رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حمایت مالی و رابطۀ آن با وفاداری مشتریان

اختصاصی از رزفایل حمایت مالی و رابطۀ آن با وفاداری مشتریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
چکیدهرشد چشمگیری در نقش حمایت مالی به‌عنوان یکی از ابزارهای تبلیغاتی شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و خصوصی پدید آمده است. یکی از مهم‌ترین هدف‌های حمایت مالی شرکت‌ها، تأثیری است که بر وفاداری افراد مرتبط با مورد حمایت‌شده می‌گذارند. حمایت مالی ورزشی به‌دلیل رشد پوشش رسانه‌ای در این حوزه و نیز تعداد بسیار زیاد افرادی که درگیر این مسابقات می‌شوند، یکی از محبوب‌ترین زمینه‌های حمایت مالی می‌باشد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطۀ حمایت مالی بانک شهر با وفاداری مشتریان به بانک می‌باشد بدین‌منظور، شعبات بانک شهر در تهران (1391) مورد مطالعه قرار گرفت. تعداد نمونه 167 نفر تخمین زده شد. یافته‌ها، تمامی فرضیه‌های مورد‌مطالعه (ارتباط سازه‌های شأن رویداد، تجانس بین حامی مالی و دارایی حمایت‌شده، علاقۀ فردی به رویداد، نگرش نسبت به حامی مالی، صداقت حامی مالی و حضور همیشگی حامی مالی با وفاداری مشتریان به بانک) را تأیید نمودند.

دانلود با لینک مستقیم


حمایت مالی و رابطۀ آن با وفاداری مشتریان

پایان نامه بررسی رابطۀ بین اضطراب و تیپ های شخصیتی درون گرا و برون گرا

اختصاصی از رزفایل پایان نامه بررسی رابطۀ بین اضطراب و تیپ های شخصیتی درون گرا و برون گرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی رابطۀ بین اضطراب و تیپ های شخصیتی درون گرا و برون گرا


پایان نامه بررسی رابطۀ بین اضطراب و تیپ های شخصیتی درون گرا و برون گرا

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 160 صفحه می باشد.

 

فهرست
پیشگفتار: ۱
چکیده: ۳
فصل اول ۴
طرح تحقیق ۵
مقدمه ۵
بیان مسئله : ۷
ضرورت و اهمیت پژوهش: ۸
موضوع تحقیق : ۱۰
هدف کلی : ۱۱
اهداف فرعی : ۱۱
فرضیۀ کلی : ۱۱
فرضیات فرعی : ۱۱
متغیرهای تحقیق : ۱۲
محدودیتهای تحقیق : ۱۲
محیط پژوهش : ۱۳
تعریف اصطلاحات و واژهها : ۱۳
تعریف اصطلاحات تخصصی ۱۴
تعریف عملیاتی ۱۵
خلاصۀ سایر فصول ۱۷
فصل دوم ۱۸
پیشینه تحقیق ۱۹
مقدمه ۱۹
اضطراب ۱۹
تعریف اضطراب ، جنبهها و جلوههای مختلف آن ۲۲
اضطراب به عنوان پاسخ آموخته شده ۲۶
اضطراب در معنای نداشتن کنترل ۲۷
کنار آمدن با اضطراب ۲۸
شخصیت مضطرب ۲۹
اضطراب بنیادی: شالوده روان رنجوری ۳۱
نظریههای اضطراب ۳۵
نظریۀ روانکاوی ( فروید ) ۳۵
انواع اضطراب ۳۶
مکانیزمهای دفاعی علیه اضطراب ۳۹
سرکوبی ۴۱
انکار ۴۲
واکنش وارونه ۴۳
فرافکنی ۴۳
واپس روی ۴۴
دلیل تراشی ۴۴
جابجایی ۴۵
والایش ۴۶
۲- نظریۀ روان شناسی فردی ( آدلر ) ۴۸
۳-نظریۀ درمان عقلانی – عاطفی ( ایس) ۵۱
۴-نظریۀ درمان مراجع محوری ( راجرز ) ۵۱
۵-نظریۀ روان درمانی گشتالت ( پرز ) ۵۲
۶- نظریۀ واقعیت درمانی ( گلاسر) ۵۴
۷- نظریۀ رفتار درمانی: ۵۵
عوامل کاهش اضطراب: ۵۷
۱٫آرامش ورزی، کاهش دهنده اضطراب ۵۷
۲٫کنترل تنفس، کاهش دهنده اضطراب ۵۸
۳٫از بین بردن افکار منفی برای کاهش اضطراب ۵۸
۴٫انجام فعالیت برای کاهش اضطراب ۵۹
۵٫انجام فعالیتهای منظم ورزشی برای کاهش اضطراب ۵۹
۶٫فرار نکردن از عوامل اضطرابزا ۶۰
۷٫بالابردن عزت نفس و اعتماد به نفس خود ۶۰
۸٫داشتن برنامه ریزی در کارهای خود ۶۱
۹٫الگو برداری از افراد آرام ۶۱
۱۰٫روان درمانی برای کاهش اضطراب ۶۲
۱۱٫دارو درمانی برای کاهش اضطراب ۶۲
۱۲٫درمانهای دیگر برای کاهش اضطراب ۶۲
الف) حساسیت زدایی منظم ۶۲
ب- جرأت آموزی ۶۵
شخصیت چیست؟ ۶۷
بررسی شخصیت ۶۹
اصول شخصیت شناسی ۷۱
تاثیر عوامل زیستی بر شخصیت ۷۳
تشابه شخصیت در دوقلوها ۷۳
نظریه های شخصیت ۷۶
۱- نظریه ی کارل یونگ ۷۶
نگرشها: برون گرایی ودرون گرایی ۷۷
کارکردهای روان شناختی ۷۸
تیپ های روان شناختی ۸۰
.ویژگیهای شخصیتی برون گرا ۸۳
ویژگیهای شخصیتی درون گرا ۸۴
ناهشیار شخصی ۸۵
عقده ها ۸۶
ناهشیار جمعی ۸۷
پژوهش در نظریۀ یونگ ۸۹
تیپ های روان شناختی ( درون گرا و برون گرا) ۸۹
۲- نظریه ی هانس آیزنک ۹۳
ابعاد شخصیت : برون گرایی ، روان رنجور خویی و روان پریش خویی ۹۳
صفات ابعاد شخصیت آیزنک ۹۶
روان رنجور خویی ۹۸
روان پریش خویی ۹۹
نقش اصلی وراثت ۱۰۰
رابرت مک کری و پل کاستا : مدل پنج عاملی ۱۰۱
ثبات عوامل ۱۰۳
همبستگی های هیجانی و رفتاری ۱۰۴
۳- نظریه ی روانکاوی ( فروید ) : ۱۰۶
الف – دیدگاه ساختی شخصیت ( Stractural ) ۱۰۶
نهاد ۱۰۶
خود ۱۰۷
فراخود ۱۰۸
ب – شخصیت به مثابه ی فرآیندی پویا ( Dynamic ) ۱۰۹
ج – شخصیت به مثابه ی فرآیندی تکاملی ( Developmental ) ۱۱۰
د- دیدگاه جبری رشد شخصیت (Determenism ) ۱۱۱
۴- نظریه ی روان شناسی فردی ( آلفرد آدلر) ۱۱۲
۱- غایت گرایی تخیلی : ۱۱۲
۲ تلاش برای تفوق و برتری : ۱۱۲
۳- احساس حقارت و مکانیزم جبران : ۱۱۳
۴ علاقه ی اجتماعی : ۱۱۳
۵ شیوه ی زندگی: ۱۱۳
۶ من خلاقه ۱۱۴
۵- نظریه ی روان درمانی گشتالت ( فردریک پرز ) ۱۱۵
۶- نظریه ی درمان مبتنی بر تحلیل ارتباط محاوره ای (اریک برن) ۱۱۶
حالت من والدینی : ۱۱۷
حالت من بالغ : ۱۱۷
حالت من کودکی: ۱۱۸
۷- نظریه ی واقعیت درمانی ( ویلیام گلاسر) ۱۱۸
۸-نظریه ی رفتار درمانی: ۱۲۰
فصل سوم ۱۲۱
روش تحقیق ۱۲۲
روش پژوهش ۱۲۲
الف- جامعۀ آماری، نمونه و روش اندازه گیری: ۱۲۲
ب- ابزار جمع آوری اطلاعات و ویژگیهای آن ۱۲۲
ویژگیهای ابزار پژوهش ۱۲۳
پژوهشهای مربوط به توصیف ماهیت و اعتبار یا درستی مقیاس اضطراب ۱۲۶
الف- تحول هشیاری نسبت به خود: Q3 ۱۳۱
ب- نیروی من: ۱۳۱
ج- گرایش پارانویایی: L ۱۳۲
د- گرایش به گنهکاری: O ۱۳۲
ه- تنش ارگی: Q4 ۱۳۳
نکاتی دربارۀ اجرای تست ۱۳۳
دستور اجرای پرسشنامه ۱۳۵
دستور اجرای پرسشنامه ۱۴۰
روش تصحیح و نمره گذاری ۱۴۱
فصل چهارم ۱۴۵
تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق ۱۴۵
تجزیه و تحلیل داده های پژوهش : ۱۴۵
فصل پنجم ۱۵۰
جمع بندی و نتیجه گیری تحقیق ۱۵۰
خلاصه ی تحقیق ۱۵۰
تحلیل نتایج ۱۵۰
پیشنهادات ۱۵۱
منابع وماخذ ۱۵۲

 


مقدمه
اضطراب واکنشی است که فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز از خود نشان می دهد و در مهار کردن آن ناتوان است. در واقع اضطراب یک کشانندۀ ثانوی است که پاسخی اجتنابی را در بر می گیرد.
شخصیت مجموعه ای سازمان یافته از خصوصیات نسبتا پایدار و مداوم است که بر روی هم یک فرد را از سایر افراد متمایز می کند. شخصیت را براساس صفت بارز به شخصیت های درونگرا ، برونگرا و … تقسیم کرده اند، که هرکدام از این شخصیت ها ویژگی های خاص خود را دارند.
اضطراب
اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماری­های روانی به چشم می­خورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است. اضطراب غالباً با ترس که داری پاره­ای از خصیصه­های روان شناختی و فیزیولوژیکی است مشتبه می­شود و ترجمۀ دقیق کلمۀ ترس[۱] که توسط فروید به کار رفته مسایلی را در زمینۀ فهم اصطلاحات مطرح می­کند. باید گفت که با پیشرفت بررسی­های مرضی نه تنها در راه متمایز کردن اشکال اضطراب گام برداشته شده بلکه تفاوت­های روان شناختی و فیزیولوژیکی ( گل هورن­[۲] ) آن با ترس نشان داده شده و حتی در نمایاندن این تفاوت از راه تحلیل عوامل ( کتل[۳] و بارتلت[۴] ۱۹۷۱ ) توفیق حاصل شده است. اضطراب بدون آن که به منزلۀ انگیزش باشد در بیشتر موارد نیزوی نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست.
فروید ( در سال ۱۸۹۵ ) سازمان یافتگی اضطراب را زیر عنوان روان آزردگی اضطراب به صورت یک بیماری مستقل بنا کرد. این روان آزردگی دارای دو گروه از نشانه­های مرضی است: گروه اول گروهی است که در آن اضطراب به شکل حاد به صورت یک تجربۀ روان تنی[۵] نشان داده می­شود و گروه دوم گروهی است که فرد تظاهرات گوناگون بدنی را به شکل نشانه­های مرضی آزردگی­های جسمانی از خود بروز می­دهد.
اضطراب به شکل یک بحران حاد، غالباً چندین دقیقه طول می­کشد، و در موارد افراطی چندین ساعت ادامه دارد. فرد در خود احساس نامطبوعی از یک ترس نا معین « ترس بدون موضوع » وحشت زدگی، بلکه درماندگی و حتی مرگ دارد. در اکثریت عظیمی از موارد، به این حالات، تظاهرات دستگاه عصبی مستقل، مشابه آنچه در هیجان­ها وجود دارد، افزوده می­شوند: از قبیل تپش قلب، مشکلات تنفسی همراه با احساس فشردگی قفسۀ صدری و خفگی، تعرق مفرط، لرزه، کم تنودی[۶] و احساس سستی در پاها، در پاره­ای از موارد میل به ادرار کردن می­تواند به این بحران پایان بخشد. این نوع اضطراب به حوادث خاصی وابسته نیست و به همین دلیل به اضطراب
« نوسانی » موسوم است. اما با این وجود ممکن است با پاره­ای از کیفیاتی که از طنین فردی غنی باشند در رابطه باشد.
به نظر می­رسد که هر فرد از نظر دستگاه مستقل عصبی تظاهرات خاص خود را دارد، و این امر به سود نظریۀ لاسه[۷] است، فیزیولوژیستی که برای وی هر فرد دارای یک پاسخ اختصاصی و خود خاسته در برابر تنیدگی[۸] هاست.
اختلالات بدنی را که دارای طول مدت بیشتری هستند غالباً به اضطراب مزمن یا « معادل­های بحران اضطراب » ( فروید) تعبیر کرده­اند. این اختلالات ممکن است با بحران­های گاهگاهی همراه و یا از آنها مستقل باشند.

تعریف اضطراب ، جنبه­ها و جلوه­های مختلف آن
اضطراب به منزلۀ بخشی از زندگی هر انسان، در همۀ افراد در حدّی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حدّ، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می­شود به گونه­ای که می­توان گفت ، « اگر اضطراب نبود، همۀ ما پشت میزها یمان به خواب می­رفتیم » ( استیفن[۹] ، ۱۹۸۲؛ به نقل از کامر[۱۰] ، ۱۹۹۵ ) . فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه­ای مواجه کند: اضطراب است که ما را وا می­دارد تا برای معاینه­ای کلی به پزشک مراجعه کنیم؛ کتابهایی را که از کتابخانه به عاریت گرفته­ایم بازگردانیم؛ در یک جادۀ لغزنده با احتیاط رانندگی کنیم … و بدین ترتیب زندگی طولانی­تر، سازنده­تر و بارورتری داشته باشیم . بنابراین اضطراب به منزلۀ بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مؤلفه­های ساختار شخصیت وی را تشکیل می­دهد و از این زاویه است که پاره­ای از اضطرابهای دوران کودکی و نوجوانی را می­توان بهنجار دانست و تأثیر مثبت آنها را بر فرایند تحول پذیرفت ؛ چرا که این فرصت را برای افراد فراهم می­آورند تا مکانیزمهای سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا[۱۱] و اضطراب انگیز گسترش دهند.
به عبارت دیگر، می­توان گفت که اضطراب در پاره­ای از مواقع، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می­کند، امکان تجسم موقعیتها و سلطه بر آنها را فراهم می­آورد و یا آنکه وی را برمی­انگیزد تا به جدّی با مسئولیت مهمی مانند آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرفتن یک وظیفۀ اجتماعی مواجه شود.
بالعکس، اضطراب مرضی نیز وجود دارد، چرا که اگر حدّی از اضطراب می­تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه می­کنند، امّا این حالت ممکن است جنبۀ مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمی­توان پاسخ را سازش یافته تلقی کرد که فرد را از بخش عمده­ای از امکاناتش محروم می­کند،
فقط براساس راهبردهای محدود کنندۀ آزادی و انعطاف فردی کاهش می­یابد و طیف گستردۀ اختلالهای اضطرابی را که از اختلالهای شناختی و بدنی تا ترسهای غیر موجه و وحشتزدگیها گسترده­اند، به وجود می­آورد.
الف) اضطراب، عموماً یک انتظار به ستوه آونده است، به منزلۀ چیزی است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بی­نام، اتفاق افتد. این حالت که به شکل احساس و تجربۀ کنونی مانند هر اغتشاش هیجانی در دو سطح همبستۀ روانی و بدنی در فرد پدید می­آید، ممکن است به یک تهدید عینی « اضطراب آور » ( تهدید مستقیم یا غیر مستقیم مرگ، حادثۀ شو م شخصی یا مجازات ) نیز وابسته باشد ( لافون[۱۲]، ۱۹۷۳ ) .
ب) اضطراب عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز، یعنی موقعیتی که زیر تأثیر بالا گرفتن تحریکات اعم از بیرونی یا درونی واقع شده وفرد در مهار کردن آنها ناتوان است ( چاپلین[۱۳]، ۱۹۷۵ ) .
ج) ناراحتی در عین حال روانی و بدنی که براثر ترسی مبهم و احساس نا ایمنی و تیره روزی قریب الوقوع در فرد آدمی به وجود می­آید ( پیه رون[۱۴]، ۱۹۸۵ ) .
د) در چهار چوب، رفتاری نگری تجربی، اضطراب به منزلۀ یک کشانندۀ ثانوی است که پاسخی اجتنابی را در بر می­گیرد. مثلاً در حضور یک محّرک غیر شرطی ( معمولاً یک شوک یا تکان )[۱۵]، رفتارهایی از حیوان سرمی­زند که در حکم نشانه­های محرز اضطراب قلمداد می­شوند و دفع ادرار و مدفوع یا حمله به دستگاههای آزمایش و جز آن در شمار آنها قرار می­گیرند (چاپلین ، ۱۹۷۵ ) .
ه) اضطراب به منزلۀ حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بی­معنایی، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی می­کنیم ( ربر، ۱۹۸۵ ) .
و) نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها یا بدبختیهای آینده ، توأم با احساس بی­لذتی[۱۶] یا نشانه­های بدنی تنش، منبع خطر پیش بینی شده می­تواند درونی یا بیرونی باشد ( Dsm IV ، ۱۹۹۴ ) .
دریک جمع بندی کلی ، شاید بتوان اضطراب را به عنوان احساس رنج آوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار خطری که به شیئی نامعین وابسته است، تعریف کرد. در واقع ،بجز در پاره­ای از نظریه­های رفتاری نگر، از اصطلاح اضطراب معمولاً معنایی وسیعتر از آنچه با تجربه­های رنج آور فرد مرتبط است، استنباط می­شود.
به عبارت دیگر، اضطراب مستلزم مفهوم نا ایمنی یا تهدیدی است که فرد منبع آن را بوضوح درک نمی­کند، در حالی که اصطلاح ترس به احساسی پوشش می­دهد که در مقابل یک شیء که به منزلۀ شیئی خطرناک محسوب می­شود، به وجود می­آید. از همین زاویه است که اغلب روانشناسان ترس را از اضطراب متمایز کرده­اند. بدین معنا که ترس را واکنش در برابر خطری دانسته­اند که با ایجاد حالت احتیاط، اجتناب و گریز در فرد، بوجود می­آید.
اضطراب به عنوان پاسخ آموخته شده
در نظریۀ یاد گیری اجتماعی به جای تعارض های درونی، شیوه­هایی در مدار توجه قرارمی­گیرد که طی آن، اضطراب از راه یادگیری با برخی موقعیتها مرتبط می­شود. دختر بچه­ای که والدینش او را به خاطر عصیان در برابر خواستهایشان و پافشاری بر خواستهای خودش تنبیه کرده­اند، سرانجام یاد می­گیرد که درد تنبیه را به رفتار ابراز وجود پیوند دهد. از این راه بعدها هر بار که دختر به فکر ابراز وجود و ایستادگی در برابر والدین خود می­افتد، مضطرب می­شود.
گاه ترسهایی که در دوران کودکی یاد گرفته شده به دشواری خاموش می­شود. برای نمونه، هرگاه نخستین واکنش کودک به صورت کناره گیری یا فرار از موقعیت اضطراب­زا باشد در آن صورت ممکن است کودک نتواند دریابد که چه وقت آن موقعیت خالی از خطرست. دختر- بچه­ای که به خاطر ابراز وجود تنبیه شده ممکن است هیچگاه یاد نگیرد که ابراز خواستها در برخی موقعیتها کاری درست و پاداش یابنده است.
پژوهشهایی که با حیوانها شده نشان می­دهد که خاموش شدن پاسخهای اجتنابی تا چه اندازه می­تواند دشوار باشد. حیوانی که یاد گرفته برای اجتناب از ضربۀ برقی در جعبۀ دو سره از رودی مانعی ببرد ممکن است یاد بگیرد که با دریافت نشانۀ هشدار همواره از روی مانع بپرد اگر چه به جز در چند کوشش نخست، در همۀ کوششهای بعدی به دنبال هشدار، ضربه­ای در کار نباشد. این حیوان حتی یک با هم فرصت یادگیری این نکته را به خود نمی­دهد که ضربۀ برقی قطع شده است.
کودکی نیز که یک بار برخورد ناراحت کننده­ای با یک سگ داشته و پس از آن با دیدن هر سگ دیگری راه فرار در پیش می­گیرد. به همین ترتیب فرصتی پیدا نمی­کند تا دریابد که بیشتر سگها رفتار دوستانه­ای دارند، نکته اینجاست که چون فرار از سگ یک رفتار تقویت کننده است ( چون پاسخی است که ترس راکم می­کند) بنابراین کودک به این رفتار ادامه خواهد داد. یک بزرگسال نیز ممکن است از موقعیتهایی که در دوران کودکی برایش اضطراب­زا بوده­اند همچنان اجتناب کند، زیرا هیچگاه به ارزیابی دوبارۀ تهدید مزبور نمی­پردازد یا درپی راه و روشی برای کنار آمدن با آن نمی­رود.
اضطراب در معنای نداشتن کنترل
گفته می­شود که هنگامی احساس اضطراب به آدمی دست می­دهد که با موقعیتی روبه رو شود که کنترلی برآن ندارد. ممکن است با موقعیت تازه­ای روبه رو گردیم و مجبور شویم آن را با دیدی که از دنیا و خودمان داریم در هم آمیخته و سازمان بدهیم. یا چنانکه در مورد بسیاری از تجربه­های ما پیش می­آید، ممکن است در موقعیت مبهمی قرار گیریم و مجبور شویم آن را در تصویری که از جهان داریم بگنجانیم. در غالب نظریه­های اضطراب، کنترل ناپذیر بودن آنچه روی می­دهد و احساس در ماندگی در برابر آن ، هسته و مدار نظریه است. مثلاً طبق نظریۀ روانکاوی ، اضطراب هنگامی ایجاد می­شود که « تکانه­های کنترل ناپذیری خود را به خطر می­اندازند. مطابق نظریۀ یادگیری اجتماعی ، هنگامی آدمیان مضطرب می­شوند که با محرک درد آوری روبه رو می­شوند که فقط از راه اجتناب می­توان آن را کنترل کرد. درجه و شدّ ت اضطرابی که در موقعیتهای فشار زا احساس می­شود تا حدود زیادی بستگی به این داردکه در نظر شخص، آن موقعیت تا چه مایه در کنترل و اختیار وی است.
کنار آمدن با اضطراب
از آنجا که اضطراب ، هیجان بسیار نا گواری است نمی­توان آن را مدت درازی تحمل کرد. در این موارد سخت تمایل داریم کاری کنیم که ناراحتی تخفیف پیدا کند. در هر آدمی در طول زندگی روشهای گوناگونی برای کنار آمدن با موقعیتهای اضطراب زا و احساس اضطراب، تکوین می­یابد. برای کنار آمدن با اضطراب دو خط مشی اصلی وجود دارد. در یکی از آنها خود مسأله در مدار توجه قرار می­گیرد: شخص موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می­کند و سپس دست به کار ی می­زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید. در خط مشی دیگر، خود هیجان در مدار توجه قرار می­گیرد: شخص به جای درگیری مستقیم با مسأله­ای که اضطراب زا است می­کوشد تا از راه­های گوناگون از احساس اضطراب خود بکاهد.
هر آدمی برای رویارویی با موقعیتهای فشار زا راه و روشی خاص خود دارد که در هر حال آمیزه­ای است از دو خط مشی هیجان- مدار و مسأله- مدار. در غالب موارد خط مشی مسأله- مدار، گرایش سالم­تری است، اما اینهم هست که برای هر مسأله­ای راه حل سهل و ساده­ای وجود ندارد. آدمیان در مواردی مانند بیماری وخیم یک فرد محبوب یا وابستگی یک والد پیر، ممکن است در عین کوشش برای حل مسأله، به دفاع از خویش در برابر اضطراب هم نیاز داشته باشند.
شخصیت مضطرب
سازمان یافتگی اضطرابی شخصیت با واقعیات انکار ناپذیر روزمره مربوط می­شود. بدبختانه در موارد بسیار زیادی درک این چاچوب را به دریافت­های شهودی واگذار کرده­اند. رگه­های این خلق و خو را می­توان درگروه مرضی « روان دردمندی توان زدوده » اشنایدر ، در گروه « سرشت مضطرب » دوو[۱۷] ولوگر[۱۸] ، دو نوع » شخصیت توان زدودۀ »[۱۹] طبقه بندی­های روان پزشکی بازیافت: کتل توانسته است از طریق تحلیل عوامل و براساس اشباع علائم کلینیکی ، و مواد یک پرسشنامه و تست­های فیزیولوریک به وجود یک عامل اضطراب[۲۰] دست یابد.
تصویر شخصیت مضطرب، سیمای فرد نگرانی را به دست می­دهد که نسبت به تنیدگی­ها حساس است، فعالیت­های خود را از پیش با شکست مواجه می­بیند، در یک نا ایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می­کند، نسبت به ظرفیت­ها کفایت­های خاص خود شک می­کند و برای خود و نزدیکان خود نگران است. به این سیما گروه دیگری از رگه­هایی که جنبۀ توان زدودگی شخصیت را تشدید می­کنند افزوده می­شود:
احساس خستگی دائم و پایین بودن سطح انرژی و شادی زندگی.
این عناصر که مدت­ها به منزلۀ عناصر غیرعینی یا فاعلی محض در نظر گرفته شده بوده­اند ممکن است لااقل با فروریختگی­های مختلف دستگاه عصبی مستقل که توسط کتل و همکاران او مشخص شده­اند مطابقت نمایند: « از زاویۀ درون بینی، اضطراب به منزلۀ فقدان آرامش، تردید، عدم اعتماد و بی­کفایتی در تسلط بر موقعیت­ها است و به نظر محصول فرعی هر نوع تحریک کشاننده­ای شدیدی است که در برابر آن پاسخ­های مهارشده ومتناسب امکان پذیرنیستند. »
کتل و شییر[۲۱] ­ در بررسی­های مختلفی ( ۱۹۶۱ و ۱۹۵۸ ) توانسته­اند اضطراب موقت را از اضطراب به عنوان یک رگۀ شخصیت، جدا سازند. در مورد اول ، بحث از یک حالت انتقالی است که در طول زمان نوسان­هایی از خود نشان می­دهد. در مورد دوم، ما در مقابل متغیرهایی پایدار، که در قالب یک واحد به هم پیوسته­اند و یک خصیصۀ دائم شخصیت[۲۲] را تشکیل می­دهند قرار گرفته­ایم. این عامل با نورزگرایی آیسنک که با عامل دیگر کتل[۲۳]
( موسوم به « رگرسیو » یا وایاز ) وفق می­دهد متفاوت است. این دو عامل نسبت به یکدیگر عمود هستند و روان آزرده­ها در حد بالای آنها قرار می­گیرند.
اضطراب بنیادی: شالوده روان رنجوری
هورنای اضطراب بنیادی را به این صورت تعریف کرد: « احساس فراگیر و فزایندۀ تنها و درمانده بودن در دنیای خصمانه » (هورنای، ۱۹۳۷ ، ص۸۹) . اضطراب روان رنجور مبنای روان رنجوریهای بعدی است و به طور جدایی ناپذیری به احساسهای خصومت ربط دارد. صرف نظر از اینکه چگونه اضطراب بنیادی رانشان دهیم ،احساس آن در همۀ ما مشابه است. به قول هورنای، ما خود را « حقیر، بی­اهمیت، عاجز، رهاشده، وبه خطر افتاده در دنیایی احساس می­کنیم که پر از سوء استفاده، تقلب، تجاوز، خواری ، و خیانت است » ( ۱۹۳۷ ، ص ۹۲ ).
در کودکی سعی می­کنیم به چهار طریق از خود در برابر اضطراب بنیادی محافظت کنیم:
۱- کسب کردن محبت
۲- سلطه پذیر بودن
۳- کسب کردن قدرت
۴- کناره گیری کردن
فرد با کسب کردن محبت از دیگران، در واقع می­گوید: « اگر مرا دوست داشته باشی به من آزار نمی­رسانی ». ما به چند طریق سعی می­کنیم محبت کسب کنیم: انجام دادن هر کاری که دیگری می­خواهد، رشوه دادن به دیگران، یا تهدید کردن دیگران برای تأمین کردن محبت دلخواه.
سلطه پذیر بودن به عنوان وسیله­ای برای حفاظت از خود، شامل تن در دادن به خواسته­های فردی بخصوص یا هر کسی می­شود که در محیط اجتماعی ماست. افراد سلطه پذیر از انجام دادن هر کاری که دشمنی دیگران را بر انگیزد خودداری می­کنند . آنها جرأت انتقاد کردن از دیگران یا بی­احترامی به آنها را ندارند. آنها باید امیال شخصی خود را سرکوب کنند و نمی­توانند در برابر سوء استفاده از خود دفاع کنند زیرا می­ترسند این حالت دفاعی، دشمنی سوء استفاده کننده را بر انگیزد. اغلب افرادی که سلطه پذیرانه رفتار می­کنند معتقدند که از خود گذشته و فداکار هستند. به نظر می­رسد چنین افرادی می­گویند: « اگر تسلیم شوم صدمه نخواهم دید ». این حالت ، رفتار کودکی هورنای را تا ۸ یا ۹ سالگی توصیف می­کند. فردی که قدرت طلب است با کسب قدرت می­تواند درماندگی خود را جبران کند و از طریق موفقیت یا احساس برتری به امنیت برسد. به نظر می­رسد که این گونه افراد معتقدند که اگر قدرت داشته باشند هیچ کس نمی­تواند به آنها صدمه بزند. این بیانگر کودکی هورنای به هنگامی است که تصمیم گرفت برای موفقیت تحصیلی تلاش کند.
این سه وسیلۀ حفاظت از خود یک ویژگی مشترک دارند: فرد با پرداختن به هر یک از آنها سعی می­کند از طریق تعامل کردن با دیگران ، با اضطراب بنیادی مقابله کند. روش چهارم حفاظت از خود در برابر اضطراب بنیادی، کناره گیری از دیگران، نه به صورت جسمانی، بلکه به صورت روانی است. چنین آدمی سعی می­کند از دیگران مستقل باشد و برای ارضا کردن نیازهای درونی یا بیرونی به هیچ کس متکی نباشد. برای مثال، اگرکسی مال و منال زیادی را انباشته کند، در این صورت می­تواند برای ارضا کردن نیازهای بیرونی به آنها اتکا کند. متأسفانه، ممکن است چنین فردی به قدری تحت فشار اضطراب بنیادی باشد که نتواند از این مال و منال لذت ببرد. او باید از این اموال به دقت محافظت کند زیرا آنها تنها محافظ او علیه اضطراب هستند.
آدم کناره گیر یا منزوی، در رابطه با نیازهای درونی یا روان شناختی، با دوری کردن از دیگران به استقلال می­رسد و برای ارضا کردن نیازهای عاطفی خود به دنبال کسی نمی­گردد. این فزایند، فروکشتن یا به حداقل رساندن نیازهای عاطفی را شامل می­شود. فرد منزوی با چشم پوشی از این نیازها، از خود در برابر صدمه دیدن از دیگران محافظت می­کند.
چهار مکانیزم حافظت از خود که هورنای مطرح کرد یک هدف دارند: دفاع کردن در برابر اضطراب بنیادی. این مکانیزمها فرد را به جای خشنودی یا لذت، برای کسب امنیت و اطمینان خاطر، با انگیزه می­کنند. آنها دفاع علیه رنج هستند نه تعقیب بهزیستی.
ویژگی دیگر این مکانیزمهای حفاظت از خود، نیرو و شدت آنهاست. هورنای معتقد بود که آنها می­توانند الزام آورتر از نیازهای جنسی یا سایر نیازهای روان شناختی باشند. امکان دارد که این مکانیزمها اضطراب را کاهش دهند ولی معمولاً به قیمت تحلیل رفتن شخصیت فرد تمام می­شود.
معمولاً افراد روان رنجور برای کسب امنیت از بیش از یک مکانیزم استفاده می­کنند و ناسازگاری بین این چهار مکانیزم می­تواند زمینه را برای مشکلات بیشتر فراهم کند. برای مثال، امکان دارد کسی با نیازهای کسب قدرت وکسب محبت برانگیخته شود. شاید فردی بخواهد تسلیم دیگران شده و در عین حال، دوست داشته باشد بر آنها حاکم شود. امکان بر طرف کردن این ناسازگاریها وجود ندارد و می­توانند به تعارضهای شدیدتر منجر شوند.
نظریه­های اضطراب
نظریۀ روانکاوی ( فروید )
فروید اضطراب را ترس بی­هدف توصیف کرد؛ و آن را جزء مهمی از نظریۀ شخصیت خود ساخت و تأکید کرد که اضطراب اساس ایجاد رفتار روان رنجور و روان پریش است. او اظهار داشت که نمونۀ نخستین تمام اضطرابها ضربۀ تولد[۲۴] است، مفهومی که شاگرد او اوتورنک [۲۵]مطرح کرد.
جنین در رحم مادر در محیط بسیار پایدار و امنی قرار دارد، جایی که هر نیاز او بدون تأخیر ارضا می­شود. اما هنگام تولد، این ارگانیزم به محیط خصمانه­ای پرت می­شود. ناگهان، ضرورت می­یابد سازگار شدن با واقعیت را شروع کند، زیرا درخواستهای غریزی آن همیشه فوراً برآورده نمی­شوند.
سیستم عصبی نوزاد که نارس است و آمادگی لازم را ندارد، ناگهان با انواع محرکهای حسی بمباران می­شود. در نتیجه، نوزاد جنبش­های حرکتی زیادی می­کند و تنفس و ضربان قلب او افزایش می­یابند.
این ضربۀ تولد همراه با تنش و ترس از اینکه غرایز نهاد ارضا نخواهد شد، اولین تجربۀ اضطراب انسان است از این تجربه، الگوی واکنشها و ترسها به وجود می­آید.
در صورتی که فرد با اضطراب مقابله کند چنانچه در معرض خطر مغلوب شدن توسط آن قرار بگیرد، گفته می­شود که این اضطراب آسیب زاست. منظور فروید این بود که فرد، صرف نظر از سن، به حالتی از درماندگی مانند آنکه در کودکی تجربه شده است تنزل می­یابد. در دوره بزرگسالی ، هر وقت که خود تهدید شود ، درماندگی بچگانه تا اندازه­ای تکرار می­شود.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی رابطۀ بین اضطراب و تیپ های شخصیتی درون گرا و برون گرا

دانلود مقاله رابطۀ حمایت اجتماعی با سلامت روانی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله رابطۀ حمایت اجتماعی با سلامت روانی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
از ویژگی ها و خصوصیات دائمی و فطری بشر نیازمند بودن موجود انسانی است، از ابتدای توّلد، نیاز به مراقبت، نیاز بهداشت، نیاز به امنیت و در کودکی و نوجوانی، نیاز به آموزش و نیاز به تربیت و نیاز به تغذیه نیاز به ورزش و حرکات و در جوانی نیاز به ازدواج، استقلال، شغل از جمله از مهمترین نیازهای ذکر شده تا اواخر دوره جوانی است. امّا آنچه امروزه بخصوص در نظام های سیستمی و سازمانی و متمرکز ضرورت دارد. حمایت های اجتماعی و سیاسی و ... است. که جوانان و افراد سخت به آن نیاز دارند.
اگر دانشجو درس می خواند، اگر دانشجو صاحب فکر و ایده ای است یا اگر دانشجویی درصدد انتقاد سازنده است، اگر دانشجویی از سبک و شیوه درسی اسنادی به هر؟ دلیل گریزان است اگر دانشجویی به سیستم آموزشی انتقاد دارد و اگر دانشجویی در نوع روابط سازمانی اشکال می گیرد، باید مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد. تا ضمن ابراز عقیده و همراه ساختن دیگران فضای مسموم را پاک و دیگران را حداقل نجات دهد و گمراهان و موارد خلاف و حتّی روشهای غلط اصلاح گردند. و روز به روز شاهد برطرف برطرف شدن ابرهای ظلم و تبعیض و ناکارآمدی و تجلّی عدالت و شایسته سالاری و صداقت باشیم.
در غیر این صورت دانشجو اگر حمایت نشود و یا حتی خدای ناکرده تهدید شود سلامت روانی و بهداشت روانی فرد از هم گسیخته و مختل می گردد.
با این مقدمه در این تحقیق قصد بررسی تأثیرات و کارکردهای حمایت های اجتماعی اعم از حمایت مالی، حمایت آموزشی، حمایت اداری، حمایت گروهی در تشکیل انجمن ها و جمعیت ها و گروه ها حمایت های سیاسی از جمله آزادی گفتمان و ابراز عقیده و نظر، آزادی روزنامه و جراید و نشرّیه و بولتن، آزادی متینگ و جلسه، آزادیهای فردی در نحوۀ استفاده از کتاب و فکر و عقیده و باور و نگرش و گرایش تا آنجا که به آرمان ها و ایدئولوژی و قانون اساسی پذیرفته شده قریب به اتفاق مردم لطمه وارد نشود.
در غیر اینصورت دانشجو اگر حمایت نشود و یا حتّی خدای ناکرده تهدید شود سلامت روانی و بهداشت روانی فرد از هم گسیخته و مختل می گردد.
با این مقدمه در این تحقیق قصد بررسی تأثیرات و کارکردهای حمایت های اجتماعی اعم از حمایت مالی، حمایت آموزشی، حمایت اداری، حمایت گروهی در تشکیل انجمن ها و جمعیّت ها و گروه ها حمایت های سیاسی از جمله آزادی گفتمان و ابراز عقیده و نظر، آزادی روزنامه جراید و نشریّه و بولتن، آزادی متینگ و جلسه، آزادیهای فردی در نحوۀ استفاده از کتاب و فکر و عقیده و باور و نگرش و گرایش تا آنجا که به آرمان ها و ایدئولوژی و قانون اساسی پذیرفته شده قریب به اتفاق مردم وارد نشود. در این تحقیق ضمن بررسی دقیق و همه جانبه حمایت های اجتماعی در عصر حاضر به نقش حمایت ها در تأمین بهداشت روانی دانشجویان پرداخته ایم. و بدیهی است، در مقابل عدم حمایت و یا تهدید و تحدید باعث انباشت خواسته ها و انتظارات و نظرات و ایده ها و آراء و نگرش ها در ذهن افراد شده که گاهاً به صورت انتقادهای خصمانه و ایرادگیری های شدید و خصمانه و دشمن و خصومت ریشه ای با نظام خوران می کند.
و در این تحقیق تکیه و دامنه عمده تحقیق تأثیر حمایت های مختلف اجتماعی بر سلامت روانی دانشجویان تبیین شده است.
بیان مسئله :
در اجتماعات و جوامع امروزی بهداشت و سلامت روانی از ارجحیّت و اولّویت خاصّی برخوردار است. چرا که در گذشته بسته بودن زندگی مردم و محدودیت های شکل زندگی قومی و قبیله ای و گروهی بصورت پراکنده و عدم نیاز اقوام و گروه های دیگر به یکدیگر مگر فقط در مبادلات اقتصادی محدود، و نیز زندگی ایستا و تکراری کشاورزی و دامداری و یا حداکثر حرفه ای محدود و ابتدایی آنها باعث روابطی ساده و کم زنگ و در عین حال صمیمی و محبت آمیز و شناخته شده و آرام بود .
امّا امروزه رشد و توسعه و تنوع مؤسسات گوناگون که هر روز شاهد تولّد و خودنمایی آنها سیستم و نیز پیچیدگی کارهای مختلف و گرفتاری انسانها در قوانین و مقررات پیچیده که محصول همین روابط متعدّد است، همواره احساس کمبود وقت و فشار روانی و عدم موفقیت و عدم حمایت از طرف دیگران و انواع اختلالات ناشی از آن مثل افسردگی، اضطراب، عصیّیت و تنش و غیره می نمائیم. که شهر تهران با حجم جمعیت و ترافیک و پیچیدگی کارها و آلودگی های صوتی و هوا و ... تا حدّی مبین این ادّعاست.
امّا طیفی از گروه های ذکر شده در ایران دانشجویان هستند، دانشجویان با توجه به احساسات تند و انتظارات آنی، توقّعات فراوان و انرژی فوق العاده از طرفی و نیز حسّ استقلال و صداقت و یکرنگی در اظهارات و بیانات و نگران از آینده تحصیلی و شغلی و ازدواح و تهیه مسکن و اتومبیل و امکانات دیگر در صدد تحلیل مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اداری و ... جامعه هستند .
اوّلین نمود اعتراض و انتقادی دانشجویان در خود دانشگاه از نحوۀ آموزش ها نحوۀ اداره کلاسها، نحوۀ سرویس دهی اداری، نحوۀ ارائه خدمات غذایی، نحوۀ برخورد مسئولان با دانشجویان، نحوۀ اجرای مصوبات دانشگاه و اعتراض به کیفیّت ها و کمیت ها و حتّی گاهی اعتراض به مغایرت برنامه ها و سازماندهی ها و نظارت ها با اصول و مبانی قانون اساسی و منوّیات مقام عظمی رهبری و یا احکام اولیه و ثانویه اصول و فروع دینی و یا اعتقادات و باورهای دینی شکل می گیرد. و در برابر این قبیل افکار و رفتارها و بینش ها و نگرش ها و گرایش ها دو نوع برخورد می توان اتخاذ کرد.
الف ) ایجاد بسترهای پاسخگویی و جلب مشارکت خود آنها در نحوۀ اداره دانشگاه.
ب ) عدم توجّه به مباحث ذکر شده و تهدید دانشجویان به اخراج و انفصال و ...
مسلّم است. در صورت نخست دانشجویان با اطمینان از اعتماد گروه مسئولین و اساتید و کارکنان قضایی نوعی احساس یگانگی و خودمانی در خود می بینند و با کمک به برنامه ها و کاستی ها و حتّی مشارکت های مختلف عمومی و اجتماعی و سیاسی کمک دست مسئولین قرار می گیرند.
توافق و همکاری نسل جوان و مسئولان نهادها و ادارت مختلف اجتماعی و اداری و سیاسی از دو جهت باعث سرعت کارها و امور در نهادها و سازمان ها شده و نیز از طرف دیگر رضایت و خوش بینی و خشنودی جوانان را بدنبال دارد. در مقابل در صورت دوّم، اگر تهدید و تحدید از طرف سازمان ها و مسئولین علیه جوانان و دانشجویان بیشتر گردد.
جوانان و دانشجویان علیه اقدامات و کارهای مسئولین اظهار نارضایتی می کنند و حتّی به برنامه ریزی ها و خط مشی ها و سیاست های آنان اعتراض می کنند. و در مقابل همۀ کارهای آنها موضوع می گیرند. و جوانان و دانشجویان هم با امور و کارهایی مثل بدحجابی و بی حجابی و عدم همکاری با فعّلیات های عمومی نهادها و سازمان ها و کارشکنی در برابر آنها با قیافه و شکل ناهنجار علیه این اقدامات بر می آیند در این تحقیق نیز با طرح مسایلی از حمایت های اجتماعی در دانشگاه آزاد اسلامی قصد پیدا کردن و کشف ارتباط آن با سلامت روانی هستیم. پس
آیا بین حمایت های اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد؟

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :
شاید در بنای امروزی هیچ مسئله و موضوعی به اندازه حمایت های اجتماعی و سلامت روانی جوانان و دانشجویان وجود نداشته باشد.
علّت این ادّعا این است که حمایت های اجتماعی در واقع تحقق همان خواسته ها و علایق و انتظارات دانشجویان و جوانان هستند که همۀ انتظارات و خواسته های آنان در زمینۀ تحصیل، اشتغال و ازدواج و خواسته های مختلف اجتماعی و سیاسی است.
اگر انتظارات و خواسته های جوانان در زمینه تحصیل و رشته های مختلف تحصیلی و ادامه تحصیل فراهم گردد.
اگر خواسته های جونان و دانشجویان در امر اشتغال و آینده شغلی پس از درس و دانشگاه تأمین تضمین گردد.
اگر انتظارات دانشجویان در مورد ازدواج و آینده تشکیل خانواده محقّق گردد. اصولاً خود بخود سلامت روانی نیز تا حدّ زیادی تأمین می گردد. زیرا سلامت روانی امروزه تا حدّ زیادی معلول دست یابی جونان و دانشجویان به رشته و تحصیل مورد نظر و شغل و درآمد مورد نظر و حتّی تشکیل خانواده و ازدواج موّفق است.

 

 

 

فرضیه ها :
هرچه حمایت تحصیلی در مدرسه بیشتر بوده باشد، سلامت دانشجویان بیشتر است. حمایت و هدایت ورود به دانشگاه از طرف دولت باعث سلامت روانی دانشجویان می شود کلاس های تقویتی باعث حمایت از دانشجویان می گردد.
سلامت جسمانی و طاهری و حمایت جامعه از آن باعث سلامت روانی دانشجویان است. استفاده از اساتید مجرّب و برجسته باعث دیگری دانشجویان و سلامت روانی آنهاست استفاده از آراء و نظرات دانشجویی باعث تقویت حمایت اجتماعی است.
دادن بورسیه به دانشجویان و حمایت اجتماعی از آنان در سلامت روانی آنها مؤثر استو استفاده از اعضای خانواده در بهبود سلامت روانی دانشجویان مؤثر است.
اهداف تحقیق :
تعیین رابطه حمایت های اجتماعی و سلامت روانی در بین دانشجویان طبیعی است برای شناخت اهداف اصلی که تا حدّ زیادی کلی و عمده هستند به اهداف جزئی تر و فرعی تر نیازمندیم. که به آنها اشاره می کنیم.
1 ) حمایت های اجتماعی منطقه ای برای دانشجویان چه مواردی است.
2 ) حمایت های ملی چه مواردی است؟
3 ) سلامت روانی در اثر حمایت های اجتماعی چگونه تغییر می کنند.
4 ) در صورت بروز مشکلات حمایت های اجتماعی تا چه حدی باعث سلامت روانی می گردد.
5 ) حمایت های مالی و اقتصادی یا حمایت های سیاسی و شخصیتی مهم ترند؟
6 ) چه عواملی در ایجاد و حمایت و بهبود سلامت و بهداشت روانی می توان شمرد.
(متغیرهای تحقیق) :
متغیرهای تحقیق حاضر عبارتند از :
متغیر مستقل حمایت های اجتماعی :
متغیر وابسته : بهداشت و سلامت روانی :
توضیح اینکه در این تحقیق در این حدود و هیأت سیستم که نشان دهیم، حمایت های اجتماعی (حمایت والدین از دانشجو در تأمین لباس و شهریه و ... حمایت آموزش و پرورش در ارائه بموقع نتایج و گواهی ها و کنکور و غیره در ثبت نام در تأمین وسایل آمد و شد امکانات و خوابگاه ...) امکانات جرایدی وروزنامه ای و اینترنتی در ایجاد ارتباط آنها با دنیای علمی و آموزشی، حمایت های معنوی مسئولین در ارائه خدمات لازم و استقبال از برنامه های آنان، حمایت ها یاقتصادی و مالی در ارائه وام و کنار آمدن با شهریه ها، ارائه خدمات اداری و فتوکپی و جزوه و کلاس و کارگاه و آزمایشگاه و لابراتورها و همراهی مسئولین در اجرای متینک های دانشجویی در نقد و انتقاد سازنده مسایل منطقه و دانشگاه و مسئولین و نهادها جهت روشن شدن اذهان مردم فضایی از حمایت های اجتماعی است که در صورت اتفاق و اتحاد و تحقق این امر باعث اعتماد و تفاخر و عزت نفس دانشجویان و در نتیجه سلامت و بزرگی روان دانشجویان می گردد و خدای ناکرده مختلف و تهدید کردن و ایجاد شرایطی سخت در انفصال و اخراج آنها باعث فشار روانی و عدم تخلیه خواسته ها و انتظارات باعث عقده و حسّ انتقام و بدبینی می گردد که در این تحقیق قصد بررسی آن را داریم.
حمایت اجتماعی : هر گونه تأیید افکار و نظرات دانشجویان و خواسته های معقول و مقبول آنان از طرف خانواده و نهادهای مرتبط با دانشجویان را حمایت اجتماعی می نامیم.
سلامت عمومی : قرار گرفتن دانشجویان در مسیر ادامۀ تحصیل، و تحصیل کارآمد و ازدواج موفِق و دریافت مقتضی و مورد انتظار همراه با شادی و سلامتی جسمانی سلامت عمومی اطلاق می شود. (محمد محمدی، 1383)
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
حمایت : اهتمام عمومی افراد محیط دانشجو (دالدین، اساتید یا مجریّان، مسئولان و ...) در ارائه خدمات مرتبط با وظایف و اعتماد و اطمینان به نظرات و انتظارات دانشجویان حمایت های اجتماعی : حمایت هایی که جنبۀ عمومی و اجتماعی (روزنامه ای، نماز جمعه ای، سطح شهری، افکار عمومی، نظر عمومی مسئولین) دارد. و همه در جهت حمایت از دانشجویان است حمایت های منطقه ای : حمایت هایی که فقط در حوزه یا شهرستان امکان برآروده شدن و عملی شدن و تحّقق آن وجود دارد.
حمایت های ملّی : تصمیمات و حمایت های کشوری و ملّی مثل ارائه وام های سنگین با بهره کم حمایت از میتینیگ ها، ضبط و ثبت نظرات آنها در جراید، پشتیبانی از نظرات و کارها و فعالیت های آنان.
بهداشت و سلامت روانی : هر گونهامکان و شرایطی که فرد از تعادل و سازگاری درونی و برونی برخوردار است.
ارتباط : پیوند و ایجاد پیام و تداخل دو یا چند نفر یا دو یا چند پدیده در مورد افراد و پدیده ها.
ورودی ) (دانشجوی ورودی) : کسانیکه قصد ورود به دانگشاه به عنوان ترم اوّل را دارند و عهنوز تجربه کافی در حضور در کلاس، برخورد با استاد، کلاس تخلط را ندارند.
خروحی (دانشجوی خروجی) : کسانیکه دانشگاه را تمام و واحدهای را گذرانده و ترخیص و فارغ التحصیل شده اند.

 

 

 

فصل 2
ادبیات و پیشینه تحقیق

 

 

 

 

 

 

 


1 . 2 ) پیشینۀ نظری تحقیق
مناسبات اجتماعی :
انسان موجودی است اجتماعی و بدون تعامل و روابط مختلف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی و علمی و آموزشی و خانوادگی دوام و حیات زندگی اجتماعی از هم می گسلد.
در گذشته های دور به خصوص در زمان زندگی انسانهای غارنشین در اثر احساس نیاز به خصوص نیاز به غذا نیاز به مراقبت نیاز به امنیت، نیاز به تربیت، نیاز به آموزش در حفظ خود از سرما و گرما و حیوانات گزنده و درنده و زننده بصورت نسبتاً آگاهانه از جهت یکدیگر سود می جستند و از همزیستی و تعامل با یکدیگر نهایت استفاده را می کردند.
پدر در هنگام شکار فرزند خود را به شکار می برد و نحوۀ شکار و نحوۀ دوام نهادن و نحوۀ مقابله با سایر حیوانات و نحوۀ تسلّط بر شکار را به تدریج می آموخت.
در منزل و یا آشیانه و غار نیز دختران از مادران طرز غذا پختن و مراقبت از فرزندان و ادارۀ غار و یا آشیانه را می آموخت و تا حدّی مسایل زناشویی اوّلیه را از مادران از طریق نگاه و تجربه و گفتمان و همبازی ها می آموختند.
از روابط و حمایت های اجتماعی آنچه در گذشته و تاریخ انسانها ذکر و ثبت شده است. مسئله آموزش بوده و می باشد.
آموزش شکار، آموزش ادارۀ خانواده، آموزش مبارزه، آموزش تحرک اجتماعی، آموزش دفاع شخصی و آموزشهایی از این قبیل که در گذشته اجداد انسانها در اثر کاوش های باستان شناسی به اثبات رسیده است.
1 ) آموزش در خانواده :
خانواده از آنجا که اوّلین و ابتدایی ترین هسته تشکیل گروه و نهاد در مدنیّت انسانها بوده و از آغاز خلقت نهاد خانواده همراه و همزاد انسانها تعریف شده است : لهذا هر مفهوم و موضوع و آموزشی نیز در نهاد خانواده صورت گرفته است. آموزش مهارت شکار، آموزش های مهارت دفاعی، آموزش های مهارت جمع آوری میوه و غلات، آموزش های ادارۀ منزل، آموزش های کنترل اعضای خانواده، آموزش ایجاد ارتباط با سایر خانواده ها و آموزش نحوۀ آموزش خود از مهم ترین آموزه های نهادی در نهاد خانواده در طول میلیونها سال و از قدمت دیرینه شناسی تا به امروز بوده و می باشد تنها تفاوت این آموزش ها در شکل و نحوۀ آموزش ها و ابرازها و وسایل و زبان و گویش متفاوت نسل ها و خانواده ها بوده و می باشد.
2 ) تحرک اجتماعی :
هیچ موجودی بدون تحرّک و حرکت و در یکجا نشستن به رشد و بالندگی نرسیده و نمی رسد. متحرّک اجتماعی علاوه بر گردش خون و تنفس صحیح و ترشح هورمون ها و آماده سازی بدن در ادامه زندگی باعث ایجاد روابط با سایر اعضاء و پدر و مادر و شکار و زندگی و شغل و حیثیت اجتماعی و دانش و معلومات می شود.
و این تحرک که باعث ایجاد انگیزه و علاقه و بروز استعداد و خلاقیت ما را استعدادها در افراد می گردد. و این تحرک و حرکت است که گویش و زبان و محاوره و ارتباط را شکل میدهد امروزه تحرکات اجتماعی از بُعد جسمانی و حرکتی و یَدی به جنبه ذهنی و روانی و عقیدتی تبدیل شده است یعنی اگر در گذشته جوانان و مردم با حرکت و تحرکات مختلف اجتماعی و ایجاد تحوّلات اجتماعی و تشکیل خانواده و زراعت و دامداری و شکار و ساخت پل و ساختمان و جاده و راه و غیره این تحریک را به منصه ظهور و حضور ما رسانیدند. امروزه عده ای در پشت میز و با نوشتن مقالات و کتاب ها و آثار و مقالات و غیره جهانی را به حرکت در می آورند و نظریه ها و فرضیه ها را طرح می کنند که افکار و اندیشه ها را تعویض و تأثیر میدهند.
3 ) نیاز به موقعیت و ایدئولوژی و حمایت های اجتماعی :
شاید کسی در جهان مخالف این فکر و نظر نباشد که هیچ موجود و انسانی بدون اعتقاد و ایدئولوژی نیافریده شده است و هر انسانی اعم از گذشته و حال و آینده از آنجا که فطرت الهی و خداجویانه دارد. و بصورت درونی و ذاتی بدنبال درونی و گم گشته خویش است. به نوعی دنبال خداجویی و خداپرستی و اعتقاد و آرمان خواهی و آرزوهای فطری و درونی و ذاتی خویش است. اگر در گذشته عده ای آفتاب می پرستیدند. و اگر انبوهی ماه و خورشید و رودخانه و رعد و برق و طوفان و گوساله و گاو ... مجسمه ها را می پرسیدند. در واقع این اعتقادات انحرافی دلیل خدا جو بودن و ذات فطری و درونی آنها در نیل به آینده خداگونه خود بوده است. ولی به علبت علم اندک و قلیل می دیدند می پرستیدندکه ماه و خورشید و آتش و رودخانه هر کدام مظهر زایش و گرمی و نجات و روشنایی و حیات هستند و دلیل پرستش آنها نیز همین بوده است که بتدریج با رشد علوم و فنون و دانش بشری و تولد مکاتب فلسفی و ظهور پیامبرانی نظیر آدم، حوا، ابراهیم، یونس، یوسف، خلیل، عیسی، و موسی و حضرت محمّد (ص) و دیگران این راه تا حدّی روشن و مبَرهن شد.
شاید نیاز به اعتقاد و آرمان خواهی در نظر خواننده چندان مهّم به عمل نیاید. امّا آنچنان این اهمیّت زیاد و برجسته است که امروزه طی تحقیقات فراوان و جهانی و گسترده ثابت شده است که نیاز به اعتقاد و آرمان از نیازهای غذایی و بهداشتی و دیگر هم مهّم تر است. که بچه ها و جوانان و افراد و اعضای خانواده باید از طریق والدین به این حمایت ها برسن.
مفهوم حمایت اعتقادی و آرمانی بدین معنی نیست که کودک و نوجوان و جوان را به اطاعت و پیروی از دین و مکتب خاصّ اجبار کنیم و یا نسبت به داشتن اعتقادی دربارۀ مسئله ای تهدید کنیم. بلکه حمایت اعتقادی دادن اطلاعات و بروز خلاقیت ها و استعدادها و توانایی های فرد است که در جامعه پدران و مادران و اولیای امور مدارس و مربّیان و دانشگاه ها باید به فرد تفویض و ارائه نمایند. و این خود فرداست که با استفاده از اطلاعات بدست آمده و راه های کسب کرده و جهان شمولی افکار و اندیشه های تجربه شده خویش و مطالعه و نمود در زمینه های مکاتب مختلف اعتقاد خود را به آرمان و خلق هستی ابتدا روشن کند و سپس از همین منظر توقّعات و انتظارات خود را در جامعه گسترش ربط نماید.
محرومیّت و انگیزه نیاز به موفّقیت در کارکردهای اجتماعی :
شاید این جمله معروف را شنیده باشید که فقر و تهیدستی خود مظهر دارایی و دانایی استو یعنی مادامیکه انسانها خود احساس نیاز و احتیاج کنند به خود اجازه تحرک و حرکت و فعالیت نمیدهند.
اگر در طول دهه های گذشته شاهد رشد و ترقّی سرسام آور ژاپن و آلمان از لحاظ صنعتی و علمی و تکنولوژی شده ایم. این بوده است که این دو کشور پس از جنگ بین الملل دوّم همه زیر ساخت های ملّی خود را فنا شده دیدند. و دولت مردان در آن تصمیم گرفتند که پس از جنگ سیاست های درست و آینده نگرانه را در خط مشی ها و قوانین و مصوّبات یکباره اصلاح و از نو رشد کنند. و در واقع فقر و نابودی را سکّوی موفقیت و پیشرفت خویش قرار دادند. شاید اگر در آن موقعیت این دو کشور دارای معادن و منابع و ثروت و درآمدهای خدادادی بودند و پس از جنگ مصرف بازساری و تأمین خرابی ها می کردند و به صورت عادی و آرام به زندگی ادامه می دادند در طول چند دهه فشارهای اقتصادی و شغلی و تورّم و گرانی اقتصاد و سیاست کشور را از پای درمی آورد. ولی همین فقر و نیاز به موفقیت عامل رشد و بالندگی ملّت ژاپن و آلمان شد و امروز این دو کشور از دول مهّم صنعتی و قدرت ها و قطب های صنعتی در جهان هستند.
ضرورت خارحی و دگرگونی اجتماعی :
یکی دیگر از عوامل و متغیّرهای مؤثر و تأثیرگذار در گرگونی های اجتماعی ضرورت های خارجی است. امروزه در سطح کلان و ملّی و جهانی کشورها آن چنان به هم وابسته اند که کوچکترین تحوّل و تغییر اقتصادی یا سیاسی و اجتماعی باعث ایجاد تحوّلات دیگر در نقاط دیگر جهان می گردد.
اخیراً بُحران مسکن در امریکا کاملاً ثابت کرد که چگونه بُحران مسکن به تدریج امریکا و سپس اروپا و بعد آسیای دو رو آسیای میانه و چین و شوروی را تحت تأثیر قرار داد و ارزش عرضه و تقاضا را در بازارهای بین المللی و پولی و بانکی بهم زد. و کارخانجات تولید اتومبیل و قطعات وسایل یدکی حتّی ارزاق عمومی محصولات کشاورزی و نیز پارچه و الیاف و نخ و منسوجات و چرم و پودر و وسایل خانگی و حتّی خود نفت و سوخت را در جهان تحت الشعاع خود قرار داده و امروزه پس از حدود 6 ماه هنوز اثرات و امواج آن در اخراج کارگران و ورشکستگی کارخانجات و تعطیلی بانک ها و کاهش ارزش پول و بازار بورس و سهام علیرغم اقدامات تقویتی و تأمینی ادامه دارد. این وضع در خانه و شخصیت افراد نیز قابل تعمیم و سِّری است اگر فردی از محیط و نهاد خارج از حوزه تحت فشار قرار گیرد دچار فشار روانی و یا در صورت حمایت احساس امنیّت و سلامتی می نماید.
در بُعد حمایت های اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان نیز این شاخصه اهمیّت دارد. یعنی حمایت های صرف خانوادگی برای سلامت روانی دانشجویان کافی نیست بلکه خارج از محیط خانواده خارج از محیط دانشگاه خارج از محیط شهر، خارج از محیط استان، خارج از محیط کشور نیز حمایت ها باعث دلگرمی و اعتماد به نفس دانشجویان و سلامت روانی آنها می گردد. مثلاً ممکن است فردی این سئوال را برای خود طرح کند دانشجویی که در رشته کشاورزی در پیام نور خدابنده تحصیل می کند چگونه از حمایت های خارجی بهره مند می گردد. اگر شراایط تسهیل گردد و دفاتر بین المللی علمی و پژوهش در تهران و شهرهای بزرگ استقرار یابد و یا سایت مستقلی پژوهش های دانشجویی را رصد کند. همین دانشجوی پیام نور شهر خدابنده با ارائه یک طرح و پژوهش در سایت ذکر شئه و یا دفتر مزبور و حمایت های مالی و روانی از آنها دانشجو احساسا می کند که متن و مقاله ایشان هر چند بصورت اوّلیه در سطح جهان و توسط یک گروه علمی پذیرفته شده جهانی مورد قبول واقع شده است این خبر و هماهنگی آن چنان مهّم است که شاید ارزش آن از شنیدن خبر برنده شدن میلیونها تومان در بانک ها برتر و شادی بخش تر باشد و این احساس را کسانی بهتر درک می کنند که شاید به چنین وضعی مبتلا شده اند و خبر پذیرش مقاله آنها توسط مرکز علمی جهانی و یا دانشگاه های معتبر جهانی به ایشان اعلام شده است.
نقطه مقابل (احساس کهتری و بیماری) :
احساس حقارت و یا احساس کهتری بدترین احساس و آزارنده ترین احساس در شخصیّت انسانی است. زیرا برخی از احساسات منفی، نظیر ترس و فقر ئ گناه و شکست و باخت و ... را می توان با استفاده از تمرین و و جایگزینی و رفتارهای تأمین کننده و جایگزین کرد. ولی احساس کهتری و حقارت آنچنان تار و پود شخصیت انسانی را فرا می گیرد که حتی اینکه فرد احساس بکند که می تواند بر آن غلبه کند را از او سلب می کند. در این باره مسئله آنچنان اهمیت و ضرورت دارد که مکد و گال آن را غریزی دانسته است. و آنرا میلی به منظور اثبات یا به کرسی نشاندن خود در محیط خویش و احراز مهتری و برتری موردنظر خویشتن در فرد آدمی به وجود می آورد. (منصور ، 1358) در این ادعا که این صفت ویژگی یک احساس غریزی است و از طرف مکد و گال عنوان شده است اغلب صاحب نظران مخالف این فرضیه و ادعا شده اند و ذوکرمن و مازلو در تحقیقات خود این ویژگی و صفت را فقط یک تلاش پررفتاری جهت کسب غذا و لانه و برتری در حیوانات ذکر کرده اند. هرچند نمی توان صفات و انگیزه های حیوانی را با موجود انسانی مقایسه کرد.
مازلو در واقع این صنعت را نوعی رفتار ثانویه در موجود برای کسب موقعیت و استفاده از شرایط و مطلوبیت ذکر کرده است. و آنرا فقط یک واکنش ثانویه در کسب موقعیت برترانه و عالی ذکر کرده است.
دموستین یکی از صاحب نظران رشته روان شناسی خود دارای لکنت زبان پیشرفته بود و در واقع این صفت و ویژگی از کودکی در او شکل و تقویت شده بود.
پس از طی مراحل علمی متوسط و انگیزه شدید در میل به تحصیلات عالیه تصمیم گرفت به لکنت زبان خود غلبه کند و در واقع لکنت زبان که نوعی برای او احساس حقارت و خود کم بینی به وجود آورده بود با تلاش و کوشش آنرا در خود خاموش کرد و قدرت تکلّم و گفتمان خود را برتری بخشید و به نوعی احساس بهتری از نوعی احساس کهتری که از لکنت زبان نصیب او شده بود، غلبه کرد.
در نظریات آدلر و همکاران که مطالعات و تحقیقات گسترده ای در زمینه موارد و مسایل اجتماعی به خصوص ابعاد اجتماعی و حمایت ها و تهدید و تقریب های اجتماعی در شخصیت کودکی شامل سه مرحله اصلی و اساسی می داند.
الف ) ابتدا احساس ناتوانی کردن ؛
ب ) احساس ضعیف تر بودن از بزرگسالان که در همه افراد این احساس حاکم است ؛
ج ) احساس تابع بودن به بزرگسالان و کودک همواره در زندگی درصدد آن است که به این سه مرحله فایق و چیره گردد.
به نظر می رسد این فرضیه و نظریه آدلر و همکاران و مقبول است و هرکس در زندگی دوران کودکی و نوجوانی این احساسات را تجربه کرده است و همۀ افراد و انسانها درصدد تقویت حسّ برتری جوئی و طرح خود در جامعه هستند و حتی آدلر و همکاران مسئله پرخاشگری و طغیان افراد در حمله به گروهها و افراد و به اصطلاح قلدری و تمرّد و گردن افرازی را نوعی از همین احساس جبران می داند که به صورت منفی و به صورت تمارضات و تعارضات اجتماعی جلوه می کند و در مطالعاتی که در قبایل بانتو در نمایش دادن اسب های خود و یا نمایش محصولات خود در روزهای خاصّ به همشهریان و قبایل دیگر انجام می دادند در واقع نمایش دادن محصول یا اسب نبوده، بلکه در اصل نمایش برتری خود و توانایی خود در انجام چنین مهمی بوده است.
اگر این نظریه قدیمی را با موارد امروزی از قبیل نمایشگاه های خطاطی، خوشنویسی و نقاشی، آشپزی، ورزشی و علمی و نمایش صنایع دستی درنظر بگیریم می توان گفت هنوز این صفت و برتری جویی در اشکال جدید در میان افراد و گروه ها وجود دارد.
حتی قهرمانان ملّی اغلب در مصاحبات خود اعلام کرده اند که لحظه قرار گرفتن در سکوّی قهرمانی و نمایش خود و برتری ارزش های خود را به مراتب شیرین تر و مهّم تر از لحظه هایی می دانند که بر حریف و یا مسابقه غلبه کرده اند در مورد احساس کهتری و یا ضعف نیز دو ضلع مقابل این شرایط را می توان توضیح داد.
فروید پدر علم روان شناسی و صاحب نظریه بسیار عجیب امّا مهّم و نیز طرفداران آن به خصوص ارنست جونز معتقدند که بشر همواره از داشته ها و محصولات خود دفاع می کند و سعی دارد ضمن حفظ آنها برتری و اصالت این داشته ها را به رُخ دیگران بکشد.
جونز معتقد است کودک در دورۀ کودکی درصدد حفظ محصولات تن خود می باشد. و حتّی از حفظ آن لذّت می برد و چون هنوز به مرحله عقلانی و پیش بینی عواقب آن نرسیده است در عدم کنترل آن باعث برخورد والدین و یا پرستاران می گردد. و در نتیجه در اثر تنبیه مادر یا پرستار این صفت را در نگه داری چیزهایی دیگر مثل عروسک جابجا می کند و در بزرگسالی این صفات را با جمع کردن پول و احتکار محصولات و اهمیت دادن به مالکیت و خرید املاک و ماشین و دکان و حفظ و نگهداری آنها به هر قیمت ممکن مبادرت می کند.
طرفداران نظریه فروید این مورد را در مورد نظافت و اقدامات والدین در اهتمام به نظافت کودکان از طریق تربیت خشک و خشن آن را به صورت اپرام و پافشاری و صرفه جویی در جمع آوری خلق و خوی های مختلف گسترش داده اند و در واقع این صفت پست و نظافتی دوره کودکی را به صفت و ویژگی بزرگسالی (والاگرایی) و برتری جویانه و مهتری جابجا کرده اند.
روهایم در مورد این نظریه بسیار مهم تحقیقاتی بسیار ارزنده انجام داده است. روهایم طی تحقیقاتی که در قبایل بدوی و ابتدایی استرالیا و نیز افریقائی نظیر اجتماع زونی ها و مپی ها انجام داده است به نتیجه مقابل رسیده است.
در این قبایل برحسب آداب و سنّت ها برنده شدن و پهلوان بودن همواره با نوعی سکوت و شکسته نفسی تاریخی همراه است. و قهرمانان و پهلوانان این اقوام در مقابل کارهای خارق العاده و شگفت انگیز هیچوقت احساسات برتری جویانه از خود نشان نمی دهند. بلکه با سکوت و عقب نشینی شخصیت و قالب خود را حفظ نمایند که این صفت حتی در مورد برخی از پهلوانان و عرفانی ایرانی نیز در تاریخ ثبت شده است.
آموزگارانی که در این دو قبیله درصدد استفاده از رقابت در سر کلاس برای تقویت امور آموزشی بودند نتیجه گرفتند که نتایج عکس می گیرند. زیرا کودکان وقتی در معرض مسابقه و رقابت قرار می گیرند با حفظ شرایط و صرف انرژی در حد سایر رقیبان و نگاه کردن زیرچشمی درصدد پایان دادن مسابقه به صورت دسته جمعی و برنده شدن کل گروه هستند، و همین اصل و فرضیه باعث شد که محققّان و تحقیقات دیگر با احتیاط ادامه داشته باشد. زیرا فقط نقض یک مورد کافی و لازم است که یافته ها و تحقیقات دیگر صورت گرفته زیر سوال برود اما بهر حال تحقیقات همچنان ادامه دارد.
در ادامۀ تحقیقات قبایل و طوایف ذکر شده در استرالیا و افریقا و نیز مقایسه آن با سایر ملل و اجتماعات و گروه ها اثبات می گردد.
که در قبایلی نظیر قبایلی مثل ابتدایی استرالیا و افریقا کودکان از همان ابتدا رفتار رؤسای قبایل را می بینند که باید با وقار راه بروند و دستورات مخالف صادر کنند و در غم و شادی دیگران حتماً حضور داشته باشند و در منازعات گروه ها نقش ایفا کنند و درمقابل کوچکترین غفلت مورد خشم و کینه دیگران قرار می گیرند. کودکان در کنار این مشاهدات به خوبی درک می کنند آنچه رئیس قبیله از خود صادر می کند استعداد و قدرت فردی و توانایی یا لذّات شخصی نیست، بلکه قدرت و توانایی است که از طریق جمع و گروه و طایفه و قبیله به ایشان تفویض شده است و اگر روزی این قدرت و توانایی از او گرفته شود که اغلب موارد چنین است؛ رئیس قبیله زبون و درمانده و افتاده و بدون توجه دیگران و در کمال حقارت و بی توجّهی عمر خود را سپری می کند.
ولی اگر متکی به خود باشند و به پرورش استعدادها و توانایی های خود مبادرت کنند حتی اگر مورد هجوم قرار گیرند و همه قبیله و دارایی خود را از دست بدهند باز با توجه به توانایی و استعداد ذاتی می تواند خود را باز یافته و دوباره خانواده و قوم قبیله خود را بازسازی کند.

 


کارکردهای ملّی :
حال اگر این ادعا را در مورد پُست ها و مقام های فعلی رؤسای ادارات و صاحب منصبان و مسئولان مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و آموزش و اداری فرض کنیم. کاملاً این ادعای ابتدایی کودکان قبایل استرالیایی و آفریقایی به چشم می خورد و کسانیکه بنا به دلیلی به پست و مقام و قدرت اجرایی و سیاسی و اقتصادی رسیده اند و در لابلای امور خود و به دلیل موقعیت شغلی به عده ای امر و نهی کرده اند و یا باعث اخراج و تعدیل نیرو در کارخانه و یا شرکت و یا مؤسسه ای شده اند، پس از انفصال و جدایی از پُست و مقام همواره در معرض انگشت اتهّام و نفرت اهالی و جوانان و کسانیکه در زمان تصّدی ایشان مورد غفلت و اصطلاحاً ظلم واقع شده اند می شوند. و اینکه چون همۀ استعدادها و توانایی خود را ناشی از قدرتی می دانستند که پُست و مقام و مسئولیت به آن داده بوده پس از انفصال و جدا شدن از موقعیت توانایی لازم در اداره خود را ندارد مگر در پست های مشابه دوباره گمارده شود. و الاّ در مرور زمان استعداد و توانایی و پتانسیل های بالقوّه فرد را مصرف می کند و شخصیت فرمانده و امر دهنده فرد دیگر هرگز نمی تواند زیردست دیگران مطیع و از فرامین کسانی اطاعت و پیروی کند که روزی زیردست خود او بودند در مورد موارد و مسایل علمی و دانشجویی باید به همه این موارد با دید عبرت و تحقیق و کاوش نظاره کرد. (محمدعلی محمدی، 1382 ، ص 231 )

 

وضع اجتماعی دانشجویان :
دانشجویان و نیروهای جوان و فعال و برجسته علمی که در آینده نزدیک مقامات و امور خطیر علمی و آموزشی و اجرایی را بعهده خواهند گرفت، حمایت خای اجتماعیشان از چند نظر اهمیت دارد :
• حمایت اجتماعی و تائیدات درونی دانشجویان از نظام ؛
• حمایت های اجتماعی و احساس عزت نفس در حوزه جغرافیایی ؛
• حمایت های اجتماعی و احساس امنیت همه جانبه ؛
• حمایت های اجتماعی و شکل گیری شخصیت مثبت و سالم ؛
• حمایت های اجتماعی و سلامت جسمانی ؛
• حمایت های اجتماعی و سلامت روانی ؛
• حمایت های اجتماعی و سلامت اجتماعی ؛
• حمایت های اجتماعی و سلامت فرهنگی ؛
• حمایت های اجتماعی و سلامت اقتصادی.
و هرگونه حمایت های دیگر که باعث هماهنگی و سازگاری دانشجویان با جریانات عمومی جامعه و اعتماد و اطمینان به نظام و سیاست ها و خط مشی ها و اهتمام به همرنگی با جماعت در افراد شکل می گیرد. (شکرکن، 1372 )
اگر دانشجویان در جریان تحصیلات و زمان ادامۀ تحصیل بر این مسئله واقف شوند که دولت و صاحب منصبان و دولت مردان همواره درصدد رسیدگی و اهتمام همه جانبه به دانشجویان هستند.
• از طرح ها و تحقیقات علمی و آموزشی آنان حمایت می کنند.
• در ارائه خوابگاه و غذا و امکانات آموزشی پرهیز نمی کنند.
• در ایجاد فضای باز سیاسی و ابراز نظر ما همکاری های لازم اعمال می شود.
• در انتخاب رشته ها و اساتید مجرّب و مورد علاقه آزادی کامل دارد.
• در طراحی آینده شغلی و تخصصی دانشجویان دولت اقدامات لازم به عمل می آورد.
• در تهیه و تدوین و ارائه بورسیه تحصیلی جانب بی طرفی را می گیرد.
• در کلاسها و مناطق آموزشی و تحصیلی کیفیت را ارجح داده است در ادامۀ تحصیل دانشجویان موانع خاصی ندارند.
و ده ها اعتبار و امکان و خواسته و انتظار و توّقع و نگرش و گرایش و علاقه و ... که در حد امکان دولت این امکانات را برقرار می کند همۀ این موارد در صورت تحّقق نوعی رضایت و خشنودی فردی و شخصیتی در فرد شکل می گیرد و نوعی امید و آینده نگری مثبت و سازنده در فرد شکل می گیرد و فرد با استفاده از توانایی و استعداد و خلاقیت ها گام های بلند موفقیت و کامیابی خود را که همان موفقیت جامعه و نظام است تدوین و تبیین می کند.

 

فصل سوم :
روش تحقیق
جامعه
حجم نمونه
ابزار گردآوری اطلاعات
روش گردآوری اطلاعات
روش آماری

 


روش تحقیق :
روش تحقیق حاضر از نوع همبستگی است.
در پدیده های آزمایشگاهی که متغیرها در دسترس هستند و پژوهشگر در هر لحظه قادر است میزان و نوع متغیرهای مستقل را بر روی متغیرهای وابسته را تغییر دهد. بسیار آسان ولی در عین حال ارزشمند است. زیرا تأثیر یک نوع دارو بر روی ژنتیک حیوانی مثل ماهی اگر راه و روش انسانی را در پی داشته باشد. هزاران سؤال در جهان بدون پاسخ خواهند ماند. زیرا ملاحظات اخلاقی باعث می شود که رضایت ماهی و اولیاء ایشان را به دست آورد و یا مجراهای قانونی و حقوقی را طی کند و یا از تبعات و اثرات به وجود آمده بر روی ماهی در اجتماع دفاع کند و هزاران مقوله از این طریق که باعث محدودیت های جاری و ماهی در جریان تحقیقات خواهد شد.
امّا در عمل چنین نیست و ارزشمندی زندگی انسان آنچنان بالاست که تجربه ناهنجار یک مقوله در مورد انسان توسط یک محقّق تبعات و اثرات جبران ناپذیری را به دنبال دارد. و حتی اگر افراد خود حاضر باشند در مقابل اخذ پول و موقعیت چنین خطر و ریسکی را برای آینده فرزندان و خانواده را بپذیرد موازین قانونی و نهادهای قضایی و دولتی چنین اجازه ای را به وی نخواهند داد. هدف از ذکر این مطلب این است که به اهمیت روش تحقیق در بررسی حمایت های اجتماعی و سلامت عمومی دانشجویان دختر و پسر توّجه شود.
جامعه :
جامعه مورد تحقیق دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در سال تحصیلی 88 – 87 می باشد که طبق استعلام از روابط عمومی دانشگاه تعداد این دانشجویان در سال جاری 88 – 87 ، 13600 نفر بوده است.
حجم نمونه :
چون امکان همه دانشجویان جامعه امکان پذیر نبوده است با استفاده از روش دانشجویان در دسترس 80 نفر از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند.
ابزار جمع آوری اطلاعات :
1 ) ابزار جمع آوری اطلاعات دو نوع می باشد :
یکی برای جمع آوری سلامت عمومی که از پرسشنامه CHQ با 28 سؤال در 4 گزینه اصلاً ، در حد معمول، بیش از حد معمول خیلی بیش از حد معمول با نمرات 0 تا 3 طراحی و اجرا شده است. این مقیاس خود شامل 4 بخش است :
1 ) مقیاس علائم جسمانی ؛
2 ) مقیاس، علائم اضطرابی و بی خوابی ؛
3 ) مقیاس کارکردهای اجتماعی ؛
4 ) مقیاس علائم افسردگی.
و هرکدام از این مقیاس ها شامل 7 سؤال را شامل شده است.
2 ) پرسشنامه دوم 15 سؤال طراحی شده در مورد حمایت های اجتماعی از دانشجویان است که در 3 گزینه بلی، خیر، تا حدی طراحی و در مورد 80 نفر اجرا شده است.
روش گردآوری اطلاعات :
دو پرسشنامه سلامت عمومی با 28 سؤال 4 بخشی و هر بخش با 4 گزینه تحمیل گردیده است و داده های آن به عنوان یک متغیر آمده است.
پرسشنامه دوم با عنوان حمایت اجتماعی با 15 سؤال 3 گزینه ای نیز تکمیل شده و داده های آن با عنوان متغیر دیگر لحاظ شده است.
یعنی داده های مثبت هر کدام از پرسشنامه ها بعنوان پاسخ مثبت و بلی منظور شده و به عنوان X , Y در اطلاعات آماری استخراج شده است. که در هر گزینه و هر بخش از آزمودنی ها ثبت و گزارش شده بوده است.
بنابراین مثلاً در پراکندگی سؤال اوّل سلامت عمومی (روانی) داده ها به صورت اصلاً و در حد معمول (بیش از حد معمول) و خیلی بیش از حد معمول به صورت 1 و 18 و 21 و 40 آمده است.
که مربوط به احساس سلامتی در یک ماه گذشته است. و آزمودنی ها در 1 مورد اصلاً و 18 مورد در حد معمول و 21 مورد بیش از حد معمول و 40 مورد خیلی بیش از حد معمول احساس سلامتی کرده اند و محقق بیش از حد معمول و خیلی بیش از حد معمول را (21 + 40 ) = 61 به عنوان سلامتی درنظر گرفته اند.
حمایت های اجتماعی نیز وضعی مثل پرسشنامه سلامت عمومی داشته و در سه گزینه بلی و خیر و تا حدّی پاسخ ها پراکنده شده اند که پاسخ های بلی + تا حدی به عنوان پاسخ موردنظر قرار گفته که در سؤال اول سه گزینه شامل بلی و خیر و تا حدّی به ترتیب 24 و 53 و 3 را شامل شده است که 24 + 53 یعنی جمع بلی و تا حدی پاسخ موردنظر قرار گرفته شده است.
سپس با توضیح داده های به دست آمده و نحوۀ جمع بندی پراکندگی داده های پرسشنامه ها در 4 گزینه و سه گزینه و نحوه یک گزینه کردن آنها بعنوان Y , X از روش آماری ضریب همبستگی در برآورد داده ها استفاده شده است.

در روش همبستگی داده های دو متغیر حمایت های اجتماعی و سلامت روانی به عنوان متغیرهای پژوهش با عنوان Y , X اجرا شده است.

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم :
تجزیه و تحلیل داده ها

 

 

 

 

 

 

 

1 . 4 ) نمرات خام آزمودنی ها در متغیر حمایت اجتماعی
ردیف عنوان سؤالات بلی تا حدّی خیر
1 اول 24 53 3
2 دوم 25 49 6
3 سوم 47 25 8
4 چهارم 33 19 28
5 پنجم 41 25 14
6 ششم 29 34 17
7 هفتم 34 27 19
8 هشتم 31 39 10
9 نهم 29 33 18
10 دهم 39 28 13
11 یازدهم 41 31 8
12 دوازدهم 52 23 5
13 سیزدهم 44 28 8
14 چهاردهم 8 29 43
15 پانزدهم 35 30 15
512 473 215

 

 

 

 

 

 

 

2 . 4 ) نمرات خام آزمودنی ها در پرسشنامه سلامت عمومی
ردیف عنوان سؤالات اصلاً در حد معمول بیش از حد معمول خیلی بیش از حد معمول
1 اول 1 18 21 40
2 دوم 51 17 7 5
3 سوم 34 25 12 9
4 چهارم 38 17 19 6
5 پنجم 39 16 17 8
6 ششم 35 19 19 7
7 هفتم 39 28 11 2
8 هشتم 35 31 10 4
9 نهم 33 29 13 5
10 دهم 32 31 15 2
11 یازدهم 27 28 19 6
12 دوازدهم 28 31 17 4
13 سیزدهم 25 19 21 15
14 چهاردهم 20 23 19 18
15 پانزدهم 8 15 28 29
16 شانزدهم 19 21 28 12
17 هفدهم 6 21 35 28
18 هجدهم 4 17 33 26
19 نوزدهم 3 24 28 25
20 بیستم 14 17 31 18
21 بیست و یکم 5 14 32 29
22 بیست و دوم 32 17 19 12
23 بیست و سوم 35 22 11 12
24 بیست و چهارم 37 19 13 11
25 بیست و پنجم 47 28 3 2
26 بیست و ششم 18 23 29 10
27 بیست و هفتم 16 24 27 13
28 بیست و هشتم 41 19 23 7
700 603 365 572
داده های خام دو پرسشنامه حمایت های اجتماعی x و سلامت روانی y





ردیف
4697 5929 3721 77 61 1
5032 5476 4624 74 68 2
4228 5184 3481 72 59 3
2860 2704 3025 52 55 4
3630 4356 3025 66 55 5
3402 3969 2916 63 54 6
4087 3721 4489 61 67 7
4620 4900 4356 70 66 8
3844 3844 3844 62 62 9
4221 4489 3969 67 63 10
3960 5184 3025 72 55 11
4425 5625 3481 75 59 12
3168 5184 1936 72 44 13
3096 5184 1849 72 43 14
3705 4225 3249 65 57 15

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطۀ حمایت اجتماعی با سلامت روانی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی

دانلود مقاله بررسی رابطۀ بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی رابطۀ بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین بهداشت روانی وورزش در بین دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی دانشگاه آزاداسلامی واحد ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارتند از بررسی رابطه بین بهداشت روانی وورزش و همین طور مقایسه هریک از متغییرهای عنوان شده در بین دو گروه دانشجویان ادبیات و تربیت بدنی که طبق جامعه مورد مطالعه و برآورد دانش جویان در این دو رشته 720 نفر به عنوان جامعه آماری مشخص شده که 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون بهداشت روانی گلدنبرگ 28 سوالی بر روی آنها اجرا گردیده است که جهت آزمون فرضیه ها از خی دو و تی متغییر مستقل استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین بهداشت روان وورزش رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین بهداشت روان و ورزش در بین دو گروه ادبیات و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل اول
«کلیات تحقیق»

 

 

 


مقدمه :
اعتقاد داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامت روانی در زمره بالاترین نعمتهاست افرادی که به نحوی از آنها با بیماران روانی عقب ماندگی ذهنی و معتادین به مواد مخدر و الکل سروکار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند بدیهی است بیماریهای روانی مخصوص به یک قسمت یا طبقه خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می شود. بیماریهای روانی ، کارگر، کارمند، محصل و ... و به عبارت دیگر امکان ابتلا به ناراحتی های روانی برای همه افراد جامعه وجود دارد و هیچ انسانی از فشارهای روانی و اجتماعی مصون نیست و به عبارت دیگر در برابر بیماریهای روانی مصونیت نداشته و ندارد و این خطری است که مرتباً نسل فعلی و آینده را شدیداً تهدید می کند. به صورتی که باید گفت: وجود یک بیماری روانی به کار عادی و اقتصاد خانواده لطمه شدید وارد می کند. درآمد سرانه را کاهش می دهد از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع ناراحت و تأسف آوری قرار می دهد که ورزش و تمایل به ورزش می تواند به این سلامت روانی افزایش دهد که تمایل به ورزش و علاقه آن در روحیه افراد و پر کردن اوقات به روش درست می تواند راهی به سوی سلامت و بهداشت روانی باشد مسأله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیمی با سیرصعودی تمایل افراد به ورزش و جایگذاری ورزش به عنوان یک اصل در زندگی است که می تواند باعث بهداشت روانی در افراد شود و عدم اهمیت به ورزش می تواند در زندگی تأثیر منفی داشته باشد و تعصب نسبت به بیماریهای روانی و ورزش و اهمیت به آنها قدری است که می تواند نقش مهمی را در زندگی پر کند. عدم برنامه صحیح و عدم درک از نحوه ورزش کردن می تواند باعث شود که سلامت روانی در انسانها را به تأخیر باندازد.(میلانی فر - 1381)
بیان مسأله :
از دورانهای بسیار گذشته هر جا که آدمی می توانسته سیطره خویش را تثبیت کند، ورزش و حرکات ورزشی از زندگی اولیه بوده هر چند این گرایش اغلب اوقات با برنامه صورت نمی گیرد و به سوی تباهی و نابودی می رود ولی امروزه معدودند افرادی که فکر می کنند ورزش باعث سلامت بدن و روان نمی شود و گاهی این نظر فراتر از این است که ورزش عاملی است که آدمی می تواند با آن روح و جسم و جان خود را مورد تزکیه قرار دهد و با این عامل می تواند از عصبانیت های زودگذر و خستگی روح را کاهش بدهد شکی نیست که استفاده از ورزش در درمان بیماریهای روانی و حتی جسمی یک اصل است و این نکته است که بزرگانی مثل جیمز و یونگ صریحاً به آن اشاره کرده اند که البته نباید افراط گردند و نمی توان گفت که با ورزش بهداشت روانی مستحکمی می رسیم بلکه بهداشت روانی بالا می تواند نشأت گرفته از ورزش و روحیه ورزشکاری در فرد باشد ورزش می تواند یک گرایش خاص و ذهنی انسان باشد که آن را می توان یک حالت فیزیکی یکی در فرد است که باعث سلامتی آن شود.
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر این است که آیا بین بهداشت و سلامت روان ورزش رابطه وجود دارد و ورزش کردن و بالا بردن روحیه در انسانها از طریق ورزش می تواند سلامت روانی را در افراد بیشتر کند و آیا تمایل به ورزش در رشته های تحصیلی غیر از تربیت بدنی کمتر است و آیا سلامت روانی در بین رشته های تربیت بدنی و رشته های انسانی که کمتر ورزش می کنند تفاوت دارند یا نه که جزو اهداف اصلی و فرعی تحقیق حاضر به شمار می رود.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر وروان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف احتیاج به نیروی انسانی فعال و کاردان و همکاری سازمانهای دولتی برنامه ریز و بودجه برای گسترش سازمانهای درمان و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه است که جهت سلامت فکر وروان افراد جامعه و پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی ورزش می تواند یک عامل مؤثری در زندگی باشد و انسان را همواره سوق بدهد به سوی سلامت و بهداشت روانی و امید است که با این پژوهش ها و راه حلهای کاربردی بتوان جایگاه ورزش را در زندگی بیشتر و بیشتر کنیم و از کودکی به آموزش ورزش در بین کودکان و نوجوانان خود بپردازیم که این تحقیق می تواند در نهادهای آموزشی و فرهنگی جایگاه بخصوصی داشته باشد.
فرضیه ها:
1- بین بهداشت روانی و ورزش رابطه معنی داری وجود دارد.
2- بهداشت روانی در بین دانشجویان تربیت بدنی بیشتر از دانشجویان ادبیات است.
3- تمایل به ورزش در بین بچه های تربیت بدنی و بچه های علوم انسانی تفاوت دارد.
متغیرها:
بهداشت روانی متغیر وابسته ورزش متغیر مستقل، بهداشت روانی متغیر
وابسته دانشجویان تربیت بدنی و ادبیات متغیر مستقل ورزش متغیر
وابسته دانشجویان علوم انسانی و تربیت بدنی متغیر مستقل.
تعاریف عملیاتی:
بهداشت روانی :
عبارتند از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف محل زندگی و اطرافیان مخصوصاً به توجه با مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد چگونگی سازش وی با درآمد و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش و عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان طوری که باعث شادی و بهداشت مفید ومؤثر به طور کامل شود و بالاخره عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون گلد بنرگ(بهداشت روانی) بدست آمده است.
ورزش : عبارتند از حرکات بدنی به صورت حرفه ای یا آماتوری که هر فرد برای سلامت خود انجام می دهد که عبارتند از حرکات فیزیکی که تمام اعضای بدن به حرکت در آمده و باعث جلوگیری از چاقی و انواع بیماریهای چربی خون، فشار خون و ... می شود و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمونها از آزمون مربوط به پرسش نامه ضدش به دست آمده است. دانشجویان تربیت بدنی عبارت است از که دانشجویانی که در دانشگاه مشغول تدریس در این رشته هستند و دروس آنها مربوط به ورزشها و انواع آنان و سلامتی بدست آوردن و روابط ورزش با عوامل اجتماعی- فرهنگی و روانی است.
دانشجویان ادبیات که مربوط به گروه علوم انسانی و درسهای حفظی و یادگیری از طریق به خاطر سپردن است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
« پیشینه و ادبیات تحقیق»

 

 

 

 

 


تحقیقات انجام شده در داخل کشور
مهران فر در سال 1361 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بر بین ورزش و سلامت روان ورزشکاران منطقه 10 تهران شخص و ثابت کرده است که بین ورزش و سلامت روانی افراد به خصوص ورزشکاران رابطه معنی داری وجود دارد به این صورت که ورزش می تواند سلامت روان افراد را بالا ببرد.
موسوی در سال 1370 در تحقیقی تحت عنوان مقایسه سلامت روان در بین معلولین و افراد عادی ورزشکار در بین جوانان حدود سنی 30 ساله شهرستان تنکابن که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روان معلولین و افراد عادی ورزشکار تفاوت معنی داری وجود ندارد.
میرسپاسی در سال 1372 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین اضطراب ورزش در بین نوجوانان حدود سنی 16 ساله شهرستان بو مهن که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین اضطراب ورزش رابطه معنی داری وجود دارد.
شوشتری در سال 1368 در تحقیقی تحت عنوان بررسی مقایسه بین دانش آموزان ورزشکار و دانش آموزان عادی حدود سنی 16 ساله شهرنهاوند به این نتیجه رسیدند که بهداشت روانی در دانش آموزان ورزشکار بیشتر از دانش آموزان غیر ورزشکار است وهمین طور تحقیق سعادت در سال 1370 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین ورزش و افسردگی در بین زنان حدود 30 ساله شهرستان بجنورد که تحقیقات انجام شده نشان می دهد که بین ورزش و افسردگی رابطه وجود دارد و افسردگی را می توان با ورزش از بین برد .
و همین طور تحقیق طلایی در سال 1368 در رابطه با بررسی رابطه بین ورزش و پرخاشگری در بین نوجوانان حدود سنی 16 ساله شهرستان جیرفت که تحقیقات انجام شده نشان می دهد که ین ورزش و پرخاشگری رابطه وجود دارد وورزش باعث کاهش پرخاشگری در نوجوان می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هدف بهداشت روانی
وظیفه وهدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف، احتیاج به نیروی انسانی فعال و کاردان و همکاری سازمانهای دولتی، برنامه ریز و بودجه برای ایجاد گسترش سازمانهای روان درمانی و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه داریم.
به طور خلاصه و فهرست وار، بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است:
1- خدماتی: جهت سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلاء بیماران به بیماریهای روانی، بیمار یابی درمان سریع و پی گیری بیماران ابتلاء به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و پایبندی کمک های مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی اجتماعی خانوادگی شده اند.
2- آموزش : آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همکاری و استفاده از سرویس های موجود در صورت مواجه با مشکلات روانی.
3- پژوهش : تحقیق درباره علل نحوه شروع پیشگیری و درمان بیماریهای روانی عقب ماندگی ذهنی اعتیاد و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها ، سازمانهای پلیسی، سربازخانه ها، و کارخانه جات مراکز کایابی درمانگاه های عمومی مراکز بهداشت و تنظیم خانواده مادر و کودک و نظایر آن.
4- برنامه ریزی بهداشتی: درباره ایجاد گسترش مراکز جامع و منطقه ای، مراکز بهداشت، مراکز کودکان استثنائی و مراکز مسمومین و مصدومین، مراکز آموزشی جهت بالا بردن کیفیت امور بهداشتی – درمانی و سطح آگاهی مردم به وسیله رسانه های گروهی و آشنا ساختن این مراکز به موجود و ایجاد هماهنگی بین برنامه های خدماتی، آموزشی و پژوهشی. (میلانی فر، 1373) ص312
ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی :
1- پیشگیری : هدف اصلی در این مرحله علیه فعالیتهایی است که از پیدایش یا افزایش مشکلات روحی و اختلافات روانی جلوگیری می کند.
2- درمان : در درمان، علاوه بر شناسایی عوامل به وجود آورنده اختلافات فراوانی اعم از جسمی و یا روانی باید به حذف یا کاهش تأثیر این عوامل تا حد ممکن اقدام شود. ضمناً چون فرد مبتلا به اختلالات روانی حتی بعد از درمان و بهبودی از سازمان روانی شخصیتی بی ثبات و آسیب پذیری برخوردار است باید مراقب بود که حتی الامکان عوامل منحل و مزاحم در محیط تعلیل یابد تا سلامت روانی او حفظ شود و از بازگشت احتمالی بیماری جلوگیری به عمل آید.
3- بازتوانی: هدف اصلی از فعالیتهای بازتوانی این است که به موازات درمان اختلالات روانی باید توانایی های از دست رفته فرد به وی بازگردانده شود تا بتوانند به گونه ای مفیدی به زندگی خانوادگی و اجتماعی و محیط شغلی خود بازگردد.
عوامل مؤثر در تأمین بهداشت روانی
انسانها برای حفظ و تأمین سلامت روانی از جهات مختلف روانی دقیقاً باید تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد این واقعیتها عمدتاً از طریق عوامل زیر انجام می گیرد: 1- خانواده 2- عوامل اجتماعی و فرهنگی 3- خود (احمدی 1373) ص 98
انگیزه دینداری یک انگیزه روانی است که ریشه در فطرت و سرشت انسانها دارد. زیرا انسان در اعماق وجود انسان انگیزه ای را احساس می کند که او را به تحقیق و تفکر درباره آفریدگار خویش و جهان هستی و چاره جویی او از پناه بردن به او را می دارد و به هنگام فشار مشکلات و گرفتاریهای زندگی از او کمک می خواهند. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در حمایت و سرپرستی خداوند از خود می یابد. اگر به رفتار انسان در همه ادوار تاریخ ودرجوامع گوناگون بشری بنگریم این موضوع را به طور آشکار درخواهیم یافت هر چند تصور انسانها در جوامع گوناگون و در طول قرنهای تکامل فرهنگی تفاوتهایی با هم دارند اما تمام این تفاوتهایی که در تصور انسان از ذات خداوند و روش عبادت او مشاهده می شود تنها تفاوت و در روش و تعبیر و تبیین همان انگیزه فطری دینداری است که در اعماق نفس بشر وجود دارد انسان نیاز به چیزی دارد که این استعداد فطری را در او بیدار کند و غبار فراموشی از چهره اش بزداید و آن را در اعماق ناخودآگاهش برانگیزاند تا به طور واضح و آشکار ادراک و احساس می شود و این امر از طریق سازگاری انسان به هستی و نگرش او به شگفتی هایی که خود خدا در وجود خود وی و سایر مخلوقات و کل آفریده است صورت می گیرد از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه دینداری در انسان کمک می کند وجود خطرهایی است که در برخی اوقات زندگی، او را تهدید می کند و تمام راه های نجات را در برابرش می بندد به طوری که هیچ گریزگاهی به جز پناه بردن به خدا ندارد. در اینجاست که انسان با همان انگیزه فطری به سوی خدا کشیده می شود و از او برای برطرف کردن خطر، کمک و یاری می جوید. (نجاتی ، 1372) ص198
از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن انگیزه ها کمک می کند انگیزه های نامطلوب و یا نگران کننده است که در خود احساس می کند می کوشد آنها را از حوزه شعور و احساس خود دور سازد و این در نهایت، منجر به نابودی و بایگانی آنها در ضمیر ناخودآگاه انسان می شود. اما بسیار اتفاق می افتد انسان همین تمایلات و انگیزه ها را به طور نا خودآگاه و در شکل لغزشهای زبانی و اشتباهات کلامی آشکار می سازد. شواهد نشان می دهد که بشر اولیه فرقی میان بیماری جسمی و روانی قائل نبوده است. تقریباً تمام قبایل ابتدایی عوامل ماوراءالطبیعه را به وجود آورنده حیوانات، اشیاء وانسان می دانستند و اعتقاد داشتند سرنوشت همه چیز از جمله زندگی بشری و نیز اعمال عادی و غیر عادی او را ارواح تعیین می کند. افسانه ها و اساطیر جوامع کهن مانند یونان، روم، مصر، چین و ایران بیانگر این واقعیت است که در جوامع، در مورد چگونگی ایجاد بیماریهای روانی و طرز فکری خرافی و ماوراءالطبیعه وجود داشته است که هنوز در بعضی از جوامع عقب مانده این نوع توجیهات کاملاً مطرح است.
(شاملو ، 1375) ص 86
به عنوان مثال در دوران اولیه فرهنگ یونان، علاوه بر برداشتهایی از قبیل، دو جریان دیگر وجود داشت یکی روشی بود آمیخته از رسوم و آداب و عقاید مذهبی و تدابیر پزشکی که کشیشان آن زمان جهت مداوای بیماران روانی استفاده می کردند در این روش بیمار را به معبد می بردند و به وسیله مراسم مذهبی دعا و تعبیر خوابهای او و دادن داروهای گیاهی معالجه می کردند در این دوره یکی از اولین نشانه های استفاده از خواب برای درمان بیماران روانی در تاریخ بشر مشاهده می گردد. جریان دیگری در این برهه از فرهنگ یونان وجود داشت این بود که فیلسوفان اولیه یونانی بحث درباره (روان) بشررا صرفاً قلمرو فلسفه می دانستند و به پزشکان حق مداخله در این راه را نمی دادند زیرا از نظر آنها، بیماران روانی افرادی با تفکرات غیر منطقی بودند و چون فیلسوفان قدرت تفکر منطقی داشتند لذا فقط آنها می توانستند طرز فکر بیمار را تصحیح کنند. (شاملو ، 1375 ) ص87
نزدیک به هزار سال نظریه جن زدگی و جن گیری بسط و گسترش یافت بعضی از علائم جسمی ناراحتی های روانی، مانند بی حسی نقاطی از بدن که امروزه از علائم میسری شناخته می شود آن زمان نشانه مسلم جن زدگی روح محسوب می شد. در اواخر قرن وسطی که دوره تفتیش عقاید نامیده می شد. عده ای مأمور یافتن افراد جن زده بودند آنها در تحرک نقاط مختلف بدن با وسایل نوک تیز فلزی تخصص داشتند و بدین وسیله نواحی غیر حساس بدن بیمار یعنی محل سکونت جنها را شناسایی می کردند. اگر بیمار دچار قش می شد با صدایی بلند آیاتی از انجیل را در گوش او می خواندند تا شیطان بترسد و از روح او خارج شود.
اگر این روش مؤثر واقع شد دلیل بر عظمت روح بیمار و اگر نمی شد بیماری او جسمانی به حساب می آمده چون بینماران روان تنی ترس زیادی در دیگران ایجاد می کردند اغلب از خانواده و جامعه مطرود بودند و ناچار در کوه و دشت آواره می شدند و در نتیجه هر روز از حالات انسانی دورتر و به ارواح پلیدی که عامه به آن اعتقاد داشتند شباهت بیشتری پیدا می کردند. (شاملو ، 137) ص87
اگر چه اعدام، سوزاندن، سنگبار کردن جادوگران و جن زده ها تا اواخر قرن 18 در اروپا ادامه و متداول بوده لیکن از اوایل قرن 16 که آغاز دوره رنسانس یا احیای دانش است. نهضت علمی مخالف این جریان آغاز شد. افرادی مانند مونتن ، ایوز و فروید به وجود ضمیر ناخودآگاه پی بردند کوشیدند تا به جامعه خود بفهمانند که بیماران روانی مانند بیماران جسمی باید به طور انفرادی و با روشهای پزشکی و انسانی مداوا شوند. در اروپا، پزشکی به نام وی یر که در قرن 16 می زیست اولین طبیبی بود که توجه و علاقه خود را معطوف بیماران روانی کرد. او اعتقاد داشت که این افراد مشهور به جادوگر و جن زده بیمارانی با علل طبیعی هستند. مثلاً پدیده های ناشی از بی حسی پوستی صرفاً ناشی از تلقین پذیری است، نه جن زدگی، در حقیقت در اواخر قرن 17 در اروپا، جن زدگی و جادوگری و پدیده های مانند آن به مرور اهمیت خود را از دست داد. در اواسط قرن 18 عقاید علمی، انسانی و پزشکی جای این مفاهیم را گرفت.
(شاملو، 1375، ص 88).
در اواخر قرن نوزده در اروپا، این عقیده رواج یافت که همه بیماری های روانی صرفاً معلول عوامل ارگانیک نیستند و باید مجموعه ای از علل ارگانیک و پسیکولوژیک را عامل ایجادکننده آن دانست. این حرکت فکری براساس این حقیقت استوار بود که استدلال طرفداران عوامل ارگانیک درباره بیماریهایی مانند: نوروزها، اختلالات شخصیت و اغلب بیماریهای روانی فنی جنون پایه و اساس علمی نداشت، آنها براساس یک سلسله فرضیات سست علت امراض روانی را آسیب دیدگی سلولهای مضری دانستند. طرفداران نگرش ارگانیک، ساعتهای متمادی را صرف بررسی و مشاهده تفاوت بین سلولهای مغز بیماران نوروتیک فوت شده و انسانهای سالم می کردند. لیکن هیچ گونه تفاوتی نمی یافتند. پیدایش نظریات و روشهای ارگانیک در سالهای اخیر بخصوص مطالعات که در فصل اتصالات بیوشیمیایی سلسله اعصاب صورت گرفته است می تواند راه گشای مهمی در شناخت و حل بسیاری از معضلات روانپزشکی و روان شناسی مرضی گردد. روشهای تشخیص و درمان فیزیکی در بیماران روانی بخصوص از دهه 1950 استفاده از داروهای آرام بخش انتهای جدیدی در درمان بیماریهای روانی پدید آورد. (شاملو، 1375، ص 89).
فصل دوم
بهداشت روانی و ورزش
پیروزی تیم ملی فوتبال ایران برای ورود به مسابقات جام جهانی سال 1998 میلادی بر تیم استرالیا و غلبه بر تیم فوتبال امریکا، در آن جام جهانی نشاط و شادی و هیجان زایدالوصفی بوجود آورد که نظیر آن را بیشتر در فتوحات جنگی می توان مشاهده کرد. البته اهمیت ورزش برای افراد و جوامع امری بدیهی و مسلم است، اما ابعاد اجتماعی- سیاسی و روانی آن در این زمان شناخته شده تر و از جنبه علمی مورد بررسی های عمیق تر و گسترده تر قرار گرفته و به رابطه آن با بهداشت روانی توجه خاص شده است. یکی از متخصصان و روان شناسان ورزش می نویسد: «به نظر من کودکان مانند بچه های سایر موجودات زنده برای رشد کردن نیاز به بازی و رقابت سالم دارند. می دانیم که بازی در تقویت رشد جسمانی- روانی و اجتماعی نقش مهمی را ایفا می کند. تقویت عضلات به کودک یاری می دهد که تعادل خود را در فضای زیستی پیرامون خود نگه دارد. رقابت اگر سالم باشد و به نحوی منطقی نظارت شود می تواند یکی از پایه های رشد کامل فرد باشد.کودک باید گسترده ترین امکان بازی را داشته باشد. برخی از تمرینات بدنی را حتی می توان به اطفال دوماهه نیز داد، اما رقابتهای بدنی و ورزشی سنگین را به منظور برد و باخت قهرمانی نباید قبل از سن 12 سالگی انجام داد. دراین سن هم لازم است شرایط هر فرد بدقت مورد توجه و سنجش قرار گیرد، البته ضمن آنکه نباید حس رقابت در ورزش سرکوب شود، در تقویت آن نیز از افراط باید پرهیز کرد. بزرگسالان باید حتی الامکان در ورزش کودکان و نوجوانان مداخله نکنند و بیشتر نظارت مستقیم انجام دهند .»
(شاملو- 1379 ص 128- چاپ پنجم).
به طور کلی ورزش بخش مهمی از فرهنگ و جامعه ماست و دربرگیرنده ورزشکاران و مردم در تمامی مراحل زندگی می شود. در فرهنگ ایران، ورزشکاران و به ویژه پهلوانان همواره توأم با خصلتهای جوانمردی، صداقت و درستی، انسان دوستی، یاری دادن به دیگران و دستگیری از ضعفا و سرکشی در مقابل نهادهای قدرت و ظلم بوده اند. نمونه های فراوان از این موضوع در ادبیات کشورمان و بویژه در حماسه عظیم فردوسی موجود است. فردوسی چنین می سراید:
«زنیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی»
در زمان ما، تحقیقات بسیار نشان داده است که ورزش علاوه بر اینکه ابزار ارزشمندی برای سلامتی جسمانی است، رابطه نزدیکی با سلامتی روانی و به ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاریهای روانی دارد. ورزش از اضطراب می کاهد، اعتماد به نفس را افزایش می دهد و خود پنداری مثبت را تقویت می کند(stryesand catc,1996).
خود پنداری که هسته اصلی شخصیت انسان است، در طی رشد و تکامل کودک تحت تأثیر تجربه های بسیار متعدد و در ارتباط با دیگران به وجود می آید. کودکان و نوجوانان هویت، استعداد، کفایت و ارزشمندی وجود خود را تا حد بسیار زیادی بر اساس پاسخهایی که از جامعه دریافت می نمایند، تعریف می کنند. بر اساس نظر کوپر اسمیت اعتماد به نفس عبارت است از ارزیابی که فرد از خود دارد و معمولاً در تداوم آن پایدار است. این نشانه مقدار باروری است که شخص نسبت به کفایت، اهمیت ارزش موفقیت خود دارد. اعتماد به نفس از داشتن روابط موفقیت آمیز با دیگران وآموختن مهارتها نشئت می گیرد. مهمترین عوامل ایجاد اعتماد به نفس عبارتند از : خانواده، مدرسه ، فعالیتهای تفریحی و ورزشی و ارتباط متقابلی که در این مراحل فرد می آموزد.
در کودکی و نوجوانی ورزش یکی از فعالیتهای اساسی زندگی به شمار می رود. ورزش به ویژه در سنین کودکی و نوجوانی مفر سالمی برای آزاد کردن انرژی انبار شده آنها است و این خود بسیار لذت بخش و آرامش دهنده است. ورزش سبب اجتماعی شدن ایجاد کفایت و مهارت، استحکام روابط خانوادگی، و سهولت دوست یابی و ارتباط سالم با همسالان و همگنان می شود. در یکی از پژوهشهای اخیر (1999، Simon) در ایالت متحده، 65 درصد از جوانان ابراز کردند که ورزش آنها را از استفاده مواد مخدر و الکل بازداشته است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که ورزش وسیله ای مهم برای ارتقای سطح زندگی اجتماعی- اقتصادی کودکان و نوجوانان بوده است، البته این پدیده ممکن است جنبه منفی نیز داشته باشد، و اینکه ورزش گاه تنها به زندگی اجتماعی – اقتصادی معدودی از افراد اجتماع کمک می کند و ضمناً وسیله ای نه برای ارتقای بهداشت جسم و روان، بلکه بدست آوردن امتیازات خاص اجتماعی – اقتصادی می شود.
درحالی که ورزش باید فرصتی باشد برای کودکان و نوجوانان برای یادگیری مهارتها، همکاریها، کار گروهی، انظباط، مهارتهای سازگاری، احترام به بزرگترها و مسئولان، رقابت سالم، جوانمردی و اعتماد به نفس و شکست و پیروزی. شرکت در فعالیتهای ورزشی ایجاد خودارزیابی، ارتباط و مقایسه با همسالان و همگنان و رقابت سالم که به نوبه خود کمک به رشد عزت نفس و خودپنداری می کند (1998، Kristovich). شاملو، 1379، ص 129، چاپ پنجم.
سلامت روانی رابطه نزدیک با خودپنداری مثبت دارد. خودپنداری مثبت ارتباط با احساس تعلق و هویت فردی و اجتماعی، انگیزه پیشرفت و طبیعی و سالم و نرمال بودن. احساس نرمال بودن بویژه در کودک و نوجوان بستگی زیاد دارد به آنچه دیگران انجام می دهند و نیز کسب احساس خودکفایی هرچه قدر کودک و نوجوان احساس پیشرفت کند، به همان اندازه احساس عزت نفس و تعلق به جامعه در او رشد می کند. در بزرگسالان نیز تحصیلات نشان می دهد که در بیماران قلبی پس از گذشت بحران، ورزش منظم و مداوم سبب ایجاد احساس سلامتی بیشتر، تقویت خودپنداری، پذیرش واقع بینانه بیماری، تقویت خودکفایی و خودیاری می کند. (1995، wiessand Bredmier).
شرکت در فعالیتهای ورزشی اغلب تأثیر درمانی بر کودکان و نوجوانانی که دچار اختلال عاطفی و یا معلولیت رشدی هستند دارد. ورزش به کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان این فرصت را می دهد که ارتباطات جسمی، روانی و اجتماعی برقرار کنند، ضمن اینکه احساس اعتماد به نفس و تسلط بر مسائل را در آنها تقویت می کند (1997، Goldberg and Marks).
البته حمایت همسالان و همگنان، خانواده و مربیان و آموزگاران باور به خود را تقویت می کند و ترغیب کودکان و نوجوانان استعدادها و تواناییهای افراد را به حد نصاب موجود در آنها نزدیک می سازد. سوپر و بلاک در سال 1992، در مطالعه 45 مرد بین 18 و 40 سال که دارای معلولیت جسمی بودند دریافت کرد که معلولانی که فعالیت جسمی داشتند، خودپنداری مثبت و نیاز بیشتری برای پیشرفت داشتند تا گروه غیرفعال. دو روان شناس دیگر به نامهای گپ و کریستوویچ در سال 1997 تعداد 45 نوجوان معلول بین 10 تا 16 سال را که دچار معلولیت جسمانی بودند، مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که مهارت اجتماعی و ورزشی بهترین عوامل پیش بینی کننده سازگاری عاطفی است. افزون براین کودکانی که به نظر خانواده مهارت بیشتر جسمی و اجتماعی داشتند، از سوی جامعه پذیرفته تر بودند. بروک و هایم در سال 1996 پژوهشی مقدماتی در مورد 16 کودک مبتلا به آسم به عمل آوردند و نتیجه گرفتند که افرادی که در ورزش شرکت داشتند، خودپنداری مثبت تری داشتند و دچار اضطراب کمتری بودند و با بیماری خود بهتر کنار می آمدند تا کسانی که در فعالیتهای ورزشی شرکت نداشتند. (معینی- 1379 ص 96.)
کودکان و نوجوانانی که دچار اختلالات رفتاری مانند اختلال توجه و بیش فعالی (ADHD) نیز از شرکت در فعالیتهای ورزشی بسیار سود می برند. ورزش به رشد مهارتهای اجتماعی و روابط سالم با همسالان کمک می کند. برای افرادی که محدودیت در مهارتهای اجتماعی دارند و در ابراز رفتار مناسب و یادگیری دچار مشکل می شوند و از عدم تعادل جسمی رنج می برند، ورزشهای انفرادی فوق العاده مفید است. زیرا احساس پیشرفت و موفقیت می کنند.
این عوامل نقش عمده ای در احساس مثبت جسمانی، عزت نفس و رشد روانی دارند. مراسم «المپیک های ویژه » که تعداد زیادی از کشورها در آن شرکت می جویند و اخیراً هم در ایران با شرکت فعال دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی راه اندازی شده است، به آن دسته از کودکان و جوانانی که نواقص جسمانی آنها به اندازه ای است که قادر به شرکت در ورزشهای معمولی نیستند یاری می دهد تا در آنها احساس توانایی، رقابت سالم، تعلق به گروه و اعتماد به نفس تقویت شود و رشد روانیی در آنها تسهیل گردد.
ولی ورزش در صورتی که مناسب برای فرد نباشد، می تواند نتایج سوء داشته باشد و نقض غرض گردد. مثلاً شکستهای مکرر، مورد انتقاد قرار گرفتن، تقلید از الگوهای ضعیف، ارتباط منفی و ناسالم با همگنان و همسالان و فشار درونی و بیرونی برای پیشرفت، زمینه های مساعدی برای نابه هنجاریهای روانی و اعتماد به نفس ضعیف ایجاد می کند. مسئولیت در قبال اولیاء، مربیان، افراد گروه، بردن و باختن و توقعات نامناسب می تواند تأثیر منفی بر عملکرد وی بگذارد و از رسیدن وی به حد نصاب توانایی های بالقئه اش جلوگیری نماید و رفتارهایی را تقویت کند که به سلامت جسمانی و روانی او صدمه می رساند. افزون براین، رقابتهای شدید و ناسالم در ورزش برای به دست آوردن شهرت و ثروت و قهرمانی به اندازه ای جاذبه دارد که ممکن است سبب عهدم واقع بینی خانواده و نوجوان گردد و سبب شود که فعالیتهای مهم دیگر زندگی مانند تحصیل و کار تحت الشعاع آن قرار گیرد. واقعیت تلخ موجود این است که تنها تعداد بسیار معدودی به سطح ورزشکاران حرفه ای می رسند. همانطور که قبلاً گفته شد، جاذبه اجتماعی و اقتصادی ورزش سبب می شود که بسیاری از افراد برای رسیدن به این اهداف از فعالیتهای مفید اجتماعی و اقتصادی دیگر نیز خود را محروم می کنند. زمانی که فرد در رسیدن به هدف حرفه ای خود در ورزش ناکام می ماند، به دلیل نداشتن مهارتهای دیگر احساس درماندگی و ناتوانی خواهد کرد. بر اساس آماری که در ایالات متحده منتشر شده است، از هر 2300 بازیکن بسکتبال تنها 40 نفر در دانشگاه به بازی ادامه می دهند و تنها یک نفر در تیم ملی پذیرفته می شود از تیم فوتبال دبیرستان تنها 4 درصد به تیم دانشگاه راه می یابند و کمتر از یک درصد در تیم های حرفه ای پذیرفته می شوند. حتی کسانی که بخت با آنها یاری می کند و به مقام قهرمانی می رسند نیز معمولاً برای مدت زمان کوتاهی به شهرت و ثروت دست می یابند و پس از گذشت این دوره اگر مهارتهای دیگری نداشته باشند، احساس درماندگی و افسردگی خواهند کرد. (smith , coppel , zone. 1996). (معینی، 1379 ص 101)
مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش
رابطه ورزش با رشد و تکامل کودک قبل از ورود به مدرسه می تواند شروع شود. ولی خیلی اوقات کودکان خردسال آمادگی جسمی و روانی کافی برای بدست آوردن مهارتهای لازم را ندارد، برای مثال، توانایی بصری کودک تا سن 6 یا 7 سالگی به طور کامل رشد نمی کند. تا آن زمان کودکان دوربین هستند و در دیدن اشیای متحرک نزدیک مانند توپ بسکتبال مشکل دارند. قبل از سن 10 سالگی، کودکان تا حد زیادی به بزرگترها متکی هستند، ولی با افزایش سن استقلال در پیروی کردن از قواعد ورزشی و اتکا به خود افزایش می یابد. در اوایل بلوغ ارزیابی همگنان و همسالان منبع اصلی سنجش خود کفایی است (wiseman , judges 1997). در اواخر بلوغ، از اهمیت همسالان کاسته می شود و به اهمیت نقش بزرگسالان، غیر از اولیا برای الگو گیری افزوده می شود. در نوجوانان، به واسطه ویژگی هایی از قبیل رشد تفکر انتزاعی، ازدیاد میل به استقلال،تعارض بین احساس اتکا به خود و دیگران، تلاش برای یافتن پایگاه اجتماعی و احساس هویت. و بالاخره سعی در برآوردن نیازها و مسئولیتهای جدید، این توقعات استرس زا است و نوجوان طبیعتاً میل به استقلال بیشتر، تسلط و خود مختاری واعتماد به نفس دارد و این امر غالباً با قوانین ساخته و پرداخته شده ورزشهای رسمی و انتظارات مربیان آنها توافق ندارد. این ورزشکاران مبتدی در اصل کودک و نوجوان هستند و شرکت در فعالیتهای ورزشی در اساس برای تقویت رشد و تکامل آنها لازم است و نه برای قهرمان شدن. به وجود نیازهای دوران رشد و گنجایش های شناختی کودک و نوجوان؛ حمایت ، مراقبت، ترغیب و تشویش و درک صحیح نیازهای آنها امری ضروری است (richelson , 1998). (معینی، 1379 ص 102)
نقش بزرگسالان در ورزش کودکان و نوجوانان
کودکان و نوجوانان از راه الگوگیری و تقلید اجتماعی مطالب بسیار زیادی می آموزند. طرز نگرش و رفتار اولیا و مربیان ورزش تأثیر عمیقی بر نوع و مقدار شرکت فرزندان آنها، مقدار لذت بردن از فعالیت ورزشی، کسب ارزشها و باورها، پذیرش و تحمل استرسها و ادراک و تعبیر آنها از پیشرفت، موقعیت و شکست، توقعات و تواناییها می گذرد. اکثر پدران و مادران به وجود فرزندان خود افتخار می کنند و تا حدی با آنها همانند سازی می نمایند، ولی گاهی فراموش می کنند که کودکان آنها از لحاظ رشد جسمی و روانی در چه مرحله و سنی هستند. برخی از اولیاء با داشتن انتظارات و توقعات افراطی سبب ایجاد استرس و اضطراب در کودکان می شوند و به جای کمک به پیشرفت آنها جلوی پیشرفت را می گیرند. (wise , 1997) یکی از نوجوانانی که به تازگی شروع به گرفتن کشتی کرده بود، ولی حالت اضطراب داشت، به روان شناسان مراجعه کرد. روان شناس از او می پرسید که علت اضطراب چیست. نوجوان گفت، می ترسم در مسابقات کشتی این هفته اشتباه کنم و ببازم. روان شناس مگوید، می دانی که غلامرضا تختی هم گاهی اشتباه می کرد و می باخت. نوجوان می گوید این را می دانم ولی فکر نمی کنم تختی پدر پرتوقعی مثل پدر من داشت!
گاهی اولیاء، فرزندان خود را برای موقعیت هایشان مورد پذیرش و توجه قرار می دهند و کودکان با این باور رشد می کنند که ارزش وجودی آنها به مقدار موقعیت آنها بستگی دارد. این امر در ورزش نیز صادق است. اولیاء ممکن است با خشم و ناامیدی به کودکی که در ورزش پیشرفتی ندارد یا مرتکب اشتباه می شود، واکنش نشان دهد. در تعدادی از اولیاء احساس ارزشمندی آنها به حدی با پیشرفت و موقعیت و شکست فرزند مرتبط است که فشار آنها بر کودک سبب ایجاد عامل استرس زای بیمارگونه ای می شود.
اولیاء الگوهای اصلی و اساسی را برای تقلید کودکان ارائه می دهند. کودک نیاز مبرم به تأیید اولیای خود دارد و به آسانی به آنها همانند سازی می کند و ارزشهای آنها را درون ریزی می نماید، خواه سازنده و یا مخرب باشد.
(شاملو، 1379 – چاپ پنجم 112)
نقش مربی در بهداشت روانی :
مربیان ورزش مانند آموزگاران بعد از اولیاء نقش مهمی در تأمین بهداشت روانی کودکان و نوجوانان دارند و بر اعتماد به نفس و خود پنداری و چگونگی روابط آنها با دیگران تأثیر بسیار دارند (johansen , 1991). با وجود این نقش مهم و اهمیت الگو پذیری و همانند سازی کودک و نوجوان با مربیان خود، این مربیان غالباً اطلاع زیادی از فرایندهای فیزیولوژیکی روان شناختی و تکنیک های جدید برای تقویت انگیزه افراد و شناخت از شخصیت آنها در جو ورزشی و خارج از آن ندارد. به همین دلیل دانش و بینشی مناسب نیز برای ارتباط برقرار کردن با خانواده کودک و نوجوان تحت آموزش خود ندارد. این روند، پیچیدگی خاصی پیدا می کند اگر طرز فکر و ارزشهای مربی در تضاد اساسی با اولیای کودک و نوجوان باشد، در دبیرستان و دانشگاه و بعدها در سطح ملی و حرفه ای مربیان غالباً ارتباط عاطفی نامناسب توأم با انتظارات و توقعات زیاد از آنها دارند و تنها از آنها پیروزی می خواهند (jakson , 1997). مربیان همانند اولیاء اغلب باعث ایجاد احساس منفی در کودکان و نوجوانان می شوند، مگر اینکه آنها در ورزش برنده باشند در بسیاری از موارد، مربیان به نفع برخی از بازیکنان سوگیری نشان می دهند، تبعیض قائل می شوند و رفتارهای ناجوانمردانه و غیر ورزشکارانه ای نسبت به آنها بروز می دهند. در پژوهشی که برتُن، تنهیل، مارتن و گولد در سال 1996 کردبه این نتیجه رسیدند که در 22 بخش از جامعه مربیان بسکتبال 22 بار بیشتر از بازیکنان انتقاد کردند تا تمجید و 4 برابر بیشتر تنبیه کردند تا تشویق، مربیان غالباً از تقویت منفی، طعنه و کنایه، توجه نکردن به جنبه های مثبت، طرفداری از بعضی از بازیکنان و حتی تقویت روابط منفی بین آنها استفاده می کردند. گاهی ورزشکاران ممکن است از نیت و رفتار مربیانی که مراحل رشد و درجه توانایی آنها را در نظر نمی گیرند، سوء تعبیر کنند. گاهی مربیان اهمیت نقش خانواده، دوستان و مدرسه را در تعیین بهداشت روانی کودک و نوجوان نادیده می گیرند . (شاملو، 1379 – چاپ پنجم 114)
پژوهش در انگیزه، رضایت و تعارض
پژوهشهای علمی نشان داده است که تقویت مثبت، تشویق و تکنیک های مناسب در قالب محیطی امن و حمایت کننده بهترین راه های تقویت انگیزه،‌روحیه، رضایت، عملکرد، کفایت جسمانی و انسجام گروهی در ورزش است(اسمال، کرتیس، اسمیت و هورن 1997). انگیزه در ورزش در افراد بین 8 تا 18 سال رابطه نزدیک با یاد گرفتن مهارتها، لذت بردن از زندگی، پیشرفت خودکفایی و توانایی جسمی و روانی و در مجموع تقویت بهداشت روانی دارد(اسمال، اسمیت، کاپل، زین 1998). هدف سالم در ورزش ایجاد رفتارهای مطلوب به وسیله تقویت مثبت و نیز تعمیق انگیزه و خواسته برای پیشرفت در مقابل ترس از شکست است. لذت بردن یکی از دلایل اصلی شرکت در فعالیتهای ورزشی است. عدم لذت منجر به تضاد می شود(اسکالان ). هوایت، رابطه آماری معتبری بین لذت بردن و میل به تداوم در فعالیت ورزشی یافت.
پژوهشگران در تحقیقی که در مورد رابطه لذت با توانایی و پیشرفت در کشتی گیران 9 تا 14 سال در مسابقه کشتی انجام دادند دریافتند که پسرانی بیشتر لذت می برند که مربیان و اولیاء از عملکرد آنها راضی بودند و فشار کمتری از سوی آنها احساس می کردند، رفتارهای منفی کمتری از آنها می دیدند، همکاری متقابل بیشتری بین کودکان و بزرگسالان وجود داشت و نتیجتاً روحیه قوی تری داشتند. (اسکالان، لوت ریت، وایت 1997).
فقدان لذت از ورزش در دوران های اولیه زندگی سبب می شود که فرد در بزرگسالی نیز چندان رغبتی به ورزش نداشته باشد و از این جهت به بهداشت عمومی او لطمه وارد آید. این تجربه های اولیه دوران رشد کودکی و نوجوانی اگر مطلوب نباشد به نوعی تنبلی و بی تفاوتی و گوشه گیری جسمی و روانی منجر می شود که عواقب بهداشت ناسالم فردی و اجتماعی به همراه دارد. تشکیلات آموزشی ما به تشدید این وضع دامن می زند. مدارس ما اهمیت زیادی به ورزش و رشد جسمانی نمی دهند، در حالی که داشتن اینگونه برنامه ها که لذت جسمانی دربردارند و اعتماد به نفس فرد را تقویت می کنند، سبب ازدیادی فعالیتهای جسمانی و در نتیجه تداوم سلامت جسمانی و روانی و نشاط و تحرک مداوم در زندگی می شوند، (یزالس، پامرن، فرگوسن، کرک پاتریک، 1999).
تحقیقات درباره گریز کودکان ونوجوانان از ورزش نشان می دهند که معمولاً تجربه های نامطلوب ورزشی چنین وضعی را ایجاد می کنند. تجربه هایی از قبیل شرکت ندادن آنها در ورزش، تأکید بر رقابت و موفقیت، فشار زیاد، بی حوصله شدن، دوست نداشتن مربی، لذت نبرن و تنبیه شدن به علت شکست. البته این واقعیت وجود دارد که هر چه نوجوان بزرگتر می شود به دلیل داشتن علایق، سرگرمیها، گرفتاریهای آموزشی و روابط اجتماعی گسترده فاصله او از ورزش بیشتر می شود. به همین دلیل، باید اولیاء و مربیان سعی کنند ورزش را به طور متعادل در کل برنامه های فرد جای دهند تا این عامل که از مهمترین عناصر بهداشت جسمی و روانی است، از برنامه زندگی وی حذف نشود.(شاملو – چاپ پنجم 1379) ص122
بهداشت روانی و اجتماع
می دانیم که طرز فکر افراد تا اندازه زیادی انعکاس طرز فکر اعضای خانواده آنهاست. و نحوه تفکر خانواده ها نیز به مقدار قابل ملاحظه ای، منعکس کننده طرز فکر اجتماع است. این نحوه تفکرات، عقاید، ارزشها و تعصبات، از یک نسل به نسل دیگر منتقل می شود و گاهی نیز در آن تغییرات جزئی، به کلی صورت می پذیرد. این عوامل میراث فرهنگی مارا تشکیل می دهد و اهمیت آن از میراث جسمانی، کمتر نیست. قسمت مهمی از این ارثیه فرهنگ، طرز تفکر و قضاوت جامعه نسبت به بهداشت روانی است، که تا این اواخر سبب عدم پیشرفت در شناسایی و درمان بیماری های روانی شده است.
بشر از قرنها پیش تمایل به شناختن خود و دنیای خود داشته است و چون قادر به حل این دو معما به طریق منطقی و علمی نبوده، متوسل به قوای ماوراءالطبیعه شده است. بیماری روانی نیز یکی از این معماهای بغرنج بوده و بشر اولیه چون قدرت حل آن را نداشته است بالطبیعه علل پیدایش این پدیده را منسوب به اجنه، شیاطین، ارواح جنیثه و امثال آن می کرده است. حتی امروز یعنی در قرن ببیستم نیز هنوز بشر گرفتار موهوماتی است که از اجداد خود در این باره به ارث برده است. تغییراتی که به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم در طرز فکر اجنماعی نسبت به امراض روانی و بیماران مبتلا به آن صورت گرفت. سبب ایجاد روشها و وسایل بهتری، برای تشخیص، درمان و مراقبت صحیح تر گردید. در هر صورت امکان دارد که در آینده نزدیکی اجتماع،‌اصول زیر را بپذیرد.
1- رفتارهای غیر عادی به غیر از پسیکوز، عضوی و اکتسابی است. شکل اینگونه رفتارها مستقیماً ارثی نیست. اگر چه امکان دارد ظرفیت و تمایلات آن موروثی باشد.
2- چون رفتارهای غیر عادی (غیر از پسیکوزهای عضوی) اکثراً اکتسابی است. بنابراین می توان آنها را به وسیله پسیکوتراپی درمان کرد.
3- درمان بیماری های روانی را مانند امراض جسمی باید زود شروع کرد. به طور کلی هر چه بیمار مسن تر باشد، درمان او مشکل تر است و همچنین هر چه بیماری شدیدتر باشد، امکان بهبودی کمتر است.
4- با اعمال اصول بهداشت روانی می توان از وقوع بیماریهای روانی جلوگیری کرد. اجرای این اصول، به ویژه در خانواده و مدرسه حایز اهمیت فراوان است. زیرا مؤثرترین عامل در تربیت کودک می باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  78  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی رابطۀ بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان

دانلود پایان نامه کارشناسی بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت با فرمت ورد همراه با پرسشنامه

اختصاصی از رزفایل دانلود پایان نامه کارشناسی بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت با فرمت ورد همراه با پرسشنامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه کارشناسی بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت با فرمت ورد همراه با پرسشنامه


دانلود پایان نامه کارشناسی بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت با فرمت ورد همراه با پرسشنامه

 

 

 

 

فهرست

فصل اول : کلیات تحقیق

مقدمه

 بیان مسأله

 اهمیت و ضرورت مسأله

 اهداف تحقیق

 فرضیه تحقیق

 متغیرهای تحقیق

 تعاریف واژه ها و اصطلاحات

فصل دوم  : پیشینه و ادبیات تحقیق

 شکل گیری دلبستگی

مراحل دلبستگی 

واکنش نامشخّص در مقابل همه

مرحله 3 – تقرّب جویی فعّال

رفتار مشارکتی

بررسی میزان دلبستگی 

1 ) کودکان دلبستۀ ایمن 

2 ) کودکان دلبستۀ نا ایمن 

شوند

3 ) کودکان دلبستۀ نا ایمن بی تاب

نظریه بالبی 

 تفاوت های دلبستگی در الگوهای فعال درونی (فینی، 1999)

نظریه یادگیری اجتماعی 

نظریه بو نگری 

نظریه روان شناسی شناختی 

دلبستگی در گستره تحقیقات 

تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور

 

فصل سوم: (روش شناسی)

روش تحقیق

 جامعه

 حجم نمونه

 ابزار گردآوری اطلاعات

پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (AAQ)

 نمره گذاری

ه ) قابلیت اعتماد 

و ) اعتبار 

 روش گردآوری اطلاعات

 روش آماری 

فصل چهارم  : یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها

مقدمه فصل چهارم

 جدول 4 – 1 ) نمرات خام آزمودنی ها از آزمون انگیزه پیشرفت ئ سبکهای دلبستگی

تجزیه و تحلیل داده ها

 جدول 2 – 4 ) بررسی رابطه در بین انگیزه پیشرفت و سبکهای دلبستگی دانش آموزان

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

بحث و نتیجه گیری

 محدودیت های تحقیق

 پیشنهادات

 منابع و مأخذ

 

پاسخ نامه AAQ

مقیاس روحیۀ رقابت – همکاری

 دستورالعمل

مقایسۀ نتایج خود با نتایج دیگران (هنجارها) 

مقیاس تأیید خویشتن راتوس 

تأیید خویشتن


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه کارشناسی بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت با فرمت ورد همراه با پرسشنامه