دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
شایعه :
چند روز پس از زمین لرزه ویرانگر منطقه بویین زهرای قزوین ( شهریور 1341 ) در تهران شایع شد که به زودی زلزله شدیدی این شهر را در هم خواهد کوبید . مردم هراسان شدندو در آتش به حومه شهر پناه بردند و مردم در خیابانها و کوچه ها تا صبح به سر بردند ولی زلزله ای نیامد . . . در سال 1377 نیز در تهران شایع شد که زمین لرزه شدیدی در فاصله 7 تا 17 تیر ماه روی می دهد که اساس آن پیشگویی یک شهروند اهل چک بود
می توان پرسید که چگونه در لحظه معینی از زمان ، همه افراد، در مورد نفر یک واقعیت ظاهراً به توافق می رسند . چگونه است که یک فکر مبهم به صورت شایعه در می آید بعد که باور عمومی تبدیل می شود این سوالی است که در هنگام مطالعه مکانیسمهای شکل گیری و پخش شایعه سعی می کنیم به آن پاسخ دهیم .
شایعه پدیده ای است که بر اساس شنیده ها در زمینه قبلی افکار عمومی شکل می گیرد و ممکن است از یک خبر ناشی شود و یا بر پایه هیاهو بی اساس بوجود آید . شایعه از طبیعی ترین پدیده های روانی – اجتماعی و یکی از رایجترین شیوه های کنش متقابل است با ابعادی گسترده که جنبه های آن به ویژه در زمانهای بحرانی مثل زمان جنگ ، قحطی و رویدادهای طبیعی ، حالتی به مراتب حادتر به خود می گیرد . و کلاً بیشتر در وضعیتهای بی هنجاری در جامعه روی می دهد . ( ستوده ، )
تعریف شایعه :
شایعه پیامی است که در میان مردم رواج می یابد ؛ اما واقعیتها آن را تایید نمی کند . وقتی افراد بسیاری مشتاق خبرگیری از چیزی باشند ؛ ولی قادر به کسب اطلاعات درستی نباشند ، پذیرای شایعات می شوند . شایعات اگر تعصبات افراد را تائید کند و یا نفرتهایشان را توجیه نماید . بهتر و بیشتر می تواند گسترش یابد .
در واقع ، شایعه پیامی است که به طرز غیر رسمی ( معمولاً دهان به دهان ) منتقل می شود و به موضوعی مربوط می شود که در تحقیق درباره درست بودن یا نادرست بودن آن مشکل است . شایعه معمولاً شامل اطلاعاتی می شود که برای مردم اهمیت دارد . البته ممکن است بخشی از شایعه حقیقت داشته باشد . هر چند می توان گفت که این حکم همواره صادق نیست .
شایعه در چه موقعیتهایی رواج می یابد ؟
شایعه در موقعیتهایی رواج می یابد که مردم مشتاق خبر باشند ولی نتوانند آن را از منابع موثق دریافت کنند . هر گاه انسانها علاقمند خبرگیری درباره موضوعی باشند ، به هر نوع اطلاعاتی در این باره متوسل می شوند و سپس آن اطلاعات را در میان خود پراکنده می سازند .
هنگامی که واقعیتهای اجتماعی به نوعی برای مردم در ابهام و پوشیدگی باقی بماند و رسانه های گروهی نیز سعی در روشن کردن این واقعیتها نداشته باشند ، زمینه مناسبی برای رواج شایعه به وجود می آید .
در رواج شایعه دو عامل دخالت دارد :
1 – اهمیت 2 – ابهام
1 – اهمیت : علاقه مردم به موضوع و اهمیت داشتن شایعه هم برای گوینده و هم برای شنونده .
2 – ابهام : میزان ابهام موضوع ، یعنی وجود دو یا چند تعبیر از یک موضوع . این ابهام می تواند با نبود اخبار دقیق یا به وسیله برخی تشنجات عاطفی ، که فرد را مجبور می کند که نتواند یا نخواهد واقعیتهایی را که در اخبار مطرح شده بپذیرد القاء شود .
مثلا در مورد مسابقات فوتبال شایعه زیاد است چون برای مردم اهمیت دارد و هم نتایج آن مبهم است و همچنین در جنگ هم ابهام وجود دارد و هم اهمیت بنابراین شایعه زیاد است . جهت ایجاد اطمینان به واقعی بودن شایعه ، غالباً اجزایی از خبر یا ‹‹ هسته ای از حقیقت در ان گنجانیده می شود . اما در ضمن انتقال آن ، مطالب کذب و جزئیات تخیلی آن قدر دیگر بخشها را تحت الشعاع قرار می دهند که واقعیات و کاذبیات از هم قابل تشخیص نسبت . تشخیص دقیق حقیقت نهفته در شایعه ، و اساساً وجود یا عدم حقیقت در شایعه ، تقریباً همیشه غیر ممکن است .
قانون اصلی شایعه :
به نظر می رسد که دو شرط ‹‹ اهمیت ›› و ابهام در انتقال شایعه کم و بیش از رابطه ای کمی برخوردار باشند . اسپورت و پستمن ‹‹ 1372 : 45 ›› این رابطه را به صورت فرمول زیر معرفی می کنند .
علامت ~ یعنی تقریباً برابر است A * I ~ R
این فرمول به این معناست که میزان رواج شایعه ( R ) تقریباً برابر است با حاصلضرب اهمیت ( I ) در ابهام ( A ) موضوع مطروحه در آن شایعه.
Importance = I Ambiguity = A
هر آینه ابهام یا اهمیت صفر باشد = شایعه ای وجود نخواهد داشت . مثلاً احتمال نمی رود ما ایرانیها هیچ وقت درباره گران شدن قیمت شکر در کوبا در کشور خودمان شایعه ای بشنویم . زیرا این موضوع ‹‹ اهمیتی ›› برای ما ندارد . اما خبرهای مربوط به افزایش یا کاهش قیمت انواع ارز در کشور ما به ویژه در چند سال اخیر از جمله شایعه سازترین موارد بوده است . بنابراین هر خبر شایعه مهمتر باشد و مردم درباره آن موضوع اطلاع کمتری داشته باشند ، احتمال ایجاد شایعه قویتر است .
ابهام به تنهایی شایعه را پخش یا حفظ نمی کند . اهمیت هم به تنهایی چنین نمی کند .
مثلاً اگر به من ارثیه ای برسد و من مقدار دقیق آن را بدانم قطعاً در برابر شایعاتی که در مقدار آن اغراق می کنند مقاومت خواهم کرد ( چون ابهامی وجود ندارد ) .
مثلاً اگر من در یک تصادف عضوی از بدن خود را از دست بدهم و واقعیت را هم بدانم که مثلاً پای من قطع شده است دیگر به شایعات مربوط به میزان وسعت صدمه وارده به پایم توجهی نمی کنم . ( این موضوع اهمیت دارد ولی من واقعیت را می دانم ) .
در زمان جنگ شرایط برای نشر و پخش شایعه در تماس مطلوب قرار دارد . وقایع نظامی از بیشترین اهمیت برخوردار است . اما حفاظت از اطلاعات نظامی به علاوه بردرگمی طبیعی کشور درگیر اقدامات غیر قابل پیش بینی ، دشمن موجب بروز ابهاماتی عمیق در موضوعات بسیار مهم می شود .
فرمول بالا در سطح بالایی قابل اطمینان ولی سخت شرایط مشخص عملکرد آن ضعیف می شود مثلاً اگر جمعیتی تحت کنترل شدید باشند و پخش و انتشار شایعه جرایم سنگین داشته باشد آن وقت مردم کم و بیش خوددار می شوند . و شایعه سازی کمتر خواهد شد . مثلاً اگر تعیین کنند هر کس شایعه ای پخش کند 2 سال زندان می رود پس دست به شایعه پراکنی نمی زند .
عللی که مانع رواج شایعه می شود :
1 – شایعه در بین افراد همفکر رواج می یابد . لذا در مورد جمعیتی با اختلاف نظرهای بالا و ارتباط ناچیز بین گروههای ناهمگن چنین جوامعی ، شایعه از موانع اجتماعی عبور نمی کند و رواج محدودی خواهد داشت .
2 – وقتی اشخاص نسبت به شایعه حساس شوند و بفهمند که تحت شرایط ایهام و اهمیت شایعات را باور می کنند و آن را پخش می کنند . پس به دلیل این آگاهی احتمال کمتری می رود که چنین کنند ( پس آگاهی نسبت به نحوه عمل یک قانون غالباً آن را تغییر می دهد و بعضاً نفی می کند( پس مردمی که نسبت به شایعه آگاهی شوند احتمال قربانی شدنشان کمتر است . )
انگیزه ها در پخش و انتشار شایعه :
شایعه پخش نمی شود فکر موضوع آن برای شنونده و پخش کنند اهمیت داشته باشد .
هر نیاز انسان می تواند به شایعه توان تحرک بدهد . علاقه جنس علت بسیاری از شایعات و اکثر رسواییها می باشد .
1 – فرافکنی : گاهی شایعه وابسته به رویای روزانه است که در واقع همان فرافکنی است یعنی ما آنچه را که دلمان می خواهد در بیانمان نسبت به مسئله ای فرافکنی می کنیم .
این مثال چگونگی تاثیر یک عامل شناسایی نشده ناشی از آرزومندی در پیدایش و گسترش همزمان شایعه را نشان می دهد :
خانم آواخر به خانم بک می گوید امروز خانم کینگ کجاست ؟ مریض است ؟
خانم بک به خانم کلارک می گوید : خانم آواخر در این فکر بود که نکند خانم کینگ بیمار باشد .
خانم کلارک که از خانم کینگ خوشش نمی آید به خانم ایویس ( که از خانم کینگ خوشش می آید ) می گوید: شنیده ام خانم کینگ مریض است . امیدوارم بیماری اش جدی نباشد .
خانم ایویس به خانم آلیس می گوید که خانم لینگ سخت مریض است . باید فوراً به منزل او بروم و او را ببینم .
خانم آلیس به خانم فرنچ : حدس می زنم خانم لینگ بدجوری بیمار باشد . همین الان به خانم دیویس گفته شد که به منزل او برود .
خانم فرنچ به خانم سوزان : مردم می گویند امیدی به ادامه ی زندگی خانم لینگ نیست و خویشاوندانش به بالینش فرا خوانده شده اند .
خانم سوزان به خانم هاتون : آخرین خبرها در مورد خانم کینگ چیست ؟ مرده
انگیزه های دیگر شایعه :
برای جلب توجه شایعه را ایجاد کند مثلاً من چیزی می دانم که تو نمی دانی این می تواند باعث شود تا مدتی او بر شنونده اش مسلط باشد .