رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت درباره اخلاق و تبلیغات

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت درباره اخلاق و تبلیغات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت درباره اخلاق و تبلیغات


پاورپوینت درباره اخلاق و تبلیغات

تبلیغات :
خواه ناخواه باعث رقابت سالم ،تعادل قیمت ها ،بهبود روش های تولید و تسهیل و تسریح نظام توزیع می شود .
آثار تبلیغات :
1-آثار اقتصادی
2-آثار فرهنگی
3-آثار اجتماعی
4-آثار سیاسی
18اسلاید


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره اخلاق و تبلیغات

پاورپوینت درباره اخلاق زیست محیطی

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت درباره اخلاق زیست محیطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت درباره اخلاق زیست محیطی


پاورپوینت درباره اخلاق زیست محیطی

فرمت فایل : power point  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلاید  : 24 اسلاید

 

 

 

 

 

 

اخلاق محیط زیست

حوزه اخلاق محیط زیست به رابطه اخلاقی بین نوع بشر با طبیعت اطراف خود ناظر است.

اگر چه بسیاری از فلاسفه در طول تاریخ به این موضوع اشاره کرده اند، اما توجه و تدقیق جدی در این مقوله به عنوان یک بحث مجزا در دهه ۱۹۷۰ در جهان آغاز شد!

 

 البته آلودگی و نابودی منابع طبیعی را نمی توان تنها نگرانی های زیست محیطی از آن زمان تا کنون دانست.

کاهش مدام تنوع گیاهی و جانوری، نابودی بیابان ها، افول اکوسیستم های و تغییرات آب و هوا همه و همه دست به دست هم داده که این مسأله در سالیان اخیر به طرزی فزاینده گسترش یافته است.

 

در این شرایط اخلاق زیست محیطی ایجاب می کند که ما نیز تعهدات اخلاقی خود را در جهت رویارویی با این نگرانی ها تنظیم و شاخک های حسی وجدانمان را بدین سمت و سو حساس کنیم. در واقع دو سؤال اساسی که اخلاق زیست محیطی باید به آن پاسخ گوید عبارتند از:

1) به منظور احترام به محیط زیست چه وظایفی برعهده آحاد نوع بشر است، و 2)چرا؟!!


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره اخلاق زیست محیطی

دانلود مقاله رابطه آزادی و اخلاق

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله رابطه آزادی و اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله رابطه آزادی و اخلاق


دانلود مقاله رابطه آزادی  و اخلاق

مفاهیم آزادی و آزادی اجتماعی

نیاز به فضائل اخلاقی و دوری از رذائل اخلاقی و نیاز به آزادی‌های اجتماعی طبق نظر روانشناسان و اندیشمندان و براساس آیات قرآن از نیازهای اساسی انسان است.

آزادی به مفهوم امکان انتخاب به دلخواه فرد در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ….. است و بارزترین آن در حوزه سیاسی معنای شده و مکاتب و نظرات مختلفی را در برداشته است.

آزادی سیاسی:

آزادی‌خواهی یا لیبرالیسم نوعی ایدئولوژی و گونه‌ای جهان‌بینی است که فرد را پایه ارزشهای اخلاقی می‌شمارد و همه افراد را دارای ارزش برابر می‌داند از این رو فرد باید در انتخاب هدفهای خود آزاد باشد جریان آزادخواهی در قرن هجدهم یعنی در دوران اوج بورژ‌وازی صنعتی پدید آمد و بیشتر در حوزه سرمایه و تجارت معنا یافت و یکی از ویژگی‌های مهم آن مخالفت با هر گونه تندروی بود. اولین تحرکات لیبرال‌ها در جهان در فرانسه بود هنگامی که انقلاب کبیر فرانسه آغاز می‌شد لیبرال‌ها همگام با انقلابیون علیه استبداد جنگدیدند اما با رشد جنبش انقلابی و گسترش شرکت مردم در انقلاب عقب‌نشینی کردند سپس با ضد انقلاب متحد شدند. اولین دکترین سیاسی لیبرال را فرانسواگیزو (1874-1787) اندیشمند دولتی فرانسه تدوین نمود که خلاصه آن چنین است (1) «فئودالها و اشراف درباری نمی توانند مانند سابق حکومت کنند آنها رفتنی هستند ولی باید این کار به گونه‌ای انجام شود که صف توده‌های مردم و بویژه صف کارگران تقویت شود.»

آزادی اقتصادی:

آزادی اقتصادی نیز دلالت بر آزادی فرد در حوزه اقتصاد است مکتب کلاسیک‌ها با رهبری ریکاردو و اسمیت پایه‌گذار آن بود.

این مکتب خواستار عدم دخالت دولت در بخش اقتصاد می‌باشد.

آزادی اجتماعی:

آزادی اجتماعی در حوزه اجتماع صورت می‌پذیرد و مشمول تمام آحاد جامعه می‌شود.

آزادی اجتماعی در جامعه ارتباط مستقیم و یا معکوس با اخلاق حاکم بر جامعه دارد.

اگوست کونت آزادی را از دو بعد نگاه می‌کند «آزادی از چیزی و یا آزادی برای چیزی است تا شخص مستقل شود و خود بتواند تصمیم بگیرد.»

مفاهیم اخـلاق

اخلاق معادل واژه یونانی «اثوس» به معنای مجموعه رفتارها و کردارها و منش‌های اجتماعی و به معنای «سرشت و سجیه» است.

ابوعلی مسکویه دانشمند بزرگ اصلی اسلامی در قرن ……….. در تعریف اخلاق می‌گوید.

«اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تأمل آدمی را به سمت انجام کار حرکت می‌دهد.»

تعاریف مختلفی که در طول تاریخ از اخلاق شده است یا برمبنای «معناشناسی» آن و یا برمبنای «پراگماتیسم و عمل گرائی» آن بوده است.

بهرحال تعریفی کامـل‌تر است که هم بعد «شناختی و معرفتی» و هم بعد «عملی و رفتاری» در آن باشد. زیرا که برای کاربردی کردن یک علم شناخت از آن لازم است و نیز نتایج رفتار نیز می‌تواند شناخت بهتر و بیشتر از آن بدست بدهد اما آن جهت که هدف اخلاق آن آموزش و اصلاح شیوه رفتار است بهتر است که از بعد کاربردی آن تفسیر شود.

اخـلاق را از نوع نگاه مطالعات و پژوهشی نیز به سه بخش تقسیم می‌کنند: اخلاق توصیفی‌، اخلاق هنجاری و اخلاق تحلیلی و فرا اخلاقی

این نوع نگاه نیز نشان می‌دهد که در آن جائی که اخلاق بعد معرفتی و شناختی به خود می‌گیرد (فرا اخلاق) کم کم از حوزه اخلاق خارج می‌شود و به فلسفه می‌پیوندد زیـرا که دیگـر نه می‌تـوان آن را با روش «تاریخی و نقلی» و نه بـا روش «استدلالی و عقلی» آن را تبیین کرد.

تاریخچه اخلاق

تاریخچه تفکر اخلاق را از زمان قبل از پیدایش حضرت آدم در گفتگوی بین خداوند و فرشته‌ها می‌توان دانست، خداوند فرمود: من می‌خواهم انسانی بیافرینم که خلیفه روی زمین باشد.

فرشتگان گفتند: ما تو را تسبیح می‌گوییم می‌خواهی انسانی بیافرینی که در زمین فساد کند.

نظر به اینکه اخلاق یک حالت نفسانی است که بدون تفکر آدمی را به سمت و سوئی می‌کشد پس قاعدتاً باید همزمان با آفرینش حضرت آدم، بدون هیچگونه تأمل اخلاق نیز پدید آمده باشد و نیز نخستین کارکرد معرفتی اخلاق را در نافرمانی حضرت آدم نسبت به خداوند تعالی باید دید هنگامی که خداوند او را از خوردن میوه ممنوعه برحذر داشت و نیز نخستین کارکرد «کاربردی» اخلاق را خوردن آن میوه و هبوط انسان باید دانست و در زندگی خانوادگی حضرت آدم حسادت قابیل به هابیل و کشتن او از نخستین رذیلت اخلاقی است که به درازای عمر انسان است. این مباحث و رفتارهای خوب و بد تا به امروز ادامه یافته است.

ویل دورانت اعتقاد دارد که در اجتماعات اولیه و حتی در اجتماعات اخیر اخلاق نسبت به دین استقلال کامل داشته و بارها در هنگامی که اخلاق با اوضاع و احوال پیشرفت کرده است دین از او عقب مانده است بطور مثال مردم یونان باستان همخوابی با محارم را منفور دانسته در حالیکه اساطیر مردم دین‌دار پر بوده است از خدایانی که با محارم خود نزدیکی داشته‌اند.

نمونه دیگر مباحث اخلاقی این است که هر چند تعدد زوجات در انجیل مباح شمرده شده اما مسیحیان بیش از یک زن نمی‌گیرند. و یا آنکه هنگامی که بردگی از جهان رخت بربسته است هنوز متدیان با شواهدی غیر قابل تردید از انجیل از مجاز بودن بردگی دفاع می‌کنند.

برداشت ویل دورانت آن است که با وجود استقلال اخلاق از دین اما همیشه دین یک هاله مقدس بر گرد مقررات اخلاقی ایجاد می‌کند و در پایان این سؤال را مطرح می‌نماید که آیا سرچشمه و اصل دین همین مسائل اخلاقی نبوده است ؟

بحث اخلاق و آزادی در قالب نظریه در یونان باستان مطرح گردید. افلاطونیان دیدگاه جمع‌گرایانه داشتند و تشکیل مدینه فاضله را با رهبری نخبگان و افراد با فضائل اخلاقی پیشنهاد کردند آنها آزادی‌ها و اخلاقیات اجتماعی را مقدم بر آزادی و اخلاق فردی می‌دانستند. اما شاگرد افلاطون یعنی ارسطو دیدگاهی برخلاف وی داشت و به اصالت فرد معتقد بود.

شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطه آزادی و اخلاق

تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

اختصاصی از رزفایل تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق


تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

34 صفحه

فصل سوم

بین جهان‏بینى و علم اخلاق تاثیر و تاثر متقابل وجود دارد; زیرا از یک سواخلاقیات (علم اخلاق) مانند منطقیات، طبیعیات و ریاضیات از علوم جزئى‏است و زیر پوشش «علم کلى‏» (جهان‏بینى) قرار دارد; چون این علم موضوع‏خود راکه‏نفس و قواى آن است اثبات مى‏کند (1) ، چنانکه بخشى از اینها را هم‏علوم طبیعى اثبات مى‏کند، و از سوى دیگر علم اخلاق نیز درباره جهان‏بینى‏اظهار نظر مى‏کند; به این معنا که در علم اخلاق، ثابت مى‏شود جهان‏بینى توحیدى، خیر، ملایم با روح و امرى ارزشى و کمال روح است ولى‏جهان‏بینى الحادى، شر، زیانبار و قبیح است و براى روح پیامد ناگوارى دربر دارد.

در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غیرنافع شناخته مى‏شود. پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مى‏برد و مى‏فرماید: «اعوذ بک من علم لا ینفع، وقلب لا یخشع، ونفس لا تشبع‏»  چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسیم مى‏شود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نیستند بلکه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاریخ بعضى از اقوام جاهلى که هیچ نکته آموزنده‏اى در دانستن آن وجود ندارد و هیچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نیست.

البته برخى از بخشهاى علم تاریخ و نسب، فواید فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مى‏آید اما آشنایى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاریخ اقوامى که آثار علمى یا صنعتى و هنرى از خود به یادگار نگذاشتند، صرف بیهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و امام هفتم (علیه‏السلام) در باره آن فرموده‏اند: «لا یضر من جهله ولا ینفع من علمه‏»  .

بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشسته‏اند علم نافع به شمار نمى‏آیند و این همان است که در بیان حضرت على (علیه السلام) آمده: «لا تجعلوا علمکم جهلا ویقینکم شکا اذا علمتم فاعملوا واذا تیقنتم فاقدموا»  و نیز مى‏فرماید: «رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه‏» . بعضى از دانشمندان در عین حال که عالمند، جاهلند. چون عاقل نیستند کشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نیست.


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت


دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17
بخشی از فهرست و توضیحات:

تعلیم و تربیت

مقدمه

روابط انسانى در مدرسه و محیط آموزشى، بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل مى‏گیرد. اهداف تعلیم و تربیت، در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهاى اجتماعى مقصدى جز پرورش انسان براى رسیدن به قرب خدا ندارد.

مراکزى که تحت عنوان مراکز آموزشى شناخته مى‏شوند مانند: دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در اندیشه تربیتى اسلام، عهده‏دار تعلیم و تربیت همزمان هستند. رسالت این گونه مراکز رسالت انسان سازى است و انسان سازى شغل انبیاء و اولیا بوده است. آموزشگاه اسلامى خود را موظف به پرورش انسان‏هاى الهى مى‏داند و اهداف خود را به مقاصد آموزشى صرف محدود نمى‏سازد؛ چرا که تکلیف خود را تلاش براى تحقق اهداف دین مى‏داند:

هوالذى بعث فى الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛
(۲۶۹)

اوست آن کس که در میان بى‏سوادان فرستاده‏اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.

هدف پیامبر گرامى اسلام (ص) تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت بوده است. بنابراین مراکز آموزش اسلامى نیز نمى‏توانند از تزکیه و پرورش انسان‏ها چشم پوشى کنند و به آموزش مفاهیم و اصطلاحات بسنده کنند.

اگر معلمان و متعلمان، اهداف آموزش و پرورش اسلامى را بشناسند و تحقق آن اهداف را در ساخت فرد و جامعه اسلامى ضرورى بدانند، تلاش براى تحقق آن اهداف را وظیفه شرع و اخلاقى خود خواهند شمرد. بنابراین، شناخت اجمالى اهداف تعلیم و تربیت اسلامى مى‏تواند ما را به اخلاق آموزشى در اسلام نزدیک سازد.

اهداف تعلیم و تربیت اسلامى عبارت است از:

۱ - آموزش مفاهیم و معارفى که براى سلوک الى الله و تحقق اهداف انسان سازى اسلامى ضرورى است؛

۲ - ایجاد زمینه کسب مهارت‏ها و عادات اخلاقى مناسب با هدف غایى انسان

۳ - آموزش اطلاعات لازم براى زندگى در جامعه اسلامى

۴ - آموزش علوم و معارفى که جامعه اسلامى به آن نیاز دارد

۵ - ایجاد مهارت‏هاى لازم در کاربرد آموزه‏هاى علمى

۶ - ایجاد انگیزه و توانایى کشف نادانسته‏ها در عرصه‏هاى مختلف معرفت بشرى.

با توجه به این اهداف مى‏توان قلمرو فعالیت مراکز آموزشى را به دو حوزه مرتبط با هم تقسیم کرد: آموزش و پرورش عام و آموزش و پرورش خاص.

آموزش و پرورش عام، شامل همه فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مى‏شود که براى پرورش انسان مؤمن، متخلق به اخلاق الهى و سالک الى الله لازم است. این فعالیت‏ها درباره همه فراگیران دانش‏آموزان و دانش‏جویان اجرا مى‏شود.

آموزش و پرورش خاص، فعالیت‏هاى آموزشى و پرورشى مربوط به علوم و صنایع را شامل مى‏شود.

براى بررسى ارزش اخلاقى فعالیت‏هاى معلمان و متعلمان، باید تأثیر علم مورد آموزش در تحقق هدف غایى انسان معلوم باشد. پس باید به دو نکته توجه کرد:

الف. وقتى از تأثیر یک علم در تحقق هدف غایى سخن مى‏گوییم در واقع این فرض را داریم که آن علم به عمل در مى‏آید. به عبارت دیگر تأثیر هر علم در قرب انسان به خداوند تأثیرى عملى است و با به کار گرفتن آن علم آثار آن ظاهر مى‏شود.

ب. تأثیر علوم در تحقق اهداف غایى انسان یکسان نیست. علوم آخرت و مواد درسى مشترک که در آموزش و پرورش عام تعلیم مى‏شود، تاثیر مستقیمى در این هدف دارد و شرط لازم تقرب به خداوند محسوب مى‏شود اما علوم مربوط به آموزش و پروش خاص در این زمینه تأثیر غیر مستقیم دارند؛ تأثیر این نوع علوم، به نیاز اجتماع و کاربرد آن با نیت صحیح وابسته است.

با توجه به دو نکته فوق باید یادآور شد که کاربرد علوم مربوط به آموزش و پرورش خاص در قلمرو حاجات دنیاى است و تعلیم و تعلم مواد درسى آن میان همه معلمان و متعلمان جهان رواج دارد. نیکوکار و فاجر، مؤمن و کافر، و خوب و بد همه این علوم را تحصیل مى‏کنند و در آبادانى زندگى دنیا به کار مى‏گیرند. تبادل مفاهیم مربوط به این علوم مشروط بر تصفیه باطن و اخلاص نیت نیست یعنى بدون اخلاص نیز مى‏توان این علوم را کسب کرد و به کار اصلاح امور دنیایى بست.

ولى کاربرد علوم آموزش و پرورش عام در امور دنیایى نیست و مربوط به آخرت است اعمال آخرتى همه نیازمند قصد تقرب هستند و این قصد بدون باور امکان‏پذیر نیست باور قلبى به مضامین علوم آخرت وقتى حاصل مى‏شود که با نیت خالص به کسب علم روى آوریم چرا که علم مجموعه‏اى از اصطلاحات نیست، حقیقتى است که انسان را به لحاظ وجودى رشد مى‏دهد و به لطف خداوند در دل جاى مى‏گیرد.

نور علم

علمى که صلاح آخرت در هر عصرى وابسته به آن است، علم آخرت است. حقایق این علم ازلى و تغییر ناپذیرند. زمانى مى‏توان گفت کسى این علم را آموخته است که آثار عملى آن مشاهده شود. بسیار دیده مى‏شود که کسانى با اصطلاحات علوم معنوى و آخرتى آشنایند ولى آثار آن علوم در آنها دیده نمى‏شود. بهترین دلیل بر این که چنین افرادى وجود دارند، روایاتى است که عالمان سوء را معرفى مى‏کنند و آنان را وعده عذاب و آتش مى‏دهد. از این روایات مى‏توان فهمید که اطلاق عنوان عالم به این افراد مجازى است زیرا در روایات دیگرى آثار علم و نجات و رستگارى معرفى شده است. اگر اثر علم رستگارى و حسن آخرت باشد، کسى که در عالم است نمى‏تواند جهنمى و بدعاقبت باشد. پس اگر به کسى که آخرت سوء دارد عالم گفته مى‏شود از سر مجاز است.

همین مقدار کافى است تا بپذیریم علم همین اصطلاحات و مفاهیم نیست بلکه حقیقتى است که با مذاکرات علمى به دست نمى‏آید. مذاکرات علمى و تعلم فقط زمینه را براى دریافت آن حقیقت آماده مى‏سازد، ولى علم نورى است که خداوند به قلوب مؤمنان خالص هدیه مى‏کند.

امام صادق(ع) فرمودند:

لیس العلم بالتعلم و انما هو نور یقع فى قلب من یرید اللَّه تبارک و تعالى ان یهدیه؛ (۲۷۰)

علم به زیادى دانش اموختن نیست بلکه نورى است که خداوند در قلب آن که هدایش را اراده فرموده وارد مى‏کند.

این دیدگاه که علم به افاضه پروردگار تحقق مى‏یابد. نقشى کلیدى در اخلاق آموزشى دارد.

 

وظایف طالب علم

دانشجویى که در پى این علم است، به هر سخنى گوش و دل نمى‏سپارد و از هر منبعى علم نمى‏آموزد و چون جان خود را آماده پذیرایى از غذایى پاک مى‏کند به تصفیه باطن مى‏پردازد. براى ان که نور علم در قلبى بتابد، باید آن قلب صیقل داده شود پس مجاهده با نفس مقدمه ضرورى کار دانشجوى علم آخرت است.

از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره این آیه قرآن: فلینظر الانسان الى طعامه فرمودند:

یعنى علمه الذى یأخذ ممن یأخذه؛ (۲۷۱)

مقصود از طعام علم است که بایدانسان ببیند از کجا دریافت مى‏کند.

اهمیت منبع و منشأ علم بسیار زیاد است، زیرا هدف از علم آموزى، کمال نفس است و کمال نفس فقط با علم حقیقى مطابق با واقع محقق مى‏شود. پس اتکا به منابع نامطمئن، علم نافع را به بار نمى‏آورد:

من اصغى الى ناطق فقد عبده فان کان الناطق یؤدى عن اللَّه فقد عبد اللَّه و ان کان الناطق یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ (۲۷۲)

کسى که به گوینده‏اى گوش مى‏سپارد او را بندگى کرده است پس اگر گوینده از خدا بگوید شنونده خدا را بندگى کرده و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، شنونده شیطان را بندگى نموده است.

متعلم راه رستگارى علم را از خداوند مى‏خواهد: «قل رب زدنى علما (۲۷۳)» و علم را براى رشد و تعالى مى‏جوید نه براى اغراض نفسانى و دنیایى «هل اتبعک على ان تعلمن مما علمت رشداً (۲۷۴)» با توجه به دو نکته فوق روش صحیح دانشجویى این است که در انتخاب مدرسه و استاد نهایت دقت صورت گیرد و پس از آن از خداوند درخواست علم حقیقى شود و از او نجات از گمراهى طلب شود:

اللهم انى اعوذ بک من... ان اضل او اضل او اظلم او اظلم... (۲۷۵)

خداوندا به تو پناه مى‏برم از این که گمراه شوم یا گمراه کنم، ستم کنم و یا ستم دیده شوم...

این استعاذه‏ها ضرورى است، زیرا راهزنان مسیر دانش‏آموزى بسیارند.

جایگاه علم و عالمان در جامعه به صورت طبیعى براى عالم موقعیتى فراهم مى‏کند. توجه مردم به عالم و منافع مادى قابل تحصیل براى عالم، خلوص نیت او را تهدید مى‏کند و نیز خلوص نیت کسى را که آروزى عالم شدن دارد.

از امام باقر(ع) روایت شده است:

من طلب العلم لیباهى به العلماء او یمارى به السفهاء او یصرف به وجوه الناس الیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ (۲۷۶)

کسى که دانش طلبد تا با آن در برابر عالمان فخر کند و یا با کم خردان درآویزد و یا مردم را به خود متوجه سازد، پس جایگاه او آتش است.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

من اراد الحدیث لمنفعة الدنیا لم یکن له فى الاخرة نصیب، و من اراد به خیر الاخرة اعطاه اللَّه خیر الدنیا و الاخرة؛ (۲۷۷)

کسى که خواهان حدیث باشد براى سود دنیا در آخرت بهره‏اى ندارد و کسى که از حدیث خیر آخرت را بجوید خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا مى‏کند.

سخنانى از این قبیل، هشدار به طالبان علم است تا مبادا نیات خود را به اغراض دنیایى آلوده سازند؛ زیرا کاربرد علم آخرت در اصلاح آخرت است و صلاح آخرت جز به خلوص نیت محقق نمى‏شود.

احادیثى که نیات دنیایى را نکوهش مى‏کنند همه درباره علم آخرت هستند ولى درباره علوم و صنایع دنیایى نیز اگر کسى بخواهد تحصیل آنها براى سلوک معنوى او سودمند باشد باید نیت خود را خالص سازد و علم را براى به کارگیرى در مصلحت مسلمین و نیکى به آنان بیاموزد و شناخت بیشتر طبیعت و قوانین آن را به عنوان شناخت آیات الهى و رهبرى شدن به سوى او اراده کند.

روایاتى که به اخلاص دعوت مى‏کند، در عین حال راهنمایى براى انتخاب استاد است. طالب علم اگر استادى را خواهان دنیا یافت، نباید او را برگزیند زیرا تأثیر استاد بر دانشجو بسیار است؛ چنان که گویى دانشجویانى که گوش به استادى مى‏سپارند او را بندگى کرده‏اند از امام صادق(ع) درباره عالم دوستدار دنیا به احتیاط سفارش شده است. ایشان فرموده‏اند:

اذا رأیتم العالم محبا للدنیا فاتهموه على دینکم، فان کل محب لشى یحوط ما احب؛ (۲۷۸)

چون عالم را دوستدار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستار هر چیز آن را نگاه مى‏دارد.

طالب علم پس از آن که درون خود را از نیات دنیایى تصفیه کرد از خداوند درخواست علم نمود استاد مناسب اختیار کرد و از خطر گمراهى استعاذه نمود در روابط خود با استاد باید به نکات زیر توجه کند:

۱ - در بهره‏گیرى از دانش استاد دو اصل را به طور همزمان رعایت کند:

الف) همیشه درستى راى استاد را محتمل‏تر از درستى راى خود بداند، زیرا استاد از علم و تجربه بیشترى بهره دارد. پس به استاد خود اعتماد کند.

ب) درباره درستى سخن استاد اندیشه کند و در ارزیابى آن عقل خود را میزان قرار دهد. به عبارت دیگر تحصیل را به شیوه‏اى محققانه انجام دهد و صرف گفتار استاد را بدون سنجش عقلى، دلیل بر درستى سخن نپندارد. براى محصل ابتدایى، سلوک راه تحقیق دشوار است، پس باید از شتاب در اظهار رأى بپرهیزد و پرسش‏ها و نقدهاى خود را براى رسیدن به حق با استاد در میان گذارد. از امام صادق(ع) روایت شده است:

ان هذا العلم علیه قفل و مفتاحه المسأله. (۲۷۹)

۲ - در برابر استاد فروتنى کند. استادى که انسان را به معارف سودمند براى کمال آشنا مى‏کند، مقدمات نجات او را فراهم مى‏کند و حقى بزرگ بر او دارد.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

تو اصغوا لمن طلبتم من العلم (۲۸۰)

در برابر کسى که از او علم مى‏آموزید فروتنى کنید.

۳ - در جلب رضایت او کوشا باشد. معلم از شاگردان خود دو چیز مى‏خواهد: نخست آن که رعایت ادب کنند و دیگر آن که در یادگیرى آن چه استاد مى‏گوید کوشا باشند. دانشجویى که خواستار رضایت استاد است باید از این دو فروگذار نکند.

در پایان بحث از وظایف متعلم باید یادآورى نمود که دانش‏آموزى پاسخگویى گرایش حقیقت جویى انسان است و رفتن به سوى کسب دانش، امرى طبیعى است. حال سؤال این است که تعلیم پاسخگوى کدام گرایش ماست و انگیزه معلمى چیست؟

 

تعلیم

انسان به طور طبیعى و فطرى مایل به خلق و ایجاد است. او از اختراع ابزار و آلات جدید خشنود مى‏شود و از پرورش گل و گیاه نشاط مى‏یابد و از دیر زمان با تربیت حیوانات عطش خود را به ساختن فرو نشانده است. فعالیت آموزشى معلم از سویى پاسخگویى به این گرایش طبیعى و از سوى دیگر پاسخى به گرایش حقیقت جویى است؛ زیرا در مجلس درس، تنها متعلم نیست که مى‏آموزد، معلم نیز در هنگام گفتگوى علمى زوایاى جدیدى از مسائل را درک مى‏کند و قدرت طرح و پاسخگویى به سؤالات جدید را در خود مى‏یابد. این دو گرایش طبیعى را مى‏توان منشأ روى آوردن به تعلیم شمرد.

عوامل دیگرى نیز انگیزه تعلیم هستند که به اهمیت دو عامل فوق نیستند؛ مانند: تعلیم براى پیشرفت مادى و فنى جامعه و بسط امکانات زندگى مرفه و سالم، تعلیم براى ارضاء گرایش به تفوق بر دیگران و...

عامل مهم دیگرى نیز وجود دارد و آن دعوتى است که از جانب خداوند و اولیاء او شده است و عالمان را به تعلیم دیگران فرا خوانده است:

ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدى من بعد ما بیناه للناس فى الکتاب اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون؛ (۲۸۱)

کسانى که نشانه‏هاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستادیم، بعد از آن که آن را براى مردم در کتاب توضیح دادیم، مى‏پوشانند، آنان را خدا لعنت مى‏کند، لعنت کنندگان لعنتشان مى‏کنند.

 

پى ‏نوشتها:

(۲۶۹) - جمعه، ۲.

(۲۷۰) - بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.

(۲۷۱) - همان، ج ۲، ص ۹۶.

(۲۷۲) - اصول کافى، ج ۶، باب الغناء، حدیث ۲۴.

(۲۷۳) - طه، ۱۹.

(۲۷۴) - کهف، ۶۶.

(۲۷۵) - من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۹۲۸.

(۲۷۶) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه و المباهى به.

(۲۷۷) - همان.

(۲۷۸) - همان.

(۲۷۹) - همان، باب سؤال العالم و تذکاره، حدیث ۳.

(۲۸۰) - همان، باب صفة العلماء، حدیث ۱.

(۲۸۱) - بقره، ۱۵۹.

(۲۸۲) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث ۳.

(۲۸۳) - همان، باب بذل العلم، حدیث ۴.

(۲۸۴) - همان، حدیث ۱.

(۲۸۵) - همان، حدیث ۳.

(۲۸۶) - بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۲، حدیث ۷.

(۲۸۷) - اصول کافى، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب النهى عن القول بغیر علم، حدیث ۸.

(۲۸۸) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۴۵۰.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اخلاق تعلیم و تربیت