صمد بهرنگی
سرگذشت دومرول دیوانه سر
چند آلمه مقدمه درباره ی افسانه های قدیمی
انسانهای قدیمی هم مثل ما آرزوهای دور و درازی داشتند. از طرف دیگر در زمان آنها علم آنقدر
پیشرفت نکرده بود آه علت همه چیز را برای آنها معلوم آند. بنابراین انسانهای قدیمی برای همه چیز
علتهای بی اساس و افسانه ای می تراشیدند و چون در عمل و زندگیشان نمی توانستند به آرزوهای
خود برسند، افسانه ها می ساختند و در عالم افسانه به آرزوهایشان می رسیدند.
مثلا زرتشتیان چون نمی دانستند آه دنیا و آدمها از آجا پیدا شده اند، افسانه هایی ساختند و معتقد
شدند آه دنیا را دو خدا آفریده: یکی اهریمن آه تاریکی، بدی، ناخوشی، خشکسالی و دیگر چیزهای
زیان آور را درست آرده. دیگری هرمزد آه روشنایی، نیکی، تندرستی، خرمی و برآت و دیگر چیزهای
خوب را به وجود آورده. و چون راه علمی و عملی از بین بردن بدیها را نمی دانستند می گفتند آه
خدای خوب و خدای بد همیشه با هم می جنگند و ما هم باید با انجام دادن آارهای خوب، خدای
خوب را آمک آنیم تا او بر خدای بد غلبه آند. و می گفتند این غلبه حتمی است.
البته آرزوی تمام انسانهاست آه روزی از روی زمین بدیها نابود شوند. زرتشتیان این آرزو را در افسانه
12 صفحه پی دی اف
دومرول