
مفاهیم آزادی و آزادی اجتماعی
نیاز به فضائل اخلاقی و دوری از رذائل اخلاقی و نیاز به آزادیهای اجتماعی طبق نظر روانشناسان و اندیشمندان و براساس آیات قرآن از نیازهای اساسی انسان است.
آزادی به مفهوم امکان انتخاب به دلخواه فرد در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ….. است و بارزترین آن در حوزه سیاسی معنای شده و مکاتب و نظرات مختلفی را در برداشته است.
آزادی سیاسی:
آزادیخواهی یا لیبرالیسم نوعی ایدئولوژی و گونهای جهانبینی است که فرد را پایه ارزشهای اخلاقی میشمارد و همه افراد را دارای ارزش برابر میداند از این رو فرد باید در انتخاب هدفهای خود آزاد باشد جریان آزادخواهی در قرن هجدهم یعنی در دوران اوج بورژوازی صنعتی پدید آمد و بیشتر در حوزه سرمایه و تجارت معنا یافت و یکی از ویژگیهای مهم آن مخالفت با هر گونه تندروی بود. اولین تحرکات لیبرالها در جهان در فرانسه بود هنگامی که انقلاب کبیر فرانسه آغاز میشد لیبرالها همگام با انقلابیون علیه استبداد جنگدیدند اما با رشد جنبش انقلابی و گسترش شرکت مردم در انقلاب عقبنشینی کردند سپس با ضد انقلاب متحد شدند. اولین دکترین سیاسی لیبرال را فرانسواگیزو (1874-1787) اندیشمند دولتی فرانسه تدوین نمود که خلاصه آن چنین است (1) «فئودالها و اشراف درباری نمی توانند مانند سابق حکومت کنند آنها رفتنی هستند ولی باید این کار به گونهای انجام شود که صف تودههای مردم و بویژه صف کارگران تقویت شود.»
آزادی اقتصادی:
آزادی اقتصادی نیز دلالت بر آزادی فرد در حوزه اقتصاد است مکتب کلاسیکها با رهبری ریکاردو و اسمیت پایهگذار آن بود.
این مکتب خواستار عدم دخالت دولت در بخش اقتصاد میباشد.
آزادی اجتماعی:
آزادی اجتماعی در حوزه اجتماع صورت میپذیرد و مشمول تمام آحاد جامعه میشود.
آزادی اجتماعی در جامعه ارتباط مستقیم و یا معکوس با اخلاق حاکم بر جامعه دارد.
اگوست کونت آزادی را از دو بعد نگاه میکند «آزادی از چیزی و یا آزادی برای چیزی است تا شخص مستقل شود و خود بتواند تصمیم بگیرد.»
مفاهیم اخـلاق
اخلاق معادل واژه یونانی «اثوس» به معنای مجموعه رفتارها و کردارها و منشهای اجتماعی و به معنای «سرشت و سجیه» است.
ابوعلی مسکویه دانشمند بزرگ اصلی اسلامی در قرن ……….. در تعریف اخلاق میگوید.
«اخلاق حالتی نفسانی است که بدون نیاز به تفکر و تأمل آدمی را به سمت انجام کار حرکت میدهد.»
تعاریف مختلفی که در طول تاریخ از اخلاق شده است یا برمبنای «معناشناسی» آن و یا برمبنای «پراگماتیسم و عمل گرائی» آن بوده است.
بهرحال تعریفی کامـلتر است که هم بعد «شناختی و معرفتی» و هم بعد «عملی و رفتاری» در آن باشد. زیرا که برای کاربردی کردن یک علم شناخت از آن لازم است و نیز نتایج رفتار نیز میتواند شناخت بهتر و بیشتر از آن بدست بدهد اما آن جهت که هدف اخلاق آن آموزش و اصلاح شیوه رفتار است بهتر است که از بعد کاربردی آن تفسیر شود.
اخـلاق را از نوع نگاه مطالعات و پژوهشی نیز به سه بخش تقسیم میکنند: اخلاق توصیفی، اخلاق هنجاری و اخلاق تحلیلی و فرا اخلاقی
این نوع نگاه نیز نشان میدهد که در آن جائی که اخلاق بعد معرفتی و شناختی به خود میگیرد (فرا اخلاق) کم کم از حوزه اخلاق خارج میشود و به فلسفه میپیوندد زیـرا که دیگـر نه میتـوان آن را با روش «تاریخی و نقلی» و نه بـا روش «استدلالی و عقلی» آن را تبیین کرد.
تاریخچه اخلاق
تاریخچه تفکر اخلاق را از زمان قبل از پیدایش حضرت آدم در گفتگوی بین خداوند و فرشتهها میتوان دانست، خداوند فرمود: من میخواهم انسانی بیافرینم که خلیفه روی زمین باشد.
فرشتگان گفتند: ما تو را تسبیح میگوییم میخواهی انسانی بیافرینی که در زمین فساد کند.
نظر به اینکه اخلاق یک حالت نفسانی است که بدون تفکر آدمی را به سمت و سوئی میکشد پس قاعدتاً باید همزمان با آفرینش حضرت آدم، بدون هیچگونه تأمل اخلاق نیز پدید آمده باشد و نیز نخستین کارکرد معرفتی اخلاق را در نافرمانی حضرت آدم نسبت به خداوند تعالی باید دید هنگامی که خداوند او را از خوردن میوه ممنوعه برحذر داشت و نیز نخستین کارکرد «کاربردی» اخلاق را خوردن آن میوه و هبوط انسان باید دانست و در زندگی خانوادگی حضرت آدم حسادت قابیل به هابیل و کشتن او از نخستین رذیلت اخلاقی است که به درازای عمر انسان است. این مباحث و رفتارهای خوب و بد تا به امروز ادامه یافته است.
ویل دورانت اعتقاد دارد که در اجتماعات اولیه و حتی در اجتماعات اخیر اخلاق نسبت به دین استقلال کامل داشته و بارها در هنگامی که اخلاق با اوضاع و احوال پیشرفت کرده است دین از او عقب مانده است بطور مثال مردم یونان باستان همخوابی با محارم را منفور دانسته در حالیکه اساطیر مردم دیندار پر بوده است از خدایانی که با محارم خود نزدیکی داشتهاند.
نمونه دیگر مباحث اخلاقی این است که هر چند تعدد زوجات در انجیل مباح شمرده شده اما مسیحیان بیش از یک زن نمیگیرند. و یا آنکه هنگامی که بردگی از جهان رخت بربسته است هنوز متدیان با شواهدی غیر قابل تردید از انجیل از مجاز بودن بردگی دفاع میکنند.
برداشت ویل دورانت آن است که با وجود استقلال اخلاق از دین اما همیشه دین یک هاله مقدس بر گرد مقررات اخلاقی ایجاد میکند و در پایان این سؤال را مطرح مینماید که آیا سرچشمه و اصل دین همین مسائل اخلاقی نبوده است ؟
بحث اخلاق و آزادی در قالب نظریه در یونان باستان مطرح گردید. افلاطونیان دیدگاه جمعگرایانه داشتند و تشکیل مدینه فاضله را با رهبری نخبگان و افراد با فضائل اخلاقی پیشنهاد کردند آنها آزادیها و اخلاقیات اجتماعی را مقدم بر آزادی و اخلاق فردی میدانستند. اما شاگرد افلاطون یعنی ارسطو دیدگاهی برخلاف وی داشت و به اصالت فرد معتقد بود.
شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله رابطه آزادی و اخلاق