رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد محمد علی شاه

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد محمد علی شاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

محمد علی شاه

تلاطمی که ترور ناگهانی ناصرالدین شاه به دست میرزا رضا در سال 1313 هـ.ق. به وجود آورد و بی‌تدبیریهایی که تیم دیر به مسند رسیده مظفرالدین شاه در اداره کشور از خود بروز داد، در زمانه‌ای که دیگر زمانه «دور شو، کورشو»، نبود بسیار کسان را از عارف و عامی، با سواد و بی‌سواد و کم سواد، خودنما و گوشه‌گیر، نازک‌نارجی و پوست کلفت، با ظرفیت و بی‌ظرفیت، با مسؤولیت و بی‌مسؤولیت و غیره و غیره به طرف سیاست هل داد. هرکسی از ظن خود یار عدالت طلبی و آزادی خواهی شد و حالا از قضای روزگار بود یا اقتضای گردانندگان روزگار، دلبر، بی‌خون دل به کنار آمد و آنهایی که به دنبال عدالتخانه بودند در یک فرصت طلایی، که به وجود آورده شد، فتیله را بالا کشیدند و «عدالتخانه» را تبدیل به مشروطه کردند و خیلی زود به آن رسیدند.شاید نه مظفرالدین شاه سلطان بن سلطان هنگامی که در پای فرمان مشروطیت صحه می‌گذاشت و نه محمدعلی میرزای ولیعهد زمانی که پدر را به توشیح فرمان، تشویق و تشجیع می‌کرد، هیچ یک نمی‌دانستند چه اختیارات نامحدودی را دارند به دست خودشان سلب می‌کنند.مظفرالدین شاه رنجور پس از صدور فرمان مشروطیت چندان نزیست و به‌‌‌زودی خرقه تهی کرد. محمدعلی میرزای سی و پنج ساله هنگامی که به جای پدر نشست، یک سابقه دوازده ساله ولیعهدی در تبریز داشت و یک پرونده خراب در نزد مردم. دولت در یک طرف ایستاده و مردم در طرف دیگر. و این دو آن قدر به همدیگر دهن‌کجی کردند که کارشان به یقه‌گیری و زدوخورد و توپ و توپ‌کشی کشید و فصل جدیدی از مکابره و کلنجار بین طرفین متخاصمین گشوده شد و حضرات، زخمهایی به یکدیگر زدند که پاره‌ای از آنها هیچ گاه التیام نپذیرفت.تیمی که بعد از ترور ناصرالدین شاه از تبریز به تهران آمد و حکومت را در دست گرفت، یک تیم محلی کارکشته بود که نیم قرن تمام در فضای حساس ولایت‌‌عهدی بازی کرده بود،‌ اما قاعده بازی در سطح ملی را نمی‌دانست و نمی‌توانست سیطره‌ای همچون سیطره ناصرالدین شاه و کارگزارانش ایجاد کند. این تفاوت قدرت را می‌توان در ترانه‌ها و اشعاری که از سوی مردم ساخته می‌شد، به خوبی احساس کرد. مردمی که در ترانه‌های طنزآمیزشان ناصرالدین شاه را «شاه کج کلاه»(8) می‌نامیدند، از مظفرالدین شاه به‌عنوان «آبجی مظفر» یاد می‌کردند.ناصرالدین شاه هنگامی که می‌خواست از مردم زهرچشم بگیرد سرباز رشید بی‌گناهی را می‌کشت که کس و کار مشخص و مدعی و خونخواه معینی نداشت. اما اطرافیان مظفرالدین شاه برای جلوگیری از افزایش قیمت قند، آقا سید هاشم را «که از سادات قندی و از سادات محترم و تجار معتبر تهران، درحدود 67 سال داشت» به چوب و فلک می‌بستند و «مُشلَق» می‌کردند که هزار تا دوست و آشنا و طرف حساب و طرفدار داشت؛ و بعد هم هنگامی که در اواسط جلسه چوب زدن، پیشخدمت اعلام می‌کرد: ناهار حاضر است؛ علاءالدوله حاکم تهران، آقاسیدهاشم مشلق را به ناهار دعوت می‌کرد و می‌گفت: «آقا! وقت چوب، باید چوب خورد و وقت ناهار باید ناهار خورد.»عکس‌العمل چنین حرکت نامربوطی بستن بازار و مهاجرت علما به شاه‌عبدالعظیم و پیامدهای بعدی آن است که باعث می‌شود ملت و دولت خواه ناخواه یکدیگر را محک بزنند و ملتفت بشوند که هرکدام چند مرده حلاجند. (9)3- از حرکت بی‌ربط مسیو نوز بلژیکی نیز نباید سرسری گذشت که در بالماسکه با عبا و عمامه و غلیان عکس انداخت و این عکس در تیراژ وسیع منتشر شد و کار به دست دولت داد. مسیو نوز هم البته از خشم مردم بی‌نصیب نماند.عین‌الدوله که یکی از رجال جاسنگین اواخر دوره قاجار به حساب می‌آید، آدم چندان ناموجهی نبود، حتی دشمنانش بعضی از جنبه‌های اخلاقی او را ستوده‌اند، اما عیب عمده‌اش این بود که از دماغ فیل افتاده بود و تفرعن و یکدندگی‌اش، هم خودش را کشته بود، هم دوست را و هم دشمن را، و هم زیردستی‌ها و گمارده‌ها و پرقیچی‌هایش را که به شهادت وقایع، قرص و محکم پای اعمالشان می‌ایستاد و به شدت از آنها دفاع می‌کرد. برخوردهای چکشی او با مخالفان، کم‌کم دست و پایش را توی پوست گردو گذاشت و او را در بن بست انداخت و به سوی خشونت هل داد. برای مقابله با مخالفان تدبیرهایی اندیشید و به‌کار بست که بیشتر مناسب حکایت شیرین عبارت حسین کرد و مهتر نسیم عیار بود تا صدراعظم با ابهت و هیمنه‌ای مثل عین‌الدوله.«همین که عین‌الدوله از صلح با آزادیخواهان و منتقدین مأیوس شد... شهر را نظامی کرد. در قراولخانه‌های شهر سربازهایی گماشت. اجتماعات را قدغن نمود... می‌گویند به خانه بعضی از افراد آزادی خواهان نصف شب آب می‌انداختند که آنها از خانه برای بستن آب بیرون بیایند و آنها را بگیرند.» و «در قراولخانه‌ها سرباز زیاد نمود و فشنگ داد و از ساعت 4 به بعد هرکس بیرون می‌آمد، می‌گرفتند و هر قراولخانه شیپور قورق می‌زدند و مخصوصاً کوره راه آب خانه‌ها را باز می‌کردند که صاحبخانه بیرون بیاید و بگیرند. خیلی‌ها را به این خدعه می‌گرفتند و به اداره نظمیه می‌بردند و به غالب خانه‌ها دق‌الباب می‌کردند و یا مثل دزد به درب خانه ور می‌رفتند و کندوکاو می‌کردند که صاحبخانه بیرون بیاید و بگیرند... تا اینکه کار به گرفتن روز رسید و حاج محمد را گرفتند و این هنگامه برخاست.» (10)ضربه کاری را به پیکر بی‌جان دستگاه مظفری، احمدخان قاقازانی یاور فوج قزوین زد. او که حسب‌الامر، شیخ محمد سلطان المحققین را دستگیر کرده و به قراولخانه باغ پسته بک برده بود، با اعتراض مردم مواجه شد و جو او را گرفت و یک تیر انداخت به سینه سیدعبدالحمید طلبه و او را کشت. کانه فوتبالیستی که در دقیقه 90 به تیم خودی گل بزند و باعث شود که تیم خودی بازی را واگذار کند. عین‌الدوله افتاد. مشیرالدوله به جایش نشست و صدراعظم شد. مردم هم تقاضای دیوانخانه عدالت را پی کردند و کشمکش از نو آغاز شد. تحصن در سفارت انگلیس، محصول این دور جدید از کشمکش بین دولت و ملت است. ابتدا «از جماعت بزاز یکی – دو نفر در سفارت عثمانی رفته و مقاصد خود را اظهار نمودند و خواستند استمزاج حاصل نمایند که معاونت و تقویت و همراهی در سؤالات و مطالبات اینها که عمده، مجلس عدالت است اقدام نمایند یا خیر؟ سفیر عثمانی جواب داده بود که از عهده ما خارج است... به سفارت روس هم اظهار کردند، او هم قبول ننموده بود. از اینجا به سفارت انگلیس نزد شازدفر (شارژ دافر) نایب رئیس انگلیس رفته و جهت اجرای مطالب خود پناه خواسته بودند. آن محیل شیطان صفت گفته بود قبول می‌کنم و پناه می‌دهم مشروط بر اینکه بدواً سه نفر- چهار نفر بیایید و در آنجا که آمدید مثل این است که قدم در تاج امپراتور انگلستان گذاشته باشید.»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد محمد علی شاه

تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه شیخ بهائی

اختصاصی از رزفایل تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه شیخ بهائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

بهاءالدین محمد بن حسین عبدالصمد بن شمس الدین محمد بن علی بن حسن بن محمد بن صالح جباعی یا جبعی حارثی همدانی لویزانی از اولاد حارث بن عبدالله اعود همدانی از خواص اصحاب امیرالمومنین است . این سلسله نسب را از مقدمه حدائق الندیه فی شرح الفواید الصمدیه تالیف میرزا سید علی خان گرفته است. پس بدین گونه نسب درست وی چنین است : بهاء الدین عزالدین حسین بن عبدالصمد.....

خاندان وی از آغاز در جبل عامل در ناحیت شام و سوریه در قریحه ای به نام جبع یا جباع می زیسته و از نژاد حارث بن عبدالله اعود همدانی (متوفی درسال 65 هجری) از معاریف اسلام بوده اند. ناحیت جبل عامل همواره یکی از مراکز معروف دین شیعه در مغرب آسیا بوده است. و پیشوایان و دانشمندان شیعه که از این ناحیت برخاسته اند بسیارند و در هر زمان حتی تاکنون فرق شیعه در جبل عامل بسیار بوده اند و در نهاران بنیاد دین اسلام و شیعه در ایران و استوار کردن بنیان آن مخصوصا از قرن هفتم هجری به بعد یاری بسیار کرده اند و خاندان بهایی نیز از همان خانواده های معروف شیعه در جبل عامل بوده است.

« پدر»

شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد ..... پدر شیخ بهایی دانشمند زبردست، ادیب، نویسنده، شاعر و در جمیع فنون، به تخصیص فقه و تفسیر وحدیث وعربیت فاضل و دانشمند بود. و از پیشوایان شیعه ومشایخ معروف بوده و بجز فرزندش بهاء الدین محمد، جمعی از پیشوایان شیعه ایران شاگرد او بوده اند. این عزالدین حسین از شاگردان و اصحاب پیشوای بسیار معروف شیعه، زین الدین علی بن احمد عاملی جبلی معروف به شهید دوم یا شهید ثانی بوده که هر دو از یک قریه و از یک دیار برخاسته اند و زین الدین علی در سال 966 در راه دین و عقیدت خویش کشته شده است. عزالدین حسین که در 984 در 66 سالگی درگذشته، در سال 918 ولادت یافته و در سال 966 که شهید دوم کشته شده، وی 48 سال داشته است.

« برادر»

برادر بزرگتر شیخ بهایی به نام عبدالصمد که کتاب فواید الصمدیه معروف به صمدیه را تألیف کرده است و همواره تدریس این کتاب در مدارس ایران معمول بوده است این برادر در سال 1020 در اطراف مدینه درگذشت و پیکر او را به نجف برده اند و در آنجا به خاک سپردند نکته قابل توجه آن است که وی از مادر دیگر باشد؛ زیرا که ظاهرا تفاوت سن در میان این دو برادر لااقل 10 سال بوده است نکته دیگر آن است که بهایی کتابی به نام این برادر نوشته و معمولا کهتران کتاب به نام مهتران می پرداختند این امر پسندیده از مردی بر نمی آید مگر اینکه بدین گونه نیکوییها آراسته باشد.

« ولادت»

قدیمی ترین مأخذی که در ولادت بهایی داریم گفته سید علی خان در سلافه العمر است که در بعلبک غروب آفتاب چهارشنبه 3 روز مانده از ذیحجه سال 953 می نویسد و می گوید وی خردسال بود که پدرش او را به ایران آورد. مؤلف مزبور در کتاب دیگر خود، حدایق الندیه فی الشرح فواید الصمدیه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد زندگینامه شیخ بهائی

تحقیق وبررسی در مورد حافظ2

اختصاصی از رزفایل تحقیق وبررسی در مورد حافظ2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

خواجه محمد حافظ شیرازی

 

خواجه شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجری قمری)، شاعر و غزلسرای بزرگ قرن هشتم ایران و یکی از سخنوران نامی جهان است. در خصوص سال دقیق ولادت او بین مورخین و حافظ شناسان اختلاف نظر است. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاریخ ادبیات ایران) و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ (تاریخ عصر حافظ) می‌دانند. برخی دیگر از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ هجری قمری تخمین می‌زند(لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری قمری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ روی داده‌است.

سال وفات او به نظر اغلب مورخین و ادیبان ۷۹۲ هجری قمری می‌باشد. (از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی(متولد ۷۷۷ ه.ق.) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تالیف جامی(متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً این تاریخ به عنوان سال وفات خواجه قید شده‌است). مولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز وفات یافته‌است.

نزدیک به یک قرن پیش از تولّد او (یعنی در سال ۶۳۸ ه‌ق - ۱۲۴۰ م) محی‌الدّین عربی دیده از جهان فروپوشیده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (یعنی در سال ۶۷۲ ه‌ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال‌الدّین محمد بلخی (رومی) درگذشته بود.

بسیاری حافظ شیرازی را بزرگترین شاعر ایرانی تمام دورانها می‌دانند. اشعار حافظ را غزل می‌گویند و بن‌مایه غالب غزلیات او عشق است.

حافظ به همراه سعدی، فردوسی و مولانا چهار رکن اصلی شعر و ادبیات فارسی را شکل داده‌اند

بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود

     

این‌همه قول و غزل تعبیه در منقارش (حافظ)

حافظ را در زمرهٔ چیره‌دست‌ترین استادان غزل‌سرایی در زبان فارسی دانسته‌اند (صفحهٔ ۲۲۴ Arthur Arberry) موضوع غزل وصف معشوق، می، و مغازله‌است و غزل‌سرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و ترانه پردازی‌ست.

با آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده‌است، نوآوری اصلی به‌سبب تک بیت‌های درخشان، مستقل، وخوش‌مضمون فراوانی ست که ایجاد کرده‌است. استقلالی که حافظ از این راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سوره‌های قرآن تأثیر گرفته‌است، که آن را انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانسته‌اند (صفحهٔ ۳۴ حافظ‌نامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل.)

حافظ و پیشینیان

یکی از باب‌های عمده در حافظ‌شناسی مطالعهٔ کمّی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و هم‌عصران بر هنر و سخن اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کرده‌اند: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بی نظیری، و منحصربه‌فرد بودن حافظ و اینکه در چه مواردی او اینگونه‌است. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندی‌های آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران وجود دارد.

از نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالب‌های شعری استادان پیش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی، و سلمان ساوجی را پیش چشم داشته، زبان شعری، سبک و شیوهٔ هنری، و نیز اوج و والایی پیام‌ها و اندیشه‌های


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد حافظ2

تحقیق و بررسی در مورد مولانا جلال الدین محمد بلخی

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد مولانا جلال الدین محمد بلخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

مولانا جلال الدین محمد بلخی

 

مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی؛ فرزند بهاالدین الولد سطان العلماء در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ در شهر بلخ متولد شد.هنوز بحد رشد نرسیده بود که پدر او به علت رنجشی که از سلطان محمد خوارزمشاه پیدا کرده بود شهر و دیار خود راترک کرد و با خاندان خود به عزم حج و زیارت کعبه از بلخ مهاجرت نمود. در نیشابور به زیارت » عطار « عارف مشهور قرن هفتم شتافت . » جلال الدین « را ستایش کرد . وکتاب اسرار نامه ئ خود را به او هدیه داد.

پدرش از خراسان عزم بغداد کرد واز آنجا پس از سه روز اقامت در مدرسه مستنصریه عازم مکه شد. وپس از بر آوردن مناسک حج قصد شام کرد و مدتها در آن شهر ماند و در پایان عمر به شهر قونیه رفت و تا آخر عمر در آن شهر ماند و به ارشاد خلق میپرداخت.

جلال الدین محمد پس از وی در حالی که بیش از24 سال از عمرش نمی گذشت بر مسند پدر نشست و به ارشاد خلق پرداخت . در این هنگام برهان الدین محقق ترمذی که از تربیت یافتگان پدرش بود, به علت هجوم تاتار به خراسان و ویرانی آن سرزمین به قونیه آمد و مولانا او را چون مراد و پیری راه دان برگزید و پس از فوت این دانا مدت 5 سال در مدرسه پر خود به تدریس فقه و سایر علوم دین مشغول شد . تا آنکه در سال 642 هجری به شمس تبریزی برخورد .

شمس و افادات معنوی او در مولانا سخت اثر کرد . مولانا قبل از ملاقات با شمس مردی زاهد ومتعبد بود و به ارشاد طالبان وتوضیح اصول و فروع دین مبین مشغول بود . ولی پس از آشنایی با این مرد کامل ترک مجالس وعظ وسخنرانی را ترک گفت ودر جمله صوفیان صافی واخوان صفا درآمد وبه شعر وشاعری پرداخت واین همه آثار بدیع از خود به یادگار گذاشت .

شمس بیش از سه سال در قونیه نماند وبه عللی که به تفضیل در شرح احوال مولانا باید دید . شبی در سال 645 ترک قونیه گفت وناپدید شد . مولانا در فراغ او روز گار ی بس ناروا گذراند وچون از وی نا امید شد دل به وپس از او به حسام الدین چلپی سپرد و به در خواست او به سرودن اشعار مثنوی معنوی مشغول شد. و اشعار این کتاب را به حسام الدین عرضه میکرد, تا اینکه سر انجام در اوایل سال 672 هجری به دیدار یار شتافت. مولانا در زمانی می زیست که دوران اوج ترقی و درخشش تصوف در ایران بود. در طی سه قرن پیش از روزگار زندگی او, درباره اقسام علوم ادبی , فلسفی , دینی و غیره به همت دانشمندان و شاعران و نویسندگان نام آور ایرانی مطالعات عمیق انجام گرفته وآثار گرانبهایی پدید آمده بود.

شعر فارسی در دوره های پیش از مولانا با طلوع امثال رودکی , عنصری , ناصر خسرو , مسعود سعد , خیام ,انوری ,نظامی ,خاقانی راه درازی سپرده ودر قرن هفتم هجری که زمان زندگانی مولوی است , به کمال خود رسیده بود. شعر عرفانی هم در همین دوره به پیشرفت های بزرگ نائل آمده و بدست عرفای مشهوری همچون سنایی , عطار و دیگران آثار با ارزشی مانندحدیقه , منطق الطیر , مصیبت نامه , اسرار نامه و غیره پدید آمده بود.

مولوی را نمی توان نماینده دانشی ویژه و محدود به شمار آورد. اگر تنها شاعرش بنامیم یا فیلسوف یا مورخ یا عالم دین, در این کار به راه صواب نرفته ایم . زیرا با اینکه از بیشتر این علوم بهره وافی داشته و گاه حتی در مقام استادی معجزه گر در نوسازی و تکمیل اغلب آنها در جامعه شعرگامهای اساسی برداشته , اما به تنهایی هیچ یک از اینها نیست, زیرا روح متعالیو ذوق سرشار, بینش ژرف موجب شده تادر هیچ غالبی متداول نگنجد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مولانا جلال الدین محمد بلخی

تحقیق و بررسی در مورد مولانا شمس

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد مولانا شمس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

مولانا شمس‌الدین (یا کمال‌الدین) محمد وحشی‌بافقی (939-991(هجری))از شاعران ایرانی سده دهم بود. دوران زندگی او با پادشاهی تهماسب صفوی و شاه اسماعیل دوم و شاه محمد خدابنده هم‌زمان بود.

وی در نیمه اول سده دهم در بافق به دنیا آمد و در ۹۹۱ ه درگذشت.

کلیات وحشی متجاوز از نه هزار بیت و شامل قصیده، ترکیب و ترجیع، غزل، قطعه، رباعی و مثنوی است.

وحشی دو مثنوی به استقبال از خسرو و شیرین نظامی دارد یکی به نام ”ناظر و منظور“ و دیگری به نام فرهاد و شیرین. مثنوی نخستین به سال ۹۶۶ به پایان رسید و ۱۵۶۹ بیت است و اما مثنوی دوم که از شاهکارهای ادب دراماتیک پارسی است، هم از عهد شاعر شهرت بسیار یافت لیکن وحشی بیش از ۱۰۷۰ بیت از آن را نساخت و باقی آن را وصال شیرازی شاعر مشهور سده سیزدهم هجری (م ۱۲۶۲) سروده و با افزودن ۱۲۵۱ بیت آن را به پایان رسانیده است. شاعری دیگر به نام صابر بعد از وصال ۳۰۴ بیت بر این منظومه افزود. مثنوی معروف دیگری که وحشی به پیروی از نظامی سروده ”خلد برین“ است بر وزن مخزن‌الاسرار، و مرتب بهشت روضه. مثنوی‌های کوتاهی از وحشی در مدح و هجو و نظایر آنها بازمانده که اهمیت منظومه‌های یادشده را ندارد.

وحشی بافقی

وحشی بافقی

 

زندگی نامه

کمال‌ الدین‌ بافقی‌ متخلص‌ به‌ وحشی‌ از شعرای‌ مشهور دوره‌ ‌صفویه است‌. وی‌ درسال‌ ۹۳۰ هجری‌ قمری‌ در بافق‌ بدنیا آمد و تحصیلات‌ مقدماتی‌ خود را در زادگاهش‌ سپری‌ نمود. وحشی‌ در جوانی‌ به‌ یزد رفت‌ و از دانشمندان‌ و سخنگویان‌ آن‌ شهر کسب‌ فیض‌ کرد و پس‌ از چند سال‌ به‌ کاشان‌ عزیمت‌ نمود و شغل‌ مکتب‌ داری‌ را برگزید. وی‌ پس‌ از روزگاری‌ اقامت‌ در کاشان‌ و سفر به‌ بندر هرمز و هندوستان‌، در اواسط عمر به‌ یزد بازگشت‌ و تا پایان‌ عمر در این‌ شهر زندگی‌ کرد. وحشی‌ بافقی‌ در سال‌ ۹۹۷ هجری‌ قمری‌در سن‌ شصت‌ و یک‌ سالگی‌ درگذشت‌ . این‌ شاعر بزرگ‌ روزگار خود را با اندوه‌ و سختی‌ و تنگدستی‌ و تنهائی‌ گذراند و دراشعار زیبا و دلکش‌ او سوز و گداز این‌ سالهای‌ تنهایی‌ کاملا مشخص‌ است‌ . وی‌ غزل‌ سرای‌ بزرگی‌ بود و در غزلیات‌ خود از عشقهای‌ نافرجام‌ ،زندگی‌ سخت‌ و مصائب‌ و مشکلات‌ خود یاد کرده‌ است‌. علاوه‌ بر این‌ وحشی‌ رباعیات‌ ، ترجیع‌ بند، ترکیب‌ بند و مثنوی‌های‌ زیبایی‌ از خود به‌ یادگار گذاشته‌ که‌ تبحر و تسلط او را بر شعر و ادبیات‌ فارسی‌ نشان‌ می‌دهد. از شاهکارهای‌ هنری‌ وحشی‌ بافقی‌ می‌ توان‌ به‌ مثنوی‌ فرهاد و شیرین‌ اشاره‌ کرد که‌ ناتمام‌ ماند و بعد ها وصال‌ شیرازی‌ از شعرای‌ بزرگ‌ ‌قاجاریه آن‌ را تکمیل‌ کرد.  آثار باقی‌ مانده‌ از وحشی‌ بافقی‌ عبارتست‌ از: -دیوان‌ اشعار -مثنوی‌ خلد برین‌ -مثنوی‌ ناظر و منظور -مثنوی‌ فرهاد و شیرین. مشهورترین اثر او ترکیب بند شرح پریشانی است که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانیم.

شرح پریشانی

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید قصه بی سر و سامانی من گوش کنید گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم عقل و دین باخته، دیوانه‌ی رویی بودیم بسته‌ی سلسله‌ی سلسله مویی بودیم کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آن کس که خریدار شدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم

چاره اینست و ندارم به از این رای دگر که دهم جای دگر دل به دل‌آرای دگر چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود من بر این هستم و البته چنین خواهدبود

پیش او یار نو و یار کهن هر دو یکی‌ست حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی‌ست قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دویکی‌ست نغمه‌ی بلبل و غوغای زغن هر دو یکی‌ست این ندانسته که قدر همه یکسان نبود زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود

چون چنین است پی کار دگر باشم به چند روزی پی دلدار دگر باشم به عندلیب گل رخسار دگر باشم به مرغ خوش نغمه‌ی گلزار دگر باشم به نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش سازم از تازه جوانان چمن ممتازش

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست می‌توان یافت که بر دل ز منش یاری هست از من و بندگی من اگر اشعاری هست بفروشد که به هر گوشه خریداری هست به وفاداری من نیست در این شهر کسی بنده‌ای همچو مرا هست خریدار بسی

مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است راه سد بادیه‌ی درد بریدیم بس است قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است اول و آخر این مرحله دیدیم بس است بعد از این ما و سرکوی دل‌آرای دگر با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مولانا شمس