخوانی(و با صبر و حوصله و درنگ آنرا تعلیمشان بنمآئی) و ما به ‌تدریج از مقام عالی و شامخی آنرا نزول دادیم[8])

فُرْقَان نیز از اسامی قرآن است ازماده فَرَقَ یَفْرُقُ فَرْقاً وفُرْقَاناً یعنی بین أجزآء آن جدائی انداخت؛ و لهذا در آیه أخیر: وَ قُرْأنَّا فَرَفْنَاهُ دانستیم که: معنایش آنستکه: قرآن را جزءجزء تفضیل داده، و آنرا محکم و متقن ساختیم.[9]

و بنابراین فُرْقَان که مصدر آنست، به معنای فارق و جداکننده بین حقّ و باطل است؛ و چون این کتاب مبین آسمانی کتاب فَصْل است، نه هَزْل. و کتاب حقّ است، نه باطل. بنابراین جداکننده و تمیز دهنده بین حقّ و باطل است.

شَهْرُ رَمَضانْ الَّذِی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْأنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَیَ وَالفرقانِ.[10]

(روزه واجب در شهر رمضان است؛ آن ماهی که در آن قرآن نازل شده است. قرآن کتاب هدایت و راهنمآئی است برای مردم. و دارای أدلّه واضحه و حُجَج و براهین ساطعه، و دلآءل متقنه‌ای است، از رهبری و هدایت؛ و کتاب جدا کننده بین حقّ و باطل، و تمیز دهنده میان حقیقت و أوهام است.)

فُرْقَان در قرآن مجید در هفت موضع آمده است. و در همه جا به معنای قوّه تشخیص حقّ از باطل، و نور بصیرتی است که‌ برای مؤمنین در أثر تقوی حاصل می‌شود. و قرآن که‌شامل جمیع معارف است أعمِّ از آنچه بر أنبیای سالفه وحی می‌شده، و برای پیامبر ما بیان شده است؛ و أعمِّ از آنچه برخود رسول الله وحی

شده است؛ نیز فرقان است.

و آنچه از روایات آورده از أئمه معصومین صلوات الله و سلامه علیهم أجمعین استفاده میشود، آنستکه: قرآن به ‌مجموع آیات الهی گفته می‌شود؛ خواه محکم باشد؛ و خواه متشابه؛ و فرقان به‌ خصوص آیات محکم إطلاق میگردد.

درتفسیر نورالثَّقلینْ از اُصول‌ کافی، از علی بن ابراهیم، از پدرش از ابن‌سنان ‌یا غیر او، از کسی که ‌وی را ذکر کرده است، روایت میکند که او گفت:سَألْتُ أبَاعَبْدِاَلله عَلَیْهِ السَّلامُ عَنِ قرآن و الْفُرقَانِ. أ هُمَا شَیْئًانِ أوْ شَیْیءٌ وَاحِدٌ؟!

من از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم از قرآن و فرقان، که ‌آیا آنها دو چیز هستند؛ یا چیز واحدی؟!

فَقَالَ عَلَیْهِ السّلامُ: الْقُرْأنُ جُمْلَةُ الْکِتَابِ؛ وَالْفُرقَانُ الْمُحْکَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلُ بِهِ[11]

حضرت فرمود: قرآن به ‌تمام الهی گویند؛ و فرقان به‌ خصوص محکماتی که ‌عمل بدانها واجب است.

وهمچنین درصحیفه سَّجادیَّه،دردعای ختم قرآن،عرض میکند:

الَّهُمَّ إنَّکَ أعَنْتَنِی عَلَی خَتْمِ کِتَابِکَ الَّذِی أنْزَلْتَهُ نُوراً؛وَجَعَلْتَهُ مُهَیْمِناً عَلَی کلِّ کتابٍ أنْزَلْتَهُ؛وَفَضَّلْتَهُ عَلَی کُلِّ حَدِیثٍ قَصَصْتَهُ! وَفُرْقَاناً فَرَقْتَ بِهِ بَیْنَ حَلَالِکَ وَحَرَامِکَ! وَقُرْأَنَّاأعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرَائعِ أحْکَامِکَ![12]

(بار پروردگارا! حقّاً تو مرا بر ختم نمودن و به پایان رسانیدن کتاب خودت، کمک نمودی؛ آن کتابی که چون آن را فرو فرستادی، نور بود؛ و آنرا


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره یا می دانید معنی لغوی قران چیست

مقاله درباره اعجاز در قران

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره اعجاز در قران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اعجاز در قران


مقاله درباره اعجاز در قران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

اعجاز در قران

فهرست مطالب

عنوان:

اعجازدرهماهنگی قرآن

اعجازعلمی قرآن کریم

اعجازبیانی قرآن

منابع

اعجاز در هماهنگى قرآن

قرآن از جهات مختلى داراى اعجاز است و اعجاز آن را از نظر معارف عقلى و فلسفى توضیح دادیم. اینک به دومین جنبه اعجاز قرآن مى‏پردازیم و آن، هماهنگى کامل و نظم و انسجام حاکم در آیات قرآن است. یعنى کوچک‏ترین اختلاف و تناقضى در میان آیات و مفاهیم آن وجود ندارد.

توضیح این که: هر انسان عاقل، مطلع و باتجربه به خوبى مى‏داند: کسى که بر پایه دروغ و افترا، تشریع و قانون گذارى کند، یا سخن گوید، قهراً در سخنان و قوانین وى تناقض‏هایى دیده مى‏شود مخصوصاً اگر قانون گذارى و دروغ سازى وى در مسائل و موضوعات مهم اعتقادى و اخلاقى و در اصول دقیق زندگى و در نظامات مختلف اجتماعى گسترش داشته باشد و سالیان درازى نیز به طول انجامد.

آرى! هر انسان دروغگو خواه ناخواه در تناقض گویى و اختلاف در گفتار قرار خواهد گرفت و هیچ گونه راه فرارى از آن نخواهد داشت زیرا اقتضاى طبیعت بشر این است به طورى که در مثل آمده است که: دروغگو کم حافظه است.

ولى قرآن مجید که در تمام شئون و امور زندگى انسان‏ها به طور وسیع و دامنه دار وارد شده در این موارد سخن گفته و تشریع و قانون گذارى نموده است، با این حال کوچک‏ترین اختلاف و تناقض در آن مشاهده نشده است.

در موضوع خداشناسى بحث کرده، مسئله نبوت را پیش کشیده و درباره سیاست و اداره کردن مدن و اجتماعات، در مسائل اخلاقى و تمام شئون زندگى قانون گذارى نموده است و به امور دیگر نیز مانند: کیهان‏شناسى، تاریخ و قوانین جنگ و صلح وارد شده، موجودات آسمانى و زمینى را از قبیل ملائکه و ستارگان، بادها، دریاها، نباتات، حیوانات و انسان توصیف کرده است و مثل‏هاى گوناگون آورده، مناظر هولناک قیامت را بازگو نموده، از هر بابى سخن رانده است ولى با این وصف کوچک‏ترین تضاد و تناقضى در میان گفتار، تشریعات و نظریات آن دیده نشده و در سرتاسر این مباحث از دایره عقل و خرد به دور نرفته است.

قرآن گاهى به یک حادثه در دو مورد و یا در موارد بیش‏تر متعرض گردیده ولى در میان این موارد کوچک‏ترین و تناقضى نمى‏توان یافت.

براى نمونه داستان موسى را در قرآن مجید ملاحظه کنید که این داستان در قرآن تکرار شده و در چندین مورد آمده است ولى در هر مورد، داراى نکات و امتیازات خاصى بوده که موارد دیگر آن نکات و امتیازها را نداشته‏اند، بدون این که در اصل مطلب و ریشه داستان کوچک‏ترین اختلاف و تناقضى دیده شود.

اگر بدین نکته نیز توجه شود که آیات قرآن یک دفعه نازل نگردیده بلکه در


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اعجاز در قران

اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم

اختصاصی از رزفایل اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

اسماء پیامبر در قرآن کریم

پیامبرمکرم اسلام(ص) با اسماء و القاب مختلفی در قرآن مورد خطاب قرارگرفته است تاجایی که برخی منابع بیش از سیصد عنوان را برای ایشان ذکر کرده اند.

در کتاب های مختلف که درباره پیامبر(ص) به جا مانده 300 اسم، لقب و صفت برای آن حضرت، ذکر شده است. نام هایی که برای پیامبراسلام‌(ص) در قرآن ذکر شده از نگاه برخی تا چهل اسم عنوان شده است.

محمد و احمد

مشهورترین نام پیامبر، محمد (ص) است. اسم شریف « محمد(ص)» در سوره های آل عمران (آیه 144)، احزاب (آیه 40)، محمد (آیه 2) و فتح بارها آمده است.

نام احمد تنها یک بار در قرآن در سوره مبارکه صف ذکر شده است. در تفسیر مجمع البیان آمده است که خداوند، نام محمد و احمد را که از اسامی مقدس خود برگرفته است برای او برگزید. در تفسیر نمونه عنوان شده است که نام « محمد (ص)» را عبدالمطلب، جد پیامبر برای ایشان انتخاب کرده و نام « احمد» را آمنه، مادر پیامبر برای او انتخاب کرد. همچنین ابوطالب، عموی پیامبر نیز از پیامبر(ص) با نام«محمد(ص) و احمد» یاد کرده است. در حدیث معراج نیز خداوند یک بار با «یا محمد» و چندین بار با «یا احمد» رسولش را مورد خطاب قرار داده است.

معنای محمد و احمد

«محمد» از ریشه «حمد» به معنای ستوده و ستایش شده است.«احمد» یعنی کسی که بیشترین حمد الهی را در بین جمیع مخلوقات دارد. «محمد» نام زمینی پیامبر(ص) و « احمد» نام آسمانی آن حضرت است. در روایتی آمده است که برخی از یهودیان از آن حضرت پرسیدند: چرا شما به این دو نام، نامگذاری شده اید؟ حضرت فرمودند: همانا من در زمین ستایش شده و در آسمان ستایش شده تر، هستم یعنی در آسمان، بیشتر از زمین، مورد ستایش اهل آسمان قرار گرفته ام. با تأسی به همین معانی است که دوستداران آن حضرت، نام آن بزرگوار را برای خود برمی گزینند. همچنین امام رضا (ع) از پیامبرمکرم اسلام(ص) روایت کرده است: هرگاه نام فرزند خود را محمد نهادید، او را گرامی دارید.

نبی و رسول

واژه رسول و نبی و مشتقات آن دو در آیات بسیاری تکرار شده و در بیشتر این موارد برای پیامبر (ص) به کار رفته اند. « نبی» کسی است که بر او وحی نازل می شود و حامل خبری از غیب است. پیام الهی را بیان می کند، هر چند مأمور به دعوت و تبلیغ علنی نیست. « رسول» کسی است که علاوه بر مقام نبوت، مأمور به دعوت و تبلیغ به سوی آیین الهی است. رسالت، مقامی بالاتر از نبوت است. « نبی» کسی است که در خواب می بیند، او وحی الهی را از این طریق دریافت می کند و صدای (فرشته) را می شنود ولی فرشته وحی را نمی بیند. ولی«رسول» کسی است که هم صدا را می‌شنود و هم فرشته وحی را می بیند و در خواب و بیداری با وحی در ارتباط است.

با توجه به معنای لغوی این دو، روشن می شود که بین آنها در مفهوم، اشتراکی نیست. نبوت چه به معنای « رفعت» و چه به معنای « باخبر بودن» باشد، به مفهوم رسالت نیست. هر چند لازمه رسالت که داشتن پیامی از طرف خداوند است، این است که رسول از آن پیام، باخبر باشد از این رو مفهوم نبوت اعم از رسالت است. از نظر مصداق نیز با توجه به آیات و روایات، بین نبوت و رسالت، نسبت عموم و خصوص مطلق است.

در میان انبیا، رسول کسی است که دارای رسالت خاصی باشد، گاه پیامبران به طور کلی به پرستش و اطاعت خدا و پیمودن راه حق که همان راه بندگی خداوند است، دعوت می کنند ولی گاه پیام خاصی را از سوی خداوند برای امت خویش به ارمغان می آورند. بنابراین به کسی که پیام مخصوصی از طرف خداوند دارد، رسول می گویند و به این دلیل که به طور کلی، مردم را به راه حق فرا می خواند، او را«نبی» می‌نامند از جمله نکاتی که می تواند دلیلی بر عظمت پیامبر (ص) باشد، این است که خداوند او را با نام خطاب نکرده است ولی انبیای دیگر را به اسم آنان، مورد خطاب قرار داده است. مانند: "یا موسی، یا داود و..." ولی درباره حضرت محمد (ص) می‌فرماید: «یا ایها النبی»،« یا ایها الرسول»؛ زیرا مقام رسول اعظم (ص) بالاترین مقام ها است.

عبد

این صفت، در سوره های متعددی از قرآن کریم، آمده است. از جمله سوره انفال، آیه 41، سوره اسراء، آیه یک، سوره کهف آیه یک، سوره فرقان آیه یک و... قرآن در ستایش انبیا، بعد از کلمه « عبد» و یا قبل از آن، نام خاص انبیا را می برد، مانند: "عبدنا ایوب" و... ولی درباره پیامبر خاتم (ص)، این کلمه همواره به صورت مطلق و بدون ذکر نام یا قرینه دیگری به کار رفته است. در قرآن کریم در هیچ موردی کلمه "عبد" بدون اسم یا قید ذکر نشده است جز در مورد پیامبر خاتم (ص). این شیوه‌ی بیان، نشانگر عبد مطلق بودن پیامبر(ص) است. عبد و بنده الهی بودن از ارزش های والای انسانی است بلکه والاترین ارزش انسانی است. بندگی خداوند، زمینه ساز دریافت کمالات معنوی است.

عبودیت، مقدمه پرواز و عروج است و بدون خروج از صفات رذیله و کسب صفات فضیلت، امکان ندارد، از این رو کمال عبودیت که به مفهوم کمال رهایی از غیر خداست از مختصات پیامبر گرامی اسلام (ص) است.

خاتم النبیین

این نام که در سوره احزاب، آیه 40 آمده، از ریشه « ختم» به معنی«پایان» گرفته شده است. « خاتم» چیزی است که با آن پای نامه‌ها، اسناد و دفاتر را مهر می زدند. از آنجا که مهر زدن در خاتمه و پایان، قرار می گیرد، نام خاتم بر وسیله مهر زدن، گذارده شده است. اگر یکی از معانی خاتم، نگین انگشتر است به خاطر این است که نقش مهرها را روی انگشترها نیز می‌کندند و به وسیله آنها، نامه ها و رسایل را مهر می زدند و یا به خاطر آن است که کار گذاشتن نگین انگشتر، آخرین عملی است که در ساختن انگشتر انجام می گیرد و این اشکال شبهه افکنان که پیامبر (ص) چون نگین انگشتری در میان انبیا است، نه پایان بخش آنان، وارد نیست.


دانلود با لینک مستقیم


اسماء پیامبر و امام زمان در قران کریم

دانلود مقاله کامل درباره خط قران 15ص

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله کامل درباره خط قران 15ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

خط قرآن

پیدایش خط و سیر تحول آن خود تاریخ مفصلى دارد ، به عقیده محققان جدید، کهن‏ترین و نخستین سررشته خط، خط «هیروگلیفى‏» است که مصریان از آن استفاده مى‏کردند. پس از آن فینیقى‏ها اساس خطى را پى‏ریزى کردند که اکثر خطوط دنیا از آن اقتباس شده است. سومین رشته خط در سلسله پیدایش آن، خط «آرامى‏» است که از خط فینیقى الهام مى‏گرفته است و مى‏گویند خط «عبرى‏» از خط آرامى پدید آمده که یهودیان آن را مورد استفاده قرارمى‏دادند. در حقیقت باید خط عبرى را فرم تازه‏اى از خط آرامى دانست. خط آرامى ریشه‏اى براى خطوط دیگر از جمله خط نبطى شد که در سیر تحول آن خط حجازى «نسخ‏» و خط کوفى پدید آمد .

اما خاورشناسان خط سریانى را در عرض خط نبطى قرار مى‏دهند نه در طول آن. آنان معتقدند خط به دو شکل وارد جزیرة العرب گردید: خط سریانى و خط نبطى.

خط مصرى - خط فینیقى:

1- خط مسند 2- خط آرامى:

1- خط سریانى - خط اسطرنجیلى - خط کوفى

2- خط نبطى - خط حیرى - خط نسخ

در نظر خاورشناسان، خط عربى بر دو قسم است: خط کوفى که ماخوذ از نوعى خط سریانى است که به خط «اسطرنجیلى‏» معروف است، و خط حجازى یا خط نسخ که از خط نبطى گرفته شده است.

خط کوفى، شاخه‏اى از خط اسطرنجیلى است که پس از بناى شهر کوفه و پختگى این خط در آن‏جا به خط کوفى معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولا براى نگارش قرآن و بعدها روى محراب‏ها و بالاى در مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه‏هاى قرآن و عناوین سوره در مصحف‏هاى بزرگ مورد استفاده قرار مى‏دادند .

گرچه رواج خط کوفى در ابتداى امر از خط نسخ بیشتر بود; اما به تدریج‏خط کوفى جاى خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایى تمام رساندند. قرآن را تا اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم، به خط کوفى مى‏نوشتند. سپس نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفى را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید

خط کوفی

از بین خطوطی که از قرن ها پیش به دست بشر اختراع شد، به عنوان اولین خطی که در نگارش و نیز در کتیبه نویسی اسلامی از آن استفاده شد می توان به خط کوفی نام برد .

خط کوفی یا نسخ ناقص از دوران پیش از اسلام به زمان ظهور رسیده بود و عده ای انگشت شمار بدان خط می نوشتند و در دسترس عموم نبود.

به هر صورت با ظهوراسلام این خط پیشرفت که دو رونق یافت ، شاید علت این بود که هر یک از ادیان کتابت خاصی خود را داشتند : چنانچه عبریان، خط مربع و سریانیان خط سریانی و سنطوریان خط سترنجیلی را مخصوص کتاب های دینی و عملی خود قرار دادند، مسلمانان هم خط کوفی را که صورت و هیأتی بهتر یافته و مشابه خط سترنجیلی شده بود خاص نوشته قرآن دادند و بعدها آن را در تزئین سکه، کتب و توقعیات نیز مورد استفاده قرار دادند.

محققین ریشه این خط را حجازی دانستند : جبری، انباری، کندی، بنطی، صفوی، مسند و فتنیقی به نظر می رسد و هیچ خطی در جهان به اندازه کوفی برای آرایش و تزئین مناسب نیست.

 

«کوفی تنها خط اسلامی است که به جهت گستردگی جغرافیایی و تنوع کاربرد از کتابت تا کتیبه داری دهها گونه متنوع الفباست» س.فلوری (S.flury).

خط کوفی در قرن اول به همان صورت ساده خود مبتنی به رسم الخطهای مکی، مدنی و کوفی نوشته می شود و در تزئین آن کوشش به عمل نمی آید . در اواخر بنی امیه و بنی عباس که خط کوفی از حوزه عربستان تجاوز کرد و در کشورهای دیگر مانند ایران، آسیای صغیر، مصر و شمال آفریقا منتشر شد، کم کم اقلام دیگری استخراج و انواع مختلفی از آن پدیدار گشت .

این خط در طول سه قرن به شدت رواج گرفت و در تمام شئون اجتماعی اسلامی چهره درخشانی داشت .

خط کوفی در عصر دولت عباسی به مرتب بالایی از تفنن و زیبایی رسید و انواع خط کوفی از پنجاه نوع متجاوز شد که مشهور ترین آنها : کوفی محرر، مشجه ، مربع، مدور و متداخل بود.

پس از رواج اقلام سته محقق، ریحان، نسخ، ثلث، طوقی و رقاع خط کوفی را از رونق افتاد ولی تا قرن هفتم و هشتم هم معمول بود و از آن به بعد مختصری در کتیبه ها و سر سوره های قرآن و عناوین کتابها و امسال آن به کار می رفت و متدرجاً استفاده از آن کم شد تا حدود قرن یازدهم که مدت 1000 سال از عمر آن گذشته بود یک باره با تمام انواع خود به دست فراموشی سپرده شد! .

این خط دقیقاً اندکی در کتیبه ها، سرلوحه ها و برای تفنن در قطعات و پشت جلد کتاب و عناوین به کا ر می رود .

بررسی چگونگی نام خط کوفی :

به دلیل عقل شکل است باور کنیم که به مجدد ایجاد شهر کوفه چنین خط محکم، کاملی یکباره پیدا شود . صحیح آن است که چون کوفه نبیان یافت ومرکز دینی و سیاسی برای دولت اسلامی شد این خط به مرتبه ای از تجوید، تحسین رسید و خاص و شایستة نوشتن معاصف شده به کوفی معروف گردید و شاید که قبل از شهرت آن به کوفی نام « جزم» بر آن اطلاق می شده است . و نیز گفته اند که بدان جهت مشهور به کوفی شد که چون کوفه مقر خلافت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خط قران 15ص