پایان نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی
گرایش پژوهشگری
151 صفحه
چکیده:
یافتن الگوی مناسب برای تبیین سطح فساد، در درجه اول مستلزم پاسخ به یک سؤال کلی است: تفاوت کشورهای فاسد و غیرفاسد در فقدان چه شاخص های حکومتی قابل تبیین است؟
در پاسخ به این سؤال، با استفاده از روش تحلیل ثانویه و روش تحلیل تطبیقی، 4 دسته عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عوامل فرایندی مورد آزمون قرار گرفتند تا تأثیرگذارترین عوامل بر فساد شناسایی شوند. متغیر وابسته تحقیق نیز نمره عاملی فساد بوده است که از 4 بانک اطلاعاتی مختلف (مؤسسه برتلسمن، سازمان شفافیت، شاخص رقابت جهانی و مؤسسه ریسک بین الملل) جمع آوری شده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیر حکمرانی خوب ( کیفیت حکومت ) قادر است 91 درصد از تغییرات فساد را تبیین کند. بنابراین مهمترین تفاوت کشورهای فاسد و غیرفاسد در فقدان این شاخص می باشد. همچنین در جوامعی که درصد جمعیت مذهبی (پروتستان) بیشتر است، میزان فساد کمتر است. اما از سوی دیگر در کشورهای فاسد، میزان تورم بالاتر است. بعلاوه، واردات احتمال فساد را افزایش می دهد اما با افزایش میزان صادرات احتمال فساد کاهش می یابد.
مطابق با رگرسیون نهایی عوامل مؤثر بر فساد، عوامل سیاسی و بعد از آن، عوامل فرایندی در افزایش رتبه پاکی کشورها مهمتر از عوامل اقتصادی و مذهب است. بنابراین، عوامل اقتصادی متأثر از عملکرد دولت در مقابل ویژگی های دولت از اهمیت کمتری برخوردار است. به عبارتی، فساد بیشتر از آنکه تحت تأثیر عملکرد دولت باشد، از عواملی که مستقیماً از دولت ناشی می شود بیشتر تأثیر می پذیرد.
واژههای کلیدی: فساد، حکمرانی خوب، عوامل فرایندی، عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی
تبیین سطح فساد بررسی تطبیقی اثر کیفیت حاکمیت و حکمرانی خوب