رهبری :
پدیده ی رهبری را در زمینه های مختلف می توان به صورت های گوناگون تعریف کرد ولی آنچه در تعریف رهبری در هر زمینه مشترک است، عبارت از فن، هنر و یا علم نفوذ کردن یک نفر بر عده ای از افراد به
عنوان پیروان است، با این مقدمه در این تعریف می توان بیان داشت که رهبری عبارت است از فن نفوذ در مردم به منظور جلب همکاری همگان و یا عده ای از آنان در جهت ذیل به آرمان های مشترک و یا هدف های
که برای آن مردم و یا آن گروه خاص مطلوبیت دارد. ویا به عبارت دیگر، رهبری را می توان نظامی متصدی شد که در قالب آن یک فرد به عنوان رهبر وظیفه هدایت، راهنمایی و ارشاد عده ای را بر عهده می گیرد تا
به تبع فن دانی، هنر دانی و یا علم دانی خود، ضمن اعمال نفوذ بر افکار و اندیشه ها و احساسات آنان ، پندار و رفتار و کردار ایشان را در جهت اهدافی مشخص، سمت و سوی بخشد، یا عملاً تحت تأثیر افکار، اندیشه ها و
احساسات خود را آورد.
مجسم نمائید که در دنیای امروز یک رهبر در یک مقام علمی به طور مطلوب هدایت و پندار و رفتار و کردار جماعتی را برعهده دارد، در حالیکه ممکن است همان جماعت رهبریت یک مقام دیگر در همان مرتبه علمی
و (حتی بالاتر) را طلب نکند ویا نپذیرد و لذا سواء عنصر علم، رهبر مورد مثال اول، واجد چه ترکیبی از دو عنصر فن وهنر یا سایر عناصر ناشناخته است، که رهبر دوم فاقد تمام و یا برخی از آنهاست؟ ویا اینکه چرا
مطلوبیت یک رهبر مادام العمر می شود وبر عکس عاملیت یک رهبر دیگر در بین یک جماعت، محدود به یک برهه ی خاص از زمان می گردد؟ چرا نسل های متفاوت یک جماعت ویژگی های خاص خود را در یک
رهبر جست و جو می کنند؟ چرا در قالب یک اجتماع، یک رهبر در جماعت تابع آن اجتماع مطلوبیت ندارد؟
کار توسعه در امروز مبتنی بر تعاون، همیاری، همکاری و جامعیت در فعالیتهای اقتصادی و تحرکات اجتماعی می باشد. نیل به آستان توسعه این مبنا مستلزم وجود و گسترش نظامهای رهبری در زمینه ها، موضوعات و
مواضع استراتژیک برنامه های توسعه و عمران می باشد. واین موجودیت آنقدر با اهمیت است که نظامهای رهبری محلی را می توان کلید تحقق اهداف و استراتژی های توسعه دانست.
رهبری یک پدیده اجتماعی است و تحقق یک نظام رهبری تابع وجود یا ایجاد چهار عنصر تشکیل دهنده این نظام است. اولین عنصر، وجود یا گرد هم آوری ویا گرد همایی جمعی از مردم با وجوهی مشترک و نیز با انگیزه
های متشابه به منظور ایجاد یک تجمع متشکل است.
دومین عنصر، وجود یک یا چند فرد مستعد، به عنوان رهبر یا رهبران بالقوه برای ترغیب مردم به تجمع، وهدایت و تشکل آنان حول محور وجوه و انگیزه های مشترک و مشابه در اعضای گروه است. عنصر سوم، وجود
مسائل، مشکلات ونیازهایی مبتلا به جماعت به عنوان عاملی در گرد همایی آن جماعت با وجوه مشترک و انگیزه های متشابه است و سرانجام عنصر چهارم، وجود راه هایی برای حل مسائل، رفع مشکلات و برآوردن
نیازهای مشترک به عنوان هدفهای عملیاتی آن جماعت است.
هنگامیکه عده ای افراد، هریک با ویژگیهای شخصی خود، از حل مسائل و رفع مشکلات وجود در راه نیل به آرمان ها و اهداف خود، که به هر صورت بین آن گروه از افراد مشترک است، درمانده و یا به ملت تفرقه ی
نیروی انسانی ومحدودیت منابع از ایجاد هماهنگی و حصول به توافق ناتوان هستند، آنگاه موقعیت برای ظهور یک رهبر در بین این افراد مهیا می گردد. نقش خلاق این رهبر مقدمتاً در تجمع و تشکل نیروهای متفرق انسانی
و منابع وجود به منظور تشخیص و تبیین وجود مشترک و انگیزه های مشابه وسپس در گردهم آوری آنان حول محور یک هدف مشترک متجلی میگردد. هرچه مسائل پیچیده تر ومشکلات حادتر باشند تجمع افراد در یک
جماعت واحد و تشکیل آنان در غالب یک نظام رهبری سهل تر و روان تر خواهد بود.
2- خصوصیات مطلوب برای یک رهبر:
پذیرش طبیعی یک فرد به عنوان رهبر، مستلزم حضور و تجلی ویژگی هایی در آن فرد به منظور جذب جماعتی از مردم به عنوان طرفداران یا پیروان نظام رهبری است. در این باره برونر و همکارانش در پژوهش های
خویش در زمینه رهبری دوازده صفت را بدون توجه به ترتیب آنها به قرار زیر برای یک رهبر مطلوب می دانند:
دارا بودن این توان که خود را به جای دیگران قرار دهد.
دارا بودن این توان که دیگران را مورد ملاحضه قرار دهد.
اشتیاق در خدمت.
برخورداری از توان اظهار نظر و ابراز عقیده به طور روشن و گویا.
اصالت عمل
ثبات و غلبه به احساسات
میل به احراز نقش رهبری
وسعت دانش
هوشمندی و حضور ذهن
اعتماد به نفس
قدرت تفویض اختیارات
شایستگی در زمینه مربوط برونر اعتقاد دارد که شایستگی در اعداد صفات ذوق نقش کلیدی داشته و اشاره می نماید که رهبریت، ویژه موقعیت های خاص و اصولاً تابعی از وضعیت موجود است، این هم شایستگی را
مرتب به زمینه ای می نماید که رهبر، برتری تخصصی خود بر دیگر رهبران عمومی را در آن زمینه و موقعیت خاص نشان می دهد.
شایستگی را نمی توان محدود و منحصر به یک زمینه تخصصی و احاطه برپای مهارت دانست. حسن برقراری ارتباطات اجتماعی نیز یکی از بارزترین تجلیات شایستگی یک رهبر است. شایستگی رهبر با این مفهوم
مستلزم احراز خصوصیاتی است که دکتر صاحب الزمانی با عنوان صفت های مثبت رهبری به آنها اشارت دارد. او می نویسد: برای یک رهبر، مجهز شدن با صفت های چند، بیش از هر کس ضرورت دارد. عظمت و
موقعیت یک رهبر، در شناخت این صفات، ایمان به لزوم آنها، برخورداری نسبی از آنها ، پرورش آنها در خود، توفیق در ایجاد هماهنگی میان آنها و استفاده عملی از آنها در روابط انسانی است.
3- خصوصیات نامطولب برای یک رهبر:
از آنجایی یک سلسله ویژگیها برای احراز طبیعی مقام رهبری ضروری هستند علی رغم شایستگی های علمی و مهارتی، وجود معدود بینش ها و رفتارهایی در فرد مستعد رهبری مانع از پذیرش یک فرد به عنوان یک
رهبر طبیعی می گردد. این بینش ها یا طرز تلقی ها و رفتارها، در واقع ویژگی های نامطلوبی هستند که مانع از جذب و جلب افراد به عنوان طرفداران و پیروان در اطراف یک فرد در نقش رهبر طبیعی یک جماعت
می گردند
صاحب الزمانی می گویند به اصطلاح «اهل کلام» رهبری دارای دو گونه «صفات ثبوتی» و «صفات سلبی» است. او می گوید کسی که:
فاقد اعتماد به نفس است.
در اخذ تصمیم شکاک است.
از عواقب احتمالی هراسان است.
تحمل انتقاد و عقاید مخالف را ندارد.
دستخوش «عقده ریاست و قبضه گری» است.
خود ستا و مردم گریز است.
در تشویق دیگران بخل می ورزد.
نمی تواند در مقام رهبری یک جماعت قرار گیرد.
دانلود پاورپوینت رهبران محلی