رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

چند نوع نا شنوایی

اختصاصی از رزفایل چند نوع نا شنوایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

چند نوع نا شنوایی

نشانگان پندرد(pendred) یا گواتر همراه با ناشنوایی: این نشانگان به صورت مغلوب اتوزومی منتشر می شود در این نشانگان کری همراه گواتر می باشد. احتمالا کری در موقع تولد وجود ندارد. امکان دارد کری سبک ، متوسط یا شدید باشد. گواتر هم به هنگام تولد وجود ندارد و در حدود 6 سالگی پیدا می شود و در آن اختلال متابولیسم تیروکسین ملاحظه می شود( حتی در برخی افراد هتروزیگوت این اختلال متابولیک قابل بررسی است.) با تجویز یدور پتاسیم و ید رادیواکتیو این اختلال متابولیسمی بررسی می شود. به علت نهفته بودن عارضه ازدواج این افراد با افراد تندرست یا مبتلایان به انواع دیگر کری اشکالی ندارد و به وجود آمدن فرزندان بیمار خیلی نادر است.

زالی – ناشنوایی: آلبی نیسم نسبی همراه ناشنوایی که ارث وابسته به جنس است مشاهده می شود . لازم به ذکر است که زالی ( آلبی نیسم ) به تنهایی صفتی مغلوب آتوزومی است.

ناشنوایی مغلوب اتوزومی : افراد هموزیگوت بیمار ناشنوایی شدیدی نشان می دهند، بیش تر کری های ارثی سخت دوران کودکی از این نوع می باشند . تعداد زیادی از ژن های نهفته وجود دارند که سبب کری می شوند.

ناشنوایی غالب آتوزومی : درجه ی نفوذ ژن بارز کری کم یا ناچیز است و درجه ی شدت کری بسیار متغیر می باشد و از نظر پیدایش سنی نیز گوناگون می باشد.

ناشنوایی وابسته به جنس: احتمال دارد این نوع کری در موقع تولد وجود نداشته باشد ولی بزودی در دوران کودکی جلوه گر شده و با سرعت متغیر پیشرفت می نمایدحدود 2% از کری های نسبی کودکان مربوط به ژن نهفته ی وابسته به جنس است . در زنان هتروزیگوت اختلالی از نظر شنوایی ملاحظه نمی شود. هایپرکپلکسیا یک اختلال غیر صرعی است که مشخص می شود با استارتل های زیاردو مداوم به تحریکات لمسی یا صوتی . بیماری بصورت اتوزمال غالب منتقل می

شود . موارد اتوزمال مغلوب وانواع پراکنده نیز یافت می شود . هیپرکپلکسیای نوزادی خیلی نادر است ولی از این بابت اهمیت دارد که اگر تشخیص داده نشود ویا درمان صورت نگیرد خطر مرگ وجود دارد . کلونازپام داروی موثری است ولی همیشه اسپاسم های ژنرالیزه را از بین نمی برد . خم کردن سر روی تنه از موثرترین روش درمانی است .

هایپرکپلکسیا . تشنج . شیرخوار . نوزاد

هایپرکپلکسیا یک اختلال غیر صرعی است که مشخص می شود با استارتل های زیاردو مداوم به تحریکات لمسی یا صوتی . بیماری بصورت اتوزمال غالب منتقل می

شود . موارد اتوزمال مغلوب وانواع پراکنده نیز یافت می شود . هیپرکپلکسیای نوزادی خیلی نادر است ولی از این بابت اهمیت دارد که اگر تشخیص داده نشود ویا درمان صورت نگیرد خطر مرگ وجود دارد . کلونازپام داروی موثری است ولی همیشه اسپاسم های ژنرالیزه را از بین نمی برد . خم کردن سر روی تنه از موثرترین روش درمانی است .

بهبودی قابل ملاحظه ای بدنبال مصرف کلونازپام در این شیرخوار کم سن معرفی شده دیده شد

CNSها هم که در قسمت CNS پیدا شده اند یک زنجیره سنگین را نشان می دهد و حاوی Colonotype های غالبی هستند. این سلول ها بطور زیاد جهش ها را در ژن های B cell تعویض می کنند.

OSBs (Oligocolonal IgG bands) در ضایعات و CSF مشاهده می شود اما میزان آن کم است. یا اینکه در سرم همه افراد مبتلا به ام اس وجود ندارد. OSBs در CSF افراد مبتلا به ام اس معمولا میزان زیادی از لحاظ زمانی پایدار است. کلونی تیپ های B cell غالب هم ، زمان زیادی در مبتلایان باقی می ماند. پاسخ های IgG و OSBs در اختلالات مزمن و نیمه حاد CNS از قبیل Subacute sclerosing panencephalitis – neurosyphlis – neuroboreliosis و ... پیدا می شود. در همه این بیماری ها پسخ های IgG برای مواد عفونی مخصوص است. بنابراین این امر که پاسخ های IgG در بیماران ام اس باقی بماند امکان پذیر است.

چندین مطالعه نشان از اختصاصی بودن پاسخ آنتی بادی Intrathecal در بیماری ام اس را دارد. این مطالعات امکان تشخیص پپتید های هدف در بیماران ام اس را می دهد. بهرحال پاسخ های ایمنی برای پپتید ها بین بیماران و افراد کنترل وقتی که گروه بزرگی را مورد آنالیز قرار می دهیم تفاوتی ندارد. علاوه بر این پروتئین ها نمی توانند بطور اختصاصی به Oligocolonal IgG موجود در CSF بیماران ام اس متصل شوند.

در این مطالعه بصورت وسیعی آنتی بادی اختصاصی IgG در CNS بیماران ام اس بررسی شد. چندین پروتئین که واکنش پذیری بالایی را نسبت به افراد کنترل داشتند شناسایی شدند. دو اپی توپ فعال سازی مجدد IgG را در بیماران ام اس در مقایسه با افراد کنترل نشان دادند. در دو مورد توالی پپتید هایی از پروتئین EBV هم شناسایی شدند. ژن هایی که این دو پروتئین را کد می کنند روی ژنوم EBV و نزدیک به هم قرار دارند. و در سلول های عفونی شده با EBV در حالت نهفته بیان می شوند.

پاسخ ایمنی هومورال علیه این پروتئین ها در سرم و CSF بیماران ام اس در مقایسه با کنترل بالا بود. رابطه این کشفیات با مشاهده بیماران ام اس که افزایش پاسخ CD8 برای بیان پروتئین های EBV در سلول های آلوده نشان دادند افزایش داد.این پاسخ ها بیشتر در جمعیت های CD8 و CD28 مشخص شد که بیشتر به عفونت های مخفی EBV مربوط است.

سلول های Memory CD28 درCSF بیماران ام اس و دیگر بیماری های عفونی غالب است و یک نقش مهمی را در پاسخ ایمنی CNS ایفا می کند.

تیتر آنتی بادی EBV نسبت به جمعیت کنترل بیشتر است. بیماران ام اس از لحاظ تاریخچه نسبت به افراد کنترل بیشتر منونوکلئوز عفونی را نشان داده اند. ریسک ابتلا به ام اس پس از ابتلا به عفونتEBV به میزان دو تا سه برابر افزایش می یاید. علاوه بر این ها مطالعات بیشتر DNA ی ویروس را در خون افراد مبتلا به ام اس مشخص کرد.

اگر چه طی این مطالعه مدارک مهمی در مورد نقش EBV در بیماری زایی ام اس مشخص شد مکانیسم های متعددی هم در ایجاد این بیماری بدست آمد.

در مطالعه دیگری با کمک پرسنل نظامی ایالات متحده با جمع آوری نمونه های خونی بیین سال های 1998 تا 2000 انجام شد. مواردی از بین نمونه های جمع آوری شده وجود داشت که از افرادی بدست آمده بود که بواسطه بیماری ام اس توانایی خود را از دست داده بودند. در این مطالعه دو فاکتور سن و جنس کنترل شد.

در این مطالعه میزان آنتی بادی IgA را در برابر آنتی ژن های ویروسی اندازه گیری کردند. اما یک پیشگویی مهم در بیماری ام اس وجود IgG علیه VCA و EBNA بود.ریسک ابتلا به ام اس با این آنتی بادی ها افزایش می یابد.

از ده ها سال پیش، شیوع بیماری سالمونلوز گزارش شده بود، اما طی 20 سال گذشته این بیماری در تعدادی از کشورها از نظر میزان شیوع افزایش داشته است.

در نیمکره غربی و در اروپا، سروتیپ سالمونلا آنتریتیدیس (SE) به عنوان سویه غالب شناخته شده است. تحقیقات انجام شده بر روی شیوع این بیماری نشان می دهد که ظهور آن ارتباط زیادی با مصرف مرغ و تخم مرغ دارد.

بیماری پلی کیستیک کلیه نوع اتوزومال مغلوب مشخص می شود با اکتازی غیر انسدادی مجاری جمع کننده و دیس ژنزی کبدی –صفراوی همراه با فیبروز پری پورتال .(1و3)

درگیری کلیه در این بیماران به طور شایعتر از درگیری کبدمنجر به برور تظاهراتبالینی می شود . اکتازی مجاری جمع کننده ادرار ممکن است 90-10% از توبول ها را درگیر شاخته ، هر چه میزان درگیری توبولر بیشتر باشد شدت علایم ابتلاء کلیوی بیشتر و سن بروز علایم بالینی زودرس تر


دانلود با لینک مستقیم


چند نوع نا شنوایی

7 نوع هوش بازاریاب موفق

اختصاصی از رزفایل 7 نوع هوش بازاریاب موفق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

7 نوع هوش بازاریاب موفق


7 نوع هوش بازاریاب موفق

بازاریابی علم و هنر چندوجهی است که مهارتهای چندگانه می طلبد. بازاریابی مدرن رفته رفته از حالت تک بعدی خارج شده و از این رو نیازمند افرادی چندوجهی است. اما مهارتهای مورد نیاز برای کسانی که علاقمند هستند که بازاریابی خوب باشند چیست؟


دانلود با لینک مستقیم


7 نوع هوش بازاریاب موفق

بررسی تأثیر دو نوع برنامه گرم کردن منتخب 10 و 15 دقیقه ای بر غلظت اسید لاکتیک خون 21 ص

اختصاصی از رزفایل بررسی تأثیر دو نوع برنامه گرم کردن منتخب 10 و 15 دقیقه ای بر غلظت اسید لاکتیک خون 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

چکیده

هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر دو نوع برنامه گرم کردن منتخب 10 و 15 دقیقه ای بر غلظت اسید لاکتیک خون آزمودنی ها به دنبال یک فعالیت شدید بیشینه بود. به همین منظور، تعداد 252 نفر از دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی و علوم ورزش دانشگاه تهران از بین دانشجویان دانشکده مذکور با استفاده از آزمون بروس انتخاب و سپس به طور تصادفی به گروه 11 نفره تقسیم شدند. برنامه گرم کردن 10 دقیقه و گرم کردن 15 دقیقه ای بود. فعالیت شدید بیشینه نیز یک فعالیت شدید کوتاه مدت با نام آزمون کاتینگهام و فالکنر بود. تواتر قلبی و غلظت اسیدلاکتیک خون آزمودنی های دو گروه به وسیله دستگاه لاکتومتر دستی از انگشت اشاره دست و دستگاه پالس متر در سه مرحله استراحت، بعد از گرم کردن و بعد از فعالیت شدید بیشینه اندازه گیری و ثبت می شود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه های تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون تی استودنت گروه های همبسته و غیر همبسته استفاده گردید. (P-Value کمتر از 5%) تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد تفاوت معنی داری در غلظت اسید لاکتیک خون آزمودنی ها پس از دو برنامه گرم کردن مشاهده نشد (193/0 = P ) ، متعاقب یک فعالیت شدید بیشینه تفاوت معنی داری در غلظت اسید لاکتیک خون دو گروه مشاهده نشد، اما یک برنامه منتخب 10 دقیقه ای هم چنین یک برنامه گرم کردن 15 دقیقه ای باعث افزایش معنی داری در غلظت اسید لاکتیک متعاقب یک فعالیت شدید در مقایسه با پس از گرم کردن در آزمون های دو گروه مشاهده نشد (00/0 = p ) . دو برنامه گرم کردن 10 و 15 دقیقه ای باعث افزایش معنی دار تواتر قلبی آزمودنی ها نسبت به حالت استراحت شدند (00/0 = p ) ، تفاوتی بین تواتر قلبی دو گروه پس از گرم کردن و بعد از فعالیت شدید مشاهده نگردید. (83/0 = p و 146/0 = p)

کلید واژه : گرم کردن – اسید لاکتیک – فعالیت شدید بیشینه.

مقدمه

فرآیند آمادگی جسمانی روانی برای یک مسابقه و یا تمرین ، از موارد مهمی است که دانشمندان علوم ورزشی زیاد به آن پرداخته اند. گرچه مدت مدیدی است که ورزشکاران توصیه می شود قبل شروع یک جلسه تمرین سنگین و یا مسابقه دقایقی را به تمرینات مقدماتی یا گرم کردن بپردازند، ولی نتایج برخی از تحقیقات که تفاوتی در عملکرد ورزشکاران بعد از گرم کردن نشان نداده اند، باعث شده در مورد ضرورت شدت و مدت فعالیتها مقدماتی اتفاق نظر کلی وجود داشته باشد(1) . اما با توجه به اتفاق نظر در مورد آثار مثبت گرم کردن، امروزه تقریباً ورزشکاران گرم کردن را بخشی از تمرین و یا مسابقه قرار داده اند و مربیان نیز نسبت به این مسئله تأکید بسیار دارند. آثار مثبت گرم کردن می تواند شامل بهبود عملکرد ورزشکار، پیشگیری از آسیب های ناشی از فعالیت، تأثیرات فیزیولوژیک و آثار روانی باشد. گرم کردن نه تنها به اجرای فعالیت آنها کمک می کند بلکه از آسیب دیدگی حین فعالیت جلوگیری می کند. نکته دیگر متغیرهائی هستند که گرم کردن را تحت تأثیر قرار می دهند. مدت زمان گرم کردن شدت گرم کردن، محتوای برنامه، فاصله زمانی آن تا فعالیت اصلی، متغیرهایی هستند که می توانند با توجه به ویژگی های ورزشکا، نوع و ماهیت رشته ورزشی مورد نظر، شرایط آب و هوائی، درجه حرارت محیط و هدف های جلسه تمرین یا مسابقه تغییر کنند.(3) در رابطه با مدت و شدت گرم کردن که تحقیق حاضر با تأکید بر آن صورت گرفته است گفته شده، تمرینات گرم کردن باید در حدی باشد که درجه حرارت عمقی و عمومی بافت ها و عضلات را افزایش دهند، مشروط بر این که موجب خستگی ورزشکار نشود. زیرا هدف از تمرینات مقدماتی، آماده کردن ورزشکار برای اجرای فعالیت ورزشی شدیدتر و سنگین تنر است. شدت و مدت گرم کردن باید نسبت به نوع رشته ورزشی و سطح آمادگی ورزشکار تنظیم شود. به عبارت دیگر، شدت و مدت گرم کردن متناسب با اینکه فعالیت ورزشی کدام سیستم تأمین انرژی را بیشتر درگیر خواهد کرد، تنظیم می گردد.

گروه بزرگی از فعالیت های ورزشی فعالیت های هستند که در کوتاه مدت و یا حداکثر شدت انجام می شوند. طبق تعریف تأمین انرژی در این دسته از طریق گلیکولیز بی هوازی می باشد که در آن اسید لاکتیک تولید می شود. اسید لاکتیک حاصل تجزیه شده و تبدیل به لاکتات می شود. تجزیه اسید لاکتیک موجب تجمع یونهای هیدروژن در سلولهای عضلانی می شود. تجمع یونهای هیدروژن موجب اسید شدن عضله و ایجاد حالتی به نام اسیدوز می شود. اخیراً رابطه ای بین تجمع اسید لاکتیک درون عضله و نزول اوج تنش مورد تأیید قرار گرفته است.

این تأثیر مربوط به افزایش اسید لاکتیک و متعاقب آن تراکم یون هیدروژن و کاهش (PH) می باشد. از این رو افزایش تراکم هیدروژن مرحله اتصال القائی را با کاهش مقدار (Ca++ - ترپونین) آزاد شده از شبکه سارکوپلاسمی و مداخله در ظرفیت بهم پیوستگی (a++ ) – ترپونین) به تعویق می اندازد. از سوی دیگر، افزایش در تراکم


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تأثیر دو نوع برنامه گرم کردن منتخب 10 و 15 دقیقه ای بر غلظت اسید لاکتیک خون 21 ص

تحقیق در مورد بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

چکیده

مقاله پژوهشی حاضر با هدف بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن، رابطه معنادار میان این دو متغیر را به کمک روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. حجم نمونه تحقیق400 نفر از زنان 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق هشت‌گانه شهر شیراز بود که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق براساس عقاید «اروینگ گــافــمن»، «بــوردیو»، «گیدنز» و «نظریه مبادله» شکل گرفته است. نتایج تحقیق با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی نشان میدهد که میانگین مدیریت بدن برابر با 8/62 درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن اعم از آرایشی، مراقبت و... است. همچنین بین متغیرهای مصرف رسانه‌ای، پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.

کلید واژه

مدیریت بدن، زنان شیراز، جامعه مصرفی، پذیرش اجتماعی بدن

1) مقدمه

در سال‌های اخیر بدن انسان به عنوان یک موضوع مهم مورد مطالعه جامعه‌شناسان معاصر قرار گرفته است. اهمیت بدن نه تنها در تحقیقات تجربی، بلکه در تئوری‌پردازی‌های جامعهشناختی آشکار شده است (Howson & Inglis,2001: p1297) در میان جامعه‌شناسان پیشین، تنها «زیمل»[1] و «وبلن»[2] و بعدها «مارسل موس»[3] و «مید»[4] به میزان زیادی علاقه‌مند به بررسی این موضوع بودند. این دغدغة خاطر, امروزه در حوزه «جامعه‌شناسی بدن» قابل پیگیری است (Synnot,1990: pp 66-67). زیبایی و صورت تا آن‌جا که تجربه و تحقیقات علمی نشان می‌دهد نماد و نشانه قدرتمندی «خود» هستند (Ibid: p 61). «برایان ترنر»[5] بر این باور است که بدن در نظام‌های اجتماعی مدرن زمینه اصلی فعالیت فرهنگی و سیاسی گردیده است. صنعت زیبایی، ضمن ارائه دانش و مهارت‌های ویژه به کارفرمایان و اشخاص به اهـــمیت رو به رشد آن دسته از اشکال اجتماعی هویت بدنی که از نظر اجتماعی پذیرفته شده هستند، دامن می‌زند (Wellington,2001: p 933).

وضع بدن در جامعه مصرفی متضمن نوعی علاقه تجاری، نمایشی و آرایشی به آن است. در این جامعه، وضع بدن باید متناسب، لاغر وجوان نگاه داشته شود. در جامعه ما، فراگیرشدن پدیده آرایش دختران و زنان در عرصه زیست اجتماعی و استفاده از لباس‌هایی که در آن‌ها سه خصوصیت چسبان، کوتاه و بدن نما بودن به وضوح قابل مشاهده است با آموزه‌های دینی و بافت اجتماعی، هنجاری، عرفی و قانونی جامعه که هر نوع کامجویی زن و مرد از یکدیگر را در چارچوب تشکیل خانواده تعریف میکند در تعارض آشکار است.

2) اهداف تحقیق

هدف کلی تحقیق، بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن در زنان می‌باشد. اهداف فرعی این پژوهش شامل بررسی رابطه هفت متغیرِ اصلیِ دینداری، سرمایه فرهنگی، پذیرش اجتماعی بدن، مصرف رسانه‌ای، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی، سن و تحصیلات با مدیریت بدن به عنوان متغیر وابسته است.

3) اهمیت و ضرورت

در ضرورت پرداختن به موضوع مقاله سه نکته قابل طرح است:

1- جمعیت قابل توجه دختران و زنان و نیز ضرورت مشارکت اجتماعی آنان در همه سطوح اجتماعی؛

2- توجه به برخی از پیامدهای منفی خودآرایی زنان در عرصه عمومی جامعه ایران مانند تشدید اختلالات هنجاری در فرهنگ رسمی جامعه؛

3- مصرفی شدن جامعه و پیامدهای منفی اقتصادی آن .

4) مروری برتحقیقات گذشته

1-4) تحقیقات داخلی

تاکنون تحقیقات مشابه‌ای درباره موضوع مقاله به ثمر رسیده است که به نتایج برخی از آن‌ها اشاره می‌شود. میزان پایبندی مردم به ارزشهای مذهبی و از جمله حجاب در سال 1371 نسبت به سال 1365 کاهش داشته است. همچنین مردم درسال 1365 به خانم‌های چادری بیشتر از سال 1371 احترام می‌گذاشتند (رفیع پور، 1376: ص166). حدود 54 درصد از زنان تهرانی دارای پوشش کم یا غیراسلامی و غیرقانونی در معابر عمومی هستند (رضایی،1384: ص47). عناصر اولویت‌دار و تعیین‌کننده در نوع حجاب دانشجویان دختر به ترتیب شامل خانواده، مد، اعتقادات مذهبی، آیین‌نامه، دوستان، الگوهای رسانه‌ای و اساتید می‌باشد (علیمحمدزاده، 1384: ص89). بین زنان و مردان در مقوله مدیریت بدن تفاوت معناداری وجود دارد. زنان بیشتر از مردان به آرایش صورت یا اصلاح سر و صورت اهمیت می‌دهند. افراد سنتی و دیندار نسبت به افراد غیرسنتی و دیگران، نظارت و مدیریت کمتری را در تظاهرات بدنی خود اعمال می‌کنند (چاوشیان،1381: ص74). گرایش زنان به جراحی‌های زیبایی در تهران متأثر از عقیده شوهران آنان است. تمایل صاحبان کار در بکارگیری افراد زیبا و خوش‌اندام برای تصدی برخی مشاغل در اعمال مدیریت بدن زنان مؤثر است (آقایاری،1382: ص193). 5/15درصد از زنان تهرانی بر ملاک تمایزبخش بودن لباس اصرار دارند و آن را مهم‌ترین ملاک در انتخاب لباس می‌دانند (فرجی و حمیدی، 1384: ص16). جوانان مصرف‌گرا، محروم بودن از استفاده از لباس‌های مورد علاقه با سایز کوچک را نوعی محرومیّت جدی تلقی می‌کنند (ذکایی، 1386: ص19).

2-4) تحقیقات خارجی

تحقیقات انجام شده پیرامون زیبایی و بدن در خارج از کشور در مقایسه با تحقیقات داخل کشور از حیث کیفیت و کمیت در مرتبه بالاتری قرار دارد. گروه تحقیقاتی داو[6] در سال 2004 در پژوهشی با عنوان « زیبایی نقادانه»[7] طی بررسی 3200 زن از 10 کشور جهان در گروه سنی 18 تا 64 سال که به صورت پیمایش تلفنی انتخاب شده بودند، دریافتند که 44 درصد از زنان بر این بـاور هـستند که زیـبـایی مـقوله‌ای فراتر از ویژگـی‌هـای جسـمانی اسـت (Toni,2004:p19). یافته‌های همین تحقیق نشان می‌دهد زنان، مفهوم زیبایی را به عنوان ویژگی‌های جسمانی ذاتی، امری کهنه و منسوخ دانسته و در عوض، موقعیت‌ها و تجربیات را به عنوان عامل توانمندساز در احساس زیبایی در نظر گرفته‌اند. از دیگر نتایج تحقیق یاد شده این است که 21 درصد از زنان با خرید محصولات زیبایی و 17 درصد از زنان با نگاه کردن به مجلات مد، زیبایی را تجربه می‌کنند (Ibid: p 9). همچنین تحقیق یاد شده بیان می‌دارد «از آنجا که از یک سو دائماً در رسانه‌های جمعی مفهوم تقلیل یافته زیبایی مورد استعمال واقع می‌شود و به دیگر مؤلفه‌های آن نظیر خوشحالی، مهربانی، تعقل، عشق و درک خود، توجهی نمیگردد و از سوی دیگر آن کیفیت خاصی از زیبایی که در رسانه‌ها مورد تأکید قرار می‌گیرد، پدیده‌ای غیرقابل دسترسی است، بیشتر زنان، خصوصاً زنان و دختران جوان‌تر که الگوهای خود را از فرهنگ عمومی اخذ می‌کنند، دچار نوعی افسردگی و خودکم‌بینی و اعتماد به نفس پایین می‌گردند» (Etcoff, 2004: p 47). از یافته‌های دیگر این پژوهش، شناسایی میزان به کارگیری محصولات مختلف آرایشی از سوی زنان به منظور احساس جذابیت بیشتر جسمانی می‌باشد. بر این اساس، دئودورانت با بیش از 82 درصد بیشترین و محصولات روشن‌کننده پوست با 9 درصد کمترین میزان استفاده را به خود اختصاص داده‌اند. محصولات مربوط به نگهداری مو، عطر و ادکلن، مرطوب کننده‌ها، محصولات مرتبط با نگهداشت صورت، محصولات رنگی و آرایشی، محـصولات مرتبط با نگـهداری ناخن، مـحصولات ضد آفتاب به ترتیب 75%، 74%، 70%، 68%، 57%، و 21% میزان استفاده را به خود اختصاص داده‌اند (Ibid: p 31).

در پژوهش دیگری با عـنوان «زیبایی، نـماد منزلت»[8]، نتـایج به دست آمده نشاندهندة این نکته است که جذابیت صورت، تفاوت‌های قابل پیش‌بینی را در ارتباطات عام و خاص ایجاد می‌کند و نیز تأثیرات و جذابیت چهره می‌تواند در ترکیب با ویژگی‌های منزلتی دیگر دچار تغییر و تعدیل گردد p 140) (Webster,1983:.

در مطالعه‌ای دیگر با عنوان «مردان واقعی هستند، درحالی که زنان آرایش می‌شوند[9]» زیبایی درمانی و ساخت زنانگی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد. به لـحاظ روش‌شناسی، تحقیق یاد شده بر پایه مصاحبه و مشاهده در یک دانشکده است که در آن زیبایی درمانی تدریس می‌شد (Black & Sharma,2001: p101). مصاحبه شوندگان، هشت نفر زن بودند که زیبایی درمانی به آنان آموزش داده می‌شد. برپایه مشاهدات انجام شده، محققان دریافتند که زیبایی درمانگرها نقش مشاور غیررسمی داشته و در حقیقت هم فعالیت عاطفی و هم فعالیت‌های مرتبط با کار روی بدن انجام می‌دهند (Ibid: p110). نکته کلی به دست آمده در مورد مراجعه کنندگان به سالن‌های زیبایی درمانی این بود که: «زنی که وارد این سالن‌ها می‌شود، در پی فعالیت‌های کاملاً اجتماعی است. نه تنها درمانگران، بلکه مشتریان، خودشان کاملاً به این امر مهم واقفند که رویه‌های عمل آنان باید منطبق با مقولات زنانی باشد که دائماً با آن‌ها سروکار دارند» (Ibid).

در بررسی انجام شده دیگری با عنوان «پروژه بدن غایب[10]»، جراحی پلاستیک، پاسخی به چهره‌های بدمنظر تلقی گردیده است. محقق در این بررسی، طی مدت 4 ماه با 20 نفر از زنانی که عمل جراحی آرایشی انجام داده‌اند مصاحبه نموده است. همه مصاحبه شوندگان سفیدپوست و ساکن جنوب غرب انگلستان بودند. گروه سنی آنان بین 23 تا 50 سال بوده و همگی به صورت پاره وقت یا تمام وقت شاغل بوده‌اند (Gimlin,2006: p 704). نتایج به دست آمده از بررسی مذکور حاکی از آن است که توسل جستن به جراحی زیبایی پس از چندین مرتبه تلاش در به کارگیری رویکردهای عملی گوناگون به منظور از بین بردن تجربیات بدنی مشکل‌ساز اتفاق افتاده است؛ بدین معنا که زنان پس از این که از اصلاحات مورد نظر در صورت و اندام‌های خود ناامید گردیده‌اند، تصمیم به انجام اعمال جراحی زیبایی گرفته‌اند .(Ibid:p705) بسیاری از توصیفات صورت گرفته از سوی مصاحبه‌شوندگان منعکسکننده مفهوم «قیافه ناجور اجتماعی» می‌باشد که در نتیجه آن بین «خود» و «بدن» فاصله ایجاد می‌گردد (Ibid: p708). مصاحبه‌شوندگان در بررسی یاد شده بر این باورند که در نتیجه نوع نگاه‌های صورت گرفته به آن‌ها و قضاوت‌های اعمال شده نسبت به آنان، احساس تألم و ناراحتی نموده‌اند. افراد یاد شده، احساس ناراحتی موجود در خود را نوعی «آگاهی از خود» تلقی نموده‌اند. پژوهشگران در نهایت با جمع‌بندی نظرات مصاحبه شوندگان بیان می‌دارند: «بدنی که دارای ظاهری ناجور است به صورت «دیگری[11]» تجربه می‌شود و هر تلاشی برای از بین بردن ناسازگاری در قیافه را می‌توان به عنوان کوششی در راستای اتحاد «بدن» و «خود» تفسیر نمود» (Ibid: p705).

بر مبنای تحقیقی از «جونز والاس»[12]، افرادی که به خاطر موانعی چون طبقه اجتماعی، فقر اقتصادی و ... قادر به تأمین چنین استانداردهایی نیستند، دچار بحران هویتی، عدم کفایت و ضعف اعتماد به نفس می‏شوند. فرهنگِ مصرفی، انسان‌ها را تشـویق مـی‌کند تا پوست، مخـصوصاً پوست زنانه را به گـونه‌ای تلـقی کننـد که لازم است هـمواره به منظور حفاظت در برابر گذر زمان روی آن کار مداوم صورت پذیرد تا بدین ترتیب، پوست بتواند ویژگی تفاوت جنسیتی خود را حفظ نماید (Ahmed,2001: p11). بدن نقش واسطی را بین مصرف و هویت فرد ایفاء می‌کند و به مکان اصلی نمایش تفاوت‌ها تبدیل گردیده است. فرهنگ مصرفی، منابع فرهنگی و نمادین بسیاری را برای مدسازی شخصی در اختیار افراد قرار می‌دهد که بدن برای آن‌ها اهمیت دارد (ذکایی، 1386: ص 123 به نقل از1996, Turner ).

5) چارچوب نظری تحقیق

چارچوب نظری تحقیق براساس نظریه «اروینگ گافمن»[13]، «بوردیو»[14]و «گیدنز»[15] درباره موقعیت و مدیریت بدن و نیز مکتب مبادله تنظیم شده است.

1-5) گافمن

از مکاتب جامعه‌شناسی که بدن را به عنوان موضوع مباحث خود قرار داده‌اند می‌توان از مکتب کنش متقابل نمادین و آثار جامعه‌شناس کانادایی‌تبار، اروینگ گافمن یاد کرد. گافمن بر این نکته تأکید می‌کند که بین «خود اجتماعی» و یا هویت اجتماعی با «خودِ واقعی» فاصله وجود دارد. وی برداشت از «خود» را با رهیافت نمایشی‌تشریح می‌کند. گافمن با رویکرد نمایشی خود، نقش‌های اجتماعی و موقعیت‌های اجتماعی را تنها نمایش‌هایی می‌بیند که در زندگی روزمره اجرا می‌شوند. به عقیده او، «خودِ» افراد به وسیله نقش‌هایی که در این موقعیت‌ها اجرا می‌کنند، شکل می‌گیرد و معنا می‌یابد. گافمن ضمن استفاده از مفهوم «خود» تا اندازه زیادی به بدن فرد اشاره دارد. از دید او، عاملان بدنی یا جسمی نیز رأی جمع‌کن‌هایی هستند که با توسل به همه روش‌های علامت‌دهی اجتماعی، سعی دارند نظر دیگران را به خود جلب کنند. این عاملان بدنی، «معرف‌های تجسدیافته منش و منزلت‌‌اند» که می‌توانند توسط دیگر کنشگران مورد تفسیر قرار گیرند (لوپز و اسکات، 1385: ص155).

گافمن، «خودی» را که باید در کنش‏های متقابل زندگی روزمره در نقش‏های گوناگون خلق شود، بسیار آسیب‌پذیر می‏داند؛ بنابراین برای محافظت از «خود» و اجراهای آن در زندگی روزمره مفهوم «مدیریت تأثیرگذاری»[16] را مطرح می‏کند. وی در پرداخت این مفهوم چنین ادعا می‏کند که افراد در هنگام کنش متقابل می‏کوشند جنبه‏ای از «خود» را نمایش دهند که مورد پذیرش دیگران باشد؛ اما کنش‏گران حتی در حین انجام این عمل می‏دانند که تماشاچیانشان ممکن است در اجرای نقش آن‏ها اختلال ایجاد کنند. به همین دلیل، کنش‏گران نیاز به نظارت بر تماشاچیان را احساس می‏کنند، به ویژه مراقبت از عناصری که ممکن است اخلال‏گر باشند. کنش‏گران امیدوارند «خودی» را که به ایشان نشان می‏دهند به اندازه‏ای قدرتمند باشد که خودشان می‌خواهند نشان دهند. کنش‏گران همچنین امیدوارند که نمایش آن‏ها تماشاچیانشان را وادار سازد تا داوطلبانه به دلخواه آن‏ها عمل کنند. گافمن این علاقه اصلی را به عنوان «مدیریت تأثیرگذاری» مطرح نمود (ریتزر، 1374: ص296).

نادیده گرفتن صورت از نظر اجتماعی امری بسیار مشکل به نظر می‌رسد. صورت نشان‏دهنده سن، جنسیت، موقعیت اقتصادی- اجتماعی، سلامتی و حتی شخصیت افراد است. صورت منبع ارتباطات شفاهی و نیز روابط غیرکلامی است (Synnot,1988: p 606). از نظر گافمن، صورت در تعامل چهره به چهره و نیز در عملکردهای اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. صورت اجتماعی یک صـورت عمومی است و نیازمند تغییر دائمی نقاب موجود بر آن است. آرایش، وسیلهای برای بدست آوردن این نقاب است. تنها در شرایط احساسی شدید، تـــنهایـــی یا در حضور دوستان است که نقاب (آرایش) صورت کنار می‌رود و صورت خصوصی یا همان شخص واقعی ظاهر می‌گردد (Synnot,1990: p 61).

2-5) بوردیو

بوردیو، هدف مدیریت بدن را اکتساب منزلت، تمایز و پایگاه می‌داند. وی در تحلیل خود از بدن به کالایی شدن بدن در جوامع مدرن اشاره می‌کند که به صورت سرمایه فیزیکی ظاهر می‌گردد. بوردیو تولید این سرمایه فیزیکی را در گرو رشد و گسترش بدن میداند؛ بهگونه‏ای که بدن حامل ارزش در زمینه‌های اجتماعی گردد. از نظر بوردیو، بدن به عنوان شکل جامعی از سرمایه فیزیکی، در بردارنده منزلت اجتماعی و اشکال نمادین متمایز است (Shilling,1993: p127). تبدیل سرمایه فیزیکی در واقع به معنای ترجمه و تفسیر حضور بدنی بر حسب اشکال گوناگون سرمایه (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) در میدان کار، فراغت و ... می‌باشد (Ibid : p 127). بوردیـو با در نظر گرفتن بـدن به عـنوان یک سـرمایه فیزیکی، هویت‌های افـراد را با ارزش‌هـای اجتماعی منطبق با اندازه، شکل و ظاهـر بـدنی مـرتـبط مـی‌سـازد (Ibid: p14).

3-5) گیدنز

از نظر گیدنز: «خودآرایی و تزئین خویشتن با پویایی شخصیت مرتبط است. در این معنا پوشاک علاوه بر آن که وسیله مهمی برای پنهان‏سازی یا آشکارسازی وجوه مختلف زندگی شخصی است، نوعی وسیله خودنمایی نیز محسوب میشود؛ چرا که لباس آداب و اصول رایج را به هویت شخصی پیوند می‌زند» (گیدنز، 1385: ص 95).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن

رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از رزفایل رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان


رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحات: 65

 

 

 

 

مقدمه:

امروزه اهمیت فرآیند مدیریت بر کسی پوشیده نیست. کشورهای صنعتی پیشرفته از دهها سال قبل به این مقوله توجه داشته اند و عملاً توسعه خویش را مدیون بهبود شیوه های قبل مدیریت می دانند. در حالیکه کشورهای در حال توسعه هنوز درگیر مسایل و مشکلاتی از قبیل فقر و رشد نرخ جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تورم، افسار گسیخته اتلاف، استقرار یافته و بر اساس داده می شوند. طبق این دیدگاه مؤسسات آموزشی خود را تغییر می دهند تا به افرادی که آمادگی تغییر در خود دارند کمک کنند و معترفند قصور در ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت افراد جامعه باعث خسارت عظیم در بهره وری اجتماعی و عدم رضایت منابع انسانی خواهد شد.

از اینرو سیستم آموزشی کشورهای در حال توسعه ایستی برنامه های آموزی خود را با روند تغییرات هماهنگ کنند. تدریس یک فعالیت پیچیدة پویا، تعاملی هوشمندانه است و اگر قرار یباشد معلمین دانش آموزان مختلف جدید آشنا نمایند. مستلزم شیوه خاص مدیریتی است تا از این طریق بتوانند اثر بخشی بیشتری به امر آموزش بپردازند.


دانلود با لینک مستقیم


رابطه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان