رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره تعریف لیبرالیسم

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره تعریف لیبرالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تعریف لیبرالیسم


مقاله درباره تعریف لیبرالیسم

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:22

تعریف لیبرالیسم:

اصطلاح لیبرالیسم برگرفته از ریشه لاتینی Liber به معنای آزادی است. لیبرالیسم در قاموس سیاسی نظریه‌ای است که خواهان حفظ درجاتی از آزادی در برابر هر نهادی است که تهدید کننده آزادی بشر باشد. لیبرالیسم در زمینه اندیشه‌های اقتصادی، به معنای مقاومت در برابر تسلط دولت بر حیات اقتصادی در برابر هر نوع انحصار و مداخله دولت در تولید و توزیع ثروت است. اصطلاح دیگری که در این رابطه وجود دارد، لیبرالیسم مذهبی است که به معنای اعتقاد به حق هر کس در انتخاب راه پرستش خداوند یا بی ایمانی است . لیبرالیسم از سویی به یک جریان سیاسی بورژوازی اطلاق می شد که در عصر مترقی بودن آن یعنی در زمانی که سرمایه‌داری صنعتی علیه اشرافیت فئودالی مبارزه می کرد و درصدد گرفتن قدرت بود، به وجود آمد و رشد کرد .

لیبرال‌ها در آن زمان بیانگر منافع و مدافع طبقه‌ای در حال رشد و بالنده بودند. آزادی از قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی دوران فئودالیسم را طلب می کردند، می خواستند که قدرت مطلقه سلطنت محدود شود، در مجلس عناصر لیبرال راه یابند و حق رأی آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدوده خاص آن دوران و به مفهوم بورژوایی آن به رسمیت شناخته شود.

در قاموس مارکسیستی، مفهوم سیاسی لیبرالیسم به یک روش لاقیدانه و درویش مسلکانه در داخل حزب طبقه کارگر نسبت به دشمن طبقاتی اطلاق می‌شود .

در این مفهوم لیبرالیسم به معنای آشتی طلبی غیر اصولی به ضرر اساس اندیشه‌های ”مارکسیسم – لنینیسم“، ‌نرمش بجا در مقابل خطا و نادیده گرفتن نقض اصول به علل مشخصی به کار می‌رود. لیبرالیسم در این مفهوم از نمودهای فرصت‌طلبی و فردگرایی است .

    لیبرالیسم سیاسی کانت

 

• ایده هاى پیشینى عقل عملى
از سپیده دم تاریخ اندیشه سیاسى تا روزگار ما اندیشه وران و فیلسوفان هر دوره اى از اصل هایى سخن به میان آورده اند که هر چند در بنیاد داراى اشتراک و همسانى بوده اند، اما بحث ها و تفسیر هاى گوناگون و متفاوتى را برانگیخته اند. این اصل ها اندک و انگشت شمارند، اما مباحثه و مشاجره بر سر آنها تا آن مایه ژرف و پردامنه است که کاوش در اقیانوسى مواج، کف آلود و بیکران را همانند تواند بود. در درازناى تاریخ انسان به عنوان موجودى خردورز هیچ گاه از اندیشه آزادى، برابرى، استقلال، عدالت و امنیت فارغ نبوده است. آشکار است که این اصل ها به معنى واقعى کلمه براى انسان ارزش فرعى و دست دوم نداشته اند، بلکه تا آن مرتبه والا و بلند پایه بوده اند که بدون در نظر گرفتن آنها گویى انسان از گوهر انسانى خویش تهى مى شود و دیگر نمى توان او را موجودى خردمند، اندیشه ور و انتخاب گر دانست.   
انسان خردمند، آزاد و انتخاب گر، نمى تواند در قفس وضع طبیعى براى همیشه باقى بماند. در واقع چنین قفسى سزاوار چنین مرغ خوش الحانى نیست. پس باید دیر یا زود از این قفس رهایى یابد و رهسپار گلستانى شود که شایسته و درخور اوست. این گلستان، البته «گلشن رضوان» نیست که حافظ بزرگ، انسان را مرغ نغمه پرداز آن مى داند؛ بلکه جامعه مدنى است که انسان در آن جاى مى گیرد تا بتواند در سایه سار امنیت و رفاه، از آزادى، برابرى و استقلال برخوردار شود. 
اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال در دوران نوزایى و روشنگرى نیز در کانون گفت و شنود ها و مشاجره هاى ژرف و همه جانبه قرار مى گیرند. از یکسو کوشندگان آزادیخواه تساوى گرا و استقلال طلب در دفاع از این اصل ها با همه سرمایه نظرى و فکرى به میدان مى آیند. از سوى دیگر مخالفان آزادى، برابرى و استقلال در چارچوب مناقشه ها و احتجاج ها در برابر آنان صف آرایى مى کنند. از دوران تجدد (مدرنیته) تا روزگار ما -که عصر روشنگرى از خاستگاه هاى برجسته آن است _ فیلسوفان و اندیشه وران لیبرال همگى در جانبدارى از اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال هم سخن و همگام بوده اند. لیبرالیسم نه آفرینشگر آزادى، برابرى و استقلال بوده است و نه مدعى مصادره این اصل ها در اردوگاه فکرى خویش. لیبرالیسم بى تردید داراى تفسیر هاى خاص در باب هستى، چیستى و چرایى این اصل ها است. این تفسیر ها نیز متفاوت و گاه متناقض اند و اینگونه نیست که لیبرال ها در مورد تفسیر اصل هاى یاد شده، به طور کامل با یکدیگر هم صدا و هم داستان باشند.
شاید تاکید بر این نکته بدیهى ضرورى باشد که اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال از بطن لیبرالیسم سربرنیاورده اند و هیچ یک فرزندان این مادر نیستند. در واقع لیبرالیسم بر شالوده آزادى، برابرى و استقلال قرار دارد و تفسیر خود را از این اصل ها به میان آورده است؛ نه اینکه آزادى، برابرى و استقلال برآمده از لیبرالیسم باشند .    
اندیشه وران لیبرالیسم رهنوردان راهى مشترک اند، هر چند ممکن است هر یک به گونه اى خاص در این راه گام بردارند: از رهنوردى پرشتاب تا نهادن گام هاى آهسته. در میان فیلسوفان لیبرالیسم، کانت اندیشه ورى است که بر نمط نظام فلسفى خویش به آزادى، برابرى و استقلال مى نگرد. کانت لیبرالى خردمند است که در دلسپارى به اصل هاى یاد شده دچار شوریدگى نمى شود و عصاى احتیاط و حسابگرى را هیچ گاه فرو نمى گذارد. او جانبدار اندیشمند و نقاد اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال است، نه کوشنده اى شوریده سر که در ستایش آزادى قلم فرسایى مى کند و در چالش با آزادى ستیزان و معارضان برابرى و استقلال، قرار از کف مى دهد و درشتى را به جاى برهان مى نشاند. لیبرالیسم کانت در قلمرو فلسفه سیاسى داراى معیار هاى چهارگانه زیر است: نخست بر پایه ارزش اخلاقى انسان، «فردگرایانه» است. دوم بر زمینه جایگاه اخلاقى انسان، «تساوى گرایانه» است. سوم با پذیرش همبستگى اخلاقى در نوع بشر و اهمیت دادن به نهاد هاى تاریخى و شکل هاى فرهنگى در مرتبه بعد «کلیت گرایانه» است. چهارم با تایید اصلاح پذیرى و ارتقاى نهاد هاى اجتماعى و ترتیبات سیاسى «بهبود گرایانه» است. به طور فشرده تر مى توان گفت لیبرالیسم سیاسى کانت بر شالوده فردگرایى، تساو ى گرایى و اصلاح طلبى بر زمینه اخلاق مى کوشد با مدد جستن از اصل کلیت آموزه اى فراگیر و جهانى ارائه کند که در معمارى جامعه مدنى همچون بنیاد هاى استوار به کار آیند.جامعه مدنى کانت سایه اى از سپهر فلسفه نظرى و عملى او بر سر دارد. حتى لیبرالیسم کانت در چنین سپهرى قابل فهم ارزیابى و نقد است. البته زمینه هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و ساخت طبقاتى اروپایى قرن هجدهم و سرزمین پروس نیز براى درک راستین آموزه هاى سیاسى کانت داراى اهمیت بسیار است. کانت در مقاله «نظر و عمل» اصل هاى سه گانه جامعه مدنى یا حکومت مدنى را صورت بندى مى کند. این اصل ها در واقع بر زمینه فلسفه کانت به ویژه عقل عملى وى «ایده » هاى پیشینى هستند و از آنجا که در فراسوى تجربه ممکن قرار دارند، به مثابه ایده فارغ از هرگونه کشمکش و اختلاف اند. جایگاه این ایده هاى سه گانه تا آن اندازه بلندپایه و والا است که بدون وجود آنها جامعه مدنى تصویر پذیر نخواهد بود. این ایده ها عبارتند از:
۱- آزادى هر فرد جامعه به مثابه یک انسان
۲- برابرى هر فرد با همگان به مثابه یک تبعه
۳- استقلال هر عضو جامعه همسود به عنوان شهروند
این اصل ها از بطن دولت هایى که اینجا و آنجا تاسیس شده باشند، سر برنیاورده اند، بلکه مى توانند به مثابه ایده هایى در ساخت یک جامعه مدنى هماهنگ تبلور یابند.
• آزادى، قانون و سعادت افراد
انسان از آن رو که انسان است از حق آزادى برخوردار است. این حق را نه هیچ قدرتى مى تواند به انسان بدهد و نه از او باز پس ستاند. آزادى انسان نامحدود نیست، بلکه حق مرز هاى آن را تعیین مى کند. حدود آزادى من تا بدانجا است که به مرز آزادى شما تجاوز نکند، بلکه با آن به هماهنگى دست یابد. وقتى حق یک فرد با حق فرد دیگر تصادم مى کند، قلمرو آزادى نفر دوم شکسته مى شود و هماهنگى حق ها جاى خود را به عدم تعادل و ناهماهنگى مى دهند. البته حقوق در جامه قانون و با برخوردارى از اعمال قدرت در زندگى انسان ها معنى مى یابد. بر پایه حقوق «به هر کس آنچه سزاوار آن است، مى توان داد و در برابر تجاوز دیگران به او ایمنى بخشید.» کانت در اینجا به گونه اى از حق سخن مى گوید که گویى در پى ارائه دیدگاه خود در باب عدالت است. اما «حق بیرونى» به نظر او از مفهوم آزادى در روابط متقابل بیرونى انسان ها سرچشمه مى گیرد و با هدفى که مردم به وسیله طبیعت (یعنى هدف نیل به سعادت) و با وسایل شناخته شده رسیدن به این هدف دارا هستند، ارتباطى ندارد. به بیان روشن تر، آزادى در فلسفه سیاسى کانت داراى «مفهوم منفى» است؛ یعنى برخوردارى از آزادى به مثابه یک حق در صورتى که به قلمرو آزادى افراد دیگر تجاوز نکند، مى تواند از مرز هاى گسترده برخوردار باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تعریف لیبرالیسم

تحقیق در مورد چیستى عدالت

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد چیستى عدالت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد چیستى عدالت


تحقیق در مورد چیستى عدالت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:11

 

  

 فهرست مطالب

 

 

چیستى عدالت

 

مشخصات و ویژگیهاى لیبرالیسم

 

لیبرالیسم سیاسى

 

 

 

 

جان رالز به عقیده بسیارى از صاحبنظران بزرگترین فیلسوف اخلاقى - سیاسى قرن بیستم بوده است. شاید برخى از افراد از شنیدن صفت «بزرگترین» کمى دچار تعجب شوند چرا که در قرن بیستم متفکران بزرگ دیگرى هم بوده اند ولى اغلب آنها اگرچه افکار سیاسى مهمى داشته اند و در سیاست عملى منشأ آثارى بوده اند، مانند سارتر، اما کارشان بیشتر جنبه روشنفکرى داشته است.

نظیر این تفاوت در اخلاق هم - که با سیاست متفاوت است - وجود دارد. دراخلاق مردم درباره خوبى و بدى داورى مى کنند و معلمان اخلاق و موعظه گران به مردم اندرزهاى اخلاقى مى دهند و گاه انتقادهایى مى کنند.
حکمت اخلاقى که کتابهاى بزرگان خود ما سرشار از آنهاست، از این دست است. اما فلسفه اخلاق یا اخلاق فلسفى چیز دیگرى است و درپى آن است که دریابد مفاهیم اخلاقى برپایه کدام اصول استوارند و معناى دقیق آنها چیست و کدام نظام اخلاقى به حال بشر سودمندتر است و عموماً چه سازگارى یا ناسازگارى بین افکار اخلاقى ما وجوددارد که احیاناً خود ما از آن بى خبریم.

در فلسفه سیاسى هم چنین است. یعنى اگر کسانى از مکتب سیاسى خاصى طرفدارى کنند یا برضد آن سخنانى بگویند آن یک بحث است و اینکه فردى درجست وجوى این باشد که مبانى منطقى و فلسفى یک فکر سیاسى را استوارکند بحث دیگرى است. جان رالز بدین معنا، فیلسوف سیاسى است. زیرا درپى ساختن بنایى یکپارچه بر شالوده هاى محکم منطقى و سیاسى است که علاوه بر کارایى و سودمندى از تناقض به دور باشدو بتواند عمومیت پیداکند.

رالز زندگى پرفراز و نشیبى نداشت، مردى در نهایت تواضع، مهربانى و انسانیت، گوشه گیر و گریزان از شعار بود.
همت اش یکسره وقف کار علمى و نظرى مى شد و نمى خواست در غوغاهاى سیاسى واردشود. فقط یکبار موضعگیرى سیاسى کرد و آن علیه استفاده آمریکا از بمب اتم در جنگ با ژاپن بود.

وى که استاد فلسفه در دانشگاه هاروارد بود، در نوامبر سال ۲۰۰۲ بر اثر سکته قلبى درگذشت. رالز نویسنده اى بسیار پرفکر ولى کم نویس بود. مهمترین کتابش، کتابى است به نام «نظریه اى در باب عدالت»( Theory of Justice A). بعد از بیست سال کتاب دیگرى به نام «لیبرالیسم سیاسى» نوشت و در نظریه اصلى خود که نظریه عدالت بود کمى جرح و تعدیل کرد تا جایى که توجه اش محدودشد به پلورالیسم سیاسى یعنى کثرت گرایى در سیاست که مى خواست جاى بیشترى براى آن بازکند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد چیستى عدالت

تحقیق در مورد نسبت دین و لیبرالیسم

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد نسبت دین و لیبرالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نسبت دین و لیبرالیسم


تحقیق در مورد نسبت دین و لیبرالیسم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه24

 

فهرست مطالب

 

- مبانی جوهری لیبرالیسم

عقل و خرد را به

در سرشت انسان نهاده شده و از آن مفری نیست.

اروپا رخ داد، یکی از پرنمودترین نحله های فکری که تمام ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی را در بر گرفته و زندگی آدمی را در مسیر سلسله ای از تغییرات قرارداد لیبرالیسم بود که مثابه یک ایدئولوژی در سراسر جهان غرب به جای ادیان الهی مطرح شد.

به دلیل اینکه این جریان فکری، اجتماعی و سیاسی در عصرهای اخیر، از جاذبه هایی هم برخوردار شده و در کشورهای شرقی و مقر ادیان ابراهیمی و پایگاه های اسلامی هم مورد توجه خیل روشنفکران قرار گرفته نسبت به آن تبلیغات فراوانی صورت گرفته و نیز به دلیل سنت شکنی ها و دین ستیزهایی که داشته و مدتها است که پس از رنسانس داعیه اداره جهان و رهبری فکری بشر را داشته شایسته بررسی ئ تامیل بیشتر است و این بررسی از آنجا بیشتر اهمیت می یابد که به دلیل توجه و توسعه و به میدان آمدن فناوری نوین و رسانه های پیشرفته ارتباطات جمعی و سطح پوشش هایی که لیبرالیسم مدعی آن می باشند لیبرالیسم نه تنها در حوزه اندیشه بلکه می خواهد دنیای بودن و عمل کردن را به سامان برساند و بسان اقلانیتی ظهور و نمود یابد. از سوی دیگر دین به عنوان یک واقعیت انکارناپذیری وجود دارد که در نوع تفکر، زیست و حیات سیاسی ملت – دولتها می تواند نقش بازی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نسبت دین و لیبرالیسم