لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:38
مقدمه
فقدان ساختار علمی در انتقال استراتژیهای تدوین شده به سطوح تصمیمگیری پایین سازمان، باعث بروز مسائلی در بخش صنایع تولیدی میشود. ادبیات استراتژیهای آکادمیک، بیانگر مفاهیم و روشهای تدوین استراتژیها از دیدگاه بازار است، در حالی که بین تدوین استراتژیها و اجرای آنها، اغلب شکافی آشکار بروز میکند. هدف مقاله حاضر، ارائه نوعی مدل تصمیمگیری است که بین مفاهیم استراتژیهای تولیدی و تصمیمگیریهای استراتژیک، مطابق با اصول جریان سیستمهای تولیدی، ارتباط برقرار کند. نتیجه مقاله، بیانگر انتقال استراتژیها از سطوح تصمیمات استراتژیک به سطوح تصمیمگیری براساس اصول جریان زیرسیستمهاست.
براساس تحقیقات آکادمیک انجام شده، الگوی تصمیمگیریهای استراتژیک میبایستی در حوزههای مختلف و براساس فرایند تدوین استراتژیهای تولید، ایجاد شود. در دیدگاه بالا به پایین، تصمیمات استراتژیک براساس موقعیت کسب و کار و محیط بازار، اتخاذ میشوند. روش هدایت مدیریت از طریق تدوین استراتژی، مستلزم تلاش فراوان است. در عین حال، بسیاری از شرکتها دارای روشی ساختارمند برای برقراری ارتباط و اجرای استراتژیهای خود نیستند. به منظور دستیابی به موفقیت در دنیای واقعی، ایجاد مدلی برای پشتیبانی از اجرای استراتژیها در عمل، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از ارائه این مدل تصمیمگیری، هدایت استراتژیهای تولیدی به تصمیمات استراتژیک مبتنیبر اصول جریان سیستمهای تولیدی در سطوح زیر سیستمهای کارخانه است. این دیدگاه، محدود به طراحی سیستمهای تولیدی و برنامهریزی و کنترل تولید است.با توجه به اینکه محتوای استراتژیهای تولیدی در طراحی سیستمهای تولیدی و برنامهریزی و کنترل تولید نمایان میباشد، این مقاله، بیانگر مدلی کاربردی در تصمیمگیریهای استراتژیک در ارتباط با جریان سیستمهای تولیدی است.به دلیل فقدان مدلهای تصمیمگیری، نیاز مدیران به تصمیمگیریهای استراتژیک و تنظیم استانداردهای عملکرد مرتبط با جریان سیستمهای تولیدی، وجود مدلی جامع ضروری به نظر میرسد. این مدل، براساس مصاحبهها، بررسیها و مطالعات گسترده، ایجاد و اصلاح شده و گامی است که اجرا و هدایت آن ضروری است.
مدلها و استراتژی ماتریس
در دو دهه اخیر ، مدیریت عملکرد سازمانی به یکی از موضوعهای مورد توجه و جذاب تبدیل شده است و این تمایل هم در زمینههای تحقیقاتی و هم در زمینه های کاربردی به بروز نوآوریهای بسیاری منجر شده است(5) . لذا در این مقاله پس از تعریف ارزیابی عملکرد سازمانی و دلایل آن، برخی چارچوبها و متدهای نوین در این زمینه را معرفی کرده و نقاط قوت و ضعف هر یک را بیان خواهیم کرد.
ارزیابی عملکرد یکی از مباحث گسترده ای است که دامنه وسیعی از رشته ها و صاحب نظران بر آن اثرگذار بوده اند و گزارشها و مقالات جدیدی درباره آن نوشته شده است. به علاوه بازار نرم افزارهای کاربردی در این زمینه نیز رشد بسیاری کرده است(7). اما با وجود مدل ها و چارچوبهای فراوان در این زمینه برخی مدل های مفهومی، محققان بیشترین اثر را بر روی شکل دهی این زمینه خاص داشته اند(6) که در این مقاله به معرفی برخی از این چارچوبها و نقاط قوت و ضعف هر یک خواهیم پرداخت. اما به منظور بررسی مدل های ارزیابی عملکرد ارائه تعریفی از آن ضروری است.
ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد عبارت است از: «فرایند کمی کردن کارایی و اثربخشی عملیات»(10) که با مروری بر ادبیات موضوع می توان دلایل آن را به سه گروه اصلی زیر تقسیم کرد:
1- اهداف استراتژیک : که شامل مدیریت استراتژیک و تجدید نظر در استراتژی هاست؛
2- اهداف ارتباطی : که شامل کنترل موقعیت فعلی ، نشان دادن مسیر آینده ، ارائه بازخور و الگوبرداری از سازمانهای دیگر است؛
3- اهداف انگیزشی : که شامل تدوین سیستم پاداش و همچنین تشویق بهبود و یادگیری است.
مسئله ارزیابی عملکرد (عامل موردبررسی و روش ارزیابی) سالیان زیادی است که محققان و کاربران را به چالش واداشته است. سازمانهای تجاری در گذشته از شاخصهای مالی به عنوان تنها ابزار ارزیابی عملکرد استفاده می کردند تا اینکه جانسون و کاپلن در اوایل دهه 1980 پس از بررسی و ارزیابی سیستم های حسابداری مدیریت بسیاری از ناکاراییهای این اطلاعات را برای ارزیابی عملکرد سازمانها نمایان ساختند که این ناکارایی ناشی از افزایش پیچیدگی سازمانها و رقابت بازار بود (4).
لذا استفاده از سیستم های ارزیابی عملکرد (PERFORMANCE MEASUREMENT SYSTEM=PMS) که تنها بر شاخصهای مالی متکی هستند می تواند موجب بروز مشکلاتی برای سازمان شود که برخی از این مشکلات به شرح زیر است: (3)
مقاله درباره مدل ها و استراتژی های ماتریس