رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکاتب اخلاقی

اختصاصی از رزفایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکاتب اخلاقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکاتب اخلاقی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکاتب اخلاقی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:23

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

واژه اخلاق جمع خُلق و خَلق است و در لغت به معنی "مفاهیم خوی ها، طبیعت باطنی، سرشت درونی، طبع، مروت، خوشرفتاری" (دهخدا، 1357)

ابوعلی ابن مسکویه که از عالمان پیشین است در تعریف علم اخلاق چنین می گوید: "خُلق همان حالتی است که برای نفس انسانی حاصل می گردد که نفس را به جانب افعال آن و بدون تفکر و تامل به سوی کارهایی تحریک و فرا می خواند" (ابن مسکویه، 51:1415) "در آن هیئت نفسانی و حالت راسخه ای که خُلق نامیده می شود، اگر کانون افعال نیکو باشد، آن را خُلق حَسَن و اگر مصدر اعمال زشت باشد، آن را خُلق قبیح می نامند" (همان؛ 25)

خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کتاب اخلاق ناصری بیان کرده است:

"خلق ملکه ای نفسانی است که باعث صدور افعال بدون فکر و تامل است و در حکمت نظری روشن شده است که از کیفیات، آنچه به سرعت از بین می رود، آن را حال خوانند و آنچه زوال آن به کندی باشد، آن را ملکه گویند. پس ملکه کیفیتی بوَد از کیفیات نفسانی و این ماهیت خُلق است". (طوسی؛1364؛101)

فیض کاشانی در کتاب المحجه البیضاء نیز علم اخلاق را علمی می دانند که :"به کمک آن از حالات مختلف قلب اطلاع حاصل می شود که برخی از آنها پسندیده است، مانند صبر، شکر، اخلاص و شماری دیگر مذموم و قبیح است مانند حد و خیانت". (فیض کاشانی؛ بی تا: 31)

  1. 2. دیدگاه ها و مکاتب موجود در مورد اخلاق :

امروزه علم اخلاق دارای شاخه های متعددی است که هر بخش با رویکرد خاص به توضیح و تبیین علم اخلاق می پردازد که عمدتاً در سه شاخه اصلی طبقه بندی می شوند:

  1. 2. 1. اخلاق توصیفی [1]
  2. 2. 2. اخلاق هنجاری [2]
  3. 2. 3. فرا اخلاق [3]
  4. 2. 1.اخلاق توصیفى

اخلاق توصیفى چیزى است که جامعه شناسان، روانشناسان، مورخان و انسان شناسان به آن مى‏پردازند، در اینجا تنها به گزارش، توصیف وتبیین پرداخته مى‏شود و از هر گونه توصیه یا امر و نهى پرهیز مى‏گردد. در اخلاق توصیفى به اخلاق ملت‏ها و اقوام مختلف و حتى اخلاق نحل توجه مى‏شود و مسایل و نظام‏هاى پذیرفته شده از سوى آنها توصیف و تبیین مى‏گردد. مثلاً مسائل اخلاقی را از دیدگاه اسلام یا مسیحیت بررسی می کند؛ گزاره هایی مانند «عدالت خواهی خوب است»، «دروغگویی بد است»، «کمک به مستمندان وظیفه ماست» و «سقط جنین ناصواب است» بیانگر این توصیف است. اگر چه ممکن است از سوی بعضی از دیدگاه های فرهنگ غرب، نظری متناقض با این گزاره ها ابراز گردد. هر گزاره اخلاقی را که در صدد توصیف اخلاقی یک فعل انسانی، از نظر یک شخص خاص، یک قوم خاص و یا به طور کلی، از یک دیدگاه خاص   است، اخلاق توصیفی می نامند.( پالمر، 1995: ص 11)

  1. 2. 2.اخلاق هنجارى یا دستورى

اخلاق دستوری یا اخلاق هنجاری از موضوعاتی است که در حوزه فلسفه اخلاق مورد بحث قرار می گیرد در این شاخه از اخلاق، ما به طریق عقلانی می‏کوشیم، معیارها و قواعدی را عرضه کنیم که به کمک آن‌ها، اعمال خوب و درست را از اعمال بد و نادرست تشخیص دهیم یا به تعبیر دیگر، به طریق عقلانی می‏کوشیم‏ اصولی را کشف کنیم که به ما کمک می‏کند چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم یا چه کارهایی خوب، و چه کارهایی بد است  بنابراین، آن‌چه در این حوزه برای فیلسوف اخلاق اهمّیت دارد، کشف این نکته است که چرا انسان‏ها بعضی از اعمال را خوب و بعضی دیگر را بد می‏دانند و چه اعمالی را باید و چه اعمالی را نباید انجام‏ دهند. بحث در باب صحّت و سقم و اتقان این معیارها و قواعد، وظیفة فیلسوف اخلاق است. این شاخه از اخلاق‏که به آن فلسفة اخلاق نیز گفته می‏شود، سنّت اصلی و رایج در حوزة فلسفة اخلاق است که مباحث دوران پیش از سقراط و زمان او و زمان افلاطون و ارسطو و... تا زمان کنونی را دربرمی‏گیرد.(همان،ص 20)

دیدگاه‏های مربوط به اخلاق دستوری به طور معمول به دو گروه عمده تقسیم می‏شود:

دیدگاه‏ها و نظریات غایت‏گرایانه [4]

دیدگاه‏ها و نظریات وظیفه‏گرایانه[5]

  1. 2. 2. 1.دیدگاه و نظریات غایت گرایانه

این دیدگاه‌ها به هدف و غایت رفتار نظر دارد و ارزش اخلاقی کار را براساس غایت و نتیجه‌ی خارجی آن تعیین می‌کنند. لذت، سود، قدرت، رفاه و کمال، هر یک ممکن است غایت و نتیجه اخلاقی کارها و معیار ارزش‌های اخلاقی به حساب آیند.

در این دیدگاه‌ها، ملاک درستی یا نادرستی و بایستگی و نبایستگی یک رفتار همان ارزش‌های بیرونی و خارج از حوزه‌ی اخلاق است که به وجود می‌آورد.

نظریات غایت‌گرا، درستی یک عمل را صرفاً به وسیله تعیین میزان فایده‌ی حاصل از آن قابل تشخیص می‌دانند. یک عمل در صورتی از لحاظ اخلاقی درست است که نتایج آن بیشتر مطلوب باشد تا نامطلوب. نظریات غایت‌گرا، در ابتدا نتایج خوب و بد عمل را محاسبه می‌کنند، سپس تعیین می‌کنند که آیا مجموع نتایج خوب بر نتایج بد غلبه دارد یا نه. اگر نتایج بد بیشتر بود در این صورت عمل مورد نظر از لحاظ اخلاقی نادرست و اگر نتایج خوب بیشتر بود، در این صورت، این عمل از لحاظ اخلاقی درست است.


[1]- Deseviptive Ethics

[2]- Normative Ethics

[3]-Meta Ethics

[4]-Teleological Theories

[5]- Deontological Theories


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکاتب اخلاقی

تحقیق در مورد مکاتب سیاسی

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد مکاتب سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مکاتب سیاسی


تحقیق در مورد مکاتب سیاسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه14

آبسولوتیسم  (Absolutisme  )  ؛ ابسولو به معنی مطلق و مقصود از آبسولوتیسم ، حکومت مطلقه و ریاست یکنفر شخص مطلق است بر جامعه . در این آئین حقوق و قدرت زمامدار نامحدود است .

 

اپیس کوپالیسم (Episcopalisme  ) ؛ نام مسلکی است که در قرن 16 در اروپا بوجود آمد . این مسلک منسوب به ژان کالون تئولوژیست فرانسوی است . او به سلطنت تکیه نداشت و معتقد بود که قدرت روحانی ، تفوق بر قدرت جسمانی دارد .

 

آتاشه (Attache  ) ؛ وابسته سفارتخانه .

 

اپتی میسم (Optimisme  ) ؛ عقیده به خوش بینی و حسن ظن است . این اصطلاح غالباً ملحق باصطلاحات حاکی از مرامهای اصلی و سیاسی می گردد .

 

اپورتونیسم (Opportunisme  ) ؛ مسلکی است که طرفدارانش بسرعت بر حسب تغییر وضع سیاسی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا به نفع شخص ، تغییر عقیده می دهد .

 

اپولوژیسم (Apologisme  ) ؛ نام فرقه ای موسوم به اپولوژیسم ها که در قرن 17 در خلال جنگهای داخلی انگلستان برای مردم حق مقاومت در برابر پادشاه قائل بودند . فلاسفه آغاز مسیحیت را که معتقد به استدلال در مقابل مخالفین مسیحیت بودند نیز اپولوژیسم می خواندند .

 

اتوریتاریانیسم (Autoritarianisme  ) ؛ مسلک و سیستم حکومتی است که درآن آزادی فردی تحت الشعاع قدرت دولت قرار می گیرد .

 

اتوکراسی (Autocracy  ) ؛ سیستم حکومتی را گویند که در آن تمام قدرتها در دست زمام دار باشد .

 

اریستروکراسی (Aristocrascy  ) ؛ حکومت اشرافی ، سیستم و نوعی حکومت که در آن قدرت و نظارت در دست عده کمی از اشراف باشد .

 

اریستوکرات (Aristocrate  ) ؛ عضو هیئت حاکمه اشرافی هوا خواه حکومت اشرافی را گویند .

 

اسکولاستیک (Schoolastic  ) ؛ حکومت و فلسفه حکومت قرون وسطائی را که در مدارس به تدریس اشتغال داشتند ، اسکولاستیک می نامند . فلسفه این حکما که بنام مدرسیون یا اصحاب مدرسه نیز نامیده می شوند ، بیشتر جنبه دینی داشت . از فلاسفه مهم این مکتب : آبلار ، تاس داکن ، گیوم داکن ، و سنت آنسلم را می توان نام برد .

 

اسکی پیسم (Escapisme  ) ؛ به معنی فرار است و مقصود از آن فرار از شرکت در کارهای اجتماعی و امتناع از قبول پستهای دولتی و شرکت در امور حکومت است .

 

اکسپانسیونیست (Expansioniste  ) ؛ طرفدار توسعه و گسترش اراضی کشور بوسیله فتوحات نظامی یا به وسایل اقتصادی .

 

الیگارشی (Olygarichie  ) ؛ روشی در حکومت که توسط چند نفر اداره می شود و کلیه قدرتها در اختیار عده ای محدود باشد.

 

امپریال (Imperial  ) ؛ امپراتوری ، شاهنشاهی .

 

امپریالیست (Imperialiste  ) ؛ طرفدار و هواخواه امپراطوری را گویند .

 

امپریالیسم (Iperialisme  ) ؛ هواخواه امپراطوری ، عقیده و روشی را گویند که هدفش بسط امپراطوری و توسعه قلمرو حکومت بر دیگران است .

 

اگوئیسم (Egoisme  ) : عقیده باینکه طبیعت انسان در همه جا و همه زمانی اساساً خودخواه است ، لذا زمامدار باید انگیزه اش اگوئستیک ، یعنی خودخواهی و خودپرستی باشد .

 

آنارشی (Anarechie  ) ؛ آشوب ، بی نظمی و هرج و مرج ، در زبان یونانی به معنای بدون حکومت است .

 

آنارشیست (Anarechiste  ) ؛ آشوب طلب .

 

آنارشیسم (Anarrchisme  ) ؛ هرج و مرج خواهی مسلک آنارشیست حکومت را تنها مجب بدبختی و مصیبتهای اجتماعی می داند .

 

انترناسیونال (Interntional  ) ؛ جهانی ، بین المللی .

 

انترناسیونالیسم (Internationalisme  ) ؛ در مقابل ناسیونالیسم است و عبارت است از اعتقاد به این که همکاری و معاونت ما بین ملتهای جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حکومت جهانی است .

 

انتلکوتوال (Intellectual  ) ؛ روشنفکر ، خردمند .

 

انتلکتوالیسم (Intellectualisme  ) ؛ مکتب اصالت قریحه و هوش و عقیده بر اینکه علم زاده عقل است و عقل منبع حقیقت است یا علم صحیح بواقعیت تنها از طریق قریحه و هوش و عقل میسر است .

 

اندوستریلیسم (Industrialisme  ) ؛ یعنی صنعتی شدن زندگی انسان و رواج صنعت و کارخانه و ماشین و اهمیت دادن به صنعت .

 

اندیویدوالیسم (Indinidualisme  ) ؛ یعنی اصالت فرد و طبق این فلسفه باید اجازه داده شود که هر کس با اختیار آزاد برای خود فکر و کار کند .

 

اوبژکتیویسم (Obgectivism  ) ؛ که آن را ایده آلیسم اژکتیف نیز می نامند ، فلسفه ایست که حقایق را از نظر حسی نگاه می کند .

 

اوتارکی (Auatrk  ) ؛ بمعنی استقلال اقتصادی است .

 

اولترااندیوویدوالیسم (Ultra Individualisme  ) ؛ عقیده به خود گرائی افراطی است .

 

اولتیماتوم (Ultimatum  ) ؛ اتمام حجت ، آخرین پیشنهادی که دولتی به دولتی
می دهد و در صورت عدم قبول موجب بروز جنگ می شود .

ایرولاسیو


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مکاتب سیاسی

نمونه سوال تاریخچه و مکاتب روانشناسی کد درس : 1217018

اختصاصی از رزفایل نمونه سوال تاریخچه و مکاتب روانشناسی کد درس : 1217018 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نمونه سوال تاریخچه و مکاتب روانشناسی کد درس : 1217018


نمونه سوال تاریخچه و مکاتب روانشناسی   کد درس  : 1217018

نیمسال اول ۹۳-۹۴

نیمسال دوم ۹۳-۹۴

تابستان ۹۴

نیمسال دوم ۹۲-۹۳

نیمسال اول ۸۸-۸۹

نیمسال دوم ۸۸-۸۹

تابستان ۸۹

نیمسال اول ۸۹-۹۰

نیمسال دوم ۸۹-۹۰

تابستان ۹۰

نیمسال اول ۹۰-۹۱

نیمسال دوم ۹۰-۹۱

تابستان ۹۱

نیمسال اول ۹۱-۹۲

نیمسال دوم ۹۱-۹۲


دانلود با لینک مستقیم


نمونه سوال تاریخچه و مکاتب روانشناسی کد درس : 1217018

معرفی مکاتب کلاسیک مدیریت

اختصاصی از رزفایل معرفی مکاتب کلاسیک مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

معرفی مکاتب کلاسیک مدیریت


معرفی مکاتب کلاسیک مدیریت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:6

 

فهرست مطالب

 

سلطه قانونی

مدل ایده آل (( بوروکراسی ))‌

سلطه کریزماتیک

سلطه سنتی

بوروکراسی ( دیوانسالاری )

 

واژه (( بوروکراسی )) غالبا با مفاهیم منفی از قبیل تشریفات زاید اداری ، دوباره کاری ، کاغذ پراکنی ، حاکمیت مقررات خشک و بی روح اداری ، دستگاههای عریض و طویل و دست و پا گیر اداری ، سلسله مراتب پیچیده و مفصل سازمانی ، کندی جریان امور ، تمرکز در تصمیم گیری ، اتلاف وقت و منابع و نظایر آن ، به کار برده می شود .

(( بورو کراسی )) به مفهوم فنی کلمه یعنی به عنوان یک پدیده اجتماعی ، نخستین بار با توجه به کاربرد عملی آن به وسیله (( ماکس وبر )) بنیان نهاده شد . (( وبر )) توجه خود را عمدتآ روی تأثیر سازمانهای(( بورو کراتیک )) در ساختار سیاسی جامعه متمرکز کرد .  او بیشتر به ((علت وجودی سازمانها )) و (( نحوه اعمال قدرت )) نظر داشت .

(( وبر )) ، قدرت را (( امکان تحمیل اراده انسان بر رفتار اشخاص دیگر )) تعریف می کند . البته قدرت به صورت عام و کلی آن مورد نظر (( وبر )) نیست ، بلکه به نوع خاصی  از روابط ناشی از قدرت که آن را (( سلطه )) یا استیلا می خواند ، توجه دارد . منظور (( وبر )) از سلطه آن نوع رابطه قدرتی است که در آن فرمانروا، رئیس یا شخصی که اراده خود را بر دیگران تحمیل       می کند ، اعمال قدرت را حق خود دانسته و اطاعت از دستورها را وظیفه فرمانبردار ( مرئوس )   می داند . به عبارت دیگر ، نوعی (( صلاحیت پذیرفته شده )) که به اعمال قدرت، هم از نظر رهبر و هم از نظر پیرو ، مشروعیت می بخشد .


دانلود با لینک مستقیم


معرفی مکاتب کلاسیک مدیریت

دانلودمقاله شناخت مکاتب فلسفی وآرای تربیتی

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله شناخت مکاتب فلسفی وآرای تربیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

مقدمه
شناخت مکاتب فلسفی وآرای تربیتی از مهمترین مسائلی است که هرمربی،معلم واهل علم ودانش، باید به خوبی ازآنهاآگاه باشند. هدف از این مقاله آمیختن فلسفه با تجارب زندگی وبویژه مسائل تربیتی است. درابتدا تعریف مختصری از فلسفه وسپس مکاتب فلسفی به اختصار توضیح داده شده است. ودرادامه بیشتر به مسائل فلسفه تربیتی ویادگیری که پایه واساس در آموزش وپرورش می باشد ارائه گردیده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تعریف فلسفه
فلسفه، تلاشی است برای وحدت دادن به حیات، وزندگی را درکل نگرسیتن.
تعریف فوق بوسیله تعدادی از فیلسوفان والبته نه همه آنها مطرح شده است. به عنوان مثال پیازه فلسفه را به شرح زیر تعریف نموده است.
‹‹ فلسفه به بررسی همزمان بسیاری از نمایه های واقعیت می پردازد تا تصویری کلی از جایگاه انسان درجهان ودرک مقصد زندگی ارائه دهد. درک واقعیت ها به روش های گوناگونی امکان پذیر می باشد ومهمترین رهیافت، تفکر منطقی است. فیلسوف نمایه های متنوعی از واقعیت مشاهده می نماید. آنها را ارزیابی می کند وبعد از تفکری دقیق وسیری عقلانی به موقعیتی فلسفی از جوهره واقعیت طبیعت انسان دست می یابد. روش ورهیافت ضمن کلی بودن، ذهنی می باشد.
کلمه فلسفه از دو کلمه یونانی Philia به معنای دوست داشتن وSophia به معنای خرد، حاصل آمده که به معنای دوستدار خِرد است.
بی شک تفاوت اساسی میان خرد وعلم وجود دارد. خرد راه وروش منطقی وانتقادی فکر کردن است. خردمند کسی است که از قوه قضاوت صحیح برخوردار است ودراظهار نظر دلایل لازم وکافی ارئه می دهد. خردمندانی را می توان یافت که از دانش بسیار بهره ندارند. عشق به خرد جنبه عاطفی وعقلانی راپیوند می زند وفیلسوف از این ویژگی برخوردار است. فیلسوف برای شناخت جهان، هستی: انسان وارزش ها، تلاش می نماید ودربرخورد با هر مسأله ای دردمند می شود وتا شناخت آن؛ سراز پای نمی شناسد.
مقوله های فلسفی
متا فیزیک یا هستی نفاسی
پرسش: چه چیز واقعی است ؟ علت وجودی آموزش وپرورش چیست؟
معرفت شناسی
پرسش: چه چیز حقیقی است؟ آیا می توان انسان را آموزش وتعلیم داد؟
ارزش شناسی
1- زیبایی شناسی
پرسش: چه چیز زیباست؟ آیا آموختن وآموزش امری زیبا ومحبوب است؟
2- اخلاق
پرسش: چه چیز درست است؟ آیا عملکرد انسان نشان دهنده آموزش پذیر بودن آن است؟
سوألات متافیزیک عقلانی ونظری هستندوبیشترجنبه تئوری دارندتا ماهیت ‹‹ عملی ››. پرسش های معرفت شناسی که با این سوأل آغاز می شود ‹‹ چگونه می دانیم؟ ›› جنبه تحلیلی داشته وروش دستیابی به پاسخ های متافیزیک وارزش شناسی درهردو زمینه زیبائی شناسی واخلاق، دستوری هستند. آنها قوانینی برپا دارند که براساس آن قضاوت صورت می گیرد.
ارزش شناسی، پرسش هایی درحیطه درستی ونادرستی، زیبایی ونازیبایی مطرح می کند. سوالات مطرح شده درهر سه مقوله به یکدیگر وابسته اند .

 

مکاتب فلسفی
مکتب های عمده فلسفی به شرح زیر است:
ایده الیسم، رئالیسم، تامیسم جدید( نئوتامیسم) ، پراگماتیسم و اگزیستانیالیسم.
پنج مکتب فلسفی که برگزیده شده است.
نمایندگان مکتب های قدیم وجدید بوده، تجربی وعقلانی می باشند. فلسفه ایده آلیسم انتخاب شده، زیرا یکی از مکتب های کلاسیک ودر عین حال عقلانی (ذهنی) است . رئالیسم برگزیده شده، زیرا این مکتب بیانگر فلسفه ی کهن، کلاسیک واز سوی دیگر نشانگر دیدگاه های علمی وتجربی است . نئوتامیسم، انتخاب شده، زیرا گویای ترکیبی از مقولات تجربی، عقلانی، عقلانی ومعنوی است . پراگماتیسم نشانگر مکتب فلسفی مدرنی است که به سوی تجربه به خصوص علم انسانی درحرکت است. درحالی که اگزیستانسیالیسم مکتبی جدید با جهت گیری به سوی عقل آگاهی وعواطف است .
فلسفه تعلیم وتربیت
سه نوع رابطه بین فلسفه وتعلیم وتربیت می توان بیان کرد.
1- فلسفه، تعلیم وتربیت دو موضوع مجزا ومستقل تلقی شده وارتباط بین این دو رشته بدین صورت برقرارمی شود که یا معلم ضمن تدریس رشته های مختلف علمی مثل فیزیک وشیمی نظریه های فلسفی را درمورد انسان وجهان مورد بررسی قرار می دهد واساس معرفت وچگونگی تشکیل آن را نیز مطرح می کند ویا دربرنامه ریزی های درسی درهنگام تعیین محتوا، از طریق گنجانیدن موادی مانند: فلسفه، متافیزیک، منطق واخلاق یادگیرندگان را درجریان آموزش با این موضوعات آشنا می سازد.
2- روش دوم: اجرای روش های فلسفی یا فعالیت های فلسفی، دربرخورد با مسائل تربیتی مورد توجه قرارمی گیرد. دربحث ها، معلم ویادگیرندگان می توانند از روش های دیالتکپی، استقرائی، قیاسی ویا حل مسئله استفاده کنند، کوشش برای گسترش خصوصیات روح فلسفی که شامل جامعیت، تعمق وقابلیت انعطاف پذیری می باشد، از هدف های اساسی تعلیم وتربیت است . دکتر فیلیپ ج اسمیت درکتاب ذهنیت فلسفی درمدیریت آموزش چنین می نویسد:
جامعیت
الف- نگریستن به موارد خاص درارتباط با زمینه ای وسیع (تفکراسترانژیک ) .
ب- ارتباط دادن مسائل حاضر به هدف های بلند مدت.
ج- به کاربردن قدرت تعمیم.
د- داشتن سعه صدر.
تعمق
الف- زیر سوأل بردن امور بدیهی واضح.
ب- کشف وبیان امور ساسی، فرضیه ها ومفاهیم ونظریه ها.
ج- حساسیت نسبت به اشارات، معانی تلویحی وبررسی جنبه های اساسی درهرموقعیت.
د- استفاده از روش فرضیه ای- قیاسی.
قابلیت انعطاف
الف- رهایی از جمود فکری.
ب- ارزش سنجی افکار بدون توجه به منبع آنها.
ج- توجه به جنبه های گوناگون مسائل وارئه فرضیه های جدید.
د- پذیرفتن قضاوت های موقتی ومشروط وتلاش برای کسب حقایق.
3- روش سوم: فلسفه به عنوان نظریه وتعلیم وتربیت به عنوان عمل تلقی می شود. فلسفه از لحاظ نظری ما را باجهان وانسان آشنا می سازد که درشخصیت ما تأثیر می گذارد وگرایشی خاص درما بوجود می آورد. تقویت این تمایل کار تعلیم وتربیت یا قسمت عملی فلسفه را تشکیل می دهد . فلسفه تعلیم وتربیت را می توان رشته ای مستقل فرض نمود که درآن اساس تعلیم وتربیت، رابطه تعلیم وتربیت با دیگر رشته های معرفت انسانی، روش های تربیتی ونحوه برخورد با مسائل ومشکلات تربیتی مورد بحث واقع می شوند.
فلسفه تعلیم وتربیت

 

موجب فعالیت های قابل انعطاف می شود.(انتخاب فردی)

 

از تناقضات وفعالیت های بدون هدف جلوگیری می کند.

 

فلسفه های تربیتی
از فلسفه تعلیم وتربیت چهار الگی تأیید شده نمایان شده است.
پایدار گرایی، اساس گرایی، پیشرفت گرایی، بازساختار گرایی.
پایدار گرایی
پایدار گرایی به عنوان فلسفه ای از تعلیم وتربیت برگذشته تأکید دارد به ویژه گذشته ای که با دانش جهانی موردقبول واقع شده وبرشکوفایی نظام ارزش ها تکیه دارد. این فلسفه تربیتی مدافعی است برای ارائه دانشی که زمان آن را تأیید کرده وبرای ارزش هایی که موجودیتی اخلاقی، معنوی وتداوم فیزیکی دارد.
اساس گرایی
این فلسفه تربیتی ریشه درایده آلیسم ورئالیسم داشته ودردهه 1930 بعنوان بازتابی دربرابر پیشرفت گرایی روی نمود. هرچند تمرکز روی موضوعات درسی مانند پایدارگرایان وجود دارد، اما اساس گرایان، ریشه درگذشته نداشته، بلکه بیشتر با دیدگاه معاصر هماهنگ هستند. پایدارگرایان و اساس گرایان براین باورند که همه یادگیرندگان بدون توجه به توانایی ها وعلائق، باید یک برنامه درسی داشته باشند. این برنامه باید از نظر محتوا عقلانی باشد، ولی با کمیت ومیزانی که با ظرفیت یادگیرنده تناسب داشته باشند.
ریک اور می گوید:‹‹ دانش آموز باید طوری ساخته شود که بسیارتلاش کند. درهنگام آموزش، هیچ چیز نباید جنبه سرگرمی داشته باشد. ›› نقش معلم از دیدگاه اساس گرایان مانند پایدار گرایان است. معلم باید تخصص خاص در درس های مورد نظر داشته والگویی برای رقابت باشد.
پیشرفت گرایی
براساس تفکر پیشرفت گرایان، ابزارومهارت های یادگیری شامل روش های حل مسئله وتحقیق به روش علمی است؛ به علاوه تجارب یادگیری که باید شامل رفتار وهمکاری وانظباط شخصی که هردو برای زندگی دموکراتیک لازم است از طریق این مهارت ها وتجارب، مدرسه قادر است فرهنگ جامعه را درحالی که یادگیرندگان را برای ایجاد تغییر درجهان آماده می سازد، منتقل کند. پیشرفت گرایان بر ‹‹ چگونه فکر کردن ›› ونه ‹‹ به فکر کردن ›› بسیار تأکید کردند. معلم بعنوان راهنما درحل مسائل وپروژه های علمی یادگیرندگان عمل کرده ومعلم ودانش آموزان، فعالیت را طرح ریزی می کند.
هرچند جنبش پیشرفت گرایی درتعلیم تربیت ، شامل نظریه ها وتجربه های بسیار گوناگون است . تضادش با کارهای مدارس سنتی که آورده می شود دارای یکپارچگی است.
1- معلم دیکتاتور (آمریت معلم)
2- تأکید فراوان برکتب درسی
3- به خاطر سپردن داده ها ویادگیری مهارت ها با تمرین
4- اهداف ثابت وآنچه تغییر جهانی را نمی پذیرد.
5- به کاربردن تنبیه بدنی برای ایجاد انظباط
6- تلاش برای جدایی تعلیم وتربیت از تجارب فردی وواقعیت های اجتماعی
بازساختارگرایی
بازساختارگرایان به جامعه توجه بسیارنشان می دهند. همه طبقات جامعه ونه طبقه مرتبط ( که مورد توجه پیشرفت گرایان است) مورد نظر است، پایه گذار این مکتب تربیتی، تئودور براملد است، (1950) این فلسفه تربیتی برای جوامعی که دربحران بسر می برند، بسیار کارساز است. برپایه دیدگاه های این مکتب تربیتی ، دانش آموزان ، معلمان باید جامعه را بسازند یادگیرندگان باید با زندگی ملت های دیگر آشنا شوند، میراث فرهنگی بررسی شود، تغییرات لازم درجامعه انجام گیرد وبالاخره برای آینده برنامه ریزی شود.
متافیزیک، هدف های تربیتی ومحتوای درسی، آرای تربیتی
 ایده آلیسم
فرض متافیزیکی :
مهم ترین صفت مشخصه انسان، ذهن وروح است.
جهان تجلی واقعیت ازلی وروحی درجایگاه زمان ومکان است.
هدف تربیتی:
رشد توانایی های عقلانی ومنش انسانی.
محتوای درسی:
موضوعات ومطالب انتزاعی- حقایق جاودان
(تاریخ- چون میراث فرهنگی را عرضه می کند، اسطوره ها وقهرمانان را می شناساند، ارزش بسیار دارد).
 رئالیسم
فرض متافیزیکی :
جهان از طریق کاربرد عقل قابل درک وسنجش است.
هدف تربیتی:
درک جهان از طریق کاربرد عقل .
محتوای درسی:
مطالعه مستقیم جهان مادی (الگوها، طرح ها وقوانین) به عقل اجازه می دهد، بطور استقرائی، درحالی که هم زمان معرفت جدیدی کسب می نماید، عمل کند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شناخت مکاتب فلسفی وآرای تربیتی