بسمه تعالی
(( تاثیر متقابل عوامل فرهنگی با تفکر دینی))
مقدمه :
دین داری وجوه و ساحتهای متعددی است که تحقق اهداف عالیه و غایت آن در گرو حضور تمامیت آن و همه ی جلوه هایش در زندگانی بشر می باشد. اما درون در حیات تاریخی جوامع بشری این گونه نبوده است. گاهی وجه احساسی وشور افرینی آن بر جسته می شده و حرکت ها نهضت ها روزگاری جنبه آینی و تشریفاتی دین پر رنگ شده و رواج و رونق بیشتری داشته ، و فلسفه ، علم و دانش و بینش و بصیرت دینی می گردیده است. دین در حیات ذهنی و ساختار شخصیتی انسان ها نیز این چنین است افراد ، گروه ها و قشر های گوناگون تحت تاثیر عوامل و شرایط محیط خانوادگی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی به برخی ساحت های دین توجه بیشتری دارند و وجه ویژه ای در شخصیت و در زندگیشان رنگ و جلوه بیشتری دارد. این نقصان و عدم جامعیت دین در حضور روانی و اجتماعی اش اهداف عالیه دین را محقق نمی گرداند.
بنابراین شایسته است انسان ها همه ی جنبه های دین را به طور متعادل و هماهنک در نفس و درجریان زندگی خویش نفوذ دهند، و نیز بر کار گذاران و متولیان عرصه دین و فرهنگ است که همه ابعاد و جنبه های دین را مورد توجه قرار داده، به نشر و ترویج و رشد و غنای آن بپردازند. از آنجا که فرد و جامعه در مسیر حرکت خود تحت تاثیر عوامل و شرایط چندی دچار کندی در برخی جنبه ها یا غفلت از بعضی وجوه دین می گردند. نوعی بازنگری همیشگی و مراقبت و نظارت بر وضعیت تعادل و هماهنگی و جامعیت دین ضرورت دارد و تاکید و تکیه بیشتری نسبت به جنبه های مغفول دین اولیت می یابد. حال چنانچه شرایط کنونی ما اقتضای این را دارد که بعد شناختی و جنبه فکری و لایه های عمیق معرفت دینی مورد توجه قرار گیرد و زمینه های رشد و ارتقاء آن فراهم گردد ، لازم است ابعاد گوناگون این موضوع مورد بررسی قرار گیرد.
رساله حاضر بر آن است که عوامل و عناصر گوناگون فرهنگی موثر بر ((تفکر دینی)) را شناسایی و مورد بررسی قرار داده و متقابلاً تاثیر ((تفکر دینی)) را بر آن عوامل و عناصر تبیین نماید. به عبارت دیگر می خواهیم بدانیم اندیشه دینی به منزله وجه بنیادی و قوام دهنده دین چگونه و تحت تاثیر چه عوامل فرهنگی شکل می گیرد و ارتقاء می یابد، و خود نیز بر آن عوامل چگونه تاثیر می گذارد. در این راستا، البته، مجال کار میدانی و پژوهش علمی – تجربی فراهم نیست. لذا تنها به بررسی یافته های نظری در این مورد بسنده می شود.
اهمیت و ضرورت موضوع :
اهمیت بررسی موضوع از این جهت است که اولاً ، به رغم این که قران در باره ((ایمان و عمل صالح)) بیش از ((اندیشه)) تاکید کرده است، اما انسان معاصر تحت تاثیر سیطره بینش فلسفی و عقلانیت دروان جدید به اندیشیدن بهای بیشتری می دهد تا گام نهادن در میدان عمل و تجربه دینی. به ویژه قشر دانش آموخته بیشتر تمایل به این دارد که حقایق دینی و حقانیت گزاره های دینی را از طریق اندیشه و با برهان عقلی دریابد و به باور برسد. ثانیاً در حال حاضر دشمنان دین با سلاح فکر و اندیشه و علم و ظاهراً استدلال منطقی به مصاف با دین امده اند و همچنین ضعف بنیه عقلی در فهم دین و نارسایی در بنیه های فکری بسیاری از دین باوران، مسلمانان را در میزان عمل و عرصه دینداری با اسیب ها و بعضاً انحرافاتی رو به رو گردانیده است. ثانیاً با گسترش زندگی اجتماعی و افزایش پیچیدگی مناسب اجتماعی تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر حیات ذهنی و تفکر بشر جدی تر شده است در نتیجه احساس می شود برای رشد تفکر دینی و این عوامل تاثیر گذار را باید مورد ملاحظه قرار داد.
از این رو ضروری می نماید که ((تفمر دینی)) را به منزله یک متغیر وابسته در نظر گرفت که تغییرات مطلوب آن (ارتقاء) در گرو شناخت متغیر های مستقل متعددی است (عوامل فرهنگی) که با دستکاری در آنها یا نظارت و کنترل آنها در آن ((تفکر دینی)) می توان تغییر (ارتقاء) ایاد کرد.
رشد و ارتقاء تفمر دینی ما را به جایگاه واقعی دین در زندکی بشر واقف گردانیده و نقش غنای فکری را در راهبری به سوی قله ای معرفت آشکار می نماید در نتیجه توان لازم را برای مقابله با چالشهای پیش رو در عرصه فکر و عمل و در برابر هجوم اندیشه های شبهه آمیز فراهم می آورد.
تفکر در اندیشه :
اکثر حکما، انسان را موجودی متفکر (ناطق) تعریف کرده اند (ارسطو) یا اندیشه یا اندیشه و تعقل را مهترین جنبه وجودی او به شمار آورده اند (کندی، فارابی، ابن سینا و ...)، و وجه تمایز انسان با حیوان را ((عقل)) و ((نیروی تفکر)) دانسته اند. منابع دینی در اسلام نیز همگان را به تفکر و تعقل، اندیشه ورزی تدبر در امور فرا خوانده اند.
حال باید دید که منظور از ((تفکر)) و اندیشه ورزی چه می باشد؟ در تلقی روان شناسی، تفکر عبارت اند از :
رفتار شناختی که رمزهایی را بکار می برد، فرایند ذهنی رمزی یا بازنمایی، ساختن مفاهیم حل مسئله که تضمین فعالیت تصوری است یا بنا به نظر یونگ (C. G. Jung) یکی از واکنشهای چهارگانه روان شناسی که مانند کنش احساسات به ما کمک می کند اهمیت خود و جهان را در یابیم.
راغب اصفهانی در ((المفردات)) فکر را نیروی ابزار علم به معلوم و تفمر را تاخت و تاز آن نیرو برابر خرد که ویژه انسان است نه حیوان دانسته است. یعنی اندیشیدن همان توانایی عقل لسا و یا همان عقل در صفحه کار و کوشش است. فکر در معانی به کار می رود که همان تفکیک امور است و به قصد دستیابی به حقیقت امور به آنها می پردازد. فکر به زیر و رو کردن و آزمون اشیاء می پردازد و این مار را تکرار می کند تا به معنایی برسد که آرام گیرد.
ابوحیان توحیدی در ((المقابسات)) می گوید : ((فکر همان سلوک نفس ناطقه به تبیین معانی و شناخت ماهیت آن است.)) جرجانی نیز می گوید :: ((تفکر همان تصرف قلب در معانی اشیاء برای درک مطلوب است.))
شامل 18 صفحه word
دانلود مقاله تاثیر متقابل عوامل فرهنگی با تفکر دینی