رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رفتارهای صورتی

اختصاصی از رزفایل رفتارهای صورتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

پیر مرد مدام به فکر گذشته هاست- روانشناسی این را می گوید. کودک به آینده فکر می کند، چون گذشته ای ندارد، نمی تواند به فکر گذشته باشد- او هیچ دیروزی ندارد. او به فکر روزهایی است که در پیش دارد؛ به فکر یک عمر زندگی. هفتاد سال عمر فرجه کافی در اختیار او قرار می دهد... او می خواهد به سرعت به اندازه ی کافی بزرگ شود تا دست به کارهایی بزند که مال آدم بزرگهاست.

پیرمرد هیچ آینده ای ندارد- آینده یعنی مرگ. او حتی دلش نمی خواهد راجع به آینده حرف بزند. آینده پشتش را می لرزاند؛ آینده یعنی قبر- او از گذشته حرف می زند. زیرا در خط افقی حرکت می کند و این ذهن انسان است که پیر است که آینده یی تاریک پیش رو می بیند؛ انسان پیر فقط در گذشته، در فکر گذشته طلایی است. اما این فقط بر روی خط افقی روی می دهد. بر خط عمودی گذشته طلایی است، حال طلایی است، آینده هم طلایی است؛ زندگی در جشنی با شکوه و پر غوغا است.

بنا بر این به جای نگرانی درباره ی قوانین دوران پیری، برای تعویض خط وقت باقی است، زیرا در هر لحظه امکان جدا شدن از خط افقی وجود دارد. هنوز هم می توان کاری کرد تو می توانی تغییر مسیر بدهی- تغییر مسیر از افقی به عمودی. هیچ وقت دیر نیست.

به جز انسان هیچ تنابه ای از پیری رنج نمی برد ؛ در حقیقت ، عالم هستی اصلاً پیری نمی شناسد ، رسیدگی و پختگی می شناسد از رشد و کمال می داند . هستی فقط یک تغییر چرخشی از تولد تا مرگ ، از مرگ تا تولد و سیر ابدی آن را می شناسد . هر تولدی مستلزم مرگ است و هر مرگی مستلزم تولد . پیش از هر تولدی مرگ است و بعد از هر مرگی تولدی . از این روی ، هستی هراسی به دل ندارد . هیچ کجا ترسی نیست ، به جز در ذهن انسان ظاهراً انسان تنها گونه بیمار در کل کائنات است . هزاران تولد و هزاران مرگ بر تو گذشته است . و آنان که چشم به بصیرت دارند ، حتی آن را عمیق تر درک می کنند . هر لحظه چیزی در تومی میرد و هر لحظه چیزی نو در تو تولد می یابد . زندگی و مرگ چندان از هم جدا نیستند . چنین نیست که هفتاد سال آنها را از هم جدا کند. زندگی و مرگ درست مثل دو بال یک پرنده اند که با هم به طور همزمان به حرکت در می آیند . نه زندگی می تواند بدون مرگ وجود داشته باشد و نه مرگ بدون زندگی . و روشن است که آنها ضد هم نیستند بلکه مکمل یکدیگر هستند! آنها برای حیاتشان به وجود یکدیگر نیازمندند ، جانشان به هم بسته است و اینها بخشی از یک کل بسیار عظیم اند . مرگ پایان کار نیست . در عالم هستی ، هیچ چیز نه آغاز می شود، نه به پایان می رسد ، نه شب پایان است و نه صبح آغاز صبح طرف شب در حرکت است و شب به طرف صبح همه چیزدر حال حرکت در قالب های مختلف است و هیچ آغاز و پایانی در کار نیست . !

می دونی

می دونی در تنها ترین ، تنهایهایت – تنها نیستی !

دیگر یکی نیستی

دوتایی – دو تا

ولی دو تا هم نیستی !!!

خیلی زیادی – خیلی اینهمه ای

یک و دو ، دیگر بی معنا و بی ربط – ریاضیات دیگر بکار نمی آید

هیچ عددی دیگر باقی نمی ماند

آن گاه

همه هستی ، همه هستی به نام تو است

همه کوهها، گلها، دریاها ……

واین اتفاق زیبا رخ می دهد

وعشق ……

ولی در تنهاترین تنهایهایت

غریبه ای با «تو»

پس از سن معینی که جای قطب ها عوض می شود یک فرایند بسیار نامحسوس و مخفی رخ می دهد . هر مردی در ضمیر نا آگاهش یک (زن) و هر زنی در ضمیر ناآگاه خود یک (مرد) دارد . در ضمیر نا آگاهت تو یک (زن) هستی ، بنابر این از قابلیت های زنانه ی خود استفاده می کنی و هر قدر


دانلود با لینک مستقیم


رفتارهای صورتی