لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
تعریف شعر
هر کلام موزون که دارای معنایی لطیف باشد شعر نامیده می شود.
شعر در توصیف وسیع «تابع تکامل اجتماعی است زیرا محصول کار بشری است.» و نحوه ی پیدایش آن به نقل از بوشر, در کتاب خود موسوم به ن کار و ریتم » ً چون ریتم یا وزن.
به نقل از دکتر خانلری: « در عرف شعر به کلامی گفته می شود که در قالبی مسخص و معین یا لااقل قابل تشخیص و تحدید ریخته شده باشد. اما حکمای ما شعر, کلام مخیل را گفته اند و مرادشان از لفظ تخییل, تاثیری در نفس است چنانکه گشادی یا گرفتگی حالت انفعالی دیگری ایجاد کند, و وزن را از عوامل این تاثیر شمرده اند.»
بنابراین کار نویسنده:
1- ادراک مفهوم 2- بیان یا القای آن به مصابه ذهن خواننده است.
ادراک عقلی در ذهن نویسنده به صورت وعنی وجود دارد و کار نویسنده آن است که معانی را درقالب الفاظ بریزد.
اما مدرکات انفعالی عبارت از حالاتی است که از برخورد با امری یه واقعه ای در نفس حاصل می شود. غمی یا نشاطی, شور و هیجانی, تحقیر و تنفری یا تحسین و احترامی. منظور در اینجا عاطفه یا احساسی است مانند نومیدی و امید و شوق و هیجان و عشق و کینه و تنفر و امثال آنها.
برای انتقال این حالات الفاظی وجود ندارد و نوسینده باید صور ذهنی بجوید که با حالات نفسانی مقصود ارتباطی هر چه نزدیکتر داشته باشد, آنگاه این صور را به وسیله ی علامات صوتی یا شکل مکتوب آنها در ذهن خواننده جایگیر کند تا از تصور آن صور و معانی حالتی که نویسنده داشته در ذهن خواننده نیز ایجاد شود. ( خلاصه ص 45 به بعد )
غرض از تفصیل نظریه آقای دکتر خانلری اینجا اشاره به فرق بین نظم و شعر است. چنانکه آقای بهار می فرماید:
« این تنها وزن و قافیه نیست که شعر را می سازد بلکه شعر بیانی است که نیاز به اندیشیدن داشته باشد و دارای صور خیال باشد. وگر نه بیتی مثل این:
نه بیل می زدم نه پایه انگور می خوردم در سایه
( از دهخدا ) نظم است, شعر نیست و از ویژگی های شعر خوب آن است که هر خواننده نسبت به دانش خود از آن فهم کرده و لذت ببرد. و اکنون چند تعریف شعر از زبان شاعران متجدد و معاصر:
و به قول کسروی: شعر باید بیهشی ایجاد کند.
عناصر شعری:
ص 43 نخستین کنگره
شعر را می توان به سه عنصر تجزیه کرد. شکل (Form ) که قواعد شعری و سبک کلام تابع آن است مضمون و شیوه ی تعبیر ( بیان ) یا Expression
جمود و ثبوت ممتد قواعد شعری و سبک کلام و مضمون و شیوه ی تعبیر موجب شد که نظم یا بر شعر یا (Poesie) در ایران غلبه کند. [ اشاره به فرق شعر و نظم در فوق ]
مختصات اخیر آن است که در هر سه این عناصر حرکتی و انقلابی پدید شده است.
دکتر حاکمی نیز می فرماید: « اما, برای بحث درباره ی شعر فارسی جدید باید آن را از چند جهت در نظر بگیریم:
1- قالب و وزن
2- مضمون و بیان
3- معنی و موضوع
[ادبیات معاصر ایران انتشارات اساطیر ص 53 ]
و البته متاسفانه به جز بخش اول در کتاب حاضر در مورد بخش های 2 و 3 مثالی نمی آورد و توضیحی نمی فرماید.
عناصر شعری
قرار دادن موضوع تعریف زبان در آغازین این گردآوری صرفاً مقدمه ای برای فهم بیشتر این عناصر بوده است. و در ادامه این بحث نظریه استاد شفیعی کدکنی را از کتاب ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت انتشارات توس سال 1359 بکل می آوریم:
« هر شعر دو شکل یا قالب یا صورت دارد. یکی شکل ظاهری که عبارت است از طرز ترکیب مصراع ها و ابیات با یکدیگر به اعتبار قافیه و ردیف و گاه وزن. همان چیزی که در اصطلاح قدیم قصیده و غزل و قطعه و رباعی و مثنوی و مسمط و ترجیع بند و تراکیب و مستزاد و بحر طویل را از یکدیگر جدا می کرد و بیشتر به طرز قرار گرفقتن قافیه ها و گاه مساله وزن نظر داشت.»
اما شکل یا صورت شعر, یک مفهوم عمیق تر هم می تواند داشته باشد و آن مسئله « شکل درونی یا « فرم ذهنی » آنست که به طور خلاصه عبارت است از مسئله پیوستگی عناصر مختلف یک شعر در ترکیب عمومی, که ببینیم شاعر در این راه چه مایه توفیق یافته است.»
خلاصه استاد در موضوع شکل دقیقاً از دو ساختار در زبان یکی « ساختار بیرونی » که ساختار لفظ ها یا واژگانی است ( بیشتر شامل قواعد صرف می شود ) و دیگری « ساختار درونی » یا ساختار معناست که بیشتر شامل قواعد نحو است را مطرح می فرماید.
در باره نقد شعر نیز که بیشتر با عنصر معنایی آن مربوط می شود چهار قابلیت برای شعر قائل است: بدین گونه که اگر ذات شاعر را مرکز این پهنه بدانیم, چهار نقطه در پیرامون او قابل ملاحظه است: یک نقطه منتهی الیه حد صعود هنری و امکانات هنری اوستو یک نقطه دیگر منتهی الیه منطقه نفوذ اوست در میان قشرها و گروه های مردم روزگارش یا مردم همه ادوار و همه مناطق. نقطه سوم منتهی الیه عمق عاطفی و تعالی انسانی کار اوست و نقطه چهام منتهی الیه خطی است که پشتوانه فرهنگی او را نشان می دهد و اگر ترسیم کنیم چنین خواهد بود:
صوری ( زیبایی های هنری و فنی )
افقی یک ( پشتوانه فرهنگی)
ذات شاعر افقی دو ( گستردگی در جامعه)
عمقی ( زمینه انسانی و بشری عواطف)
« نظریه متداولی نیز هست که از دو عنصر تشکیل شده: شکل یا صورت و موضوع یا معنی.» ( نخستین کنگره ص 247 )
نتیجه:
به نظر می رسد دو عنصر از سه عنصر شعر ضمن توضیحات گذشته تا حدی شناخته شده باشد. اما برای شناخت بیان نیاز به توضیحی مختصر هست. بگذارید از مثالی سود ببریم:
در موسیقی, موسیقی نواز و آلت موسیقی ابزار ظاهری و نوایی که می شنویم نتیجه درونی این عمل است. تاثیر گذارترین بخش این موسیقی در واقع آهنگ های ریز جانبی است. یا در یک صورت از سه ویژگی طول و ارتفاع و طنین آنچه را که موثرترین آن است طنین است که موجب تشخیص فردی از فرد دیگر نیست.
در شعر نیز این تنها گزینش و چینش واژگانی در ساختار شعر نیست بلکه ویژگی های گزینش و چینش واژگان با توجه به توضیحات اولیده این موضوع یعنی نحوه ی انتقال و القای معانی و احساسات که وظیفه ی اصلی هر نویسنده و شاعر است یعنی بیان حکم طنین در صوت را دارد و مایه ی شناخت هر نویسنده از دیگران است. این ویژگی هر نویسنده را Genre گویند.
زمینه های تحول:
ص 21 کنگره پ اول دکتر حکمت )
دکتر خانلری ص 49 : درباره شعر جدید می توان گفت که یکی از تحولات مهم شعر در عصر جدید ورود احساسات و عواطف شخصی و خصوصی در شعر بوده است. همچنین توجه شاعران به اجتماع و ساختن اشعاری درباره طبقات پایین جامعه است که در شعر عهد اخیر تازگی دارد.
دیگر ازخصایص بارز این عصر پیدایش هنر و صنعت جدید است که آن خود نیز مولود انقلاب علمی و صنعتی عظیمی بود که در قرن 18 و 19 در اروپا حادث گردید _ اختراعات تازه و اکتشافات جدید که ناشی از تسلط بشر بر قوه بخار و برق و بدست گرفتن قوای مکانیکی بود ورق زندگانی نوع بشر را یک باره منقلب نمود, و کارخانجات جدید جانشین دکان های صنعتگران قرون وسطی شده بهترین اختراعات در امر وسائل ارتباط بشر به ظهور پیوست. تلگراف و تلفن و راه آهن و اتومبیل و هواپیما نوع انسان را به یکدیگر نزدیک نموده علم وسعت گرفت ولی عرصه خاک تنگ شد.
زندگانی اقتصادی و صنعتی ایران که از زمان پیدایش تاریخ تا قرن دوازدهم هجری بیش و کم به یک حرکت بطیئی و یکنواخت پیش می رفت, یکباره واژگون گردید به جای کاروان های شتر موتورهای «مارک دوج و فرد » عرصه فلات ایران را قطع نمودند. و به جای شمع کافور حباب های الکتریک نوربخشی گرفتند.اقتصاد جدید اوضاع جدیدی روی کار آورد.
رسوم و ادب تازه مستلزم قوانین و نظامات نوین بود. تشکیلات حکومت به ناچار جامه عصری پوشید و قوانین جدید برای انتظام امور زندگی مدنی و تجارتی و زراعتی و خانوادگی وضع گردید. همه چیز حتی طعام و لباس و مسکن تازه شد. شعر که تاروپود آن از محسوسات شاعر یافته می شود بالطبع در اثر تغییر محسوسات تغییر مضامین داد. آن نیز به حکم طبیعت مبدل گردید. این حرکت سریع سیاسی و اقتصادی و صنعتی مانند موجی که از مرکز خود به طور دادره به سوی محیط وسعت یابد بستر خود را پهن تر نمود. و در برابر هیچ مانعی متوقف نشد.
از این رو در طول مدت پنجاه سال اخیر در جهان سیاست و اقتصاد افکار جدیدی به وجود آمد. و آن افکار در همه جا حتی دورترین نقاط ایران در سواحل خلیج فارس و در مراکز کویر لوئت و نمک انتشار یافتو و اختراعات تازه پیوسته به سرعت انتشار آن یاری می نمود تحول شعری نیز به همان قاعده تغییر و تبدیل و بسط و نشر حاصل کرد. این است که در ابتدای مشروطیت شعرای ایران غالباً در حول محور رژیم موسساتی مانند
تحقیق درباره تعریف شعر