رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله پیوند عضو پس از قصاص

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله پیوند عضو پس از قصاص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مساله‏ء پیوند عضوى که به حکم قصاص قطع شده باشد، از دیرباز میان فقها مورد بحث و اختلاف نظر بوده است. طرح مساله بدین صورت بوده که اگر کسى گوش دیگرى را قطع کند سپس گوش جانى را به قصاص قطع کنند، آن گاه یکى از آن دو، گوش بریده‏ء خودرا دو باره پیوند بزند، آیا دیگرى حق دارد آن را براى بار دوم قطع کند یا چنین حقى ندارد؟ در تفسیر روایتى که در این باره آمده است اختلاف وجود دارد، برخى آن را در باره‏ء مجنى علیه مى دانند و برخى دیگر در باره‏ء جانى. این اختلاف در تفسیر روایت، منشا اختلاف آراء در مساله‏ء مذکور شده است. در کتاب مقنعه آمده است: اگر مردى نرمى گوش مرد دیگرى را برید و گوش جانى را نیز به قصاص بریدند، سپس مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را دوباره پیوند زد، شخص قصاص شده حق دارد همان قسمت از گوش او را دوباره قطع کند تا به حالت قبل از قصاص برگردد. در هریک از اعضا و جوارح که مورد قصاص قرار گیرد و سپس معالجه شده و خوب شود، همین حکم جارى است و اختصاص به نرمى گوش ندارد. حاکم مى بایست مهلت دهد تا شخص مجروح خود را معالجه کند و بهبود یابد، اگر با معالجه خوب شد جانى را قصاص نکند ولى او را به پرداخت ارش محکوم کند، اما اگر شخص مجروح علاج نشد، جانى را به قصاص محکوم کند.
این عبارت به صراحت مى رساند که بعد از قصاص جانى، اگر مجنى علیه عضو قطع شده‏ء خود را پیوند زد جانى حق دارد دوباره آن را قطع کند و این حکم، اختصاص به گوش ندارد و همه‏ء اعضا را در بر مى گیرد. درکافى ابوالصلاح حلبى آمده است: درمورد هیچ زخم یا قطع عضو یا شکستگى یا در رفتگى تا یاس از بهبود آن حاصل نشود نمى توان حکم به قصاص کرد بنا بر این اگر درمورد جراحتى حکم به قصاص شود ولى مجروح و جانى هر دوخوب شوند یا هردو خوب نشوند، هیچ کدام حقى بر دیگرى ندارد. اما اگر یکى از آن دو خوب شود و زخمش التیام پیدا کند، قصاص درمورد دیگرى تکرار مى شود. این در فرضى است که قصاص به اذن شخص اول انجام گرفته باشد ولى اگر قصاص به اذن او انجام نگرفته باشد، شخص قصاص شده باید به کسى که قصاص به اذن او انجام گرفته رجوع کند نه به مجنى علیه.
شیخ طوسى در نهایه مى گوید: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند و او خواهان قصاص شود و او را قصاص کنند، آن گاه شخص مجنى علیه گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را پیوند بزند شخص قصاص شده حق دارد دو باره نرمى گوش اورا قطع کند و به حالت قبل از اجراى قصاص برگرداند. در دیگر اعضا و جوارح نیز همین حکم جارى است. درکتاب خلاف نیز آمده است: اگرکسى گوش دیگرى را قطع کند، گوش او قطع خواهد شد. اگر جانى گوش خود را پیوند بزند، مجنى علیه حق دارد خواستار قطع دو باره‏ء آن شود و آن را جدا کند. شافعى مى گوید: خود مجنى علیه نمى تواند این کار را انجام دهد ولى حاکم باید جانى را مجبو ربه قطع گوش پیوند زده کند زیرا او حامل نجاست است چون گوش جدا شده‏ء او تبدیل به مردار شده است، از این رو نجس بوده و نماز با آن درست نیست.دلیل ما اجماع شیعه و اخبار ایشان است.
این عبارت مربوط به موردى است که جانى گوش خود را که به حکم قصاص قطع شده بود پیوند بزند و حکم عکس آن که مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند بیان نشده است. درکتاب مبسوط هر دو فرض بیان شده است: هرگاه گوش کسى را بریده و جدا کنند، سپس مجنى علیه فورا گوش بریده‏ء خود را پیوند زده و به حال اول برگرداند با این حال باید جانى قصاص شود زیرا او به سبب جدا کردن گوش، محکوم به قصاص شده بود و جدا شدن نیز تحقق یافت. اگر جانى بگوید: گوش او را جدا کنید سپس مرا قصاص کنید، برخى گفته اند: باید جدا شود زیرا او تکه اى مردار را به بدن خود پیوند زده است و جدا کردن آن به عهده‏ء حاکم و امام است. اگر این کار انجام گرفت و گوش جانى را نیز به عوض آن بریدند ولى جانى گوش خود را پیوند زد، در این صورت اجراى قصاص به جا بوده است زیرا منشا حکم قصاص، جدا شدن گوش مجنى علیه بود و این کار صورت گرفته بود. اگر مجنى علیه بگوید: گوش او را قطع کنید زیرا او گوش خود را بعد از آنکه به حکم قصاص جدا شده بود پیوند زده است فقهاى ما گفته اند: گوش او (جانى) جدا مى‏شود ولى علت این حکم را بیان نکرده اند. کسانى گفته اند: گوش پیوند زده بنا به امر به معروف و نهى از منکر جدا مى شود و این راى با مذهب ما سازگار است. نزد فقهاى عامه نماز با این گوش پیوند زده، صحیح نیست زیرا این شخص شى نجسى را بى آنکه ضرورتى در میان باشد با خود حمل مى کند از این رو نماز با این گوش صحیح نیست. مقتضاى مذهب ما نیز همین است. فقهاى عامه همچنین گفته اند: هر گاه کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مرده اى ترمیم کند اگر بیم تلف او نرود باید آن استخوان را جدا کند و گرنه نماز او صحیح نخواهد بود ولى اگر بیم تلف او در میان باشد استخوان مزبور جزء بدن او مى شود و حکم نجاست آن از میان مى رود. اما برمذهب ما نماز او صحیح است زیرا نزد ما استخوان مرده نجس نیست مگر استخوان حیوان نجس العین مانند سگ و خوک.
در کتاب جواهر الفقه آمده است: مساله : هرگاه مردى گوش مرد دیگرى را قطع کند و مجنى علیه فورا گوش خود را پیوند بزند و گوش نیز به جاى خود پیوند بخورد آیا با این حال مجنى علیه حق قصاص دارد؟ جواب: آرى حق قصاص دارد زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب مى شود و جدا شدن گوش تحقق یافته بود و پیوند آن تاثیرى در اسقاط حق قصاص ندارد زیرا این کار، چسباندن تکه اى مردار به بدن است و برطرف کردن آن از بدن واجب است. ما این مساله را در مسائل مربوط به نماز آوردیم. مساله: در همان فرض مساله‏ء پیشین، جانى مى گوید: اگر مى خواهید مرا قصاص کنید، آن قطعه اى را که او پیوند زده است جدا کنید. آیا جانى حق چنین درخواستى را دارد و آیا مى تواند تا عملى شدن درخواست خود از اجراى قصاص جلوگیرى کند؟ جواب: گفتیم که جدا کردن این قطعه قهرا واجب است چه جانى خواستار آن شده باشد چه نشده باشد. اما اینکه او حق جلوگیرى از قصاص را به جهت انجام این کار داشته باشد، درست نیست زیرا گفتیم که آنچه موجب قصاص است جدا شدن گوش است و جدا شدن تحقق یافته بود.
در این دو مساله به این نکته پرداخته شده است که در صورت پیوند گوش مجنى علیه، حق قصاص او از جانى ساقط نخواهد شد ولى در هر صورت جدا کردن گوش پیوندى واجب خواهد بود چون مردار است. در مهذب ابن براج آمده است: اگر کسى گوش دیگرى را ببرد و جدا کند سپس مجنى علیه فورا آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب خواهد بود زیرا با جدا شدن گوش، قصاص واجب خواهد شد. پس اگر جانى بگوید: گوش او را قطع کنید سپس مرا قصاص کنید حق خواهد داشت زیرا مجنى علیه تکه‏ء مردارى را به خود پیوند زده است. اگر چنین کردند و پس از آن جانى گوش خود را پیوند زد، قصاص به جاى خود واقع شده و تمام است. اگر مجنى علیه بگوید: جانى گوش جدا شده‏ء خود را پیوند زد، گوش او را جدا کنید، واجب خواهد بود گوش اورا جدا کنند. هر گاه کسى با گوش پیوند زده‏ء خود نماز بخواند، نماز او درست نخواهد بود زیرا او بى آنکه ضرورتى باشد حامل نجاست خارجى است. اما اگر کسى استخوان شکسته‏ء خود را با استخوان مردارى ترمیم کند، درمذهب ما نماز او با آن استخوان درست خواهد بود زیرا استخوان مرده چون حیات در آن حلول نکرده بود نجس نیست. مردار از آن جهت مردار است که حیات آن از میان رفته است و همان گونه که گفتیم در استخوان حیاتى وجود نداشته تا از میان برود.

 

مولف در این عبارات، به هردو مطلب پرداخته است و این نکته را نیز افزوده است که هر یک از دو طرف، حق دارند خواهان جدا کردن گوش پیوند زده‏ء دیگرى شوند وى علت این حکم را مردار بودن گوش پیوندى ذکر کرده است. درکتاب غنیه آمده است: هرگاه کسى را به سبب ایراد جرح یا شکستن یا قطع‏عضو دیگرى قبل از اینکه امید بهبود و ترمیم آن از بین برود، قصاص کنند سپس یکى از آن دو بهبود یابد و نقصش برطرف شود ولى دیگرى بهبود نیابد، قصاص در مورد شخص بهبود یافته تکرار مى شود. این حکم در صورتى است که قصاص اول به اذن مجنى علیه اجرا شده باشد اما اگر قصاص بدون اذن او اجرا شده باشد، شخص قصاص شده به کسى که سبب قصاص او شده بود رجوع مى کند نه به مجنى علیه.
درکتاب اصباح الشریعه نیزعبارتى به همین معنا آمده است.ظاهرعبارت غنیه ازآن جهت که شامل هردوفرض مى شود،مانندعبارت کافى ابوالصلاح است. درکتاب سرائر این گونه آمده است: اگر کسى نرمى گوش انسانى را قطع کند، سپس او را به تقاضاى مجنى علیه قصاص کنند، آن گاه جانى گوش خود را معالجه کرده و قسمت بریده شده را به جاى خود پیوند بزند شخص قصاص کننده حق دارد همان قسمت پیوندى را دو باره قطع کند و به حالت قبل از قصاص برگرداند. مجنى علیه نیز همین حکم را دارد چه ظالم باشد چه مظلوم، چه خود نیز جنایت کرده چه فقط مورد جنایت واقع شده باشد. دلیل این حکم آن است که چنین شخصى حامل نجاست است ووظیفه همه ‏مردم است که این کار را منکر دانسته و خواستار قطع آن شوند و اختصاصى به یکى از دو طرف جنایت یا هر دو طرف آن ندارد. همچنین این حکم اختصاص به گوش ندارد و در مورد دیگر اعضا نیز صادق است، به شرط آنکه بیم تلف شدن انسان یا بخش عظیمى از بدن او نرود. جدا کردن عضو پیوندى برحاکم نیز واجب است زیرا حامل آن حامل نجاست بوده و با این حال نماز او صحیح نخواهد بود.
سخن ابن ادریس نیز هردو فرض را در بر مى گیرد با این تعلیل که چون عضو قطع شده مردار است، پیوند آن جایز نیست. در شرایع آمده است: اگر گوش انسانى قطع شود و جانى نیز قصاص شود، سپس مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا مماثله تحقق یابدبرخى گفته اند: براى اینکه گوش قطع شده مردار است. اگر قسمتى از گوش انسان قطع شود نیز همین حکم را دارد. در مختصر النافع نیز مى گوید: اگر نرمى گوش قطع شود و جانى هم قصاص شود، آن گاه مجنى علیه گوش خود را پیوند بزند، جانى حق دارد آن را جدا کند تا هردو در عیب مساوى باشند.
سخن محقق در هردو کتاب یاد شده، اختصاص به موردى دارد که مجنى علیه بعد از قصاص جانى، گوش خود را پیوند بزند و در این صورت جانى حق خواهد داشت آن را جدا کند. در قواعد آمده است: اگر گوش قطع شود و تا گرم است مجنى علیه آن را پیوند بزند، باز قصاص جانى واجب است. جدا کردن یا نکردن گوش پیوندى مجنى علیه، به اختیار حاکم است. اگر بیم هلاک او نرود. جدا کردن آن واجب است و گرنه واجب نیست. همچنین اگر جانى بعد از قصاص، گوش خود را پیوند بزند مجنى علیه حق اعتراض ندارد. اگر قسمتى از گوش بریده شود ولى جدا نشود، در صورتى که مماثله در قصاص ممکن باشد، قصاص واجب خواهد بودو گرنه واجب نیست و اگرمجنى علیه آن را پیوند بزند، امر به جدا کردن آن نمى شود و همچنان حق قصاص دارد. اگر شخص دیگرى گوش او را بعد از پیوند، قطع کند یا جاى زخم را بعداز التیام آن دوباره زخم کند باید قصاص شود و این حکم به واقع نزدیکتر است.
علامه در این عبارت متعرض این نکته شده است که با پیوند خوردن گوش مجنى علیه، حق او براى قصاص ساقط نمى شود اما جدا کردن دوباره‏ء آن به اختیار حاکم است. در ارشاد الاذهان آمده است: برخلاف گوش، اگر دندان جانى بعد از قصاص دوباره بروید، مجنى علیه حق بیرون آوردن آن را ندارد. ظاهر این عبارت آن است که اگر جانى گوش خود را بعد از قصاص پیوند بزند مجنى علیه حق دارد دو باره آن را جدا کند. چنانچه صریح عبارت مذکور آن است که اگر دندان جانى بعد از قصاص، دوباره بروید، مجنى علیه حق بیرون آوردن آن را ندارد. شاید علت این تفاوت آن باشد که‏دندان جدید عین دندان سابق نیست بلکه دندان دیگرى است برخلاف گوش که همان گوش سابق پیوند زده مى شود. در کتاب مختلف آمده است: ابن جنید گفته است: اگر مردى گوش مرد دیگرى را قطع کرد و قصاص شد، سپس گوش خود را پیوند زد، مجنى علیه حق دارد آن را دوباره قطع کند. اگر مجنى علیه قبل از قصاص، گوش خود را پیوند بزند، حق ندارد تقاضاى قصاص کند. درست آن است که او حق قصاص دارد، زیرا پیوند گوش جدا شده از نظر شارع استقرار ندارد بلکه جدا کردن آن واجب است. بنا بر این، چیزى که از نظر شارع استقرار ندارد حق قصاص را ساقط نمى کند. ظاهر سخن علامه آن است که اگر پیوند به گونه اى باشد که‏استقرار پیدا کند چنانکه در معالجات امروز چنین است وجهى دارد که سبب سقوط قصاص شود. در ریاض آمده است: اگر شخصى نرمى گوش شخص دیگرى را قطع کند و پس از آن قصاص شود، آن گاه مجنى علیه نرمى گوش خود را پیوند بزند جانى حق خواهد داشت آن را جدا کند و آن گونه که در کتاب تنقیح بدان تصریح شده هیچ اختلافى در این حکم نیست. مولف تنقیح مى گوید:فقط در علت این حکم اختلاف هست برخى گفته اند: علت این حکم آن است که دو طرف در نقص عضو، با هم مساوى شوند چنانکه راى مصنف همین است و برخى دیگر گفته اند: علت این حکم آن است که قطعه‏ء پیوند زده شده، مردار است و نمازبا آن صحیح نیست. نتیجه‏ء این اختلاف راى آن است که اگر جانى بدین پیوند رضایت دهد و آن را جدا نکند بنا بر قول دوم، حاکم موظف است آن را جدا کند زیرا صاحب گوش پیوندى حامل نجاستى است که نماز با آن صحیح‏نیست. راى نخست، نظر شیخ طوسى در دو کتاب خلاف و مبسوط است، وى در کتاب اول صراحتا و در کتاب دوم ظاهرا ادعاى اجماع کرده‏است. به نظر من راى شیخ، حجت است و نص روایتى که ریشه‏ء این مساله است پشتیبان آن است. روایت این است:
ان رجلا قطع من اذن الرجل شیئا، فرفع ذلک الى على (ع) فاقاده، فاخذ الاخر ما قطع من اذنه فرده على اذنه فالتحمت و برئت، فعاد الاخر الى على (ع) فاستقاده، فامر بها فقطعت ثانیه فامر بها فدفنت و قال(ع): انما یکون القصاص من اجل الشین. مردى قسمتى از گوش مرد دیگرى را قطع کرد مرافعه نزد على علیه السلام برده شد، اورا قصاص کرد. آن دیگرى، تکه‏ء بریده شده‏ء گوش خود را برداشت و به گوش خود پیوند زد و خوب شد. مرد دیگر نزد على علیه السلام برگشت و تقاضاى قصاص کرد. امام (ع) فرمان داد آن را دو باره قطع کرده و دفن کنند و فرمود: قصاص به جهت عیب و نقص است. نارسایى سند این روایت یا ضعف آن، با عمل اصحاب جبران مى شود. راى دوم، نظرابن ادریس در سرائر و علامه در تحریر و قواعد و شهید ثانى در مسالک است این راى نیز بعید نیست. آنچه به ذهن من مى رسد آن است که ممکن است هردو تعلیل درست باشد زیرا منافاتى با هم ندارند و بر هردو نیز دلیل هست. براین اساس، حکم جدا کردن گوش پس از پیوند آن، دو سبب دارد یکى قصاص و دیگرى صحیح نبودن نماز با آن. هر گاه سبب اول، مثلا به واسطه‏ء عفو، منتفى شد، سبب دوم به قوت خود باقى است چنانکه در عبارت تنقیح مثال زده شد. هرگاه سبب دوم منتفى شد چنانکه در مثال آمد، سبب اول به قوت خود باقى است. اگر جدا کردن گوش پیوندى، موجب ضرر باشد در این صورت زدودن نجاست به حکم شرع واجب نیست. سخن صاحب ریاض نیز در فرضى است که مجنى علیه بعد از قصاص جانى، عضو بریده شده‏ء خود را پیوند زده باشد. به نظر وى، در این فرض، جانى حق خواهد داشت دوباره آن را جدا کند و در این هیچ اختلافى نیست وى مراد روایت را همین حکم دانسته است. درسخن صاحب ریاض به عکس این فرض اشاره نشده است. درمبانى تکمله المنهاج آمده است: اگر کسى عضو شخصى مانند گوش اورا قطع کند و مجنى علیه اورا قصاص کند، سپس مجنى علیه عضو قطع شده را به جاى خود پیوند بزند و خوب شود جانى مى تواند آن را جدا کند. عکس این فرض نیز همین گونه است.
درمساله اى دیگر از همین کتاب آمده است: اگر گوش کسى قطع شودسپس مجنى علیه قبل از قصاص جانى گوش خود را پیوند بزند آیا با این پیوند، حق قصاص ساقط مى شود؟ راى مشهور عدم سقوط حق قصاص است ولى راى روشن تر، سقوط حق قصاص و تبدیل آن به دیه است.
در تحریر الوسیله آمده است: اگر گوش کسى قطع شود و آن را پیوند بزند ظاهر، عدم سقوط حق قصاص است. اما اگر جانى پس از قصاص، گوش خود را پیوند بزند در روایتى آمده که باید دو باره قطع شود تا نقص و عیب آن باقى بماند و گفته شده که باید حاکم دستور دهد آن را جدا کنند زیرا مردار و نجس است. روایت مزبور ضعیف است. اگر با پیوند عضو، حیات در آن مانند سایر اعضا جریان پیدا کند دیگر مردار و نجس نیست و نماز با آن صحیح است و نه حاکم و نه شخص دیگرى حق ندارد آن را جدا کند بلکه اگر کسى با علم و عمد آن را جدا کند محکوم به قصاص و اگر بدون علم و عمد آن را جدا کند محکوم به دیه مى شود. اگر کسى بخشى از گوش دیگرى را ببرد ولى آن را جدا نکند، چنانچه مماثله در قصاص آن ممکن باشد، قصاص مى شود حتى اگر مجنى علیه آن را پیوند بزند بازهم حق قصاص دارد اما اگر مماثله ممکن نباشد قصاص نمى شود.
تا اینجا مهمترین آراء فقهاى شیعه را که بدان دست یافتیم، دراین مساله نقل کردیم. روایتى که به آن استناد شده همان موثقه‏ء اسحاق بن عمار است که متن آن گذشت. اگر چه این روایت درمورد قطع گوش وارد شده است اما به اعتبار تعلیل عامى که در پایان آن آمده و ظهور این تعلیل در بیان ملاک کلى، حکم آن عام بوده و همه‏ء موارد قصاص اعضا را در بر مى گیرد. ما بحث خود را دراین مساله در دو جهت پى مى گیریم: جهت نخست: عضوى که پس از قطع شدن پیوند زده شود، از نظر تکلیفى چه حکمى دارد؟ آیا مردار و نجس است و نماز با آن صحیح نبوده و باید جدا شود یا چنین نیست؟ جهت دوم: پیوند عضو قطع شده چه تاثیرى بر حکم قصاص دارد؟
جهت نخست قطعه اى که پیوند زده مى شود، دو حالت ممکن است پیدا کند: حالت اول آنکه قطعه‏ء پیوندى بابدن جوش مى خورد و جزءبدن مى شود و مانند سایر اجزاى بدن، حیات در آن جریان مى یابد. حالت دوم آنکه قطعه‏ء مزبور مانند اعضاى مصنوعى فقط در ظاهر به بدن متصل مى شود و حیات در آن جریان نمى یابد مثل آنکه پاره اى از استخوان انسان یا دندان یا ناخن او را بردارند و به بدن وصل کنند این گونه پیوندها معمولا فقط درموارد اجزایى که حیات در آنها جریان ندارد، صورت مى گیرد. در حالت اول، صحیح آن است که قطعه‏ء پیوندى جزء زنده اى از بدن انسان مى شود و نه مردار است و نه نجس. در این مقام، تمسک به اخبارى که قطعه‏ء جدا شده از بدن زنده را مردار و نجس مى دانند، نادرست است زیرا این اخبار از فرض مورد بحث یعنى پیوند قطعه‏ء جدا شده قبل از سردشدن آن و استمرار حیات دوباره درآن، منصرف است. این اخبار ناظر به قطعه اى است که جدا شده باشد و به واسطه‏ء جدا شدن مرده باشد.
چنین قطعه اى حقیقتا و عرفا مردار است. ممکن است به استصحاب نجاست تمسک شود به این بیان که نجاست قطعه‏ء جدا شده به محض جدا شدن و پیش از پیوند، ثابت است پس از پیوند نیز همین نجاست استصحاب مى شود. تمسک به استصحاب نجاست نیز بى مورد است زیرا اولا، دراینجا نجاست حالت سابقه معلوم نیست چرا که بنا بر استظهار گذشته، اخبار مربوط به قطعه‏ء جدا شده اگر هم دلالتى برنجاست قطعه از حین جدا شدن آن داشته باشند، این نجاست مشروط به سردشدن قطعه و عدم استمرار حیات تازه در آن بعداز پیوند است. در این صورت است که از اول حکم به نجاست آن مى شود نه در صورتى که قطعه‏ء جدا شده، پیوند خورده و حیات در آن جریان یافته باشد. بنا براین درفرض مورد بحث، حالت سابقه براى نجاست محرز نیست. ثانیا، برفرض که ثبوت نجاست قطعه‏ء جدا شده را از حین جدا شدن آن بپذیریم، باز نمى توان استصحاب نجاست را جارى کرد زیرا قطعه‏ء جدا شده فقط به عنوان مردار و به عنوان اینکه قطعه اى جدا شده از بدن زنده است و حیات در آن جریان ندارد، نجس است. حیثیت مرده بودن و حیات حیوانى نداشتن یا حیثیت جدا بودن، در نظر عرف، حیثیت تقییدیه براى موضوع نجاست است نه حیثیت تعلیلیه و با این حال ، اجراى استحصاب نجاست، بعد از پیوند این قطعه و جزء بدن شدن و حیات یافتن آن، ممکن نیست زیرا موضوع عرفا تغییر یافته و متعدد شده است. درجاى خود اثبات شده است که در جریان استصحاب، احراز و حدت موضوع حکم مستصحب و بقاء آن در دوحالت سابق ولاحق، شرط است. امادر حالت دوم، یعنى آنکه قطعه‏ء جدا شده، بعد از پیوند، حیات نداشته باشد، بى هیچ اشکالى این قطعه، مردار است و همچنان قطعه اى جداى از بدن به شمار مى‏آید ولى اگر از اجزایى باشد که حیات در آنها جریان ندارد مثل استخوان و دندان و ناخن و مو، نجس نیست و دلیلى وجود ندارد که حمل آن در حال نماز ممنوع باشد. بنا بر این آنچه فقهاى عامه گفته اند که حاکم یا شخص دیگرى ملزم به جدا کردن چنین قطعه اى است، بى وجه است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پیوند عضو پس از قصاص

دانلودمقاله نقش مشاوره در مدارس

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله نقش مشاوره در مدارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


در جامعه¬ی جهانی امروز که زندگی جز با دیگران امکان پذیر نیست،
تفکر در مورد چگونگی زندگی و انتخاب های مهم دیگران مانند مشکلات درسی و روحی و روانی دانش آموزان هنگام تحصیل و انتخاب رشته تحصیلی حتی انتخاب شغل درست، تنها وظیفه مشاور مدرسه نیست، بلکه همه باید دست به دست هم دهیم و تلاش کنیم تا با همکاری و هدایت ما انتخابهای شایسته ای برای فرزندان ایران اتفاق بیفتد....
در این مجال اندک دست به قلم برده و بر آن شدیم یکی از شدیدترین معضلات جامعه مدارس خودمان را عنوان، مسائل مهم اما نامرئی عزیزترین قشر را به چالش کشیده، و در پایان با ارائه چند پیشنهاد در مرتفع شدن آنها، هر چند اندک سهیم شویم.

 

مقدمه:
در سالیان دراز طول عمر آموزش و پرورش، مشاوران و معلمان همه بر آن بوده اند به راه و روش¬های بهینه¬ای دست یابند که حاصل آن یادگیری دلخواه و مطلوب از جانب یادگیرنده باشد. متخصصان تعلیم و تربیت به ویژه برنامه ریزان درسی، پیوسته به دنبال راه حل¬هایی بوده¬اند که چه به صورت نظری و چه به صورت تجربی و عملی، موفقیت دانش آموزان را تأمین و تضمین کنند.
نقش راهنمایی (مشاوره) در آموزش و پرورش مترادف با تعلیم و تربیت و آسان کننده جریان آن است. در واقع، امر هدایت راهنمایی تحصیلی می¬تواند در جهت شناخت دانش آموز و محیط و استفاده بهینه از توانمندیهای هر یک، متمرکز باشد. لذا ضرورت راهنمایی به موقع و توأم آگاهی و بصیرت، بویژه در دنیای کنونی و در کشورهای رو به توسعه¬ای چون کشور ما، بیش از بیش حساس می¬شود. بدین دلیل بررسی روند هدایت تحصیلی دانش آموزان در کشور و ارزیابی ملاک-های آن ضروری به نظر می¬رسد. به طور کلی، افت تحصیلی موجود در مدرسه نداشتن علاقه لازم به رشته تحصیلی، ضرورت بررسی نقاط ضعف و قوت و شناخت تنگناها، از مواردی هستند که اهمیت بررسی هدایت تحصیلی را در مدرسه دو چندان می کند.
عمده¬ترین هدف نظام آموزشی، هدایت تحصیلی دانش آموزان در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه از یک سو و نیازهای فردی دانش آموزان، از سوی دیگر برطرف می شوند. مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای هماهنگ ساختن برنامه های آموزشی با ویژگیهای شخص دانش آموزان و نیازها و مقتضیات جامعه، بخشی از فرآیند برنامه آموزشی را به هدایت تحصیلی اختصاص داده¬اند و بر این باورند که از طریق اجرای طرح هدایت تحصیلی، می توان به راهنمای تحصیلی شایسته دست یافت و هدف مطلوب نظام آموزشی کنون را تحقق بخشید.

 

پیشینه تحقیق:
مشاوره و راهنمایی مطلبی نیست که صرفا زائیده فکر بشر چند دهه اخیر باشد، زیرا با مراجعه به قرآن و احادیث و سایر منابع اسلامی و نظر کارشناسان تعلیم و تربیت اسلامی، شیوه های راهنمایی به وفور بیان شده است. همان طور که خداوند قرآن را کتاب هدایت و راهنمایی بشر نامیده است در سوره اعراف آیه 165 می فرمایند: «چون هر چه به آنها تذکر داده شده فراموش کردند ما هم آن جماعت را که پند دادند و خلق را از کاربر باز می داشتند نجات دادیم و آنانرا که ستمکاری کردند به کیفر فسقشان به بدترین عذاب گرفتار ساختیم.» همان طور که در این آیه ذکر شده علاوه بر این که خداوند قرآن، کتاب هدایت را سوی انسانها فرستاده افرادی را به عنوانهدایت کننده و مشاور انتخاب کرده است تا مردم را در راه هدایت و رسیدن به اهداف عالیه و رستگاری کمک نمایند.
راهنمایی و مشاوره برای اولین بار در کشور آمریکای شمالی توسط فرانک پاستور در سال 1908 به صورت عملی اجرا شد در کشورما در سال 1332 به معنی حاصل خود شکل گرفت. بعد از افت و خیزهایی در سال های 37 و 38 به عنوان امری ضروری در سال 47 اداره کل آموزش راهنمایی تحصیلی تأسیس شد در سال 59 طی بخشنامه ای تعطیل و در سال 67 با آگاهی به ضرورت آن در امر آموزش و پرورش مجدداً شروع به کار کرد.
وجود مشاوره در آموزش و پرورش:
یکی از جدیدترین تعاریف مشاوره عبارتی است که در سال 1965 توسط کرومبولنز بیان شده است. او می گوید: مشاوره-ها از یک سری فعالیت¬های اخلاقی تشکیل شده است که در آن مشاور تلاش می¬کند که به مراجعه کننده کمک کند تا رفتارهایی انجام دهد که در نهایت به حل مشکلات و مسائل او منجر شود.
به طور کلی ماهیت انسان به گونه¬ای است که در تمام مراحل زندگی از جمله دوره مدرسه و کسب علم و دانش نیاز بیشتری به مشاوره و راهنمایی پیدا می کند این راهنمایی برای رسیدن به سر منزل مقصود به افراد متخصص و آگاه سپرده می شود. از طرف دیگر چون ارتباط دانش آموز و معلم در مدرسه و کلاس رابطه ای نزدیک است بهتر آن است که ما معلمان سعی کنیم به فنون و مهارتهای مشاوره ای آگاه بیشترییدا کنیم. معلمی که با فرآیند مشاوره آشنایی داشته باشد با دانش آموزان همدلی بهتری ایجاد می کند، حمایت عاطفی مناسبی با آنان دارد. همان طور که حدود دو هزار سال پیش ارسطو به این مطلب اشاره کرده است که: «تمام یادگیری ها یک مبنای عاطفی و هیجانی دارد.»

 

 

 

 

 


ضرورت فعالیت های مشاوره ای در مدارس:
آموزش و پرورش به عنوان نهادی عمومی و مطرح در جامعه مسئولیت مهمی در تربیت و پرورش دانش آموزان به عنوان نسل جوان و آینده ساز کشور دارد و مدرسه مکانی است که در آن استعدادها و تواناییهای دانش آموزان شناخته می شود یا به فعلیت می رسد و با استفاده از تجارب معلمان و ارائه ارزش¬های مطلوب و افزایش مهارتهای لازم در افراد آنها برای زندگی و رسیدن به کمال انسانی و رشد علمی آماده می شوند. اینجاست که اهمیت راهنمایی و مشاوره در مدارس که همه آن را به عنوان جایگاه مهم پرورش نیروهایی توانا و آگاه می دانند پررنگ تر می¬شود چرا که همه دانش¬آموزان به نوعی در مسیر تحصیل با مشکلاتی روبرو می شوند که نیازمند کمک و راهنمایی مشاوران و معلمان خود هستند.
یکی از نقش های مهم یک مشاور تأمین بهداشت روانی دانش آموزان است. دانش¬آموزانی از سلامت روانی برخوردار هستند که اولاً خود را فردی ارزشمند و قابل احترام بدانند و به تواناییهای خود اطمینان داشته باشد. ثانیاً بتواند بدون دغدغه خاطر و ناراحتی با واقعیات زندگی مواجه شوند و کل وجودشان را همان طور که هست بشناسند و بپذیرند، ثالثاً با آرامش خاطر و احساس امنیت و با شوق و امید زندگی کنند.
مشاور چشم انداز تازه¬ای را به ماجراهای ذهنی می گشاید چشم انداز و نگاهی که به آدمی مجال زندگی می دهد و فرصتی فراهم می کند تا فرد خودش را در ذهنش بازسازی کند و قدرتی را در اختیار فردی می¬گذارد تا با بهره گیری از آن نوع جدیدی از حضور در روابط بین فردی را تجربه کند.
مشاور در امر آموزش و پرورش دو نقش ایفا می کند:
1- کمک به تک تک دانش آموزان به منظور سازگاری با محیط، حل مشکلات شخصی، بروز و ظهور استعدادها و رشد و تکامل آنها؛ 2- کمک به دانش آموز در انتخاب مناسب¬ترین راه از نظر رشته¬های تحصیلی و انتخاب مناسب شغلی و برنامه¬ریزی و آمادگی برای زندگی. در واقع نقش مشاور در مدارس را می توان به این صورت خلاصه کرد: مشاوران با تحصیل جریان رشد همه جانبه فرد آموزش و مهارتهای زندگی فردی، اجتماعی، کاهش و حذف موانع رشد، خودشناسی و محیط شناسی و ارائه سایر خدمات روانشناختی در مدارس وظیفه مهمی برعهده دارند.
مشاوران در صورتی که در کار خود موفق هستند که علاقمند به دانش آموزان و آگاه به مبانی روانشناسی و جامعه شناسی و اصول تربیتی باشند و بتوانند از این آگاهی و تجربه کاری خود در محل مشکلات دانش آموزان استفاده کنند.
نقش مشاور در امور تحصیلی:
دانش آموزان در جریان تحصیل با مشکلات زیادی مواجه می شوند که مشاور می تواند در رفع این مشکلات کمک های موثری به دانش آموزان ارائه دهد، که در این مقاله به شایع¬ترین آنها می¬پردازیم:
1- ضعف پایه تحصیلی: در مورد چنین دانش آموزانی مشاور باید برای فراگیری درون پایه از نقطه¬ای که دانش¬آموز ضعف دارد برنامه ریزی کند و یا به کمک خانواده ضعف پایه اورا جبران کند. فشار و وادار کردن دانش آموزان به زحمات شبانه روزی در سطح بالای تحصیلی بدون توجه به پایه بی¬فایده است. آماده کردن دانش آموز و اولیای او نیاز به جلسات مشاوره متوالی دارد.
2- کمبود یا نبود انگیزه تحصیلی: دانش آموزانی وجود دارند که از نظر هوشی در حد طبیعی هستند و ظرفیت لازم برای یادگیری را دارند، اما انگیزه ای برای درس خواندن ندارند. در بیشتر موارد این انگیزه نداشتن به مشکلات عاطفی و روانی دانش آموز و دیگر مشکلات او در خانواده و جامعه بر می¬گردد. مشاور با اطلاع رسانی در زمینه تربیتی و تحصیلی و شغلی به شکوفایی استعدادها و احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس و خودشناسی و ارتقای سلامت روانی دانش آموز کمک می¬کند و او را از مواجه شدن با مشکلات روانی و عاطفی باز می دارد و کمک می کند تا به سازگاری عاطفی معقولی در جامعه برسد. این امر در قالب ساعتی به عنوان «مهارتهای زندگی» در فرآیند هدایت تحصیلی و شغلی در اکثر مدارس اجرا شد. درس مهارتهای زندگی بسیاری از مشکلات دانش آموزان خاص را حل کرد و تا حد خیلی زیادی ایجاد انگیزه برایدانش آموزان صورت گرفت.
ما معلمان در کلاس درس با تعداد زیادی دانش آموز سرو کار داریم که ممکن است در بعضی از آنها سابقه مشکلات رفتاری وجود داشته باشد و از طرف ما یا همکاران مشاوره در مدرسه نادیده گرفته شده است.
همین مشکلات به ظاهر کوچک باعث بروز ناهنجاریهای زیادی در جامعه می¬شود و مشکلاتی نظیر اعتیاد، ایدز، خودکشی و... را بوجود می آورد. واضح است که جبران چنین خسارتهایی کار ساده ای نیست. و بهتر آن است به جای اینکه به فکر جبران این مشکلات باشیم از رخ دادن آنها جلوگیری کنیم.

 

عمده ترین اهداف هدایت تحصیلی توسط مشاوران:
الف – رشد و توسعه شخصیت دانش آموز: مشاور کمک می کند که 1- دانش آموز برای خود به عنوان عضوی از جامعه احترام قائم شود. 2- بتواند روابط و مناسبات متقابل در جامعه داشته باشد. 3- تدارک محیط سالم و مساعد در کلاس برای رسیدن به رشد روانی دانش آموزان. 4- ارتباط با والدین به منظور ایجاد شناخت رفتارهای طبیعی و نیازمندیهای روانی دانش آموزان.
ب) رشد و توسعه مهارتهای شغلی و حرفه ای دانش آموزان: آگاه ساختن دانش آموزان با فرصت¬های موجود در جامعه و در گام جلوتر کمک به آنها برای شناخت تواناییهایشان در یک حرفه و شغل خاص.
ج) رشد و توسعه قوای فکری و معنی و عقلی دانش آموزان: ایجاد زمینه¬ای برای پیشرفت تحصیلی، انتخاب رشته، انتخاب دروس خاص برای ادامه تحصیل در رشته مرتبط با آن دروس، آشنا کردن دانش آموزان با استعدادها و خلاقیت هایشان.
هدف عمده هر هدایت مشاوره تحصیلی این است که دانش آموز طی دوران تحصیل موفق شود رشته مناسبی انتخاب کند. در واقع هدایت تحصیلی درست و آگاه تا حد قابل توجهی از هدر رفتن سرمایه گذاری های آموزشی جلوگیری می کند. بهترین مشاوره، مشاوره ای است که به دانش¬آموز کمک کند تا موقعیت کنونی خود را درک کند و برنامه ای برای هدف های آینده اش در نظر بگیرد.
در امر موفقیت یک مشاوره تحصیلی عوامل زیادی موثر است. از جمله آنها: توجه به توانایهای ذهنی و استعدادهای دانش آموزان، ویژگی شخصیت آنها، توجه به نیازها و امکانات جامعه ، ارتقای سطح دانش و تخصص مشاوران تحصیلی ، تغییر نگرش مردم در مورد موفقیت ، دادن آگاهی لازم به دانش آموزان والدین آنها در مورد مسائل و مشکلات کارهای مشاوره ای و...
جمع¬بندی و نتیجه¬گیری:
پس از صحبت و مشورت با مشاوران مدراس به این نتیجه رسیدیم که: بنا بر تفاوتهای زیادی که از جهت استعدادها، تواناییها، نیازها و ارزشهای شخصی و از سوی دیگر تنوع در مواد درسی و رشته تحصیلی و شغلی که در جامعه وجود دارد، هر مدرسه باید حداقل یک نیروی مشاوره متخصص و ماهر تمام وقت داشته باشد.
یک مورد از وظایف مشاور، تشخیص به موقع مسائل و مشکلات تحصیلی و یا رفتاری دانش¬آموزان است البته این قبیل فعالیت¬های مشاوره وقت گیر و محتاج مهارت و تخصص مشاور است و دانش مهارت معلم را می طلبد، اما اگر به درستی صورت بگیرد، هموار کننده راه و مسیر دانش آموز و تسهیل کننده برداشتن گام های موفقیت آمیز او می باشد.
امر مشاوره بدون کمک و همکاری دانش آموزان به سر منزل مقصود نمی رسد، اگر دانش آموزی، ذهنیت پیروی نکردن داشته باشد. ما در مقام تعلیم و تربیت دهندگان او، هیچ کاری نمی¬توانیم بکنیم. به هر حال، انگیزه های درونی، همه رفتارهای انسانی را هدایت می کند. به عبارتی داشتن نگرش مثبت دانش آموزان به مشاوره، در راستای تحقق اهداف مشاوره مهمترین اصل است و برای برآورده شدن این اعتماد و نگرش مثبت در دانش آموزان باید به چند مورد توجه کرد. از جمله آنها، نظرات و راه کارهای خود را به آنها تحمیل نکنیم بلکه به نظرات و راه حل هایی که رائه می¬دهند احترام بگذازیم و بپذیریم، اعتقاد و ارزشهایی که او در نظر دارد را بپذیریم، او را عاملی مهم¬تر در رشد جامعه بدانیم.
پیشنهادها:
1- آگاهی بیشتر معلمان با ارکان و مفاهیم مشاوره، تا تناقض میان صحبت¬های معلمان و مشاوران باعث سردرگم شدن دانش آموزان نشود.
2- استفاده از دانش¬آموزان به عنوان کمک¬هایی برای مشاوران؛ زیرا دانش آموزان از هم صحبت شدن با هم لذت می برند. پس اگر از همه پایه ها دانش آموزانی که در این امر مهارت اولیه¬ای دارند یا همان دانش آموزانی که در نقش شورای دانش آموزی هستند، را توسط مشاور مدرسه یا دبیران پرورشی آموزش دهیم که در امر هدایت و مشاوره تحصیلی، مشاور را همراهی کنند، در امر مشاوره بسیار موفق¬تر خواهیم بود چرا که دانش آموزان به دوستان خود بیشتر اعتماد می کنند.
3- آشنایی معلمان، والدین و دانش آموزان دوره راهنمایی با ضوابط و شرایط ورود به رشته های تحصیلی و شغلی مختلف.
4- در حال حاضر، معیارهای خاصی برای تعیین قوت و ضعف استعدادهای دانش آموزان وجود ندارد در حالی که هدایت تحصیلی یا حتی هدایت های روانی – رفتاری دانش آموزان مستلزم وجود ابزاری برای اندازه گیری این استعدهاست. لذا باید معیارها و ابزارهای اندازه گیری معتبر و مناسب با شرایط موجود در مدارس در نظر گرفته شود.
5- یک مشاور تحصیلی (در هدایت تحصیلی یا هدایت های رفتاری – روانی) در صورتی به موفقیت کامل خواهد رسید که همه عوامل آموزشی اعم از مدیر، معاون، معلمان و حتی اولیای دانش¬آموز پس از انجام شدن مشاوره به پیگیری آن بپردازد و دانش آموز را تا گام های نهایی موفقیت همراهی کنند. لذا سعی کنیم این شرایط را در مدارس فراهم و آگاهی کافی به همه عوامل بدهیم.
6- توجه بیشتر در هدایت تحصیلی دانش آموزان برای انتخاب رشته به نمرات آنها در دروس مربوط به آن رشته باشد؛ زیرا علایق و نقاط ضعف و قوت دانش آموزان در نمرات آنها منعکس می¬شود. مشاوران باید سعی کنند اثر فشار والدین برای ورود دانش آموزان به یک رشته خاص را با ارتباط اولیای آنها و مشاوره صحیح کم کنند.
7- بالابردن سطح دانش و تخصص مشاوران و تخصیص دادن یک مشاور تمام وقت به هر مدرسه راهنمایی و متوسطه چرا که خیلی از مشکلات از دوران راهنمایی شروع و در دوران متوسطه به ناهنجاریهای غیر قابل جبران تبدیل می¬شود. به خصوص در مدارس راهنمایی که دانش آموزان در دوران بلوغ و سن حساس هستند و اکثر مدراس به صورت محتوا، دختر و پسر با هم در یک کلاس حاضر می شوند.

 

تحولات بی حد و حصر در بنیان های جوامع ،که بر اثر حرکت از دوران گذار به سمت زندگی ماشینی و صنعتی رخ داده، به پدید آمدن شکاف هایی منجر شده که انسان های امروز را ناگزیر از همنواسازی خود با شرایط جدید کرده است. در چنین فضایی، بحران هایی پیش روی افراد پدید می آید که اگر متوقف نشود دنیای روحی ، روانی آنها را متلاطم می کند. آسیب های اجتماعی و روحی و روانی از جمله طلاق، اعتیاد، خودکشی ، مشکلات تحصیلی، اختلافات خانوادگی، نارضایتی شغلی، اضطراب ، افسردگی و.....محصول تحولات زندگی صنعتی اند.سؤال اینجاست که در کنار توسعه شگفت انگیز علوم و فنون دانش امروز چه چیزی باید بتواند پاسخگوی بحران های روحی ،روانی انسان ها باشد؟ بحران هایی که متعاقب پیشرفت علوم و تکنولوژی بر انسان ها رخ نموده است . در پاسخ به این سؤال علم « مشاوره و روانشناسی » قد علم می کندمشاوره از تمامی فعالیتهای اخلاقی تشکیل یافته است که در آن مشاور متعهد، تلاش می کند تا به مراجع کمک کند تا به آن دسته از رفتارهایی بپردازد که بتواند به حل مشکلات و مسائل اومنجر شوند. ازطریق مشاوره و راهنمایی فرد نه تنها وضع فعلی خود رادرک می کند،بلکه از آنچه که به صورت آن در خواهدآمدنیز آگاه می شود.راجرز معتقد است که هدف بیشتر مشاغل یاری دهنده که شامل مشاوره وراهنمایی نیز می شود،افزایش رشد شخصی وروانی فرد در مسیر رشد اجتماعی است.هم چنین ازطریق « خدمات راهنمایی ومشاوره »می توان تواناییها ونیز محدودیت های دانش آموزان راشناخت واز امکانات موجود حداکثر استفاده را به عمل آورد.مشاور تحصیلی با شناخت دانش آموزان در زمینه های گوناگون می تواند آنان را به رشته های تحصیلی مناسب راهنمایی کندوآنان را در حل مشکلات یاری دهد. اهداف آموزش وپرورش زمانی تحقق خواهند یافت که برنامه ها و محتوای آموزشی با توجه به نیازها وامکانات دانش آموزان تهیه و اجرا گردند. .در مقاله حاضرپس از ذکر مقدمه ای چند د رقسمت تجزیه وتحلیل مطالب به ترتیب به فایده و اهمیت مشاوره،تاریخچه ی راهنمایی و مشاوره،تعاریف راهنمایی و مشاوره،اهداف مشاوره وراهنمایی،ضرورت مشاوره در مدارس ،مشاوره وراهنمایی در نظام آموزش و پرورش ، نقش مشاور در مدارس،امور تحصیلی،تأمین بهداشت روانی،دانش آموزان و مهم ترین وظایف کادر آموزشی در برابر برنامه مشاوره و راهنمایی پرداخته شده است.
انسان تنها موجودی است که با همنوعان خودبه تبادل نظر می پردازد وبرای شناخت وحل مشکلات خود با آنان مشورت وازراهنمایی آنان استفاده می کند .راهنمایی ومشورت درطول زندگی آدمیان مطرح بوده وآنان باکسانی که مورد قبول واعتمادشان بوده مشورت می کرده اند .باتوسعه علوم انسانی ورشدعلوم رفتاری به راهنمایی ومشاوره به عنوان شاخه ای مستقل ازعلوم رفتاری توجه شد. امروزه راهنمایی ومشاوره به صورت حرفه ای یاورانه برای کمک به افرادی است که دررشد،سازگاری ،تصمیم گیری،روابط خانوادگی،مهارتهای اجتماعی وشیوه زندگی مشکلاتی دارند ومشاوره به این افراد کمک می کند تاراه حل مناسبی برای مشکلات بیابند.
اهمیت مشاوره و مشورت در دین مقدس اسلام کراراً مورد توجه ائمه ی اطهار و بزرگان دین قرار گرفته است .
بشر امروز در یک دوره ی پیچیده زندگی می کند ، یکی از مشخصات این دوره ، تخصصی شدن مسائل و وابستگی افراد به یکدیگر جهت استفاده از تخصص آنها برای تداوم یک زندگی متعادل است . لذت بردن از زندگی شخصی و رشد و تعالی شخصیت ، شکوفا نمودن استعدادها و ارضای نیازها ، اعم از نیازهای اولیه ی جسمانی ، نیاز به امنیت و آرامش ، نیاز به تعلق نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن ، نیاز به احترام و نیاز به شکوفایی در دنیای امروز فرایند ساده ای نیست ، در تمام این مراحل به مشاور و مشاوره نیازاست .
وظیفه نهاد آموزش و پرورش ، در آماده کردن دانش آموزانی که نیروی انسانی فردا تلقی می شوند ، برای مواجهه و سازگاری با مقتضیات قرن بیست و یکم که از حساسیت ویژه ای برخوردار است بسیار حساس و سنگین است . اضطراب ، افسردگی ، سوء مصرف مواد مخدر ، رفتارهای نابهنجار ، مشکلات تحصیلی ، گرایش ارتباط با جنس مخالف از عمده ترین مشکلات روانی اجتماعی دانش آموزان است ، به طوری که بیش از 32 درصد دانش آموزان از نوعی مشکل اجتماعی روانی رنج می برند .
اهداف آموزش وپرورش زمانی تحقق خواهند یافت که برنامه ها و محتوای آموزشی با توجه به نیازها وامکانات دانش آموزان تهیه و اجرا گردند.ازطریق « خدمات راهنمایی ومشاوره »می توان تواناییها ونیز محدودیت های دانش آموزان راشناخت واز امکانات موجود حداکثر استفاده را به عمل آورد.مشاور تحصیلی با شناخت دانش آموزان در زمینه های گوناگون می تواند آنان را به رشته های تحصیلی مناسب راهنمایی کندوآنان را در حل مشکلات یاری دهد.گرچه آشنایی معلم با فنون راهنمایی تدریس و عملکرد او را مؤثر وپربار می سازد،ولی معلم به تنهایی نه می تواند ونه فرصت داردبه تمام مسائل و مشکلات روانی وخانوادگی وتحصیلی دانش آموزان رسیدگی کندوبرای هر کدام راه حل ارائه دهد.ازاین رو،مشاور تحصیلی با همکاری معلم وخانواده و مسئولان مدرسه می توانددانش آموزان را در جهت رفع مشکلات تحصیلی و خانوادگی و روانی وتأمینثبات عاطفی یاری دهدونهایتاً نیل به اهداف آموزش وپرورش را ممکن سازد.
فایده و اهمیت مشاوره و راهنمایی
راهنمایی کودکان ونوجوانان وبزرگسالان یک فراگرد بسیار مهم و استثنایی در حل مشکلات و معضلات این طبقات سنی می باشد.ضرورت مشاوره و راهنمایی قبل از هر چیز دیگر، در رابطه با حرفه و شغل و مخصوصاً در نظام جدید آموزش و پرورش مطرح می باشد.
چگونگی تجدید نظر و تغییر یک برنامه تربیتی مفیدوسازنده و خلاق به عنوان یک اصل مسلم در جهت توسعه و پیشرفت فرهنگ وتمدن آشکارشده است.پیدایش انقلاب صنعتی در اروپا وانقلاب در تکنولوژی و فرستادن اقمار مصنوعی به فضا،نیاز مراکز صنعتی به نیروهای ماهری که حداکثر کارایی و بازدهی را داشته باشند، همه وهمه تغییر و تحول را در نظام آموزشی کشورها ضروری ساخته است.
اینکه چرا باید برنامه های آموزش و پرورش تغییر وتحول یابند،و همچنین عوامل پیدایش راهنمایی در آموزش و پرورش مربوط به عللی است که مهمترین آنها افزایش بی رویه ی جمعیت به ویژه جمعیت جوان کشورها و افزایش دانش آموزان و عدم تعادل در توزیع دانش آموزان در رشته ها و شاخه های تحصیلی ،ضرورت برقراری تعادل بین بازار کاروتربیت نیروی انسانی و افت تحصیلی می باشند.
آیا با اضافه کردن چند درس یا ادغام نمودن دو یا چند ماده درسی و یا تغییر نام بعضی از مواد درسی می توان گفت که تغییر به وجود آمده است؟پاسخ این سؤال منفی است .بایدخاطر نشان ساخت که هرگونه اصلاح و تجدید نظر ویا تغییرات اساسی می باید از جمیع جهات مورد توجه قرار گیردو نیز باید مشکلات آن را پیش بینی کرده،راههای رسیدن به این هدفها را جستجونموده وجهت اساسی آن راروشن ساخت.
با توجه به همین نکات است که اهمیت و ضرورت مشاوره و راهنمایی به عنوان یک اصل مهم در جریان تعلیم وتربیت آشکار می گردد.مدرسه به عنوان یک نهاداجتماعی باید متناسب با احتیاجات فردی و مقتضیات جامعه باشد.چون جوامع پیوسته در اثر عوامل مختلف (نظیر جنگ ونزاع،بیماری،عوامل طبیعی ،انقلاب و غیره )تغییر می یابند،مدرسه هم به عنوان یک نهاداجتماعی باید متناسب با تغییرات جامعه تحول یابد.مدارس باید با تحولات فرهنگی،علمی و اجتماعی هماهنگ و همگام باشند وبرای پیشرفت در این زمینه ها،متغیر و متحول گردند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نقش مشاوره در مدارس

دانلودمقاله بررسی علل وجود فاصله انتظارات بین حسابرسان

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله بررسی علل وجود فاصله انتظارات بین حسابرسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی علل وجود فاصله انتظارات بین حسابرسان و استفاده کنندگان گزارش حسابرسیچکیده:
هدف از تحقیق حاضر بررسی فاصله انتظاراتی حسابرسان و استفاده کنندگان اطلاعات مالی با توجه به اطمینان دهی اطلاعات مالی،سودمندی تصمیمات برطبق اطلاعات مالی حسابرسی شده ومسئولیت پذیری برای اطلاعات مالی می باشد. فاصله انتظاراتی میان حسابرسان و استفاده کنندگان از اطلاعات مالی عاملی است که سبب ایجاد ابهام در نقش حسابرسان و نیز در ادراک استفاده کنندگان می گردد و از اینرو به تحقیقات دقیق و قابل کاربردی نیاز دارد تا چنین فاصله ای رفع شده یا کاهش یابد. چنین ضرورتی زیربنای اجرای تحقیق حاضر را شکل می دهد. در این راستا فرضیات زیر مطرح می گردند:
فرضیه 1. بین انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از مسئولیت پذیری حسابرسان اختلاف معنی داری وجود دارد.
فرضیه 2. بین انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از اطمینان دهی حسابرسان اختلاف معنی داری وجود دارد.
فرضیه3. بین انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از سودمندی تصمیمات حسابرسان اختلاف معنی داری وجود دارد.
برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات، داده های اولیه با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده و متغیرهای پژوهش محاسبه می گردند. در این تحقیق با توجه به فرضیات مطرح شده از روش آزمون tبا دو نمونه مستقل استفاده شده است. نتایج آزمون آماری نشان از تایید هرسه رابطه ذکر شده در فرضیات پیشنهادی در این تحقیق دارند.توصیه می شود که یافته های این تحقیق عملاً از سوی متخصصین و محققین برای حذف این فاصله انتظاراتی بکار رود.

1- مقدمه:
ارزش افزوده حسابرسی از دو بعد تشکیل شده است یعنی بعد کنترل و بعد اعتباربخشی. از منظر اعتبار بخشی، حسابرسی بر اعتبار اطلاعات می افزاید زیرا استفاده کنندگان اطمینان می یابند که عوامل کنترل کننده بر فرایند گزارشگری مالی حاکم بوده و سبب بهبود کیفیت اطلاعات شده است. درنتیجه، کاربرد اطلاعات حسابرسی به شکوفایی و افزایش ارزش نهفته در اطلاعات مالی می انجامد. درمجموع، کاهش مشکلات اعتباردهی را در پی دارد و به افزایش این اعتبارات کمک می کند (حساس یگانه و خالقی بایگی، 1383، 30).
بسیاری از استفاده کنندگان از گزارش حسابرسی، انتظار دارند که حسابرسان کلیه تقلبها و اقدامات غیرقانونی را کشف و به عموم اطلاع دهند.حال آنکه هدف از حسابرسی صورتهای مالی آنست که حسابرس بتواند درباره انطباق صورتهای مالی تهیه شده از جنبه های با اهمیت و با استفاده از استانداردهای حسابداری اظهار نظر کند.

2-تاریخچه مطالعاتی
حساس یگانه و خالقی بایگی تحقیقی را تحت عنوان فاصله انتظاراتی بین حسابرسان و استفاده کنندگان از نقش اعتباردهی حسابرسان مستقل در سال 1383 انجام دادند و با استفاده از ابزار پرسشنامه و به کمک روشهای آزمون t، یومن ویتنی و کلموگروف-اسمیرنف دریافتند که تفاوت معنی داری بین فاصله انتظاراتی حسابرسان و استفاده کنندگان از نقش اعتباردهی حسابرسان مستقل وجود دارد.
بزرگ اصل در سال 1377 نقش حسابرس مستقل در جامعه را با طرح رویکرد جدیدی برای کاهش فاصله انتظارات بررسی می کند. وی با استفاده از طرح یادداشت مکمل (آموزشی) درباره نقش و محدودیتهای حسابرسی بعنوان پیوست گزارش حسابرسی می کوشد تا این فاصله انتظاراتی را به حداقل رساند.
صدیقی و همکاران در سال 2009 به بررسی فاصله انتظارات حسابرسان و نقش آموزش حسابرسان در پیدایش این انتظارات پرداختند و دریافتند که آموزش حسابرسان سبب کاهش قابل توجه فاصله انتظارات بویژه در حوزه ی نقش اعتباردهی حسابرسان می گردد.
بست و همکاران در سال 2001 اقدام به بررسی وجود فاصله انتظارات حسابرسان در سنگاپور نمودند و مشخص کردند که در سنگاپور فاصله انتظاراتی بزرگی در حوزه های مسئولیت حسابرس در قبال پیشگیری و فاش سازی تقلبات، ثبت حسابها و قضاوت حسابداران درباره انتخاب رویه های حسابرسی وجود دارد.
فرانک و همکاران وجود اختلافات ادراکی در بین حسابرسان، دانشجویان حسابرسی و داورها با توجه به فاصله انتظاراتی آنها را در سال 2001 در ایالات متحده آمریکا بررسی کردند و دریافتند که اختلافات عمیقی میان ادراکات این افراد درباره حرفه حسابداری وجود دارد.
تک هیانگ و علی در سال 2008 به انجام مطالعه مروری برای تعیین عوامل سهیم در پیدایش فاصله انتظارات حسابرسان روی آوردند . آنها وجود فاصله انتظارات را ناشی از ماهیت پیچیده ی وظیفه ی حسابرسی، نقشهای متناقض حسابرسان، ارزیابی عطف به ماسبق شونده ی عملکرد حسابرسان ، تاخیر زمانی درپاسخگویی به تغییر انتظارات و فرایند خود کنترلی در حرفه حسابرسی دانستند.
هوجسک.ف در سال 1998 فاصله انتظارات درقضاوتهای نقش اعتباردهی حسابرسان میان استفاده کنندگان و حسابرسان را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که برطبق مشکلات موجود نمی توان حسابرسان یا استفاده کنندگان را به خاطر وجود فاصله انتظاراتی مقصر دانست.
3-بیان مسئله
با در نظر گرفتن اینکه میزان قابل توجهی از اطلاعات مورد نیاز استفاده کنندگان توسط مدیریت بنگاه های اقتصادی تهیه، پردازش و گزارش می شود، حصول اطمینان نسبی از کیفیت این اطلاعات ضروری به نظر می رسد.
از منظر تئوری نمایندگی دلیل اصلی وجود حرفه حسابرسی مستقل، وظیفه اعتبار دهی است. یکی از راه های تلاش برای درک نقش حسابرسی و دستیابی به انتظارات یکسان از آن، حرکت به سوی یک دیدگاه جستجو گرانه مفاهیم اساسی است که نقش حسابرسی بر پایه آن بنا گردیده است، اگر حسابرسان به طور کامل نقش خود را در جامعه درک نکرده باشند، نمی توانند در انجام وظیفه حیاتی خود انتظارات جامعه را برطرف نمایند و بر اساس منطق اقتصادی بتوانند در دراز مدت به عنوان یک فرایند اقتصادی سودمند بقا داشته با شند.
هدف گزارش که محصول نهایی فعالیت حسابرسی است، بهینه کردن گزارشگری مالی(اقتصادی) از طریق افزودن اعتبار به اطلاعات گزارش شده است،اعتباری که بر مبنای شواهد به دست امده و در نتیجه قابل توجیه است. اگر گزارش حسابرسی توان ارائه نتایج حسابرسی را نداشته باشد، در حقیقت اهداف حسابرسی تحقق نیافته و بنابراین حسابرسی فاقد هر گونه ارزش اقتصادی خواهد بود.
علی رغم توان ولیاقت حرفه ای حسابرس، در صورتی که نتایج حاصل از حسابرسی در قالبی مفید در اختیار استفاده کنندگان نیازمند اطلاعات قرار نگیرد، فعالیت های وی به طور نسبی بی ثمر خواهد بود.
امر اطلاع رسانی زمانی به وقوع می پیوندد که اطلاعاتی از فردی به فرد دیگر انتقال یابد. بدین معنی که شخصی از طریق نمادها با استفاده از وسایل ارتباطی مواردی چون اطلاعات ، ایده ها، مقاصد، مهارتها وغیره را به شخص دیگری منتقل می کند. هر سیستم اطلاع رسانی متشکل از عوامل متعددی است که شامل فرستند، موضوع، نحوه ارائه، ابزار، گیرنده و تاثیر پیام می باشد. همانطور که کفایت هر یک از این عوامل لازمه موثر بودن سیستم است، ضعف ونارسایی آن نیز باعث از هم پاشیدگی سیستم اطلاع رسانی خواهد شد. یکی از روشهای تحلیل سیستم اطلاع رسانی ، بررسی تاثیر هر یک از عوامل و بخشهای مرتبط با آن عامل بر موثر بودن امر اطلاع رسانی ،بررسی تاثیر هر یک از عوامل و بخشهای مرتبط با آن عامل بر موثر بودن امر اطلاع رسانی است.
با توجه به اینکه در سالهای گذشته تحقیقاتی در زمینه فاصله انتظاراتی بین تهیه کنندگان و استفاده کنندگان گزارش حسابرسی انجام شده که شرح این تحقیقات در پیشینه تحقیق آمده است و تقریبا در این تحقیقات محققان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت معنا داری بین انتظارات تهیه کنندگان و استفاده کنندگان گزارش حسابرسی وجود دارد، لذا هدف اصلی این تحقیق "بررسی علل وجود فاصله انتظارات بین تهیه کنندگان و استفاده کنندگان گزارش حسابرسی" می باشد.
همچنین نتایج تحقیقات انجام شده قبلی که به طور کامل در بخش سوابق تحقیق آمده است ، نشان داده است که در بسیاری از موارد تفاوت معنا داری بین برداشت های تهیه کنندگان و استفاده کنندگان گزارش حسابرسی وجود دارد. با عنایت به آنکه وظیفه اعتباردهی یکی از دلایل اصلی وجود حرفه حسابرسی است، این سوال مطرح می گردد که آیا بین انتظار استفاده کنندگان از نقش اعتباردهی حسابرسی و انتظار حسابرسان از آن نقش اختلا ف معنی دار وجود دارد؟

4- چارچوب نظری تحقیق
چارچوب نظری الگویی است که محقق براساس آن روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. درمجموع، چارچوب نظری به رابطه بین متغیرهایی مانند متغیرهای مستقل، وابسته، مداخله گر و تعدیل گر که تصور می شود در پاسخ و حل مسئله نقش دارند می پردازد. ایجاد چنین چارچوبی در برقراری و ساخت فرضیه ها، آزمون آنها و همچنین تکمیل درک پژوهشگر کمک می کند (خاکی، 1382، 30).
برای سنجش فاصله انتظارات حسابرسان و استفاده کنندگان از نقش اعتباردهی حسابرسان به صورتهای مالی، اعتبار اطلاعات مندرج در صورتهای مالی شناسایی می گردد که حسابرس برمینای آن نقش اعتباردهی خود را ایفا می کند. این معیارهای سنجش عبارتند از مسئولیت پذیری، اطمینان دهی و سودمندی تصمیمات که بعنوان سه متغیر مستقل در این تحقیق مدنظر قرار می گیرند. متغیرهای وابسته در این تحقیق شامل انتظار استفاده کنندگان و انتظار حسابرسان می شوند. چارچوب نظری تحقیق حاضر برگرفته شده از تحقیق انجام گرفته از سوی بست و همکاران می باشد.

5-فرضیات مسأله
فرضیه 1. بین انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از مسئولیت پزیری حسابرسان اختلاف معنی داری وجود دارد.
فرضیه 2. بین انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از اطمینان دهی حسابرسان اختلاف معنی داری وجود دارد.
فرضیه3. بین انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از سودمندی تصمیمات حسابرسان اختلاف معنی داری وجود دارد.

6-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
نقش اعتباردهی حسایرسی مستقل محور اصلی مباحث و تجزیه تحلیلهای انجام گرفته در تحقیق حاضر است. اگرچه این نقش مهمترین وظیفه حسابرسان مستقل می باشد ولی در موارد زیادی بین انتظار حسابرسان و استفاده کنندگان از این نقش تفاوت معنی داری وجود دارد. بدان معنا که آنچه استفاده کنندگان از اطلاعات مالی برداشت می کنند، با آنچه حسابرسان مدنظر دارند، متفاوت است. از این رو تعیین وجود این اختلافات در بین حسابرسان و استفاده کنندگان صورتهای مالی، از اهمیت شایانی برخوردار می باشد و اطلاعات حاصله از چنین پژوهشی می تواند استفاده کنندگان را از اهمیت و ماهیت حسابرسی آگاه سازد.

7-اهداف تحقیق
با توجه به موضوع پژوهش حاضر، اهداف زیر مدنظر قرار می گیرند:

1-7-اهداف علمی
1. بررسی مسئولیت پذیری حسابرسان از دیدگاه استفاده کنندگان اطلاعات و حسابرسان
2. تعیین قابلیت اطمینان دهی حسابرسان از دیدگاه استفاده کنندگان اطلاعات و حسابرسان
3. ارزیابی سودمندی تصمیمات حسابرسان از دیدگاه استفاده کنندگان اطلاعات و حسابرسان

2-7-اهداف کاربردی
با تعیین مسائلی که مستقیماً با شرایط حرفه ای حسابرسان ارتباط دارند و در ایجاد قوت و ضعف عملکرد آنها سهیم می باشند، می توان تمهیداتی را در جهت بهبود عملکرد آنها اجرا نمود. بررسی فاصله انتظاراتی بین حسابرسان و استفاده کنندگان اطلاعات مالی با توجه به نقش اعتباردهی حسابرسان مستقل گامی مهم در افزایش آگاهی عمومی از شرایط حاکم بر حرفه حسابرسی به شمار می رود.

8- حدود مطالعاتی
در این تحقیق، جانعه آماری هدف متشکل از دو گروه حسابرسان مستقل و استفاده کنندگان می باشد. در این تحقیق، استفاده کنندگان از صورتهای مالی را سرمایه گذاران تشکیل می دهند که میزان استفاده نسبی آنها از صورتهای مالی نسبتاً زیاد و مستمر می باشد و همچنین از دانش لازم برای تکمیل پرسشنامه ی تحقیق برخوردارهستند.


9-واژه‌ها و مفاهیم کلیدی
فاصله انتظارات
فاصله انتظارات بعنوان اختلاف در ادراک عملکرد مورد انتظار از سوی حسابرسان و استفاده کنندگان صورتهای مالی مطرح شده است. عوامل متعددی در پیدایش فاصله انتظاراتی حسابرسی سهیم می باشند که از آنجمله می توان به برداشتهای متفاوت شغلی، انتظارات متفاوت درباره عملکرد حسابرسان و اختلافات نگرشی اشاره کرد (صدیقی و همکاران، 1388، 566).
اعتباردهی
وظیفه حسابرس مستقل و حسابرسی اعتبار بخشیدن یا در حقیقت اعتبار بخشیدن بیشتر به صورتهای مالی است که مدیریت شرکت این صورتها را جهت استفاده ، استفاده کنندگان از صورتهای مالی ارائه می دهند.منظور ازاعتبار این است که صورتهای مالی می توانند باور شوند و اتکا به آنها با توجه به حصول اطمینان نسبی و نه اطمینان مطلق می باشد.
استفاده از واژه حسابرسی شده در گزارش حسابرسی ودر مورد صورتهای مالی به این معناست که صورتهای مالی اساسی شرکت ویادداشتهای توضیحی همراه آن توسط حسابرس یا حسابرسان مستقل (در ایران توسط حسابرس رسمی)حسابرسی شده است (حساس یگانه و خالقی بایگی، 1383، 32).
حسابرس مستقل
حسابرسی مستقل به آنگونه حسابرسی اطلاق می گردد که توسط شخص یا اشخاص مستقل از دستگاه یا شرکت انجام می گیرد . علاوه بر اظهار نظر نسبت به درستی صورتهای مالی و پیوست های آن ، حسابرسی مستقل شامل مطالعاتی در اطراف چگونگی جریان امور و ارزیابی مستقلی نسبت به نتایج مالی عملیات و فعالیت های دستگاه و بالاخره کنترل های داخلی برقرار شده در آن نیز می گردد .
امروزه تعداد کثیری از حسابداران و حسابرسان در سراسر جهان با تاسیس موسساتی هر یک از چند نفر حسابدار و حسابرس متخصص باتجربه مبادرت به انجام حسابرسی مستقل می نمایند حسابرسان مستقل علاوه بر عملیات حسابرسی ، خدمات حسابداری ، تهیه و تنظیم سیستم های حسابداری ، برقراری سیستم های مکانیزه الکترونیک ، مشاوره در امور مالیاتی و یا تهیه گزارش های ویژه برای بانک ها ، بررسی اوراق بهادار و یا مراجع قضایی و نظایر آن مبادرت می نمایند (بزرگ اصل،1377، 104).

10روش تحقیق
این پژوهش از نظر ماهیت از نوع توصیفی و همبستگی بوده و دارای ماهیت کاربردی می باشد.
توصیفی به دلیل آنکه در این پژوهش به توصیف ارتباط موجود بین متغیرهای تحقیق پرداخته شده است و همبستگی از این جهت که به بررسی میزان وابستگی متغیرهای مستقل به متغیر وابسته پرداخته شده است .
تحقیقات همبستگی ، شامل کلیة تحقیقاتی است که در آنها سعی می شود رابطة بین متغیرهای مختلف کشف یا تعیین شود . هدف روش تحقیق همبستگی مطالعة حدود تغییرات یک یا چند متغیر با حدود تغییرات یک یا چند متغیر دیگر است ( دلاور ، ۱۳۸۴ ، ۱۹۹ ) .
یکی از روش های همبستگی ، روش مقایسه میانگین است که به محققان کمک می کند تا میزان تاثیر متغیرها را اندازه گیری و محاسبه کنند (همان منبع،۲۱۹ ) .

11-جامعه آماری
جامعه آماری شامل تعداد 500 نفراز حسابرسان موسسات حسابرسی می باشد .اطلاعات جامعه
آماری بر اساس سه عامل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که عبارتند از: انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان درباره مسئولیت پذیری در قبال اطلاعات مالی ، انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان درباره اطمینان دهی اطلاعات مالی ، انتظار استفاده کنندگان و حسابرسان از سودمندی تصمیمات برطبق اطلاعات مالی حسابرسی شده می باشد.

12-مدل مفهومی تحقیق
شکل 1-12- مدل مفهومی تحقیق

 

 

 

(منبع: بست و همکاران ، 2001،89)

13- نمونه و تعیین حجم نمونه
نمونه آماری عبارت است از تعداد محدودی از آحاد جامعه که بیان کننده ویژگی های اصلی جامعه اماری باشند(خاکی،1382،158).
در این تحقیق حجم نمونه با استفاده از رابطة «کوکران» محاسبه شده و تعداد نمونه براساس این رابطه تعیین شد. نحوة محاسبه تعداد نمونه براساس فرمول کوکران به شرح زیر می باشد .

n =
که در آن :
= n حجم نمونه آماری
=N حجم جامعه آماری
= Z مقدار متغیر نرمال متناظر با سطح اطمینان مورد نضر برای فاصله اطمینان 95%که برابر 1.96 می باشد
= p احتمال موفقیت(5.)
= q p – 1احتمال شکست(5.)
= e مقدار خطای مجاز که برابر «5%»می باشد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی علل وجود فاصله انتظارات بین حسابرسان

دانلودمقاله فقر وتوسعه شهری

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله فقر وتوسعه شهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


فقر و جدایی‌ نژادی‌ در مراکز شهری‌
خبرگزاری فارس:نرخ‌ فقر در مراکز شهرها بیش‌ از دو برابر حومه‌شهرهاست‌ و در پاره‌ای‌ مادرشهرها این‌ تفاوت ‌حتی‌ بیشتر است‌. برای‌ نمونه‌ در شیکاگو وفیلادلفیا نرخ‌ فقر مرکز شهر حدود چهار برابر نرخ‌فقر در حومه‌های‌ شهر است‌. توزیع‌ نژادی‌ فقر درمراکز شهرها 1ر31 درصد برای‌ سیاه‌پوستان‌ و 12درصد برای‌ سفیدپوستان‌ است‌
اگرچه‌ مردم‌ فقیر را در هر یک‌ از بخشهای‌ جامعه‌ می‌توان‌ مشاهده‌ کرد اما تمرکز و فراوانی‌ آن‌ در میان‌ زنان‌، کودکان‌و اقلیتهای‌ نژادی‌ و مراکز شهری‌ بزرگ‌ (در مقابل‌ حومه‌ها یا حوزه‌ آماری‌ کلانشهرها) بیشتر است‌. این‌ مقاله‌ کاوشی‌ است‌ درباره‌ تداوم‌ و ماندگاری‌ فقر در مراکز شهری‌ ایالات‌ متحد، جدایی‌ نژادی‌، مسکن‌ فقرا و بالاخره‌ بیکاری‌ و علل‌ آن‌.
کلید واژه‌ها: فقر شهری‌ در آمریکا، تعریف‌ فقر شهری‌، بودجه‌ فقر، مراکز شهری‌، حوزه‌های‌ آماری‌ مادرشهر، سیاست‌مسکن‌، فقر و جدایی‌ نژادی‌ و ناموزنی‌ فضایی‌2.
چکیده:
واقعیتهایی‌ در باره‌ فقر
دولت‌ ایالات‌ متحد امریکاخانواده‌ فقیر راخانواده‌ای‌ تعریف‌ می‌کند که‌ "مجموع‌ درآمدهای‌آن‌ کمتر از مقداری‌ است‌ که‌ برای‌ رفع‌ نیازهای‌حداقل‌ خانوار ضروری‌ است‌". برای‌ محاسبه‌
"بودجه‌ فقر" نیز حداقل‌ هزینه‌ غذایی‌ خانوار را درسه‌ ضرب‌ باید کرد، بدین‌ ترتیب‌ خانوارهای‌ بادرآمد کمتر از این‌ مقدار (بودجه‌ فقر)3 فقیرمحسوب‌ می‌شوند. در سال‌ 1997 میلادی‌ بودجه‌فقر برای‌ خانوار چهار نفره‌ امریکایی‌ 16400 دلار
سه‌ نفره‌ 12802 دلار و یک‌ نفره‌ 8183 دلار تعیین‌و محاسبه‌ شده‌ است‌.
فقیر کیست‌ و کجا زندگی‌ می‌کند
1. نژاد
اگر چه‌ تعداد فقرای‌ سفیدپوست‌ دو برابر فقرای‌سیاه‌پوست‌ و چهار برابر فقرای‌ اسپانیایی‌ زبان‌ تباراست‌ اما نرخ‌ فقر در میان‌ سیاهان‌ و اسپانیایی‌ زبان‌تبارها به‌ مراتب‌ بالاتر است‌. در میان‌ اسپانیایی‌زبان‌ تبارها نرخ‌ فقر پورتوریکوئی‌ تبارها با 36درصد و مکزیکی‌ تبارها 31 درصد از بقیه‌ بیشتراست‌، در حالی‌ که‌ کوبایی‌ تبارها با نرخ‌ 18 درصددر پایینترین‌ مرتبه‌ قرار دارند. نرخ‌ فقر برای‌ آسیایی‌تبارها 14 درصد و تقریبا نزدیک‌ به‌ 3ر13 نرخ‌ که‌متوسط ملی‌ در امریکا است‌.
2. فقر سالمندان‌
یکی‌ از موفقیتهای‌ مبارزه‌ با فقر پایین‌ آمدن‌ نرخ‌ فقرسالمندان‌ است‌ که‌ در فاصله‌ بین‌ سالهای‌ 1959 تا1997 از 35 درصد به‌ 5ر10 کاهش‌ یافت‌ وقسمت‌ اعظم‌ این‌ بهبودی‌ نتیجه‌ گسترش‌ تامین‌اجتماعی‌ طی‌ این‌ دوره‌ بوده‌ است‌.
3. کودکان‌
در سال‌ 1997 در ایالات‌ متحد 16 (6ر16 درصد)کودکان‌ در فقر زندگی‌ می‌کردند و این‌ در حالی‌است‌ که‌ نرخ‌ فقر کودکان‌ اقلیتها به‌ مراتب‌ بالاتربوده‌ است‌.
4. محل‌ زندگی‌
نرخ‌ فقر در خارج‌ از حوزه‌های‌ مادرشهر تقریبا 13بیشتر از حوزه‌های‌ مادرشهری‌ در امریکاست‌. نرخ‌فقر در مراکز شهرها دو برابر بیشتر از نرخ‌ فقر درنقاط غیرمرکزی‌ شهرهاست‌.
5. نوع‌ خانوار
نرخ‌ فقر برای‌ خانوارهای‌ با سرپرست‌ زن‌ شش‌ برابراز خانوارهایی‌ که‌ در آنها زن‌ و مرد مشترکاسرپرستی‌ خانوار را بر عهده‌ دارند بیشتر است‌.علل‌ بالا بودن‌ این‌ نرخ‌ فقر عبارت‌است‌ از:
الف‌) زنان‌ سرپرست‌ خانوار باید دائما بین‌ اشتغال‌و مسئولیتهای‌ خانوادگی‌ در نوسان‌ باشند.
ب‌) به‌ طور متوسط حقوق‌ و دستمزد زنان‌ از مردان‌کمتر است‌.
ج‌) تعداد زیادی‌ از خانوارهای‌ با سرپرست‌ زن‌ ازحمایت‌ و کمک‌ پدر غایب‌ فرزندانشان‌ محروم‌هستند.
د) آموزش‌
نرخ‌ فقر و سطح‌ آموزش‌ رابطه‌ای‌ معکوس‌ با هم‌دارند. نرخ‌ فقر در میان‌ افراد زیر دیپلم‌ دو برابردارندگان‌ دیپلم‌ متوسطه‌ و ده‌ برابر فارغ‌التحصیلان‌آموزش‌ عالی‌ است‌.
نوع‌ اشتغال‌ فقیران‌
بیش از نیمی‌ از خانوارهای‌ فقیر آنهایی‌ هستند که‌(سرپرست‌ خانوار.م‌) کار نیمه‌ وقت‌ دارد و تنها 15آنها کار تمام‌ وقت‌ دارند. در صورتی‌ که‌ مزد هرساعت‌ کار کمتر از 20ر8 دلار باشد، یک‌ خانوارچهار نفری‌ نیز حتی‌ با کار تمام‌ وقت‌ هم‌ ممکن‌است‌ به‌ خانواده‌ فقیر تبدیل‌ شود. بدین‌ ترتیب‌شغل‌ تمام‌ وقت‌ به‌ تنهایی‌ برای‌ برون‌ رفت‌ از فقرکافی‌ نیست‌ مگر اینکه‌ درآمد سرپرست‌ خانوار ازحداقل‌ دستمزد کمی‌ بالاتر و بیش‌ از یک‌ نفر درخانوار شاغل‌ باشد. در واقع‌ تعداد زیادی‌ ازخانوارهایی‌ که‌ از دایره‌ فقر بیرون‌ هستند و فرد اول‌خانواده‌ ساعتی‌ کمتر از 20ر8 دلار می‌گیرد ازاشتغال‌ نفر دوم‌ بهره‌مند هستند.
فقر در مراکز شهرها
نرخ‌ فقر در مراکز شهرها بیش‌ از دو برابر حومه‌شهرهاست‌ و در پاره‌ای‌ مادرشهرها این‌ تفاوت‌حتی‌ بیشتر است‌. برای‌ نمونه‌ در شیکاگو وفیلادلفیا نرخ‌ فقر مرکز شهر حدود چهار برابر نرخ‌فقر در حومه‌های شهر است‌. توزیع‌ نژادی‌ فقر درمراکز شهرها 1ر31 درصد برای‌ سیاه‌پوستان‌ و 12درصد برای‌ سفیدپوستان‌ است‌، در حالی‌ که‌ تنها5ر19 درصد فقیران‌ سیاه‌پوست‌ و 6ر6 درصدسفیدپوستان‌ حومه‌نشین‌ هستند.
انزوای‌ محل‌ اقامت‌ یا جدایی‌ نژادی‌
یکی‌ از ویژگیهای‌ شهرهای‌ ایالات‌ متحد جدایی‌ وانزوای‌ نژادی‌ محلات‌ است‌. نماد این‌ واقعیت‌ این‌است‌ که‌ بیش‌ از 23 (قریب‌ 70%) سیاهانی‌ که‌ درمادرشهرها زندگی‌ می‌کنند در مناطق‌ مرکزی‌شهرها اقامت‌ دارند و تنها 13 سفیدها در این‌ مناطق‌اقامت‌ دارند. به‌ عبارت‌ دیگر تنها 13 سیاهان‌ درمناطق‌ حومه‌ای‌ شهرهای‌ بزرگ‌ اقامت‌ دارند، یعنی‌دو برابر کمتر از سفیدپوستان‌. خواهیم‌ دید که‌تمرکز سیاهان‌ در مراکز شهرها یکی‌ از دلایل‌محرومیت‌ آنها از دسترسی‌ به‌ مشاغل‌ حومه‌ها ونرخ‌ بالای‌ فقر در مراکز شهرهاست‌.
واقعیتهایی‌ در باره‌ انزوای‌ محلات‌ نژادی‌
یکی‌ از راههای‌ کمی‌ کردن‌ میزان‌ جدایی‌ و انزوای‌نژادی‌ شاخص‌ یا نمایه‌ ناهمگنی‌ است‌. این‌شاخص‌ نشانگر سهم‌ عددی‌ یک‌ گروه‌ نژادی‌ است‌که‌ باید برای‌ رسیدن‌ به‌ یک‌ پیکربندی‌ کاملا همگن‌از نظر فضایی‌ جا به‌ جا شوند یا دوباره‌ اسکان‌یابند; شاخصی‌ که‌ در هر سرشماری‌ ترکیب‌ نژادی‌حوزه‌های‌ کلانشهری‌ را به‌ طور کلی‌ ترسیم‌ کند. درسال‌ 1990 به‌ طور متوسط شاخص‌ ناهمگنی‌برای‌ حوزه‌های‌ کلانشهری‌ امریکا رقم‌ 69 درصدبوده‌ است‌ که‌ بدان‌ معناست‌ که‌ برای‌ دستیابی‌ به‌همگنی‌ کامل‌ 69 درصد سیاه‌پوستان‌ (یاسفیدپوستان‌) باید دوباره‌ اسکان‌ یابند.
همان‌ طور که نمودار (1) شاخصهای‌ناهمگنی‌ حوزه‌های‌ مادرشهری‌ نشان‌ می‌دهد این‌شاخصها برای‌ حوزه‌های‌ مختلف‌ تفاوت‌ زیادی‌ رانشان‌ می‌دهند. این‌ تفاوت‌ هر چه‌ حوزه‌ مادرشهری‌بزرگتر باشد بیشتر است‌. این‌ نمودار همچنین‌ناهمگنترین‌ شهرها را در مقیاس‌ ملی‌ نشان‌می‌دهد، مضافا اینکه‌ این‌ شهرها در ایالتهای‌شمالی‌ مرکزی‌ قرار دارند و طی‌ چندین‌ دهه‌ گذشته‌میزان‌ انزوای‌ نژادی‌ در آنها تغییر زیادی‌ نکرده‌است‌.
علل‌ انزوا و جدایی‌ نژادی‌ محلات‌
علل‌ جدایی‌ نژادی‌ محلات‌ چیست‌؟ عوامل‌گوناگونی‌ در این‌ امر دخیل‌ هستند وتفکیک‌ اثرهای‌آن‌ به‌ صورت‌ روشن‌ کار مشکلی‌ است‌.
1. رفتارهای‌ نژادی‌ و تنش‌. سیاه‌پوستان‌ وسفیدپوستان‌ در رابطه‌ با ترکیب‌ همسایگان‌ علایق‌
100
90
80
70
60
50
40
30
20
10
0

 

شاخصهای‌ ناهماهنگی‌
حوزه‌های‌ مادرشهری‌ در آمریکا69
حوزه‌های‌ مادرشهری‌ آماری‌ بزرگ‌ (بالای‌ یک‌ میلیون‌)74
حوزه‌های‌ مادرشهری‌ آماری‌ متوسط (بین‌ 500 هزار تا یک‌ میلیون‌)64
حوزه‌های‌ مادرشهری‌ کوچک‌ (کمتر از 500 هزار نفر)57
دیترویت‌88
شیکاگو86
کلیولند85
میوواکی‌83
نیویورک‌82
سن‌لوئیس‌77
فیلادلفیا77
ایندیاناپولیس‌74
نمودار 1 شاخصهای‌ ناهمگنی‌ نژادی‌ (The inddex of dissimilarity) در حوزه‌های‌ آماری‌ مادرشهرهای‌امریکا، منبع‌ اداره‌ سرشماری‌ امریکا 1998.
متفاوتی‌ را از خود بروز می‌دهند (کاین‌، 1985 وکلارک‌، 1991). در حالی‌ که‌ اکثر سیاهان‌ الگوی‌همسایگی‌ همگن‌ را ترجیح‌ می‌دهند سفیدها غالبا
خواهان‌ جدایی‌ نژادی‌ هستند. علاوه‌ بر این‌سفیدها و سیاه‌ها از الگوی‌ همسایگی‌ همگن‌ تلقی‌متفاوتی دارند: از دیدگاه‌ یک‌ خانوار سیاه‌پوست‌،الگوی‌ همسایگی‌ همگن‌ الگویی‌ است‌ که‌ در آن‌سفیدها و سیاه‌ها به‌ صورت‌ برابر تقسیم‌ شده‌باشند. در حالی‌ که‌ الگوی‌ مورد درخواست‌ تعدادمعدودی‌ از سفیدها الگویی‌ است‌ که‌ 80 درصدساکنان‌ سفید و تنها 20 درصد بقیه‌ سیاه‌ باشند.تنشهای‌ نژادی‌ در نواحی‌ مسکونی حومه‌هاموجب‌ شده‌ است‌ که‌ جز تعدادی‌ از سیاهان‌،"پوست‌ کلفت‌"20 بقیه‌ آنجا را ترک‌ کنند (میلز ولوبوئل‌، 1997).
2. تفاوت‌ درآمد. به‌ طور متوسط درآمدخانوارهای‌ سیاه‌پوست‌ از سفیدپوستان‌ کمتر است‌و اینکه‌ خانه‌های‌ درون‌ شهر ارزانتر هستند (همان‌منبع‌). اگر چه‌ پاره‌ای‌ از خانوارهای‌ سیاه‌پوست‌خانه‌های‌ ارزان‌ قیمتتر مراکز شهری‌ را ترجیح‌می‌دهند اما این‌ پدیده‌ به‌ طور کامل‌ بیانگر درجه‌جدایی‌ نژادی‌ نیست‌. مطالعه‌ای‌ که‌ گابریل‌ وروزنتال‌ در سال‌ 1989 انجام‌ داده‌اند حاکی‌ ازآن‌است‌ که‌ خانوارهای‌ سیاه‌پوست‌ با درآمدی‌ برابرسفیدها و سایر ویژگیهای‌ مشترک‌ علاقه‌ کمتری‌ به‌حومه‌نشینی‌ از خود نشان‌ می‌دهند. کاین‌ (1985)این‌ سؤال‌ را طرح‌ کرده‌ است‌ که‌ اگر تصمیم‌ درانتخاب‌ محل‌ اقامت‌ مبتنی‌ بر عوامل‌ غیرنژادی‌(مثل‌ درآمد، نوع‌ خانوار، سن‌ رییس‌ خانوار) بود،چه‌ تعداد خانوار سیاه‌پوست‌ حومه‌ها را برای‌ محل‌سکونت‌ انتخاب‌ می‌کردند؟ پاسخ‌ او این‌ بود که‌6ر3 میلیون‌ خانوار یعنی‌ دو برابر تعداد موجود(در سال‌ 1985).
3. تبعیض‌ نژادی‌ در بازار مسکن‌. تحقیقی‌در باره‌ پیدا کردن‌ خانه‌ از طریق‌ بنگاه‌های‌ معاملات‌ملکی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ دو نفر که‌، به‌ استثنای‌ نژاد،در شرایط یکسان‌ باشند (مثل‌ درآمد، سطح‌تحصیلات‌، تعداد اعضای‌ خانواده‌) در بنگاه‌ به‌طور یکسان‌ مورد استقبال‌ قرار نمی‌گیرند. یین‌جر(1998) بر اساس‌ این‌ تحقیق‌ نشان‌ می‌دهد که‌رفتار و برخورد با سیاهان‌ و اسپانیایی‌ زبان‌ تبارهادر مقایسه‌ با سفیدپوستان‌ کاملا متفاوت‌ است‌، به‌این‌ معنا که‌ به‌ غیر سفیدپوستان‌ تعداد کمتری‌ منزل‌معرفی‌ می‌شود، آنها را به‌ مناطق‌ خاصی‌ راهنمایی‌می‌کنند و مشاوره‌ کمتری‌ به‌ آنها می‌دهند. برای‌مثال‌ از میان‌ ده‌ مشتری‌ سیاه‌ خواهان‌ اجاره‌ منزل‌تنها یا نفر شانس‌ کسب‌ اطلاعاتی‌ را دارد که‌ به‌ یک‌سفیدپوست‌ عرضه‌ می‌شود، همچنین‌ سیاهان‌ تنهایک‌ چهارم‌ سفیدپوستان‌ از وجود خانه‌های‌ خالی‌خبردار می‌شوند.
4. منطقه‌بندی‌21 حذفی‌ در جوامع‌ حومه‌نشین‌. مقامات‌ محلی‌ در حومه‌ها از سازوکارمنطقه‌بندی‌ برای‌ حذف‌ خانوارهای‌ کم‌ درآمداستفاده‌ می‌کنند. تعدادی‌ از این‌ سازوکارهای‌حذفی‌ عبارت‌اند از معیارهای‌: حداقل‌ مساحت‌زمین‌، ممنوعیت‌ واحدهای‌ مسکونی‌ چندخانواری‌، حداکثر تراکم‌، گاراژ برای‌ دو اتومبیل‌ وهزینه‌های‌ روزمره‌ عمومی‌ (شارژ). منطقه‌بندی‌حذفی‌ تا حدودی‌ ناشی‌ از ملاحظات‌ مالی‌ است‌،مثلا اگر یک‌ خانوار کم‌ درآمد هزینه‌ خدمات‌عمومی‌-محلی‌ خود را نپردازد شهرداری‌ یامقامات‌ محلی‌ می‌توانند او را بیرون‌ کنند. از آنجاکه‌ در مجموع‌ خانوارهای‌ سیاه‌پوست‌ درآمدکمتری‌ از سفیدپوستان‌ دارند منطقه‌بندی‌ حذفی‌تاثیر زیادتری‌ در اسکان‌ سیاه‌پوستان‌ دارد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فقر وتوسعه شهری

دانلودمقاله آسیب شناسی رشوه و رشوه خواری در نظام اداری

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله آسیب شناسی رشوه و رشوه خواری در نظام اداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
تجربه های به دست آمده در جوامع مختلف بیانگر این امر است که فساد اداری دارای ابعاد پیچیده می باشد که مبارزه با آن نیازمند سیاستی مستمر و نظامند است .
در حقیقت رشوه مانند عفونتی است که اگر بر اندام جامعه نفوذ پیدا کند اعضای آنرا یکی پس از دیگری آلوده می کند و از کار می اندازد و چه بسا تسری این عفونت کل پیکره جامعه را فاسد سازد.پیامدهای فساد اداری (رشوه) بطور عمده در قالب معضلات و ناهنجاری هایی چون سوء استفاده از موقعیت های شغلی ، ارتشاء ، اختلاس و ایجاد نارضایتی هایی برای ارباب رجوع و افراد ذیربط بصورت گروه سازمان یافته آشکار می شود.
تحقیقات گوناگون صورت گرفته درباره میزان نیاز و در آمد افراد جامعه بویژه کارکنان اداری حکایت از آن دارد که با گذشت زمان و افزایش بی رویه تورم در سال های اخیر نه تنها سطح در آمد نتوانسته است به روی نیاز های افراد غلبه کند بلکه از حرکت نزولی نسبت به ریشه نیازهای مادی حکایت دارد .
اخیراً سازمان شفاف سازی جهانی ، کشور اسلامی ایران را در میان ١٤٦ کشور جهان در رتبه ٨٨ قرار داده است و شاخص ایران در این زمینه ٩/٢ از ١٠ بوده است ،بر اساس این شاخص رتبه ١٠ کمترین میزان فساد و صفر بالاترین میزان فساد اداری را نشان می دهد که این رده برای کشوری که به حق پرچمدار جهان اسلام می باشد و ظرفیت و پتانسیل لازم برای محوریت سایر کشور های مسلمان و ملت های آزاده جهان را دارد و از نظر سلامت اداری شایسته نیست.
لذا طی این مقاله سعی بر این داریم که عوامل و مراتب رشد سلامت اداری را تشریح نمائیم.
● تعریف رشوه و جایگاه آن در نظام اداری
رشوه عبارت است از دادن مالی منقول یا غیر منقول و یا وجه نقد به کسی برای انجام یا تسریع در انجام مقصود خود یا ثابت کردن باطل و حق جلوه دادن آن.
بطور کلی رشوه در سازمانها و ادارات دولتی تحت دو عامل شکل می گیرد:
١) عوامل شخصیتی
٢) عوامل اداری سازمانی
● عوامل شخصیتی
در یک سازمان اداری ساختار پرسنلی خوب همراه محیط سالم اداری باعث جلوگیری از تخریب شخصیت افراد خواهد شد ودریافت رشوه نیز از مصادیق بارز تخلفاتی است که در میان کارمندان و کارکنان یک اداره تحت اختلال شخصیت تحقق پیدا می کند و فرد بر اساس کمبودهای شخصیتی یا مادی خود مرتکب بزه رشوه خواری می گردد.
● عوامل اداری سازمانی
فرهنگ سازمانی یکی از بهترین راه کارهای شناخت افراد بوده و به دلیل ماهیت موثر و قوی خود که می تواند بر رفتارهای اعضاء اداره موثر باشد و نقش مهمی را در مهار درونی رفتارهای کارکنان و پیش گیری از فساد اداری (رشوه) توسط آنان ایفا می نماید.فرهنگ سازمانی که پیوندی نزدیک با فرهنگی عمومی جامعه دارد و عامل مهمی در شکل گیری رفتارهای سازمانی و سلامت شخصیتی افراد کارکن در آن سازمان می باشد و این فرهنگ شامل آداب و رسوم و موازین اخلاقی و پایبندی به اصول و اعتقادات و قوانین حاکم بر آن الویتها می باشد که در صورت بهینه سازی می تواند باعث ارتقاء سلامت اداری گردد.
رشوه از دیدگاه اجتماعی و اقتصادی
گرچه جامعه ایران جامعه ای توام با گرایش دینی و ملی است که هر دوی آنها فساد اداری را پدیده ای زشت و مذموم می داند با این حال شاهد هستیم که شیوع رشوه در جامعه مسیر بسیاری از پیشرفتهای اجتماعی و ملی را بسته و هزینه هنگفت را بر دوش سرمایه های ملی کشور و سرانجام بر مردم تحمیل کرده است،یکی از مهمترین آنها در بعد کلان ، افزایش فاصله طبقاتی میان غنی و فقیر است،اگر چه در ایران برنامه های زیادی برای مبارزه با فساد اداری طراحی شده و به اجرا در آمده است اما در این رابطه موفقیت بالایی حاصل نشده است از سوی دیگر تلاشهای صورت گرفته بوسیله دولت و دستگاههای نظارتی دیگر بمنظور مبارزه با فساد اداری نظامند نبوده است بدین معنی که طی چند سال با تغییر دولتها و شهرت و ضعف فشارهای اجتماعی محتوای برنامه های برای مبارزه با فساد تغییر می کند و برنامه ها انسجام خود را برای دست یابی اهداف از دست می دهد فلذا برنامه های تدوین شده دولت اغلب برروی تنبیه و مجازات متمرکز شده است و هیچ گونه اقدامی در جهت پیشگیری صورت نگرفته و این امر باعث سیر صعودی تخلفات اداری و از جمله اخذ رشوه گردیده است اگر چه از سویی قانون گذار مجازات خاصی برای راشی و مرتشی در نظر گرفته شده لیکن اصولاً شخص رشوه دهنده در شرایط حاد و استیصال اقدام به چنین فعلی می نماید که این امر مسئولیت وی در مقابل مجازات می گردد .
که این در ماده ٥٩ قانون مجازات و تبصره ذیل آن تصرع شده و به صراحت به مضطر بودن رشوه دهنده و شرایط خاص وی اشاره نموده و حتی مقرر ساخته که مال به وی مسترد گردد.لیکن به هر حال هم رشوه دهنده و هم رشوه گیرنده در قانون محکوم می شوند و خواسته و ناخواسته دچار بحرانی به نام زندان می شوند که با بهینه سازی فرهنگ اجتماعی و دادن آگاهی به اقشار جامعه می توان این معضل را در کنترل در آورد و یا حتی مهار نمود .
که بنا بر مراتب فوق این حقیقت احراز می گردد که رشوه از لحاظ اجتماعی و اقتصادی می تواند مشکلات عدیده ای را پدید آورد که جلوگیری از آن به مراتب آسان تر از رفع آن می باشد. فلذا سعی می گردد که راهکارهای مهار و پیشگیری و مقابله با موضوع را بررسی نمائیم .
● راهکارهای پیشگیری و مقابله با رشوه خواری
فرهنگی کردن سازمانها و ادارات دولتی و خصوصی و برقرای ثبات در شیوه های انگیزش و از آن جمله در تشویق، هویت بخشی فراهم نمودن استقلال شخصیتی و مادی در افرادمی تواند هویت را در وجود اعضاء سازمان یا اداره تزریق کند و در فرد احساس تعهد را قوی ساخته و موجب ثبات و پایداری نظام اجتماعی گردد.این رویکرد به مدد شاخه های علوم رایج بویژه علوم انسانی به شناخت چگونگی پدیده فساد اداری و علت بروز آن وچگونگی مبارزه با آن بر اساس یافته های علمی پرداخته می شود.منظور از روش پیشگیرانه این است که نظام تحول یافته بر کشف موارد فسادو تنبیه متخلفان به روش بازدارنده تجهیز شود.به ترتیبی که با تکیه بر رویکرد نظام و جامعه نسبت به رفع فساد و حل اساسی آن در سطح کشور اقدام کند.بدیهی است فرهنگ سازمانی از طریق اعمال کارکردهای اساسی خود برکارکنان می تواند قابلیت بالایی برای پیشگیری از بروز فساد اداری را برخوردار باشد .
بر این اساس احتمال بروز رفتارهای نامطلوب در کارکنان در مسیر خاص و متناسب با محتوای فرهنگ سازمانی با ارائه الگوهای رفتاری به کارکنان کاهش یافته و کنترل می گردد و از طریق تثبیت شیوه های انگیزش و معرفی مشوق های مثبت در کارکنان آنان را وادار کند که همگام با سازمان گام بردارد.
بر اساس این راهکارمی توان وام میثاق سلامت را به عنوان پیشگیری از فساد اداری موثرترین مقوله دانست بنحوی که این طرح متاثر از فرهنگ عمومی جامعه،فرد رادر چهار چوب عقاید،اعتقادات و قوانین محصور می نماید که در این صورت فرد در جامعه با داشتن نقش والای خود در سیستم اداری و سازمانی یک ارگان هرگز رو به رشوه و رشوه خواری نمی آورد و سلامت ادرای را به ارمغان می آورد.
فساد و رشوه خواری
فساد باعث زیر سؤال رفتن عدالت، مسئولیت، و کاربرد ثروت و قدرت می شود. از دهه ۱۹۸۰، برقراری دموکراسی و گسترش جهانی ویکی شدن اقتصاد بازارها، موضوع فساد را در صدر دستور کار بین المللی قرار داده است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به سال ۱۹۹۱، رژیم های فاسد که سابقا ً برای قدرت های بزرگ مفید واقع می شدند، مقبولیت خود را از دست دادند؛ خیلی از کسب و کارها از قبول فساد به عنوان راهی برای جذب کار و بازار و مشتری سر باز زدند، و شهروندان خواستار کمک خارجی بودند که از نظر آنان نتایج بهتری داشت.
این طور تلقی می شود که دموکراسی های لیبرال تثبیت شده دارای فساد کمتری نسبت به دیگر کشورها هستند. اما سنگاپور، که از بسیاری جهات دموکراتیک نیست، کنترل مؤثری بر این امر دارد، در صورتی که در هند، بزرگترین دموکراسی جهان، فساد گسترده ای در جریان است.
علی الظاهر فساد کمتر در دموکراسی های ثروتمند، حاکی از این است که مجموعه قوانین و نهاد ها از منافع وابسطه به پول جانبداری می کنند، و همین موضوع باعث کاهش انگیزه خریدن قدرت و نفوذ می شود. جوامعی مانند بریتانیا و ایالات متحده، زمانی فساد گسترده ای را تجربه کرده اند، اما بعد از قرن ها توانستند آن را مهار نمایند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آسیب شناسی رشوه و رشوه خواری در نظام اداری