رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره نگاهی به معضل بیکاری جوانان 11 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله کامل درباره نگاهی به معضل بیکاری جوانان 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نگاهی به معضل بیکاری جوانان

بیکاری از جمله معضلات دردناکی است که جامعه جوان کشور بیش از پیش با آن روبروست . هجوم بیکاران برای پیوستن به بدنه دولت و فقدان ارائه امکانات سرمایه گذاری سازماندهی شده برای ایجاد اشتغال از جمله مسائلی است که کمتر در بودجه ریزی به آن توجه می شود در این راستا ارائه آمارهایی در مورد میزان بیکاری در کشور حائز اهمیت است. با وجود خدمات انکار نشدنی دولت خاتمی در بحث مربوط به اشتغال ، هنوز هم به نظر می رسد که برنامه های محدودی برای حل این مشکل وجود دارد.

یکی از آثار اقتصادی ناشی از اجرای بودجه 84 این است که بیکاری جوانان از جامعه ریشه کن خواهد شد یا حداقل بر آمار بیکاری جوانان افزوده نخواهد شد ؟

به نظر می رسد که مطرح کردن بحث ریشه کنی به لحاظ واقعیت ، کمتر‌ عینی باشد. در پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیز درصد اندکی از میزان بیکاری به صورت پیش بینی نشده وجود دارد که در نهایت با برنامه ریزی های اقتصادی موثر به حداقل ممکن کاهش می یابد.

شهاب پرور خواه یک فارغ التحصیل بیکار در این باره می گوید : ما نیز امیدواریم که بودجه ریزی به صورتی انجام شود که معضل بیکاری در جامعه حل شود.

بیکاری جوانان ، بزرگترین چالش کشورهای در حال توسعه

تحقیقات نشان می دهد که در آینده بزرگترین چالش کشورهای در حال توسعه همچنان معضل بیکاری جوانان خواهد بود ، به طوری که پیش بینی می شود کشورهای جنوب آسیا ، خاورمیانه ، آفریقای شمالی و نواحی جنوبی صحرای آفریقا ، بدترین وضعیت را در مورد بیکاری جوانان خواهند داشت.

طبق گزارش ماهنامه نشریه کار و جامعه موسسه کار و تامین اجتماعی وزارت کار و امور اجتماعی ، در سال 2003 میلادی بیش از 88 میلیون نفر از جوانان سنین 15 تا 24 سال در این کشورها بیکار بودند.

از آنجایی که جوانان بدون درآمد ، توانایی اداره زندگی خود را ندارند و به همین دلیل مدت زمان بیشتری به والدین خود وابسته می شوند که این فشار برای بسیاری از خانواده ها ، مانعی برای خروج از فقر محسوب می شود، بنابراین بیکاری جوانان باعث طرد اجتماعی آنها از سوی خانواده هایشان می شود.

لازم به ذکر است که طی سالهای 2003 ـ 1993 میزان مشارکت اقتصادی جوانان در نیروی کار به علت افزایش دوران تحصیل صرفنظر از شرکت در بازار کار ، ناامیدی در یافتن شغل 4% کاهش یافت. از سوی دیگر پایین بودن مشارکت اقتصادی جوانان در کشورهای خاورمیانه به طور عام به دلیل پایین بودن میزان مشارکت اقتصادی زنان جوان در بازار کار است.

بیکاری و دانشگاه

در خبرهای امروز از قول رئیس سازمان ملی جوانان آمده بود : 12% از 3 میلیون جوان بیکار را دانش آموختگان مراکز دانشگاهی تشکیل می دهند . وی در مصاحبه ای که در جمع خبرنگاران داشت با طرح مطلب فوق اظهار داشت روند رشد 27 درصدی بیکاری جوانان تناسب میان بیکاران و تحصیلات را از بین برده است .

در ارتباط با بحث بیکاری حرفها و طرح های زیادی مطرح شده است بودجه های هنگفتی صرف اموری که به طرح های اشتغالزایی معروفند می شود اما متاسفانه شاهد رشد فزاینده این معضل و آسیب اجتماعی هستیم من در این فرصت به چند نکته که به نظرم از عوامل بیکاری دانشگاهیان است می پردازم و از دوستان به خصوص آن دسته از عزیزانی که با این مشکل روبرو هستند انتظار دارم با نظراتشان مرا راهنمایی کنند.

1 ـ اول آنکه مطالب مطرح شده از یک واقعیت تلخ است (عجالتاً اصل را روی صحت این آمار می گذاریم) اما نکاتی که می توان به این اطلاعات افزود: چند درصد از شاغلان فارغ التحصیل کشور در مشاغل مرتبط با تحصیلاتشان هستند. درست است که بیکاری صدمات جدی بر وضعیت اقتصادی ، اجتماعی و روانی هر جامعه ای می گذارد اما چه کسی منکر تاثیرات این نوع اشتغال است.

2 ـ مسئله ای که بیش از همه باعث شکل گیری این وضعیت شده است گسست بین یافته های آکادمیک و نهاد اشتغال و کار در جامعه ایرانی است از طرفی آنچه در دانشگاه های ما مطرح می شود عمدتا با توجه به نیازهای کشورهای پیشرفته است و دیگر آنکه نهاد کار در کشور هنوز روند سنتی خود را طی می کند.

3 ـ نکته بعدی وضعیت گزینش در کشور است . آنچه در جامعه ملاحظه می شود این است که معمولا در جذب نیروی متخصص گزینه های زیادی پیش روی صاحبان کار قرار دارد که یکی از آنها تخصص است.

سعیدی یکی دیگر از فارغ التحصیلان رشته اقتصاد و بیکار در این باره می گوید: از بودجه امسال اطلاع چندانی ندارم ، اما می دانم میانگین رشد سرمایه گذاری در 4 سال اول برنامه سوم چندان چشمگیر نبوده است و نتوانسته تمام جمعیت بیکار را در بر گیرد.

اما بر پایه نتایج طرح آمارگیری از ویژگی های اشتغال و بیکاری خانوار مرکز آمار ایران بهار سال 83 ، نرخ بیکاری و مشارکت نیروی کار به ترتیب 4/10% و 2/38% بوده که بهبود قابل ملاحظه ای نسبت به سال گذشته را نشان می دهد.

بر مبنای برآوردهای دولت ، پیش بینی می شود شاخص های اساسی بازار کار در سال 84 بهبود یابد به گونه ای که نرخ مشارکت به 8/39% افزایش پیدا کند و نرخ بیکاری حدود 4/0 کاهش یابد. البته کاهش نرخ بیکاری در سال 84 مستلزم تحقق رشد اقتصادی به میزان 1/7% و رشد بهره وری نیروی کار به میزان 3/1% است.

گسترش سرمایه گذاری جدید توسط بخش غیر دولتی کاهش هزینه های بیکاری و بودجه واقعی استفاده از نیروی کار ، توانمند سازی نیروی کار و استفاده از ظرافت های بازار کار خارجی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نگاهی به معضل بیکاری جوانان 11 ص

دانلود مقاله نگاهی به معضل زنان خیابانی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله نگاهی به معضل زنان خیابانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگاهی به معضل زنان خیابانی


دانلود مقاله نگاهی به معضل زنان خیابانی

    معضلات اجتماعی در هر جامعه ای وجود دارد، و بر اساس نوع فرهنگ حاکم در هر جامعه بعضی معضلات و آسیب های اجتماعی بیشتر خود را نشان می دهد. در کشور ما هم به دلیل بافت فرهنگ مذهبی برخی معضلات اجتماعی حتی اگر در حد کمی وجود داشته باشد خود نمایی می کند.یکی از این معضلات زنان خیابانی است که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی-اسلامی مردم ما ندارد لذا بروز این معضل حتی در حد محدود برای آحاد جامعه قابل قبول نیست و وجهه زننده و نامناسبی را از جامعه به نمایش می گذارد که بر طرف کردن آن را ضروری می سازد.به دلیل اینکه حل بسیاری از مسائل و مشکلات جامعه از طریق نهادها و سازمان های مرتبط صورت می گیرد هر کس نمی تواند در این خصوص راهکار ارائه دهد.مهمترین اصل در بررسی معضلات و آسیب های اجتماعی ریشه یابی آن در اقشار مختلف اجتماع است. در گذشته بیشتر مشکلات اجتماعی به وسیله مراکز خیریه و انجمن های مردمی حل می شد ولی امروزه مسئولیت این امر بر دوش بهزیستی و سازمان های ذیربط نهاده شده است. علاج قبل از واقعه بهترین راه حل برای مبارزه با آسیب های اجتماعی مخصوصا پدیده زشت زنان خیابانی در جامعه است و این روش باید سرلوحه بررسی معضلات اجتماعی باشد.

عوامل متعدد و متنوع

گرایش زنان خیابانی به رفتارهای ناهنجار اجتماعی در جامعه دارای دلایل مختلفی است.عده ای از این افراد به دنبال عادت زشت، هوس رانی و بی بندوباری به این اقدام دست می زنند، انگیزه بخشی از این افراد هم مشکلات اقتصادی و عده ای دیگر عدم تعادلات روحی و روانی است.برخی از زنان خیابانی خود را در مقام مقایسه با افراد متمکن جامعه قرار می دهند و به دنبال زیاده خواهی های خود از هر اقدامی برای داشتن امکانات بیشتر رفاهی دریغ نمی کنند.باید الگوهای زندگی متوسط و آبرومند در جامعه تعریف شود و حداقل امکانات برای مردم فراهم شود تا بهانه آن دسته از افرادی که به دلیل مسائل مالی به این کار روی می آورند، از بین برود.بسیاری بر این اعتقادند بهترین راه حل برای بررسی پدیده زنان خیابانی ایجاد اشتغال و کسب درآمد از طریق راه های مشروع و متعارف است.باید نهادها و سازمان های مرتبط با آسیب های اجتماعی خود را با مسائل و مشکلات این افراد درگیر کنند تا بتوانند از گرایش افراد بیشتر به این گونه کارهای ضد اخلاقی جلوگیری کنند.یک کارشناس درباره مسائل زنان خیابانی می گوید:” رسیدگی به مسائل و مشکلات زنان خیابانی از ابعاد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی و پیگیری است.هر گونه اقدام در زمینه برخورد با زنان خیابانی نیازمند داشتن برنامه های کارشناسی شده است و تنها با اظهار نظر نمی توان در این خصوص اقدام کرد.شاید برخی از اقدامات قهرآمیز قضائی برای مدت کوتاهی بتواند راه حل مقابله با این پدیده باشد ولی به طور یقین نمی تواند نتیجه ای پایدار و ماندگار داشته باشد.شورای اجتماعی کشور می تواند با جدیت بیشتری وضعیت زنان خیابانی را مورد ارزیابی و رسیدگی قرار دهد.اینکه مسائل اقتصادی و مسائل فرهنگی چقدر در پیدایش زنان خیابانی موثر است نیازمند ارزیابی دقیق و طولانی مدت دارد و این موضوع در مدت زمان کوتاه قابل بررسی نیست. ارائه راه حل های مناسب و ماندگار در زمینه رسیدگی به آسیب هایی اجتماعی بخصوص پدیده زنان خیابانی نیازمند داشتن دیدگاه های اساتید و صاحب نظران جامعه شناسی است”.

فقر بهانه معقولی نیست

کارشناسان بر این عقیده اند که طرح عامل فقر به عنوان ریشه معضل زنان خیابانی معقولانه نیست.غلامحسین مسعودی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره مسائل و مشکلات زنان خیابانی می گوید:”وجود برخی پدیده ها، همچون زنان خیابانی در جامعه اسلامی بسیار تاسف بار است که البته این امر نیازمند توجه همگان به این نکته است.رسیدگی به وضعیت این افراد و بررسی علل گرایش برخی از زنان به خیابان و رها شدن از کانون خانواده نیازمند همکاری توام دولت و مجلس است. پیدایش زنان خیابانی تنها به دلیل داشتن مشکلات مالی و اقتصادی توجیه پذیر نیست چرا که افراد بسیاری در فقر زندگی می کنند ولی حاضر به تن فروشی نیستند. اولین اقدام برای مقابله با پدیده زنان خیابانی بررسی کارشناسانه علت های گرایش افراد به این مقوله به عنوان منبع کسب درآمد و تامین مخارج زندگی است. شناسایی و دستگیری زنان خیابانی راه حل پایان دادن به این موضوع نیست؛ باید راه های نفوذ ورود افراد به این گونه جرایم شناسایی و بسته شود”.فاطمه زعفرانی بهروز مشاور امور بانوان سازمان هلال احمر درباره مسائل و مشکلات زنان خیابانی می گوید:” کمبود امکانات، فقر و نداری بهانه معقولی برای گرایش برخی زنان به خیابانی شدن نیست.خیلی از زنان سرپرست خانوار با انجام کارهای خدماتی سطح پایین مخارج زندگی خود و فرزندانشان را تامین می کنند بدون اینکه به کارهای غیر اخلاقی روی آورند”.

شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهی به معضل زنان خیابانی

اقدام پژوهی چگونه توانستم جلوی معضل تعطیلات زود هنگام ..را در نیمه دوم اسفند(تعطیلات نوروزی ) را بگیرم

اختصاصی از رزفایل اقدام پژوهی چگونه توانستم جلوی معضل تعطیلات زود هنگام ..را در نیمه دوم اسفند(تعطیلات نوروزی ) را بگیرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی چگونه توانستم جلوی معضل تعطیلات زود هنگام ..را در نیمه دوم اسفند(تعطیلات نوروزی ) را بگیرم


اقدام پژوهی چگونه توانستم   جلوی معضل تعطیلات زود هنگام ..را در نیمه دوم اسفند(تعطیلات نوروزی ) را بگیرم

 

 

 

 

 

 

 

فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:32

چکیده

در کشور ما از سال‌های دور بنا بر تمدن کهن عید باستانی نوروز جشن گرفته می‌‌شود و تا روز سیزدهم این جشن ادامه دارد و طبیعتاً برای این مراسم طولانی از حدود اواخر بهمن ماه فضای جامعه متحول می‌شود و اکثر کارها و مسایل روزمره تحت‌الشعاع آمدن بهار قرار می‌گیرد و کارهای اقتصادی از روال خود خارج می‌شود، حال و هوای عید در دانش‌آموزان اثر می‌گذارد و آن ها هم خود را برای این مراسم طولانی مدت آماده می‌کند.درست از همین زمان نحوه آموزش و تدریس دبیر نیز به ناچار تغییر می‌کند.

دانش‌آموزان خوشحال از حلول سال جدید به استقبال آن می‌شتابند اما کار تنها به استقبال ختم نمی‌‌شود بلکه تعطیلات توسط جمعی از دوستان بدرقه نیز می‌شود و آمارها نشان می‌دهند بیشترین غایبین متعلق به روزهای آغازین و واپسین سال است که در بسیاری از مواقع به علت کثرت غایبین کلاس درس را به تعطیلی می‌کشانندبنا بر این معضل تعطیلات و به چالش کشیده شدن آموزشگاه و فضای آموزشی بوجود می آید.

به نظر بنده در کشوری که مزین به نام اسلام است بهتر است که مروری بر آثار تعطیلات طولانی بر آموزش داشته باشیم اگر تعطیلات کم بود و یا حداقل پایان سال تحصیلی با امتحانات جدی ختم می‌شد شاید عادت خواب و استراحت دانش آموزان بهم نمی‌ریخت و تحمل کلاس برای آن ها اینقدر مشکل نبود و اینهمه بی‌انگیزه در کلاس حاضر نمی‌شد. بجاست مسئولین محترم چاره‌ای بر این معضل آموزشی بیاندیشند که چگونه می‌توان تعطیلات نوروزی و همچنین تعطیلات زود هنگام و خود سرانه مدارس را کاهش داد.

اینجانب شهرستان بنا بر تجربه ای که از سال های قبل داشتم تصمیم گرفتم معضل تعطیلات زود هنگام را حل نموده و گامی نو در پیشبرد اهداف آموزش و پرورش و سند تحول بنیادین بردارم.

 

 

مقدمه

معمولا ترم دوم هر سال تحصیلی نسبت به ترم اول کوتاه تر وکم اثر تر است. و معمولا از 20 اسفند تا 20 فروردین فعالیت قابل ذکری انجام نمی شود وجالبتر اینکه با گذشت سالیان سال برنامه ای برای رهایی از این مشکل تهیه نشده است!

تصور عید برای دانش آموزان یعنی استراحت و تفریح اعم از پارک، سینما، تماشای تلویزیون و غیره. او که احساس می‌کند تمامی همکلاسی‌هایش هم اینک اوقات بسیار خوش و مفرحی را.جهت فرار از درس و آموزش در دوران تعطیلات بنای کج خلقی را با خانواده می‌گذارد و غافل از اینکه این وضعیت در بسیاری از خانواده‌ها تکرار می‌شود پس از سپری شدن تعطیلات رسمی و غیررسمی دانش آموز راهی مدرسه می‌شود.عادت به حل تمرین و حفظ نکات برای او سخت می شود به طوری که شاید سخت‌ترین زمان کلاسداری و تدریس را بتوان روزهای بعد از عید دانست. دبیر از یک طرف امتحانات را نزدیک می‌بیند و از یک طرف دانش آموزان بی‌انگیزه را می‌بیند.

پس از سپری شدن تعطیلات رسمی و غیررسمی دانش‌آموزان راهی مدرسه می‌شوند.باید بعد از تعطیلات رسمی و خودسرانه که مجموعا از بیست روز هم تجاوز می کند، باید به آنها حق بدهیم که چگونه باید بعد از ۱۵ روز استراحت صبح زود از رختخواب جدا شوند و خود را برای آموزش مهیا کنند؟ او که عادت کرده بود تا پاسی از شب بیدار بماند و تا پاسی از روز بخوابد و این برنامه دو هفته‌ برای او تکرار شده بود.

حالا پس از این همه دوری از درس و مشق و مدرسه عادت به حل تمرین و حفظ نکات برای او چه سخت شده است؟ گویی سوادش در سال قبل جا مانده است شاید هم حوصله‌اش را در سال جدید فراموش کرده است با خود بیاورد! بیچاره دبیر که علاوه بر درس جدید باید به او کمک کند تا درس‌های قبلی را هم به یاد بیاورد و در یک کلام این چند روز هر چقدر هم که خوش بگذرد بعد از تعطیلات به سختی می‌گذرد و شاید سخت‌ترین زمان کلاس‌داری و تدریس را بتوان روزهای بعد از عید دانست، دبیر از یکطرف امتحانات را نزدیک می‌بیند و از یکطرف دانش‌آموزان بی‌حال و بی‌انگیزه را می‌بیند.

اگر تعطیلات کم بود یا حداقل پایان سال با امتحانات جدی همراه بود شاید عادت خواب و استراحت او بهم نمی‌ریخت و تحمل کلاس برای او اینقدر مشکل نبود و این همه بی‌انگیزه در کلاس درس حاضر نمی‌شد.در کشوری که با نام دینی مزین است که از نگاه پیشوایان و کتاب آسمانی‌اش کار و تلاش یکی از برترین عبادات است آیا بهتر نیست تعاملی بر تعطیلات طولانی داشته باشیم؟شاید برای شروع اقتصاد مقاومتی باید در کمیت و کیفیت روزهای تعطیل کمی بیشتر تأمل کنیم؟

بیان مسئله

معظل تعطیلات زودهنگام مدارس بخصوص هنرستان ها در نیمه دوم اسفند ماه نزدیک عید نوروز اثرات منفی بر آموزش و پرورش داشته و سالیان سال است که ادامه داشته است. و ضرر و زیان های جبران ناپذیری بر آموزش و پرورش و بیت المال داشته است.در واقع تعطیلی زودتر از موعد مدارس، رسمی است که در چند سال اخیر باب شده است و اگر امروز مدارس این چنین در روزهای آخر سال تق و لق می شود نشاندهنده نوعی فرهنگ است که میل به بی اعتنایی به تقویم، روزهای رسمی و کار و تلاش دارد که با زبان بی زبانی، بحرانی در کمین را روایت می کند.

تجربه نشان داده در پس برخوردهای منفعلانه مدیران آموزش و پرورش درباره تعطیلی خودسرانه در ایام قبل از عید نوروز، کمتر مدیری از برخورد اداری و قانونی نگران است که این جای تامل دارد.در واقع اگر سیستم اطلاع رسانی و بازرسی در اداره کل آموزش و پرورش به صورت کارآمد و موثری عمل نماید و اگر با توجه به پیش بینی ها اطلاعیه هایی از سوی روابط عمومی منتشر شود و بازرسی نیز در این خصوص صورت بگیرد مدیران مدارس بسیار مسئولانه تر و با جدیت بیشتری در مقابل دانش آموزان و همکارانی که قصد تعطیل کردن زود هنگام مدرسه را دارند می ایستند. اما با وجود این مشکل اکثرخانواده ها از این وضع راضی اند و خوشحال هستند که با تعطیل شدن فرزند، دیگر دغدغه محصل بودن او و معطل گذاشتن برنامه سفر را ندارند.

دانش آموزان هم که به قاعده، خوشحال تر از خانواده هستند. در این میان می ماند یک تقویم رسمی که ملاک عمل بسیاری از مدارس نیست و یک موضع رسمی از سوی وزارتخانه که تعداد کمی از مدارس جدی اش می گیرند.

خدشه ای که به تعطیلی زودهنگام مدارس وارد است از همین ناحیه رواست، چون نه تقویم و نه موضع رسمی وزیر و وزارتخانه آن قدرکم وزن نیست که به آن بی توجهی شود اما بسیاری از مدارس این چنین می کنند و استقبال خانواده ها از تعطیلات بیشتر نیز به آن دامن می زند.

نتیجه این که سال تحصیلی دانش آموزان از یک سو به واسطه تعطیلات رسمی، از سوی دیگر به علت تعطیلی پنجشنبه ها و از دیگر سو به واسطه تعطیلاتی که خودسرانه برای خود تعیین می کنند، کوچک و کوچک تر می شود و شکی نیست که دایره روزهای آموزشی دانش آموزان به این واسطه تنگ و تنگ تر می شود.


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی چگونه توانستم جلوی معضل تعطیلات زود هنگام ..را در نیمه دوم اسفند(تعطیلات نوروزی ) را بگیرم

تحقیق در موردنگاهی به معضل بیکاری جوانان

اختصاصی از رزفایل تحقیق در موردنگاهی به معضل بیکاری جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردنگاهی به معضل بیکاری جوانان


تحقیق در موردنگاهی به معضل بیکاری جوانان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

 

فهرست مطالب

 

 

بیکاری و دانشگاه

اوقات فراغت جوانان

اشتغال و بیکاری جوانان

حقوق و مشارکت جوانان

بهداشت و سلامت جوانان

ازدواج و طلاق جوانان

مهاجرت

نگاهی به معضل بیکاری جوانان

بیکاری از جمله معضلات دردناکی است که جامعه جوان کشور بیش از پیش با آن روبروست . هجوم بیکاران برای پیوستن به بدنه دولت و فقدان ارائه امکانات سرمایه گذاری سازماندهی شده برای ایجاد اشتغال از جمله مسائلی است که کمتر در بودجه ریزی به آن توجه می شود در این راستا ارائه آمارهایی در مورد میزان بیکاری در کشور حائز اهمیت است. با وجود خدمات انکار نشدنی دولت خاتمی در بحث مربوط به اشتغال ، هنوز هم به نظر              می رسد که برنامه های محدودی برای حل این مشکل وجود دارد.

یکی از آثار اقتصادی ناشی از اجرای بودجه 84 این است که بیکاری جوانان از جامعه ریشه کن خواهد شد یا حداقل بر آمار بیکاری جوانان افزوده نخواهد شد ؟

به نظر می رسد که مطرح کردن بحث ریشه کنی به لحاظ واقعیت ، کمتر‌ عینی باشد. در پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیز درصد اندکی از میزان بیکاری به صورت پیش بینی نشده وجود دارد که در نهایت با برنامه ریزی های اقتصادی موثر به حداقل ممکن کاهش می یابد.

شهاب پرور خواه یک فارغ التحصیل بیکار در این باره می گوید : ما نیز امیدواریم که بودجه ریزی به صورتی انجام شود که معضل بیکاری در جامعه حل شود.

 

 

 

بیکاری جوانان ، بزرگترین چالش کشورهای در حال توسعه

تحقیقات نشان می دهد که در آینده بزرگترین چالش کشورهای در حال توسعه همچنان معضل بیکاری جوانان خواهد بود ، به طوری که پیش بینی می شود کشورهای جنوب آسیا ، خاورمیانه ، آفریقای شمالی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردنگاهی به معضل بیکاری جوانان

دانلود مقاله بررسی معضل اعتیاد از دیدگاه اجتماعی و حقوقی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی معضل اعتیاد از دیدگاه اجتماعی و حقوقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اعتیاد به مواد مخدر، مشکل اجتماعی است که اکثر جوامع به آن مبتلا هستند. اطلاعات و آمار جدیدی که درباره موضوع مواد مخدر و اعتیاد در جامعه ما منتشر می شود، حاکی از مسأله بودن این پدیده اجتماعی است. دبیر جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران در گزارشی اعلام کرده است سالانه ۵ درصد به جمع معتادان کشور افزوده می شود، در حالی که سازمان بهزیستی کشور تنها توان مداوای ۲ درصد معتادان را دارد. بر اساس گزارش سمینار پیشگیری از اعتیاد در تابستان ۱۳۸۰و ۷۰ درصد معتادان ایران متأهل هستند و علاوه بر این روزانه ۶۰۰ نفر در رابطه با مواد مخدر در کشور دستگیر می شوند و ماهانه ۱۰۰نفر به دلیل سوء مصرف مواد مخدر می میرند. بنا به گزارش روابط عمومی سازمان بهزیستی هر روز ۵۰۰ نفر از جوانان کشور معتاد می شوند و بررسی به عمل آمده نشان داده که جمعیت معتادان در ایران هر ۱۰ سال ۲ برابر می شود و خسارت های ناشی از اعتیاد سالانه بیش از ۱۵ هزار میلیارد ریال می رسد(بهادران، ۱۳۸۰ :۷). رئیس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی گفته است که در سال ۱۳۸۱ بیش از ۱۳۰ تن مواد مخدر در کشور کشف شده است و نسبت به سال گذشته ۳/۱۶ درصد میزان کشفیات رشد داشته است. جانشین مرکز مبارزه با مواد مخدر کشور اعلام کرده است که به طور متوسط روزانه دو تن انواع مواد مخدر در کشور مصرف می شود. وی می گوید: آمارهای به دست آمده نشان می دهد، هم اکنون ۳ درصد نوجوانان کشور به مواد مخدر اعتیاد دارند.

تعریف اعتیاد به مواد مخدر
سازمان بهداشت جهانی اعتیاد را به طور متناوب یا مزمن حالتی می داند مضر جهت فرد و اجتماع که به وسیله مصرف مستمر ماده تخدیرکننده چه طبیعی، چه مصنوعی ایجاد می گردد و خواص آن عبارتند از:
۱- میل و احتیاج به مصرف ماده مخدر و تهیه آن به هر صورت و عنوان، ۲-گرایش جهت اضافه نمودن آن هر روز بیشتر، ۳- انقیاد روانی و گاهی جسمی در نتیجه استعمال مواد مخدر. اعتیاد به مواد مخدر، حالت وابستگی یا عادت مرضی در به کار بردن مواد سمی تحریک کننده یا آرام بخش دستگاه عصبی که به صورتی مطبوع حس درونی و وضع عاطفی را تغییر می دهد. این وضع با اعتیاد تدریجی و حالت نیاز دردناکی که بر اثر نبودن مواد سمی بروز می کند، مشخص می شود(نیر، ۱۳۷۲: ۳۲)
دراین نوشتار به دنبال پاسخی برای این سؤالات هستیم؛ علل و عوامل مؤثر در اعتیاد به مواد مخدر در بین افراد کدام است؟ کدام یک از نظریه های جامعه شناسی انحرافات، بیشتر می تواند معضل اعتیاد را تبیین کند؟ و در نهایت راه حل های پیشگیری از اعتیاد کدام است؟
جامعه شناس در پی کشف علل و عوامل اجتماعی موثر بر جرم و عمدتاً شرایط اکتسابی در محیط است. اعتیاد دلایل متعددی دارد. شرایط اعتیاد در هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است. و به شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی و شخصیت جامعه و فرد مربوط می شود.(نیر، ۱۳۷۲: ۳۶).
از دیدگاه جامعه شناختی، آنچه مهمتر از عوامل فردی در گرایش به اعتیاد به مواد مخدر می باشد، عوامل اجتماعی- فرهنگی است. جامعه شناسان علل ارتکاب جرم را در وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی دانسته، معتقدند که هیچکس بالفطره مجرم و بزهکار نیست. از این جهت فرد را مقصر نمی دانند و می گویند اوضاع اقتصادی و شرایط نامساعد اجتماعی عامل ارتکاب جرم است.
تحقیقات نشان می دهد که اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد می شوند و پرورش می یابند، تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور می شود. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه، بیکاری، از بین رفتن و جابه جایی ارزشهای جامعه، رشد بی قواره صنعت؛ اگر در جامعه ای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از این ثروت عادلانه توزیع نگردد و از طرف دیگر در آن جامعه برای تفریح، شادی و گذران اوقات فراغت و بیکاری جوانان از طرف دولت برنامه ریزیهای اجتماعی نشده باشد و رشد صنعت و شهرنشینی، شکاف طبقاتی را زیاد کند، همه این عوامل، باعث گرایش به انحرافات از جمله اعتیاد خواهد شد. (فرجاد، ۱۳۷۱: ۱۵۵).
نظریه های روان شناسی و نظریه های جامعه شناسی انحرافات از قبیل نظریه کنش اجتماعی و آنومی پارسونز، نظریه های رادیکال مارکسسیت ها درباره انحرافات اجتماعی، نظریه های خرده فرهنگی کوهن، میلر، نظریه های کنترل اجتماعی، نظریه جنسیت، نظریه برچسب زنی و... می تواند معضل اعتیاد را تبیین نماید. از آنجایی که در این نوشتار بیشتر به شرایط و فشارهای ساختاری در جامعه تأکید شده است، از نظریه آنومی مرتن و نظریه برچسب زنی لمرت و بیکر استفاده شده است. مرتن با رویکرد کارکرد گرایانه و با الهام از اندیشه های دورکیم به دنبال راه حلی جامعه شناسانه برای انحرافات اجتماعی جامعه آمریکایی نیمه اول قرن بیستم بود.
مرتن معتقد است که این شرایط ساختی است که علت ریشه ای انحرافات اجتماعی است. از نظر مرتن در هر جامعه دو ساخت اساسی وجود دارد که میان آنها در درون یک نظام اجتماعی روابطی کارکردی وجود دارد. این دو ساخت اساسی یکی اهداف نهادی شده و دیگری وسایل نهادی شده است.
اهداف نهادی شده عبارتست از تعاریف نهادی شده درباره ارزشها و امور مطلوب و وسایل نهادی شده عبارت از شیوه های استاندارد شده کنش برای نیل به اهداف و یا هنجارهای مقرری که برای وصول به اهداف نهادی شده وضع شده اند(اسکیدمور، ۱۳۷۲: ۱۶۰- ۱۵۹).
در هر جامعه ای در پرتو ارزشها و اصول اساسی آن جامعه یک شخصیت آرمانی تعریف می شود و در قله آرزوها و تمنیات افراد آن جامعه قرار می گیرد. از طریق ابزارهای مختلف جامعه پذیری، آموزش و پرورش، رسانه ها، این شخصیت آرمانی در منظر عمومی تبلیغ شده و افراد به آن خوانده می شوند. مثلاً رسیدن فرد به اوج موفقیت مادی و شخصیتی که در بالاترین مراتب پایگاه اقتصادی، اجتماعی است، همان هدف نهادی شده مرتن در جامعه آمریکایی عصر او محسوب می شود(معیدفر، ۱۳۷۹: ۳۲).
در هر حال مرتن یکپارچگی و انسجام را حالتی در یک نظام اجتماعی یا جامعه تعریف می کند که میان این دو ساخت اساسی یعنی اهداف و وسایل نهادی شده تعادل برقرار باشد. اما از نظر مرتن یک جامعه یا نظام اجتماعی می تواند در حالت سوءیکپارچگی بسر برد. سوءیکپارچگی وضعیتی است که در آن تعادل ساختاری در تهدید قرار گرفته باشد. وضعیتی که در آن تأکید بر وسایل نهادی شده کمتر از تأکید بر اهداف نهادی شده باشد، در چنین وضعیتی چهار الگوی رفتار انحرافی را می توان در جامعه پیش بینی کرد. از نظر مرتن همه این شیوه ها غیرقانونی شناخته شده و شیوه های انطباق فردی نام می گیرند که جایگزین شیوه های انطباق جمعی شده یا به آن اضافه می شوند. این چهار شیوه انطباق فردی عبارتند از نوآوری (innovation )مناسک گرایی (ritualism) انزواطلبی (ritreatment) و شورش (rebellion).
۱- نوآوری:
شیوه انطباق فردی است که در آن افراد اهداف نهادی شده را تعقیب می کنند اما نه به اتکا هنجارها و مقررات و وسایل نهادی شده جامعه، بلکه با خلق و ابداع شیوه های غیرهنجاری و خلاف قانون و عرف اجتماعی. مثلاً در جامعه ما انواع شیوه های کسب و کار غیر قانونی مثل کوپن فروشی، ارزفروشی، مسافرکشی، بساط اندازی و نیز قاچاق کالا، احتکار و بسیاری دیگر از مشاغل در زمره شیوه های انطباق فردی از نوع نوآورانه یا بدعت گذارانه است(معیدفر، ۱۳۷۹: ۳۵).
۲- مناسک گرایی:
شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به خاطر مأیوس شدن از اهداف نهادی شده آنها را فراموش کرده یا از آنها غفلت می ورزند و در مقابل با تأکید یک سویه بر وسایل نهادی شده مانع تحقق موفقیت سایر اقشار اجتماعی نیز می شوند. این افراد معمولاً در سازمانها و نهادهای اجرایی کار می کنند.

 

۳- انزواطلبی:
شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به دلیل ناموفق بودن خود در دسترسی به اهداف اجتماعی سعی کرده اند که خود را از جامعه دور نگه دارند تا هم از اهداف و هم از وسایل نهادی شده غفلت پیدا کنند. این افراد احتمالاً بارها در صدد بوده اند که به شیوه های مختلف هنجاری و غیرهنجاری به سوی اهداف اجتماعی حرکت کنند، اما عدم توفیق مکرر آنها باعث شده تا سرخویش پیش گرفته و خود را از مسیر تبلیغ اهداف و وسایل نهادی شده دور کنند. کسانی که در مسیر اعتیاد به مواد مخدر قرار گرفته و با مصرف بی رویه مشروبات الکلی، تریاک، هروئین و اقسام مواد مخدر سعی دارند حواس و قوای دراکه خود را نسبت به بوق های تبلیغاتی جامعه از کار بیندازند و بدین وسیله آرامش خیال پیدا کنند.
۴- شورش:
شیوه انطباق فردی است که در آن ضمن آنکه افراد اهداف و وسایل نهادی شده جامعه را برای موفقیت های فردی و اجتماعی خود و دیگران کافی نمی دانند، درصدد برمی آیند تا در مقابل آن از طریق خشونت باری، قیام کنند. این افراد چیزهای جدید و تأیید نشده ای را جایگزین آنها می سازند. مثلاً طغیانگر ممکن است حرفه تجارت و سرمایه داری را به عنوان راه رسیدن به ثروت شخصی رد کند و در عوض هدف برابری اجتماعی و راه رسیدن به آن را از طریق انقلاب برگزینند (رابرتسون، ۱۳۷۷:۱۷۴).
(نظریه مرتن درباره نوع شناسی انحرافات ، جدول یک)
نظریه دیگری که در چارچوب آن می توان مسأله اعتیاد و انحرافات را توضیح داد، نظریه برچسب زنی لمرت و بکر است. برطبق این نظریه، انحراف به عنوان فرایندی توجیه می شود که توسط آن برخی مردم موفق می شوند برخی دیگر را منحرف تعریف کنند. این نظریه بر نسبی بودن انحراف تأکید دارد و ادعا می کند که یک شخص یا یک عمل زمانی انحرافی می شود که «برچسب» انحراف توسط دیگران بر آن زده شده باشد. طرفداران این نظریه عمدتاً ادوین لمرت (۱۹۵۱ و ۱۹۶۷) و هوارد بکر (۱۹۶۳) خاطرنشان می سازند که هر کس زمانی در زندگی خود به نوعی رفتار انحرافی دست زده است. اکثر این گونه رفتارها در مقوله انحراف اولیه قرار می گیرد. یعنی نوعی ناهمنوایی که موقتی است و از روی کنجکاوی و آزمایشی عمل شده و به سادگی قابل اختفاء می باشد. یک انحراف اولیه ممکن است کسی باشد که یک داروی غیرمجاز یا قاچاق را امتحان می کند که «ببیند چطور است». این گونه رفتارها ممکن است مورد توجه قرار نگیرد و نه خود افراد فوق و نه دیگران آنها را منحرف ندانند. چنانچه اعمال انحرافی آنان توسط افراد مهم دیگری مانند دوستان، والدین، کارفرمایان، مقامات مدرسه یا حتی پلیس و دادگاه علنی و آشکار گردد، خطاکار در این صورت با این واقعه طوری روبه رو می شود که به گفته هارولد فینگل (۱۹۵۶) «مراسم بی آبرویی» نامیده می شود. در این مراسم شخص، محکوم به عمل انحرافی می شود، سرزنش و یا شاید مجازات می گردد و مجبور می شود که به برتری اخلاقی محکوم کنندگان اعتراف نماید. از همه مهمتر شخص اکنون برچسب «بدکاره»، «غیرعادی»، «کلاهبردار» و «معتاد به مواد مخدر» را از دیگران دریافت می دارد. بقیه مردم نیز پس از این با خطاکار برحسب همین برچسبها واکنش نشان می دهند. در نتیجه شخص آگاهانه یا ناآگاهانه این برچسب را می پذیرد و تصویری جدید از خود می سازد و به رفتار مناسب با آن شروع می کند. اکنون رفتار شکل انحراف ثانویه پیدا می کند یعنی ناهمنوایی مداوم توسط کسی که برچسب انحراف را قبول کرده است (همان: ۱۷۸).
تبیین مسأله اعتیاد به مواد مخدر در جامعه ما با توجه به نظریه های آنومی و برچسب زنی
در جامعه فعلی ایران، ما شاهد جابجایی و تغییر ارزشها از سنتی و مذهبی به سمت ارزشهای مادی و مدرن هستیم. به ویژه اقداماتی که بعد از سال ۱۳۶۸ بالاخص در زمینه اقتصاد و آموزش انجام گرفته، موجب افزایش نابرابری گشته و در نتیجه آن (به علت گسترش فقر) ثروت در جامعه با ارزش شده است. علاوه بر این نمایش ثروت و نیازآفرینی از طریق تبلیغات رسانه های جمعی، فرایند با ارزش شدن ثروت تغییر نظام ارزشی جامعه را تشدید می نماید. این امر دارای پیامدهایی از قبیل ارزش شدن ثروت و تبدیل نظام طبقاتی به ارزش و حقوق اجتماعی بیشتر ثروتمندان است که از یک طرف برای یک نظام اجتماعی بسیار سالم خطرناک است و از طرف دیگر خود عامل و محرکی است برای با ارزش شدن باز هم بیشتر ثروت در جامعه. از این رو نه فقط فرد فرد انسانها، بلکه کل نظام اجتماعی دچار بی تعادلی و آشفتگی و نابسامانی می گردد که خود باعث کاهش انسجام اجتماعی، تغییر گروه مرجع، افزایش انحرافات و... می گردد (رفیع پور، ۱۳۷۷، ۲۲۴ و ۲۶۵). پس می بینیم در جامعه بر اهدافی تأکید می شود چه به صورت خودآگاه و چه ناخودآگاه که وسایل دستیابی به آن اهداف فراهم نیست. هدف کسب ثروت و رفاهمندی افراد است اما وسایل مشروع و قانونی رسیدن به این در جامعه فراهم نیست، بر این اساس جامعه فعلی در یک حالت نابسامانی و سوء یکپارچگی بسر می برد. بنابراین بستر برای رفتارهای انحرافی آماده است. افرادی که در راه کسب ثروت (هدف جامعه) بارها و بارها با شکست مواجه می شوند و ناکام می مانند برای جبران این ناکامی به مواد تسکین دهنده روی می آورند و تشکیل گروه معتادان را در جامعه می دهند. بنابراین مقصر فرد نیست بلکه مقصر شرایط نابسامان اقتصادی و اجتماعی جامعه است. از دیدگاه کارکردگرایی مرتن، اعتیاد جرم نیست بلکه اعتیاد بیماری اجتماعی می باشد و باید به این واقعیت توجه نمود که بیماریهای روحی نیز مانند بیماری های جسمی مسری هستند و اگر از ابتدای وقوع جرم، به فکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نیفتند، ممکن است به دیگران نیز سرایت کند. افرادی که در آغاز مرتکب جرایمی می شوند، طبیعی است که نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی جامعه تطبیق دهند. این عدم هماهنگی از نابسامانی اوضاع اجتماعی و اقتصادی و تربیتی آنها ناشی می شود و یا ممکن است از عدم تعادل و عدم هماهنگی بین اهداف و وسایل نهادی شده در جامعه.
از دیگر سو، از آنجایی که، در جامعه ما، طرز تلقی و نگاه عموم افراد و دولتمردان به اعتیاد به عنوان یک مسئله شخصی و فردی مطرح بوده و نه مسئله ای اجتماعی و مردم به افراد معتاد با حالتی ترحم انگیز می نگرند و آنها را بیماران اجتماعی نمی دانند، بلکه آنها را در ردیف مجرمان مورد سرزنش و نفرت قرار می دهند و مجازات می کنند. براساس نظریه برچسب زنی، بیماران اجتماعی مبتلا به مواد مخدر را برچسب «معتاد به مواد مخدر» می زنند و از خود طرد می کنند و شخص معتاد در یک عزلت و انزوا قرار می گیرد و به برتری اخلاقی دیگران غیرمعتاد رأی می دهند. اینچنین است که با توجه به در نظر گرفتن شدید ترین مجازاتها برای تولید و مصرف مواد مخدر هر ساله بر تعداد معتادان افزوده می شود و جامعه هر روز با فقر نیروی انسانی کارآمد و سازنده بیشتر مواجه می شود.

 

بررسی اعتیاد از دیدگاه حقوقی :
درخصوص افرادی که از نظر اجتماعی رفتار آن‌ها نابهنجار جلوه می‌کند یا از دید قانون‌گذار مجرم تلقی می‌شوند، ممکن است این تصور در جامعه یا ذهن قانون‌گذار ایجاد شود که افراد مزبور باید مشمول مقررات محدودکنندة سخت‌تری از نظر حقوق بشری قرار گیرند. ولی باید بر این تصور خط بطلان کشید؛ چون درباب افرادی که در معرض این نوع طرز تلقی قرار دارند، هرچند جامعه از یک طرف حق اعمال اقدامات محدودکنندة حقوق آن‌ها را داشته باشد، ولی از طرف دیگر تکلیف دارد که آن‌ها را، تا حد امکان، از حقوق بشری محروم نکند. یک دست از این افراد، اشخاصی هستند که جامعه به آن‌ها برچسب اعتیاد می‌زند. این برچسب، صرف نظر از محدودیت‌هایی که قانون‌گذار تحمیل می‌کند، با توجه به نگرش منفی جامعه به این افراد، فی‌نفسه محدودکننده است. و وقتی که تضییقات قانونی بر آن اضافه می‌شود محدودیت‌ها مضاعف می‌شوند. در این مقاله در مقام بررسی این نکته هستیم که آیا قانون‌گذار حق دارد در مقام مقابله با این دسته از افراد جامعه آن‌ها را از حقوق بشریشان محروم کند؟ آیا اساساً قانون‌گذار ایرانی برای این دسته از افراد حقوق بشری قائل است؟ چه مقدار؟ و اگر قائل نیست علت آن چیست؟ و یا این‌که این اقدام قانون‌گذار اساساً مخالفتی با مقررات حقوق بشری ندارد؟
در بررسی تاریخ، بشری را نمی توان یافت که با مسائل مربوط به مواد مخدر دست به گریبان نبوده و شاید بتوان گفت مواد مخدر همزاد با بشر در این جهان یافت شده و تا زمانی که انسان در این عرصه وجود دارد آن نیز پا بر جاست. مسائل مربوط به مواد مخدر تازگی نداشته و اثرات آن نیز همواره در سرنوشت ملتها و اقوام قابل جستجو است. در کتب تاریخی ایران و حتی در کتاب قانون ابن سینا از اثرات این مواد نامبرده شده است. اما بیشتر گزارشات در مورد مواد مخدرمربوط به زمان صفویه و سپس قاجاریه تا عصر کنونی است همراه با فراز و نشیبهای این دوران که اشاعه مصرف مواد افیونی مورد توجه بوده است. قوانین یکصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نیز یافت میشود.
در زمان ما مسئله مواد مخدر شکل مخاطره آمیز و کاملا پیچیده ای به خود گرفته و در عین حال گسترش جهانی یافته است. اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر زیانهای جدی و خطرناک جسمی از قبیل ابتلا به بیماریهای عفونی واگیردار همچون ایدز - هپاتیت - سل- عوارض و مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی ازقبیل افزایش جرمهای مرتبط با مواد مخدر همچون جنایت و سرقت، فقر و تکدی گری و هدر رفتن سرمایه های کلان مادی کشورها را بدنبال داشته است. کشور ما دارای جمعیتی جوان است. بیش از 50%جمعیت کشور درسنین زیر 20 سال بوده و 62% از این جمعیت در شهرها ساکن بوده و از هر چهار نفر ایرانی یک نفر در معرض مهاجرت قرار دارد. موقعیت استراتژیک ایران و قرارگیری آن در کنار کشورهایی همچون افغانستان و پاکستان که جزو تولید کنندگان عمده مواد مخدر بوده و از طرفی ما یک مسئله ترانزیت و عبور مواد مخدر به جهت ویژگیهای خاص منطقه ای از کشور ما یک مسیر مناسب جهت قاچاق مواد مخدرفراهم ساخته و هم بازار مصرف داخلی آن که رشد روز افزونی داشته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم تلاش بی وقفه نظام مقدس اسلامی کشورمان و تقدیم بیش از 2700 نفر شهید از نیروهای نظامی و انتظامی این روند رو به رشده بوده است در نتیجه آمار معتادین و نیز عوارض ناشی از اعتیاد افراد افزایش داشته است. برآوردهای رسمی اولیه و ساده از تعداد معتادین و سوء مصرف کنندگان مواد مخدر رقمی حدود 2میلیون نفر را ذکر مینماید و با در نظر گرفتن حداقل یک خانواده 5 نفری مرتبط با این افراد به رقمی حدود 10میلیون نفر انسان که در ارتباط نزدیک با معضلات و مشکلات ناشی از آن میباشند دست می یابیم. محبوسین زندانهای کشور در سال 77معادل 16.775نفر بوده که قریب به 60% آنان مرتبط با مواد مخدرو اعتیاد بوده اند.
بر این اساس در ایران به ازای هر 100 هزار نفر ایرانی 260 نفر در زندان به سر میبرند و به عبارت دقیق تر به ازای هر 400 نفر ایرانی یک نفر در زندان میباشد. در 20 سال گذشته قریب 836/53./1 کیلوگرم انواع مواد مخدرکشف و ضبط گردیده است در این سالها نزدیک به 381812 نفر قاچاقچی و699557 نفر معتاد شناسایی و دستگیر شده اند قریب 25652 نفر معتاد از سال 62 لغایت 77 درمراکز باز پروری کشور پذیرش شده اند که این تنها بخشی از آمارهای واقعی نشان دهنده وضعیت بغرنج و نگران کننده از انسانهای این جامعه است که به ورطه اعتیاد کشیده شده اند. اعتیاد به عنوان یک آسیب ومعضل اجتماعی بهداشتی اقتصادی و فرهنگی با پیچیدگیهای خاص خود حاکمیت ملی امنیت و استقلال کشور ما را تحت تاثیر قرار داده است با توجه به مسائل جنبی آن میتوان ادعا نمود که ارزشهای انسانی و اسلامی و نیز هویت ملی ما در معرض خطر و آسیب این آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون معتادین در اجتماع رو به قوت ما دارد. این موضوع که قشر جوان جامعه بیشتر در معرض آسیب و آماج اعتیاد می باشند وظیفه همگان را در موضع تقابل با این مشکل خطیرتر می سازد. براستی وظیفه ما افراد این جامعه درقبال این دیو بدسیرت چیست؟ خانواده های ماو والدین ما چه وظیفه و مسئولیتی را بر عهده دارند ؟ دستگاههای تعلیم و تربیت ما چطور ؟آیا مشکل اعتیاد با زدن و بستن و به زندان انداختن و یا اعدام کردن قابل حل است؟ و یا اینکه عزم ملی و جزم تک تک افراد این جامعه در هر لباس و در هر مکان و هر زمان را می طلبد، براستی کدام یک چاره کار است ؟
برای انسان، فی‌نفسه و به عنوان بشر حقوقی به رسمیت شناخته شده است. این حقوق صرف‌نظر از ویژگی‌هایی که بر انسان عارض می‌شود و حتی صرف نظر از ویژگی‌های طبیعی که با تولد همراه انسان می‌شود، (مثل نوع رنگ پوست و مو و سایر ویژگی‌های جسمانی) و ویژگی‌های مربوط به روحیات انسان مثل مسائل مربوط به نوع مذهب و عقائد، به لحاظ انسانیت انسان در کانون توجه قرار می‌گیرند.
انسان‌ها در برابر موضوعاتی که در اطراف آن‌ها جریان دارد واکنش‌های یکسانی از خود نشان نمی‌دهند. هر کس متناسب با روحیاتش و شدت و ضعف شخصیتش واکنش نشان می‌دهد. در این میان، موضوعاتی که معمولاً توسط اکثریت افراد جامعه ناپسند و نابهنجار و در حالت فراتر آن مجرمانه تلقی می‌شوند و موضوع بحث اخلاق، جامعه‌شناسی و حقوق کیفری قرار می‌گیرند، بیش‌تر توجه جامعه را جلب می‌کنند و افراد خاطی ترسیم شده از اصول را در معرض واکنش اجتماعی قرار می‌دهند.
واکنش اجتماعی نیز متناسب با درجة اهمیتی که جامعه برای عمل مزبور قائل می‌شود و برحسب تلقی جامعه مربوطه از آن عمل متفاوت است. این واکنش درخصوص موضوعات مشمول حقوق کیفری بیش‌تر رنگ و بوی مجازات دارد که از آن، گاه بوی سزادهی و انتقام‌گیری استشمام می‌شود؛ ولی همیشه به این صورت نیست که این جنبه‌ها، غالب باشند. حقوق کیفری در کنار این نوع واکنش‌ها، و براساس توصیه‌های اصلاح‌گرایان، (از جمله مکتب اثباتی و مکتب دفاع اجتماعی، که متأثر از پیام‌های حقوق بشری هستند)، از لزوم اصلاح نیز صحبت می‌کند. و در وجهی قوی‌تر از لزوم درمان و بازپروری سخن به میان می‌آورد.
یکی از مواردی که نوعاً در جوامع معاصر به عنوان عملی ناپسند، نابهنجار و در برخی جوامع مجرمانه قلمداد می‌شود، اعتیاد است ازآنجا که شخصیت فرد معتاد متزلزل و ناپایدار بوده و بی ثباتی در اصول اخلاقی و رفتاری او حاکم می باشد . دیگر او قادر به مراعات موازین شرعی ، عقلی و قانونی نبوده و به همین لحاظ ، فردی است بی قید و بی بند و بار و از طرف دیگر روح پرخاشگری ، تعرض و خشنونت در هنگام نیاز به مواد مخدر در فرد معتاد شدت می یابد . شواهد عینی گواه بر این است که که فرد معتاد برای بدست آوردن مواد مخدر ، مرتکب خشن ترین و کثیف ترین جنایات و جرائم می گردد. و از طرفی برای بدست آوردن مواد مخدر براحتی در دام شبکه ها و باند های قاچاقچیان گرفتار شده و به اعمال غیر قانونی دست می زند . با توجه به اینکه متقاضیان مواد مخدر یعنی مصرف کنندگان مواد مخدر نوعاً از امکانات مالی پائینی برخوردار هستند بناچار باید مرتکب جرائمی همچون سرقت و غیره بشود ، یا عاملی بشود برای عمده فروشها . پس جرم مواد مخدر یا جرائم مواد مخدر یکی شامل جرایمی است که ارتباط مستقیم با خود مواد مخدر دارد مانند قاچاق و استعمال و غیره و یک سلسله جرایمی که بطور غیر مستقیم بخاطر استعمال یا قاچاق و بعد از این جرم ارتکاب می یابد .
سبب جرم زائی اعتیاد عبارتند از :
1-تغییر شخصیت و ایجاد انحراف در رفتار
2- زایل شدن درک ، کاهش شعور و عدم درک نتیجه کار
3- نیاز
4- ایجاد حالات خاص مثل حرص ، انتقام جوئی ، گرایش و تمایل به انجام دادن اعمال خلاف و حالت بحرانی .
در این بخش برآنیم تا حقوقی را که یک فرد معتاد باید از آن برخوردار باشد بررسی کنیم و روشن کنیم که در حقوق ایران تا چه اندازه مباحث مطروحه در نظر گرفته شده است و در مواردی هم که توجه نشده است از نظر تصمیم‌گیرندگان سیاست جنائی تقنینی چه دلایل یا توجیهاتی برای این کار وجود داشته است. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که باید به آن توجه کرد حقوق معتاد قبل از ابتلاء به اعتیاد است. به عبارت دیگر باید این نکته بررسی شود که جامعه برای پیش‌گیری از اعتیاد چه اقداماتی انجام می‌دهد. آیا به اندازه کافی و به موقع آموزش‌های لازم برای پیش‌گیری از اعتیاد صورت می‌گیرد؟ آیا در کنترل یا تعدیل وضعیت‌های پیش از اعتیاد به اندازة کافی تلاش صورت می‌گیرد؟
«تردیدی نیست که مصرف مواد مخدر، که می‌تواند زمینه‌ساز بروز رفتارهای آسیب‌زا و حتی مجرمانه در فرد، خانواده و جامعه شود، خود معلول عوامل و شرائطی است که بدون در نظر گرفتن آن‌ها امکان شناخت دقیق و صحیح معضل اعتیاد و یافتن راه‌حل‌هایی برای رویارویی با آن امری عبث می‌نماید.»
نکتة بحث‌کردنی دیگر نوع برخورد جامعه با معتاد است و نکتة دیگر خدماتی است که جامعه پس از اعتیاد برای معتاد فراهم می‌کند تا از اعتیاد خلاصی پیدا کند. ولی قبل از ورود به مباحث مزبور لازم است حقوقی که در کنوانسیون‌های بین‌المللی به عنوان حقوق بشر تحت توجه هستند به گونه‌ای مختصر بررسیده شوند تا میزان عنایت نظام حقوقی ایران به حقوق مزبور مشخص شود. ولی قبل از این بحث نیز لازم است دربارة مفهوم «اعتیاد» و «معتاد» صحبت شود تا مشخص شود که آیا اعتیاد نوعی بیماری و معتاد نوعی بیمار است. و دیگر این‌که آیا اعتیاد باید جرم شناخته شود یا نه؟ چون اگر اعتیاد بیماری به حساب آید جرم‌انگاری آن اولین شکل نقض حقوق بشری معتاد خواهد بود. و نکته دیگر آن‌که بر فرض صحیح بودن جرم‌انگاری، آیا حقوق وی در فرایند دادرسی و تعیین واکنش اجتماعی تحت توجه قرار می‌گیرد یا نه؟

 

1- مفهوم اعتیاد و وضعیت حقوقی آن در ایران و کشورهای دیگر
حکومت قانون یکی از نیازهای مبرم جامعه‌ی مدنی است و وضع قوانین از ارزش‌ها، سنن و فرهنگ جامعه الهام می‌گیرد; بنابراین‌: مقررات بازدارنده در هر جامعه‌، محدودیت‌هایی است که با هدف برقراری امنیت و نظم اقتصادی ـ اجتماعی‌، بر آحاد جامعه تحمیل می‌شود و این مُؤید گفته دورکیم‌4 است که می‌گوید:
«ارزشهای اجتماعی اموری واقعی هستند و آن‌ها را باید مانند واقعیات مورد مطالعه قرار داد»در این زمینه استاد شهید مرتضی مطهری هم‌، مسئله‌ی اصل بودن فرد یا جامعه و نحوه‌ی تأثیر و تأثّر آن‌ها را از یکدیگر، در حوزه‌ی مباحث فلسفه‌ی تاریخ مطرح می‌کند و می‌گوید: «اگر گفتیم جامعه‌...، آیا در جامعه نیز، افراد، استقلال‌شان را از دست می‌دهند...» نظر به این‌که‌، ارزش‌های اجتماعی امور واقعی است‌، می‌تواند آزادی‌های فردی را تحت تأثیر قرار دهد و آن‌ها را محدود کند و مبنای برقراری بازدارنده‌های قانونی در سیاست جنایی شود. به تعبیری دیگر، جرایم عبارت از ناهنجاری‌های اجتماعی است و باید با رویکردهای روان‌شناختی و آسیب‌شناختی اجتماعی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. چنان که امروزه در کشورهای امریکا و کانادا، جرم‌شناسی به عنوان یک رشته‌ی مستقل در دانشکده‌های علوم اجتماعی و با گرایش‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناختی تدریس می‌شود. بنابراین جرم‌، به عنوان یک واقعیت اجتماعی و انحراف از هنجارهای اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌گیرد و همین دیدگاه است که اجرای عدالت ترمیمی را بر عدالت کلاسیک یا سنتی ترجیح می‌دهد.
به هر حال حکم عرضه و مصرف مواد مخدر، در دوران‌های مختلف‌، پیرو اوضاع و احوال دوره‌ها بوده است و از فرهنگ اجتماعی و دیگر متغیرهای هر زمان منشاء می‌گیرد; ولی لازم به ذکر است که پیچیدگی‌ِ پدیده‌ی‌ِ مواد مخدر که جرایم مختلفی از کشت‌، تولید، مصرف و اعتیاد تا قاچاق مواد مخدر و حتی شست و شوی درآمدهای حاصل از قاچاق مواد مخدر را دربرمی‌گیرد، به کارگیری یک «سیاست جنایی افتراقی‌» را ایجاب می‌کند که بر پایه‌ی آن نحوه‌ی کنترل و برخورد با جنبه‌های گوناگون این پدیده‌، متفاوت خواهد بود.
به بیان دیگر، «سیاست جنایی افتراقی‌» در قبال مواد مخدر، اقتضا می‌کند تا قوانین و مقررات شکلی - ماهوی‌ِ حاکم بر آن‌، تابع اصول و قواعد ویژه‌ای باشد که امروزه در چارچوب رشته‌ی مستقلی به نام «حقوق کیفری مواد مخدر» قرار گرفته است‌. به این ترتیب‌، حقوق کیفری مواد مخدر را می‌توان شعبه‌ای از «حقوق کیفری خاص‌» دانست که به لحاظ جنبه‌های بهداشتی‌، اقتصادی و سیاسی مواد مخدر در جهان امروز، شامل کلیه‌ی ابعاد مجرمانه‌ی آن می‌شودسیاست جنایی افتراقی در قبال مواد مخدر از رویکردی دوگانه مبتنی بر تمایز میان دو رفتارِ ناهنجارگونه‌ی مصرف و جرایم مرتبط با قاچاق مواد مخدر پیروی می‌کند; که در مورد اعتیاد، «سیاست بازپروری و درمان‌» را روا می‌داند و برعکس‌، در قلمرو قاچاق‌، پولشویی و...، بیشتر بر «سیاست سرکوب‌» تأکید می‌کند.
«سیاست جنایی افتراقی‌» در قبال مواد مخدر مبتنی بر این تفکر است که نحوه‌ی رفتار با معتادان به دلیل وضعیت و حالت بیمارگونه‌ی آنان باید با نحوه‌ی برخورد با قاچاق‌چیان‌، متفاوت باشد.
گذشته از این‌ها با جهانی شدن اقتصاد، جرایم مرتبط با قاچاق مواد مخدر غالباً جنبه‌ی فراملی‌، فرامرزی و سازمان یافته پیدا کرده و به همین جهت‌، در سطح جهانی مورد توجه سازمان ملل متحد و در سطح منطقه‌ای مورد توجه شورای اروپا و سازمان همکاری اقتصادی (اِکو) نیز قرار گرفته است‌. به این ترتیب‌، می‌توان گفت «سیاست جنایی افتراقی‌» در قلمرو مواد مخدر بر پایه‌ی تمایز میان دو پدیده‌ی مصرف و قاچاق‌، از یافته‌های «جرم‌شناسی‌» و «بزه‌دیده‌شناسی‌» که شاخه‌ای از آن محسوب می‌شود، تأثیر پذیرفته است‌; به گونه‌ای که حتی در کشورهایی که پدیده‌ی مصرف جرم شناخته می‌شود نیز حقوق کیفری مواد مخدر براساس همین دیدگاه از سیاست درمان و بازپروری در مورد معتادان‌، و سیاست سرکوب درباره‌ی قاچاق‌چیان پیروی می‌کند. بنابراین‌، باید گفت «سیاست جنایی در قبال مواد مخدر» یک رویکرد کلان به این پدیده است که از طریق اِعمال پاسخ‌های گوناگون در قالب آیین‌های متنوع دادرسی در مراجع مختلف قضایی‌، اداری‌، انتظامی در کنار جامعه‌ی مدنی‌، به کنترل جرایم مواد مخدر می‌پردازد.
در سیاست جنایی ایران‌، راه‌های گوناگونی برای کنترل و پاسخ به پدیده‌ی پیچیده‌ی مواد مخدر وجود دارد که بر پایه‌ی آن‌ها می‌توان به منظور تراکم‌زدایی از حجم کار دادگاه‌ها و کاهش جمعیت کیفری‌، در مواردی که پاسخ‌های مناسبی در حقوق اداری‌، انضباطی‌، بانکی‌، مدنی و دیگر نظام‌های حقوقی برای بعضی جرایم مواد مخدر - از جمله‌، اعتیاد و مصرف تفنّنی مواد مخدر - پیش‌بینی شده است‌، با لغو پاسخ کیفری‌، رسیدگی را از قلمرو عدالت کیفری خارج کرد و به نوعی قضازدایی - کیفرزدایی دست زد.
بدون تردید می‌توان گفت که‌، هدف از وضع مقررات جزایی‌، اصلاح مجرم و پیشگیری از وقوع جرم و تکرار جرایم است‌، بنابراین‌، پیشگیری‌ِ خاص‌ و عام‌، باید در سیاست جنایی کشور سهم مهمی داشته باشد چنان‌که روسو و بکاریا می‌گویند:
«نظام کیفری برای حفظ و حراست قرارداد اجتماعی ضرورت دارد، ولی کیفر، بایستی حالت پیشگیرانه داشته باشد تا کسی از مرتکب‌، تقلید نکند و اجرای مجازات‌، باعث توقف ارتکاب جرم‌، چه از سوی مرتکب و چه از سوی دیگران گردد.

1ـ1) مفهوم اعتیاد
اعتیاد را وابستگی جسمانی و روانی فرد به مواد مخدر، که ترک آن برای فرد مبتلا سخت باشد، تعبیر می‌کنند. توضیح آن‌که، فرد با مصرف مواد مخدر به احساس لذت دست پیدا می‌کند و با توجه به این که بدن فرد در اثر مصرف ماده مخدر مقاوم می‌شود و حساسیت سابق را ندارد برای ایجاد حساسیتی که مقدار سابق برای او ایجاد لذت کند، لازم است فرد گرفتار به مرور زمان بر میزان مصرف بیفزاید. در اثر استمرار مصرف، یک نوع وابستگی جسمی و روحی ایجاد می‌شود، به نحوی که امکان ترک مصرف رفته‌رفته برای فرد، که به حالت اعتیاد رسیده، سخت می‌شود. فردی که به چنین حالتی رسیده باشد معتاد نامیده می‌شود.
در این‌که اعتیاد یک نوع بیماری است یا نه بحث‌های علمی مختلفی صورت گرفته است و عقیده رایج بر آن است که اعتیاد نوعی بیماری است. و گفته می‌شود که «باتوجه به نتایج به دست آمده از مطالعات و تحقیقات، اعتیاد به‌طور کلی و آشکارا در اثر تغییرات ساختاری و کارکردی مغز ایجاد می‌شود. بنابراین، می‌توان گفت که اعتیاد بطور قطع و یقین یک بیماری مغزی است
ولی به نظر می‌رسد تعبیر دقیق‌تر آن باشد که معتاد را بیمار بنامیم نه اعتیاد را بیماری. توضیح آنکه فرد به خاطر ناراحتی‌هائی که دارد و برای تسکین آلام جسمی یا روحی خود و به تصور غلط مبنی بر این‌که استعمال مواد مخدر آلام وی را خواهد زدود و یا تصور این‌که مصرف مواد مخدر باعث ایجاد شادی و نشئگی در وی خواهد شد، دست به استعمال مواد مخدر می‌زند. ابتدای مصرف نیز این نیازها برآورده می‌شود ولی بر اثر مرور زمان و با ایجاد وابستگی روحی و جسمی فرد نسبت به مواد مخدر معتاد می‌شود. لذا می‌توان گفت چنین شخصی بیمار است و با استعمال مواد مخدر، اعتیاد بر وی عارض می‌شود. چنین شخصی، که دچار ناتوانی می‌شود، ذهن جامعه را به یکی از عناوین «عمل ناپسند»، «نابهنجار» و یا «مجرم» جلب می‌کند. با توجه به این‌که در غالب جوامع اعتیاد به عنوان جرم یا عمل نابهنجار تحت بررسی قرار گرفته و تنها در اندک کشورهایی به عنوان عملی عادی بدان نگاه می‌شود لازم است حقوقی را که یک معتاد به عنوان انسان از آن برخوردار است بررسی کنیم. برای این منظور، ابتدا وضعیت حقوقی اعتیاد را در کنوانسیون 1988 سازمان ملل متحد برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر و مواد روان‌گردان در ایران و سپس در برخی کشورهای دیگر (به‌منظور بررسی این‌که آیا مقررات مزبور با حقوق بشر مغایرت دارد یا نه) تحت بررسی قرار می‌دهیم.

 

2ـ1) وضعیت حقوقی اعتیاد در کنوانسیون 1988
در بین کنوانسیون‌های سازمان ملل متحد (و قبل از آن جامعة ملل) کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر و روان‌گردان مصوب 1988 وین، اولین کنوانسیونی است که به حقوق بشری معتاد به طور خاص توجه کرده است. این کنوانسیون ضمن آن‌که با هدف ریشه‌کنی مواد مخدر در جهان به تصویب رسیده است ولی از حقوق انسانی معتادان نیز غافل نمانده است.
بند 2 مادة 14 کنوانسیون مزبور به صراحت نگرانی خود را درخصوص حقوق انسانی معتاد اعلام کرده و مقرر داشته است: «هر یک از اعضاء اقدامات لازم را برای ممنوعیت کشت غیرقانونی و از بین بردن گیاهان تخدیرکننده و یا مؤثر بر اعصاب (از قبیل خشخاش، بوته کوکا و گیاه شاهدانه) که به نحو غیرقانونی در قلمرو سرزمینی آن‌ها کشت می‌شود، معمول خواهند داشت. اقدامات مزبور حقوق انسانی افراد را محترم داشته و استفاده‌های مشروع سنتی، چنان‌چه مدارک تاریخی در تأیید آن باشد، و نیز حفاظت از محیط زیست، را مطمح نظر قرار خواهد داد».علاوه بر این، کنوانسیون 1988 اشاره‌ای به لزوم جرم‌انگاری اعتیاد از طرف دول عضو نکرده است و در مادة 3 (قسمت اخیر بند 3، قسمت ج) فقط از جرم‌انگاری مصرف غیرقانونی مواد مخدر صحبت کرده است. این امر نشان می‌دهد که در صورتی که با تجویز پزشک برای معتاد به عنوان بیمار، مواد مخدر استفاده شود، این عمل، جرم نخواهد بود.

 

3ـ1) وضعیت حقوقی اعتیاد در ایران
بررسی سیر قانون‌گذاری در ایران درباب اعتیاد نشان می‌دهد که قانون‌گذار ابتدا به اعتیاد به عنوان معضلی اجتماعی، که مستلزم شدت عمل در مقابل آن باشد، توجه نداشته است. این امر از اولین قانونی که تحت عنوان قانون تحدید تریاک در 12 ربیع‌الاول 1329 قمری تصویب شد، قابل استنباط است؛ چرا که قانون مزبور فرصت 8 ساله‌ای را برای حل مشکل مصرف شیره به طور کلی و مصرف غیردارویی تریاک در نظر گرفته بود. نظام‌نامه تحدید ساخت و تنظیم توزیع ادویة مخدره مصوب 25/4/1313، مقرراتی را برای تحدید توزیع مواد مخدر پیش‌بینی کرد و بعد از آن مقررات دیگری در این زمینه به تصویب رسید.
قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک مصوب 7/8/1334، به معتادان شش‌ماه مهلت داد تا با معرفی خود به مراکزی که از طرف وزارت بهداری تعیین می‌شود نسبت به درمان اعتیاد خود اقدام کنند؛ و مادة 3 قانون مزبور بدون آن که اعتیاد را جرم بشناسد استعمال آن را بعد از شش ماه موصوف ممنوع اعلام کرد. ولی مادة 3 قانون مزبور استعمال مواد مخدر بدون مجوز طبی را جرم شناخت که شامل معتادان نیز می‌شد، و مادة 9 لایحه قانونی راجع‌به اصلاح قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک مصوب 31/3/1338 نیز استعمال مواد مخدر بدون مجوز طبی را جرم تلقی کرد و مادة 21 نیز اخراج کارمندان معتاد از شغل را پیش‌بینی کرد. همچنین مادة 23 مهلت یک ساله‌ای را پیش‌بینی کرد تا چنان‌چه معتادان ظرف یک‌سال از تاریخ تصویب قانون مزبور، قبل از تعقیب خود را برای معالجه به وزارت بهداری معرفی کنند از تعقیب مصون باشند. آیین‌نامة اجرائی ماده 3 قانون کشت محدود خشخاش و صدور تریاک مصوب 16 و 20 شهریور 1348 نیز بین معتادان زیر 60 سال و بالای 60 سال تفکیک قائل شد و درخصوص افراد زیر 60 سال مصرف مواد مخدر جز با مجوز طبی را ممنوع اعلام کرد و برای افراد معتاد بالای 60 سال کارت سهمیه پیش‌بینی کرد.
مادة 20 لایحة قانونی تشدید مجازات مرتکبین جرائم مواد مخدر و اقدامات تأمینی و درمانی به منظور مداوا و اشتغال به کار معتادان مصوب 19/3/1359، به معتادان شش ماه مهلت ترک اعتیاد داد؛ و مادة 21 کارت‌های سهمیه را ابطال و مادة 8 استعمال مواد مخدر بدون مجوز طبی را جرم شناخت و مادة 18 به لزوم نگه‌داری معتادان در مراکز ترک اعتیاد اشاره کرد. مادة 15 مصوبه «مبارزه با مواد مخدر» (مصوب 3/8/1367) بین معتادان مواد مخدر از نوع هروئین و مواد در ردیف آن، و تریاک و مواد در ردیف آن، تفصیل قائل شد. درخصوص مواد مخدر دستة اول به معتادان شش ماه مهلت برای ترک اعتیاد داد و درباب مواد دستة دوم نیز معتادان زیر 60 سال را ملزم به ترک اعتیاد کرد؛ ولی معتادان بالای 60 سال چنین تکلیفی نداشتند. مصوبة مبارزه با مواد مخدر در سال 1376 اصلاح شد و آخرین متن استنادی و اجرایی در حال حاضر همین مصوبه است. طبق مادة 15 مصوبه اصلاحی، «اعتیاد جرم است. ولی به کلیة معتادان اجازه داده می‌شود به مراکز مجازی که از طرف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مشخص می‌شود مراجعه و نسبت به درمان و بازپروری خود اقدام کنند.
تبصرة 1: معتادان مذکور در طی مدت درمان و بازپروری از تعقیب کیفری جرم اعتیاد، معاف هستند».
می‌توان حکم این ماده را تکرار حکم مادة 23 لایحة قانونی راجع‌به اصلاح قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک مصوب 31/3/1338، دانست، که به معتادان مهلت یک‌ساله‌ای برای ترک اعتیاد داده بود و آن‌ها را که قبل از تعقیب، برای درمان اقدام به معرفی می‌کردند، در مدت درمان از تعقیب معاف دانسته بود.به نظر می‌رسد مقررات قانونی مربوط به اعتیاد که از بدو قانون‌گذاری تحت بررسی قرار گرفتند همگی دلالت بر پذیرش اعتیاد به عنوان بیماری دارند؛ چرا که قانون‌گذار علی‌رغم اذعان به بیمار بودن معتاد، قائل به مجرم بودن وی می‌شود و در ماده 16 مصوبه برای بیماری که از درمان بیماری خود امتناع ورزد مجازات جزای نقدی و شلاق تعیین می‌کند.
به نظر می‌رسد این قسمت از حکم قانون‌گذار در تعیین مجازات بیمار، با حقوق بشری وی منافات داشته باشد. چون اصولاً بیمار را شلاق نمی‌زنند بلکه فقط نسبت به مداوای وی اقدام می‌کنند. لذا، اولین و بارزترین شکل نقض حقوق بشری معتاد را می‌توان در مادة 16 مصوبة مبارزه با مواد مخدر 1367، اصلاحی 1376، مشاهده کرد.

 

4ـ1) وضعیت حقوقی اعتیاد در برخی کشورهای دیگر
در آمریکا، وضعیتی مشابه وضعیت ایران وجود دارد. مطابق قانون حمایت از اشخاص ناتوان(Disabilities Act) مصوب 1990، اشخاص مصرف‌کنندة مواد مخدر صراحتاً از حمایت قانون مستثنی شده‌اند. این قانون به بخش عمومی و خصوصی اجازه می‌دهد در استخدام و ارائة خدمات عمومی به مصرف‌کنندگان مواد مخدر در مقایسه با افراد دیگر تبعیض قائل شوند. هدف کنگره از تصویب این قانون آن بوده است که نهادهای مشمول قانون از ارائة خدمات به مصرف‌کنندگان مواد مخدر خودداری کنند یا احتیاط‌های لازم را در این زمینه به عمل آورند. در آمریکا اعتقاد بر آن است که شخصی که مواد مخدر مصرف می‌کند باید بداند که در صورت مصرف مواد مخدر شغل، خانه و منافع اجتماعی را از دست خواهد داد. (Chichester UK, J Wiley and Sons, 1987) ولی در صورتی که ترک اعتیاد کند دوباره از حقوق اجتماعی بهره‌مند می‌شود
ولی به نظر می‌رسد نمی‌توان مدل آمریکایی را به عنوان مدل قابل قبولی برای حقوق بشر طرف توجه قرار داد؛ چون نظام حقوقی آمریکایی به عنوان یک نظام حقوقی سخت‌گیر شهرت دارد؛ به نحوی که با اعمال قاعدة معروف به «درجة تحمل صفر» (Zero Tolerance) باعث شده است در حال حاضر حدود نیم میلیون آمریکایی فقط به‌خاطر جرایم غیر خشونت‌آمیز در زندان‌ها به‌سر ببرند که این تعداد بیش از کل زندانیان کشورهای عضو اتحادیه اروپا است.
طی قرن نوزدهم در انگلستان، هیچ کنترلی بر تولید، فروش، وارد کردن، صادر کردن و در اختیار داشتن مواد مخدر (غیر از قوانین کنترل‌کنندة فروش الکل) وجود نداشته است. (Berridg, V. and Edwards, G., 1981) بنابراین، «اعتیاد به مواد مخدر» (Terence, 1968) و جرم‌انگاری قاچاق مواد مخدر در بریتانیا پدیدة نسبتاً تازه‌ای است و فقط در دوران بعد از جنگ جهانی اول، مقررة B 40 به تبع «قانون مواد مخدر خطرناک مصوب 1914» و متعاقب هشدارهای موجود در گزارش‌های مربوط به استفادة تفریحی سربازان بریتانیایی از کوکائین در جنگ جهانی اول، در اختیار داشتن کوکائین را برای هر شخصی به غیر از پزشکان و حرفه‌های مشابه جرم شناخته بود (Penny, 1996).
با تصویب «قانون مواد مخدر خطرناک» در 1920 که جایگزین «قانون مواد مخدر خطرناک 1914» شد به پزشکان اجازه داده شد مواد مخدر را برای اهداف درمانی به معتادان تجویز کنند.* (World Drug Report, 2000)، ولی وزیر بهداشت وقت کمیته‌ای معروف به «کمیته رولستون» (Roleston Committee) را برای بررسی دو مسئله تعیین کرد.
الف) اوضاع و احوالی که ممکن است در آن تهیه هروئین و مرفین و مواد متضمن این دو ماده برای معتادان از نظر پزشکی توصیه شود.

 

ب) احتیاط‌هایی که پزشکان تجویز‌کنندة هروئین و مرفین باید موقع تجویز به عمل بیاورند تا از سوء مصرف جلوگیری شود.
گزارش «کمیتة رولستون» در 1926 منتشر شد. دیدگاه غالب در آن، یک دیدگاه پزشکی بود. برخی از نتایج اصلی ارائه شده به وسیله این کمیته، مبنای سیاست بریتانیا در زمینة مواد مخدر و درمان و بازپروری سوء مصرف‌کنندگان مواد مخدر را تا دهة 1960 و در برخی جهات تا به امروز تشکیل داد. به‌ویژه «کمیتة رولستون» به این نتیجه رسید که اعتیاد به هروئین و مرفین پدیده نادری است که عمدتاً به وسیلة افرادی که به دلائل حرفه‌ای به مواد مخدر دسترسی دارند استفاده می‌شود. به نظر این کمیته معتاد باید به عنوان یک بیمار تلقی شود و نه یک فرد شر. از این رو درصدد یافتن شیوه‌های م

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی معضل اعتیاد از دیدگاه اجتماعی و حقوقی