رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد دروغ و جنبه های اخلاقی آن 18 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد دروغ و جنبه های اخلاقی آن 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

دانشگاه آزاد واحدبجنورد

عنوان تحقیق :

دروغ و جنبه های اخلاقی آن

استاد ارجمند :

سرکار خانم موسوی طلب

دانشجو :

مهناز ابراهیم زاده

پائیز 85

دروغ

بزرگ‏ترین گناهان

امیر المؤمنین‏علیه السلام مى‏فرماید:

«ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب; (1) .

بزرگ‏ترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.»

زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسیله زبان، وجود پیدامى‏کند و زبان یکى از علل وجودى دروغ است. اگر کسى دروغى بگوید، این کار بازبانش انجام مى‏گیرد. اگر زبانى بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دروغ‏خواهد گفت.

هر گناهى با عضوى از اعضاى انسان در خارج رخ مى‏دهد و گناه را مى‏توان به آن‏عضو نسبت داد; چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است. دست‏خیانت‏کار داشتن، یعنى دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنى خائن به‏ناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن.

سر آن که زبان پر دروغ، بزرگ‏ترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد; اکنون‏باید معناى دروغ روشن شود.

دروغ چیست؟

دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ گو کسى است که بر خلاف حقیقت،خبرى مى‏دهد.

شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست‏خود بروید، او براى شما غذا بیاورد، شمابگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است; شما نیزدروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت‏خبر داده‏اید.

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده‏اش دروغ گومى‏باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مى‏باشد و نیزبد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ‏خواهد بود.

دروغ و دروغ گویى

دروغ از صفات سخن است و دروغ گویى از صفات سخن گو و این دو همیشه باهم یار نیستند. مى‏شود سخنى دروغ باشد، ولى گوینده‏اش دروغ گو نباشد، چنان که‏ممکن است کسى دروغ بگوید، ولى سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق‏حقیقت‏باشد.

شما اگر به وقوع حادثه‏اى اطمینان پیدا کردید، در صورتى که آن حادثه رخ نداده‏باشد، هنگامى که از وقوع آن خبر مى‏دهید، شما دروغ گو نیستید، ولى خبر شمادروغ است. دروغ گو اگر سخن راستى بگوید که به نظرش بر خلاف حقیقت‏باشد،خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولى خودش دروغ گفته، زیرا به نظرخودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.

در زبان عربى

در زبان عربى، دروغ را کذب گویند و خبر دروغ را خبر کاذب مى‏خوانند،چنان که خود دروغ‏گو را نیز کاذب مى‏خوانند.

پس در این زبان، کاذب بودن، هم صفت‏سخن مى‏باشد، و هم صفت‏سخن گو واین اشتراک، ممکن است گاهى موجب اشتباه بشود و به گمان برسد که هر جا که‏خبر کاذب پیدا شود، خبر دهنده هم باید کاذب باشد، یعنى صفت گفته را به گوینده‏سرایت‏بدهند.

نظریه‏اى از قرن سوم

نظام، دانشمند نامى قرن سوم در دروغ نظریه‏اى دارد; او مى‏گوید:

«دروغ، سخن بر خلاف عقیده است، نه بر خلاف واقع.»

نظام براى اثبات صحت نظریه‏اش به این آیه شریفه استدلال مى‏کند:

«والله یشهد ان المنافقین لکاذبون; (2) .

خدا گواهى مى‏دهد که منافقان، دروغ گویند.»

منافقان، شرفیاب حضور رسول خداصلى الله علیه وآله مى‏شدند و عرضه مى‏داشتند که ماگواهى مى‏دهیم که تو رسول خداصلى الله علیه وآله هستى.

خدا در این سوره مبارکه با پیغمبر خود سخن مى‏گوید و منافقان را به اومى‏شناساند. خدا مى‏فرماید: وقتى که منافقان نزد تو آمدند و گفتند که ما شهادت‏مى‏دهیم که تو رسول خدا هستى، با آن که خدا مى‏داند که تو رسول او هستى ولیکن‏بدان که منافقان دروغ مى‏گویند.

بیان استدلال: سخن منافقان که شهادت به رسالت‏بود، سخنى بود مطابق حقیقت،ولى خدا آنان را دروغ گو خوانده است.

دروغ گو بودن منافقان از این نظر است که آن‏ها این سخن را از روى ایمان‏نگفتند، بلکه در دل، بر خلاف آن، عقیده داشتند; از این پى مى‏بریم که دروغ، سخن برخلاف عقیده است، نه بر خلاف حقیقت.

نظرى به این نظریه

گویا دو چیز، موجب اشتباه این مرد دانا شده که دروغ را سخن بر خلاف عقیده‏پنداشته، نه بر خلاف حقیقت:

1. غفلت از این که کاذب هم صفت‏خبر قرار مى‏گیرد و هم صفت مخبر; اوپنداشته که کاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.

2. گمان آن که میان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه مى‏باشد و این صورت به‏خاطرش نرسیده که ممکن است‏خبر دهنده، دروغ گو باشد، ولى خبرش دروغ‏نباشد، لذا نتیجه گرفته که دروغ، سخن بر خلاف اعتقاد است، نه بر خلاف واقع.

ولى آیه شریفه اگر دلیل بر سخن ما نباشد، سخن نظام را اثبات نمى‏کند، زیراسخن منافقان، راست و عین حقیقت‏بود، ولى خود آن‏ها در این حقیقت گویى‏دروغ گو بودند، چون کلامشان را بر خلاف واقع مى‏پنداشتند.

علماى بیان، استدلال نظام را چنین ابطال کرده‏اند که منافقان، دروغ گوى درشهادت دادن بوده‏اند.

معماى طاووس

طاووس یمنى که از بزرگان برادران اهل سنت مى‏باشد و براى خویش مقام‏شامخى در دانش قائل بوده، به پندار خود معمایى درست کرده بود، آن را از حضرت‏امام باقرعلیه السلام بپرسید:

کدام مردمى بودند که شهادت به حق دادند، ولى در عین حال دروغ گو بودند؟

امام فرمود: آنان منافقان بودند، در موقعى که به رسول خداصلى الله علیه وآله عرض کردند ماشهادت مى‏دهیم که تو رسول خدایى با آن که گفته آن‏ها راست‏بود، ولى خود آن‏هادروغ گو بودند. (3) .

منافقان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دروغ و جنبه های اخلاقی آن 18 ص

تحقیق در مورد فضایل اخلاقی 95 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد فضایل اخلاقی 95 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 95

 

چکیده

مقدمه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد فضایل اخلاقی 95 ص

تعیین نسبت تربیت اسلامی با ساحت های شش گانه ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی

اختصاصی از رزفایل تعیین نسبت تربیت اسلامی با ساحت های شش گانه ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعیین نسبت تربیت اسلامی با ساحت های شش گانه ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی


تعیین نسبت تربیت اسلامی با ساحت های شش گانه   ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی

گرد اوری شده در 26 صفحه با فرمت ورد قابل ویرایش

چکیده

سند تحول بنیادین با هدف تحولی زیر بنایی در آموزش و پرورش بدلیل عدم ابتناء سیستم آموزش و پرورش بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و برای نیل به اهدافی از جمله تربیت اسلامی و باور عمیق به اسلام و اندیشه ها و ارزش های والا و در نهایت دستیابی به چشم‌انداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق 1404طراحی شده است . از آنجا که متفکرین اسلام، اصول و مبانی اندیشه‌های عقلی خود را با مبانی دینی قرآن و سنت تطبیق داده اند و هدف نهایی سند تحول بنیادین نیز دستیابی به پرورش یافتگانی با شایستگی ها و توانمندی های اعتقادی بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی است، لذا مقایسه و تطبیق دوباره ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین با تربیت اسلامی، اصلاح خلاء های احتمالی و در نهایت تقویت بنیان های نظری سند خواهد شد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی و تعیین نسبت تربیت اسلامی با ساحت های شش گانه تعلیم و تربیت و سند تحول بنیادین می پردازد. در سند تحول بنیادین تربیت به معنای" فرایند تعاملی زمینه ساز تکوین و تعالی پیوسته ی هویت متربیان، به صورتی یکپارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی، به منظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همه ابعاد" تعریف شده است و هدف کلی تربیت این گونه تعریف شده است : " تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان به گونه ای که بتوانند در موقعیت خود و دیگران در هستی ، را به درستی درک و آن را به طور مستمر با عمل صالح فردی و جمعی متناسب با نظام معیار اسلامی اصلاح نماید " . در سند بنیادین تحول در راستای رویکرد جامع و متوازن مفهوم تربیت به جای تعلیم و تربیت استفاده شده است و تعلیم از مقتضیات تربیت برشمرده شده است. در سند تحول بنیادین عقل ورزی از اصول تربیت اسلامی تعریف شده و مربیان و متربیان نسبت به خردورزی و نقادی مداوم عمل خود و دیگران ترغیب شده اند. تأمل در چهارچوب سند تحول بنیادین و مقایسه آن با اهداف تربیت اسلامی خود نقطه قوتی در جهت آرمانهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به حساب می آید و چشم انداز مطمئنی را برای پویندگان راه تعلیم و تربیت نمایان می سازد.

کلیدواژه :

تربیت اسلامی،ساحت های شش گانه،تعلیم و تربیت،سند تحول بنادین


دانلود با لینک مستقیم


تعیین نسبت تربیت اسلامی با ساحت های شش گانه ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی

روش های تربیت اخلاقی در اسلام

اختصاصی از رزفایل روش های تربیت اخلاقی در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

روش های تربیت اخلاقی در اسلام


روش های تربیت اخلاقی در اسلام

روش های تربیت اخلاقی در اسلام

(تربیت اخلاق ازدیدگاه اسلام)

پودمان دروس عمومی

درس اخلاق اسلامی

فهرست مطالب:

مقدمه

مفهوم تربیت از منظر اسلام

جایگاه تربیت و اخلاق در اسلام

● تربیت ایمانی

هدف از تربیت در اسلام

● تربیت بدنی

● تربیت عبادی

● آموزش زبان عربی، زبان مادری و علوم مفید

● تربیت اخلاقی

● تربیت معنوی

● تربیت اجتماعی

● آموزش فنی و حرفه ای

● تربیت عاطفی و انسانی

● تربیت فکری

● تربیت بهداشتی

● تربیت زیبایی و آراستگی

● تربیت جنسی

رابطه تربیت دینی و اخلاقی

روش های تربیتی

تربیت دینی خانواده

شیوههای آموزش اخلاقی و دینی

مراقبتهای لازم در تربیت دینی فرزندان

نتیجه گیری

منابع

..

مقدمه:

پرورش فضایل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال، که علت غایی آفرینش است، قرار گیرد و پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) با اشاره به فلسفه بعثت خویش در حدیث معروف: «انما بُعُثَت لأتمم مکارم الاخلاق» بدان تصریح فرموده اند. فلاسفه و اندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش و اهداف خاص خود از تربیت و اخلاق سخن گفته و اصول و روش هایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت و سرنوشت ساز بودن این مسأله برای انسان، در هر شرایط و همه جوامع است.

امروزه به دلیل غرق شدن انسان در امور مادی کمتر به این مسأله مهم پرداخته می شود و در بیشتر جوامع دور شدن از بحثهای اخلاقی و نپرداختن به تربیت و تهذیب فساد، قتل، غارت، نیرنگ و نظایر اینها را اشاعه می دهد دانشمندان غربی در آثار خود به این واقعیت اشاره کرده اند.

اخـلاق و تربیـت اسـلامی، با ویژگی خاص و بعد تعالی خود تضمین کننده ی سعادت انسانها در همه ی عـصرها و …

نوع فایل: word (قابل ویرایش)

تعداد صفحات: ۲۹

 

لطفاً برای مشاهده متن کامل تحقیق روش های تربیت اخلاقی در اسلام محصول را خریداری و دانلود نمائید

لینک دانلود بعد از خرید نمایش داده شده و به ایمیلتان ارسال می‌شود

با اطمینان خرید کنید

تشکر از خریدتان


دانلود با لینک مستقیم


روش های تربیت اخلاقی در اسلام

دانلود مقاله نظریه اخلاقی کانت

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله نظریه اخلاقی کانت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نظریه اخلاقی کانت


دانلود مقاله نظریه اخلاقی کانت

پیش از بحث  تفضیلی درباره نظریه اخلاقی کانت، باید به طور خلاصه ببینیم که لیبرالیسم سیاسی او چگونه بن مایه های نظریه اخلاقی وی را در خود جمع می کند. در ابتدا آنچه را کانت از اخلاف فلسفی ماکیاولی آموخته بود بیان می کنیم.

نخست، بنای هنجارهای اخلاقی را نمی توان بر تجربه گذاشت. آنچه تجربه نشان می دهد این است که مردم به همه گونه رفتارها دست زده اند؛ بنابراین، استناد به تجربه صرفاً امکان نظرگاه اخلاقی را از میان خواهد برد. هم در دیباچه بنیادهای مابعدالطبیعه اخلاق (91-387) و هم در نخستین صفحه های بخش دوم آن (12-406)، آنچه کانت محل توجه قرار می دهد، نیاز به یک «فلسفه اخلاقی محض کاملاً منزه از هر چیز تجربی است.»

دوم، نکته حساس و تعیین کننده این است که اخلاق در معرف بحث عمومی واقع شود. در این صورت دید، خواهد شد که اخلاق در اساس عبارت است از شاخصهای ناظر بر عدالت در منع
رویه هایی که دیگران علاً نتوانند بپذیرند، و در بیان هنجارهای سزاور استقرار در مقام قانون، در دولتی که به جمیع شهروندان خود احترام بگذارد. در نتیجه، کانت در بنیادها به موجب نخستین صورت بندی امر مطلق، یعنی فرمول قانون عام، از ما می خواهد با این ملاک ضابطه های اسای اخلاق را بسنجیم که آیا چنین ضابه های پیشنهادی ممکن است به عنوان قوانین عمومی درمورد همه کس عمل کنند یا نه (421-413).

سوم، ضرورت هرگز عذر کافی برای نقض شاخصهای اخلاقی نیست، زیرا این شاخصها عموماً و مطلقاً صدق می کنند. تصادفی نیست که کانت در بنیادها از فرمول قانون عام به منظور سنجش
رویه های پیشنهادی ماکیاولی استفاده می کند (یعنی دروغ گفتن و دادن وعده های دروغ) تا ببیند آیا از نظر اخلاقی پذیرفتنی هستند یا نیستند (مثلاً 3-402 و 422).

و سرانجام، کارآیی و تأثیر، معیار خوبی برای سنجش منش اخلاقی نیست زیرا، چنانکه خود ماکیاولی نیز متوجه بود، از کارآیی و تأثیر می توان در توجیه کارهای خلاف اخلاق نیز استفاده کرد. از این رو، بر حسب تصادف نیست که کانت در بنیادها تأکید می کند که کارآیی و تأثیر جنبه مصلحت بینی و دوراندیشی دارد – یعنی هنجاری بی اعتنا به اخلاق است، نه اخلاقی، و آزمونی برای تشخیص «اراده خیر» نیست .

کانت از نهضت روشن اندیشی {روشنگری} چه آموخت؟ آموخت که پایه کرامت هر کس از زن و مرد و ، بنابراین، بنیادی ترین مرجع در زندگی وی، عقل خود اوست. هر کس دارای این قدرت و اختیار و خودآیینی و، بنابراین، دارای این حق و مسوولیت است که بر خود حاکم باشد و مهار سرنوشت خویش را تا حد ممکن به دست گیرد. در نتیجه، کرامت هر کس از وی انفکاک ناپذیر است و حد و مرزی است در برابر اعمال قدرت قانونمند دولت و دین. این نریه به چشمگیرترین وجه در بنیادها در دومین صورت بندی امر مطلق، یعنی فرمول احترام به کرامت اشخاص، مشاهده می شود.

کانت از فردریک کبیر و پسر او چه آموخت؟ آموخت که ظالمانه است که حکومت جبار با شهروندان خود به عنوان اشیاء محض رفتار کند و بعضی را فضل دهد و بعضی را ندهد، ولی به هر حال از همه برای رسیدن به امیال حکمران استفاده کند. بنابراین، در نخستین صورت بندی امر مطلق اصرار بر این است که قوانین عادلانه باید بدون استشنا شامل همه کس شوند. اینگونه قوانین، دست کم در اصل، جنبه سلبی {یا نهی} دارند، و چنین نیست که برای استفاده ابزاری از مردم به آنان تحمیل گردند، بلکه وضع می شوند تا آزادی همه را حفظ و حراست کنند. چنانکه خواهیم دید، دومین صورت بندی نیز مصر بر این است که با هیچ کس نباید به عنوان وسیله برای رسیدن به هدفهای شخص دیگری رفتار شود.

امر مطلق:

هنجار نهایی اخلاق

اکنون آماده ایم برای بررسی نظریه کانت در کتاب مشهور کوچک او با عنوان رماننده بنیادهای مابعدالطبیعه اخلاق. در دیباچه کتاب، کانت می نویسد قصد عمده من بیان هنجار نهایی اخلاق و دفاع از آن در موظف کردن ما بوده است (392). این قانون را پیشتر به صورت اصل عام عدالت شناخته ایم، ولی در بنیادها کانت مجدد آن می پردازد تا آن را نه تنها بر رفتار، بلکه بر هدفها و انگیزه های ما نیز تطبیق دهد.

همچنین دیده ایم که، بر طبق نظریه سیاسی کانت، مناسبات اشخاص با یکدیگر در وضع طبیعی و نیز در جامعه مدنی، آمیخته به اختلاف و مخالفتهای ناشی از امیال متعارض است. نظیر این کشمکش در باطن هر کس نیز وجود دارد که به صورت تعارض میان عقل و خواهشهای نفسانی به تجربه در می آید. ممکن است نخواهیم از قانون اخلاق اطلاعت کنیم؛ همچنین ممکن است امیالی داشته باشیم – که غالباً داریم – که ترضیه آنها را ترجیح بدهیم.

به این جهت، کلیه قوانین اخلاقی به صورت اموامر به ما جلوه گر می شوند.

بعلاوه، چون هیچ چیز نمی تواند بی اعتنایی ما را به وظایف اخلاقی توجیه کند، بی قید و شرط و مطلقاً به آنها التزام داریم. بنابراین، کانت در بنیادها هنجار نهایی اخلاق را «امر مطلق»
 می خواند

چنین هنجاری یکتاست و وجود بیش از یکی از آن ممکن نیت (421)، ولی کانت سه صورت از آن به شکل سه فرمول ارائه می دهد که هر یک دارای محل تأکید خاص خود است. او صورت اول را ترجیح می دهد، اما معتقد است که تعبیرهای لفظی بدیل احیاناً معنای آن را روشنتر می نمایند و برای ما که خوانندگان او باشیم، متقاعد کننده تر می کنند (7-436).

صورت اول – فرمول خودآیینی یا فرمول قانون عام: «هرگز نباید به شیوه ای عمل کنم که نتوانم همچنین اراده کنم که ضابطه {رفتاری} من به صورت قانون عام درآید» (402).

صورت دوم – فرمول احترام به کرامت اشخاص: «چنان عمل کن که انسان را، خواه شخص خودت و خواه دیگران، همواره غایت بدانی، نه هرگز صرفاً وسیله» (429).

صورت سوم – فرمول قانونگذاری برای جامعه ای اخلاقی: «همه ضابطه های ناشی از قانونگذاری خود ما باید با یک ملکوت امکانی غایات چنان هماهنگ باشند که گویی {آن ملکوت} ملک طبیعت است» (436).

کانت معتقد بود همینکه چگونگی کارکرد امر مطلق به عنوان بالاترین هنجار اخلاق فهمیده شود، استفاده از آن دشواری خاص نخواهد داشت. به نوشته او، قانون اخلاق همه کس را ملزم به اطاعت می کند و، بنابراین، همه کس باید قادر به استفاده از آن باشد (4-403). ما معمولاً در زندگی اخلاقی دو مشکل داریم: یکی تعیین اینکه رویه اخلاقی درست کدام است، و دیگری بهره مندی از نیروی اخلاقی کافی برای رعایت آن. امروز ممکن است برای ما محل بحث باشد که کدام یک از آن دو سخت تر است، ولی کانت اعتقاد راسخ داشت که پرورانیدن منش نیک اخلاقی دشوارتر است. به نوشته او، «بر همه کس بداهتاً روشن است که تکلیف چیست»، حتی بر افراد برخوردار از «عادی ترین هوش».

کانت سرانجام می پرسد: این قانون اخلاق چیست که باعث چنین احترامی می شود که از هر انگیزه دیگری برتر و مهمتر است؟ چون این قانون، قاعده ای برای ارضاء خواهشهای ما نیست، ناگزیر باید قاده ای فقط برای برآوردن متقضیات عقل ما باشد. به همین وجه، چون قاعده ای برای کارآیی در رسیدن به فالن هدف یا «موضوع» مانند خوشبختی نیست، بناچار باید قاعده ای با خصوصیتی ذاتی باشد، بدین معنا که هر کسی که براساس عقل و نه خواهشهای نفسانی عمل کند، می تواند آن را پیش بگیرد و می گیرد(401.421.431).

سپس کانت این هنجار فائق را چنین بیان می کند: «هرگز نباید به شیوه ای عمل کنم که نتوانم همچنین اراده کنم که ضابطه {رفتاری} من به صورت قانون عام درآید.» (402). این، چنانکه دیدیم، نخستین صورت امر مطلق است که داویهای اخلاقی مردم عادی بر آن مبتنی است (403)، و از آن رو به صورت امر به ما جلوه گر می شود که می توانیم از آن سربپیچیم، و به ما فرمان می دهد در اعمالمان مطیع قانون باشیم از این طریق که، نخست، ضابطه ها یا رویه هایی برگزینیم که بتواند برای همه قاعده اخلاقی قرار گیرد، و، دوم، خود نیز دقیقاً و با وظیفه شناسی به آن ضوابط عمل کنیم.

«ضابطه» مطابق معنایی که کانت در پاسخهای دوم و سوم خویش از آن مراد می کند، قاعده ای عملی است مبین نیات شخص ((حاشیه) 400). اما در بنیادها متأسفانه او بحث نمی کند که قواعد چگونه ممکن است عمومیت مختلف داشته باشند. برای فهم اینکه امر مطلق چگونه به عنوان هنار اخلاقی ما عمل می کند، سودمند است بین نظریه اخلاقی و نظریه سیاسی کانت مشابهتی برقرار کنیم. (خود کانت غالباً می گوید صورت بندی و گزینش ضوابط اخلاقی مانند نوعی قانونگذاری است و به وضع قوانین عمومی بی شباهت نیست.

اصل عام عدالت معیار سنجش حقانیت قوانین جامعه است؛ امر مطلق نیز مانند آن، هنجاری شکلی و، بنابراین، هنجاری عام برای سنجش مقبولیت رویه ها از نظر اخلاقی است. اینگونه رویه ها، همانند قوانین ناظر بر عدالت طبیعی در عرصه جامعه، محتوای ماهوی دارند زیرا مربوط می شوند به اقسام کلی اعمالی که هر عاملی، از جمله اشخاص دارای مقامها یا نقشهای موصوف به او صاف کلی، رواست (یا روا نیست) یا باید (یا نباید) در برخی اوضاع موصوف به او صاف کلی، انجام بدهد یا ندهد. بنای نیات بی واسطه و خاص و «ظاهری» ما بر همین گونه رویه ها یا اصول است.

پیشتر دیدیم که قوانین ناظر بر نظم اجتماعی و منطبق با اصل عام عدالت، قوانینی عینی است، یعنی قواعدی که همه کس می تواند بپذیرد و به پیروی از آنها عمل کند. به همین وجه، اگر ضوابط بنیادی ما منطبق با امر مطلق باشد بینانگر رویه ها یا اصول عینی ای خواهد بود که در مورد همه کس صدق می کند. در مقابل، کانت ضابطه ای را «ذهنی» یا «فاعلی» می خواند که تنها در مورد یک تن یا یک فاعل صدق کند. چنین ضابطه ای البته ممکن است مبتنی بر نادانی یا امیال آن شخص باشد ((حاشیه) 420). ولی ظوابط ذهنی را نیز می توان، به شرط انطباق با هنجار عینیت، یعنی امر مطلق، به سطح عینیت ارتقاء داد، ولو خصوصیات مشخصی مانند زمان و مکان و مناسبات شخصی در آنها به حساب گرفته شده باشد ((حاشیه) 420، (حاشیه) 400).

کانت در اینکه «هرگز شناسایی با تجربه آغاز می شود» تردید به خود راه نمی دهد، اما به نظر او، همه شناسایی ما از تجربه برنمی آید. شناسایی می تواند از یکسو فراهم آمده از تأثرهای حسی ما و از سوی دیگر برآیند چیزی باشد که توانایی شناسایی به آن می افزاید. آیا می توان به قلمرو شناسایی مستقل از تجربه و تأثرهای حسی راه یافت؟ این پرسش که از شناسایی پیشینی در برابر شناسایی پسینی – که تجربه سرچشمه آن است – سخن می گوید، از بنیادی ترین مسائل فلسفه نقادی کانت است. مراد از شناسایی پیشینی، مستقل بودن آن از هر گونه تجربه است. در برابر، شناسایی پسینی،  فقط از تجربه فراهم می آید. شناسایی پیشینی آنگاه کانت «محض» است که هیچ گونه مفهوم تجربی در آن به هیچ وجه راه نداشته باشد. پس این قضیه که «هر دگرگونی علتی دارد»، هر چند مستقل از تجربه است، اما از آنجا که «مفهوم دگرگونی» از تجربه به دست می آید، قضیه ای محض نیست.

کانت برای درک تفاوت شناسایی مستقل از تجربه و شناسایی تجربی، معیارهایی ذکر می کند: به نظر او شناسایی تجربی، «جزیی» و «اتفاقی» است. پس از آزمونی تجربی، می توانیم بگوییم آزموده های ما تاکنون و تا آنجا که تجربه کرده ایم این گونه بوده است. پس نمی توان گفت این آزموده ها همواره چنین است و جز این نمی تواند بود. در برابر، شناسایی مستقل از تجربه، با دو معیار «کلیت» و «ضوررت» مشخص می شود. این گونه شناسایی، از آنرو که تجربه هیچگاه وجود یک چیز را به گونه ای دیگر ناممکن نمی داند، دارای «ضرورت» است؛ و از آنرو

شامل 30 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه اخلاقی کانت