مشخصات این فایل
عنوان: اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 29
این مقاله درمورد اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام می خوانید :
- مشارکت اقتصادى مردم در تأمین عدالت اقتصادى
اصلاح و بهسازى امور اقتصادى زمانى میسر خواهد شد که در این زمینه علاوه بر فعالیتهاى دولت، مردم نیز فعالانه مشارکت نمایند:
در جامعه اسلامى باید کوشش شود دولت همه مصالح مردم را مورد توجه قرار بدهد و تأمین کند. ولى از سوى دیگر، کارها هر چقدر ممکن است کمتر دولتى شود.40
تجربه نشان داده که جمع میان آزادى اقتصادى افراد و مداخله در اقتصاد ممکن نیست، زیرا زندگى در دوران کنونى از سویى، نیازمند دخالت فزاینده دولت در اقتصاد و تأمین مسایل رفاهى، بهداشتى و عمرانى از سوى دولت است و از سوى دیگر، این مداخله سبب کاهش آزادىهاى افراد مىگردد، بنابراین مناسبترین راه این است که کارها تا حد ممکن با سعى و کوشش خود مردم حل و فصل شود و دخالت دولت تنها براى تضمین عادلانه بودن امور اقتصادى صورت گیرد.41
از دیدگاه اسلام، مردم نسبت به یکدیگر مسئولیت دارند و باید تا حد ممکن مشکلات یکدیگر را حل کنند، زیرا هر مسلمانى که صبح کند و به اصلاح امور مسلمین نیندیشد، مسلمان نیست. البته این مسئولیت تنها به مثابه تکلیفى نیست که بتوان آن را از گردن ساقط کرد، بلکه این مسئولیت در اسلام با حس اخوت و عطوفت همراه شده است. اسلام مىخواهد عامل روحى و ذاتى را با روشى که آن اهداف را محقق مىسازد، ترکیب کند؛ مثلاً گاهى براى سیر کردن فقرا از ثروتمندان کمک مىگیرد و از این رهگذر، نیازهاى آنها را مرتفع مىسازد. این روش براى به ثمر رساندن جهت عینى مسئله که سیر کردن فقیر باشد، کافى است، ولى «تا آنگاه که روش تحقق بخشیدن به همکارى عمومى، عارى از هرگونه انگیزه اخلاقى و عامل خیرخواهى در روح ثروتمندان باشد، اسلام بر آن صحه نمىگذارد»،42 به این خاطر واجبات مالى در اسلام جزء عبادات شرعى محسوب مىشود تا انگیزه خیرخواهى افراد در آن دخیل باشد.43
به طور کلى مردم با اجراى قوانین و عدم تخلف از آنها، بزرگترین مشارکت را در اقتصاد انجام مىدهند؛ براى مثال، در بخش تولید درست کار مىکنند، طفره نمىروند و کم کارى نیز نمىکنند؛ به عبارت بهتر، وجدان کارى دارند و بدین وسیله از فساد ادارى، کاهش تولید و یا تولید نامطلوب پیشگیرى مىشود. در بخش توزیع نیز از گرانفروشى، احتکار، کم فروشى و استثمار پرهیز مىنمایند و در صورت مشاهده قصورى از جانب دولت، به انتقاد پرداخته، آرا و پیشنهادهاى خود را ارایه مىدهند. مهمترین نقش مردم در بخش مصرف، پرهیز از اسراف و تبذیر و اتلاف منابع است که اصلىترین نقش آنها در تمام مراحل اقتصاد به شمار مىرود. به کارگیرى الگوى صحیح مصرف، به مردم در انجام این وظیفه یارى مىرساند. شهروندان همچنین از طریق پرداخت مالیات، با دولت مشارکت مىنمایند و حتى اگر در جامعه وضعیتى پیش آید که به کمک اکثر آنها نیاز باشد، در حد توان خودبه دولت یارى مىرسانند. حاکم اسلامى نیز در چنین مواقعى «ضریبهاى معینى را مشخص مىکند؛ یعنى مالیاتهاى مشخصى را وضع، و آن را دریافت مىکند».44
-4 سازوکارهاى فرهنگى
فرهنگ عبارت است از: ارزشهایى که اعضاى یک گروه معین دارند، هنجارهایى که از آن پیروى مىکنند و کالاهاى مادى که تولید مىنمایند.45
فرهنگ، محتواى باطنى و چارچوب ذهنى افراد یک جامعه را تشکیل مىدهد. شخصیت افراد متأثر از فرهنگ خاص جامعهاى است که در آن زندگى مىکنند و تظاهرات خارجى افراد که به صورت آداب و سنن و هنجارهاى اجتماعى آنان نمود مىیابد، برگرفته از مایهها و باورهاى درونى آنان است. لذا، فرهنگ داراى دو سطح ذهنى و مادى مىباشد و سطح ذهنى آن به صورت زیر بنا عمل نموده و با تغییر خود، در سطح مادى تغییر و تحول ایجاد مىکند. بنابراین، فرهنگ مشخص کننده شیوه نگرش ما به مسایل است؛ براى مثال، دیدگاه و عملکرد ما نسبت به اقتصاد، فرهنگ اقتصادى ما را مىسازد و نسبت به حکومت و سیاست و سیاستمداران، فرهنگ سیاسى ما را شکل مىدهد، تا آن جا که حتى از فرهنگ گفت و گو، فرهنگ کتابخوانى، فرهنگ ورزش و ... نیز صحبت مىشود.
عدالت فرهنگى به دنبال یافتن راههایى است که در شکلگیرى ذهنیتها و تغییر آنها و در نتیجه، در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد. اما در این که چه عواملى بر ذهن و عمل افراد تأثیر مىگذارد، آنچه در وهله اول به ذهن مىرسد این است که علم و معرفت و کسب آگاهىهاى تازه، ذهنیت فرد را شکل مىدهد و تفاوت آگاهىها، باعث تمایز انسانها از یکدیگر مىشود. بنابراین، یکى از زمینههاى تحقق عدالت فرهنگى، برابرى افراد در بهرهمندى از علم و معرفت مطابق با طبع و ذوق و علاقه آنها مىباشد.
اساس استبداد، استعمار، ظلم و بىعدالتى بر جهل بنا شده است. جاهلان از حقوق خویش بىاطلاعاند نه از حقى که بر گردن خود دارند، آگاهاند و نه از حقى که بر گردن دیگران دارند، لذا اصلىترین عامل شکلگیرى انواع بىعدالتىها، از جمله حکومتهاى مستبد مىباشند و این حکومتها نیز عملاً تا زمانى تداوم مىیابند که جهل مردم تداوم داشته باشد. بنابراین، مبارزه با جهل و ناآگاهى گامى در راه تحقق عدالت به شمار مىرود. آگاهى، به دو طریق رسمى و غیر رسمى انجام مىپذیرد و اصلىترین راه غیر رسمى آن، خانواده است:
فرد در خانه با فرهنگ جامعه آشنا مىشود، از مشاهده رفتار والدین متوجه این حقیقت مىشود که آیا پدر و مادر و سایر اعضاى خانواده او از میزانهاى خاصى پیروى مىکنند یا رفتار آنها تابع هیچ قاعده و اصلى نیست؟ آیا این میزانها موافق یکدیگر هستند، یا متضاد مىباشند؟ آیا پدر و مادر او همیشه در مقابل دیگران گذشت و اغماض روا مىدارند یا در یک مورد گذشت مىکنند و در مورد دیگر سختگیر هستند؟46
بنابراین، اعتدال روحى و روانى فرد در خانواده نضج مىگیرد. داشتن شخصیتى ثابت، متعادل و میانهرو - نه جزمى و دگم - در نتیجه زندگى در خانوادهاى با چنین ویژگىهایى تحقق مىیابد. برخوردارى از روحیه و منش متعادل، زمانى میسر است که با محیط پیرامون همواره تبادل فکر و اطلاعات برقرار کنیم و از تحولات جدید مطلع باشیم، در غیر این صورت اعتدال روانى جاى خود را به رکود و تحجر خواهد داد.
یکى دیگر از ابزارهاى مهم انتقال اطلاعات به افراد، مدرسه است. مدرسه نهادى رسمى است که بیشتر اطلاعات فرد از محیط پیرامون را به او مىرساند و او را براى نقشهاى مختلف موجود در جامعه آماده کرده، با هنجارها و قواعد اجتماعى آشنا مىسازد. فرد شیوه صحیح زندگى اجتماعى را مىآموزد و از حقوق خود و سایرین اطلاع مىیابد، هم چنین آمادگى شرکت فعالانه در زندگى سیاسى و پذیرش مسئولیت در جامعه را مىیابد.
شیوه دیگر انتقال اطلاعات به افراد وسایل ارتباط جمعى است که امروزه نقش و جایگاه قابل توجهى یافته است. مطبوعات و رسانههاى جمعى مىتوانند در آنِ واحد جمعیت بىشمارى را پوشش دهند، لذا هم به لحاظ زمانى و هم مکانى از سایر شیوهها در انتقال اطلاعات سریعتر و وسیعتر عمل مىکنند، به همین جهت مطبوعات و رسانهها جایگاه بالایى را در فرایند جامعهپذیرى افراد به خود اختصاص دادهاند:
جامعهپذیرى به طور کلى به معناى روندى است که بدان وسیله اعضاى یک جامعه ارزشهاى گوناگون فیزیکى، فرهنگى، تکنولوژیک و زیبایىشناختى جامعه را طى دوره طولانى و اغلب در سراسر زندگى، به تدریج درونى و از آنِ خود مىکنند. به طور مشخصتر، جامعه پذیرى سیاسى را مىتوان ترکیبى از مکانیسمها، روندها و نهادهاى گوناگونى دانست که به وسیله آنها، اعضاى جامعه به تدریج از روابط قدرت طبقه حاکم در جامعهشان آگاهى و شناخت مىیابند و الگوها را مىپذیرند.47
به طور کلى، جامعهپذیرى از خانواده آغاز شده، در مدرسه ادامه مىیابد و به وسیله رسانهها و مطبوعات استمرار پیدا مىکند. علاوه بر این، شیوههاى اطلاع رسانى فرصت بحث و انتقاد را به نحو وسیعى فراهم کرده، به ارتقاى آگاهى عمومى جامعه کمک مىنماید.
علاوه بر موارد ذکر شده، در اسلام راههاى دیگرى براى آگاه کردن و پرورش ذهنى افراد وجود دارد: یکى از این راهها، مسجد است. مسجد علاوه بر این که مکان عبادت خدا مىباشد، باعث تقویت روحى افراد نیز مىگردد. همچنین مساجد از گذشته مکان آموزش علم بوده و معمولاً داراى کتابخانه و کلاسهایى همچون قرآنخوانى یا جلسات سخنرانى و بحث بودهاند.
راه دیگر انتقال اطلاعات، تریبون نماز جمعه است که هر هفته علاوه بر ذکر و توصیه به تقوا، مهمترین اخبار سیاسى، اجتماعى و اقتصادى جهان اسلام را به اطلاع عموم افراد مىرساند. در فریضه حج نیز همه مسلمانان جهان در یک مکان گرد هم مىآیند و علاوه بر افزایش وحدت میان آنان، به تبادل فکر و اطلاعات مىپردازند.
به طور کلى، نهادهایى مانند آموزش و پرورش، خانواده، مطبوعات و ... بر رفتار اجتماعى افراد نظارت کرده، شیوههاى رفتار شایسته و ناشایسته را به آنها آموزش مىدهند.
تعالى فرهنگ عمومى جامعه و پیشرفت آن در جهت خیر و صلاح عمومى، نیازمند راهنمایى مطمئن و الگویى صحیح است که مورد توافق اکثر شهروندان قرار گیرد. این الگو در مواقعى، اساطیر بوده و در مواقعى دیگر، مسلکها و مرامهاى ساخته و پرداخته ایدئولوگها بوده است و در زمانهایى نیز مذهب چنین نقشى را داشته است. با وجود اهمیت هر سه مورد، تأثیر و نمود بیرونى مذهب بیش از سایر موارد بوده است. در این جا تأکید اصلى و ویژه، بر اسلام است که داراى طرح و برنامه در ابعاد و سطوح مختلف، نقشهها و راهنماى عمل براى روابط و رفتار فردى و اجتماعى آحاد، گروهها، ملت و امت اسلامى و مسئولان دولت و نظام سیاسى اسلام و ساماندهى و تدبیر و اداره آنهاست.48
از آن جا که این باور وجود دارد که این طرح از ناحیه خدا بوده و عملىترین و مناسبترین طرح براى ساختن جامعهاى سعادتمند است، استقبال مردم نیز از آن بیشتر مىباشد. هر چه «امکان تعبیر و تفسیر پذیرى مذهب و تطبیق آن با شرایط متحول تاریخى»49 بیشتر باشد، نقش آن در عرصههاى مختلف زندگى بیشتر است و اسلام به دلیل داشتن چنین خصوصیتى، در تکامل اجتماعى انسان نقش بسزایى داشته است:
تلقى از دین مىتواند مهمترین عامل شتاب بخشیدن به رشد و بلوغ مردم و آشنا کردن آنان به حقوق خود و استقرار نظم قانونى معقول در جامعه و فراهم آوردن زمینهاى باشد که دینداران بتوانند تأمین کننده سربلندى و نیرومندى مادى و معنوى جامعه و کشور باشند.50
در جامعه اسلامى و یا دینى، پایبندى به دین از اصلىترین عوامل مشروعیتبخش به شمار مىرود که سبب افزایش اطاعت مردم از حکومت و کمک و حمایت آنان از دولتمردان مىشود. دین نخست بر فرد صحه مىگذارد و آنگاه به جامعه مىپردازد. به عبارت دیگر، دین براى تحقق عدالت اجتماعى، نخست بر عدالت فردى و شخصى تأکید مىکند و پس از پرورش انسانهاى عادل، به ایجاد جامعه عادلانه همت مىگمارد. انسان عادل در هر جایگاهى که باشد، به قواعد و مقررات آن عمل مىکند و رفتارى صحیح و شایسته از خود نشان مىدهد. چنین فردى بهنجار و مورد پسند جامعه است.
بنابراین، با افزایش شمار عادلان، جامعه بر محور فضیلت و انصاف حرکت خواهد کرد. در چنین جامعهاى هر فرد و نهادى، نقش و وظایف مشخصى دارد و مطابق با آن عمل مىنماید، بدین ترتیب صلاح خود و جامعهاش را تأمین مىکند. توازن ناشى از دین، مصلحت و خیر تمام افراد جامعه را در بر دارد و به همین جهت مذهب از عوامل همبستگى اجتماعى به شمار مىرود.
عدالت شخصى پایه عدالت تقنینى، اجرایى و قضایى است. به عبارت دیگر، با وجود قانونگذار، مجرى و قاضى عادل است که مىتوان از قانون، اجرا و قضاوت منصفانه سخن به میان آورد. از سوى دیگر، عملکرد و رفتار مردم جامعه متأثر از رفتار هیأت حاکمه است، چرا که مردم بر دین و شیوه هیأت حاکمه عمل مىنمایند: «الناس على دین ملوکهم».
امنیت فرهنگى نیز از وظایف اصلى و بنیادین دولت به شمار مىرود. این مسئله هم در سطح کلان و هم خرد مورد توجه است. به عبارت دیگر، دولت باید در درجه اول محیط فرهنگى مساعد و مناسبى براى پرورش فکرى و روانى آحاد افراد جامعه به وجود آورد و سپس برابرى و انصاف را در عرصه فرهنگ لحاظ کند. وجود آزادى اندیشه و بیان براى قشرهاى مختلف و تأمین برابر و یکسان امکانات فرهنگى براى پیشرفت فکرى و پژوهشهاى علمى سبب تأمین امنیت فرهنگى در سطح خرد مىگردد. از سوى دیگر، ایجاد یک نظام فکرى مستحکم، پیدایش هویت عمومى منسجم اعضاى جامعه و همدلى و همبستگى آنان سبب تأمین جو فرهنگى مساعد در سطح کلان خواهد شد. پوچى، بىارادگى، بىهویتى، سردرگمى، بىهدفى، فرار سرمایههاى فکرى و متخصص، ترس از ارایه نظر و رکود و جمود فکرى جامعه از نتایج ناامنى فرهنگى است.
بخشی از فهرست مطالب مقاله اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام
الف) مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعى
سازوکارهاى تحقق عدالت اجتماعى
2- سازو کارهاى سیاسى
1-2مشارکت سیاسى
2 - 2 گزینش سیاسى
3 - 2 امنیت
3- سازوکارهاى اقتصادى
1- 3اقدامات دولت براى تحقق عدالت اقتصادى
2 - 3 - مشارکت اقتصادى مردم در تأمین عدالت اقتصادى
-4 سازوکارهاى فرهنگى
منابع :
دانلود تحقیق اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام