رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری

اختصاصی از رزفایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری


مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:46

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

شیوه های پرورش کودک ، در گذر سده ها دگرگون شده است. در سه دهه اول میلادی قرن گذشته، یعنی بین سال های 1910 تا 1930 روش‌های فرزندپروری تا حدود زیادی خشک و خشن بودند. متخصصان تعلیم و تربیت کودکان را به عنوان یک شیء فرض می‌کردند که می‌توان آن ها را به صورت نظام مندی شکل داد و شرطی کرد، و به احساسات و احتیاجات طفل یا والدین و تغییرات اجتماعی و استعدادهای ژنتیکی و یا ویژگی های موقتی کودکان چندان توجهی نمی‌شد. در آن زمان به والدین توصیه می شد که با بغل کردن کودک به هنگام گریه کردن او را لوس نکنند ، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند (اعم از اینکه گرسنه باشد یا نباشند) و آداب توالت رفتن را در همان سال اول زندگی به او آموزش دهند. این روش کاملا خشک تا حدودی تحت نفوذ مکتب رفتارگرایی بود و هدف والدین این بود که عادت های پسندیده را شکل دهند و از بروز عادات ناپسن جلوگیری کرده یا آن ها را سرکوب کنند (اتکینسون و همکاران، 2006).

در دهه 1940 روند شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف بیشتر دگرگون شد. در این دهه نظریه فرزند پروری ، زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت ، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی در کودک و تاثیر محرومیت های سنین پایین بر رفتار های بعدی کودک تاکید داشت. در 1940 علاوه بر نفوذ مکتب روانکاوی فروید، شیوه های تربیتی بر اساس نظریه های بنیامین اسپاک نیز استوار بود. وی معتقد بود والدین باید از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با  نیازهای کودک سازگاری داشت استفاده کنند. این نگرش های آزادگرانه در مورد کودک در سال های 1940 پدیدار شد و با تاثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیوئی و نوشته های روان شناسان بشر دوستی چون مزلو و کارل راجرز نیروی محرکه بیشتری پیدا کرد (هترینگتون،2008).

در اواسط دهه 1960 بر نقشی که علاقه پدر و مادر در محیط کودک ایفا می کنند تاکید زیادی شده است. به نظر می رسد در حال حاضر شاهد نوسانی در جهت عکس هستیم. چنین به نظر می رسد که امروزه والدین احساس می کنند که سهل گیری پاسخ گوی مشکل آنان نیست. اکنون متخصصان به والدین توصیه می کنند که برای شکل دادن به رفتار کودک کمی سخت گیرتر ولی فعال تر باشند. برخی از ویژگی های فرزند پروری فعلی عبارتند از کنترل در حد اعتدال، انضباط محکم و حتی توسل به تنبیه در صورت لزوم. در عین حال والدین باید حدودی را برای کودکان تعیین کنند و در مواردی که فرزند قادر به قضاوت منطقی نیست، قدرت تصمیم گیری داشته باشند. در عین حال آن ها باید نظرات کودک را بشنوند و خود را با آن ها تطبیق دهند (ماسن و همکاران،2005).

از سوی دیگر امروزه کودکان نیز با گذشته تفاوت زیادی دارند و حاضر نیستند حتی جزئی از حقوقشان را تقدیم قوانین مستبدانه بزرگسالان کنند. کودکان امروز انتظار دارند که والدین محدودیت ها و مقررات را برایشان توضیح دهند. آنان بر این باورند که والدین نباید هرگز قدرت بیشتر خود را برای کنترل فرزند به طور نامعقول استفاده کنند (گاری و همکاران،2003).

2-2-2. اهمیت شیوه‌های فرزند پروری

شیوه‌های فرزند پروری، اعتقاد و نظر والدین نسبت به چگونگی ارتباط با کودک است که والدین در رابطه با فرزندان خود اعمال می‌کنند و در شکل گیری شخصیت آینده کودک نقش بسزایی دارد. هدف تمامی شیوه های فرزند پروری ، پرورش کودک و آماده سازی وی برای ایفای نقشی است که گروه و حوزه ی فرهنگی وی بر عهده اش می گذارند. کودکان چنان پرورش می یابند که بتوانند راه و رسم زندگی والدین خود را در ایفای نقش خود پی گیرند. والدین واسطه انتقال آرمان های فرهنگی کودک به اجتماع هستند. آرمان های فرهنگی هر اجتماع تعیین کننده ی نوع و چگونگی آموزش هایی است که کودک باید فرا گیرد و از آنجا که الگوها و ایده آل های خود ، کودکان را به شیوه های متفاوت پرورش می دهند. کودک اولین بارایده آل ها و آرمان ها و بایدها و نبایدها را از محیط خانواده و والدین خود می آموزد. خانواده یکی از عوامل موثر در رفتار افراد است. کودک در محیط خانواده تجارب گوناگونی را کسب می کند و از طریق این محیط کوچک است که با دنیای خارج آشنا می گردد و طرز معاشرت با

دیگران را می آموزد (احدی،1381).

خانواده ها از جنبه های مختلف با هم تفاوت دارند، بنابراین تاثیر خانواده در رفتار افراد متفاوت است. در یک خانواده سالم محیط به گونه ای است که شرایط برای تامین احتیاجات اساسی کودکان در زمینه های مختلف فراهم می باشد. رفتار کودکی که در این خانواده پرورش می یابد با رفتار کودکی که محیط خانواده وی، مانع تامین احتیاجات اساسی اوست کاملا متفاوت است (برک،2008).

بدون تردید هر گونه نقص و نارسایی در ساخت خانواده می تواند از همان طفولیت در رشد کودک تاثیر نامطلوبی داشته باشد. نتیجه تحقیقات نشان می دهد که محیط های نامساعد خانوادگی موجب ناسازگاری و احساس عدم امنیت در کودکان شده، و محیط های سرشار از عشق و تفاهم و دوستی ، کودکانی شاد، سازگار و دارای اعتماد به نفس به وجود می آورند. در سال های اخیر پژوهش های زیادی درباره ی عوامل خانوادگی موثر در رفتار و طرز فکر کودک صورت گرفته است. این پژوهش ها نشان می دهد در بین عوامل مختلفی که در پرورش شخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرند، شیوه های تربیتی و فرزندپروری والدین و نحوه ی ارتباط والدین و کودک از اساسی ترین عوامل محسوب می شود(نوابی نژاد،1387).


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانگی علیه زنان

اختصاصی از رزفایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانگی علیه زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانگی علیه زنان


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانگی علیه زنان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:30

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

 

خشونت عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آسیب جسمی، جنسی و یا روانی شود (کار،1381). خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام میدهد و صرفا جنبه فیزیکی ( بدنی) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی، تحقیر، منزوی کردن فرد، داد و فریاد)، جنسی و اقتصادی هم به خود بگیرد (درویش پور1387، به نقل از محمدی، میرزایی،1391؛کار1379) .

خشونت علیه زنان پدیده ای چند بعدی است که خشونت خانگی یکی از تظاهرات آن به شمار می رود. خشونت در هر جامعه شکل هایی به خود می گیرد که با ساختار قانونی، سنتی و دینی و سیاسی همان جامعه متناسب است. بنابراین اثار خشونت علیه زنان در ایران را باید در مجموعه ای به هم تنیده از انواع خشونت های خانگی، اجتماعی، سیاسی و تفاسیر خاصی از دین جستجو کرد. تاکید بر ارزش هایی مانند جداسازی افراد دو جنس در مراکز دانشگاهی، منع حضور زنان از تماشای مسابقات ورزشی مردان، جلوگیری از فعالیت زنان هنرمند در جایگاه خواننده و مانند اینها، شکل هایی از خشونت است که بر زنان ایران تحمیل شده است (کار، 1381). به هر نوع عمل و یا احتمال رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا محرومیت و عذاب منجر شود خشونت علیه زنان گفته می شود این تعریف، تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از اینکه در زندگی شخصی(خصوصی) یا جمعی رخ دهد را نیز در بر می گیرد (نهاوندی1386 به نقل از وردی نیا، ریاحی، اسفندیاری).

همانگونه که گفته شد چنانچه رفتار خشونت آمیز علیه زنان در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود (پور رضا و موسوی،1382؛ سازمان جهانی بهداشت،1380).

پسران این رفتار رسانه ها را به مثابه الگوی رفتاری یاد می گیرند و در مقابل دختران می آموزند که رفتار خشونت آمیز برای زنان امری غیر مرسوم است (اعزازی،1380). در ایران نیز زنان در اثر فشارهای سنتی هزاران ساله که دامنه ای وسیع دارد خو گرفته اند که بخش عمده ای از وضعیت خشونت بار زندگی خود را از دیگران بپوشانند (کار، 1381).

خشونت نسبت به گروه طبقه و یا ملیت  فرق می کند چنانچه زنان طبقه پایین یا مهاجران شهری یا مناطق عشیره ای بیشتر  تجربه خشونت جسمانی تا قتل های ناموسی را دارند گاهی همین زنان چنان جامعه پذیر می شوند که خشونت را بازتولید و استمرارش را تداوم می بخشند (محمدی اصل، 1388)، چرا که پنهان نگاه داشتن خشونت علیه زنان و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است به نظر می رسد چنین نگرشی به خشونت در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و با شرایط و زندگی فردی زنان هر جامعه متناسب  است (وردی نیا و همکاران،1386).

وقتی زنان یاد گرفته اند مورد کمک واقع شوند  انگیزش ها و شناخت ها و رفتارهایشان را با خشونت همساز می کنند در نتیجه ترس از مرد و عدم اعتماد به نفس زنان را فرا میگیرد و به این ترتیب آنان  ایفای نقش خشونت آمیز توسط مردان را با این روحیات تکمیل میکنند (همان منبع).

مردم شناسان بریتانیایی در چند قرن اخیر، خشونت خانگی را چنین تعریف کرده اند: تحمیل خواهش ها و دیدگاه های یک فرد خانواده بر عضو و یا سایر اعضای خانواده، از طریق اعمال زور، فشار، تهدید، تحقیر و جبر اقتصادی. این دانشمندان بر این باورند که خشونت خانوادگی مرز دینی، جغرافیایی، جنسی و نژادی نمی شناسد.

حقوقدانان در مصر بر این باورند که خشونت خانوادگی منشا جنسی دارد و همیشه زنان خانواده قربانی آن هستند. آنها می گویند: چون زنان در بسیاری از موارد از کمبود امنیت های فردی و شهروندی خویش رنج می برند بنابراین قربانی خشونت های خانگی می گردند (جلایی فرد، فکور راد، 1389).

خشونت خانگی علیه زنان

در برخی موارد خشونت های خانگی را خشونت های داخلی خوانده اند که به معنای حاکمیت غیر قابل تحمل فیزیکی و روانی یک فرد خانواده بر فرد یا افراد دیگر خانواده است. این حاکمیت غیرقابل تحمل به گونه های تحقیر، توهین، برخوردهای فیزیکی و محدود سازی آزادی ها برای قربانی تبارز می کند (زیبایی نژاد،1386).

گرچه خشونت در تمام جوامع به افرادی در سنین مختلف و جنسیت های گوناکون اعمال می شود اما این کنش مخصوصا متوجه زنان و کودکان است و مسائلی را به وجود می آورد که سلامت اجتماعی را تهدید می کند، زنان در سنین کودکی، جوانی و جا افتادگی مکررا قربانی خشونت می شوند خشونت علیه زنان و دختران عمدتا وجه جسمانی و جنسی دارد و به مدد فرهنگی نهادینه، تا آزار روانی آنان و از آن طریق تا خود آزاری جوامع تداوم می یابد (محمدی اصل،1388). اصطلاح قربانی  نخست برای باکره­گانی بکار می رفت که به منظور انجام فرائض دینی به قربانگاه فرستاده می شدند (همان).


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانگی علیه زنان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی

اختصاصی از رزفایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:49

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

رشد فرد در زمینه های اجتماعی و سازگاری با دیگر افراد، یکی از فاکتورهای مهم در زندگی زناشویی است که کیفیت آن به سالهای قبل تر زندگی فرد بر می گردد. واقعیت مورد قبول همگان این است که زندگی انسان در بدو تولد در میان دیگران آغاز می شود و همان ابتدای حیات با آنها ارتباط آغاز می کند. همین ارتباط به شکل گیری رفتار او می انجامد. بدین ترتیب، یادگیری اجتماعی آغاز می شود و رفتارهای کودک رنگ اجتماعی پیدا می کند. محرومیت کودک از رشد و تکامل باعث می شود که با مردم کمتر تماس بگیرد، به زندگی اجتماعی بی علاقگی نشان دهد و در طرح نقشه ی زندگی برای آینده ناتوان جلوه کند (نیسی، شهنی ییلاق و فراشبندی،1384).

اضطراب اجتماعی که از آن به عنوان تجربه ی ناراحت کننده در حضور دیگران تعریف می شود و یکی از عواملی است که در روند رشد و تکامل اجتماعی افراد خلل ایجاد می کند. فردی که دچار اضطراب اجتماعی است، هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیر معمول از هر موقعیت که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار بگیرد، اجتناب می ورزد. همه ی انسان ها دوست ندارند که بخشی از رفتارها یا جنبه هایی از شخصیت شان مورد ارزیابی دیگران قرار گیرد، ولی این دسته از افراد کمترین تمایلی برای حضور در موقعیت های اجتماعی و ارتباط با دیگران ندارند، چرا که همه ی موقعیت های اجتماعی و تعاملات بین فردی را صحنه های ارزیابی و انتقاد تلقی می کنند. برخی از محققان اعتقاد دارند ترس از ارزیابی منفی علت اصلی اضطراب اجتماعی است. ترس از ارزیابی منفی، افراد مضطرب را وادار می کند که از برخورد با دیگران پرهیز کنند و بدین طریق، ترس خود را نشان دهند (نیسی و همکاران،1384).

افراد دارای اضطراب اجتماعی ویژگی هایی دارند که آنان را از دیگران متمایز می سازد. این افراد در هنگام صحبت کردن با دیگران احساس خجالت و عصبانیت می کنند. نگران این هستند که اشخاص دیگر درباره ی آنان چگونه فکر می کنند و در هنگام آشنایی با افراد جدید مضطرب می شوند. این افراد اغلب درباره ی اشتباه کردن، نادانی و حرف های احمقانه فکر می کنند، ترس دارند که دیگران آنها را ضعیف پندارند و به آنان بازخورد منفی دهند. این افراد ممکن است احساس عدم اعتماد به نفس کنند؛ زیرا تصور می کنند که دیگران آنان را دوست ندارند. علاوه بر این، این افراد ترس از انتقاد، اجتناب از تماس چشمی و ترس از ابراز وجود دارند (هرمزی نژاد،1380).

به عقیده ی ولپی(1958)، فرد دارای اضطراب اجتماعی فاقد توانایی ابراز وجود است. چنن فردی به دلیل ترس از دست دادن احترام و ترس از دست دادن دوست قادر نیست که عواطفش را ابراز کند (نقل از هرمزی نژاد، شهنی ییلاق و نجاریان،1379).

طبق تعریف انجمن روان پزشکی آمریکا (APA،1994، به نقل از مسعود نیا، 1388)، اضطراب اجتماعی عبارت است از ترس دائمی و مشخص از یک یا چند موقعیت اجتماعی یاعملکردی که فرد احساس می کند در معرض افراد نا آشنا یا موشکافی احتمالی از سوی دیگران قرار گرفته و تحقیر یا شرمسار خواهد شد.

با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با دیگران است به گونه ای که بسیاری از نیازهای متعالی و شکوفایی استعدادها و خلاقیت هایش از طریق تعامل بین فردی[1]و ارتباطات اجتماعی[2] ارضا شده و به فعل در می آید (بیابانگرد، 1374). لزوم فراگیری آموزش های منتهی به ارتقای مهارت های اجتماعی[3] ، پر اهمیت جلوه می نماید و از طرفی، لازمه ی برقراری ارتباط اجتماعی، قرار گرفتن در میان جامعه و افراد آن می باشد، واضح است اضطراب اجتماعی[4] که به ترس آشکار و پیوسته از موقعیت های اجتماعی یا عملکردی اشاره دارد و از این باور فرد ناشی می شود که در این موقعیت ها به طرز خجالت آور یا تحقیرآمیزی [5]عمل خواهد کرد، باعث عدم یا کاهش حضور فرد در میان افراد جامعه می گردد که این موضوع نیز راهکارهای آموزشی را در راستای کاهش اضطراب اجتماعی در افراد طلب می نماید. لازم به ذکر است که افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به طور معمول از موقعیت های ترس آور پرهیز می کنند و به ندرت خود را مجبور به تحمل موقعیت اجتماعی یا عملکردی می نمایند و چنانچه با این موقعیت ها رو به رو شوند دچار اضطراب، شدیدی خواهند شد (رینگولد[6] و همکاران،2003).

پژوهش ها نشان داده اند که آموزش ابراز وجود می تواند بر مشکلاتی که دارای جنبه های شناختی و رفتاری همانند اضطراب، افسردگی، هراس های اجتماعی و افزایش تعاملات اجتماعی هستند، اثر گذار باشد (چارلز و استوارت[7]،1991، ص 173، ارلیجز[8]، 2005).

روان شناسان اجتماعی اعتقاد دارند اضطراب که عاملی مخرب و نابودکننده است، از طریق یادگیری و الگوبرداری آموخته می شود و می تواند باعث کاهش رضایت از زندگی افراد باشد. اضطراب اجتماعی به اضطراب یا تجربه هراس که در موقعیت های میان فردی یا عملکردی ایجاد می شود، اطلاق می شود. افراد دارای اضطراب اجتماعی بالا از ارزیابی منفی دیگران نسبت به خود و یا انجام عملی که باعث شرمندگی شود، بیمناک اند. تحقیقات حاکی از آن هستند که اضطراب اجتماعی با گرایش به اختصاص توجه به اطلاعات تهدید آمیز اجتماعی، از جمله اضطراب مرتبط با احساسات و رفتارها و نشانه های عدم رضایت از دیگران همراه است. تئوری های شناختی در زمینه اضطراب حاکی از آن هستند که توجه انتخابی به تهدیدها، اضطراب را شدیدتر کرده و قضاوت در زمینه رویدادهای اجتماعی را به انحراف می کشاند ) تایلر، بومیا و آمیر[9]، 2010 ).


[1] Interaction Between Individual

[2] Social Communication

[3]Social Skill

[4] Social Anxiety

[5] embarrassing or Humiliating

[6] Rheingold

[7] Charles & Stewart

[8] Eureligs

[9] Taylor ,Bomyea & Amir


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری

اختصاصی از رزفایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:35

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

برای مفهوم سازگاری تعاریف متعددی از سوی اندیشمندان روان شناسی و جامعه شناسان ارائه شده است. سازگاری به طور کلی رابطه ای است که هر ارگانیسم نسبت به وضع موجود با محیط خود برقرار می­سازد. ( افشار نیکان، 1381).

از جمله مفاهیم و اصطلاحات مرتبط با سازگاری، اصطلاح "بهداشت" یا "سلامت " می باشد. سازمان بهداشت جهانی (WHO)[1]، سلامت یا بهداشت را تحت عنوان "سلانت بدنی، روانی و اجتماعی و عدم وجود بیماری وضعف" تعریف می کند (سیمن[2]، 1989؛ به نقل از سامانی، 1381). با این تعریف می توان سلامت یا بهداشت را حالتی بهینه از سازگاری دانست. بدین لحاظ می توان کیفیت های متفاوتی از سازگاری را در افراد متصور شد،که این کیفیت ها در قالب شاخص های مختلفی همانند عملکرد تحصیلی، سطح فشار روانی، عزت نفس، کفایت اجتماعی، اختلالات عاطفی و توانایی ذهنی و روانی مورد ملاحظه قرار می گیرند. در بررسی های مختلف از شاخص ها و مؤلفه های متفاوتی جهت ارزیابی میزان سازگاری استفاده شده که جدول 2-1 نشانگر نمونه ای از این شاخص ها در مطالعات مختلف است.

 

جدول2-1:شاخص سازگاری در مطالعات مختلف

 

شاخص سازگاری

محقق

مدل تحصیلی،کفایت تحصیلی، نشانگان بدنی، اعتیاد و بزهکاری

لامبورن و همکاران(1991)

اختلالات رفتاری، واکنش های روانی

دیویس و کامینگز(1998)

پرخاشگری

نواک و پوسچنر (1999)

کفایت اجتماعی، افسردگی،کفایت تحصیلی و مشکلات رفتاری

نوم و همکاران(1999)

خوداتکایی، فشارهای درونی، معدل تحصیلی و رفتار انحرافی

بیرز و گوستر (1999

احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی و اجتناب اجتماعی

جانسون و همکاران(2001)

2-3-1-مبانی نظری سازگاری

2-3-1-1 دیدگاه روان پویایی

از چشم انداز روان پویایی، روان­کاو احتمالا سازگاری را عدم وجود نسبی واپس رانی مفهوم بندی می کند. شخص (سالم) قادر است تکانه های جنسی یا پرخاشگرانه را بدون رجوع به دفاع های مختلفی که به طرز مؤثری از توانایی های شخص می کاهند، بازشناسی کند (خزائیلی و بوالهری، 1372).

در طول رشد شخصیت دگرگونی های زیادی ممکن است به رشد رفتار ناسازگارانه یا آسیب روانی کمک کند. محرومیت از گرمی مادرانه و عدم مواظبت از کودک در چند ماهه اول زندگی می تواند رشد (خود) را مختل کند. شکست در همانندسازی مناسب باعث می شود (خود) به عنوان مجری شخصیت تضعیف شود (شیلینگ1، 1382 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).

از بعد دیگر، در مورد ماهیت ناسازگاری در دیدگاه فروید می توان گفت انضباطی که موجب ترس از تنبیه و از دست دادن محبت والدین می شود، کودکان را ترغیب می کند به صورت اخلاقی رفتار کنند و اما کودکانی که والدینشان مرتباً از تهدید، کنترل، دستور و یا فشار جسمانی استفاده می کنند معمولاً بعد از صدمه زدن به دیگران کمتر احساس گناه می کنند. به عنوان مثال: زمانی که پدر و مادری از صحبت کردن با کودک خوداری می کنند و یا عملاً به کودک می گوید او را دوست ندارد، کودکان اغلب بعد از بدرفتاری، شدیداً خود را سرزنش می کنند و ممکن است پیش خود فکر کنند که (( من خوب نیستم و هیچ کسی مرا دوست ندارد)). این کودکان در نهایت وقتی کار خلافی انجام می دهند ممکن است با انکار کردن احساس گناه شدید، از خودشان محافظت کنند. بنابر این، آن ها نیز وجدان ضعیفی را شکل می­دهند.

در مقابل نوع خاصی از انضباط به نام القا2 به شکل گیری وجدان کمک می کند. القا یعنی نشان دادن آثار بدرفتاری کودک بر دیگران. القا به کودکان می گوید چگونه رفتار کنند تا بتوانند این اطلاعات را در موقعیت های بعدی به کار برند و والدین با نشان دادن تأثیر اعمال کودک بر دیگران، همدلی و همدردی را ترغیب می کنند که این خود موجب رفتار نوعدوستانه می شود و زمانی که برای تغییر رفتار کودکان دلیل آورده می شود آن ها ترغیب می شوند معیار های اخلاقی را بپذیرند، زیرا عاقلانه هستند. در مقابل، انضباطی که شدیداً به تهدید تنبیه یا دریغ کردن محبت متکی است، کودکان را به قدری مضطرب می کند که نمی توانند به وضوح فکر کنند که چه کاری را انجام دهند. در نتیجه این روش ها باعث  نمی شوند که کودکان قواعد اخلاقی را درونی کنند (برک1، 1390).

هم چنین فروید معتقد است فرآیند رشد آدمی نیازمند منع یا بازداری تکانه های کودک وار ناپسند و نادرست است وقتی کودک بزرگتر شد به دوران بزرگسالی رسید به جنگ خود بر علیه این نوع تکانه های ضد اجتماعی و مخرب ادامه می دهد. بیشتر مردم توانایی آن را دارند که این تکانه ها را به شیوه ای رضایت بخش دفع کنند، که به این ترتیب اصطلاحاً دارای رفتار سازگارانه می باشند. اما شایع ترین و معنادارترین تعارض های فرد از امیال و آرزوهای مربوط به مرحله اودیپی سرچشمه می گیرند به طور کلی اختلال های رفتاری دوره کودکی مربوط به روان رنجوری های سرکوب شده می باشد. (ساعتچی،  1386 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).


[1]. The world Health Organization

[2]. Seeman


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی

اختصاصی از رزفایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:19

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مهارتهای ارتباطی به منزله آن دسته از مهارتهایی هستند که به واسطه آنها افراد می توانند در گیر تعاملهای بین فردی و فرایند ارتباط شوند؛ یعنی فرایندی که افراد در طی آن ، اطلاعات، افکار و احساسهای خود را از طریق مبادله کلامی و غیر کلامی با یکدیگر در میان می گذارند (هارجی، ساندرز، و دیکسون،1386). این مهارت­ها مشتمل بر مهارت­های  فرعی یا خرده مهارت­های مربوط به "درک پیام­های کلامی و غیر کلامی" ، " نظم دهی به هیجان­ها" ، " گوش دادن" ، "بینش نسبت به فرایند ارتباط" و " قاطعیت در ارتباط" است که اساس  مهارت­های ارتباطی را تشکیل می دهند. این مهارت­ها از چنان اهمیتی برخوردارند که  نارسایی آنها  با احساس تنهایی، اضطراب اجتماعی، ناسازگاری اجتماعی، افسردگی، عزت نفس پایین و عدم موفقیت­های شغلی و تحصیلی همراه می باشد (حسین چاری و فداکار،1384).

 در واقع مهارت­های ارتباطی به رفتارهایی اطلاق می­شود که به فرد کمک می­کند عواطف و نیازهای خود را به درستی بیان کند و به اهداف بین فردی دست یابد. این مهارت­ها شامل مواردی است که در ذیل به آن­ها پرداخته می­گردد.

2-5-1 مهارت گوش کردن

از میان مهارت­های گوناگون ارتباطی، گوش کردن یکی از مهم­ترین مهارت­هایی است که با پرورش آن می­توان کارایی خود را در تمامی مراحل زندگی به ویژه دوران تحصیل افزایش داد، ضمناً این مهارت یکی از مشکل­ترین مهارت­هاست.

گوش دادن تعهدی برای فهمیدن و رسیدن به درک همدلانه است؛ اصطلاح «گوش دادن» در برخوردهای اجتماعی به دو معنا به کار می­رود یکی از آنها اشاره به گوش دادن آشکار دارد که گوش دادن فعال نامیده می­شود. انسان وقتی فعالانه گوش می­دهد که رفتارهایی انجام دهد که حاکی از توجه او به طرف مقابل است. دومین معنای گوش دادن به فرایند شناختی جذب اطلاعات اشاره دارد. در این تعبیر گوش دادن نشانه رفتارهای آشکار شنونده نیست بلکه به جنبه­های نهفته رفتارهای او اطلاق می­شود. برای مثال ممکن است به طور پنهانی بی آنکه علامتی دال بر توجه به دیگران از خودمان نشان دهد به صحبت­های آنان گوش دهد. گوش دادن منفعلانه به همین گوش دادن گفته می­شود(البرتی[1] و امونز[2] ، 1374 ).

مهارت ابراز وجود

ابراز وجود یعنی حمایت نمودن از حق و عقیده خود، بدون این که به حق و عقیده دیگران تجاوزی شود(شلینگ[3]، 1386). ژوزف و ولپی ابراز وجود را اینگونه تعریف می­کند: ابراز مناسب هرگونه هیجانی نسبت به طرف مقابل بدون احساس اضطراب. بنابراین افرادی که در موقعیت های میان فردی منفعل یا پرخاشگر هستند، موردهای مناسبی برای جرأت آموزی تلقی نمی شوند.

جرأت آموزی، برای اغلب اضطراب های مربوط به تعامل های میان فردی یک درمان انتخابی محسوب می شود. از جمله موردهای مناسب برای جرات آموزی این تیپ افراد هستند: کسانی که می ترسند از سرویس بد یک رستوران شکایت کنند، چون نگران هستند که احساسات گارسون جریحه دار شود؛  افرادی که نمی توانند موقعیت اجتماعی کسالت آور را ترک کنند، چون می­ترسند نمک نشناس تلقی شوند؛ آنهایی که نمی­توانند عقاید خود را ابراز کنند، زیرا می­ترسند دیگران از آنها خوششان نیاید؛ کسانی که می ترسند به استادان یا مظاهر قدرت بگویند که دوست ندارند منتظر بمانند، زیرا می ترسند این مظاهر قدرت عصبانی شوند؛ افرادی که نمی­توانند افزایش حقوق یا نمره بالاتری را درخواست کنند، زیرا احساس حقارت می کنند، و کسانی که به خاطر ترس از باختن نمی توانند در بازی­های رقابتی شرکت جویند (پروچاسکا[4]، 1389). ابراز وجود کردن برابری میان انسان­ها را افزایش می­دهد، به فرد امکان می­دهد تا به سود خود اقدامی صورت دهد و بدون اضطراب بی دلیل روی پای خود بایستد و احساسات خود را صادقانه و با خیالی راحت ابراز کند، به فرد امکان می­دهد که بدون ضایع کردن حقوق دیگران، حقوق خود را به دست آورد (البرتی و امونز، 1374 ).

 

2-5-3 ویژگی­های افراد دارای مهارت ابزار وجود

هربرت و جین معتقد است که، فردی که ابراز وجود می کند دارای چهار ویژگی برجسته زیر است:

1- او در ابراز وجود آزاد است و آن را با گفتار واعمال خود نشان می دهد.

2- او با تمام مردم در کلیه سطوح ارتباط بر قرار می کند. این ارتباط همیشه، صریح، مستقیم، صادقانه و مناسب است.

3- او نسبت به زندگی روش فعالانه ای دارد، برخلاف شخص منفعل که در انتظار اتفاقات می نشیند، او اتفاقات را می سازد.

4- او به طریقی که شایسته می­داند عمل می­کند (هربرت[5] و جین بر[6]، 1387).

آموزش مهارت­های ارتباطی

انسان­ها هر روز به گونه­های مختلف با هم در ارتباطند تا اندیشه­ها، احساسات و تمایلات خود را به یکدیگرمنتقل کنند، میزان علاقه و احترام خود را نشان دهند و رنج، اندوه، شادمانی، خرسندی، شک و دودلی خود را با دیگران در میان بگذارند. هر نوع ارتباط اعم از ساده و پیچیده، عمدی و یا غیر عمدی، کلی یا طرح شده برای یک منظور خاص، فعال یا غیرفعال، عمده­ترین وسیله برای دستیابی به نتایج مثبت و ارضای نیازها و تحقق بخشیدن به آرزوهای  افراد است. مهارت­های ارتباطی بیانگر میزان توانایی و اعتماد به نفس افراد بوده، همچنین باعث افزایش میزان احترام و ارزش آن­ها نزد دیگران می­شود (کول[7]، 1379 به نقل از  میرمحمد صادقی،1383).

مهارت­های ارتباطی، توانایی اختصاصی به شمار می­آیند. این مهارت­ها برای ایجاد رابطه ضروری هستند، به طوری که انسان می­تواند با استفاده از آنها در زمان انتقال پیام به شخص دیگر  به شکلی کامل و کافی عمل کنند، بنابراین درمانگر باید به ارزیابی رفتار بپردازد، یعنی موقعیت­ها، مهارت­ها و یا نقص­های مهارتی را که پیوسته به مشکلات ارتباطی زوج­ها مربوط هستند تعیین کند. هدف برنامه­های مهارت آموزی، هم افزایش عملکرد مربوط به تکلیف است و هم بر افزایش کفایت عمومی انسان در موقعیت­های مختلف زندگی توجه می­نماید (برنشتاین[8]،1387 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).

همان­گونه که گلداسمیت[9] و مکفال[10] (1975) اشاره کرده­اند، برنامه­های مهارت­آموزی بر جنبه­های آموزشی مثبت درمان تأکید می­کنند و وقتی که صادقانه­ترین تلاش­های فرد به عنوان رفتار ناسازگارانه، مورد قضاوت قرار می­گیرد، نشان­دهندۀ وجود یک نقص مهارتی وابسته به موقعیت در گنجینۀ رفتاری اوست. نقص­های ارتباطی که بین زوج اتفاق می­افتد، وابستگی زیادی به موقعیت­های خاص دارند، به این معنا که هنگام صحبت با افراد غریبه روی نمی­دهند و بیشتر احتمال دارد که موقع بحث برای حل تعارض­ها و اختلاف­ها مشاهده شوند. منشاء نقص هر چه باشد، آموزش مناسب در زمینۀ کسب مهارت، می­تواند به زوج در توسعۀ رفتارهای ارتباطی مؤثر کمک کند (برنشتاین، 1387 به نقل از مستقیمی و شفیع آبادی،1391).

آموزش مهارت­های ارتباطی درمانگران رفتاری و شناختی، به نوجوانان می­آموزد که گوش بدهند، درخواست­های سازنده داشته باشند، از عبارت «من» استفاده کنند، بلافاصله پس از انجام یک رفتار ویژۀ مثبت، بازخورد مثبت تکمیلی به طرف مقابل خود بدهند و از پرسش­ها و عبارات توضیحی برای اطمینان یافتن از رفتار کلامی و غیر کلامی یکدیگر استفاده کنند (کارلسون[11]، 1378 به نقل از  میرمحمد صادقی،1383).

وقتی خانوادها از الگوهای ارتباط مؤثر استفاده می­کنند، انتقال و درک واضحی از محتوا و قصد هر پیام دارند. نوع نظام خانواده و الگوهای ارتباطی آن، اثر مهمی بر اعضاء خانواده دارد، زیرا شخصیت، یادگیری، توسعه، ابقاء اعتماد به نفس، قدرت انتخاب و تصمیم­گیری منطقی افراد خانواده، همه به نوع اطلاعات و نحوۀ انتقال اطلاعات بین اعضای خانواده وابسته است. ارتباط مؤثر در خانواده نیازمند آن است که فرستنده، پیام را واضح بفرستد و بازخورد صحیح داشته باشد، به عبارتی، گیرنده، معنی و مقصود پیام را درک کند، بنابراین ارتباط مؤثر در خانواده، فرآیندی است مداوم که در آن فرستنده و گیرنده باید به طور فعال دخالت داشته باشند (همان منبع).


[1] Albert

[2] Emmons

[3] Schelling

[4] Prvchaska

[5] Herbert

[6] Jynber

[7] Cole

[8] Bernstein

[9] Gldasmyt

[10] Makfal

[11] Carlson


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارت های ارتباطی