دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:246
فهرست:
علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند
افراط و تفریط شیعیان در مورد اهل بیت مسئله امامت
در مورد اختلاف میان علی رضی الله عنه و معاویه اهل سنت بر این متفقند که علی رضی الله عنه بر حق بوده و معاویه و کسانی که بااو بودند از حکومت علی سرپیچی کرده بودند. اهل سنت از شیعیان میخواهند حتی یک نوشته در عقیده اهل سنتبیاورند که مغایر این موضوع اهل سنت باشد. بر عکس اهل سنت میتوانند صدها کتاب از بزرگان خود در عقیدهبیاورند و به ایشان ثابت کنند که اهل سنت خروج معاویه بر علی را عملی اشتباه میدانند. پس چرا شیعیان سعی دارندکه اهل سنت را در صف معاویه و مخالفت علی جلوه دهند و چرا سعی میکنند اهل سنت را به بنی امیه نسبت دهند وآنان را دشمنان اهل بیت معرفی کنند.
متأسفانه دیری نپائید که این اختلاف رنگی مذهبی گرفت و شیعیان گروهی مستقل و دارای روش جدیدی در اصول وعقاید و فقه و مواریث شدند. اما اختلاف میان علی و معاویه در این سطح نبوده و آنان در اصول و عقاید و غیر اختلافینداشتند. بلکه اختلاف آنها در مسایل حکومتی و سلایق شخصی بود و ربطی به آنچه از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آموختهبودند نداشت. برای اثبات این ادعای خود دلایلی از کتب خود شیعیان میآوریم. مهمترین منبع شیعه نهج البلاغهاست که در آن روایت نسبت داده شده به علی رضی الله عنه جمع آوری شده است. در نهج البلاغه ج 3 ص 114 به نقل ازایشان چنین آمده است: ابتدای کار اینگونه بود که ما با اهالی شام برخورد کردیم، روشن است که خدایمان یکی وپیامبرمان یکی است و دوت همه ما به اسلام است. ما از آنها چیز بیشتری غیر از ایمان به خدا و تصدیق پیامبرش صلی الله علیه وسلم نمیخواهند. آنچه که ما و آنها در آن اختلاف کردیم خون عثمان رضی الله عنه بود.
بنابراین گفته آنحضرت و بر خلاف آنچه شیعیان میگویند، جز مسئله قتل عثمان رضی الله عنه اختلاف دیگری میان علی واصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم وجود نداشته است. حضرت علی رضی الله عنه از تفرقه و جدائی میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم حسرتمیخورد و اینگونه در مرگ آنها مرثیه میگفت: کجایند آن قومی که به اسلام دعوت داده شدند، پس آن را پذیرفتند،قرآن را خواندند و آن حکم قرار دادند، چشمهایشان از گریه خشکیده و شکمهایشان از روزه گرفتن به کمرهایشانچسبیده بود. دندانهایشان از تضرع و التماس به درگاه خداوند خشکیده، چهره هایشان از شب زنده داری زرد و از خداترسی خسته بنظر میرسید. آنها برادرانم بودند که رفتند، پس ما حق داریم تشنه دیدار آنها باشیم و از جدائی آنهاانگشت غم به دهان بگیریم (نهج البلاغه ص235)
این سخن حکایت از روابط دوستانه و محکم میان علی و اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم میکند، کمااینکه علی دخترش ام کلثومرا به نکاح عمر بن خطاب رضی الله عنه در آورد. کتابهائی از اهل تشیع مانند کافی کلینی ج5 ص346 و استبصار طوسی ج3ص350 و منتهی الامال قمی ج1 ص184 به این حقیقت اعتراف کردهاند.
شده،درکتاب((رحماءبینهم))جلد اول بطورفهرست وار ذکرکرده وتحقیقات خود رابرآن روایات بیان کرده که ذیلا" خدمت خوانندگان محترم عرضه می شود.
مرویات مورد بحث کلا" در36جاذکرشده که خلاصه آن چنین است:
1-المصنف لهبدالرزاق..............................................1مورد
2-صحیح البخاری....................................................5مورد
3-مسلم....................................................................2مورد
4-مسند امام احمد....................................................5مورد
6-مسند ابی عوانه اسفراینی....................................3مورد
7-ترمذی.................................................................2مورد
8-ابوداود...................................................................4مورد
9-نسائی...................................................................1مورد
10-المتقی لابن جارود............................................1مورد
11-شرح المعانی الآثارللطحاوی.............................1مورد
12-مشکل الآثار للطحاوی.....................................1مورد
13-السنن الکبری للبیهقی.....................................6مورد
14-تاریخ الامم والملوک لابن جابر طبری...........1مورد
15-فتوح البلدان لبلاذری.......................................1مورد
این روایات در بعضی مواردبطورمفصل ودر بعضی مواردبطر مجمل ذکر شده است. از تحقیق و بررسی چنین بر می آید که در یازده مورد در سندروایت ابن شهاب زهری نیست و اصل روایت هم ازحضرت عایشه صدیقه رضی الله عنهانقل نشده ، بلکه ازافراددیگرمانندابوهریره،ابوالطفیل عامر ابن واثله،ام هانی وغیره نقل شده، و در هیچ جایی از این یازده موردکلمه ای که دال برکدورت و رنجش در میان آن دو بزرگوار باشد،بکار نرفته است.ودربیست وپنج مورددیگر که درسندآنهاابن شهاب زهری است روایات به گونه های مختلفی روایت شده؛درنه مورد باوجودآن که ابن شهاب زهری درسند روایت است، روایت طوری نقل شده که کلمات مورد بحث در آن دیده نمی شود . و در موارددیگرکه ابن شهاب زهری در سند موجود است و کلمات جنجال برانگیزهم درآن بکاررفته،دربعضی موارد،کلمات موردبحث بعداز((قال))دیده میشودوچنانکه گفتیم مقوله ی حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها نیست وگوینده ی آن فاعل((قال)) است واین ((قال))را معمر بن راشدیاکسی دیگر از شاگردان ابن شهاب زهری در روایت اضافه کرده وگوینده ی این کلمات ابن شهاب زهری است.
البته بعضی ازشاگردان ابن شهاب درمواردمتعددی لفظ((قال))راحذف کرده اند.اکنون بعضی ازروایاتی که در آن لفظ((قال)) بکار رفته خدمت خوانندگان گرامی بیان می شود: (1)عبدالرزاق در((المصنف))روایت راچنین نقل کرده است: ((اخبرناعبدالرزاق بن معمر عن الزهری عن عروه عن عایشه ان فاطمه والعباس اْتیاابابکر یلتمسان میراثهمامن رسول الله صلی اللع علیه وصلم و هما حینئذیطلبان ارضه من فدک وسهمه من خیبر فقال لهما ابوبکر : سمعت رسول الله صلی الله علیه وصلم یقول : (( لا نورث ما ترکنا صدقه انمایاْکل آل محمد صلی الله علیه وصلم من هذا المال وانی والله لا ادعا مرا" رایت رسول الله صلی الله علیه وصلم یصنعه الا صنعته(( قال )) فهجرته فاطمه فلم تکلم فی ذلک حتی ماتت فدفنها علی لیلا" ولم یؤذن بها ابابکررضی الله عنها))(1)
(2)در((مسند ابی عوانه))جلد چهارم صفحه 145و146در باب اخبار الداله علی الباحه ان یعمل فی اموال من لم یوجف علیه الخیل،چاپ مؤسسه دایره المعارف حیدرآباددکن،بعینه همین روایت باتفاوتی جزیی در اول سندودر اخر متن نقل شده است (3)علامه ابوبکراحمد بن الحسین البیهقی در جلد ششم ((السنن الکبری)) از عبدالله بن یحیی بن عبدالجبارو اواز اسماعیل بن محمدالصغارواوازاحمدبن منصوروازعبدالرزاق بعینه همین روایت رانقل کرده،البته دراخرمتن این روایت بعد ازلفظ((قال)) ((فغضبت فاطمه رضی الله عنهافهجرته فلم تکلم حتی ماتت فدفنهاعلی لیلا" ولم یؤذن بهاابابکر...))بکار رفته است(2)
(4)امام بخاری در جلد دوم و در کتاب الفرایض روایت راچنین نقل کرده: ((حدثنی عبدالله بن محمدقال حدثنا هشام قال
1-المصنف لعبدالرزاق،ج5،حدیث شماره9774،ص472-473،طبع بیروت
2-السنن الکبری بیهقی،ج6،ص300،کتاب قسم الفی ء والغنیمه
اخبرنامعمر عن الزهری 000)) و در آخر متن میگوید (000قال فهجرته فاطمه فلم تکلمه حتی ماتت.))(3)
(5)امام مسلم درجلددوم باب حکم الفییء ازابن شهاب زهری ازعروه ازعایشه صدیقه رضی الله عنها این روایت نقل نموده ودر پایان روایت این عبارت را بکار برده: ((...قال فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت...)).(4)
(6)محمد بن جریر طبری در تاریخ الامم و الملوک ازابوصالح الضراری وازعبدالرزاق بعینه روایت مزکوررانقل نموده ودر اخرروایت می گوید: ((...قال فهجرته فاطمه فلم تکلمه فی ذلک حتی ماتت فدفنها علی لیلا" ولم یؤذن ابابکر...)).(5)
حافظ عمادالدین ابن کثیر در جلد پنجم البدایه و النهایه درباب بیان انه علیه السلام قال :((لانورث))همین روایت رااز امام بخاری نقل کرده ، و در آن عبارت : (( قال فهجرته فاطمه فلم تکلمه حتی ماتت)) درج شده است . ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه از علمای شیعه در بحث مطالبه ی فدک فصل اول از ابوبکر جوهری با سند چنین روایت کرده : ((قال ابوبکر الجوهری))اخبرنا ابوزیدقال عدتنااسحاق بن ادریس قال حدثنامحمدبن احمدعن معمرعن الزهری عن عروه عن عایشه...))
متن روایت راکما فی السابق روایت نموده ،در اخر روایت چنین نقل کرده است: ((قال فهجرته فاطمه فلم تکلمه حتی ماتت)). خواننده محترم مشاهده می کنندکه در این روایات الفاظ جنجال برانگیز بعد از لفظ ((قال)) بکار رفته است و فاعل((قال)) حضرت عایشه رضی الله عنها نیست و از بررسی به عمل آمده مشخص شده که فاعل آن مرداست وآن ابن شهاب زهری می باشدکه بر مبنای برداشت خوداز سکوت فاطمه رضی الله عنها چنین کلماتی بکار برده است.
شیوه عمل ابن شهاب زهری در روایات
در کتابهای تراجم واسماء رجال علما ابوبکر محمد بن مسلم بن عبدالله بن شهاب زهری را مورد اعتماد وثقه دانسته اند،او از دانشمندان و محدثین بزرگ محسوب می شود.با وجود این درباره طرز عملش در روایات نوشته اندکه اوبعضی اوقات روایات را از طرف خود تفسیر می کرد و در ضمن گاهی علامت تفسیر راحذف می کرد ، در چنین صورتی اصل روایت با تفسیرش مخلوط میشود مشخص نمی شدکه اصل روایت کدام است وتفسیرش کدام.علامه سخاوی این شیوه عمل ابن شهاب زهری رادر((فتح المغیث))شرح الفیه الحدیث العراقی دربحث مدرج(1)ذکرکرده است.حافظ ابن حجرعسقلانی در((النکت))می فرماید :(کذاکان الزی یفسرالاحادیث کثیرا"وربّمااسقط أذاه التفسیرفکان بعض اقرانه دائما" یقول له : اِفصِل کلامک من کلام النبی صلی الله علیه و سلم الی غیرذلک من الحکایات.))(2)
اکنون برای توضیح بیشترچندروایت برای خوانندگان محترم ذکرخواهیم کرد،تاشیوه ى عمل ابن شهاب دربعضی روایات بیشتر روشن و آشکارگردد. و مشخص شودکه بعضی از معاصرین زهری او رادراین زمینه نصیحت میکردند.امام بخاری در((تاریخ کبیر)) جلددوم به حواله امام مالک قول ربیعه بن ابی عبدالرحمان رادرباره زهری اورادراین زمینه نصیحت می کردند.
امام بخاری در((تاریخ کبیر))جلد دوم به حواله امام مالک قول ربیعه بن عبدالرحمن رادرباره زهری چنین نقل کرده است: ((قال عبدالعزیزبن عبدالله حدثنا مالک کان ربیعه یقول الله بن شهاب ان حالتی لیس تشبه حالک انا اقول براْیٍ من شاه اخذوانت عن النبی صلی الله علیه وصلم فتحفظ.))(3) خطیب بغدادی درکتاب((الفقیه والمتفقه))دوروایت راکاملاًباسندذکرکرده است که باملاحظه آن دوروایت برای خوانندگان گرامی شیوه ی کارزهری دربعضی روایات کاملاًآشکارخواهدشد. روایت اول:((اخبرناعثمان بن محمد بن یوسف العلاف انبانا محمد بن عبدالله الشافعی حدثنا اللیث قال : قال ربیعه لابن شهاب یا ابابکر اذا حدثت الناس برایک فاخبرهم بانه رایک واذاحدثت الناس بشیء من السنه فاخبرهم أنه سنه لا یظنون انه رأیک.))(4) روایت دوم:اخبرنامحمدبن الحسن بن الفضل القطان اخبرناعبدالله بن جعفر ابن درستویه حدثنایعقوب بن سفیان ثنامحمدبن ابی ذکریاانباناابن وهب قال:حدثنی مالک قال:قال ربیعه لابن شهاب:اذااخبرت الناس بشیءمن رایک فاخبرهم انه رأیک)).(5) ازگفتگوی ربیعه وابن شهاب در این دو روایت،طرز عمل ابن شهاب برای خوانندگان محترم آشکار شده هیچ ابهامی برای آنان باقی نمی ماند.شمس الدین ذهبی هم در((تاریخ الاسلام))و((طبقات المشاهیروالاعلام))گفتگوی ربیعه وابن شهاب را ذکر کرده است،که خدمت خوانندگان محترم بیان می شود((000قال الاویسی: قال مالک کان ربیعه یقول للزهری ان حالی لیست تشبه حالک قال:وکیف؟قال:أنااقول برأی من شاءأخذه ومن شاءترک،وانت تُحَدِّث عن النبی صلی الله علیه وسلم فیحفظ.))(6) 3-الصحیح البخاری،ج2،کتاب الفریض باب قول النبی صلی الله علیه وصلم لانورث ماترکناصدقه،ص996،طبع مجتبائی 4-صحیح مسلم،ج2،باب حکم الفیء،ص92-91،طبع نورمحمدی دهلی 5-تاریخ الامم والموک،جلدسوم،ص201-202،تحت حدیث السقیفه،السنه الحادی عشره 1-حدیثی که درآن را وی ازطر خودعباراتی رااضافی کرده باشد.
2-النکت علی کتاب ابن صلاح والفیه العراقی لابن حجر عسقلانی تحت النوع العشرون-همچنین فتح المغیث للسخاوری،ص103،بحث مدرج،مطبوعهانوار محمدی لکهنو-طبع قدیم
3-تاریخ کبیر،ج2،قسماول،ص262
4-کتاب الفقیه والمیفقه بابذکراخلاق الفقیه وادبه،ص148،طبع مکه مکرمه 5-مرجع سابق
6-تاریخ الاسلام للذهبی،ج5،ص248،طبع مصر خلاصه این که ابن شهاب زهری گاهی رأی خودراازقول رسول خداصلی الله علیه وسلم تفکیک نمی کردومردم رأی او را از قول پیامبرصلی الله علیه وسلم تشخیص نمی دادند . بهمین علت معاصرین ابن شهاب مانند ربیعه بن ابی عبدالرحمن او را نصیحت می کردند تا راْی خود را از روایت پیامبر صلی الله علیه وسلم برای مردم تفکیک کند،تا مردم قول او را باقول پیامبر صلی الله علیه وسلم مخلوط نکنند.مولانامحمد نافع در ((رحماء بینهم))جلداول می فرماید:که ادراج درروایت ابن شهاب زهری بی شماراست وعلمای زیادی مانند : دار قطنی،طحاوی،ابن عبدالبر،بیهقی ، ابوبکر الحازمی ،امام نووی،جمال الدین الزیلعی،ابن کثیر،ابن حجرعسقلانی،جلال الدین سیوطی،ملا علی قاری،وغیره صراحتا" ادراجات او را ذکر کرده اند . با این تفاصیل اگر در روایت مطالبه فدک هم الفاظ جنجال برانگیزراکه بعدازلفظ ((قال)) به کاررفته اندازمدرجات و برداشت-ظن-ابن شهاب زهری قراربدهیم موافق قیاس وعین واقعیت خواهدبود.البته نمی توان فقط ناخشنودی ورنجش ظاهری بزرگان واولیاءالله را نسبت به یکدیگرسبب تنقیدویاخشم الهی نسبت به بعضی ازانهاقرارداد.زیراگاهی بنابرسرشت و طبیعت بشری وبنابر اختلاف شیوه و سلیقه وبرداشتهای متفاوت درمیان دوستان صمیمی عزیزهم سوءتفاهمهایی پیش می آیدکه سبب رنجش وناراحتی می شود. امابا رفع آن سوءتفاهم آثار کدورت ورنجش هم از بین می رودودر میان آنان همان صمیمیت ودوستی قبلی برقرار می شود، در کتابهای فریقین روایات متعددی نقل شده که در موارد مختلف در میان حضرت علی رضی الله عنه و فاطمه رضی الله عنها ناراحتیهایی بوجود آمد اما توسط رسول خدا صلی الله علیه وسلم آن رنجش وکدورت از بین رفته و همان صمیمیت قبلی بین آن بزرگان برقرار شده است. علما و دانشمندان شیعه ازقبیل ملاباقر مجلسی در حق الیقین و بحار الانوار وجلاءالعیون،علامه طبرسی دراحتجاج،شیخ طوسی در امالی و شیخ صدوق درعلل الشرائع،مطالبه میراث از جانب فاطمه رضی الله عنها و خشمگین شدن او برحضرت علی رضی الله عنه را وقصه کنیزی را که حضرت جعفر بن ابی طالب به برادرش حضرت علی هدیه کرد و سرانجام موجب رنجش حضرت فاطمه شدوهمچنین قصدازدواج حضرت علی بادختر ابی جهل راکه باعث رنجش زهراورسول اکرم صلی الله علیه وسلم شد،نقل کرده اند. در اینجا به نقل یکی دو روایت اکتفا می کنیم.
ملا باقر مجلسی قصه کنیزک رادر ((جلاءالعیون ))چنین نقل کرده است: ((..درکتاب علل الشرایع و بشایر المصطفی و مناقب به سند های معتبر از ابوذرو ابن عباس روایت کرده اند:چون جعفر طیار در حبشه بود،برای او کنیزی به هدیه فرستادندو قیمت او چها هزار درهم بودچون جعفربه مدینه آمد آن کنیزک رابرای برادر خود علی علیه السلام به هدیه فرستادو آن کنیزک خدمت آن حضرت را می کردروزی حضرت فاطمه به خانه در آمددید سر علی علیه السلام دردامن آن کنیزک است چون آن حالت را ملاحظه نمودمتغیر گردید...فرمودمی خواهم مرا رخست دهی که به خانه پدرم روم حضرت امیر فرمود:رخست دادم پس فاطمه چادر بر سر کرد و برقع افکندو متوجه خانه پدر بزرگوار خود گردید...)).(1)
شیخ صدوق نیزدر((علل الشرایع))درباب یکصدو چهل ونه روایتی نقل کرده که شخصی به حضرت فاطمه رضی الله عنهاگفت: علی قصدازدواج بادختر ابوجهل را دارد ، حضر ت فاطمه ناراحت و غمگین به خانه پدرش رسول الله صلی الله علیه وسلم رفت، چون پیامبر از ماجرا اطلاع یافت و حضرت فاطمه رضی الله عنهارا بی قرار یافت به مسجد رفت و به عبادت مشغول شد و دعا کرد تاخداوند کدورت و رنجش آنان را بر طرف سازد،بعد از آن همراه حضرت فاطمه و فرزندانش به نزد حضرت علی رفت ، او خواب بود آن حضرت پاهایش را برپاهای علی گذاشت و فرمود:برخیز ای ابو تراب. آنان را که در آرامش بسر می بردند بی قرار نمودی بروابوبکروعمروطلحه رافراخوان،حضرت علی آنان را فراخواند،سپس به علی خطاب نموده فرمود:ای علی مگر نمی دانی که فاطمه پاره تن من است.آیا آنچه فاطمه می گوید درست است؟حضرت علی فرمود:یا رسو خدا من چنین اراده ای نداشتم.