دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 33
نشده است بلکه بنای مبتنی بر ساخت ثابت ، به نحوی طراحی می شود که بتواند قابلیت گوناگونی یافتن و متنوع بودن پلان طبقات در هر زمان را فراهم آورد . تطبیق پذیری و قابلیت تنوع پذیری باید بدون آن که نیاز به کوشش خیلی زیاد یا تجربه فنی ساکن خانه باشد . بیشترین حق انتخاب را در اختیار کسانی بگذارد که درنهایت در بناهای مبتنی بر ساخت ثابت ، سکونت می گزینند .در تصمیم گیری ساخت ثابت ، حداقل دو شرکت کننده وجود دارد که مستقلاً و یکی پس از دیگری عمل می کنند . اولین شرکت کننده طراح ساخت ثابت است که زیربنای اصلی را تهیه می کند و سپس ساکن خانه است که در یک روند مستقل ، واحد مسکونی را به وجود می آورد .
طراح ساخت ثابت در یک چارچوب اجتماعی عمل می کند که در آن ، کار او از چندین لحاظ ارزیابی می شود .
ضوابط مورد قبول عمومی در مورد یک واحد مسکونی مناسب .
ضوابط خاص مشتری که روی ساختار خانه سرمایه گذاری می کند یا آن را کامل می سازد تا برای فروش یا اجاره در اختیار افرادی دیگر قرار دهد .
پس حداقل سه دست اندرکار در این زمینه وجود دارد :
الف ) طراح
ب ) دولت
ج ) مشتری
البته اگر فقط مسائل فنی مطرح باشد ، این روش موفقیت آمیز خواهد بود ، ولی باید به این نکته نیز توجه داشت که در صورتی که جوابگویی به نیازهای اجتماعی و روانی آدمی بیش از حد ساده گردد ، کیفیت زیست وی کاهش خواهد یافت و این روندی است که در انبوه سازی مسکن اتفاق افتاد ، یعنی با حذف فردیت از خانه ، نقش مصرف کننده به عنوان یک شرکت کننده فعال از بین رفت . این مسأله باعث بر هم زدن تعادل حوزه عمل محیط مسکونی می شود ، تعادلی که در طول حوزه های عمل در شهر را که تراکم بیشتر در آن الزامی است حفظ می کند و درعین حال برخصوصیات زندگی فردی و جمعی تأکید می نماید . چرا که شاید لازم باشد که افراد مهر خود را بر خانه خویش حک کنند .
ساخت ثابت و واحد آزاد
تا زمانی که افراد نتوانند در مورد چگونگی واحد مسکونی خود و نیز نحوه چیدن وسایل آن نظر بدهند نمی توان گفت که خانه جوابگوی نیازهای شخصی افراد است و تا هنگامی که تولید به نحوی سازمان داده نشود که شخص ساکن خانه نتواند در روند تولید مشارکت کند ، از تکنولوژی به نحو احسن استفاده نشده است .
اصطلاحات ساخت ثابت و واحد آزاد برای دستیابی به اهداف فوق ، یعنی مشارکت ساکنان خانه در روند طراحی و تولید وضع شده است . این اصطلاحات مبین روشنی می باشند که براساس آن ، تعیین چگونگی ساخت ثابت به عهده جامعه قرار می گیرد و تصمیم گیری در مورد واحدهای آزاد بر عهده فرد گذاشته می شود . یک جامعه با بنا کردن ساخت ثابت ، برای افراد خود مسکن فراهم می کند ، اما خانه وقتی به وجود می آید که فرد ، یک واحد آزاد را در ساخت ثابت برپا کند به عبارتی دیگر ، خانه محصول تلاش اجتماع و فرد است .
هم اکنون در صنعت ساخت مسکن ، بین چهارچوب سازه و آن عناصری که در این چارچوب قرار می گیرند تفاوتی وجود دارد که ما با آن آشنایی داریم ، ولی تفاوت ساخت ثابت و واحد آزاد از نوع دیگری است تفاوت اول صرفاً در زمینه فنی است ، در حالی که تفاوت دوم مربوط به نحوه نظارت و قدرت تصمیم گیری است . البته معمولاً یک واحد آزاد، یک عنصر سازه ای نیست بنابراین ساکن خانه می تواند خود تصمیم بگیرد که کی و کجا باید چنین عضوی را بکار برد ، اگر وی تصمیم بگیرد که این عنصر را جابجا کند ، سازه نباید فرو ریزد .
به عبارت دیگر ، هر عنصری درواحد مسکونی که شخص ساکن خانه بر چگونگی آن نظارت داشته باشد جزئی از مجموعه واحدهای آزاد است . واحدهای آزاد الزاماً عناصری پیش ساخته نیستند . یک دیوار آجری می تواند یک واحد آزاد باشد ، مشروط بر این که ساکنان خانه ، تعیین کننده محل جای گیری آن باشند . البته در صورتی که دیوار به راحتی جابجا شود ، تصمیم گیری در مورد محل قرارگیری آن نیز سریع تر صورت می گیرد . از طرف دیگر اگر در قرارداد خرید ، تغییر دادن محل یک قفسه ولو جاسازی نشده ، ممنوع اعلام شود ، آن قفسه بخشی از ساخت ثابت به شمار می رود . بنابراین ضوابط اجتماعی که برای تشخیص میزان نظارت شخصی ساکن به کار می رود ، تأثیری بسزا بر تعیین واحدهای آزاد دارد . پس ، منطقاً واحدهای آزاد باید مؤلفه هایی غیرباربر باشند که در داخل « ساخت ثابت » کار گذاشته می شود ساخت ثابت نیز به خودی خود سازه ای کامل است ولی خانه فقط وقتی تکمیل می شود که « واحد آزاد » در داخل ساخت ثابت کار گذاشته شود . در این زمینه توجه به نکات زیر لازم می باشد :
الف ) معیارهای اجتماعی
صرف نظر از مسائل فنی ، این مسأله که واحد آزاد کجا آغاز می شود و ساخت ثابت کجا پایان می یابد برحسب اوضاع اجتماعی و نیز اقلیمی متفاوت ، جواب های مختلفی خواهد داشت . این که ساخت ثابت و واحد آزاد از چه چیز تشکیل شده است بستگی دارد به شرایط یکسان ، تصور مردم از خود و جامعه شان ، میزان دگرگونی در رفتار سکونتی و نیز نحوه استفاده از مسکن در طول زمان ، که البته امکانات تکنولوژیک نیز در اینجا می توانند مؤثر واقع شوند .
هنگامی که بر این اساس ، تصمیم گیری درمورد مسکن به ساکنین واگذار گردد ، حیطه دخالت فرد در طراحی می تواند بسیار وسیع باشد . چگونگی استفاده از این حیطه ، وابسته به معیارهای اجتماعی است . محدودیت های تکنولوژیک و اقتصادی درهر شرایطی وجود دارد ، ولی در داخل این محدوده ، تصمیم گیری در مورد طرح باید براساس دخالت فرد مصرف کننده انجام گیرد . با این شیوه ، راه حل های متنوع تر و بیشتری به دست می آید