رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروژه بررسی راه های اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید. doc

اختصاصی از رزفایل پروژه بررسی راه های اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه بررسی راه های اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید. doc


پروژه بررسی راه های اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید. doc

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 200 صفحه

 

چکیده:

بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است که همه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند. شریعت مقدس اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.

مهمترین عامل تعیین کننده در رؤیت هلال و آغاز ماههای قمری، افق است ، هر نقطه ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد.بر این اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رؤیت هلال بر اساس افق مشخص می شود.

بیشتر فقها ، رؤیت هلال ماه را در هر شهری ، تنها برای مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهای نزدیک به آن معتبر می دانند.

دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینی برای دیگر سرزمینها کافی است و می توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینی از کره زمین روزه گرفت، یا روزه گشاد.

شماری از باورمندان این دیدگاه می گویند: ماه اگر در سرزمینی ثابت شد، سرزمینهای را در بر   می گیرد که در شب، سرزمینی که در افق آن هلال دیده شده ، یکسان باشند،هر چند این یکسانی در پاره ای از شب باشد.

برخی از مجتهدین ،‌حکم حاکم را نیز برای پذیرش دیده شدن هلال  کافی می دانند. هر چند که حاکم شخصاً ‌ندیده باشد و از راههای دیگر برایش یقین به رؤیت هلال حاصل شده باشد. .البته از نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارها پیشرفته نجومی هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحاً اطمینان به رؤیت یا عدم رؤیت هلال ایجاد کند از نظر برخی  مراجع برای اثبات رؤیت یا عدم رؤیت هلال کافی است.

واژگان کلیدی :

«هلال ،‌رؤیت ، محاق ،‌تعمیم ، گواهان ، بیّنه ، حاکم ، افق»

 

مقدمه:

« وَ القَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عَادَ کَالعرْجُونِ الْقَدیمِ.»

« و برای گردش ماه منازلی معین کردیم (که در آن منازل سیر می کند) تا مانند شاخه خشک خرما باز گردد.»

پیش از گام نهادن در  وادی تحقیق و پژوهش با مجهولات عدیده ای در مورد هلال مواجه بودم ، به گونه ایکه در زمره «یسئلونک عن الاهله ...»

قرار داشتم ، نه از جنبه تکوینی هلال و نه از بعد فقهی آن ، اطلاعات چندانی نداشتم .اینکه چرا ماه ،‌این سلطان شب ، گاهی بیست و نه روزه و گاهی سی روز بطول می انجامد،زمانی بصورت هلال باریک ظاهر می شود ،‌و پس از اینکه مبدل به قرص کامل می گردد، مجددا به شکل هلال در می آید و به مدت یک یادو شب،‌رخ زیبایش را از زمینیان می پوشاند.

گروهی امروز نماز عید می خواندند و می گفتند«اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا...» و فردا گروه دیگری در همان شهر و گاه در همان مسجد ،‌عین همین عبارت را می گفتند و معلوم نبود منظور از «للمسلمین»در این عبارات کیست؟!

عده ای به هم تبریک عید می گفتند و جماعتی در حال روزه بودند و دعای «یا علی یاعظیم ...و هذا شهر عظمته و کرمته...و هو شهر رمضان...»می خواندند و گاه در یک لحظه و حتی یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شد ، در حالی که اسلام دین «توحید»در تمام زمینه ها ست و خواهیم دید حتی با وجود اختلاف فتاوی هیچ موجبی برای این اختلاف ها نیست.

مردم از این بیم دارند که در سال های بعد نیز این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از نا آگاهان تعلیمات اسلام را زیر سوال ببرند.این امر هنگامی  نگران کننده تر می شود که می بینیم در اغلب کشورهای اسلامی مساله رویت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند،‌ولی در کشور ما چگونه است؟

شاید تنها ما هستیم که این مساله را حل نکرده ایم ، با این که فقهای قوی وآگاهی داریم. مشکل اصلی در این است که با مساله رویت هلال که از «موضوعات»است مانند یک مساله فقهی و«حکمی از احکام شرع»برخورد می کنیم .در حالی که می دانیم مردم هر چند در مسائل و احکام فقهی یا باید مجتهد باشد یا از مجتهدی پیروی کنند، ولی در موضوعات (مانند رویت هلال)هر کس می تواند به یقین و اطمینان خود عمل کند.

توضیح این که وجوب روزه ماه مبارک رمضان از ضرویات اسلام و واضحات قرآن است و هیچ کس در آن تردید ندارد،و چون اصل وجوب از ضروریات دین است، طبعا تقلید هم در آن راه  ندارد ؛ولی در احکام ،‌جزئیات،‌شرایط و موانع روزه باید یا مجتهد بود یا از مجتهدان آگاه تبعیّت کرد.امّا این که امروز ماه مبارک رمضان است ، یا نیست ، از موضوعاتی است که هر کس می تواند در آن به تشخیص خود عمل کند ،‌یعنی هر گاه بر کسی ثابت شد که روز اول ماه رمضان است می تواند روزه بگیرد و اگر عید ثابت شد ،‌افطار کند.

 

فهرست مطالب:

مقدمه

«روش تحقیق»

«قلمرو تحقیق»

«بیان مسأله»

«پیشینه تحقیق»

هدف تحقیق:

۱-۱ «بخش اول»: واژه شناسی

۱-۱-۱ماده «هلل» و مشتقات آن در کتابهای لغت

۱-۱-۲ماده «هلل» در احادیث و قرآن

۱-۱-۳وجه تسمیه هلال

۱-۲بخش دوم : ‌آشنایی با تقویم هجری

۱-۲-۱تقویم هجری قمری

۱-۲-۲مبانی تقویم هجری قمری

۱-۲-۳تقویم هجری قمری هلالی

۱-۲-۴تقویم هجری قمری قرار دادی

۱-۲-۵چرا در تقویم هجری قمری اختلاف پیش می آید؟

۱-۲-۶مقایسه ی تقویم هجری شمسی و هجری قمری

۱-۳ «بخش سوم»تنجیم و ستاره شناسی

۱-۳-۱تعریف علم نجوم

۱-۳-۲حکم تنجیم

۱-۳-۲-۱خبر دادن از تحولات فلکی

۱-۳-۳ادله جواز علم نجوم

۱-۳-۳-۱روایاتی که دلالت بر مذموم بودن علم نجوم دارند.

۱-۳-۲-۲- اخبار از آینده با توجه به اوضاع فلکی بدون اعتقاد به تاثیرات آنها:

۱-۳-۲-۳اخبار از حوادث با اعتقاد به حیات افلاک و عدم استقلال آنها در تاثیر بر رویدادهای زمینی

۱-۳-۴چند مساله مرتبط با تنجیم

۱-۳-۴-۱آیا تصدیق منجم و ترتیب اثر دادن به سخن او جایز است ؟

۱-۳-۴-۲آیا یاد گیری و یاد دادن علم نجوم جایز است؟

۱-۳-۴-۳آیا حکم رمل و فال و کار هایی از این قبیل مثل تنجیم است؟

۲-۱بخش اول : «نگرشی بر رویت هلال در علم نجوم»

۲-۱-۱پیدایش ماه

۲-۱-۲وضعیت تکوینی ماه

۲-۱-۳کرویّت یا مسطح بودن زمین

۲-۱-۴مدار گردش ماه

۲-۱-۵قوانین کپلر

۲-۱-۶اهله ی ماه

۲-۱-۷حرکات ماه

۲-۲بخش دوم «بررسی پدیده های وابسته به مدار ماه »

۲-۲-۱جزر و مد

۲-۲-۲خورشید گرفتگی (کسوف)

۲-۲-۳ج)ماه گرفتگی (خسوف)

۲-۲-۴مشاهده نور زمین تاب

۲-۲-۵جهت یابی به وسیله ماه

۲-۳بخش سوم – ماههای قمری

۲-۳-۱انواع ماه قمری

۲-۳-۱-۱ماه قمری حسابی

۲-۳-۱-۲ماه قمری متوسط

۲-۳-۱-۳ماه قمری هلالی فلکی

۲-۳-۱-۴ماه قمری هلالی شرعی

۲-۳-۲پدیده قران نیّرین یا حالت مقارنه و محاق

۲-۳-۳رکوردهای رؤیت هلال

۲-۳-۴آشنایی با معیارهای رؤیت هلال

الف- معیار بابلی ها

ب- ضابطه های رؤیت دوره ی اسلامی

ج- معیار فادرینگهم(father ingham)

ج-(mounder) معیار ماندر

۳-۱بخش اول : «رؤیت و اثبات هلال»

۳-۱-۱دلالت قرآن بر اعتبار رؤیت

۳-۱-۲دلالت احادیث بر اعتبار رؤیت

۳-۱-۳اتفاق فقیهان بر اعتبار رؤیت

۳-۱-۴فروع رؤیت

۳-۱-۴ -۱فرع اول : انفراد در رؤیت

۳-۱-۴-۱-۱دلایل اعتبار انفراد در رؤیت

الف-اطلاق احادیث رؤیت

ب-احادیث خاص

ج- قرآن

د:عقل:

۳-۱-۴-۲فرع دوم رؤیت ،راهی علم آور

۳-۱-۵مؤید ها

۳-۱-۶دلائل عدم اعتبار رؤیت هلال با چشم مسلح

۳-۱-۷مؤیدات و شواهد عدم اعتبار رؤیت هلال با چشم مسلح

۳-۱-۸ادلّه و مؤیّد ات اعتبار رؤیت با چشم مسلح

۳-۱-۹رؤیت قبل از زوال

۳-۱-۱۰بررسی روایات دیدن هلال در طول روز

۳-۱-۱۱دیدگاه فقیهان ،درباره دیدن هلال در روز

۳-۱-۱۲نظر عامه در دیدن هلال در روز.

۳-۱-۱۳تطوق وغیوبت شفق

۳-۲« بخش دوم : بیّنه»

۳-۲-۱بیّنه در لغت

۳-۲-۲بیّنه در قرآن

۳-۲-۳بیّنه در اصطلاح

۳-۲-۴بیّنه در روایات

۳-۲-۵بیّنه از دیدگاه فقها

۳-۲-۶مفهوم عدالت

۳-۲-۷معانی شهادت

۳-۲-۸ویژگیها و شرایط شهادت

۳-۲-۸-۱عدالت

۳-۲-۸-۲ذکوریت

۳-۲-۸-۳توافق در اوصاف

۳-۲-۸-۴شهادت بر رؤیت

۳-۲-۹دیدگاههای فقیهان شیعه در شمارشاهدان رؤیت هلال

۳-۲-۹-۱گواهی یک عادل

۳-۲-۹-۲گواهی پنجاه عادل

۳-۲-۹-۳رؤیت مطلقاً به بیّنه ثابت نمی شود

۳-۲-۹-۴رؤیت به بیّنه (دو شاهد) مطلقاً ثابت می شود

۳-۲-۱۰دیدگاه فقهای عامه

۳-۲-۱۱فـروع بیّنه

۳-۲-۱۱-۱شهادت بر شهادت

۳-۲-۱۱-۲آیا بیّنه علم آور است؟

۳-۳بخش سوم :‌ «شیاع»

۳-۳-۱تعریف تواتر و شیاع از نظر فقها

۳-۳-۲شیاع در آثار فقها

۳-۳-۳بررسی استقلال یا وحدت تواتر و شیاع ،از نظر فقها

۳-۳-۴دلائل حجیّت تواتر و شیاع مفید علم

۳-۳-۵ «شیاع ظنّی»

۳-۳-۶دلایل حجیّت شیاع ظنّی

۳-۳-۶-۱فحوای حجیّت بیّنه

۳-۳-۶-۲روایات

۳-۳-۶-۳سیره عقلا

۳-۳-۷نقد و بررسی ودلایل شیاع ظنّی

۳-۴بخش چهارم :‌ «گذشت سی روز و اثبات هلال»

۳-۴-۱دلایل اعتبار گذشت سی روز

۳-۴-۱-۱اجماع

۳-۴-۱-۲روایات

۳-۴-۱-۳علم عادی

۳-۴-۲دلایل فقها بر گذشت سی روز

۳-۴-۳فروع قاعده گذشت سی روز

۳-۴-۳-۱فرع اول

۳-۴-۳-۲فرع دوم

۳-۴-۳-۳فرع سوم

۳-۴-۳-۴فرع چهارم

۳-۵بخش پنجم: «حکم حاکم»

۳-۵-۱تعاریف حکم حکومتی

۳-۵-۲برخی مصادیق حکم حکومتی

۳-۵-۳نظریه ها در مورد سنخ حکم حکومتی

۳-۵-۳-۱نظریه نخست :احکام حکومتی ، احکامی اولیه هستند

۳-۵-۳-۲نظریه دوم : احکام حکومتی ، احکامی ثانویه هستند

۳-۵-۳-۳نظریه سوم : نسبت میان احکام ثانویه و احکام حکومتی ، عموم و خصوص من وجه است.

۳-۵-۳-۴نظریه چهارم احکام حکومتی ، نه از احکام اولیه هستند و نه از احکام ثانویه (نظریه مختار).

۳-۵-۴دو نکته در خصوص تعارض حکم حکومتی

۳-۵-۵حکم حاکم به ثبوت هلال

۳-۵-۶عدم حجیّت حکم حاکم مطلقاً

۳-۵-۷دلائل عدم حجیّت حکم حاکم

۳-۵-۸نقد و بررسی

۳-۵-۹حجیّت حکم حاکم

۳-۵-۱۰دلائل حجیّت حکم حاکم در رؤیت هلال

۳-۵-۱۰-۱عموم و اطلاقات

۳-۵-۱۰-۲شیوه فقها در کتابهای فقهی

۳-۵-۱۰-۳روایات خاصه

۳-۵-۱۰-۴سیره

۳-۵-۱۰-۵سیره پیامبر(ص)

۳-۵-۱۰-۶سیره خلفا

۳-۵-۱۰-۷سیره ائمه(ع)

۳-۵-۱۰-۸هلال از امور حسبیه

۳-۵-۱۱آراء دیگری در خصوص حکم حاکم

۳-۵-۱۱-۱اصالت حکم حاکم

۳-۵-۱۱-۲قول به تفصیل

۳-۵-۱۱-۳تفصیل بین هلال رمضان و شوال

۳-۵-۱۲چگونگی حکم

۳-۵-۱۳قلمرو نفوذ حکم حاکم در رؤیت هلال

۳-۵-۱۴حرمت نقض حکم حاکم

۳-۵-۱۵ «ادله عدم جواز نقض»

۳-۵-۱۶موارد جواز نقض حکم حاکم

۳-۵-۱۷حکم حاکم اهل سنّت در ثبوت هلال

۳-۵-۱۸ادله حجیّت حکم حاکم اهل سنّت

۳-۵-۱۸-۱سیره ائمه اطهار(ع)

۳-۵-۱۸-۲دلائل قائلان به عدم اجزا

۳-۵-۱۸-۳دلائل قائلان به اجزا

۴-۱بخش اول « افقها »

۴-۱-۱نظریه مشهور

۴-۱-۲دیدگاه غیر مشهور

۴-۱-۳نظر فقهای عامه

۴-۱-۴خلاصه دیدگاهها

۴-۱-۵معیار در نزدیکی و دوری شهرها

۴-۱-۵-۱اختلاف در طلوع و غروب خورشید

۴-۱-۵-۲امکان رؤیت با نبود مانع

۴-۱-۵-۳اختلاف اقالیم و تفاوت مناظر

۴-۱-۵-۴منزله و مرحله

۴-۱-۶دلایل قائلان به عدم تعمیم

۴-۱-۶-۱ظاهر آیه شریفه

۴-۱-۶-۲روایات

الف. روایات رؤیت هلال.

ب- روایات شهادت به رؤیت

۴-۱-۶-۳قیاس رؤیت هلال به طلوع و غروب خورشید.

۴-۱-۶-۴عقل

۴-۱-۶-۵سیره مسلمانان

۴-۱-۶-۶اجماع

۴-۱-۶-۷شهرت

۴-۱-۶-۸روایت کُرَیب

۴-۲بخش دوم «دلایل دیدگاه غیر مشهور» یا دلایل تعمیم ثبوت هلال

۴-۲-۱قرآن :‌

۴-۲-۲روایات

۴-۲-۲-۱اطلاق رؤیت:‌

۴-۲-۲-۲اطلاقات روایات بینه :

۴-۲-۳روایات خاصه.

۴-۲-۴رؤیت طریقیت دارد نه موضوعیت

۴-۲-۵مویدات نظریه تعمیم

۴-۲-۵-۱وحدت لیله القدر

۴-۲-۵-۲وحدت عید فطر و قربان

۴-۲-۵-۳دعای سمات

۴-۲-۵-۴سیره پیامبر(ص)

۴-۲-۵-۵علم

۴-۲-۵-۶مذاق شرع

۴-۲-۵-۷عدم معیار برای دوری ونزدیکی

۴-۲-۵-۸حرمت روزه در روز عید فطر و قربان

۴-۲-۵-۹پیامدها

نتیجه :

پیشنهادات:

«فصل پنجم»

ضمائم :

۱- جدایی زاویه ای

۲- مقارنه ماه و خورشید

۳- سن ماه

۴- حد دانژون

۵- مدت مکث

۶- ارتفاع هلال

۷- اختلاف سمت

۸- فاز ماه

۹- طول کمان هلال

۱۰- نا پیوستگی هلال

۱۱- ضخامت بخش میانی

۱۲- فاصله ماه از زمین

منابع و مآخذ

 

منابع ومأخذ:

1. قرآن کریم

2. صحیفه سجادیه

3- انصاری (الشیخ الاعظم)، مرتضی ، المکاسب المحرمه ، قم ،موسسه مطبوعاتی دار الکتاب ، 1214.

4- ابن رشد ،احمد بن محمد،‌ بدایه الاسلام ، بیروت،دارالمعرفه ، بی تا .

5- ابن رشد ،‌احمد بن محمد، بدایه المجتهد و نهایه المقتصد ، دمشق ،جلد، ‌دارالفکر ، 1415 ه.ق.

6- ابن ادریس (الشیخ ابی جعفر)، محمد بن منصور، السرائر، قم،‌انتشارات اسلامی ، وابسته به جامعه مدرسین ، 1410 .

7- آرام ،‌احمد،‌تاریخ اسلام ،‌تهران ،‌امیرکبیر،‌1377 هجری شمسی.

8- اچ تامسون ،‌رابرت جسترو و مالکم ،‌مبانی و مرزهای ستاره شناسی،‌مشهد، ‌ترجمه تقی عدالتی و جمشید قنبری،انتشارات آستان قدس رضوی، 1363 .

9- ابن منظور،‌ ‌محمد بن مکرم ،‌لسان العرب،‌‌بیروت ،دارصادر،‌بی تا10- انیس،‌ابراهیم ،‌المعجم الوسیط،‌بی جا،‌ مکتب نشر‌ الثقافه الاسلامیه ، 1412 هجری قمری.

11- آملی ،‌محمد تقی ،‌مصباح الهدی،‌‌مشهد ،مطبعه فردوسی ،‌بی تا .

12- انصاری،‌عبدالله ،‌مجموعه رسائل فقهیه و اصولیه ، قم ، ‌انشارات مفید ،،‌بی تا .

13- انصاری ، محمد بن احمد ، الجامع الاحکام القرآن، بیروت ، دار احیاء التراث العربی، بی تا.

14- اصفهانی ،‌الراغب حسین،‌معجم مفردات الفاظ القرآن ،‌بی جا،‌درالکتاب العربی،‌بی تا15- ابن حیان اندلسی،‌محمد بن یوسف ،‌تفسیر البحر المحیط،‌بی جا،‌دار الکتب العلمیه ،‌چاپ اول،‌1413

16- ابن کثیر،عماد الدین،‌ ‌تفسیر قرآن العظیم ،‌‌بیروت ،دار المعرفه ،‌بی تا

17-  ابن بابویه القمی ‌(شیخ صدوق)،‌ابو جعفر محمد ،‌من لا یحضره الفقیه ،‌‌قم ،منشورات جماعه   المدرسین فی الحوزه العلمیه ،‌1392 هجری.

18-  بحرانی ، شیخ یوسف ، حدائق الناضره ، نجف اشرف ، دار الکتب الاسلامیه ،19- بکائی(‌شیخ)، محمد حسن ،‌ترتیب العین ،‌قم ،‌مؤسسه النشر الاسلامی ،‌1414 هجری قمری .

20- جابری عربلو ،‌محسن ، فرهنگ اصطلاحات فقه ،‌تهران ،‌امیرکبیر ،‌بی تا.

21- جزیری ،‌عبدالرحمان ،‌الفقه علی المذاهب الاربعه ، بیروت، ‌داراحیاء التراث العربی .

22- جزری،‌مبار ک بن محمد ،‌النهایه فی غریب الحدیث و الاثر،‌بی جا،‌ دار احیاء‌ الکتب العربیه ، ‌1383 هجری قمری23- جبعی عاملی،‌محمّد بن مکّی(شهید اوّل)،الدروس الشرعیه، قم،‌انتشارات اسلامی ،‌‌وابسته به جامعه مدرسین ‌بی تا .

24- حر عاملی،محمد بن حسن ،وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشرعیه، بیروت ، دار احیاءالتراث العربی ، 1391.

25- حلی (علامه) ، حسن بن یوسف ، منتهی المطلب ، بی جا ، چاپ سنگی ، بی تا

26- حلی(محقّق) ، نجم الدین ابولقاسم ، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ، بیروت ، دارالاضوا ، 1403.

27- حلی ، حسن بن یوسف ، مختلف الشیعه ‌فی احکام الشریعه ، تهران ،‌دانشگاه تهران1334.

28- حلی ،نجم الدین ابولقاسم ،‌المعتبر ،بی جا،‌ چاپ سنگی ، بی تا .

29- حلّی ،‌حسن بن یوسف ‌،تذکره الفقها،‌تهران ،‌‌المکتبه المرتضویه ،‌1400 قمری.

30-حلّی، ابن فهد . مهذب البارع فی شرح مختصر النافع ،بی جا،‌‌انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم . بی تا.

31- حلّی،‌حسن بن یوسف،‌تحریر الاحکام ، بی جا ، ‌مؤسسه طوس ، بی تا32- حکیم ،‌محمد تقی ،الاصول العامه للفقه المقارن ، بی جا،‌‌موسسه آل البیت. بی تا.

33-طبرسی،‌ فضل بن حسن ،‌مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، ‌بیروت ،‌دار احیاء‌التراث العربی،‌1379 .

34- حسینی طهرانی،‌سید محمد حسین،‌رساله حول مسئله رؤیه الهلال،‌بی جا،‌ بی تا.

35- حسینی،حجت الحق،‌عمیق ،‌مجید،‌مجموعه جهان اسرار آمیز فضا، تهران ،‌پیدایش، ‌1382

36- حلبی،‌ابو صلاح ،‌تحقیق رضا استادی ،‌کافی،‌اصفهان ،‌مکتبه الامام امیر المؤمنین،‌بی تا.

37- حسن زاده ،‌امیر،‌احمدی،‌محمد،‌شعبانی،‌یوسف،‌ماه نو مبانی علمی رؤیت هلال،‌‌مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی،‌چاپ اول،1387 هجری شمسی.

38- حسینی،‌سید احمد، رسائل الشریف المرتضی،‌‌قم ، (رساله فی الرد علی اصحاب العدد). دار القرآن الکریم ،‌بی تا

39- حسینی الزبیدی،‌محمد مرتضی ،‌تاج العروس ،‌ بی جا،‌مطبعه حکومه الکویت ،‌1391 هجری قمری.

40- حائری،‌ابراهیم ‌،کاوشی نو در فقه اسلامی،‌ قم ، ‌انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،‌ش 15-16 ،‌‌بهار و تابستان 1377 . ‌

41- حماد الجوهری ،‌اسماعیل ،‌الصحاح،‌‌بیروت ،دار العلم للملایین ،‌1399 هجری قمری.

42- خمینی ، روح الله ، تحریر الوسیله ، تهران،مکتبه الاعتماد، 1403ق.

43- خمینی ،‌روح الله ،‌ولایت فقیه ،‌قم ،‌امیر کبیر،‌1360

44- خرازی،‌محسن ،‌مجله فقه اهل بیت ،‌1377،‌شماره 43و45و49 .

45- خوانساری،‌سید احمد،‌جامع المدارک فی شرح المختصر النافع ، قم ،‌دوّم ،‌مؤسسه اسماعیلیان ،‌ ‌1405 قمری.

46- خوانساری ،‌محمد باقر بن رحیم ،‌جوامع الفقهیه ، ‌‌بی جا ،متشکل از یازده کتاب ،‌1276 هجری.

47- خواجه پور،‌محمدرضا ،‌نجوم به زبان ساده ،‌تهران ،‌انتشارات گیتاشناسی،‌1369

48- دهخدا،‌علی اکبر،‌لغت نامه ‌،بی جا ،‌ زیر نظر دکتر محمد معین ،‌چاپخانه دولتی ایران ،‌1337 هجری شمسی .

49- ‌رِضَا ،محمد رشید ،‌المنار،‌بیروت ، ‌دارالمعرفه ،‌بی تا

50- راوندی،‌قطب الدین ،‌فقه القرآن ،‌‌بیروت ،در سلسله الینابیع الفقهیه،‌الدار الاسلامیه ،‌1410 هجر ی قمری.

51- زحیلی ،‌وهبه ،‌الفقه الاسلامی و ادلته ، دمشق ، دارالفکر،1418 قمری

52-زمخشری،محمد بن عمر ،‌اساس البلاغه ، بی جا ،‌ ‌تحقیق عبدالرحیم محمود،‌ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ،‌بی تا .

53- سبزواری ، سید عبدالاعلی ، مهذب الاحکام ، نجف ،مطبعه الادب ، ‌1980 م.

54- سبزواری، (محقق) ،‌ محمد باقر بن محمد، کفایه الاحکام ، ‌قم ،‌1300

55- سجستانی،‌ابو داود سلیمان ، سنن ابی داود،‌بیروت ،داراحیاء التراث العربی ،‌بی تا .

56-سیوطی ،‌جلال الدین عبدالرحمان ، جامع الاحادیث . دمشق ، بی تا

57- سوره(‌ابوعیسی)، محمدبن عیسی ، ‌سنن ترمذی،‌بیروت ،‌دار احیاء‌التراث العربی،‌بی تا

58-  شیرازی،‌محمّد ،‌الفقه ،‌دار العلوم ،‌بیروت ،‌چاپ دوم ،‌1408 قمری.

59- صیاد ،‌محمدرضا ،‌تقویم هجری شمسی ،بی جا ،‌ ‌مهر 1377،‌شماره 37،‌مجله نجوم .

60- صیاد ،‌محمدرضا،‌باقری،‌محمد‌،طاری،‌حسن ،‌بررسی نقش مشخصه سن هلال ماه در پیش بینی رؤیت هلال ماههای قمری،‌ بی جا ‌، ماهنامه نجوم ،‌شماره 63، 1375

61- صیاد ،‌محمدرضا،‌باقری،‌محمد‌،طارمی،‌حسن ، رکورد را شکستند،‌ بی جا ،‌ ماهنامه نجوم ،‌مجله شماره 7،‌تیر 1376.

62- طوسی ، ابی جعفر محمد بن حسن ، المبسوط فی فقه الامامیه ،بی جا، المکتبه ، المرتضویه لاحیاء و آثار الجعفریه 1387 ه.

63-  طوسی (شیخ الطائفه) ابی جعفر بن الحسن ، تهذیب الاحکام ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، 1390 هجری)

64- طباطبایی حکیم ،‌سید محسن ،مستمسک العروه الوثقی ، قم، داراکتب العلمیه ،‌بی تا

65-  طباطبائ

دانلود با لینک مستقیم


پروژه بررسی راه های اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید. doc

دانلود پایان نامه راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

اختصاصی از رزفایل دانلود پایان نامه راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید


دانلود پایان نامه راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

پیش از گام نهادن در  وادی تحقیق و پژوهش با مجهولات عدیده ای در مورد هلال مواجه بودم ، به گونه ایکه در زمره «یسئلونک عن الاهله ...»  قرار داشتم ، نه از جنبه تکوینی هلال و نه از بعد فقهی آن ، اطلاعات چندانی نداشتم .اینکه چرا ماه ،‌این سلطان شب ، گاهی بیست و نه روزه و گاهی سی روز بطول می انجامد،زمانی بصورت هلال باریک ظاهر می شود ،‌و پس از اینکه مبدل به قرص کامل می گردد، مجددا به شکل هلال در می آید و به مدت یک یادو شب،‌رخ زیبایش را از زمینیان می پوشاند.
گروهی امروز نماز عید می خواندند و می گفتند«اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا...» و فردا گروه دیگری در همان شهر و گاه در همان مسجد ،‌عین همین عبارت را می گفتند و معلوم نبود منظور از «للمسلمین»در این عبارات کیست؟!
عده ای به هم تبریک عید می گفتند و جماعتی در حال روزه بودند و دعای «یا علی یاعظیم ...و هذا شهر عظمته و کرمته...و هو شهر رمضان...»می خواندند و گاه در یک لحظه و حتی یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شد ، در حالی که اسلام دین «توحید»در تمام زمینه ها ست و خواهیم دید حتی با وجود اختلاف فتاوی هیچ موجبی برای این اختلاف ها نیست.
مردم از این بیم دارند که در سال های بعد نیز این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از نا آگاهان تعلیمات اسلام را زیر سوال ببرند.این امر هنگامی  نگران کننده تر می شود که می بینیم در اغلب کشورهای اسلامی مساله رویت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند،‌ولی در کشور ما چگونه است؟
شاید تنها ما هستیم که این مساله را حل نکرده ایم ، با این که فقهای قوی وآگاهی داریم. مشکل اصلی در این است که با مساله رویت هلال که از «موضوعات»است مانند یک مساله فقهی و «حکمی از احکام شرع»برخورد می کنیم .در حالی که می دانیم مردم هر چند در مسائل و احکام فقهی یا باید مجتهد باشد یا از مجتهدی پیروی کنند، ولی در موضوعات (مانند رویت هلال)هر کس می تواند به یقین و اطمینان خود عمل کند.
توضیح این که وجوب روزه ماه مبارک رمضان از ضرویات اسلام و واضحات قرآن است و هیچ کس در آن تردید ندارد،و چون اصل وجوب از ضروریات دین است، طبعا تقلید هم در آن راه  ندارد ؛ولی در احکام ،‌جزئیات،‌شرایط و موانع روزه باید یا مجتهد بود یا از مجتهدان آگاه تبعیّت کرد.امّا این که امروز ماه مبارک رمضان است ، یا نیست ، از موضوعاتی است که هر کس می تواند در آن به تشخیص خود عمل کند ،‌یعنی هر گاه بر کسی ثابت شد که روز اول ماه رمضان است می تواند روزه بگیرد و اگر عید ثابت شد ،‌افطار کند.
گر چه مردم روی اعتمادی که به مراجع دارند در این گونه موضوعات مهم نیز به سراغ مراجع می روند تا بهتر تشخیص دهند ،‌اما مراجع از نظر شرعی هیچ الزامی به نظر دادن در باره این موضوع ندارند و می توانند  بگویند این مساله از موضوعات است و خودتان تحقیق کرده و عمل کنید.
از سوی دیگر اگر هر یک از مردم در این مساله که جنبه عمومی و اجتماعی دارد،جداگانه به تحقیق بپردازد اختلافات زیادی ،‌به سبب تعدد منابع تحقیق ، به وجود می آیدکه با روح اسلام سازگار نیست. همان گونه که رجوع به مراجع به طور جداگانه نیز از این مشکل  دور نخواهد بود ،‌زیرا ممکن است چند نفر از شهود نزدیک مرجع بزرگوار به گونه ای گواهی می دهند و چند نفر به شکل دیگر نزد مرجع بزرگوار دیگری ،‌یا شهود که نزدیک مرجع گواهی می دهند، ممکن است مورد اعتماد دیگری نباشند، یا اصلا شهودی که نزد این مرجع می روند ،‌موفق به درک محضر مرجع دیگر نشوند.این امور سبب می شود هلال ماه بر یکی ثابت شود، و بر دیگری ثابت نگردد ،‌و اختلاف جانکاه و نگران کننده ای میان مردم پیدا شود و عظمت عید و ماه مبارک و شعائر مربوط به آن زیر سوال رود و حتی به یک شهر و در یک خانه نیز کشیده شود.

مقدمه
«روش تحقیق»
«قلمرو تحقیق»
«بیان مسأله»
«پیشینه تحقیق»
هدف تحقیق:
۱-۱ «بخش اول»: واژه شناسی
۱-۱-۱ ماده «هلل» و مشتقات آن در کتابهای لغت
۱-۱-۲ ماده «هلل» در احادیث و قرآن
۱-۱-۳ وجه تسمیه هلال :‌
۱-۲ بخش دوم : ‌آشنایی با تقویم هجری
۱-۲-۱ تقویم هجری قمری
۱-۲-۲ مبانی تقویم هجری قمری
۱-۲-۳ تقویم هجری قمری هلالی
۱-۲-۴ تقویم هجری قمری قرار دادی
۱-۲-۵ چرا در تقویم هجری قمری اختلاف پیش می آید؟
۱-۲-۶ مقایسه ی تقویم هجری شمسی و هجری قمری
۱-۳ «بخش سوم»تنجیم و ستاره شناسی
۱-۳-۱ تعریف علم نجوم :‌
۱-۳-۲ حکم تنجیم :
۱-۳-۲-۱ خبر دادن از تحولات فلکی :
۱-۳-۳ ادله جواز علم نجوم
۱-۳-۳-۱ روایاتی که دلالت بر مذموم بودن علم نجوم دارند.
۱-۳-۲-۲- اخبار از آینده با توجه به اوضاع فلکی بدون اعتقاد به تاثیرات آنها:
۱-۳-۲-۳ اخبار از حوادث با اعتقاد به حیات افلاک و عدم استقلال آنها در تاثیر بر رویدادهای زمینی
۱-۳-۴ چند مساله مرتبط با تنجیم
۱-۳-۴-۱ آیا تصدیق منجم و ترتیب اثر دادن به سخن او جایز است ؟
۱-۳-۴-۲ آیا یاد گیری و یاد دادن علم نجوم جایز است؟
۱-۳-۴-۳ آیا حکم رمل و فال و کار هایی از این قبیل مثل تنجیم است؟
۲-۱ بخش اول : «نگرشی بر رویت هلال در علم نجوم»
۲-۱-۱ پیدایش ماه
۲-۱-۲ وضعیت تکوینی ماه
۲-۱-۳ کرویّت یا مسطح بودن زمین
۲-۱-۴ مدار گردش ماه
۲-۱-۵ قوانین کپلر
۲-۱-۶ اهله ی ماه
۲-۱-۷ حرکات ماه
۲-۲ بخش دوم «بررسی پدیده های وابسته به مدار ماه »
۲-۲-۱ جزر و مد :
۲-۲-۲ خورشید گرفتگی (کسوف)
۲-۲-۳ ج)ماه گرفتگی (خسوف)
۲-۲-۴ مشاهده نور زمین تاب
۲-۲-۵ جهت یابی به وسیله ماه
۲-۳ بخش سوم – ماههای قمری
۲-۳-۱ انواع ماه قمری
۲-۳-۱-۱ ماه قمری حسابی :
۲-۳-۱-۲ ماه قمری متوسط:
۲-۳-۱-۳ ماه قمری هلالی فلکی :
۲-۳-۱-۴ ماه قمری هلالی شرعی :
۲-۳-۲ پدیده قران نیّرین یا حالت مقارنه و محاق
۲-۳-۳ رکوردهای رؤیت هلال
۲-۳-۴ آشنایی با معیارهای رؤیت هلال
الف- معیار بابلی ها
ب- ضابطه های رؤیت دوره ی اسلامی
ج- معیار فادرینگهم(father ingham)
ج-(mounder) معیار ماندر
۳-۱ بخش اول : «رؤیت و اثبات هلال»
۳-۱-۱ دلالت قرآن بر اعتبار رؤیت :
۳-۱-۲ دلالت احادیث بر اعتبار رؤیت
۳-۱-۳ اتفاق فقیهان بر اعتبار رؤیت
۳-۱-۴ فروع رؤیت
۳-۱-۴ -۱ فرع اول : انفراد در رؤیت
۳-۱-۴-۱-۱ دلایل اعتبار انفراد در رؤیت
الف-اطلاق احادیث رؤیت :
ب-احادیث خاص :
ج- قرآن:
د:عقل:
۳-۱-۴-۲ فرع دوم رؤیت ،راهی علم آور
۳-۱-۵ مؤید ها
۳-۱-۶ دلائل عدم اعتبار رؤیت هلال با چشم مسلح
۳-۱-۷ مؤیدات و شواهد عدم اعتبار رؤیت هلال با چشم مسلح
۳-۱-۸ ادلّه و مؤیّد ات اعتبار رؤیت با چشم مسلح
۳-۱-۹ رؤیت قبل از زوال
۳-۱-۱۰ بررسی روایات دیدن هلال در طول روز
۳-۱-۱۱ دیدگاه فقیهان ،درباره دیدن هلال در روز
۳-۱-۱۲ نظر عامه در دیدن هلال در روز.
۳-۱-۱۳ تطوق وغیوبت شفق
۳-۲« بخش دوم : بیّنه»
۳-۲-۱ بیّنه در لغت :
۳-۲-۲ بیّنه در قرآن
۳-۲-۳ بیّنه در اصطلاح :
۳-۲-۴ بیّنه در روایات
۳-۲-۵ بیّنه از دیدگاه فقها
۳-۲-۶ مفهوم عدالت
۳-۲-۷ معانی شهادت
۳-۲-۸ ویژگیها و شرایط شهادت
۳-۲-۸-۱ عدالت :
۳-۲-۸-۲ ذکوریت:
۳-۲-۸-۳ توافق در اوصاف
۳-۲-۸-۴ شهادت بر رؤیت
۳-۲-۹ دیدگاههای فقیهان شیعه در شمارشاهدان رؤیت هلال
۳-۲-۹-۱ گواهی یک عادل :
۳-۲-۹-۲ گواهی پنجاه عادل:
۳-۲-۹-۳ رؤیت مطلقاً به بیّنه ثابت نمی شود.
۳-۲-۹-۴ رؤیت به بیّنه (دو شاهد) مطلقاً ثابت می شود .
۳-۲-۱۰ دیدگاه فقهای عامه :‌
۳-۲-۱۱ فـروع بیّنه
۳-۲-۱۱-۱ شهادت بر شهادت :
۳-۲-۱۱-۲ آیا بیّنه علم آور است؟
۳-۳ بخش سوم :‌ «شیاع»
۳-۳-۱ تعریف تواتر و شیاع از نظر فقها
۳-۳-۲ شیاع در آثار فقها
۳-۳-۳ بررسی استقلال یا وحدت تواتر و شیاع ،از نظر فقها
۳-۳-۴ دلائل حجیّت تواتر و شیاع مفید علم
۳-۳-۵ «شیاع ظنّی»
۳-۳-۶ دلایل حجیّت شیاع ظنّی
۳-۳-۶-۱ فحوای حجیّت بیّنه:
۳-۳-۶-۲ روایات :
۳-۳-۶-۳ سیره عقلا :
۳-۳-۷ نقد و بررسی ودلایل شیاع ظنّی
۳-۴ بخش چهارم :‌ «گذشت سی روز و اثبات هلال»
۳-۴-۱ دلایل اعتبار گذشت سی روز
۳-۴-۱-۱ اجماع:
۳-۴-۱-۲ روایات:
۳-۴-۱-۳ علم عادی:
۳-۴-۲ دلایل فقها   بر گذشت سی روز :
۳-۴-۳ فروع قاعده گذشت سی روز
۳-۴-۳-۱ فرع اول :
۳-۴-۳-۲ فرع دوم:
۳-۴-۳-۳ فرع سوم :
۳-۴-۳-۴ فرع چهارم
۳-۵ بخش پنجم: «حکم حاکم»
۳-۵-۱ تعاریف حکم حکومتی
۳-۵-۲ برخی مصادیق حکم حکومتی
۳-۵-۳ نظریه ها در مورد سنخ حکم حکومتی
۳-۵-۳-۱ نظریه نخست :احکام حکومتی ، احکامی اولیه هستند
۳-۵-۳-۲ نظریه دوم : احکام حکومتی ، احکامی ثانویه هستند
۳-۵-۳-۳ نظریه سوم : نسبت میان احکام ثانویه و احکام حکومتی ، عموم و خصوص من وجه است.
۳-۵-۳-۴ نظریه چهارم احکام حکومتی ، نه از احکام اولیه هستند و نه از احکام ثانویه (نظریه مختار).
۳-۵-۴ دو نکته در خصوص تعارض حکم حکومتی
۳-۵-۵ حکم حاکم به ثبوت هلال
۳-۵-۶ عدم حجیّت حکم حاکم مطلقاً
۳-۵-۷ دلائل عدم حجیّت حکم حاکم
۳-۵-۸ نقد و بررسی
۳-۵-۹ حجیّت حکم حاکم
۳-۵-۱۰ دلائل حجیّت حکم حاکم در رؤیت هلال
۳-۵-۱۰-۱ عموم و اطلاقات
۳-۵-۱۰-۲ شیوه فقها در کتابهای فقهی
۳-۵-۱۰-۳ روایات خاصه
۳-۵-۱۰-۴ سیره
۳-۵-۱۰-۵ سیره پیامبر(ص)
۳-۵-۱۰-۶ سیره خلفا
۳-۵-۱۰-۷ سیره ائمه(ع)
۳-۵-۱۰-۸ هلال از امور حسبیه
۳-۵-۱۱ آراء دیگری در خصوص حکم حاکم:
۳-۵-۱۱-۱ اصالت حکم حاکم
۳-۵-۱۱-۲ قول به تفصیل:
۳-۵-۱۱-۳ تفصیل بین هلال رمضان و شوال
۳-۵-۱۲ چگونگی حکم
۳-۵-۱۳ قلمرو نفوذ حکم حاکم در رؤیت هلال
۳-۵-۱۴ حرمت نقض حکم حاکم
۳-۵-۱۵ «ادله عدم جواز نقض»
۳-۵-۱۶ موارد جواز نقض حکم حاکم :‌
۳-۵-۱۷ حکم حاکم اهل سنّت در ثبوت هلال
۳-۵-۱۸ ادله حجیّت حکم حاکم اهل سنّت
۳-۵-۱۸-۱ سیره ائمه اطهار(ع)
۳-۵-۱۸-۲ دلائل قائلان به عدم اجزا
۳-۵-۱۸-۳ دلائل قائلان به اجزا
۴-۱ بخش اول « افقها »
۴-۱-۱ نظریه مشهور:
۴-۱-۲ دیدگاه غیر مشهور
۴-۱-۳ نظر فقهای عامه
۴-۱-۴خلاصه دیدگاهها
۴-۱-۵ معیار در نزدیکی و دوری شهرها:
۴-۱-۵-۱ اختلاف در طلوع و غروب خورشید:
۴-۱-۵-۲ امکان رؤیت با نبود مانع
۴-۱-۵-۳ اختلاف اقالیم و تفاوت مناظر
۴-۱-۵-۴ منزله و مرحله
۴-۱-۶ دلایل قائلان به عدم تعمیم
۴-۱-۶-۱ ظاهر آیه شریفه:
۴-۱-۶-۲ روایات :
الف. روایات رؤیت هلال.
ب- روایات شهادت به رؤیت
۴-۱-۶-۳ قیاس رؤیت هلال به طلوع و غروب خورشید.
۴-۱-۶-۴ عقل
۴-۱-۶-۵ سیره مسلمانان
۴-۱-۶-۶ اجماع
۴-۱-۶-۷ شهرت :
۴-۱-۶-۸ روایت کُرَیب:
۴-۲ بخش دوم «دلایل دیدگاه غیر مشهور» یا دلایل تعمیم ثبوت هلال
۴-۲-۱ قرآن :‌
۴-۲-۲ روایات
۴-۲-۲-۱ اطلاق رؤیت:‌
۴-۲-۲-۲ اطلاقات روایات بینه :
۴-۲-۳ روایات خاصه.
۴-۲-۴ رؤیت طریقیت دارد نه موضوعیت
۴-۲-۵ مویدات نظریه تعمیم
۴-۲-۵-۱ وحدت لیله القدر
۴-۲-۵-۲ وحدت عید فطر و قربان
۴-۲-۵-۳ دعای سمات:‌
۴-۲-۵-۴ سیره پیامبر(ص)
۴-۲-۵-۵ علم
۴-۲-۵-۶ مذاق شرع
۴-۲-۵-۷ عدم معیار برای دوری ونزدیکی
۴-۲-۵-۸ حرمت روزه در روز عید فطر و قربان
۴-۲-۵-۹ پیامدها
نتیجه :
پیشنهادات:
«فصل پنجم»
ضمائم :
۱- جدایی زاویه ای
۲- مقارنه ماه و خورشید
۳- سن ماه
۴- حد دانژون
۵- مدت مکث
۶- ارتفاع هلال
۷- اختلاف سمت
۸- فاز ماه
۹- طول کمان هلال
۱۰- نا پیوستگی هلال
۱۱- ضخامت بخش میانی
۱۲- فاصله ماه از زمین
منابع و مآخذ

 

 

شامل 205 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

مقاله ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه

اختصاصی از رزفایل مقاله ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه


مقاله ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه

فرمت فایل: word

تعداد صفحه:269

فهرست

 چکیده ۱

مقدمه. ۲

فصل اول. ۵

کلیات.. ۵

۱-۱) معنای لغوی محاربه ۶

۲-۱) محاربه در قرآن کریم. ۷

۳-۱) اصطلاح محاربه از دیدگاه امامیه ۱۲

۴-۱) اصطلاح محاربه از دیدگاه اهل سنت.. ۲۰

فصل دوم. ۲۱

ماهیت محاربه. ۲۱

۱-۲) مفاد آیه محاربه ۲۲

۱-۱-۲) بررسی عنوان محاربه ۲۲

۲-۱-۲) بررسی عنوان افساد در زمین ۵۰

۱-۲-۱-۲) مراد از افساد در زمین. ۵۰

۲-۲) جمع میان دو عنوان محارب ومفسد فى الارض… ۵۷

۳-۲) آیا افساد فی الارض به تنهایی، موضوع برای جواز حکم قتل می باشد. ۶۷

۴-۲) بررسی روایات خاصه درباره موضوع حد محارب.. ۷۰

۵-۲) بررسى مسائل دخیل در تحقق عنوان محاربه ۱۰۸

۱-۵-۲) بکار بردن سلاح. ۱۰۸

۲-۵-۲) تحقق خارجی ترس و ارعاب.. ۱۱۵

۳-۵-۲) قصد قتل یا سرقت.. ۱۲۰

۴-۵-۲) عمومیت متعلق محاربه ۱۲۵

۶-۲) دیدگاه علمای اهل سنت در باب محارب.. ۱۲۹

۷-۲) دیدگاه اهل سنت در باب حکم محارب.. ۱۳۶

۱-۷-۲)  قائلان به حبس… ۱۳۶

۲-۷-۲) قائلان به غیر حبس… ۱۳۸

۸-۲) محارب در متون حدیثی مذاهب اربعه ۱۴۰

۹-۲) آراء برخی از مذاهب در خصوص اشرار و ترساندن مردم ۱۴۵

فصل سوم. ۱۴۷

بررسی جرم محاربه با موارد مشابه. ۱۴۷

۱-۳) محاربه و بغی. ۱۴۸

۱-۱-۳) معنای لغوی بغی. ۱۴۸

۲-۱-۳) معنای اصطلاحی بغی. ۱۴۹

۳-۱-۳) ‏بررسی مفهوم محاربه و بغی (جرم سیاسی) ۱۵۱

۴-۱-۳) نظریات مختلف در مورد بغی ( جرم سیاسی ) ۱۵۶

۵-۱-۳) آیا باغی کسی است که برامام معصوم خروج نماید. ۱۵۹

۶-۱-۳) ‏شرایط جنگ با بغات یا مجرمین سیاسی. ۱۶۱

۷-۱-۳) ‏رفتار با اسیران و مجروحین جنگی بغات.. ۱۶۳

۸-۱-۳) تعریف جرم سیاسی از نظر حقوقدانان و مقایسه آن با بغی. ۱۶۶

۹-۱-۳) ‏مزایای مجرمین سیاسی. ۱۶۷

۱۰-۱-۳) مقایسه بین محارب و باغی. ۱۶۹

۲-۳) محاربه و تروریسم. ۱۷۰

۱-۲-۳) مفهوم تروریسم. ۱۷۰

۲-۲-۳) تعاریف گسترده تروریسم. ۱۷۳

۳-۲-۳) تعریف محدود تروریسم. ۱۷۵

۴-۲-۳) تعریف تروریسم از نظر دیدگاه هدف و عامل. ۱۷۷

۱-۴-۲-۳) انواع تروریسم از نظر هدف.. ۱۷۷

۲-۴-۲-۳) انواع تروریسم از نظر عامل. ۱۷۸

۵-۲-۳) تعریف حقوقی تروریسم. ۱۸۰

۶-۲-۳) مقایسه تروریسم و محارب.. ۱۸۳

فصل چهارم. ۱۸۶

محاربه در قوانین موضوعه ایران. ۱۸۶

(۴-۱-۱ رکن قانونی. ۱۸۸

(۴-۱-۲ رکن مادی ۱۸۹

(۴-۱-۳ عنصر معنوی ۱۹۵

(۴-۲ ارزیابی انتقادی عملکرد قانونگذار در توسعه مفهوم محاربه ۱۹۷

(۴-۲-۱ نقد و ارزیابی کلّی. ۱۹۷

(۴-۳ زمینه و انگیزه تعمیم احکام محاربه به برخی از جرایم ۲۰۲

(۴-۴ ایرادات ناظر به تعمیم حکم محاربه به برخی از جرائم ۲۰۸

(۴-۴-۱ از نظر شرع. ۲۰۸

۲-۴-۴) دیدگاه حقوقی عرفی ۲۲۰

۵-۴) بررسی موردی جرایم در حکم محاربه ۲۲۵

۱-۵-۴) جرایم در حکم محاربه در قانون مجازات اسلامی ۲۲۵

۶-۴) بر هم زدن امنیت و ایجاد رعب و وحشت از طریق سرقت مسلحانه و قطع الطریق  ۲۲۷

۷-۴) قیام مسلحانه علیه حکومت اسلامی ۲۳۱

۸-۴) براندازی حکومت اسلامی. ۲۳۳

۹-۴ ) نامزد تصدی یکی از پستهای حساس حکومت کودتا ۲۳۷

۱۰-۴) تشکیل یا اداره دسته یا جمعیت غیر قانونی. ۲۳۹

۱۱-۴ ) تحریک نیروهای خودی به تمرد یا تسلیم. ۲۴۵

۱۲-۴) همکاری با دولتهای خارجی متخاصم. ۲۴۷

۱۳-۴) سوء قصد به جان رهبر یا یکی از رؤسای قوای سه گانه و مراجع بزرگ تقلید  ۲۴۹

۱۴-۴) جعل اسکناس و اسناد بانکی به قصد اخلال در نظام کشور ۲۵۱

۱۵-۴) اجتماع و تبانی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور ۲۵۵

۱۶-۴) تظاهر، قدرت نمایی و اقدام علیه آسایش عمومی بوسیله اسلحه ۲۵۷

۱۷-۴ ) راهزنی در راهها و شوارع. ۲۵۹

۱۸-۴) سرقت مسلحانه در شب.. ۲۶۲

۱۹-۴) آتش زدن اموال به قصد مقابله با حکومت اسلامی. ۲۶۵

۲۰-۴ ) نهب، غارت و اتلاف اموال با قهر و غلبه ۲۶۷

منابع. ۲۶۹

 

منابع

 بخشی از منابع فارسی این تحقیق

 ۱-        بابایی و آقایی، غلامرضا و بهمن، ۱۳۶۵ ه.ش، فرهنگ علوم سیاسی، نشر ویس تهران

۲-        پیمانی، ضیاء الدین، جرائم علیه امنیت و آسایش عمومی، نشر میزان، چاپ پنجم, بی تا

۳-        حبیب زاده، محمد جعفر، ۱۳۷۰ ه.ش، بررسی جرم محاربه و افساد فی الارض، انتشارات کیهان

۴-        حکیم، محمد باقر، جرائم علیه امنیت عمومی، مجله فقه اهل بیت، بی تا.

۵-        زراعت، عباس، ۱۳۸۰ ه.ش، شرح قانون مجازات اسلامی، انتشارات ققنوس

۶-        سبحانی، جعفر، فئه باغیه، مجله نور علم، شماره یک، دوره دوم, بی تا

۷-        شامبیاتی، هوشنگ، ۱۳۷۶ ه.ش، حقوق کیفری اختصاصی، انتشارات ژوبین

بخشی از منابع عربی این تحقیق

 ۱-    قرآن کریم

۲-     ابن ادریس, الحلی، ابی منصور محمد,۱۴۱۰ ه.ق، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، موسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم

۳-     ابن جلاب، التفریع, دارالغرب الاسلامی، بیروت, بی تا

۴-     ابن حجر اسقلافی, کهلانی، محمد بن اسماعیل ,۱۳۷۹ ه.ق، ۴ ج، سبل الاسلام، شرکت مکتبه و مطبعه مصطفی البانی الحلبی، مصر

۵-     ابن حزم، ابو محمد احمد، المحلی، در الافاق الجدیده، بیروت , بی تا

۶-     ابن حمزه، عماد الدین ابی جعفر محمد بن علی طوسی، ۱۴۰۸ ه.ق، الوسیله الی نیل الفضیله، نشر مکتبه آیه الله العظمی مرعشی النجفی، چاپ اول

۷-     ابن سلار, ابی علی حمزه بن عبد العزیز الدیلمی، المراسم العلویه بنی الاحکام النبویه، با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی, بی تا

۸-     ابن علامه, ابی طالب محمد بن الحسن بن یوسف بن المطهر الحلی، ۱۳۸۷ ه.ق ، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، المطبعه  العلمیه، قم

۹-     ابن منظور, الافریقی المصری، ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم بن علی، ۱۳۰۰ ه.ق ، لسان العرب المحیط، دار البیروت للطباعه و النشر

۱۰- ابی المجد الحلبی، ابی الحسن علی بن الحسن، ۱۴۱۴ ه.ق، اشاره السبق، موسسه الامام الصادق (ع)، چاپ اول

۱۱- امام شافعی، ۱۹۸۰ م، الام، ۸ ج، انتشارات دارالفکر بیروت

۱۲-  امام مالک بن انس، المدونه الکبری، ۶ ج، انتشارات السعاده، مصر, بی تا

۱۳-  بحرینی، الشیخ الطریحی، ۱۴۰۸ ه.ق، مجمع البحرین، مکتب نشر ثقافه الاسلامیه، چاپ دوم

۱۴-   براج طرابلسی، قاضی عبدالعزیز، المهذب، موسسه نشر اسلامی, بی تا

۱۵-  بیهوتی، منصور بن یونس، ۱۴۱۸ ه.ق، کشف القناع، دارالمکتب العلمیه، بیروت

۱۶-  ترمذی، محمد بن عیسی، ۱۴۰۳ ه.ق، سنن ترمذی،۵ج، دارالفکر بیروت، (تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف)

 (۱-۱ معنای لغوی محاربه

در ادبیات عرب محاربه مصدر باب مفاعَلَه که ماضی آن “حارَبَ” از ریشه ثلاثی مجرد حرب است. و معناى لغوى آن نقیض «سلم» یعنى آشتى است: ” حرب الرجل ای سلبه المال و ترکه بلا شی”.[۱]

بنابراین، واژه مزبور از نوعى مقاتله (کار زار) گرفته شده که در آن از ابزار قدرت و زور استفاده مى شود.

براساس این تعریف بین محاربه به معناى مقاتله، و منازعه به معناى خصومت و عداوت تفاوت قائل مى شویم.زبیدى در تاج العروس گوید:حرب در برابر سلم است و این دو واژه نقیض یکدیگرند. از این رو به «قتال»، «حرب» گفته مى شود.[۲] قاموس قرآن نیز “حرب” را به معنای جنگ آورده است و به خاطر همین معنا “محراب” مسجد را که محل جنگ با شیطان و هوای نفس است به این نام نامیده اند.[۳] و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان حرب را در برابر سلم به معنای آشتی بیان نموده است .

با نگاهى به تعریف ها و عناوین فوق روشن مى شود که ویژگى استفاده از ابزار قدرت در اظهار خصومت و دشمنى در همه آنها وجود دارد گر چه در برخى، چون و مصارعه، از سلاح استفاده نمى شود.بنابراین، استعمال واژه «حرب» در مواردى که جنگ حقیقى و اعمال زور وجود نداشته باشد، استعمال مجازى است، مانند استعمال واژه «حرب» به معناى دشمن در جمله «أنا حربٌ لمن حاربنى» و به معناى محارب در جمله «فلان حرب فلان» و به معناى دشمن و محارب در جمله «فلان حرب لی» (فلانى دشمن و محارب من است، هرچند که محاربش نباشد…).

بر اساس این تعریف ها دربرخى از استعمالات واژه «حرب»، کارزار با اسلحه و دیگر ابزار آلات جنگى و قهرى، به مرحله فعلیت نرسیده است لیکن دشمنى در این گونه استعمال ها به منزله قتال و کارزار قرار گرفته است و کلام ابن منظور در جمله «فلان حرب لی، ای: عدو محارب و ان لم یکن محاربا» بیانگر همین استعمال است.[۴] از این رو در لسان العرب، واژه «حرب» را در آیه « فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه»[۵] به قتل تفسیر کرده است.

آرى، او در تفسیر آیه «… الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَه»[۶]، این واژه را به معصیت و نافرمانى تفسیر کرده است، گویا چون وقوع جنگ حقیقى با خدا و پیامبر را نامعقول مى پنداشت کلمه «محاربه» را در آیه به معصیت تفسیر کرد. لیکن ابن منظور وقتى که به تعریف معناى محاربه از دیدگاه علما و مفسران مى پردازد، دوباره حرب را به قتال معنا مى کند و از عداوت و عصیان به استعمال سلاح و زور تعبیر مى آورد.

این معنا را مى توانیم در سایر استعمالات و مشتقات این ماده پیدا کنیم، مانند «حربه» به معناى زوبین یا نیزه کوتاه و «حُرِبَ» به معناى همه مالش به تاراج رفت و«حارِبْ» به معناى مُسَلَّح.

۲-۱) محاربه در قرآن کریم

«حرب» که ریشه محاربه است، در شش جاى قرآن به کار رفته است. علاوه بر آیه محاربه [۷] که محور بحث ماست، در آیه هاى زیر نیز به چشم مى خورد:

۱- فَإِن لَم تَفعَلوا فَاْذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِه وَإن تُبتُم فَلَکُم رُؤوسُ اَموالِکُم لاتَظلِموُن ولاتُظلِمُون،[۸]

۲- کُلَّما أَوقَدُوا ناراً لِلحَربِ أَطفَأَهَا اللّهُ وَیَسعَونَ فِی الاَرضِ فَسَاداً وَاللّهُ لایُحِبُّ المُفسِدین، [۹]

۳- فَإمّا تَثقَفَنَّهُم فِی الحَربِ فَشَرِّدبِهِم مَن خَلفَهُم لَعَلَّهُم یَذَّکَرونَ،[۱۰]

۴- وَالَّذینَ اتَّخَذوا مَسجِداً ضِراراً وَکُفراً وَتَفریقاً بَینَ المُومِنینَ وَإرصَاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبلُ وَلَیَحلِفُنَّ إن أرَدنا اِِلّا الحُسنى وَاللّهُ یَشهَدُ إنَّهُم لَکاذِبونَ، [۱۱]

۵- فَإذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَربَ الرِّقَابِ حَتَّى إذَا أثخَنتُمُوهُم فَشُدُّوا الوَثَاقَ فَإمَّا مَنَّا بَعدُ وَإمَّا فِدَآءً حَتَّى تَضَعَ الحَربُ أوزَارَهَا … ، [۱۲]

با نگاهى کلى و اجمالى به تفسیر این آیات در مى یابیم که مصداق متیقن ماده «حرب» رویارویى و مقاومت قهر آمیز و مسلحانه در برابر خدا و پیامبر است.

نکات زیر نیز مؤید برداشت و تفسیر یاد شده است:
الف) استعمال واضح واژه «حرب» در رویارویى مسلحانه در آیه هاى ۶۴ از سوره مائده و ۵۷ از سوره انفال و چهار از سوره محمد(ص).

ب) قرارگرفتن واژه «تشرید» (پراکنده کردن دشمنان حربى و پیروانشان) درکنار واژه «حرب» در آیه ۵۷ از سوره انفال.

در خور توجه است که در دلالت و ظهور واژه حرب بر کارزار مسلحانه فرق نمى کند که الف و لام موجود در آن الف و لام عهد باشد یا الف و لام جنس.

ج) ذکر پیمان شکنى دشمنان خدا و مسلمانان در آیات قبل از آیه ۵۷ سوره انفال.[۱۳]

د) فرمان خدا به مسلمانان درباره جمع آورى نیرو و اسلحه به منظور ایجاد ترس در صفوف دشمنان در آیات پس از آیه ۵۷ سوره انفال. [۱۴]

ه) کنار هم قرار گرفتن اصطلاحات «فضرب الرقاب» (زدن گردن ها)، «اثخان فى القتل» (زیاده روى در خونریزى)، «تشدید الوثاق» (سختگیرى نسبت به اسیران جنگى وسایر موارد مشابه در آیه چهار سوره محمد.

و) تعبیر «ایقاد النار» (برافروختن آتش جنگ در سوره مائده که برجنگ و کارزار واقعى ظهور دارد.

ز) علاوه بر موارد فوق مفسران گفته اند: آیات مذکور در باره جنگ هایى است که بین پیامبر(ص) و یهودیان مدینه (از اهل کتاب) رخ داده است مانند جنگ هاى آن حضرت با طوایف بنى نظیر، بنى قینقاع، بنى قریضه و دیگر طوایف.

ح) مفسران در باره آیه ربا از سوره بقره، گفته اند: این آیه ربا خوارانى را که پس از فتح طائف، رباهاى باقى مانده از عهد جاهلیت را همچنان از بدهکاران خود طلب مى کردند، تهدید به جنگ و استفاده از زور مى کند.

براساس روایت مقاتل، این آیه در باره چهار برادر از اهل ثقیف (به نام هاى مسعود، عبد یا لیل، حبیب و ربیعه فرزندان عمروبن عمیربن عوف ثقفى) نازل شده است زیرااینان به بنى مغیره وام مى دادند و ربا مى گرفتند. پس از آن که پیامبر به طائف وارد شد و با مردم ثقیف صلح کرد، این برادران اسلام آوردند و طلب باقى مانده از رباى خود رااز بنى مغیره درخواست کردند و براى رفع اختلاف خود نزد عتاب بن اسید کارگزار رسول خدا در مکه رفتند. عتاب قضیه را براى پیامبر نوشت وخداوند در پاسخ به آنان،آیه مزبور را نازل کرد.

در شان نزول آیه مزبور نیز گفته اند: عباس و خالد بن ولید در زمان جاهلیت با هم شریک بودند و معاملات ربوى با فرزندان عمروبن عمیر از قبیله ثقیف داشتند و پس ازاسلام باقى مانده رباهاى قبلى را از ایشان مطالبه مى کردند که آیه مذکور در این مورد نازل شده است. [۱۵]

ط) همه مفسران در تفسیر آیه مسجد ضرار از سوره توبه، گفته اند: منظور از «مَن» در آیه « وَإرصَاداً لِمَن حارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبلُ…» ابوعامر راهب است که قبل ازآن بارسول خدا به محاربه و کارزار برخاست و در برانگیختن احزاب بر ضد پیامبر نقش زیادى داشت. ابوعامر پس از فتح مکه به طائف گریخت و پس از فتح طائف و اسلام آوردن اهل آن، به روم گریخت و نصرانى شد.

ابو عامر با نوشتن نامه اى به منافقان، از آنها خواست که به ساختن مسجد برخیزند و براى جنگ و قیام بر ضد پیامبر، خود را آماده کنند واز سوی دیگر خود نیز نزد قیصر پادشاه روم رفت تا او را به جنگ علیه مدینه و بیرون راندن پیامبر(ص) از این شهر، تشویق و ترغیب کند.[۱۶]

در تفسیر آیه مورد بحث (آیه محاربه) مفسران در شان نزول آن و به عبارت دیگر، در تشخیص حادثه اى که سبب نازل شدن این آیه شده است، اختلاف کرده و سه احتمال ذکر کرده اند:

۱) این آیه در باره اهل کتاب نازل شده که پیمان شکستند و به فساد و تباهى در زمین پرداختند. ابن جریر طبرى (در تفسیر کبیر) این مطلب را از ابن عباس آورده است. اگر چه طبرى از ضحاک در برخى از نصوص روایت [۱۷]کرده است که این قوم راهزنى هم مى کردند.

۲) ابو داود و نسایى از قول ابن عباس، و طبرى از قول حسن بصرى وعکرمه گفته اند: این آیه در باره عموم مشرکان نازل شده است و شامل مسلمانان نمى شود.[۱۸]

۳) بیشتر مفسران گفته اند که این آیه درباره قومى تازه مسلمان نازل شده که بر شتران جمع آورى شده از زکات یورش بردند و ساربانان را کشتند و شتران را به تاراج بردند. فقها نیز این قول را برگزیدند.

ظاهر همه احتمالات مزبور نشان مى دهد که مخالفت و عصیان همراه با استفاده از زور درمفهوم محاربه اخذ شده است به استثناى روایت طبرى از ابن عباس که مطلق است و شامل غیر کارزار نیز مى شود زیرا پیمان شکنى و فساد در زمین با قتال و کارزار و به کار بردن اسلحه و زور ملازم نیست، بلکه با عصیان و محاربه معنوى هم تحقق مى یابد. ما این مطلب را به روشنى در دومین رکن از ارکان محاربه بیان خواهیم کرد. اگر چه احتمال دارد که مراد این روایت اشاره به فعالیت ها و اقدامات یهودیان درمحاربه با پیامبر(ص) باشد.

در مقابل آن همه نصوص و فتاوا که بر بودن عنصر «زور و نیروى مادى» در محاربه تاکید دارد علاوه بر مدلول لغوى ماده «محاربه» که ذکر آن گذشت، نمى توان به روایت طبرى اعتماد کرد.

چکیده استنادات درباره ادعاى اطلاق آیه مورد بحث، به گونه اى که مطلق خصومت و منازعه معنوى با خدا و رسولش را شامل شود، عبارت است از:

الف) بنابرآنچه از لسان العرب در تفسیر جمله «فلان محارب لی» ذکر کردیم یعنى، «فلانى دشمن محارب من است هر چند محاربه اى در کار نباشد» مفهوم «محاربه» درلغت،گاه در مجرد «خصومت» به کار مى رود و این معنا اگر چه مجازى است، اما در زبان عربى استعمال شده است. و مى دانیم که در قرآن کریم، استعمالات مجازى، فراوان یافت مى شود. بنابراین، احتمال دارد که مراد قرآن، معناى مجازى آن باشد و شاید مناسب ترین معنا باشد.

ب) گفته شد که برخى چون ابن منظور محاربه مذکور در آیه را بر مجرد معصیت و نا فرمانى حمل کرده اند و فاضل جواد در تفسیر خود در تایید همین معنا گفته است:احتمال دارد محاربه با خدا و رسولش مراد باشد به این اعتبار که به نهى خدا و رسول ازمحاربه، گوش ندادند و گویى عدم اطاعت از نهى خدا و رسول، نوعى محاربه ورویارویى با آنها تلقى شده است.

از دیگر سو، چون عنوان محاربه در عرف، برمجرد معصیت و نافرمانى صدق نمى کند با این توجیه که گاه بروز این عمل ناشى از ضعف و جهالت و نادانى است و درحقیقت مرتکب شونده، تمرد و نافرمانى یا دشمنى و خصومت با خدا را قصد نکرده است پس مراد از خصومت با خداى متعال باید به گونه اى باشد که بر اصرار یا تمرد واستمرار دلالت کند مانند آن که عصیان تکرار شود یا با نپذیرفتن حکم شرع یا نپذیرفتن فرمان پیامبر یا امام همراه باشد.

ج) در روایتى از ابن عباس با قطع نظر از صحت یا سقم آن محاربه، مصداق نقض عهد و پیمان شکنى تفسیر شده است. بنابراین مى توان با استفاده از روایت مزبور،محاربه را بر چنین مصداقى تطبیق داد و مفهوم آن را شامل چنین مصداقى دانست.

 لیکن نکات مزبور به تنهایى براى برگرداندن مفهوم محاربه از معناى لغوى و حقیقى آن به معنایى دیگر کافى نیست. به ویژه این که در تفسیر آیات گذشته ذکر شد که این ماده در مواردى استعمال شده است که عصیان و نافرمانى همراه با توسل به زور (مبارزه مسلحانه) باشد.

 

۳-۱) اصطلاح محاربه از دیدگاه فقیهان امامیه

شیخ مفید: هنگامى که اهل دغاره در سرزمین اسلام سلاح کشیده و اموال مردم را تصاحب کنند، امام درمورد آنها مخیر است که آنها را با شمشیر به قتل برساند، یا به دارشان بکشد تا بمیرند و یا دست و پاى آنها را در خلاف جهت یکدیگر قطع کند، یا آنها را از شهر به مکان دیگر تبعید کند و کسى را مامور کند تا در هیچ مکانى مستقر نشوند، مگر اینکه آنها را از آنجا به مکانى دیگر تبعید کنند تا زمانى که آثار توبه و اصلاح در آنها نمایان شود. اما اگر شمشیر کشیده و کسى را کشته باشند، کشتن آنان در هر حال واجب است، چه با شمشیر، چه با دار زدن، تا اینکه بمیرند و نباید آنها را بر روى زمین زنده گذارد.[۱۹]

«دغاره» به معناى ربودن است.در روایت است: «لاقطع فی الدغارة المعلنة»، یعنى در ربودن ظاهر و آشکار حد قطع جارى نمى شود.

به هر حال شیخ مفید در مورد دزدانى که آشکارا دزدى مى کنند هنگامى که دزدى آنها همراه با کشیدن سلاح باشد، مى فرماید: «امام در مورد آنها در بین حدود چهارگانه اى که در آیه شریفه آمده مخیراست» [۲۰]، گویا وى محارب را به کسى که براى ترساندن مردم و ربودن اموال آنها شمشیر کشیده، تفسیر کرده است.

حقیقت آن است که از کلام شیخ مفید بیش از این استفاده نمى شود که حکم آیه در مورد اهل «دغاره» جارى مى شود و کلام او دلالت ندارد که عنوان «محارب» مختص به این گروه است. لذا منافاتى ندارد که «محارب» داراى معنایى کلى باشد که هم شامل اهل دغاره شود و هم کسانى را که در مقابل حکومت اسلامى قیام مسلحانه نموده اند در بر گیرد.

شیخ طوسی: ایشان به نقل اقوالى در معناى آیه پرداخته که عده اى گفته اند: مراد، اهل ذمه اى است که نقض عهد کرده و به سرزمین دشمن بپیوندند و با مسلمانان جنگ کنند. عده اى دیگر گفته اند: مراد از آیه، مرتدین از اسلام است که وقتى امام به آنها دست یابد، چنین مجازاتى را در مورد آنها اجرا مى کند. جمیع فقها نیز گفته اند که مراد از آیه «قطاع الطریق» است و او کسى است که شمشیر کشیده، راه ها را به قصد راهزنى نا امن مى کند.

سپس مى فرماید:بنابر روایت اصحاب ما، مراد از آیه هر کسى است که شمشیر بکشد و مردم را بترساند، در خشکى یا دریا، درآبادى یا صحرا. نیز روایت شده که «دزد» نیز محارب است و در برخى روایات دیگر آمده است که مراد از آیه راهزنان هستند، چنانچه فقها نیز آن را گفته اند.[۲۱] کلام ایشان ظهور در این دارد که براساس مشهور روایات عنوان و حکم محارب در آیه شریفه، مختص کسى است که براى ترساندن مردم شمشیر بکشد، و بنابر برخى از روایات، اختصاص به قطاع الطریق دارد و همچنین سارق مسلح نیز بدان ملحق شده است.همچنین شیخ طوسى در باب قطاع الطریق از کتاب خلاف گفته است:
مساله ۱: محارب مذکور در آیه محاربه همان راهزنانى هستند که سلاح برکشیده و راه را نا امن نموده اند.

همچنین وى در کتاب نهایه، دیدگاه خود در خلاف را برداشت از برخى روایات دانسته است. وى در باب حد محارب و نباش ومختلس گفته است:محارب کسى است که سلاح بکشد و از اهل ریبه باشد، در شهر یا خارج آن در سرزمین شرک یا در سرزمین اسلام، شب یا روز، پس در هر زمانى که این کار را انجام دهد، او را «محارب» گویند و اگر کسى رابکشد و مال او را هم نبرد در هر حال سزایش قتل است.

در ادامه، نوع حد «محارب» را به حسب نوع جنایتى که مرتکب شده به تفصیل بیان کرده و سپس مى گوید:
دزد نیز محارب است، پس اگر به کسى دزد بزند، جایز است که با او بستیزد و از خود دفاع کند…
اگر گروهى راهزنى کنند و اقرار به این عمل نمایند، حکمشان همان است که بیان کردیم و در صورتى که اقرار نکنند، ولى بینه برآن اقامه شود نیز حکمشان همان است. [۲۲]

روشن است که وى در این کتاب نیز همان تفسیر خود در مبسوط در مورد محارب را پذیرفته و راهزنان را محکوم به حکم محارب یا از مصادیق آن دانسته است.همو در تفسیر تبیان، در ذیل آیه محاربه چنین نگاشته است:
محارب از نظر ما کسى است که سلاح بکشد و راه را نا امن کند، حال چه در شهر این عمل را انجام دهد و چه در خارج شهر. «دزد» نیز محارب است، چه در شهر و چه در غیر شهر. اوزاعى و مالک و لیث ابن سعد و ابن لهیعة و شافعى و طبرى نیز با این نظر موافقند. گروهى نیز گفته اند که محارب، راهزن در خارج شهر است. ابوحنیفه و اصحابش از طرفداران این نظرند و از عطاء خراسانى نیز این نظریه نقل شده است. و معناى «یحاربون الله» جنگ با خدا، جنگ با اولیاء خدا و رسول خدا است. «و یسعون فى الارض فسادا» همان سلاح کشیدن و ایجاد نا امنى در راه است، و مجازاتشان به اندازه استحقاق آنهاست. [۲۳]

ملاحظه می شود که وى در اینجا محارب را مانند کتاب خلاف به معناى کسى که شمشیر بکشد به قصد ناامن کردن راه، دانسته. بنابر این دیدگاه شیخ در مبسوط همانند نهایه است و در خلاف با تبیان همانند است.

ابن براج : محارب کسی است که از «اهل ریبه»[۲۴] باشد و سلاح بکشد، درخشکى یا دریا، در شهر یا غیر آن، در سرزمین اسلام یا در سرزمین شرک، شب باشد یا روز.[۲۵]

ظاهر کلام وى حاکى از آن است که بر صرف کشیدن سلاح، اگر چه براى ترساندن مردم نباشد، عنوان محارب صادق است، مگر اینکه گفته شود: جمله «من کان من اهل الریبة» در صدر کلام وى، بر این قیددلالت دارد که سلاح کشیدن باید به منظور ترساندن مردم باشد.

ابن حمزه: ایشان در فصل بیان حکم محارب گفته است: محارب کسى است که سلاح آشکار کند، زن باشد یا مرد، در هرزمان و هر مکان که باشد تفاوت نمى کند و این از سه حال خارج نیست: قبل از چیره شدن بر او توبه کند، پس از چیره شدن توبه کند، نه توبه کند و نه به او دست یابند. [۲۶]

ایشان نیز محارب را به کسى تفسیر کرده که سلاح کشیده و آن را مقید به انگیزه ترساندن مردم، یا نا امن کردن راهها نکرده است. لذا بنابر تفسیر ابن حمزه شامل صورتى که شخص به منظور قیام بر ضدحکومت اسلامى سلاح کشیده نیز مى شود. تقسیم او نیز شاهدى است بر این که این تفسیر او ناظر به آیه بوده است، چرا که در ذیل آیه آمده است: « إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُواْ عَلَیْهِمْ…».[۲۷]

ابو صلاح حلبى: برنامه هاى مربوط به جهاد دو گونه است: یکى احکام حرب و محاربین و دیگرى تقسیم غنائم.

سپس انواع کسانى را که سلطان با آنها به جنگ بر مى خیزد، ذکر نموده، مى نویسد:

اگر از دسته محاربین باشند و آنها کسانى هستند که به قصد راهزنى و نا امن کردن راهها و کوشش براى فساد در زمین، از «دارالامن» بیرون آمده باشند زمامدار مسلمین یا هر کسى که صلاحیت داشته باشد بایدآنها را به بازگشت به «دارالامن» دعوت کند و آنها را بترساند که در صورت محاربه، حکم خداوند را در مورد آنها اجرا خواهد کرد. پس اگرتوبه کرده و سلاح را بر زمین گذاشتند و به دارالامن بازگشتند نمى توان آنها را مجازات کرد و الا باید قواى اسلام یعنى هرکس که توانایى جنگ داشته باشد به آنها حمله کند و زمانى که برآنها چیره گشت، خونشان هدر است و کشتگان مسلمانان به دست آنها شهید محسوب مى شوند.

دانلود با لینک مستقیم


مقاله ماهیت محاربه در فقه مذاهب خمسه

راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

اختصاصی از رزفایل راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید


راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

«چکیده»

بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است که همه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند. شریعت مقدس اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.

مهمترین عامل تعیین کننده در رؤیت هلال و آغاز ماههای قمری، افق است ، هر نقطه ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد.بر این اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رؤیت هلال بر اساس افق مشخص می شود.

بیشتر فقها ، رؤیت هلال ماه را در هر شهری ، تنها برای مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهای نزدیک به آن معتبر     می دانند.

دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینی برای دیگر سرزمینها کافی است و می توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینی از کره زمین روزه گرفت، یا روزه گشاد.

شماری از باورمندان این دیدگاه می گویند: ماه اگر در سرزمینی ثابت شد، سرزمینهای را در بر   می گیرد که در شب، سرزمینی که در افق آن هلال دیده شده ، یکسان باشند،هر چند این یکسانی در پاره ای از شب باشد.

برخی از مجتهدین ،‌حکم حاکم را نیز برای پذیرش دیده شدن هلال کافی می دانند. هر چند که حاکم شخصاً ‌ندیده باشد و از راههای دیگر برایش یقین به رؤیت هلال حاصل شده باشد. .البته از نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارها پیشرفته نجومی هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحاً اطمینان به رؤیت یا عدم رؤیت هلال ایجاد کند از نظر برخی مراجع برای اثبات رؤیت یا عدم رؤیت هلال کافی است


دانلود با لینک مستقیم


راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید