رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نقش تلقین در زندگی انسانها

اختصاصی از رزفایل نقش تلقین در زندگی انسانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

نقش تلقین در زندگی انسانها

چند نمونه فراموش نشدنی باعث تغییر نگرش پزشکان و روانشناسان شد. یک زندانی که قص فرار داشت بطور مخفیانه خود را در یکی از اتاقکهای قطار جا داده بود و بعد از حرکت فهمیده بود که در یخچال قطار قرار دارد. زندانی مطمئن بود که در طی چندین ساعتی که در یخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقیقاً این کار هم شد. اما بعد از رسیدن به مقصد مشاهده کردند که زندانی یخ زده در حالی که یخچال قطار خاموش بوده است و این نشان می دهد که شخص زندانی به خود تلقین کرده که منجمد خواهد شد و این تلقین برای او حکم یک تصویر ذهنی مطابق با افکار او داشته و همین باعث شده که سلولهای بدن وی واقعاً سرما را حس کرده و کم کم منجمد شود.

نمونه دوم آزمایشی بود که به پیشنهاد یکی از روانشناسان بر روی دو تن از مجرمین محکوم به اعدام انجام شد. آزمایش به این صورت بود که مجرم اول را با چشمانی بسته در حضور مجرم دوم با بریدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در این هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونریزی شدید بود. سپس چشمان نفر دوم را نیز بستند و این بار شاهرگ دست وی را فقط با تیغه ای خط کشیدند و در این حین کیسه آب گرم نیز بالای دست وی شروع به ریختن می کرد این در حالی بود که دست او به هیچ وجه زخمی نشده بود. اما شاهدان یعنی پزشکان و روانشناسان با کمال ناباوری دیدند که مجرم دوم نیز پس از چند دقیقه جان خود را از دست داد چراکه او مطمئن بود که شاهرگ دستش به مانند نفر اول بریده شده و خونریزی می کند. ریخته شدن خون را نیز بر روی دست خود حس می کرده است. در واقع تصویر ذهنی او چنین بوده که تا چند لحظه دیگر به مانند نفر اول هلاک می شود و همین طور هم شد. این نشان می دهد که دستگاه عصبی شما با توجه به آنچه فکر می کنید یا خیال می کنید که حقیقت دارد واکنش نشان می دهد. دستگاه عصبی شما تجربه خیالی را از تجربه واقعی تمیز نمی دهد. در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتی که از ناحیه مغز در اختیار او قرار می گیرد واکنش نشان می دهد. این یکی از قوانین اولیه و اصولی ذهن است. در واقع اینطوری ساخته شده ایم. وقتی این قانون را در افراد هیپنوتیزم شده مشاهده می کنیم شک می کنیم که حتما نیرویی مرموز یا فوق طبیعی در کار است. در واقع آنچه را که می بینیم فرایند طبیعی عمل مغز و دستگاه عصبی انسان است و نه چیز دیگر.در پدیده هیپنوتیزم اگر بیمار بدرستی گفته های شخص هیپنوتیزم کننده معتقد باشد کارهای حیرت آور انجام می دهد و بیمار رفتاری متفاوت از خود نشان می دهد زیرا طرز فکر و باورش تغییر کرده است.

هیپنوتیزم یا خواب مصنویی همیشه به نظر اسرار آمیز بوده است زیرا همیشه فهم اینکه چگونه باور کردن می تواند منجر به رفتار غیر عادی انسان شود دشوار بوده است. با خواب مصنویی چنان برخورد شده که انگار نیرو یا قدرت ناشناخته ای در کار است. اما حقیقت این است که وقتی شخصی را متقاعد می کنید که قدرت شنوایی اش را از دست داده رفتار ناشنوایان را پیدا میکند. وقتی او را متقاعد می کنید که نسبت به درد حساسیت ندارد، می تواند بدون بیهوشی تحت عمل جراحی قرار گیرد و در این میان نیروی مرموزی هم در کار نیست .

قضا و قدر و اراده انسان

سئله ای که در طول تاریخ اسلام، اندیشه و افکار دانشمندان و علمای اسلامی را مشغول کرده و می کند، بحث قضاء و قدر الهی و ارتباط آن با افعال انسان می باشد. و این بحث از آنجا بوجود آمده است که طبق روایات وارده، قضاء و قدر شامل تمام پدیده ها من جمله افعال انسان می باشند. از نگاه کلی روایات، افعال انسان مانند هر پدیده دیگر طبق قضاء و مقدرات که قبلاً مقدر گردیده اند بوقوع می پیوندد. و ظاهر این مطلب، حتمیت وقوع اعمال از انسان می باشد، و انسان در انجام آنها آزادی و استقلال ندارد.

واقعیت و حقیقت چیست؟ آیا حقیقتاً انسان در انجام افعال خود مختار نیست؟ و کلیه افعال او به صورت جبری و حتمی محقق می شود؟ بحث ها و نظرهای بی نهایت دامنه داری از سوی علماء و دانشمندان اسلامی مطرح شده اند که در علم کلام و گوشه ای از بحث های فلسفی مطرح گردیده اند.

ما این بحث را تنها از دیدگاه روایتی که تفسیر و توضیح کامل و جامع برای آن به شمار می رود و به شیوه بسیار متین و مستدل مسئله را بیان می کند مطرح می کنم. و روایت در بحارالأنوار از احتجاج طبرسی نقل شده، متن آن این است:

مردی بعد از بازگشت از جنگ صفین سوالاتی را در مورد قضاء و قدر از امیرالمؤمنین (ع) می کند، و حضرت جواب می دهند.

اولین پرسش او این است « یا أمیرالمؤمنین(ع)، اخبرنا عن خروجنا الی الشام أَ بقضاء و قدر؟ فقال أمیرالمؤمنین (ع) نعم یا شیخ ما علوتم تلعه و لا هبتم بطن وادٍ الا بقضاء من الله و بقدره.»

گفت یا امیرالمومنین (ع) بفرمائید آیا رفتن ما به شام طبق قضاء و قدر بوده؟ حضرت در جواب او می فرمایند: بلی ای شیخ روی هیچ بلندی و درون هیچ وادی نرفتید جز آن که همه طبق قضاء خداوند و قدر او بود.

فقال الرجل : عند الله احتسب عنائی و الله ما آری لی من الا جر شیئاً ؟ فقال علی(ع) بلی فقد عظم الله لکم الاجر فی مسیرکم و انتم ذاهبون و علی منصرمکم و أنتم منقلبون و لم تکن فی شیئی من حالاتکم مکرهین.

مرد گفت : خداوند بر مشقت ها و رنج های ما پاداش دهد، سوگند به خداوند من برای خود پاداشی نمی بینم. علی (ع) فرمود: بلی خداوند پاداش بزرگی به شما داد در طی طریق شما به سمت شام که می رفتید، و در حال بازگشت شما وقتی به سوی خانه های خود مراجعت کردید، و در هیچ حالتی شما مجبور نبودید.

همان طور که ملاحظه می کنید، در پرسش و پاسخ اول حضرت أعمال را مرتبط با قضاء و قدر خداوند می داند، اما در پرسش دوم که مرد میان قضاء و قدر و حتمیت افعال پیوند می دهد و در نتیجه پاداش بر افعال را منتفی می بیند، حضرت (ع) نظر او را رد می کند و حتمیت افعال را نمی پذیرد و اجر و پاداش افعال را به طور کامل اثبات می کند.


دانلود با لینک مستقیم


نقش تلقین در زندگی انسانها

آموزش مهارتهای زندگی به صورت کاربردی

اختصاصی از رزفایل آموزش مهارتهای زندگی به صورت کاربردی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

آموزش مهارتهای زندگی به صورت کاربردی

مثالهائی که در این متن ارائه می شود ، معنای ابراز وجود کردن یا احقاق حق نمودن را در حوادث مختلف نشان می دهد شاید برخی از این نمونه ها را در زندگی خود نیز تجربه کرده باشید . چند دقیقه ای وقت بگذارید و صادقانه به سخنان خود درباره روابطی که با اشخاص مهم در زندگی خود دارید گوش فرا دهید .

 

● مهارت ابراز وجود

مثالهائی که در این متن ارائه می شود ، معنای ابراز وجود کردن یا احقاق حق نمودن را در حوادث مختلف نشان می دهد شاید برخی از این نمونه ها را در زندگی خود نیز تجربه کرده باشید . چند دقیقه ای وقت بگذارید و صادقانه به سخنان خود درباره روابطی که با اشخاص مهم در زندگی خود دارید گوش فرا دهید .

به دقت به تماسهای خود با والدین ، دوستان ، همکاران ، هم شادگردیها ، همسر ، بچه ها ، رؤسا ، آموزگاران ، فروشندگان ، همسایه ها و اقوام و بستگان توجه کنید .

▪ چه کسی در این روابط نقش غالب را ایفا می کند ؟

▪ آیا در ارتباط با این اشخاص از شما سوء استفاده می کنند ؟

▪ آیا معمولاً احساسات و نقطه نظرهای خود را ابراز می کنید ؟

▪ آیا از اشخاص به سود خود بهره برداری می کنید ؟

▪ آیا آنها را از خود می رنجانید ؟

مثالها را که بخوانید می توانید کمی در ابراز وجود کردن تواناتر شوید .

▪ صرف شام در رستوران

▪ تعارف مواد مخدر

▪ عوض کردن یک کالای معیوب

▪ قرض گرفتن

▪ وزن زیاد

● صرف شام در رستوران

علی و سارا برای صرف شام به رستوران گران قیمتی رفته اند . علی سفارش مرغ نیم پزی داده است اما وقتی گارسون مرغ را می آورد علی متوجه می شود که مرغ اورا بیش از اندازه سرخ کرده اند . علی می تواند به ۳ شکل از خود واکنش نشان دهد .

▪ بدون ابراز وجود

علی به سارا غر می زند و می گوید : مرغ او بیش از اندازه سرخ شده و سوخته و دیگر به این رستوران نمی آید اما وقتی گارسون از او می پرسد : آیا غذا مطابق میل شماست : علی می گوید : نه متشکرم

نتیجه : شام و شب او خراب می شود و او از اینکه اعتراضی نکره و حرفی از سرخ شدن بیش از اندازه مرغ نزده خشمگین می گردد .

▪ پرخاشگرانه

علی با عصبانیت گارسون را به سر میز فرا می خواند و با صدایی بلند و به طرزی غیرمنصفانه از اینکه مرغ او سرخ شده است با فریاد اعتراض می کند .

لحن او در نظر گارسون خنده دار است و همسرش هم خجالت زده می شود .

▪ نتیجه : غذای او عوض می شود اما خجالت کشیدن همسرش میان آن دو برخورد به وجود می آورد . گارسون هم احساس میکند تحقیر شده است و شب بدی برای هر دوی آنها بوجود می آید .

▪ اما مهارت ابراز وجود

علی گارسون را صدا می زند و به او می گوید که مرغ نیم پز سفارش داده است و بعد سرخ شدن بیش از اندازه مرغ را به او نشان می دهد .

علی مؤدبانه و در ضمن قاطعانه از گارسون می خواهد که مرغ را به آشپزخانه برگرداند و به جای آن مرغ نیم پز را که قبلاً سفارش داده بیاورد .

▪ نتیجه :

گارسون از اشتباهی که صورت گرفته عذرخواهی می کند و پس از چند دقیقه مرغ نیم پزی را برای او می آورد . و از اینکه مشتریش راضی بوده خوشحال می شود .

علی و سارا از صرف شام در رستوران لذت می برند .

علی احساس می کند از طرز برخورد خود راضی است .

● تعارف مواد مخدر

رامین دانشجوی دانشگاه است رفتاری بسیار دوستانه دارد و در زمینه های اجتماعی فعال و پویاست . مدتی است با سعید دوست شده ، یک شب سعید رامین را به یک میهمانی


دانلود با لینک مستقیم


آموزش مهارتهای زندگی به صورت کاربردی

دانلود تحقیق خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 39 صفحه

خلاصه داستان سیاوش برگرفته از داستانهای شاهنامه ی فردوسی عنوان: خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه منابع: 1- داستان سیاوش به اهتمام دکتر سید محمد دبیر سیاقی 2- خون سیاوش تنظیم و نگارش فرید جواهر کلام 3-فردوسی ، زن و تراژدی به کوشش ناصر حریری داستان سیاوش : آغاز داستان ز گفتار دهقان کنون داستان بپیوندم از گفته باستان کهن گشته این داستانها ز من همی نوشود بر سر انجمن اگر زندگانی بود دیرباز 1 بدین وین2 خرم بمانم دراز چه گفت ابذرین موید3 پیشرو که هرگز نگردد کهن گشته نو تو چندان که باشی سه نگوی باش خردمند باش و جهانجوی باش چو رفتی سروکار با ایزدست اگر نیک با شدت کار ار بدست نگرتا چه کاری همان بدروی سخن هر چه گویی همان بشنوی درشتی ز کس نشود نرمگوی سخن تا توانی به آزرم4 گوی5 به گفتار دهقان کون بازگرد نگر تا چه گوید سراینده مرد 1- دیرباز: طولانی، دراز 2- وین: باغ (در اصل دین متن تصحیح قیاسی است) 3- موبد: دانشمند ایران 4- آزرم: شرم ، حیا 5- از بیت 3 تا اینجا فردوسی به زندگی خود اندرزگونه اشاره دارد.
- پیشگفتار در شاهنامه انگیزة جنگ عمیق تر و انسانی تر است.
در سراسر کتاب فردوسی بر سرزنی پیش نمی آمد مگر یک بار و آن زمانی است که چند تن از پهلوانان ایران در شکارگاه دختر سرگردانی را می بینند و هر یک از آنها می خواهد او را تصاحب کند.
چون کار کشمکش بالا می گیرد سرانجام توافق می کنند که او را به نزد کاووس شاه ببرند این دختر همان کسی است که بعد مادر سیاوش می شود.
به طور کلی جهانبینی شاهنامه دفاع خوبی در برابر بدی است.
این دفاع با دادن قربانی های بی شمار صورت می گیرد و از این رو پهلوانان شاهنامه که سلسله جنبان این نبرد هستند و به 3 دسته می شوند: پهلوانان نیکوکار که عمر و سعادت خود را در خدمت خوبی می گذارند بعضی از آنان نمونة عالی انسانی و مبری از هر عیب هستند چون فریدون سیاوش و کیخسرو و بعضی دیگر خالی از ضعف و عیب نیستند.
مثل رستم، گودرز، طوس و غیره.
.
.
پهلوانان بدکار، که وجود آنان سراپا از خبث و شرارت سرشته شده چون ضاک و سلم و تور و گرسیوز و در حد کمتری (افراسیاب و در بین زنان سودابه را می توان نام برد.
) پهلوانانی که آمیخته ای از خوبی و بدی اند.
گاهی به جانب این گرایش دارند و گاهی به جانب آن چون کاووس در ایران و پیران در توران آنچه بین این پهلوانان مشترک است وحدت و قدرت و قاطعیت است.
همه زندگی خروشان و گرانبار دارند، چرا آنان که به راه نیکی می روند و چه آنان که به راه بدی همه با استواری، آگاهی این راه را می سپارند حتی در پستی قهرمانان نابکار استحکام مردانه است.
همه زندگی را دوست دارند و از قوای خود بهر‌ة کامل می گیرند مرگ را بزرگترین دشمن می شناسند اگر چه زندگی خود را در هر لحظه در معرض خطر روبرو شدن با آن قرار می دهند.
نکته قابل توجه اینست که در دوران اساطیری و پهلوانی شاهنامه اکثر زنان نام آور خارجی هستند همسران پسران فریدون یمنی هستند سیندخت و رودابه کابلی هستند فرنگیس و منیژه و جریره و تهمینه و مادر سیاوش تورانی اند .
و کتایون زن گشتاسب رومی است.
زنی که موجب بدنامی زنان شاهنامه شده سودابه است دربار‌ة اوست که رستم به کاو

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Powerpoint,WordExcell , ..که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق خلاصه ای از داستان های زندگی مادر سیاوش و زندگی سودابه

تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام 18ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام 18ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

زندگی نامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام

مقدمه :

امام علی ‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت ورهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ایشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراین نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماییم.

نام ،لقب و کنیه امام :

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمدتقی علیه‌السلام امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند :" خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده اند و همینطور ( به خاطر خلق و خوی نیکوی امام ) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند".

یکی از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد " است . این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی براین سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش " جنبه علمی امام " آمده است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.  

پدر و مادر امام :

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.

تولد امام :

حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعده‌الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لااله‌الاالله " رااز شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت.

نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.

زندگی امام در مدینه :

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می پرداختنند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می نگریستند.تا قبل ازاین سفر با اینکه امام بیشترسالهای عمرش را درمدینه گذرانده بود, اما درسراسرمملکت اسلامی پِیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

امام در گفتگویی که با مامون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می فرمایند:" همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود واگرازکوچه های شهر مدینه عبورمی کردم, عزیرتراز من کسی نبود . مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او ر ا برآورده سازم, مگر اینکه این کار را انجام می دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى نگریستند ".

امامت حضرت رضا (علیه السلام ) :

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله وعلیه واله )اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام ) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌نمائیم.

یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام ) می‌گوید:" ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود :" آیا می‌دانید من کیستم ؟" گفتم:" تو آقا و بزرگ ما هستی". فرمود :" نام و لقب من را بگوئید". گفتم :" شما موسی بن جعفر بن محمد هستید ". فرمود :" این که با من است کیست ؟" گفتم :" علی بن موسی بن جعفر". فرمود :" پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می باشد"". (4)     در حدیث مشهوری نیزکه جابر از قول نبى ‌اکرم نقل می‌کند امام رضا (علیه السلام ) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام ) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند که "عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد".

اوضاع سیاسی :

مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد :

1- ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

2- پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

3- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام 18ص

تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه غلام رضا تختی 10ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه غلام رضا تختی 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

زندگی نامه غلام رضا تختی

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد. "رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه‌ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. "حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به "نام خانوادگی" تبدیل شد. رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه، مخارج زندگی خانواده‌ پرجمعیت خود را تأمین می‌کرد.

 نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده‌ ناچار شد خانه‌ مسکونی خود را گرو بگذارد. تختی سالها بعد در آخرین مصاحبه‌ خود با یادآوری این ماجرای تلخ می‌گوید: "یک روز طلبکاران به خانه‌ ما آمدند و اثاثیه‌ خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه‌ همسایه‌ها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار، عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعی‌اش را نیز بفروشد. این حوادث تأثیر فراوانی در روحیه‌ پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد." 

در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹سال به تحصیل پرداخت. وی خود می‌گوید: "مدت ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره‌ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچوقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر می‌کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.

 زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم. حال، این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییش ..."

غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

شادروان تختی در مصاحبه‌ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی‌اش می‌گوید: "با آن که علاقه‌ی فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می‌گذشت."

آشنایی حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه "پولاد" آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه‌های فراوانی دیده بود و شیفته‌ تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال هزار و سیصد و سی و نُه به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرار گرفت.

 تختی، خود می گوید: "رضی خان آدم خوبی بود، اگر کسی را نشان می‌کرد و می‌دید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش بر نمی‌داشت. در گرمای تابستان لخت می‌شدیم و هر روز از ساعت دو بعد از ظهر تا چندین ساعت کشتی می‌گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود. کشتی گیران برای وزن کم کردن، به خزینه می‌رفتند تشکهای کشتی را با پنبه پر می‌کردند، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود."

 تختی که پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سلیمان) روانه‌ خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، به ‌ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می‌گوید: "وقتی در سال ۱۳۲۸در مسابقه‌ بزرگ ورزشی (کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین دوره ضربه فنی شدم. اما تمرینهای جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم؛ اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می‌دانستم."

به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده‌ها بیرون کشید و سرانجام در سال هزار و سیصد و سی در وزن هفتاد و نه کیلوگرم به عضویت تیم ملی درآمد. وی در نخستین دوره‌ مسابقه‌های کشتی آزاد قهرمانی جهان (هلسینکی، ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱سال داشت، نایب قهرمان جهان شد. درخشش خیره‌ کننده‌ی تختی در رقابتهای کشتی هلسینکی که در نخستین حضور او در مسابقه‌های قهرمانی جهان و در فاصله‌ کمتر از دو سال از ورودش به میادین ورزشی داخلی اتفاق افتاد، بیش از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه غلام رضا تختی 10ص