لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:136
مقدمه
در دنیای امروز،همه حکومتها حتی حکومتهای دیکتاتوری برای مشروعیت بخشیدن به تصمیم های خود، برلزوم حضور مردم در صحنههای سیاسی و نقش فراوان رضایت افکار عمومی تأکید دارند و پشتیبانی مردمی را لازمه دوام حکومت خود میدانند. آنان برای حصول به این هدف،افکار عمومی را با کمک ابزارهای در دسترسشان به سمتی هدایت میکنند که همسو با سیاستهای مورد نظرشان باشد تا نه تنها موافقت مردم کسب شود بلکه آنان را به حمایتهای خودجوش و برخی اوقات کورکورانه وادارند.
یکی از ابزارهای مهم حکومتها، وسایل ارتباط جمعی است. به عقیده «هربرت شیلر»[1]،محقق امریکایی،«تصمیمگیران به هر صورتی که در یک وضعیت مشخص عمل کنند، حقیقت اساسی و بیسابقه این است که کنترل اطلاعات بخشی از سیاست ملی شده است. تکنیکهای بستهبندی اندیشه[2] به ابزارهایی برای دستکاری حمایت عمومی (یا حداقل بیتفاوتی) در قبال اقدامات دولت تبدیل شده اند».
(1)اگر چه امروزه پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و گسترش آنها،مدل ارتباطی «یک به چند» را به مدل ارتباطی «یک به یک» تبدیل کرده و مخاطب منفعل، مشارکت جویی فعال شده است، اما هنوز هم
نمیتوان تأثیر نیرومند وسایل ارتباطی را انکار کرد و حتی اگر بتوان این تأثیر را محدود دانست باید میزان تأثیر بر طبقات و گروههای مختلف جامعه را مورد توجه قرار داد. به هر حال در هر جامعهای، با نسبتهای متفاوت، تنها گروهی اندک به دلیل دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی فعالانه در برابر تزریقات رسانهای عکسالعمل نشان میدهند و به گزینشگری دست میزنند. طبیعتاً تأثیر وسایل ارتباطی و قدرت
اقناعکنندگی آنان در کشورهای در حال توسعه به لحاظ عدم تنوع رسانهای و سطح پائین سواد و آگاهی عمومی شدیدتر خواهد بود.«افکار عمومی در کشورهای رو به رشد، به علت جهل و بیفرهنگی و ترس، سطحی و کم عمق است»(2)،لذا تأثیرگذاری بر آن با ابتداییترین روشها و وسایل امکانپذیر است.«چارلز لیندبلام»[3] دانشمند علوم سیاسی آمریکا، معتقد است در آستانه قرن بیستو یکم استفاده از زور و روشهای جبری آشکار به تدریج رنگ باخته و ابزار سلطه اقتصادی محدود شده است،اما از سوی دیگر« گسترش انواع رسانههای همگانی و حضور آنها در عرصههای زندگی، اقناع را به بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مناسبات میان حاکمان و مردم و نیز آحاد مختلف مردم تبدیل کرده است».(3)گذر تمدن از اعمال قدرت قهریه به سمت استفاده از فنون اقناع و ترغیب مؤید این دیدگاه «اتولربینگر»،اندیشمند حوزه ارتباطات، است که زور بدترین ابزار کنترل است. زور نتیجه را تضمین میکند اما معمولاً از نوع منفی آن. لذا«اقناع به دلیل دارا بودن خاصیت روانشناختی آزادی، در ترغیب شوندگان احساس همدلی ایجاد خواهد کرد».(4)
مطبوعات از جمله وسایل ارتباط جمعی هستند که میتوانند به دلیل ماندگاری و ارائه تفسیرها و تحلیلها در صورت بهرهگیری مناسب توسط دولتها، به همراه سایر رسانهها بواسطه قدرت نهفته در نیروی پیام خود، زمینه ارضای افکار عمومی و تسهیل اعمال سلطه را فراهم آورند. مطبوعات که در کشورهای آزاد،رکن چهارم دموکراسی شناخته شده است تنها رکنی است که فعالیتش تابع قانون اساسی
نیست و گسترش و توسعه آن از قوای سه گانه دیگر سریعتر است. درست است که امروزه پیوسته بر دامنه قدرت و نفوذ هر یک از قوای سه گانه(یعنی مجریه، مقننه و قضائیه)افزوده میشود و دخالتهای مستقیم آنها در زندگی و سازمان جوامع صنعتی افزایش مییابد اما به علت پیچیدگی روز افزون احوال این جوامع و همچنین واگرایی افزایش یافته نیروهای اجتماع، از توانایی این قوا در تغییر و اصلاح اوضاع
علیرغم توسعه دامنه نفوذ آنها کاسته میگردد. بر عکس، به همان نسبت که نیروی عوامل سیاسی سنتی سستی میپذیرد بر قدرت وسایل ارتباط جمعی افزوده میشود زیرا نیروی پیام تنها عامل تلفیق و ترکیب آنهاست. از همین روست که اینک « قدرتهای سه گانه مطبوعات یعنی قدرت تحقیق، قدرت انتشار و قدرت تعیین بحث روز، دیگر بر کسی پوشیده نیست و دولتها ضمن وقوف به آن درصدد استفاده هر چه بهتر از مطبوعات هستند».(5)
دولتها،روزنامه نگاران را خواسته یا ناخواسته وادار میکنند تا با پیگیری یک جریان خبری هدفمند به دنبال موضعی خاص باشند و در برخی موارد با سکوت خبری و سانسور،همسو با آنان حرکت کنند.اما اگر قرار باشد روزنامه نگاران دنبالهرو سیاستمداران باشندو در جهت خواستههای آنان گام بردارند دیگر نمیتوان انتظار داشت که تعهد رسانهای آنان صدمه نبیند. چرا که سیاستپیشهگان همه چیز را با عینک سیاسی میبینند نه از دیدگاه انسانی و اخلاقی. کانت فیلسوف آلمانی میگوید:«وقتی اخلاق به کناری رفت ، سیاست آغاز میشود»(6)و وقتی سیاست با روزنامه نگاری آمیخته شد،اخلاق حرفهای پایان مییابد. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات،«رسانههای نوشتاری نمیتوانند به مردم بگویند که به چه بیندیشند اما می توانند به آنان القا کنند که درباره چه بیندیشند».(7)به عقیده «فردیناند تونیس»[4]،نظریه پرداز علوم ارتباطات، روزنامهها به عنوان رکن اصلی افکار عمومی میتوانند وقایع و ایدهها
را به سرعت ساخته و اشاعه دهند. روزنامه نگاران با ایفای نقش دروازهبانی که قطعاً همراه با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به تغییر ماهیت واقعه میانجامد، اصل عینیت[5] خبر را خدشهدار کرده و با برجسته سازی[6]،در مطالب ارائه شده به لحاظ محتوایی نوعی جانبداری مثبت یا منفی اعمال میکنند.
حوادث 11 سپتامبر 2001 در آمریکا و حمله این کشور به افغانستان و عراق، نقش رسانهها و از جمله مطبوعات را در انعکاس وقایع و ارائه اطلاعات از یک طرف و کنترل افکار عمومی یا به گفته «ادوارد ال برنیز»[7]، «مهندسی رضایت»[8]،در همسویی با اقدامات سیاسی – نظامی دولتها را از طرف دیگر مشخصتر نمود.
مقاله درباره بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریکا درباره وقایع عراق: تحلیل محتوای کیهان، شرق، تایم و نیوزویک