لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
وهابیت
وهابیت دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بنیانگذار آن عبدالوهاب از شیوخ و علمای سنی عربستان بود او خود پیرو شیخ الاسلام ابن تیمیه بود و با شیعیان و تصوف و و... وجود داشت دشمن بود. شیخ محمد عبدالوهاب (۱۱۱۵-۱۲۰۶ قمری، ۱۷۳۰-۱۷۹۳ میلادی) دشمن عقل و منطق و اجماع است و تنها به حدیث و قران اعتقاد دارد. محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۶در عونیه نجد متولد شد و در دمشق بتحصیل پرداخت و از علماء حنبلی اراء ابن تیمیه متوفی در سال ۷۲۸ و ابن قیم الجوزیه شاگرد او متوفی در سال ۷۵۱ را اموخت و اراء انها را پذیرفت مسلک وهابیه از اینجا شروع میشود. ابن عبدالوهاب به بغداد و بصره مسافرت کرد و مذهب حنبلی را تکمیل کرد و برگشت و محمد بن سعود را که بر قبائل عتوب و عنزه امارت داشت به مسلک خود دعوت کرد و او نیز قبول کرد و اینمسلک را شعار حکومت خود کرد و برای نشر ان با شهر های مجاور خود پیکار ها کرد و مرکز حکومت خود را درعیه قرار داد ریاضی ها از دعوت او سرپیچیدند و دهام بن دواس امیر ریاض با ابن سعود سالها پیکار کرد تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض با ابن سعود شد. پس از ابن سعود، پسرش عبدالعزیز بن سعود بامارت رسید. او نیز برای نشر مسلک وهابیها کوششها و جنگها کرد. یکدفعه به مکه حمله کرد و یکمرتبه به عراق و درسال ۱۲۱۵ یا ۱۲۱۶ پانزده هزار وهابی بشهر کربلا ریختند و بقتل و غارت پرداختند و خزینه و حرم سیدالشهدا حسین بن علی ( ع ) را غارت کردند و هرچه در انجا از جواهر و نفایس بود بردندو چون این خبر منتشر شد فتحعلیشاه صد هزار لشگر فراهم کرد و سلیمان پاشا والی بغداد نیز لشگری جرار برانگیخت که با انها در صحرای نجد رزم کنند لکن در ایران جنگ روسیه پیش امد و در عراق فتنه کردها برپا شد و بدینصورت وهابیان فرصت ظهور یافتند .
افکار او منجر به نزاعهای خونینی در عراق و کشته شدن هزاران نفر در شهرهای شیعیه عراق و طائف و همچنین در میان مناطق صوفیه کردستان عراق و ترکیه شد. امروزه این ایده بنام افکار سلفیهای تکفیری (سلفی جهادی) در میان فقهای تندرو، میانهرو و سنی مذهب های بریده از چپ و راست، گسترش زیادی یافته است وهابیت اگرچه در ۵۰ سال گذشته مذهب درباری سعودی بوده است اما گروهی تندرو و پیوریتن از این میان بنام القاعده و سلفی جهادی ظهور نمود و باعث انشعاب در مکتب وهابیت شد .
ریشه های تاریخی وهابیت
در این جلسه کلیاتی پیرامون ریشه های تاریخی سلفی گری و آن دورانی که مسئله وهابیت در آن حادث شد(یعنی قرن 12هجری) ارائه می نمایم. در واقع ما می خواهیم قرن 12 هجری قمری (یعنی حدود 300 سال پیش) را که مصادف است با قرن 18 میلادی بطور اجمال مورد مطالعه قرار دهیم . این قرن در جهان اسلام و نیز در اروپا یک قرن سرنوشت ساز، تعیین کننده و بسیار پر تلاطم بود بطوریکه بسیاری از مسائلی را که در دنیای کنونی با آن مواجه هستیم به نوعی در قرن 18 میلادی (12 هجری قمری) شکل گرفته است . شکل گیری اصلی مسئله ناسیونالیسم به قرن 18 میلادی برمی گردد. ریشه های مباحث مختلف روشنفکری را باید در ظهور دایره المعارف ها یا آموزه های ریون، کانت و روسو که همه متعلق به همین دورانند، جستجو نمود. درسال 1780شاهد انقلاب بزرگ فرانسه بودیم که در واقع چهره اروپای جدید دستخوش این انقلاب است. در قرن 18 میلادی است که کمپانی هند شرقی توسط انگلستان شکل گرفت و در واقع نقطه اوج و جهش اقتصادی و سیاسی استعمار انگلستان در این دوره رقم خورد که تا اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیستم حاکمیت بلا منازع انگلستان را در سراسر جهان به دنبال داشت.
رسوخ اندیشه های غربی در جهان اسلام و دیگر مناطق مختلف جهان از قرن هجدهم آغاز می گردد که هجوم حریصانه و همه جانبه استعمارگران را به این مناطق در پی داشته است. از طرفی در جهان اسلام نیز با تحولات بسیار جدی تری ما مواجه هستیم. به عنوان نمونه در ایران، عصر صفویه که یک دوران با ثبات سیاسی در کشور محسوب می شود، به افول گرایید و یک دوران پر تلاطم وپر کشمکش و انتقالی آغاز گردید که حدود یک قرن ادامه یافت تا زمانی که عصر قاجاررسیدیم. در حقیقت فاصله در حدود 150 تا 200 سالی بین عصر صفوی و عصر قاجار، یک دوره نزدیک به یک قرن را داریم که دوره ای بسیار پر تلاطم،پرآشوب و انقلابی است . با توجه به مستندات سیاسی این عصر از دوره نادر شاه وفرزندانش و بعد کریم خان زند و اطرافیانش فقط یک جنگ قبیله ای و طایفه ای جدی در ایران صورت گرفت. اما آنهایی که درعرصه تاریخ ادبیات مطالعه دارند، می دانند که تنها در دوره صفوی است که ما با رسوخ و حاکمیت سبک هندی در شعر مواجه هستیم که دوره ای بسیار با ثبات است ولی با شروع قرن 12 هجری همه روشها و سبک و سیاق های ادبی دوران صفوی زیر سوال رفت که تعبیر به عصر بازگشت می شود. در عصر بازگشت نقد شیوه های کلامی و شیوه های ادبی سبک هندی و نقد انجمن ادبی اصفهان و شاعران قرن دوازدهمی رواج یافت که در واقع رجعتی است به دوران قبل از صفویه. البته نه دقیقاً برگشت کامل ، بلکه یک نوع توجه به عصر قبل از صفویه البته با یک نگاهی جدیدتر. ساده گویی ادبی مورد توجه دوباره واقع شد و به ادبیات سعدی گرایش پیدا شد ؛ همان چیزی که ادبیات دوران قاجار و امروزی ما تحت تاثیر آن انقلاب ادبی است.
بامطالعه در حوزه های دیگر نیز با همین تغییر رویه روبرو هستیم مثلا در حوزه های علمیه شیعه می بینیم که آن انقلابی که در قرن 12 داخل حوزه های علمیه شیعه روی داد، در تاریخ حوزه های علمیه شیعه به چشم نمی خورد. تلاطم و تعارضات شدید بوجود آمده به حدی بود که ازدامنه حوزه و مجامع علمی نیز فرا تر رفت و به عرصه اجتماع کشیده شد . بطوریکه بحث ها و اختلافات حوزوی گریبان شهرهای آن روز ایران را نیز گرفت؛ مثلاً دریک شهر که یک رودخانه از وسط آن می گذشت، یک سمت رودخانه طرفدار فلان نگاه دینی و طرف دیگر رودخانه نگاه دیگری را ترویج می کردند در نتیجه با هم درگیر می شدند تا جائیکه مردم کشته می شدند.
نبرد اخبارییان و اصولیین
اختلاف مشهور بین اخبارییان و اصولیین که در حال حاضر در حدود بیست قرن از شروع آن می گذرد و در نهایت نیز به پیروزی اصولیین بر اخباریان منجر شده است. این پیروزی اصولیین بر اخباریان نه تنها ساختار فکری وجهت گیری فقهی حوزه های علمیه را تعیین کرد و یک جهت مشخص را برای حوزه ایجاد نموده، بلکه از نظر وزن اجتماعی روحانیت و فقها تعیین کننده بود . یعنی فقهای ما تا قبل از قرن 12 و مثلاً درعصر صفوی جایگاهشان در جامعه شبیه منزلت یک استاد دانشگاه بود؛ یعنی مثلاً در دوره صفویه مرحوم شیخ بهایی یا میرداماد یا بزرگان دیگری مثل اینها ، جایگاهشان در ردیف یک استاد دانشگاه بود یعنی مردم برای اینها تنها ارزش و اعتبار علمی قائل بود. ما نیز برای یک استاد دانشگاه که سالها در دانشگاه تدریس کرده و دهها جلد کتاب تالیف نموده، احترام علمی قائل هستیم. این احترام علمی فرق می کند با آن حرمتی که به یک مرجع تقلید قائل هستیم. شما یک استاد رشته حقوق دانشگاه را نظر بگیرید که در فقیه نیز به تمام معنا استاد باشد، ولی چون در کسوت استادی است برای او فقط احترام علمی قائل هستیم. اما برای یک مرجع تقلید که از نظر علمی با آن استاد دانشگاه در جایگاه علمی برابر قرار دارد، یک حرمت و جایگاه اجتماعی خاصی قاول هستیم. یعنی استفاده ما از مرجعیت صرفاً جنبه علمی ندارد، بلکه مشروعیت کارهای خودمان را با آنجا می سنجیم، با مرجعمان دائم ارتباط داریم ،
دانلود مقاله کامل درباره وهابیت