رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق تحلیل نهاد نماینده حقوقی و تفاوت های آن با وکیل

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق تحلیل نهاد نماینده حقوقی و تفاوت های آن با وکیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

تحلیل نهاد نماینده حقوقی و تفاوت های آن با وکیل

فهرست مطالب

مقدمه .....................................................................................................................3

تعریف نمایندگی حقوقی .............................................................................................4

عناصر نمایندگی حقوقی .............................................................................................6

انواع نمایندگی حقوقی ...............................................................................................8

انقضای نمایندگی حقوقی ...........................................................................................12

جایگاه نهاد نمایندگی در فقه اسلامی ..............................................................................14

نمایندگی حقوقی در نظام های حقوقی جهان ....................................................................16

مفهوم تجاری نماینده حقوقی .......................................................................................19

نمایندگی حقوقی بانک ها و شرکت های دولتی ...............................................................24

مبانی افتراق عقد وکالت با نهاد نمایندگی ........................................................................29

جمع بندی و نتیجه گیری ...........................................................................................43


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تحلیل نهاد نماینده حقوقی و تفاوت های آن با وکیل

دانلود تحقیق تغییر محل جغرافیایی کارکنان دولت به شکل درون سازمانی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق تغییر محل جغرافیایی کارکنان دولت به شکل درون سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 112

 

تغییر محل جغرافیایی کارکنان دولت به شکل درون سازمانی

و صلاحیت مدیران و دستگاه های دولتی در جابجایی آن ها

مقدمه

امروزه داشتن کارکنان و مدیران انعطاف پذیر، ماهر، و چند مهارت، شاید برا ی هر سازمانی و بطور کلی برای هر سیستمی یک آرزو باشد. وجود اینگونه افراد در جریان فعالیتهای هر مجموعه ای می تواند موجبات تسهیل و تسریع در امور و صرفه جویی در منابع و زمان و فرصتی برای توسعه مهارتها و ایجاد انگیزش زمان و حتی در منابع را فراهم آورد.

راهکارهای مختلفی برای تحقق این هدف وجود دارد که یکی از این راهکارها تغییر محل کارکنان است. اگر بتوان افراد را به شکل صحیح، کارشناسی و عادلانه جابه جا نمود، آن ها می توانند به عضو مناسبی از سازمان تبدیل شده و انگیزه کار در آنان تقویت شود.

از طرف دیگر در صورتی که جابجایی کارکنان کارشناسی نباشد و با اجبار صورت گیرد رضایت شغلی را کاهش می دهد، باعث افزایش هزینه ها می گردد و کارایی افت می کند.

در پژوهش حاضر در صددیم به مبانی حقوقی و مدیریتی موضوع جابه جایی کارکنان دولت از طریق تغییر محل جغرافیایی خدمت آنان که به شکل درون سازمانی صورت می گیرد بپردازیم و صلاحیت ها و اختیارات مدیران در انتقال کارکنان را بررسی نماییم.

نکته قابل توجه این است که در خصوص تغییر محل کارکنان دولت و همچنین میزان اختیار مدیران در جابجایی آنها نمی توان یک رای کلی صادر کرد.

بر اساس مطالعات صورت گرفته، دریافته می شود که کیفیات جابجایی و تغییر محل خدمت کارمندان دولت بیش از هرچیز به اهداف انتقال و جابجایی بستگی دارد. بنابراین ضروری است این مبحث را بر اساس هدف از انتقال کارمندان تقسیم بندی کنیم و به تشریح آن بپردازیم.

انواع جابجایی کارمندان دولت

به طور کلی جابجایی و تغییر محل خدمت کارمندان دولتی را به دو نوع تقسیم می کنند:

1- جابجائی درون سازمانی و 2- جابجائی بین سازمانی یا برون سازمانی.

گردش درون سازمانی، یعنی فرد در درون سازمان محل خدمت خود را تغییر دهد این تغییر می تواند شامل تغییر عنوان و رده شغلی هم بشود یا نشود اما لزوما محل جغرافیایی آن تغییر می کند. ولی گردش بین سازمانی یعنی کارمند سازمان خودرا تغییر دهد و یا توسط دستگاههای ذیربط و یا مدیریت به سازمان یا نهاد دیگری انتقال یابد.

از آنجایی که بین افرادی که محل شغل خود را ترک می کنند با افرادی که حرفه خود را ترک می کنند تفاوت وجود دارد؛ لذا، به گردش که در آن ، افراد درون یک حرفه جابجا می شوند گردش درون حرفه ای و به گردش که افراد همراه با گردش حرفه شان را نیز تغییر می دهند گردش بین حرفه ای نیز گفته می شود. تغییر محل خدمت مورد بحث ما بر اساس گردش شغلی، می تواند شامل درون حرفه ای و یا برون حرفه ای شود.

اهداف تغییر محل خدمت کارمندان

به طور کلی اهداف تغییر محل کارمندان را به دو دسته اهداف اجرایی و اهداف سازمانی تقسیم می کنند. صاحبنظران مدیریت از نقطه نظر مدیریت دولتی، هدفهای متعددی را برای


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق تغییر محل جغرافیایی کارکنان دولت به شکل درون سازمانی

ویژگیهای کودک در دوره ابتدایی 11ص

اختصاصی از رزفایل ویژگیهای کودک در دوره ابتدایی 11ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

ویژگیهای کودک در دوره ابتدایی (١)

ویژگیهای کودک در دوره ابتدایی عبارتند از :

1-رشد جسمانی کودک : در دوره ابتدایی ، تارهای عصبی ، " میه لینی " می شوند ، در نتیجه ، رشد جسمانی کودک در این دوره ، بسیار مهم است . میه لینی شدن تارهای عصبی ، در مقطع دبستان ، به سطوح بالاتر و تکامل می رسد و سبب هماهنگی کامل حس و حرکت کودک می گردد. هماهنگی حسی – حرکتی در این دوره از رشد بالایی برخوردار است. کودک در اثر تکامل مراکز عصبی و تجارب جسمانی خود ، قادر به تعبیر و تفسیر پیامهای دریافتی حواس خود بوده و می تواند بدانها پاسخ صحیحی بدهد . تفاوت رشد جسمانی کودک دبستانی و پیش دبستانی ، از این جنبه است .

2-کاهش خود مداری : در دوره دبستان ، خودمداری کاهش می یابد . کودک در این مرحله ، در صورت قرار گرفتن در یک محیط مناسب ، مدرسه مطلوب و آموزگاران ماهر ، به تدریج می تواند به حقوق دیگران توجه و آن را رعایت نماید ؛ حتی گاهی اوقات نیز می تواند ، از حق خود بگذرد و دیگران را در نظر بگیرد . از طریق فعالیتهای گروهی ، بیشتر می توان به این ویژگی توجه نمود .

3-معقول تر شدن پیوندهای عاطفی کودک : در این مرحله ، کودک ارتباط عاطفی شدیدی با خانواده خود برقرار می کند . در دوره دبستان ، این پیوندها معقول می شوند و او می تواند چند ساعتی دور از آنها ، جدا از آنها بماند ، بدون اینکه خلأ عاطفی احساس کند . این ویژگی، در رشد عاطفی کودک و هدف آموزش و پرورش که همانا استقلال عاطفی کودکان است ، بسیار مهم می باشد . در دوره دبستان ، پیوندهای عاطفی سست نمی شوند و از بین نمی روند ، بلکه در صورت برخورداری کودک از محیط گرم خانوادگی ، مادری کاردان و جذابیت محیط آموزشی ، به تدریج می تواند به استقلال دست یابد .

4-تغییر شکل کنجکاوی کودک : کنجکاوی کودک در دوره دبستان ، بر خلاف دوره پیش دبستانی که بی هدف بود ، هدفمند و جهت دار می شود. در دوره دبستان ، با استفاده از دروسی مثل علوم ، می توان مفهوم علیت را در کودک پرورش داد .

5-تغییر شکل مشاهدات کودک : کودک دبستانی در هنگام مشاهده ، به بررسی علل پرداخته ، چرایی مسائل را جستجو کرده و به چگونگی فرایندها توجه می کند .

6-حرکت از تخیل به سوی واقعیت : کودک دبستانی بیش از حد از تخیل دور شده و به واقعیت نزدیک می شود . یکی از ویژگیهای مهم این دوره ، کاهش تخیلات است .

به طور کلی ، بر اساس ویژگیهای مذکور دوره دبستان ، باید به چند مسأله توجه نمود . یکی از فعالیتهای بسیار مهم این دوره ، بازی است . در این مرحله ، بازیهای بی هدف و بی قاعده دوره پیش دبستانی به بازیهای هدفمند تبدیل می شوند . مربی باید دانش آموزان را از بازیهای بی هدف به بازیهای همراه با کار سوق دهد ، به این ترتیب ، کودک با اتمام کار ، می تواند به ارضاء روحی برسد .

نکته دیگر در این دوره ، هماهنگی خانه و مدرسه است . والدین باید در محیط خانه شرایط استقلال عاطفی کودک را فراهم نمایند . مربیان نیز باید محیط جذابی را فراهم کنند تا کودک نگرش مثبتی نسبت به مدرسه داشته باشد . هر چه ارتباط بین والدین و مربیان بیشتر باشد ، بهتر می توان در جهت اهداف آموزشی گام برداشت .

در دوره دبستان ، مربیان باید برخورد مطلوبی با اشتباهات و خطاهای کودکان داشته باشند ، هیچگاه کودک را در حضور جمع شرمسار نکنند، برای تغییر رفتارهای نامطلوب کودک از روشهای اصلاح رفتار بهره جویند و رفتار نامطلوب او را توسط تقویت رفتارهای درست تغییر بدهند .

مربیان باید آگاه باشند که ضعف درسی کودک بنا به دلایل بسیاری از جمله ناتوانی یادگیری ، مشکلات عاطفی ، شخصیتی و زمانی و ضعف محیط و روشهای آموزشی صورت می گیرد .

ویژگیهای کودک در دوره ابتدایی (2)

در ادامه بحث درباره ویژگیهای کودک دبستانی ، به ویژگیهای بسیار مهمی که موریس دبس و دیگر روانشناسان به آن دوره ثبات ، آرامش و سازگاری را اطلاق کرده اند ، می پردازیم .

دوره دبستان ، دوره آرامش قبل از طوفان نام دارد ، چون کودک در این مرحله به ثبات و آرامش دست می یابد . در این مقطع ، شخصیت کودک به تدریج رشد و تکامل پیدا می کند و هیچ گونه بحران هویت و اختلال عاطفی در کودکان بهنجار مشاهده نمی شود . این مرحله ، دوره عقل و دانایی است و به آن دوران " بلوغ کودکی " اطلاق می شود ، یعنی در مرحله کودکی، نوعی بلوغ محسوب می شود .

در این دوره که از شش تا ده سالگی است ، کودک در مسائل اجتماعی خود مشکل خاصی ندارد و به راحتی می تواند با دیگران کنار بیاید.

مهمترین ویژگی کودک ، ظهور تفکر اجمالی است . در دوره پیش دبستانی ، تفکر کودک در هم آمیخته است و روابط و مناسباتی در آن وجود ندارد ، اصل علیت علمی بر آن حاکم نیست ، برای پدیده های طبیعی ، علل انسانی قائل می شود و جهان بینی مبهم است . زمینه ظهور تفکر اجمالی باید در دوره دبستان ( حدود نه تا ده سالگی ) فراهم شود . تفکر اجمالی ، مرکب از روابط و مناسبات است . تفکری حد فاصل تفکر محسوس و انتزاعی است و کودک توسط آن می تواند ، فراتر از تفکر عینی برود و تصوراتی از اشیاء در ذهنش شکل می گیرد . او می تواند بدون دیدن اشیاء به مسائل فکر کرده و مفهوم را در ذهن خود تشکیل دهد . در این دوره ، چنانچه کودک از آموزش مناسبی برخوردار باشد ، درک و فهم وی از دنیای خارج ، حول چهار مفهوم اساسی شکل می گیرد :

زمان

مکان

عدد

علیت

این چهار مفهوم ، ذهن کودک را نظم داده و کودک را به سمت تفکر منطقی سوق می دهد، در نتیجه او ، می تواند پدیده های اطرافش را درک کرده و بین آنها ارتباط برقرار کند .

دوره نهفتگی : تحقیقات نشان داده ، بر خلاف دوره پیش دبستانی که کودک از لحاظ جنسی تا حدی فعال است ، در مرحله دبستانی ، تمایلات جنسی به دوره پوشیدگی و


دانلود با لینک مستقیم


ویژگیهای کودک در دوره ابتدایی 11ص

تحقیق در مورد دروغ و جنبه های اخلاقی آن 18 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد دروغ و جنبه های اخلاقی آن 18 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

دانشگاه آزاد واحدبجنورد

عنوان تحقیق :

دروغ و جنبه های اخلاقی آن

استاد ارجمند :

سرکار خانم موسوی طلب

دانشجو :

مهناز ابراهیم زاده

پائیز 85

دروغ

بزرگ‏ترین گناهان

امیر المؤمنین‏علیه السلام مى‏فرماید:

«ان اعظم الخطایا عند الله اللسان الکذوب; (1) .

بزرگ‏ترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغ گو است.»

زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن. دروغ به وسیله زبان، وجود پیدامى‏کند و زبان یکى از علل وجودى دروغ است. اگر کسى دروغى بگوید، این کار بازبانش انجام مى‏گیرد. اگر زبانى بسیار دروغ گو باشد، دارنده آن زبان، بسیار دروغ‏خواهد گفت.

هر گناهى با عضوى از اعضاى انسان در خارج رخ مى‏دهد و گناه را مى‏توان به آن‏عضو نسبت داد; چون گناه کار گناه را به وسیله آن عضو انجام داده است. دست‏خیانت‏کار داشتن، یعنى دزد و خائن به مال بودن. چشم ناپاک داشتن، یعنى خائن به‏ناموس بودن. زبان دروغ گو داشتن، یعنى دروغ گو بودن.

سر آن که زبان پر دروغ، بزرگ‏ترین گناه است، در آینده روشن خواهد شد; اکنون‏باید معناى دروغ روشن شود.

دروغ چیست؟

دروغ، سخن بر خلاف حقیقت است و دروغ گو کسى است که بر خلاف حقیقت،خبرى مى‏دهد.

شما اگر گرسنه باشید و به منزل دوست‏خود بروید، او براى شما غذا بیاورد، شمابگویید من سیر هستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است; شما نیزدروغ گو هستید، زیرا بر خلاف حقیقت‏خبر داده‏اید.

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ است و گوینده‏اش دروغ گومى‏باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مى‏باشد و نیزبد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ‏خواهد بود.

دروغ و دروغ گویى

دروغ از صفات سخن است و دروغ گویى از صفات سخن گو و این دو همیشه باهم یار نیستند. مى‏شود سخنى دروغ باشد، ولى گوینده‏اش دروغ گو نباشد، چنان که‏ممکن است کسى دروغ بگوید، ولى سخنش دروغ نباشد، بلکه راست و مطابق‏حقیقت‏باشد.

شما اگر به وقوع حادثه‏اى اطمینان پیدا کردید، در صورتى که آن حادثه رخ نداده‏باشد، هنگامى که از وقوع آن خبر مى‏دهید، شما دروغ گو نیستید، ولى خبر شمادروغ است. دروغ گو اگر سخن راستى بگوید که به نظرش بر خلاف حقیقت‏باشد،خبر او راست است، چون مطابق با واقع است، ولى خودش دروغ گفته، زیرا به نظرخودش بر خلاف حقیقت، سخن گفته است.

در زبان عربى

در زبان عربى، دروغ را کذب گویند و خبر دروغ را خبر کاذب مى‏خوانند،چنان که خود دروغ‏گو را نیز کاذب مى‏خوانند.

پس در این زبان، کاذب بودن، هم صفت‏سخن مى‏باشد، و هم صفت‏سخن گو واین اشتراک، ممکن است گاهى موجب اشتباه بشود و به گمان برسد که هر جا که‏خبر کاذب پیدا شود، خبر دهنده هم باید کاذب باشد، یعنى صفت گفته را به گوینده‏سرایت‏بدهند.

نظریه‏اى از قرن سوم

نظام، دانشمند نامى قرن سوم در دروغ نظریه‏اى دارد; او مى‏گوید:

«دروغ، سخن بر خلاف عقیده است، نه بر خلاف واقع.»

نظام براى اثبات صحت نظریه‏اش به این آیه شریفه استدلال مى‏کند:

«والله یشهد ان المنافقین لکاذبون; (2) .

خدا گواهى مى‏دهد که منافقان، دروغ گویند.»

منافقان، شرفیاب حضور رسول خداصلى الله علیه وآله مى‏شدند و عرضه مى‏داشتند که ماگواهى مى‏دهیم که تو رسول خداصلى الله علیه وآله هستى.

خدا در این سوره مبارکه با پیغمبر خود سخن مى‏گوید و منافقان را به اومى‏شناساند. خدا مى‏فرماید: وقتى که منافقان نزد تو آمدند و گفتند که ما شهادت‏مى‏دهیم که تو رسول خدا هستى، با آن که خدا مى‏داند که تو رسول او هستى ولیکن‏بدان که منافقان دروغ مى‏گویند.

بیان استدلال: سخن منافقان که شهادت به رسالت‏بود، سخنى بود مطابق حقیقت،ولى خدا آنان را دروغ گو خوانده است.

دروغ گو بودن منافقان از این نظر است که آن‏ها این سخن را از روى ایمان‏نگفتند، بلکه در دل، بر خلاف آن، عقیده داشتند; از این پى مى‏بریم که دروغ، سخن برخلاف عقیده است، نه بر خلاف حقیقت.

نظرى به این نظریه

گویا دو چیز، موجب اشتباه این مرد دانا شده که دروغ را سخن بر خلاف عقیده‏پنداشته، نه بر خلاف حقیقت:

1. غفلت از این که کاذب هم صفت‏خبر قرار مى‏گیرد و هم صفت مخبر; اوپنداشته که کاذب، تنها صفت مخبر خواهد بود و بس.

2. گمان آن که میان خبر دروغ و دروغ گو ملازمه مى‏باشد و این صورت به‏خاطرش نرسیده که ممکن است‏خبر دهنده، دروغ گو باشد، ولى خبرش دروغ‏نباشد، لذا نتیجه گرفته که دروغ، سخن بر خلاف اعتقاد است، نه بر خلاف واقع.

ولى آیه شریفه اگر دلیل بر سخن ما نباشد، سخن نظام را اثبات نمى‏کند، زیراسخن منافقان، راست و عین حقیقت‏بود، ولى خود آن‏ها در این حقیقت گویى‏دروغ گو بودند، چون کلامشان را بر خلاف واقع مى‏پنداشتند.

علماى بیان، استدلال نظام را چنین ابطال کرده‏اند که منافقان، دروغ گوى درشهادت دادن بوده‏اند.

معماى طاووس

طاووس یمنى که از بزرگان برادران اهل سنت مى‏باشد و براى خویش مقام‏شامخى در دانش قائل بوده، به پندار خود معمایى درست کرده بود، آن را از حضرت‏امام باقرعلیه السلام بپرسید:

کدام مردمى بودند که شهادت به حق دادند، ولى در عین حال دروغ گو بودند؟

امام فرمود: آنان منافقان بودند، در موقعى که به رسول خداصلى الله علیه وآله عرض کردند ماشهادت مى‏دهیم که تو رسول خدایى با آن که گفته آن‏ها راست‏بود، ولى خود آن‏هادروغ گو بودند. (3) .

منافقان


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دروغ و جنبه های اخلاقی آن 18 ص

تحقیق در مورد روایتی‌ از پیامبران‌ {حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌)} 23 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد روایتی‌ از پیامبران‌ {حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌)} 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

دانشگاه‌ جامع‌ علمی‌ کاربردی‌ بنیاد

رشته‌ هتلداری‌

موضوع‌:

روایتی‌ از پیامبران‌ {حضرت‌ لوط‌ (ع‌) - حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌)}

و غزوات‌ حضرت‌ محمد (ص‌) {غزوه‌ طائف‌ - غزوه‌ دومة‌ الجندل‌}

استاد راهنما:

آقای‌ داوری‌

گرد آورنده‌: اصغر همتی‌

بهار 1388

لوط‌

ابراهیم‌ (علیه‌ السلام‌) از مصر کوچ‌ کرد و لوط‌ را به‌ همراه‌ خود برد. در مدّتیکه‌ درمصر اقامت‌ داشت‌ خداوند مال‌ بسیاری‌ از گوسفندان‌ و غیر آن‌ روزیش‌ فرموده‌ بود. به‌همین‌ جهت‌ آن‌ بقعه‌ از سرزمین‌ بیت‌المقدس‌ گنجایش‌ گوسفندان‌ ویرا نداشت‌. ناچار لوط‌از عمویش‌ جدا شد و با قسمتی‌ از گوسفندان‌ بشهر سدوم‌ رهسپار گشت‌. اهل‌ سدوم‌ بدمردمی‌ بودند و چنان‌ فساد اخلاق در آنها رخنه‌ کرده‌ بود که‌ از هیچ‌ گناهی‌ روی‌ گردان‌نبودند و در اثر آلودگی‌ دلها شرم‌ و حیا نداشت‌. هیچ‌ عمل‌ زشتی‌ را ترک‌ نمی‌کردند و نیز ازجهت‌ رفتار و پندار پست‌ترین‌ مردم‌ عصر خود بودند. با راهزنی‌ روزگار می‌گذرانیدند وخیانت‌ را حتّی‌ بر رفیق‌ روا می‌داشتند. بر سر راهها کمین‌ کرده‌ مزاحم‌ مسافرین‌ می‌شدندو ناله‌ و زاری‌ هیچکس‌ در دلهایشان‌ اثر نمی‌کردند. دارای‌ دینی‌ بودند که‌ آن‌ دین‌ ایشان‌ رااز تبه‌ کاریها باز دارد و نه‌ شرمی‌ و آزرمی‌، نه‌ موعظه‌ واعظی‌ را می‌پذیرفتند و نه‌ به‌نصیحت‌ عاقلی‌ توجه‌ می‌کردند و گرما این‌ همه‌ انواع‌ گناه‌ دلهای‌ سیاه‌ ایشان‌ را اشباع‌ نکردو عطش‌ قلبهای‌ تشنة‌ بجنایت‌ و خیانت‌ ایشان‌ را ننشانید و به‌ همین‌ جهت‌ گناه‌ جدید دیگری‌از خود اختراع‌ گناهی‌ که‌ تا آنروز سابقه‌ نداشت‌ و کسی‌ بفکر ارتکاب‌ آن‌ نیافتاده‌ بود، زنان‌و همسران‌ را گذاشته‌ و با پسران‌ خود شهوت‌ می‌باختند. و ای‌ کاش‌ این‌ ننگ‌ و عار وزشتکاریرا پنهان‌ می‌کردند و یا درصدد خلاصی‌ از آن‌ بودند. هرگز، بلکه‌ با گستاخی‌هرچه‌ تمامتر مردم‌ را نیز با ارتکاب‌ آن‌ تشویق‌ و دعوت‌ می‌کردند و خلاصه‌ در بدبختی‌ وضلالت‌ خود سخت‌ پافشاری‌ هم‌ داشتند تا آنجا که‌ منکرات‌ در میان‌ آنان‌ کاملاً شایع‌ شد ودلها دوستدار گناه‌ و فاحشه‌ گردید و چون‌ کارشان‌ بدینجا کشیده‌ شد که‌ ضلالت‌ را برهدایت‌ ترجیح‌ دادند و شیطان‌ برایشان‌ مسلط‌ و شهوات‌ را در نظر ایشان‌ جلوه‌ داد، خداوندسبحان‌ به‌ لوط‌ (ع‌) وحی‌ فرستاد تا ایشان‌ را براه‌ راست‌ دعوت‌ و از ارتکاب‌ این‌ گناه‌ ومنکرات‌ نهی‌ کند. لوط‌ (ع‌) هم‌ دعوت‌ خود را اعلام‌ و رسالت‌ خود را اعلان‌ داشت‌ ولکن‌گوشهای‌ قوم‌ از شنیدن‌ دعوت‌ او کر و چشمهایشان‌ کور و در دلهایشان‌ از قبول‌ نصیحت‌وی‌ قفل‌ شده‌ بود، لذا بفسق‌ و فجور خود ادامه‌ داده‌ و در ضلال‌ خود پافشاری‌ کردند نه‌تنها متنبّه‌ نشدند بلکه‌ دلهای‌ ظلمانی‌ و نفسانی‌ امّاره‌ بسوء و افکار آلوده‌ وادارشان‌ ساخت‌تا رسول‌ خدا را از میان‌ خود بیرون‌ کنند لذا او و مؤمنین‌ باورا تهدید کردند که‌ اگر ازحرفهای‌ خود دست‌ برندارند از قریه‌ خارجشان‌ کنند، با اینکه‌ لوط‌ گناهی‌ مرتکب‌ نشده‌ بودتنها بدی‌ او این‌ بود که‌ گناه‌ نمی‌کرد و ایشان‌ را به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ می‌کرد.

لوط‌ (ع‌) وقتی‌ دید مردم‌ از اطاعت‌ او گریزان‌ و روی‌ گردانند ایشان‌ را به‌ عذاب‌ خداتهدید کرد و لکن‌ نه‌ تنها از تمدیدش‌ نترسیدند بلکه‌ به‌ مسخره‌اش‌ پرداختند، اما لوط‌ بااصرار و پشتکار هرچه‌ بیشتر ایشان‌ را موعظه‌ کرده‌ و از سوء عاقبت‌ تحذیر می‌نمود. آنهادست‌ از زشتیهای‌ خود برنداشته‌ بلکه‌ در عوض‌ علاقه‌ بیشتری‌ به‌ گناه‌ نشان‌ می‌دادند و بالوط‌ بمبارزه‌ پرداخته‌ گفتند اگر راست‌ می‌گوئی‌ آن‌ عذاب‌ را که‌ ما را مستحق‌ آن‌ می‌دانی‌بیاور.

لوط‌ (ع‌) از پروردگار خود درخواست‌ کرد که‌ او را بر آن‌ مردم‌ نصرت‌ داده‌ و عذابی‌دردناک‌ برایشان‌ بفرستد و سزای‌ کفر و عناد و فسق‌ و فجورشان‌ را بدهد و بیش‌ از این‌ایشان‌ را مهلت‌ ندهد که‌ اگر بمانند عادت‌ زشت‌ و پلیدشان‌ به‌ سایر قبائل‌ هم‌ سرایت‌ خواهدکرد. آری‌ عضو فاسد را باید از بین‌ برد، چه‌ فسادهایی‌ که‌ در زمین‌ انجام‌ دادند و چه‌منکراتی‌ که‌ مرتکب‌ شدند و چه‌ سمتها که‌ در حق‌ مظلومان‌ روا داشتند آیا از راه‌ حق‌جلوگیری‌ نکردند؟ و آیا برای‌ شنیدن‌ نصایح‌ پیغمبرشان‌ خود را به‌ کری‌ و کوری‌ نزدند واز راه‌ حق‌ اعتراض‌ نکردند؟

خداوند دعای‌ لوط‌ (ع‌) را مستجاب‌ فرمود و فرشتگان‌ خود را فرستاد تا عذاب‌ را برمردم‌ ستمگر سدوم‌ نازل‌ کند. فرشتگان‌ خدا نخست‌ بمنزل‌ ابراهیم‌ (ع‌) وارد شدند.ابراهیم‌(ع‌) گمان‌ کرد رهگذرانی‌ هستند به‌ مهمانی‌ آمده‌اند لذا دستور داد غذا برایشان‌آورند چون‌ دید دست‌ به‌ سوی‌ غذا نمی‌برند نزد خود گفت‌ لابد سر دشمنی‌ دارند و از دردشمنی‌ بدینجا آمده‌اند. لذا در خود احساس‌ ترس‌ کرد، ملائکه‌ گفتند: مترس‌ ما فرشتگان‌خدائیم‌. «قالوا لاتخف‌ انّا ارسلنا الی‌ اقوم‌ لوط‌» و در همینجا بود که‌ وی‌ را به‌ داراشدن‌فرزند (از ساره‌) بشارت‌ دادند.

و چنین‌ می‌نماید که‌ این‌ مقدار معرفی‌، ابراهیم‌ را به‌ حال‌ عادی‌ برنگردانید و ترس‌ اورا از بین‌ نبرد و چون‌ از ایشان‌ می‌پرسد: به‌ چه‌ کار آمده‌اید ای‌ فرستادگان‌


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد روایتی‌ از پیامبران‌ {حضرت‌ لوط‌ (ع‌) حضرت‌ سلیمان‌ (ع‌)} 23 ص