رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله

اختصاصی از رزفایل بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله


بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله

     هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و والدین آموزش پذیر می باشد. ابزارهای این پژوهش شامل سه نوع پرسشنامه است که شامل: پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه سلامت روانی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی می باشد و پرسشنامه عزت نفس شامل سه مقیاس عملکرد تحصیلی و ارزیابی اجتماعی و ارزیابی ظاهری می باشد و پرسشنامه سلامت روانی 7 ماده آن برای نشانه های جسمانی و 7 ماده دیگر آن علایم اضطراب و 7 ماده دیگر آن اختلال در کنش اجتماعی و 7 ماده دیگر علایم افسردگی را می سنجد. پرسشنامه بهزیستی روانشناختی که 19 ماده آن برای رضایت از زندگی و 13 ماده آن برای معنویت و 19 ماده آن برای شادی و خوش بینی و 8 ماده آن مربوط به رشد و بالندگی و 8 ماده برای ارتباط مثبت با دیگران و 10 ماده آن برای خود مختاری می باشد. بر اساس نتایج تحقیق مشاهده شد که نمره سلامت روانی در والدین دانش آموزان مرزی بیشتر از دانش آموزان عادی است بدین معنی که والدین کودکان مرزی از سلامت روانی بیشتری برخوردارند و همچنین از لحاظ عزت نفس بین والدین دانش آموزان عادی و مرزی مشاهده نشد و مشحص شد که نمره بهزیستی روانشناختی در بین والدین دانش آموزان عادی بیشتر از والدین دانش آموزان مرزی می باشد بدین معنی بهزیستی روانشناختی بیشتری دارند


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و کودکان مرزی 12-7 ساله

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه افسردگی وسطح عزت نفس دانشجویان شاغل و غیر شاغل

اختصاصی از رزفایل بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه افسردگی وسطح عزت نفس دانشجویان شاغل و غیر شاغل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه افسردگی وسطح عزت نفس دانشجویان شاغل و غیر شاغل


بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه افسردگی وسطح عزت نفس دانشجویان شاغل و غیر شاغل

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 36 صفحه می باشد.

 

مقدمه :
بیان مساله
هدف مطالعه
ضرورت تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعاریف اصطلاحات تحقیق
نتیجه گیری فرضیه های پژوهش
فرضیه اول
فرضیه دوم
پیشنهاد هایی برای پِژوهش های آینده
۳-محدودیتهای پژوهش
بیان مساله
و ده ها موضوع دیگر
پیشنهادات ومحدودیتهای تحقیق وضمائیم
محدودیت ها وپیشنهادات
فهرست منابع

مقدمه

انسان همواره نیازهایی دارد که سبب اصلی حرکت، تلاش در رفتارهای وی است. اگر نیازهای فرد به خوبی  شناخته شود و شرایطی جهت رفع نیازها در حد تعادل فراهم شود،از سویی موجب پیشگیری از مشکلات ،اختلالات ونابسامانیهای جسمی وروانی می شود و از سوی دیگر سبب رشد وشکوفائی استعدادهای درونی می شود.

در یک دید اجمالی نیازها به دو دسته تقسیم می شوند:

الف)نیازهای فیزیولوژیک  ب)نیازهای روانی (میرزا بیگی ،1373).

بشر گذشته از نیازهای فیزیولوژیک نظیر آب ،غذا ،هوا و غیره به نیازهای عالی تر و بالاتری نیاز داردبنابه تعریف نیاز یک حالت کمبود یا نقصان در موجود زنده است و انسان وقتی احساس نیاز میکند،یک حالت و احساس ناخوشایندی در او به وجود می آید ووقتی نیاز برطرف شد این حالت برای او یک حالت خوشایند است(سیف 1368).

یکی از نیازهای روانی انسان نیاز به احساس خود ارزشمندی یا عزت نفس است. تحقیقات نشان می دهد،نوجوانی که از عزت نفس زیاد برخوردار است خیلی موثرتر می آموزد،روابط سود بخش تری برقرار می کند،بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و خودکفا باشد،دیدگاه روشنتری نسبت به مسیر زندگی خود داشته باشد(علیپور1373).

اهمیت عزت نفس برای کسانی که با کودکان ونوجوانان سروکاردارند امری روشن  است،روان شناسان و جامعه شناسان ،عزت نفس مثبت رابه عنوان هسته مرکزی سازگاری اجتماعی تلقی می کنند که این دیدگاه ریشه ای تاریخی و عمیق دارد یافته های تجربی جدید ارتباط بین عزت نفس مثبت رابا عملکرد موثر ومطلوب اثبات نموده اند.مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان ونوجوانان است. برخورداری از اراده وعزت نفس قوی ،قدرتمند تصمیم گیری وابتکار،خلاقیت ونوآوری ،سلامت فکر و بهداشت روانی رابطه مستقیمی با میزان وچگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد دارد. امروزه اصلاح ودرمان بسیاری از اختلالات شخصیتی ورفتاری کودکان ونوجوانان نظیر کمرویی،لجبازی ،پرخاشگری وتنبلی و کندرویی به عنوان اولین یا مهمترین گام برای ارزیابی وپرورش احساس عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس ،مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند. برای اینکه کودکان بتوانند از حداکثر ظر فیت ذهنی وتوانمندی های بالقوه خود بهرمند شوند،می بایست از نگرشی مثبت به خود و محیط اطراف وانگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار باشند. به طور کلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته شده جامعه ای که افراد آن از احساس خود ارزشمندی برخوردار باشند در مقابل انواع مشکلات ومسائل زندگی ،فشارهای روانی ، مقاوم وپایدار خواهند بود برخورداری از احساس  خود ارزشمندی و عزت نفس به مثابه یک سرمایه وارزش حیاتی است واز جمله عوامل عمده در شکوفایی استعدادها وخلاقیت است. واقعیتهای وجود دراد که اجتناب ازآنها امکان پذیر نیست .یکی از این واقعیتها اهمیت عزت نفس است عزت نفس یکی از نیازهای اصلی انسان است که برای سازگار شدن انسان ضرورت دارد ودر رسانیدن او به موفقیت نقش ایفا می کند. هر چه این نیاز کمتر مرتفع شود امکان فاصله گرفتن از موقعیت ورشد و تعالی کاهش پیدا می کند .عزت نفس متاثر از عوامل درونی و بیرونی است منظور  از عوامل درونی عواملی است که از درون نشات می یگرد یا خود شخص آن را ایجاد می کند نقطه نظرها ،باورها،اعمال یا رفتار.عوامل بیرونی همان عواملی بیرونی همان عوامل محیطی هستند، پیامهایی که کلامی وغیر کلامی انتقال پیدا می کنند و تجربه هایی که بانی وباعث آن پدر،مادر،آموزگاران ،اشخاص مهم در زندگی ،سازمان دهندگان فرهنگ هستند.

عزت نفس چیزی به مراتب بیش از احساس خود ارزشمندی است .عزت نفس اعتماد به توانایی خود را اندیشیدن است ،اعتماد به توانایی

بیان مساله

مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت است .از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگر او افراد اخلاق ،داشتن اعتماد به نفس واحساس خود ارزشمندی بسیار بالاست .عزت نفس همیشه یک نیاز شخصی ضروری بوده که دردهه آخر قرن حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است .بررسی درباره شکست های شغلی نشان می دهد که یکی از دلایل محرز این شکستها (ترس از تصمیم گیری)است.تمام کسانی که در هر درجه و مقام قرار دارند،از سطح مدیران عالی رتبه تا کارکنان صفوف مقدم به عزت نفس بیشتر احتیاج دراند و توجه به این نکته برای درک بیکاری سطح بالا ضرورت دارد مفهوم عزت نفس نباید با مفهوم خود پنداره اشتباه شود .خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که فرد برای توصیف خویشتن بکار می برد. یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب،علاقمندبه داستانهای علمی بداند که اینها  محتوای خود پنداره را تشکیل می دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشی است که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد واز اعتقادات فرد در مورد تمام صفات وویژگیهایی  که دراو هست ناشی می شود مفهوم افسردگی  از دیدگاه آسیب شانسی یک حالت درونی است که باغمگینی ،بیحوصلگی ،دلتنگی یا دل گرفتگی ظاهر می شود وشامل یک طیف وسیعی است که در یک سر این طیف حالات طبیعی ودر سوی  دیگر آن حالتهای کاملا بیمار گونه قرار دارد. برای بیماری افسردگی تب مثال خوبی است: به دنبال  در بخشی از بدن،آماس بوجود می آید این آماس موجب تظاهراتی از تنش می گیردد که خود را به شکل تب بروز میدهد اما تب نیز به نوبه خود مکانیسم های دفاعی بدن را بر می انگیزد مانند: ازدیادی گلبولهای سفید یا پادتن ها که با ارگانیسم های عفونت را مبارزه می کنند. بنابراین بیماری حاصل از تب ،هم درد و هم واکنش در برابر آن است .افسردگی را می توان به همین گونه در نظر گرفت نشانه های حقیقی ناآشکار و نشانه های آشکار بیماری افسردگی ،همانطور که توصیف  شد می توانند هم نتیجه فشار وارده برفرد وهم ناشی از بسیج مکانیسم های دفاع روانی فردباشند که در برابر آن  فشار سازگاری بوجود می آورند.بیکاری یا از دست دادن شغل نیزخود به عنوان یک رویداد مطلوب در زندگی میتوانند  در درجه افسردگی فرد نقش داشته باشد. با توجه به مطالب فوق ،پژوهش  حاضر به طور کلی به دنبال پاسخی برای سئوالهای زیر است:


دانلود با لینک مستقیم


بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه افسردگی وسطح عزت نفس دانشجویان شاغل و غیر شاغل

پایان نامه بررسی مقایسه اعتماد به نفس زنان شاغل و زنان غیرشاغل

اختصاصی از رزفایل پایان نامه بررسی مقایسه اعتماد به نفس زنان شاغل و زنان غیرشاغل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی مقایسه اعتماد به نفس زنان شاغل و زنان غیرشاغل


پایان نامه بررسی مقایسه اعتماد به نفس زنان شاغل و زنان غیرشاغل

 

 

 

 

 

 

 

فرمت فایل:word  (قابل ویرایش)

تعداد صفحات :104

فهرست مطالب :

فصل اول 1
بیان مسأله 2
ضرورت و اهمیت مسأله 3
زمینه مختصری از موضوع تحقیق 5
اهداف تحقیق 8
فرضیه‌ها 9
متغییرها 9
تعاریف 10
فصل دوم 13
مقدمه 14
چگونه اعتماد به نفس را تعریف کنیم ؟ 16
انواع اعتماد به نفس 17
- اعتماد به نفس رفتاری 17
اعتماد به نفس احساسی و عاطفی 19
اعتماد به نفس روحی و معنوی 21
علائم و نشانه‌های فقدان یا کمبود اعتماد به نفس روحی و معنوی 22
چگونه عدم اعتماد به نفس شکل می‌گیرد ؟ 24
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم ؟‌ 25
چگونه اعتماد به نفس را وارد زندگی‌مان کنیم ؟ 27
تفاوت زنان شاغل و غیرشاغل 29
موانع فرهنگی و اجتماعی زنان 32
دلایل عدم پیشرفت زنان در ایران 34
زنان شاغل ایرانی 36
بررسی مسایل زنان شاغل 37
بررسی مسایل زنان غیرشاغل 49
دیدگاه اسلام در خصوص اشتغال زنان 55
عزت نفس در روایات 56
نکاتی جهت بالابردن اعتماد به نفس زنان 57
فصل سوم 61
آیا اعتماد به نفس قابل اندازه‌گیری است ؟ 62
جامعه آماری 63
نمونه‌گیری 63
روش نمونه‌گیری 63
طرح پژوهش 64
مکان پژوهش 64
ابزار پژوهش 64
شیوه نمره‌گذاری آزمون کوپر اسمیت 65
تجزیه و تحلیل داده‌ها 66
فصل چهارم 67
فرضیه اول 68
بررسی فرضیه اول 69
فرضیه دوم 71
بررسی فرضیه دوم 72
فرضیه سوم 74
بررسی فرضیه سوم 75
فرضیه چهارم 77
فصل پنجم 78
تجزیه و تحلیل اطلاعات 79
محدودیت‌ها و موانع و مشکلات تحقیق 82
پیشنهادها 83
چکیده تحقیق 83
پیوست ها 85
منابع 85
بیان مسأله
اغلب مردم معنای واقعی کلمه « اعتماد به نفس » را به خوبی درک نمی‌کنند . به همین دلیل آن نوع از اعتماد به نفس و خودباوری را که مطلوب و مورد نظرشان است در زندگی تجربه نمی‌کنند . چون فکر می‌کنند اعتماد به نفس یعنی اینکه ایمان و اعتقاد به موفقیت‌هایی که در کارها به دست می‌آورند . در صورتیکه اعتماد به نفس واقعی و حقیقی آن است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام آن کار را داشته باشیم ( محمد 85 )
عزت نفس خویشتن را قوام می‌بخشد و نقش تعیین‌کننده‌ای در تمام کنش‌ها و کشش دارد و جوانب گوناگون زندگی فرد از جمله عملکرد شغلی و زندگی خانوادگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد .
اعتماد به نفس یعنی دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت « دوست داشتنی و منحصر به فرد. ( محمد 85) عزت نفس زاییده زندگی اجتماعی و ارزش‌های آن است و محیط زندگی و اجتماعی است که فرد متأثر و نوعی قبولی به خود می‌دهد .
« استک نشان داد وقتی عزت نفس بالا می رود فرد میزان فعالیت خود را افزایش می‌دهد و احساس توانایی خود را در مواجهه با مشکلات و انجام وظایف محوله در سطح مطلوب و بالایی ارزیابی می‌کند » .
برخورداری از احساس ارزشمندی و عزت نفس به مثابه یک سرمایه و ارزش حیاتی است و از جمله عوامل عمده شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌هاست .
« لیندا فیلد » در کتاب عزت نفس برای زنان می‌گوید : زنی که عزت نفس دارد خود را جدی می‌گیرد . به ارزش خود آگاه است و می‌داند که در زندگی لیاقت بهترینها را دارد . زنی که عزت نفس دارد به احساسات خود اهمیت می‌دهد و هر آن آماده ابراز آنهاست .
زنی که عزت نفس دارد آماده اتخاذ مسئولیت و ایجاد روابطی است که عزت نفس او را افزایش دهد . ( مترجم مهدی گنجی ).
- در این تحقیق قصد داریم به بررسی این سئوال که آیا اشتغال زنان تأثیری در اعتماد به نفس آنان دارد یا خیر ؟
در این پژوهش ضمن ارائه تعریفی جامع از اعتماد به نفس و عوامل موثر بر آن ، به بررسی مسائل و مشکلات زنان شاغل و غیرشاغل می‌پردازیم . و در پایان راهکارهای مفید جهت بالابردن اعتماد به نفس را ارائه می دهیم .
ضرورت و اهمیت مسأله
همه افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و استوار از خود ، احترام به خود و دیگران نیازمندند . هیچ کس نمی‌تواند نسبت به داوری خود دربارة خویشتن بی‌تفاوت باشد ، زیرا طبیعت وی چنین اجازه‌ای به او نمی‌دهد و انسان آنچنان مشتاق و نیازمند به دانستن نظر مثبت و مناسب دربارة خویش است که امکان دارد در این راه حقیقت را نادیده
بگیرد . ( افروز ، 1377 )
روان شناسان و جامعه‌شناسان عزت نفس مثبت را به عنوان هسته مرکزی سازگاری اجتماعی قلمداد می‌کنند که این دیدگاه گستره و تاریخی طولانی دارد . بسیاری از مشکلات انسانها محصول عزت نفس پایین افراد است ، اگر فرد به خود بها دهد کمتر به احساس‌های منفی و افکار آزاردهنده تن می‌دهدو بین اعمال خویش و باورها و اعتقادات خود هماهنگی ایجاد می‌کند .
اعتماد به نفس عامل اساسی در چگونگی ارتباط ما با زندگی است و اثری قطعی بر استقلال ، توانمندی و مؤثر بودن ما دارد . نوع برخورد ما با زندگی به حس حرمت نفس ما بستگی دارد و می‌تواند آن از وضعیت مطمئن ، مثبت و خوش‌بینانه ، به حالتی توأم با تردید ، منفی و بدبینانه مبدل کند . ناگفته پیداست که برخورد و وسعت نظر ما تأثیر زیادی بر چیزهایی دارد که باید به دست آوریم .
اگر عزت نفس کاهش پیدا کند ، احساس ضعف و ناتوانی در فرد به وجود می‌آید و بالعکس . افزایش میزان عزت نفس احساس توانمندی و ارزشمندی در فرد احیاء می‌شود و تغییرات منیتی افزایش تلاش در کسب موفقیت . داشتن اعتماد به نفس پیش‌بینی مثبت نسبت به موفقیت‌های بعدی و لذت‌بردن از روابط با دیگران است .
از آنجائیکه زنان مسئول اصلی تربیت فرزندان و اصلاح زندگی و نیز انتقال فرهنگ را از نسلی به نسل دیگر بر عهده آنهاست ، برخورداری از اعتماد به نفس که بخشی از سلامت روحی به شمار می‌رود و تأثیر آن بر سایر اعضا خانواده غیرقابل انکار می‌باشد، از اهمیت بسزایی برخوردار است .
اعتماد به نفس احساسی و عاطفی
این نوع اعتماد به نفس به معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساسی و عواطف شماست . این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای آن‌ها رابفهمید و بتوانید انتخابهای احساسی درستی بکنید و از خود در مقابل درد و رنج روحی و لطمه‌ها و صدمه‌های عاطفی محافظت کنید و بدانید که چگونه روابطی صمیمی ، سالم و ماندگار خلق کنید .
پنج مشخصه و ویژگی بارز این نوع اعتماد به نفس :
1- اعتماد و ایمان داشتن به این که احساسات خود را می‌فهمید ، درک می‌کنید و با آنها در تماس هستید .
2- اعتماد و ایمان داشتن به اینکه می‌توانید احساسات خود را بیان کنید و آنچه در درونتان است بیرون بریزید .
3- اعتقاد و ایمان داشتن به قابلیت و توانایی در برقراری ارتباطی دوستانه محبت‌آمیز و با معنی با سایر انسانها .
4- اعتقاد و ایمان داشتن به این که می‌توانید عشق ، درک متقابل و شور و حرارت را در تمامی موفقیتهای زندگی خود به خصوص موقعیت‌های دشوار بیابید و از آن بهره بجویید.
5- اعتقاد و ایمان داشتن به این که چیزهای ارزشمند و فوق‌العاده برای تقدیم به دیگر انسانها را دارید .
- علائم و نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس احساسی و عاطفی :
1- بارها خود را نسبت به احساسات و عواطفتان بی‌حس و کرخت می‌کنند و این جمله را زیاد بر زبان می آورید : « خیلی گیجم ، احساس سردرگمی می‌کنم ».
2- احساسات خود را سانسور و ویرایش می‌کنید و صادقانه آنها را برای دیگران ( یا حتی خود ) ابراز نمی‌کنید .
3- منزوی وگوشه‌گیر می‌شوید از دیگران کناره می‌گیرید .
4- مدام به دنبال گرفتن تایید دیگران هستید تا حدی که به آن اعتیاد پیدا کرده‌اید .
5- در مورد دیگران و موقعیتها قضاوت می‌کنید . مدام آنها را محاکمه کرده و به تفکر منفی یا به عبارتی « منفی بافی » عادت می‌کنید .


توصیه‌هایی جهت افزایش این نوع اعتماد به نفس :
1- بیاموزید که احساسات خود را شناسایی ، ابراز و حل و فصل کنید .
2- بیاموزید احساساتتان را به دیگران ابراز کنید .
3- به دنبال خلق فرصتهایی برای برقراری ارتباط با دیگران باشید .
به خاطر داشته باشید ؛
«اعتماد به نفس احساسی نیست که آن را در بیرون از خودتان تولید کنید . اعتماد به نفس احساسی را فقط در « درون » خودتان می‌توانید خلق کنید . هر چه بیشتر با دیگران و مردم ارتباط برقرار کنید و درونیات خودتان را محترم شمرده و ارج بگذارید ، اعتماد به نفس احساسی زیادتری خواهید داشت و با اقتدار بیشتری با دیگران ارتباط برقرار خواهیدکرد ».
اعتماد به نفس روحی و معنوی
سومین نوع از اعتماد به نفس که مهمترین آنها می‌باشد ، اعتماد به نفس روحی و معنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتقاد و ایمان شما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و شما به خاطر هدفی این جا هستید و زندگی 70 – 80 -90 ساله‌تان به روی این کره خاکی هدف و مقصودی را دنبال می‌کند . اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می‌توانید و توانایی آن را دارید که تمام توانتان را به کار بگیرید و شرایط و اوضاع زندگی را آنگونه که مطلوب و دلخواه شماست تغییر دهید .
این نوع از اعتماد به نفس سه خصوصیت عمده دارد :
1- اعتقاد و ایمان داشتن به اینکه جهان هستی و موجودات پدیده‌هایی اسرارآمیز و اعجاز‌گونه‌اند که همواره رو به تحول و تکامل دارند و جریان هستی خود به خود به سوی خوبی و کمال پیش می‌رود .
2- اعتقاد و ایمان داشتن به نظم برتر ، نظام هستی و ایمان به اینکه معنی و مفهومی در آن نهفته است .
3- اعتقاد و ایمان داشتن به اینکه شما نیز انسانی هستید که مظهر ، نمود ،مخلوقی از خداوند ، روح و هوش برتر یا هر چیز دیگری که آن را مسئول و مبداء آفرینش و خلقت جهان هستی می‌دانید ، هستید .
علائم و نشانه‌های فقدان یا کمبود اعتماد به نفس روحی و معنوی
1- سعی می‌کنید در زندگی همه چیز را کنترل کنید . می‌بایست کنترل همه چیز در دست شما باشد . چون به خداوند یا خلقت او اعتماد ندارید که بتوانید به خودی خود سمت و سویی مثبت را طی کنند و به نتیجه و غایتی خیر و درست برسند .
اصل پنجم – در برخی زمینه‌ها متخصص شوید .
آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی و اجتماعی است اما کافی نیست . برای پیشرفت در زندگی فردی و حرفه‌ای شما باید در زمینه‌هایی متخصص و منحصر به فرد باشید . همین نکته که شما چیزی می‌دانید و دیگران نمی‌دانندبه شما اعتماد به نفس می‌دهد . باید آموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید .( محمد ، 1385 )
چگونه اعتماد به نفس را وارد زندگی‌مان کنیم ؟
با خود مهربان باشید . خود را کمتر در موقعیت‌های دشوار قرار دهید و به خصوصیات فردی خود بیشتر توجه کنید . اگر همواره در حال مقایسه‌کردن خود با دیگران باشید خیلی چیزها را که در زندگی شما وجود ندارد را کشف خواهید کرد که این موجب کاهش اعتماد به نفس شما می شود .
به موفقیت‌ها و نوآوری‌های قبلی خود فکر کنید . چه انجام داده‌ایم . برای انجام آن چه مراحلی را طی کرده‌ایم ؟ چگونه توانسته‌ایم این موفقیت‌ها را به دست آوریم ؟ این موفقیت‌ها روی روابط ما با دوستان ، خانواده و همسر و ... چه تأثیری گذاشته است ؟ حالا در مورد خود چه آموخته‌اید ؟ این آموخته‌ها را چگونه می‌توانید وارد زندگی خودتان کنید بطوریکه قسمت مهمی از زندگی آینده شما را بسازد ؟
رویا پردازی کنید . به آن چیزی که می‌خواهید در زندگی برسید همیشه فکر کنید در ذهن خود اهداف خود را مرتب کنید . یک چیز را مشخص کنید و آن را تا پایان دنبال کنید . اما مواظب باشید لقمه بزرگتر از دهان خود برندارید .
فهرستی از موفقیت‌های گذشته خود را تهیه کنید . لازم نیست این موفقیت‌ها خیلی بزرگ باشند . موفقیت‌ می‌تواند پیروزیهای کوچک باشند . مثلاً دریافت کردن یک جایزه و یا از مسئولیت یک حرفه به خوبی برآمدن . این لیست را بارها و بارها بخوانید . درباره قابلیت‌هایی از خود که در زندگی به شما کمک می‌کند بیشتر فکر کنید . از این قابلیتها لیستی تهیه کنید . چگونه در آینده می‌توان استفاده کرد .
توصیه‌پذیر باشید . وقتی مردم توصیه‌های مفیدی را به شما ارائه می‌دهند از آنها تشکرکنید و به آنها عمل کنید دراین صورت انجام کارها برای شما آسانترخواهد بود .
درگیر زندگی شوید. به یک تیم ورزشی یا هر گروه اجتماعی ملحق شوید . سعی کنید کمکهای مفید خود را به دیگران عرضه کنید . نظر و دیدگاه خود نسبت به دیگران و احساس خود را نسبت به دیگران را روی کاغذ بنویسید .
پرداختن به فعالیتهایی که به آنهاعلاقه دارید . و می‌دانید که در آنها موفق خواهید بود . اگر چیزی در ذهن ندارید به اطراف خود نگاه کنید و موارد جدید را پیدا کنید موارد بی‌شماری وجود دارد که هرگز به آن نپرداخته‌اید و شما می‌توانید آنها را به راحتی انجام دهید .
وارد عمل شوید . اجازه ندهید که ابرسیاه عدم اعتماد به نفس روی زندگی شما سایه بیندازد . کنترل خود را به دست گیرید . وقتی که وارد عمل شوید و باعث ایجاد تغییرات ، موفقیت‌هایی بدست می‌آورید که بدون تردید احساس بهتری نسبت به خود پیدا خواهید کرد .
برای خودتان حق اشتباه کردن قائل باشید . انتظار نداشته باشید که آدم کامل و بدون اشتباهی باشید . « اشتباهات فرصتهای بزرگی برای خودشناسی هستند این فرصت‌ها را از دست ندهید » .
با خود صادق باشید . شما هیچ گاه نمی‌توانید همه را از خود راضی کنید و یا اینکه انتظارات همه را برآورده سازید . واقع‌نگر باشید و چیزهایی که شما را واقعاً خوشحال می‌کند دریابید .
تفاوت زنان شاغل و غیرشاغل
همیشه تفاوت میان زنان شاغل و خانه‌دار ( غیرشاغل ) یکی از موضوعات جالب نه تنها برای خانمها بلکه برای آقایان بوده است .
به همین دلیل وقتی از گوشه و کنار شنیده می شود کودکان زنان شاغل ، اعتماد به نفس مؤثرتری دارند ، زنان خانه‌دار می‌توانند فرزندانشان را غنی از محبت کنند ، زنان شاغل نقش موثرتری در اجتماع دارند و ... خیلی از زنان به فکر فرو می‌روند و حسرت حال یکدیگر را می‌خورند .
این تفاوت‌ها از زمانی که قبح کارکردن خانم‌ها در جامعه شکسته شده به وجود آمد و زنان شاغل جایگاه اجتماعی بالایی به دست آوردند . در همین زمان ، حرف‌ها و حدیث‌ها بیشتر شد . اینکه نکند خانه‌دار بودن بهتر از شاغل شدن باشد یا برعکس و....


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی مقایسه اعتماد به نفس زنان شاغل و زنان غیرشاغل

دانلود مقاله بررسی و مقایسه عزت نفس

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی و مقایسه عزت نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


بررسی و مقایسه عزت نفس بین دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار پسر و دختر در بین دانشجویان ابهر که در سال 1385 در دانشگاه آزاد اسلامى واحد ابهر مشغول به تحصیل مى باشند

 


مقدمه
مطالعه و تحقیق در مورد ویژگی های شخصیتی در حقیقت قدیمیترین تحقیقات در روانشناسی ورزش است ، تحقیق در این زمینه از دهه 1950 تا 1970 روانشناسی ورزش را تحت نفوذ خود داشت و از آن به بعد نیز هم چنان از اهمیّت زیادی برخوردار است. (نوابی نژاد ، 1375)
از اهداف مهم تربیت بدنی و علوم ورزش که یکی از شاخه های مهم تعلیم و تربیت محسوب می گردد.ریست بهتر انسان در راستای تقویت ابعاد وجودی خویش می باشد و در همین جهت کوشش می شود با به کارگیری روش های علمی از راه کشف قوانین علمی مربوط به جسم و روان به مؤثرترین روش رشد انسان دست یافته شود با توجه به تأثیرات متقابل جسم و روان ، وابستگی و ارتباط و اثر متقابل روانشناسی و تربیت بدنی امری اجتناب ناپذیر است.
اهمیت روانشناسی در حیطه تربیت بدنی تا آن حد است که مربیان خود را نیازمند به حداقل اطلاعات پایه از آن می دانند.روانشناسان نیز پیوسته علاقه مند هستند که نقش فعالیت های ورزشی را تغییر خصوصیات روانی بدانند و قصد دارند از طریق پژوهش های مختلف تأثیرات متقابل جسم و روان را کشف کنند.تأثیر فعالیت های ورزشی به خصوصیات روانی که در تحقیق حاضر از جنبه «عزت نفس» می باشد ، برای کسانی که در زمینه مسائل روانی کاری کنند و هدف نهاییشان کمک به رشد انسان و سلامت روانی اوست می تواند دارای اهمیت باشند.
بیان مسأله:
تربیت بدنی به عنوان بخش مهمی از تعلیم و تربیت رسالتی بزرگ در تکامل جسمانی و روانی و اجتماعی افراد داشته و اهداف آموزشی و تربیتی و اجتماعی را دنبال می کند و رشد فزآینده وگسترش دامنه اطّلاعات هم چنین دانش وتحقیقات دررشته تربیت بدنی با بکارگیری تکنیک های علمی موجب گردید ، روانشناسان ورزشی نیزبا تحقیق درمورد شخصیت به ابهامات وسؤالات موجود دراین زمینه پا سخ گویند.
اثری که ورزش به عزت نفس افراد به عنوان یکی از مهمترین خصوصیات شخصیتی که بسیار مورد توجه و تأکید دانشمندان شاخه های مختلف علم روانشناسی قرار گرفته است بسیار اساسی و مهم است.هم چنان که یک مربی ورزشی نفس بهتر را مایه ترقی ورزشکار خود می داند.مشاوران و روانشناسان بالینی و روانشناسان عمومی نیز سعی دارند اهمیت ورزش را در افزایش عزت نفس و در نتیجه سلامت روانی را کشف کنند که محققین آن را یکی از نتایج بد فصل عزت نفس قوی می دانند پیدا کنند.
محققان معتقدند که فعالیت های تربیت بدنی و ورزش با تربیت روانی آمیخته است و هر تجربه حرکتی یا تغییر جسمانی یک تغییر یا تجربه روانی را به همراه دارد ، برخی از محققین از ورزش به عنوان ابزار تربیت و شکل پذیری شخصیت یاد کرده اند و برخی نیز به توان اجتماعی تربیت بدنی تأیید نموده اند ، سئوالات نمونه واری که در این چارچوب مطرح می شوند از این قرار است که آیا افرادی که فعالیت ورزشی دارند ، صفات شخصیتی خاصی دارند؟یا نوجوانانی «سیر در این تحقیق» که فعالیت ورزشی دارند آیا رشته های تیمی و انفرادی تأثیرات متفاوت بر آنها دارند؟آیا بین مدت فعالیت ورزشی و ویژگی های شخصیتی ارتباطی وجود دارد؟بدیهی است که شخصیت نیز می تواند درانتخاب نوع ورزش و نیز علایق ورزشی و کسب مهارت های مربوط به آن رشته ورزشی مورد علاقه ، مؤثر واقع گردد.با این وجود تحقیق حاضر برای پاسخ دادن به سئوالات مطرح با پذیرش اصل متقابل شخصیت و ورزش عزت نفس را در بین دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار (سیر دوره متوسطه) مورد مقایسه قرار می دهد.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
تحقیق حاضر در پی یافتن چگونگی رابطه ورزش و عزت نفس در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه است و ضرورت آن از چند جنبه نمایان است.می دانیم که در سال های اخیر بحث های زیادی در رابطه با اجرای طرح فراگیر ورزش در کشور وجود دارد و مقدّمات آن نیز در حال پیگیری است که یکی از راه های اجرای این طرح از طریق مدارس است ضروری است که حقایق برابر نامه ریزان و مسئولان نظام آموزش و پرورش کشور که تربیت بدنی بخشی از این نظام است روشن گردد.
آیا تربیت بدنی و ورزش و نتایج آن هم جهت و هم سو با اهداف از پیش تعیین شده نظام آموزش و پرورش کشور است؟و آیا این هم سویی در حد قابل قبولی است؟و باز هم ضروری است که دانسته شود که آیا تأکید کنونی که به ورزش های گروهی وجود دارد صحیح می باشد؟یا اینکه ورزش های انفرادی در تقویت روحیه و روان سالم انسانی مفیدترند.هرچند که تأثیرات مثبت و انکار ناپذیر ورزش بر جسم انسان ممکن است مورد تأکید و توجیه گر ورزش مدارس باشد.اما هدف اساسی آموزشی و پرورشی یعنی رشد همه جانبه افراد جانبه ایجاب می کند که همواره در جستجوی راه های با صرفه تری از نظر وقت ،‌هزینه و نتیجه مورد دلخواه باشیم.از این جهت تحقیق در مورد تأثیرات روانی ورزش کاملاً حیاتی می نماید.باتوجه به اینکه وجود یک روان سالم که در این تحقیق از جنبه عزت نفس مورد بررسی قرار می گیرد برای پیشرفت و ترقّی یک فرد و جامعه او یک امر انکار ناپذیر است.نتیجه این تحقیق از بعد درمانی نیز برای درمانگران مسائل روانی دارای اهمّیت است.یافتن راه حل کم هزینه قابل ارائه برای همه افراد در پیشگیری و درمان مسائل روانی یکی از مواردی است که ضرورت این تحقیق را توجیه می کند.
واژه های کلیدی:
تعریف عزت نفس:
عزت نفس : درجه تصویب ، تأیید ، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند.
منظور از عزت نفس در این پژوهش : میزان نمره ای که دانش جو با توجه به پاسخش به پرسشنامه کوپر اسمیت به دست می آورد.این نمره شاخص کمی و عددی برای اندازه گیری عزت نفس دانش جویان می باشد.
ورزشکار در این تحقیق : به کسی گفته می شود که حداقل به مدت یک سال عضو یک باشگاه ورزشی باشد و در حال حاضر نیز به ورزش ادامه می دهد.
ورزش فردی : ورزشی که فقط استعداد و توانایی یک فرد در نتیجه آن مؤثر است و به تنهایی نیز انجام می گیرد مانند کشتی.
ورزش گروهی : ورزشی که استعداد و توانایی چند نفر با هم و در کنار یکدیگر در نتیجه آن مؤثر است و به صورت گروهی انجام می شود.مانند بازی فوتبال و والیبال.
مدت زمان ورزش در این تحقیق : به دو صورت مطرح گردیده است :
الف : تا 2 سال ورزش که ورزشکار بایستی حداقل دو سال ورزش کرده باشد.
ب : 2 سال به بالا که ورزشکار بیش از 2 سال مشغول ورزش است.
تعریف عملیاتی :
تعریف نظرها :
عزت نفس ، درجه تصویب ، تأیید ، پذیرش ارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس می کند.این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد و یا مستقل از دیگران.احساس ارزش نسبت به خود همانند خود پنداره یک هسته مرکزی دارد که همواره با یک سلسله احساس ارزش های پیرامونی ما منظومه را تشکیل می دهند ، هر چه خوی ایده ال با خود یا خویشتن فرد نزدیکتر باشد عزت نفس بیشتر و شخصیت ها مقاوم تر است.
ورزش : مجموعه ای از فعالیت های حرکتی انسان ، به طور سازمان یافته است که در آن تمرین حرکات و تحصیل مهارت ها به منظور تقویت قوای جسمانی و روانی اجرا می گردد.و در این وسیله تمرینی عموماً مسابقه و رقابت به عنوان انگیزه مطرح می باشد.

 


تعریف عملیاتی :
در این پژوهش عزت نفس نمره ای است که دانش آموزان در آزمون عزت نفس کوپر اسمیت کسب می کنند.
هدف تحقیق :
1 – یافتن و پی بردن به رابطه ورزش و عزت نفس.
2 – پی بردن به کارایی ورزش های گروهی و فردی در تقویت عزت نفس.
3 – بررسی تأثیر مدت زمان ورزش بر عزت نفس دانشجویان.
فرضیه های پژوهش :
1 – عزت نفس دانشجویان ورزشکار بیشتر از دانشجویان غیر ورزشکار است.
2 – عزت نفس افرادی که ورزش های گروهی انجام می دهند با افرادی که ورزش های فردی انجام می دهند متفاوت است.
3 – میزان عزت نفس با توجه به مدت زمان ورزش متفاوت است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

« فصل دوم »

 

 

 

 

 

 

 

تاریخچه – تعریف – نحوه شکل گیری عزت نفس – عوامل مؤثر در عزت نفس – شیوه درمان – نحوه ایجاد نغییر در عزت نفس
تاریخچه و اهمیت عزت نفس :
اکثر صاحب نظران عزت نفس مثبت را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی – اجتماعی ، مطلوب می دانند این نظر گسترش یافته و دارای تاریخچه طولانی نیز می باشد:
در ابتدا جامعه شناسان و روانشناسانی مانند ویلیام جیمز ، جورج هربرت میروچارلزکولی به اهمیت عزت نفس مثبت تأکید داشتند.
چند سال بعد فرویدیها از قبیل سالیوان ، هورنای ، فرام و کسانی دیگر چون راجرز در تئوریهای شخصیتیشان خود پنداره را وارد کردند.چند سال بعد روانشناسان علمی ، تئوری را با کارهای تجربی در هم آمیختند و نتیجه گرفتند که عزت نفس مثبت با شادکامی و کارکرد مثمرثمر در رابطه است.برای مثال افسردگی را به یک سبک شناختی که مشتمل بر ارزیابی شدیداً منفی و انتقادی از خود است ارتباط داده اند.
از آنجایی که عزت نفس کودک ، زمینه و ادراک وی از تجارب زندگی را فراهم می سازد ، سالم بودنش دارای ارزش ویژه ای می باشد شایستگی عاطفی – اجتماعی که از خود ارزیابی مثبت منتحج می شود می تواند به عنوان سیریا نیروی در مقابل مشکلات خطیر آینده به کودک کمک می کند.شاهدی برای این نقطه نظر راهنمای تشخیصی و آماری بیماری های روانی DSMIII_R (انجمن روان پزشکان آمریکا 1987) است که از عزت نفس پایین به عنوان نشانگان چندین اختلال کودکی نام برده است.
دو مثال مختلف از این اختلال :
یکی کمبود توجه است که با بی توجهی و تکانه ای بودن (این کودکان معمولاً بیش فعال نامیده می شوند) و دیگری اختلال اجتنابی.فرم شدیدی از اضطراب اجتماعی می باشد اگرچه واقعاً مشخص نیست که عزت نفس پایین علت هر اختلال باشد اما این واقعیت که آن (عزت نفس پایین) می تواند با مشکلات شدید در کودکی همراه باشد ، دلیل کافی بر عزت نفس می تواند باشد.در هر موردی به نظر می رسد که عزت نفس بالا تا حدی می تواند بعضی مشکلات و مسائل کودک را جبران کند.کودکی که احساس خوبی در مورد خودش دارد بهتر می تواند با مشکلات کنار بیاید ولی ممکن است به گونه ای با آنها مواجه شود که گویی هرگز مشکل عمده ای برای او به وجود نیامده است.
عزت نفس علاوه بر اینکه جزیی از سلامت روانی فرد است همچنین با پیشرفت تحصیلی در ارتباط است.محققان بسیاری دریافته اند که بین عزت نفس مثبت و عزّات بالاتر در مدارس رابطه وجود دارد حتی این رابطه زمانی که کودکان خودشان را به عنوان دانش آموز نگاه و ارزیابی می کنند بالاتر است که می توان آن را عزت نفس تحصیلی نامید.
تعریف واژه ها و اصطلاحات :
عزت نفس : مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم عزت نفس نامیده می شود.
ی- الیس و همکاران (1989) عزت نفس را به عبارت از ارزشی که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد ، می دانند و آن را ناشی از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در وی هست می دانند.
- برادران هریس (1987) عزت نفس را عبارت از میزان تخمین و احساسی که فرد از توانمندیها و ارزشمندی خود دارد تعریف می کنند.
- شاملو عزت نفس را معال احساس ارزشی می داند و آن را عبارت از درجه تصویب ، تأیید و پذیرش و ارزشمندی که شخص نسبت به خویشتن احساس می کند تعریف می نماید.
- شلرون و سلمان عزت نفس را احساس ارزشی کردن شخص در یک زمینه کلی که به وسیله فرهنگ به افراد انتقال داده می شود تعریف می کنند.
خودپنداره : طبق نظریه ایس (1989) خودپنداره به معنی نگرش ، ادراک و برداشتی است که از خود دارد.محور اصلی این خودپنداره عبارتست از نام شخص ، احساس نسبت به اندام و بدن خود ، تصویر از کل بدن ، جنسیت و سن شخص.
عزت نفس از خودپنداره که عبارت است از منظومه ای از چیزهایی که شخص برای توصیف خودش به کار می برد متفاوت است.یک فرد ممکن است خودش را یک ورزشکار خوب ، علاقه مند به داستان های علمی و... بداند که اینها خود محتوای خودپنداره را تشکیل می دهد.
عزت نفس عبارتست از ارزشی که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در اوست ناشی می شود.اگر در نزدیک یک کودک دانش آموز بودن ، ارزش زیادی داشته باشد ولی خودش یک دانش آموز متوسط و ضعیف باشد ، وی از عزت نفس خود رنج می برد با این وجود همان کودک ممکن است توانایی بدنی و و معروفیتش بالاتر از توانایی تحصیلی اش باشد.حال اگر در هر دو زمینه بالا و ممتاز باشد عزت نفس بالا خواهد بود.پس عزت نفس هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات علمی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که فرد از آن اطلاع دارد بنا نهاده می شود.
می توان نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد خود ادراک شده و خود ایده آْل مورد آزمایش قرار داد خود ادراک شده همان خودپنداره است.یک دیدگاه عینی از مهارت ها ، ویژگی ها و کیفیت هایی که یا وجود دارند یا ندارند.خودایده آل عبارت است از تصویری که هر فرد دوست دارد که از خود داشته باشد که لزوماً یک سبک پوچ و بی معنی نمی باشد بلکه یک تمایل صادقانه برای داشتن نگرش ها و اسنادهای خاص است.زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل با هم همطراز باشند ، عزت نفس مثبت خواهد بود.برای مثال کودکی که پیشرفت تحصیلی با ارزشی دارد و دانش آموز خوبی نیز هست ، احساس و باور خوبی در مورد خود خواهد داشت.او ارزش مثبتی ازویژگی های واقعی خود دارد.برعکس کودک که خودایده آل آن این است که آدم مشهوری باشد ولی در واقع تنها چند دوست داشته باشد عزت نفس پایین خواهد بود.شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایده آل است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد.
عزت نفس بالا به عنوان یک دیدگاه سالم از خود مورد بررسی قرار گرفته است.به طور واقع گرایانه کمبودها و نکات ضعف را دربرمی گیرد و نه به آن شدّتی که منجر به انتقاد شدید از فرد شود.
شخصی که عزت نفس مثبت دارد خودش را به طریق مثبتی ارزشیابی می کند و نظر مناسبی در مورد نکته نظرات مثبت خود و دیگران دارد.در مقابل کسی که به عزت نفس پایین مبتلا است ، اغلب یک نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا از خود نشان می دهد و در ناامیدی تلاش می کند تا به دیگران و خودش نشان دهد که او شخص لایقی است ، و یا ممکن است در درون خودش انزوا گزیند و از ارتباط با دیگران که از آنها می ترسد اجتناب نماید.شخص مبتلا به عزت نفس پایین اساساً فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادراک نموده است.
خودپنداره و عزت نفس بر اساس ترکیب آن چیزهایی که در زندگی برای ما اهمیت دارند ساخته شده است.برای مثال : یک کودک ارزش هایی از خودش که قبلاً در زمینه های بدنی ، دوستان ، علائق و آموزشگاه به او داده شده است را نام می برد.
کل یا همه عزت نفس او به اهمیتی که او برای هرکدام از این اجزاء قائل است بستگی دارد.اگر کودک زمینه هایی را که عقاید خوبی در مورد آن ها دارد با ارزش بداند ، عزت نفس او مثبت خواهد بود.در حالیکه اگر وی آن زمینه ها بی ارزش بداند نتیجتاً عقاید منفی در مورد خودش به صورتی کلی خواهد داشت.
بعضی افراد برای توانائیهای خوبی که دارند ارزش قائل نیستند.در مقابل به جای آن ، ارزش بالایی برای چیزهایی که توانایی آنها را به خوبی ندارند قائل می شوند.بدیهی است که این افراد از کسانیکه قدر توانایی هایشان را می دانند ، مشکلات بیشتری در ارتباط با عزت نفس کلی خواهند داشت.
کودکان در مراحلی تمایل دارند که در زمینه هایی که برایشان ارزش دارد با همدیگر شبیه باشند.بخشی از آن به علت ساختار زندگی آنها و بخشی دیگر به دلیل نقش های تحولی که آنها با آن روبرو می شوند.بنابراین بسیار مفید است که عزت نفس را در کودکان و نوجوانان به پنج زمینه اجتماعی ، تحصیلی ، خانوادگی ، تصور جسمانی و عزت نفس کلی به صورت خلاصه مورد توجه قرار دهیم.
چگونگی رشد و شکل گیری خودپنداره :
تصویری که ما از خود داریم در تعیین روابط ما با دیگران سهم عمده ای دارد.کودک از سال دوم زندگی به خودآگاهی دست می یابد تقریباً در 18 ماهگی کودکان صورت های خود را نشان می دهند.
در دوران کودکی این حس ایجاد می شود که چه کسی هستند و در کجای جامعه جای دارند.حس اولیه ای که کودک از خود دارد زمانی که به اواخر مدرسه ابتدایی می رسد به صورت شبکه ای از احساسات و استنباطات کودک از خودش در می یابد که ثابت و نسبتاً پیچیده است.
در طبقه بندی که کودکان به هنگام توضیح خود به کار می برند تغییرات رشدی منظم دیده می شود.کودکان تا سن 7 سالگی خود را بر حسب خصوصیات جسمانی توصیف می کنند ، آنان فعالیت های عینی و قابل مشاهده خود مانند رنگ مو ، بلندی یا فعالیت های مورد علاقه شان را نام می برد.
تجارب روانی درونی به عنوان چیزی جدا از رفتار آشکار و خصوصیات جسمانی توصیف نمی شود در اواسط دوران کودکی توصیف از خود به تدریج انتزاعی تر می شود (من اهل دعوا نیستم) و از صورت «جسمانی» به روان شناختی در می آید.
کارل راجرز معتقد است ، اگر انسان مسؤل بهبود شخصیت خویش است و توانایی این کار را دارد پس باید موجود آگاه و معقول باشد.به اعتقاد راجرز ادراک آگاهانه از خویشتن و دنیای پیرامون است که شخص را هدایت می کند ، نه نیروهای ناآگاهانه که در اختیار و به فرمان او نیست.معیار نهایی انسان ، تجربه هوشیار و آگاهانه اوست.همین تجربه است که منباً عاطفی او را می سازد و شخصیت او همواره بر این مبنا کمال می یابد.به نظر راجرز رویدادهای دوره کودکی از جمله آموزش آداب تخلیه زود از شیر گرفتن یا تجربه های جنسی پیشرس ، انسان معقول و آگاه را زیر سلطه خود نمی گیرد.چنین رویدادهایی ما را به زندگی آکنده از کشمکش و اضطراب تسلط ناپذیر محکوم نمی سازد.
راجرز در سطح زیست شناختی ، میان انسان سالم و ناسالم تمایز نمی گذارد.ظاهراً میزان یا آهنگ فعلیت بخشیدن زیست شناختی را نشانه سلامت یا بیماری عاطفی نمی داند.زمانی این تفاوت ها آشکارمی شوند که جنبه های روانی فعلیت بخشیدن را در نظر بگیریم.
با رشد فرد ، پرورش خود آغاز می شود.همچنین تأکید بر فعالیت بخشیدن از جنبه های فیزیولوژیک متوجه جنبه های روانی می گردد.آنگاه که بدن و اندام ها شکل خاص خود را یافت و کامل شد ، رشد و کمال متوجه شخصیت می شود.راجرز زمان این تحول را معلوم نمی کند ، ولی از نوشته هایش چنین بر می آید که این تحول از دوران کودکی آغاز می شود و در اواخر نوجوانی تکمیل می گردد همین که خود پدیدار می گردد.گرایش تحقق خودنمایان می شود.این فرآیند که در سراسر زندگی ادامه می یابد بهترین هدف زندگی انسان است.
تحقق خود ، روند خود شدن و پرورش ویژگی ها و استعدادهای یکتای فرد است.به اعتقاد راجرز در بشر میلی ذاتی برای آفرینندگی است و مهمترین آفریننده هر انسانی خود اوست.
این همان هدفی است که غالباً اشخاص سالم ، نه کسانی که روانی بیمار دارند ، بدان دست می یابند.
میان گرایش کلی فعلیت بخشیدن و گرایش خاص تحول خود تفاوت مهمی است.آموزش و تجربه نقش چندانی در بلوغ و تکامل ارگانیسم ندارند؛برای مثال خوبکار کردن غده ها یا کنش و واکنش شیمیایی هورمون ها یا پرورش خصایص ثانوی جنسی به تجربه مربوط نمی شود.اما تحقق بیشتر با نیروهای اجتماعی معین می شود ، تا نیروهای زیست شناختی ، بنابراین تجربه و آموزش ، به ویژه تجربه و آموزش های دوران کودکی ، می تواند تحقق خود را باز دارد یا تقویت کند.
کودک در زمان شیرخوارگی یکی از جنبه های تجربی خود را از جنبه های دیگر جدا می کند.این جنبه خود اوست که با کارکرد بیش از پیش واژه های به من و مال من نمایان می شود.
کودک شیرخوار توانایی آن را می یابد تا آنچه را متعلق به او یا جزئی از اوست از سایر چیزهایی که می بیند ، می شنود ، لمس می کند و می گوید تشخیص دهد و تصویری از خود بیابد.
تصویر کودک از آنچه می خواهد باشد یا می تواند باشد جزیی از مفهوم یا تصویر خود است. شکل گرفتن چنین تصویری حاصل روابط متقابل پیچیده و روز افزون با دیگران است.کودک شیرخوار با ادراک واکنش دیگران در برابر رفتارهای خود در تصور الگوهای همسازی از تصویر خود می سازد.کل یکپارچه ای که در آن تعارض های ممکن میان خود همانگونه که هست و خود همانگونه که می خواهد باشد به حداقل رسیده است.در انسان سالمی که به تحقق خود می پردازد الگوی منسجمی پدیدار می گردد حال آنکه وضع کسی که دچار اختلال عاطفی است چنین نیست.
شیوه های خاصی که سبب تکامل و سلامت خود می گردد ، بستگی به میزان محبتی دارد که کودک شیرخوار دریافت می کند از زمانی که پرورش خود آغاز می شود ، کودک شیرخوار نیاز به محبت را می فهمد و احساس می کند.راجرز این نیاز را توجه مثبت می نامد.توجه مثبت که نیازی آمرناگزیر و فرآگیر است در همه انسان ها هست هر چند این نیاز به اندازه کافی در کودکان ارضاء نمی شود.اما هر کودک شیرخواری در جستجوی آن است.برای کودک شیرخوار دریافت محبت و تأیید دیگران رضایت بخش و تأیید نشدن و نبودن محبت ، ناکام کننده است ، بنابراین سلامت آینده شخصیت کودک شیرخوار بستگی به این دارد که نیاز او به توجه مثبت تا چه اندازه برآورده شده باشد.
تکامل تصویر خود کودک به شدت تحت تأثیر مادر است.اگر مادر به کودک توجه مثبت نشان ندهد چه پیش می آید؟اگر مادر رفتار کودک خود را نپسندد و نپذیرد چه می شود؟کودک شیرخوار هرگونه عدم تأیید را نشانه نپذیرفتن و نپسندیدن همه جنبه های وجود خود می پندارد.کودک در برابر هر نشانه طرد حساس می شود و به زودی به انتخاب رفتارهایی می پردازد که واکنش آنرا بپسندند.
در این صورت کودک برای هدایت رفتارش به جای خود به دیگران می نگرد ، نیاز به توجه مثبت که ناکام مانده و در نتیجه شدیدتر شده ، بیشتر نیرو و فکر کودک را به خود مشغول می کند و کودک باید به بهای از دست دادن تحقق خود ، برای دریافت توجه مثبت تلاش کند.
در این موقعیت ، در کودک حالتی نشو و نما می کند که راجرز توجه مثبت مشروط می نامد.عشق و محبتی که کودک دریافت می کند مشروط به رفتار درست اوست.با پرورش توجه مثبت مشروط کودک شیرخوار انتظارات مادر را درونی می سازد و با این عمل گرایش های مادر را می گیرد و در مورد خود به کار می برد.برای مثال هرگاه کودک چیزی را از گهواره اش به بیرون پرت می کند ، مادر ناخشنودی نشان می دهد.پس هرباری چنین رفتاری از کودک سرزند ، کودک خودش را سرزنش می کند ، کودک تنها زمانی به خود عشق می ورزد که بداند رفتار پسند مادر است.در این حال ، خود به جانشین مادر تبدیل می شود.
حاصل این وضع تأسف انگیز که کودک نخست توجه مثبت مشروط را از مادر و سپس از خود دریافت می کند ، پیدایش شرایط ارزشمندی است.یعنی کودک برای ارزشمند بودن خود شرط هایی قائل شود و تنها در شرایط خاصی خود را ارزشمند می یابد.کودک شیرخوار باید از رفتار یا تفکری که پسند مادر نیست و مخالف معیارهایی است که از او گرفته است ، بپرهیزد.انجام دادن رفتارهای ممنوع سبب می شود که کودک احساس گناه و حقارت کند ، یعنی شرایطی که کودک باید در برابر آن حالت دفاعی بگیرد.بدین ترتیب حالت تدافعی جزیی از رفتار کودک می شود.در نتیجه به هنگام بروز اضطراب یعنی هرگاه که در کودک و بعدها در شخص بالغ وسوسه رفتار ممنوعی بیدار شود ، حالت تدافعی هم فعال می شود ، نتیجه حالت تدافعی محدود شدن آزادی فرد و عیان نشدن کامل ماهیت حقیقی یا خود اوست.
در این حال تحقق خود به صورت کامل انجام نمی پذیرد ، چرا که جنبه های خاصی از آن را باید مهار زد.شرایط ارزشمندی مانند چشم بند اسب عمل می کند و بخشی از تجربه های دستیاب را حذف می کند و در میدان دید قرار نمی دهد.آنها که در شرایط خاصی خود را ارزشمند می یابند باید رفتار خود را محدود سازند و واقعیت را تحریف کنند ، زیرا حتی آگاهی به رفتارها و اندیشه های بی ارزش همان اندازه برایشان تهدید آمیز است که بروز آن از آنجا که اینها نمی توانند با نظری باز و به طور کامل با محیط خود رابطه متقابل برقرار کنند میان تصویری که از خود دارند و واقعیتی که آنها را در میان گرفته است ناسازگاری پدید می آید.در نتیجه نمی توانند همه جنبه های خود را فعلیت بخشند.
نخستین شرط پیدایش شخصیت سالم دریافت توجه مثبت نامشروط در دوره شیرخوارگی است.شخصیت سالم زمانی ایجاد می شود که مادر بدون توجه به چگونگی رفتار کودک به او عشق و محبت نشان دهد.معنای توجه مثبت نامشروط این نیست که کودک آزاد است هر چه دلش می خواهد بکند و بازداشتند و اندرز دادن در کار نباشد.به اعتقاد راجرز مادر نمی تواند رفتارهای خاصی را مورد تأیید قرار ندهد بدون آنکه برای دریافت عشق و محبت قید و شرطی بگذارد.در این حالت فضایی ایجاد می شود که کودک ناپسند بودم بعضی از رفتارها را می پذیرد بدون آنکه وادار شود از انجام دادن احساس گناه و حقارت کند.کودکانی که با احساس توجه مثبت نامشروط پرورش می یابند در هر شرایطی خود را ارزشمند می دانند و اگر این ارزشمندی به هیچ رو مشروط نباشد نیازی برای رفتار تدافعی نمی ماند در این حال میان خود و ادراک واقعیت ناسازگاری نخواهد بود.
برای چنین کسی هیچ تجربه ای تهدید کننده نیست.او می تواند در زندگی از هر حیث آزادانه مشارکت داشته باشد.خود ، ژرف و گستره ویشود چرا که همه اندیشه ها و احساس هایی را که می تواند بیان کند ، در بر می گیرد.خود چنین کسی انعطاف پذیر و ماده تجربه اندوزی های تازه است هیچ بخشی از این خود در بیان خود عقیم و ناتوان نیست.
کسانی که به تحقق خود می پردازند به راستی خودشان هستند.خود را پشت نقاب پنهان نمی سازند و به آنچه نیستند تظاهر نمی کنند یا در برابر بخشی ازخود سپر نمی گیرند ، هر لحظه به رنگی در نمی آیند.
راجرز برای انسان باکنش کامل پنج ویژگی خاص مطرح می کند:
1 – آمادگی کسب تجربه
2 – زندگی هسته دار(زندگی همه جانبه)
3 – احساس آزادی
4 – اعتقاد به ارگانیسم خود
5 – خلاقیت
اریک فرام در شکل گیری یک شخصیت سالم و ایجاد امنیت عاطفی عوامل محیطی و فرهنگ را بسیار با ارزش می شمارد.فرام شخصیت انسان را محصول فرهنگ می داند در نتیجه به اعتقاد وی سلامت روان بسته به این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد جامعه را برمی آورد.
جامعه ناسالم یا بیمار در اعضای خود دشمنی ، بدگمانی و بی اعتقادی می آفریند و مانع از رشد کامل افراد می شود.جامعه سالم پیدایش انسان های کارآور باکنش و کارکرد کامل را آسان می کند.
به اعتقاد فرام هر چه در طول قرن ها آزادی بیشتر بدست آمده احساس ناایمنی بیشتر شده است.این شکاف میان آزادی و احساس ایمنی ، در تاریخ بشر و همچنین در روند تکاملی هر فرد پیوسته تکرار شده است.
فرام معتقد است نبودن آزادی در قرون وسطی عامل جبران کننده ای هم داشت و آن این بود که مردم از نقشی که در جامعه داشتند احساس ایمنی می کردند.هیچ کس در این باره که ، که بود و چه بود ، تردیدی نداشت.بنابراین شخص احساس ثبات و تعلق می کرد.اما از رنسانس به بعد با گسترش آزادی انسان احساس ایمنی انسان کاهش یافت.
فرام راه سالم پیوند با جهان را ، راه عشق می داند اینگونه زیستن هم نیاز ایمنی را برمی آورد و هم امکان یکپارچگی و فردیت را فراهم می آورد.منظور فرام ازعشق ، تنها عشق جسمانی نیست.تعریف او ، عشق پدر و مادر به فرزند ، عشق به خود و در معنای وسیع تر احساس همبستگی و عشق به همه انسان ها را نیز در بر می گیرد.هر نوع شکست در اضای حس وابستگی ، به خود شیفتگی می انجامد که خود، جوهر رفتار نامعقول است.شخصیت سالم بارور چیزی را به بار می آورد که مهم ترین دستاورد انسان یعنی خود است.انسان های سالم با زایاندن همه استعدادهای بالقوه خود ، با تبدیل شدن به آنچه در توانشان است تحقق بخشیدن به همه قابلیت ها و توانایی هایشان خود را می آفرینند.
تقسیم بندی عزت نفس در کودکان و نوجوانان
(عوامل مؤثر در ایجاد عزت نفس)
1-زمینه اجتماعی 2- زمینه تحصیلی 3- زمینه خانوادگی 4- تصور جسمانی 5- عزت نفس کلی
زمینه اجتماعی : مشتمل بر عقاید کودک در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران است.آیا کودکان دیگر او را دوست دارند؟ایده های او ارزش دارد؟در فعالیت هایشان او را شرکت می دهند؟کودکی که نیازهای اجتماعی اش برآورده می شود احساس خوبی از این جنبه خودش خواهد داشت.
زمینه تحصیلی : مشتمل بر تعداد ارزشی که یک کودک یا نوجوان به عنوان یک دانش آموز به خودش نسبت می دهد ارزیابی پیشرفت و توانایی تحصیلی آسان نمی باشد.اما به طور کلی می توان گفت که اگر یک کودک معیارهای پیشرفت تحصیلی را برآورده سازد پس عزت نفس تحصیلی او مثبت است.
عزت نفس خانوادگی : از عقاید کودک در مورد خودش به عنوان عضوی از خانواده اش سرچشمه می گیرد.کودکی که احساس می کند عضو با ارزشی از خانواده است و از محبت و احترام ویژه والدین و خواهران و برادران برخوردار است در این زمینه عزت نفس مثبت بالایی دارد.
زمینه جسمانی : ترکیبی از ظواهر بدنی و تواناییها است.عزت نفس کودک در این زمینه بر اساس رضایت از نقش ها و قیافه جسمانی قرار دارد.نوعاً دختران بیشتر به ظاهر بدنی و پسران به توانایی بدنی (قدرت جسمانی) اهمیت می دهند و در عین حال باید توجه داشت که نقش های گذشته برای کودکان امروز تغییر یافته است.عزت نفس کلی کودکان بیشتر ارزیابی کلی خود است و همان طور که بیان شد براساس ارزیابی که کودک در همه زمینه ها از خودش می کند قرار دارد.
عزت نفس کلی مثبت : از اعتقاداتی مانند من یک شخص خوب هستم یا من اغلب چیزهای مربوط به خودم را دوست دارم ناشی می شود.
خلاصه اینکه عزت نفس از تفاوت بین خود ادراک شده یا خودپنداره و خود ایده آل ناشی می شود.تفاوت و فاصله زیاد منجر به عزت نفس پایین می شود در حالی که تفاوت و فاصله کم معمولاً حاکی از عزت نفس بالا است.

 

راههای ایجاد تغییر در عزت نفس :
چنانچه ما علاقمند به تغییر در عزت نفس شخصی باشیم چندین کار می توانیم انجام دهیم :
اول آنکه می توانیم روی زمینه های خاصی (تحصیلی – خانوادگی و ...) که فرد مشکل دارد توجه کنیم.
دوم : می توانیم به تفاوت بین خود ادراک شده و خود ایده آل توجه داشته باشیم.همراه با اصلاح این فاصله و تفاوت ما می توانیم کارهای دیگری انجام دهیم می توانیم به شخص کمک کنیم تا خود ایده آل را به گونه ای تغییر دهد تا بهتر بتواند در رسیدن به اهدافش موفق شود و یا می توانیم به او کمک کنیم تا خود ادراک شده اش را به گونه ای تغییر دهد که خودش را بیشتر بتواند مثبت ببیند.همچنین می توانیم عملکردهای کودکی را که می خواهد عملکردهای واقعی اش را در زمینه خاصی بهبود دهد مورد توجه قرار دهیم.دیدگاه اتخاذ شده برای هر فردی با توجه به نیازهایش می تواند متغیر باشد اما اینها نکات ضعفی هستند که به صورت بالقوه قابل استفاده می باشند.
درمان کمبود اعتماد به نفس :
زمانیکه افت و نقصان کودک ناشی از عزت نفس ضعیف باشد ، در این صورت روانشناس آموزشگاهی با معلمین و والدین کودک تماس برقرار می کند و با ارائه راهبردهای عمل ، ایجاد فرصت های موفقیت آمیز در موقعیت آموزشگاهی و کانون خانواده امکان به وجود آوردن تجارب موفقیت آمیز را برای کودک تسهیل می کند.
با استفاده از کتب کمک درسی و درگیر کردن هرچه بیشتر کودک با مطالب درسی و قابل درک کردن آنها ، روشی است که می توان بنیه درسی بهتری را در دانش آموز ایجاد کرد و به تدریج با افزایش موفقیت و پیشرفت دانش آموز ایجاد کرد و به تدریج با افزایش موفقیت و پیشرفت دانش آموز بر میزان عزت نفس وی افزوده می گردد و سطح کارایی فردی نزدیک به میزان استعدادها و قابلیت های فردی می گردد.مدارس در ابتدا می توانند به پذیرش مسئولیت در مورد کودکانی که نیاز به احساس ارزش مثبت دارند بنمایند و از آزمون های استاندارد شده عزت نفس و برنامه های درسی و کلاسی خاص استفاده نمایند تا با افزایش باورهای "خود ارزشی در کودکان" کمک نمایند.چنین برنامه هایی سئوالات بسیاری را در این مورد که چگونه با کودکانی که مشکلات عزت نفس دارند کار نماییم را به وجود آورده است.
وقتی که در مورد عزت نفس کودکان و نوجوانان می اندیشیم بدیهی است که ممکن است آشفته و سردرگم شویم ، رابطه پویای علت و معلولی که آیا عزت نفس پایین علت دیگر مسائل در زندگی کودکان و نوجوانان است با این مسائل خودشان در به وجود آمدن احساس "خود ارزشی" پایین نقش دارند؟درک و شناخت را مشکل تر کرده است.
تعریف عملیاتی عزت نفس :
عزت نفس از مفاهیمی است که بسیار مورد توجه بوده و تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است.عزت نفس قضاوت شایستگی مشخص است که در نگرش های فرد در رابطه با خود یافته است‌ (کوپر اسمیت 1967)
عزت نفس درجه تصویب ، تأیید ، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند (بیابانگرد 1372)
کالمون و وارن و کورفیس معتقدند که تصویر از خود و عزت نفس دو مفهوم متفاوتند و برای هریک تعریف جداگانه ای ارائه داده اند.آنها بر این باورند که تصویر از خود عبارت است از نحوه ادراک فرد از خود ، رفتار خود و نگرش نسبت به کیفیت انگاره های دیگران ، در حالی که عزت نفس خشنودی فرد را نسبت به تصور خود را شامل می شود.ارزیابی های مثبت و منفی اثرهای متفاوتی روی عزت نفس از خود را شامل می شود.افراد دارای عزت نفس پایین از ارزش خود کمتر مطمئن هستند و توسط ارزیابی های اجتماعی بیش تحت تأثیر قرار می گیرند و به این ارزیابی ها بیشتر توجه کنند (بارون برن 1991)
عزت نفس از خود پنداره متفاوت است.خودپنداره عبارتست از مجموعه ویژگی هایی است که فرد برای توصیف خویش به کار می برد امّا عزت نفس ارزشی است که اطلاعات خودپنداره برای فرد دارد.
نحوه شکل گیری عزت نفس :
در بررسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز (1890) انجام شده است.وی به توضیح یمیتیز بین خود شناخته و خود شناسانده و پرداخته و آن را به سه عنصر مادی (بدن ، خانواده ، خانه) اجتماعی (فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی برای دیگران قابل شناخت است) و روحانی (حالات هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد.وی معتقد است که تصور فرد از خود در عین تعاملات اجتماعی ، یعنی از زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران واقع می شود ، شکل می گیرد.
جرج کلی به گسترش این عقیده ، یعنی توجه به خود پرداخت و تأکید را بر اهمیت واکنش های افراد دیگر در شکل دادن به عزت نفس قرار داد.

 

 

 

استور (1979) بر اساس مکتب روان پویایی فرمولی برای عزت نفس تهیه نمود که این چنین است : نوزاد پس از تولد به طور فزآینده از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می شود.اگر نوزاد در خانواده ای متولد شده باشد که آن خانواده پذیرنده وی باشند و از طرف آنها مورد محبت ، نوازش و علاقه قرار گیرد بتدریج در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می کند و والدین را به عنوان موضوعات خوب ، درونی می سازد.بر اثر تکرار تأیید و تصدیقات بیرونی ، حس ارزشمندی در فرد درونی می شود.حال اگر این نوزاد درخانواده ای به دنیا آمده باشد که مورد پذیرش ،‌ لطف و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی می شود و این نقیصه را در حل فرآیند رشد روانی به گونه های مختلفی در رفتار فرد تأثیر می گذارد.
عزت نفس هر فرد براساس ترکیبی از اطلاعات عینی درمورد خودش و ارزش های ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می شود.نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد خود ادراک شده و خود ایده آل می توان بررسی کرد.خود ادراک شده همان خود پنداره می باشد یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارت ها ، صفات و ویژگی هایی که در خود می بیند یا فقدان آن است.خود ایده آل عبارت از تصویری است که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد.زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل با هم همتراز باشند فرد از عزت نفس بالایی برخوردار است.
وجود شکاف و فاصله بین خود ادراک شد و خود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود می آورد (پپ و همکاران 1989 ) خود پنداره و به تبع آن عزت نفس ، بر اساس ترکیبی از مسائل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمّیت دارند ، ساخته شده است اگر فرد زمینه هایی را که در آنها فعالیت داشته است ، با ارزش بداند، عزت نفس کلی او بالا خواهد بود ، در حالیکه اگر وی آن زمینه ها را بی ارزش بداند ، عقاید منفی در مورد خودش خواهد داشت.
کوپر اسمیت چهار عامل را در تحوّل عزت نفس کودک مهم می داند :
الف) ارزشی که کودک از سوی دیگران ، از طریق ابزار مهر و محبّت ، تحسین و توجه
ب) تجربه همراه با موفقیت کودک ، مقاوم و موقعیتی که فرد خودش را در ارتباط با محیط می بیند.
ج)تعریف شخصی کودک از موفقیت یا شکست
د)شیوه کودک در ارتباط با بازخورد منفی یا انتقاد
نقش والدین در هر کدام از عوامل فوق بارز است . همچنین میزان عزت نفس و شایستگی خود والدین حائز اهمیت است . البته نگرش و برداشت کودک از این موارد هم چنانکه گفته شد حائز اهمیت است .
عوامل مؤثر در شکل گیری عزت نفس :
در مجموع می توان گفت در ایجاد خود پنداره و عزت نفس چند عامل نقش مهم دارد.
الف) واکنش دیگران : شاید مهم ترین عامل واکنش دیگران می باشد که در ایجاد عزت نفس افراد اثر دارد . والدین ، اعضای دیگر خانواده ، وابستگان ، دوستان ، معلمان و غیره می باشند همه این افراد و بازخوردهای آنها می توانند بعنوان واکنش دیگران مطرح گردند .والدین یکی از مهمترین منابع شکل گیری خودپنداره و احساس ارزش نسبت به خود در کودکان و نوجوانان هستند کودکانی که طرد می شوند با رنج به خود می نگرند و احساس بی ارزش می کنند.(بیسن،1983) .
ب) مقایسه با دیگران : مقایسه فرد با دیگران عامل دیگری است که می تواند در عزت نفس افراد تأثیر داشته باشد .اگر اطرافیان فرد باهوش و زرنگ باشند ، خوش سیما باشند و فرد همیشه از آنها عقب باشند یک خودپنداره و منفی در او پیدا می شود که باعث کاهش عزت نفس او خواهد شد . این مورد تبین درستی از نتایج بعضی بدست داده است که عزت نفس گروههای اقلیت را بهتر گزارش کرده اند چون افراد در این گروهها خود را با افراد گروه خود مورد مقایسه قرار می دهند.
ج) همانندسازی با الگوها : فرد از ابتدای زندگی افرادی را که برای او مهم هستند بعنوان الگو انتخاب می کند آنها را ستایش می کند و تمایل دارد شبیه آنها می شود.والدین ، معلمان و دوستان می توانند مهمترین الگو باشند . همانند سازی می تواند برخودپنداره عزت نفس افراد تأثیر بگذارد و فرد احساس می کند که شبیه الگوی خود است .
د) نیاز به احساس ارزش و عزت نفس : انسان برای حفظ سلامت و تعادل خود نیازمند است که احساس کند فرد با ارزش است و دیگران او را مهم می دانند.طرد شدن و بی ارزشی فرد نه تنها باعث کاهش عزت نفس فرد می شود بلکه ریشه بسیاری از بیماریهای روحی و روانی او خواهد بود.در مورد آموختنی و یا ذاتی بودن این نیاز توافق کاملی وجود ندارد و نیز نظرات و گفته ها بیشتر رنگ و بوی فلسفی و ایدئولوژیک دارد تا اینکه یک دیدگاه علمی باشد.
عزت نفس : ارزیابی خود
تحقیقات زیادی در خصوص تفاوتهای فردی در خودپنداره و بر روی چگونگی ارزیابی افراد از خود (عزت نفس) انجام شده است. تا حدی عزت نفس بستگی به این دارد که تا چه حد ویژگیهای ادراک شده ، توسط آن فرد به مفهوم خود ایده آل از دید آن شخص نزدیک وجور باشند (موریتو هیکینز، 1990)احتمالاً نگرش اصلی و مرکزی در مورد «خود» از تمام نگرش هایی که ما داریم مهم تر است.برای لحظه ای در نظر بگیرید که آیا نسبت به خودتان و اینکه چه کسی هستید احساس نسبتاَ مثبتی داری یا خیر؟در صورت منفی بودن جواب آیا خودتان را دوست دارید.
به نظر محقق آنچه که تا حدودی در پرده ابهام است نقش فیزیولوژی و ترشحات غده های مختلف مغز است.تقریباَ هیچ شک و گمانی در مورد تأثیر داروها بر خصوصیات شخصیتی افراد وجود ندارد .تحقیق و پژوهش در این رابطه می تواند دارای اهمیت باشد.
دیدگاههای فعلی در مورد عزت نفس:
عزت نفس می تواند به عنوان یک صفت نگریسته شود یعنی به طور ثابتی در ارزیابی هایشان از خود با هم تفاوت دارند .بعلاوه عزت نفس می تواند به عنوان یک حالت نیز در نظر گرفته شود که در در آن وضعیت شرایط بیرونی می توانند این ارزیابی ها را بالا یا پایین ببرند.

 


عزت نفس به عنوان یک صفت شخصیتی :
تألیفات کارهایی که در خصوص عزت نفس به عنوان یک صفت صورت گرفته است بر اهمیت دوران کودکی تأکید گردد می تواند شکل گیرد و بعد از شکل گیری تغییر آن مشکل یا غیرممکن است.
عزت نفس به عنوان یک حالت : کودکان تمایل دارند خودشان را تاحدی براساس برداشتی که از ارزیابی و والدینشان دارند ارزیابی می کنند . اما درک درستی از آنچه واقعاَ والدینشان فکر می کنند ندارد در واقع دیدگاه غالب در مورد عزت نفس دیدگاه دوم است و دیدگاه اول جبرگرایانه تر است.
اثرات موقعیتی بر عزت نفس :
علی رغم ثبات کلی عزت نفس ما ، خیلی از موقعیتها می توانند باعث شوند که ما حداقل بطور موقت در مورد خودمان احساس بهتر یا بدتری پیدا کنیم برای مثال عزت نفس کودکان ، زمانیکه می خواهند برای ورود به مدرسه راهنمایی ، مدرسه ابتدایی را ترک کنند در ابتدا کاهش خواهند یافت ، اما تدریجاً به حد طبیعی خود باز خواهد گشت. (الکسنر و دیگران 1989)
سپس عزت نفس در سالهای بین نوجوانی و اوایل بزرگسالی از آنهم بیشتر خواهد شد. (مالی ویکمن 1183) .
یک یافته علمی نشان می دهد که خلق افسرده نیز عزت نفس را متأثر می سازد بوسیله یک خلق مثبت عزت نفس افزایش و توسط یک خلق منفی کاهش می یابد. (1989)
صیانت نفس:
جالب است بدانیم که مردم اغلب قادر هستند از خودشان در مقابل اطلاعات منفی با تغییر اهمیتی که برای جنبه های مختلف تصور خودشان قائلند محافظت نمایند.
برای مثال اگر درباره بعضی از مهارتها و عملکردهای خود اطلاعات منفی دریافت کنند ، آن مهارت را بی ارزش قلمداد می کنند تا اینکه شخص بتواند هم چنان احساس مثبتی در مورد خودش داشته باشد.میل ، اسمیت و لویکی (1989) گزارش کرده اند که اهمیت مرکزی و اصلی مهارتهای کامپیوتر در میان دانش آموزانی که عزت بالایی در دوره مقدماتی کامپیوتر اخذ کرده بودند به عنوان اسنادی به خود ، افزایش داده شد و بالعکس در میان کسانی که نمرات پایین تری گرفته بودند کاهش یافت.
این بحث در نظریه درمانی گلاسر تحت عنوان نیاز به احساس ارزشمندی به عنوان یک نیاز پایه ای به طور مفصل به آن پرداخته شده است.

 

عزت نفس جمعیتی :
علاوه بر عزت نفس فردی ، مردم در ارزیابی گروه هایی که برآن ها متعلق هستند نیز متفاوت هستند.برای مثال آیا شما جنسیت ، نژاد، مذهب، ملیت ، دوستان ، هم کلاسی و ... را مثبت ارزیابی می کنید یا منفی ؟
کراکرولا تانن (1990 ) دریافتند کسانی که عزت نفس جمعی بالایی دارند در مقابل تهدیدهایی که متوجه آن گروه می شود با بی احترامی به افراد خارج از گروه و بالا بودن هم گروهی ها واکنش نشان می دهند.
ابعاد کلی عزت نفس:
همانطور که بیشتر ذکر شد مجموعه ارزیابی هایی که فرد نسبت به شایستگی ها و قابلیت ها و توانایی های خود دارد معمولاً عزت نفس را تشکیل می دهند که می توان در 5 بعد اجتماعی ، تحصیلی ، خانوادگی، جسمانی و کلی مورد توجه قرار داد.
الف) بعد اجتماعی :
هر چند میزان ارتباطات فرد با اجتماع کمتر باشد و همچنین فاقد محبت لازم و حیت اجتماعی باشد ، باعث کاهش عزت نفس فرد خواهد شد و اگر کودک از تعامل اجتماعی با دیگران لذّت ببرد در این صورت باعث افزایش عزت نفس او خواهد شد . آیا کودکان دیگر را دوست دارند؟آیا افکار و عقاید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی و مقایسه عزت نفس

دانلود مقاله با موضوع نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوجوان

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله با موضوع نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوجوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله با موضوع نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوجوان


دانلود مقاله  با موضوع نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوجوان

دانلود مقاله  با موضوع نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوجوان

 

 

 

فهرست:

چکیده

مقدمه

زمینه تحصیلی

اعتماد به نفس

پیشرفت تحصیلی

نوجوانی

اهمیت اعتماد به نفس

نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی

ابعاد اعتماد به نفس :      

_ اعتماد بنفس حقیقی

اعتماد به نفس واقعی

اعتماد بنفس های کاذب

گستاخی

متظاهرها

نتیجه گیری

تعداد صفحات : 15

نوع فایل : word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله با موضوع نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نوجوان