این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 105 صفحه می باشد.
فهرست
چکیده: ۱
فصل اول ۲
کلیات ۲
مقدمه ۳
بیان مسئله ۵
اهداف تحقیق ۷
اهمیت و ضرورت تحقیق ۸
فرضیههای پژوهش ۱۰
فصل دوم ۱۳
ادبیات تحقیق ۱۳
مقدمه ۱۴
قسمت یکم ۱۵
مبانی نظری رشد اجتماع ۱۵
رشد ۱۶
دو نظریه در مورد کیفیت و نحوه رشد و تحول ۱۶
رشد پیوسته : ۱۶
رشد اجتماعی ۱۷
۱- تعریف رشد اجتماعی ۱۷
۲-شاخص های رشد اجتماعی ۲۳
۳- الگوی رشد و تکامل اجتماعی ۲۵
نظریه های مربوط به رشد اجتماعی ۲۹
الف – رشد اجتماعی از نظر اسلام ۳۰
ب – روان تحلیل گری ۳۱
ج – یادگیری اجتماعی ۳۲
د – یادگیری عامل ۳۲
ه – یادگیری مشاهدهای ۳۲
و – کردار شناسی ۳۳
ز – تحول روانی – اجتماعی ۳۳
ح- نظریه شناختی ۳۵
ط- رشد داوری اخلاقی ۳۶
ظ- دیدگاه چارلز هورتن کولی (خود آیینهسان) ۳۷
عوامل موثر بر رشد اجتماعی ۳۷
۱- خانواده ۳۸
۲- مدرسه ۳۸
۳- گروه همسالان ۳۹
۴- اجتماع و فرهنگ آن ۴۰
۵- هوش ۴۰
قسمت دوم ۴۲
مبانی نظری شیوههای فرزند پروری ۴۲
تربیت و آثار سازنده آن ۴۳
خانواده و اهمیت آن در تربیت کودک ۴۴
انواع خانواده ۵۱
قسمت سوم ۵۸
مبانی نظری هوش ۵۸
هوش ۵۹
هوش چیست؟ ۶۰
تعارف هوش ۶۲
عوامل مؤثر در هوش ۶۴
ماهیت هوشی و رابطه آن با تستهای هوشی ۶۵
قسمت چهارم ۶۷
تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور ۶۷
الف – تحقیقات انجام شده در داخل کشور ۶۸
تحقیقات انجام شده خارج از کشور ۷۱
فصل سوم ۷۵
روش تحقیق ۷۵
مقدمه: ۷۶
روش تحقیق: ۷۶
جامعه آماری: ۷۶
نمونه و روش نمونهگیری: ۷۶
ابزار پژوهش: ۷۷
روش جمعآوری دادهها ۸۱
روش آماری و تجزیه و تحلیل دادهها ۸۱
فصل چهارم ۸۳
تجزیه و تحلیل دادهها ۸۳
مقدمه ۸۴
توصیف دادههای پژوهش ۸۵
تحلیل دادههای پژوهشی ۸۷
فصل پنجم ۱۰۳
بحث و نتیجهگیری ۱۰۳
بحث ۱۰۴
محدودیتهای پژوهش ۱۰۷
پیشنهادهای پژوهش ۱۰۸
پیشنهادهای کاربردی ۱۰۹
رشد
مسیر زندگی انسان به مثابه رودخانهای است که از موقعیتهای متنوع و متفاوتی عبور مینماید، فراز و نشیبی که رودخانه دارد بیشباهت به مراحل رشد و تحول انسانی نیست. دوران کودکی به آرامی طی میشود و سپس هنگام جوش و خروش نوجوانی و بلوغ میرسد و از آن پس دوران پختگی جوانی میآید و بدینسان در هر دوره قابلیتهایی نهفتهاست و همچنین خواستهها و نیازهای هر دوره با دوران دیگر متفاوت است.
رشد به معنی تغییرات کمی و کیفی که با پیشرفت زمان در طبیعت، ساخت و رفتار موجود زنده حادث میشود، میباشد و در طول حیات موجود زنده ادامه مییابد. (شرفی، ۱۳۶۸)
دو نظریه در مورد کیفیت و نحوه رشد و تحول
رشد پیوسته :
پیروان این نظریه معتقدند که رشد به طور کلی یک جریان و فعالیت پیوسته و قدیمی بوده و دارای ماهیتی غیر متمایز و غیر مشخص است و هر مرحله از رشد واحد مستقلی نیست. روانشناسان پیرو مکتب یادگیری در این گروه جای میگیرند.
رشد ناپیوسته (مرحله ای) : پیروان این نظریه بر این هستند که رشد از مراحل متمایز شده از یکدیگر که به صورت مشخص و محدودی میباشد، تشکیل شدهاست که معمولاً در وقت مشخص آغاز و در زمان معین پایان میپذیرد. مطابق این، در جریان رشد گسستگی کامل مشهود نیست، ولی هر مرحله از رشد واحد مستقلی است که در مرحله تظاهرات و نیازهای خاصی برای رشد وجود دارد. از پیروان این نظریه پیاژه، فروید، اریکسون و دیگران را میتوان نام برد. (شرفی، ۱۳۶۸)
رشد دارای جنبههای گوناگون جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی است که در این تحقیق به بررسی جنبه اجتماعی رشد پرداخته میشود.
رشد اجتماعی
۱- تعریف رشد اجتماعی
نوزاد انسان هنگام تولد موجودی ضعیف و ناتوان است و نیازمند مراقبت و حمایتهای بی دریغ بزرگسالان می باشد به تدریج با گذر از مراحل تحول و دوره های رشد خود به استقلال نسبی دست می یابد. رشد همه جانبه فردی می تواند ضامن چنین استقلالی باشد.
رشد جسمی ، شناختی ، عاطفی و نیز رشد اجتماعی انسان هریک در ارتباط با دیگری تکامل یافته و سازگاری با اجتماع را هموار می سازد.
سازگاری با اجتماع در طول زندگی بطور طبیعی و در برخورد با تجربه ها حاصل می شود و همان کیفیتی است که به آن ” کمال یا پختگی “ گفته می شود . در رابطه با رشد اجتماعی تعاریف متعددی در کتب ارائه شده که به عبارت ذیل می باشد:
رشد اجتماعی، نضج فرد در روابط اجتماعی است بطوریکه بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد. وقتی فردی را اجتماعی می گویند که نه تنها با دیگران باشد بلکه با آنان همکاری کند به بیان دیگر، اجتماعی شدن، (۱) به آن شکل یادگیری گفته می شود که به سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی بستگی دارد . رشد و تکامل اجتماعی یکسری تغییرات را در کودک بوجود می آورد که به قرار زیر است:
۱- او یاد می گیرد در گروههایی که عمل و تأثیر متقابل پیچیده ای دارند شرکت کند.
۲- تماس و روابط خود را از مادر به سایر افراد خانواده و دوستان و گروهها توسعه می دهد.
۳- به محرکهای اجتماعی بیشتر پاسخ نشان می دهد.
۴- شناخت و تشخیص گسترده ای درباره نقش خود در روابط شخصی با خانواده و گروههای بازی و کار و سایر گروهها بدست می آورد.
۵- سرانجام می تواند مسئولیتهای زیادی بعهده بگیرد و دیگران را مراعات کنند و دوستشان بدارد.( شعاری نژاد، ۱۳۷۴)
در تعریفی دیگر رشد اجتماعی را فرایندی میداند که در طی آن معیارها انگیزهها، نگرشها و رفتارهای مشخص شکل می گیرند تا برای نقش فعلی یا آتی انسان در جامعه مقتضی و مطلوب تشخیص داده می شود هماهنگ شوند. همچنین رشد اجتماعی را می توان بمنزله فرایندی دانست که از طریق آن به اعضای جدید جامعه قوانین شرکت درآن آموخته میشود و در بیشتر موارد اعضای مؤثر در پرورش اجتماعی، علاقه دارند که افراد جدید، مقررات و ضوابط اجتماعی را همچون آنها بپذیرند و در تماسها و فعالیتهای اجتماعی تقریبا به همان شیوهای عمل کنند که آنان عمل می کنند.
(طهوریان و همکاران،۱۳۷۳)
رشد اجتماعی، تکامل روابط اجتماعی فرد است رشد اجتماعی مستلزم هماهنگی با گروه اجتماعی و پیروی از هنجارها (موازین سلوک اجتماعی ) و سنتهای آن است . احساس وحدت با گروه اجتماعی، درک روابط متقابل میان اعضای آن و همکاری با دیگران از دیگر ملزومات رشد اجتماعی است.
برای رسیدن به این مرحله از رشد اجتماعی ،کودک می بایست علایق خود را دگرگون کرده شیوه های جدید رفتار را فرا گیرد و دوستان جدیدی را برگزیند . در اینجا لازم است به تفاوت میان رفتار جمعی۱ و رفتار اجتماعی اشاره شود.
رفتار اجتماعی مبتنی بر تمایل شدید موجود زنده به زندگی در میان گروه همنوع خود و دلتنگی از تنهایی است. موجوداتی که چنین رفتاری دارند، همینکه خود را میان همنوعان خود بیابند هر چند با آنها تماس برقرار نکنند غریزه جمع دوستی شان ارضاء می شود و در رفتار اجتماعی موجود زنده افزون بر تمایل به حضور در میان همنوعان، با آنان رابطه برقرار کرده و به تشریک مساعی با همنوعان می پردازند. (احدی و بنیجمالی، ۱۳۷۳) بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که :
۱- هر موجودی به صرف داشتن زندگی جمعی، موجود اجتماعی نامیده نمیشود.
۲- رفتار اجتماعی که بر اساس آن موجودات زنده با یکدیگر ارتباط برقرار کرده، با یکدیگر همکاری، تشریک مساعی و علایق مشترک دارند نه تنها با رفتار جمعی که چنین کیفیتی را در بر ندارد، متفاوت است، بلکه در تضاد با آن است.
۳- رفتار اجتماعی از خصیصههای بارز جانوران عالی و نوع انسان است، اما رفتار جمعی مختص جانوران پستتر است.
میزان رشد اجتماعی کودک از طریق شرکت در امور جمعی به الگوی رفتار اجتماعی که پدر و مادر به او داده اند بستگی دارد. رشد اجتماعی کودکانی که در فعالیت های اجتماعی از سوی خانواده محدود شده اند به مراتب کمتر از کودکانی بوده است که از شرایط مناسبتر و آزادی بیشتر بهرهمند بودهاند ، عدم رشد اجتماعی کودک به علت کمبود تماس با دیگران موجب کاهش تمایل و تماس با مردم ، بی علاقگی به زندگی اجتماعی ، تضعیف نیروی ابتکار و ناتوان جلوه گر شدن کودک در طرح زندگی آینده می شود. رشد اجتماعی تعیین کننده میزان سازگاری و موفقیت فرد در مقابله با گروههای گوناگون و سبب مقبولیت و محبوبیت اوست . آن کسی که از رشد اجتماعی برخوردار است باید اولاً مستقل باشد و با دیگران همکاری کند . ثانیاً مسئولیت تصمیمات و اعمال خود را بپذیرد و ثالثاً برای افراد دیگر جامعه ارزش قایل شود و همه چیز را برای خود نخواهد رابعاً به شرکت در فعالیت های گروهی علاقهمند باشد و با دیگران همکاری کند . خامساً به کارها و اعمال مناسب اطرافیان توجه کند و آنها را بشناسد و سادساً در مواقع ضروری راهنمایی و توصیه های مفید دیگران را بپذیرد و خود را از راهنمایی افراد آگاه بینیاز ندارند.
رشد اجتماعی همانند رشد جسمی و ذهنی یک کلیت پیوسته است و بتدریج به کمال می رسد برای بیشتر مردم رشد اجتماعی کم کم در طول زندگی به طور طبیعی و در برخورد با تجربه ها حاصل میگردد. رفتار اجتماعی مناسب و درست به صورت طبیعی حاصل نمی شود و بلکه قواعدی دارد که می بایست آموخته شود، مرتباًََ تکرار و تمرین گردد، بوسیله افراد با تجربه تصحیح شود، منتهی موفقیت در این روند بیشتر از همه به کوشش و خواست هر فرد بستگی دارد. اما عواملی نیز وجود دارد که حتماًَ در آن تاثیر می گذارند. مانند برخی از اعضای خانواده، معلمان و دوستان و قهرمانانی که به جهتی مورد ستایش هستند و الگوی زندگی هر کس را تشکیل می دهند. به علاوه کتابها و مجلاتی که میخوانند و فیلمهایی که می بینند، همه از جمله این عوامل هستند.
در واقع رشد اجتماعی جریانی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها ، طرز تلقیها و رفتارهای فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه، مناسب و مطلوب شناخته شود.
کودکان در دوران کودکی کم کم درک می کنند چه کسانی هستند و چه مقامی در جامعه دارند آنان الگوهای کنش متقابل با دیگران را تشکیل میدهند و قواعد اجتماعی و اخلاقی فرهنگ خود را در هم ادغام میکنند و آن را بصورتی در میآورند که بتوانند به کمک آن به رفتار خود نظم دهند و از قواعد اجتماعی جامعه شان دنباله روی نمایند (یاسایی، ۱۳۷۳)
از خصوصیات بارز انسانها اجتماعی زندگی کردن آنها می باشد و شاید متفکر یونان باستان ارسطو۱نیز به اهمیت این مساله توجه داشته است که انسان را حیوان اجتماعی تعریف نموده است .
اجتماعی شدن افراد به معنای همسازی و همخوانی آنها با هنجارها، قواعد، ارزشها و نگرشهای گروهی و اجتماعی است در این فرایند افراد مهارتها، دانشها و شیوههای سازگاری را میآموزد و امکان روابط متقابل را در فعل و انفعال پویا، سازنده و مستمر بدست میآورند و ضمن گسترش روابط گروهی و کسب هویت اجتماعی به پرورش شخصیت فردی خود نیز میپردازد.
اجتماعی شدن را میتوان فرایندی دانست که کودک استانداردها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را میآموزد. والدین در سالهای اولیه و نوپایی کودک عامل اصلی اجتماعی شدن آنها محسوب میشوند. بهترین و مؤثرترین راه اجتماعی کردن کودک خردسال و نوپا عمل نمودن بصورت یک الگوی با ثبات از رفتار مطلوب و ایجاد رابطهای گرم و عاطفی با کودک در سالهای بعدی است. (یاسایی، ۱۳۷۰)
رشد اجتماعی بدین معناست که فرد در پرتو داشتن ویژگیها و خصوصیاتی توان زندگی کردن در اجتماع را بدست میآورد این ویژگیها شامل سازگاری با دیگران، احترام قائل شدن و کمک کردن به افراد دیگر، نهراسیدن از انتقاد و بردباری در برابر سختیها، آیندهنگر بودن، با طرح و نقشه عمل نمودن، درک واقعیتهای زندگی در عالم و در تخیل بسر نبردن و بتدریج خود را از وابستگی به دیگران، رهانیدن میباشد. مراحل رشد اجتماعی کودک در خانواده صورت میگیرد اما مراحل تکمیلی این آموزش بایستی در محیط مدرسه که محیط بزرگتری است صورت گیرد تا آنچه که در محیط خانواده پایه گذاری شده در محیط مدرسه پرورده تر گردد. (رشید پور ، ۱۳۶۶)
شاپوریان منظور از اجتماعی شدن را فرا گرفتن رفتار اجتماعی خاص در محیطی میداند که نوزاد آدمی در آن چشم به عرصه هستی گشوده است و باید تحت شرایط و امکانات آن، به حیات خود ادامه دهد و بدیهی است رفتار اجتماعی کودک در ارتباط با سایر افرادی که در اجتماع او زندگی می کنند شکل می گیرد و تأثیر طرحها و الگوهای رفتاری بزرگسالان بر نحوه شکل پذیری رفتار اجتماعی این است که که فرد در روابط اجتماعی به نحوی نضج یابد که بتواند با افراد جامعه خود سازگار و هماهنگ باشد. (شاپوریان، ۱۳۶۹)
هترینگتون۱ و پارک۲ در کتاب روانشناسی کودک از دیدگاه معاصر آوردهاند که
پرورش اجتماعی فرایندی است که در طی آن معیارها، مهارتها، انگیزهها، نگرشها و رفتارهای شخصی شکل میگیرند تا با آنچه برای نقش فعلی یا آتی در جامعه مقتضی و مطلوب تشخیص داده میشود هماهنگ شود.
(طهوریان و همکاران،۱۳۷۳)
در اثر رشد اجتماعی، کودک، با معیارها، ارزشها و رفتارهای مورد پسند فرهنگ جامعه آشنا میگردد. رشد اجتماعی تا حدودی، از رشد و حرکت، تأثیر میپذیرد. به موازات رشد کودک در جهات حرکتی، استقـــلال بیشتری در او بوجود میآید و همـچنانکه نیاز او به دیگران کاستـــه میشود توانایی او در ایجاد روابط اجتماعی با همنوعان افزایش پیدا میکند و از این طریق میتواند هر چه بیشتر به اجتماع بزرگتر وارد شده و نقشهای اجتماعی را ایفا نماید.
(مصباح و دیگران،۱۳۷۴)
تراور۱ ۱۹۸۰ مهارتهای اجتماعی را به دو بعد تقسیم میکند. اجزا مهارت و فرایندهای مهارت. اجزای مهارت به عناصر واحدی نظیر نگاه کردن، تکان دادن سر، سلام، خداحافظی و فرایند مهارت به توانایی فرد در ایجاد رفتار ماهرانه بر اساس قواعد و اهداف مربوط و پاسخ به بازخورد اجتماعی اشاره دارد.
به عقیده ” رنشا “ و آشر۲ مهارتهای اجتماعی رفتاریست که در تعامل موفق و مناسب با دیگران بکار می رود و این مهارتها با داشتن پایه در شناخت اجتماعی از قبیل ادراک اجتماعی و استدلال اجتماعی ظهور می یابند .
به نظر گراتویل و فرنچ۳ مهارت های اجتماعی شامل رفتارهای کلامی است که در چارچوب ساخت اجتماعی ویژه عمل می کند. (جعفری نژاد، فرد کهن، ۱۳۷۲
۲-شاخص های رشد اجتماعی
رشد اجتماعی نشانه و مشخصاتی دارد که از طریق آنها میتوان به میزان آن پی برد این مشخصات عبارتند از:
۱- استقلال : استقلال یکی از نخستین نشانه های رشد اجتماعی است استقلال یعنی اینکه یک فرد توانایی آن را داشته باشد که گاهگاهی هم تنها باشد و از این تنهایی لذت ببرد و یا در برخی از کارها به تنهایی اقدام کند. این آزادی و استقلال نتیجه دو عامل است.
الف- احساس توانایی در هدایت اعمال، یعنی عدم احتیاج به دیگران برای انجام کارها.
ب- اعتمادی که اطرافیان به او پیدا میکنند و این اعتماد به جهت تواناییهای ابراز شده و استقلالی ست که در تصمیم گیری ها نشان داده شده است . اگر انسان احساسات و عقاید شخصی خویش ارزش قائل باشد و تصمیماتش را بر اساس آن بگیرد در این صورت دیگران هم برای عقاید و احساسات او ارزش قائل می شوند .
۲- حد استقلال : استقلال ویژگی مهمی در رشد اجتماعی است اما در عین حال نکتهای در آن نهفته است که باید استخراج و استنباط شود و آن حد استقلال است زیاده روی در استقلال به نوعی عقب ماندگی می انجامد چرا که شخص به موقع از افراد مجرب و صاحب نظر کمک نمیگیرد و در بعضی مسائل مهم شخصاًًٌٌٌٌٌ و بدون داشتن اطلاعات کافی اقدام به تصمیم گیری میکند در این صورت امکان غلط بودن تصمیم و شکست برنامه او زیاد میشود. یک انسان رشد یافته ضمن استفاده از همفکری و همکاری دیگران به استقلال خویش هم اهمیت می دهد و آن را حفظ می کند .
۳- پذیرش مسئولیت : یک انسان رشد یافته اجتماعی حتی اگر به آسانی بتواند از انجام کارها سر باز زند باز هم چنین کاری را نخواهد کرد چرا که میداند وقتی او شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند دیگری باید به جای او انجام وظیفه کند. پذیرش مسئولیت باعث میشود که فرد در موقعیت بالاتر قرار بگیرد و وظایف سنگینتری را متعهد شود و با افزایش تجربه و کارایی، او را برای پذیرش مسئولیت در سطوح بالاتر آماده می کند .
۴- آینده نگری : ویژگی دیگر انسان رشد یافته اجتماعی آینده نگری است او درک میکند که تصمیمات امروزش ممکن است بر زندگی فرداها و سالهای آیندهاش تأثیر بگذارد.
۵- میانهروی : یک مشخصه اصلی بلوغ اجتماعی است که لذتها و حتی کار خود را متعادل نگه میدارد و اگر هم برای او ممکن باشد که بیشتر ساعات خود را صرف تفریح و لذت بردند بکند هرگز چنین کاری را نخواهد کرد او ساعات معینی را برای سرگرمی در نظر میگیرد به طوری که به وظایف اصلی خود لطمه نزند.
۶- امیدواری و خوش بینی : انسانی که از نظر اجتماعی و عاطفی به بلوغ رسیده است، در مسائل اساسی زندگی موضع گیری میکند و در حرکت به سوی نیکروزی بشر، سهمی مثبت به عهده می گیرد. در مقابل رویدادهای غیر منتظره و حوادث ناراحت کننده، یک شخص رشد یافته خود را نمیبازد.
۷- شوخی و بذله گویی : یک انسان رشد یافته با ضعفها و شکستهایش، با روحیه شاد و آسانگیر برخورد میکند. بیشتر موقعیتهای نامطبوع و ناراحت کننده زندگی را، با روح بذله گویی و شوخی پردازی، میتوانند به موقعیتهای قابل تحمل تبدیل شوند. (آلیس وایتزمن، نظیری، ۱۳۷۹)
پایان نامه بررسی رابطه شیوههای فرزندپروری و هوش با رشد اجتماعی دانشآموزان دبیرستانی