رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی
عمدتاً فلسفه معاصرغربی را به دوجریان کلان تحلیلی ـ تجربی واروپایی ـ قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود داشت .
متفکران این مکتب اصالت را به وجود می دهند نه به آن معنایی که درفلسفه اسلامی تعبیرمی شوددرفلسفه اسلامی برخی فیلسوفان بین ماهیت ووجود اصالت را با وجود می دهند اما دراین جا اصلاً بحث برسراین دو ـ ماهیت ووجود ـ نیست بلکه انسان موجود بی ماهیت قلمداد می شود که پرتاب شدگی از ویژگیهای اساسی او محسوب می گردد این انسان یا به تعبیرهایدگراز این درجستجوی ماهیت خود به سوی آینده می رود واصلاً درصدد طرح ریزی برای آینده است وتلاش می کند ازاین راه حرکت به سوی آینده وساختن ماهیت خویش ـ ماهیت خودرا بسازد که البته این به سادگی میسرنیست بلکه همراه با یک اضطراب وجودی است .
اگزسیتانیالزیم برخلاف مکاتب دیگر یک نظام فلسفی مدرن یا فلسفه سیستماتیک نیست ! اتخاذ موضع مشترک برخی از فیلسوفان چون کرکگور، نیچه ، هایدگر، یاسپوس ، سارترومارسل ، درحوزه معرفتی باعث گردیده تا آنها را دراین جریان فکری قراربگیرند وگرنه هایدگرهستی شناس بود وخودرا از سارترجدا می داشت وسارترنیز زمانی اعلام کردکه باید پذیرفت که ایدئولوژی برترقرن 20 مارکسیسم هست والبته تلاش زیادی درآشتی دادن مارکسیسم واگزستیانیالیزم از خود نشان داد با این که یکی از عوامل شکل گیری این مکتب نقد شدید کرکگوربراصالت جمع وتاریخی نگری مارکس وهگل بودودراواخرعمرهم اعلام کرد یک آنارشیست است !!!
نیچه راهم بیشتربه عنوان پیام آورمرگ باورونهیلیزم می شناسد ویاسپرس نیز از این که اورافیلسوف مکتبی بخوانند فاصله می گرفت .
علاوه برمتفکران که نام آنها ذکرگردیدمی توان ازداستایوسکی ، سیمون دوبوآروکامونیز به عنوان کسانی یادکردکه تفکراگزیستانس را درقالب رمان یا داستان بسط می دادند فلسفه وجودی درمقایسه باسایرمکتب های فلسفی معاصراز تعالی بیشتری برخورداراست وبه قول شریعتی بهترین است ! این فلسفه دررابطه با تعلیم وتربیت وروان شناسی نیز آراعمیق وقابل تأملی داردکه البته با مرگ سارترـ که معروف به غول این مکتب درفرانسه بود وخوداز طریق ترجمه هانری کربن با هایدگرواگزیستانیالیزم آشنا شده ، این مکتب روبه افول رفت علاوه بربی ماهیتی انسان که همراه با اضطراب می باشد واین ناشی از پرتاب اووحرکتش به سوی آینده است ازویژگیهای دیگرانسان که دراین مکتب برآن اشاره شده است می توان به آزادی ، اصالت خود ، اختیارو... اشاره کرد .
چنانچه کرکگوربه نقدشدید مارکس وهگل می پردازدوایده آنان مبنی براین که هویت انسان درپیوستن با جمع ساخته می شود وپس اصالت با جمع است را شدیداً مورد حمله قرارمی دهد وحتی آنان را دروغگوخطاب می کند ازمنظرمتفکران وجودی این مفاهیم باعث رشد معنوی انسان می شود . چنانچه سارترآدمی را درآزادی تعریف می کند وهایدگرمعتقداست هرانسانی خود سرنوشت خویش را به گونه ای که می خواهدرقم می زند با این وجودمتفکران فوق علیرغم داشتن مواضع مشترک گاه باتضادهای فکری هم مواجه هستند ، چنانچه خودسارتربراین اساس متفکران را به دوگروه خداباوروملحدتقسیم می کند .
براین اساس کرکگورومارسل از متفکران خداباوروسارتروبرخی دیگرملحد قلمداد می شوند ودراین میان از هایدگرویاسپرس می توان به متفکران معنوی یاد کردچراکه هایدگربا طرح برخی از مسائل چون توجه انسان به مرگ واهمیت دادن به ندای وجدان انسان را تاحد زیادی به نوعی عرفان نزدیک می کند برخلاف انسان سارتر که محکوم به آزادی ونهایتاً پوچی است . جدازاین هایدگرموجودی اصیل است که متفاوت با سایرموجودات به عنوان یک مسنده معناداردرهستی می زید وبه زمان توجه می کند چنانچه به زعم اودازاین زمان بودگی است .
انسان شناسی هایدگرورای انسان شناسی علمی وفلسفی سوژه یا ابژه نگر است که قابل مقایسه با هیچ انسان شناسی دیگر دردوران مدرن که با رهیافتی سکولاراست نمی باشد لذا می توان به وضوح به توارد بین وفلسفه اوواسلام اشاره کرد . انشاءا... درفرصتی مناسب برتبیین وتحلیل دیدگاههای هایدگردرحوزه های مهم معرفتی خواهیم پرداخت ، چون نقد غرب ، تحلیل ماهیت تکنولوژی انسان شناسی هایدگرو... ، هایدگرمیزان ارزشمندی انسان را دردرک وبرداشت او می دانست. این نوشتاررابا جمله ای از هایدگربه پایان می بریم .
انسان ارباب طبیعت نیست شیان وجود است !!
اگرهایدگربله ! دیگران هم ....
ومن می گویم این ها بزرگترین متفکران عصرما واصلاً مظاهرعالم جدیداندانتقادکرده اند که من با متفکران گزینشی عمل می کنم بااین معنی که هرکس ضدغرب یا مدرنیته باشد را انتخاب به تبیین وتحلیل وبسط دیدگاههای آنان می پردازم ! اگرمدعی کمی اهل مطالعه باشد که هست اما متأسفانه عینک ایدئولوژیکی راهم باید به کناری بزند که نزده ، تأییدمی کند که هایدگرواشپنگلرورنه گنون ومارکس وفروید ودریدامارکوزه ولیوتارو... هرکدام متعلق به یک جریان فکری هستند وهیچ قرابتی هم بین هایدگرواشپنگلریا دریداوهورکایمروجودندارد.
من نمی دانم چرابرخی روشن فکران دینی ما صرفاً سنبلی صحبت می کنندویادرمان رادرمسائل سیاسی می بینند وهنوز درس نگرفته اند که اگرمی شد دست به گزینش زدچراتابه حال ما متجددمأبیم وبرشهرتجدد واردنشده ایم وچراخودغرب بدرابه کنارنمی گذاردواصلاً چه کسی وچطورمی تواند دست به گزینش بزند وچه معیاری برای خوب وبدوتشخیص این ها از هم دارد؟ چنانچه مدعی جامعه مدنی رامطلوب نظرخودمی داند ونگارنده معتقداست که جامعه مدنی از ابعاد مختلف به نقد کشیده شده وتاریخ مصرف آن تمام شده ، نقدی که مارکسیست ها وسوسیالیست ها برجامعه مدنی واردکردندودراین موردمی توان برنقدهای دیگران چون خود لیبرال ها ، پست مدرن ها ، اسلامیست ها و... اشاره نمودبرفرض قبول آن هم آیا این پذیرش مارادرنظام جهانی برعقب نمی اندازد که پس از دویست سال تازه از جامعه مدنی وقبول آن صحبت کنیم ؟ حقیقت رااگربخواهید من اصلاً درصدد جواب گویی نبوده ام وتصورمی کنم هرهایی را با هوی جواب نمی دهند . اما وقتی می بینیم عده ای خودرا اهل علم وفلسفه می دانند ومنتقد وعالم قلمداد می کنند ومدعی تساهل وتسامح ، جامعه مدنی ، آزادی حقوق ؟؟ ، دموکراسی ، پلورالیزم و... هستند واز دیگرسواز هیچ هتاکی وبرچسب زدن ویا دخالت درزندگی خصوصی متفکران وبزرگ نمایی اشتباهات احتمالی آنان فروگذارنیستند فکرکردم نباید سکوت کنم وباید بنویسم حال که این جوراست دیگران هم می توانند از اشتباهات تاریخی بعضی یادکنندچنانچه که اگر هایدگرفاشیست بود ودرایران به سرهرزبانی افتادـ درغرب هم وابسته ها به لابی صهیونیستی روی این مسأله خیلی مانورمی دهند ـ ما هم می توانیم اشاره کنیم که پوپرخودازسویی مدعی تساهل است واز سویی شدیدترین حملات وتوهین ها را به افلاطون وارسطو وهگل ومارکس کرده ـ مثلاً درکتاب من می دانم که هیچ نمی دانم ! گفته مارکس با مستخدم منزل خودارتباط جنسی داشته !!! یاازسویی خودراطرفداردموکراسی می داند وازسویی دیگرهرخشونتی را برای آن توجیه می کند!!! چنانچه پوپرازنسبی گرایی معرفت هم دم می زند اما هرکس که دراندیشه اوچون وچراکند نه این که نپذیرد ـ متهم به بی تسامهی و نفهمی می شود !!! یا چنانچه درنوشته ای دیگرهم گفته ام پوپراز تروریسم دولتی ـ اسرائیل حمایت می کردوجنایت های غرب را هم حتی نادیده وناچیزمی شمردوبرای رسیدن به دموکراسی لازم برمی شمرد!!! ویا مصدق که هم عضوانجمن فراماسونری بود هم بردستان شاه بوسه می زد هم به آیت ا... کاشانی پشت می نمود ! اگرچه درنظرشماهایدگرفاشیست است ونیچه هم دیوانه است ومارکس ایدلوژیکی حرف می زدوپست مدرن ها دجاربیماری فکری شده اند واشپنگلرفلسفه راازتاریخ بازشناخته ومتفکران ایران چون فردیدفرومایه هستندواگرنصرعمله حکومت شاه بوده ویا مصباح ایدئولوگ خشونت است ویا حتی شریعتی آن جا که برخلاف میل شما صحبت کرده محکوم برنقدمی باشد که چرادرون دینی می اندیشیده باید عرض کنم امثال پوپرومصدق وبازرگان وسروش هم اینگونه اندچنانچه درباب پوپرومصدق گفتم ودرباره بازرگان بایدبررفتارچندگانه اودرقبال انقلاب اسلامی بپردازم به گونه ای که به عنوان مثال درجریان به ثمرنشستن انقلاب بازرگان دردقیقه 90خدمت امام می رسدوازایشان می خواهد که انقلاب نکنند شاه شرایط امام را پذیرفته ویا انقلاب به نفع مردم نیست ومردم خسته شده اند !!! وبعد از انقلاب هم به هاشمی مکرراً می گفته که روحانیت به دلیل مورد اعتماد بودن نبایدواردعرصه های انتخاباتی شوندچون رأی خواهند آورد! ویا سروش که خود زمانی عضوشورای عالی انقلاب فرهنگی بود وعلاوه برتعطیلی دانشگاه ها باعث اخراج 700 استاددانشگاه شد !!!
جالب این است که رسانه های غربی که وابسته به لابی های صهیونیستی هستند از سروش حمایت تبلیغاتی فوق العاده ای می کنند واین امرخود بیان گرارتباط تشکیلاتی سروش با لابی های صهیونیستی است چراکه دفاع سروش از فلسفه تحلیلی ـ که عمدتاً متفکران آن یا یهودی هستند ویا تفکرشان درخدمت صهیونیزم می باشدـ به خصوص ترویج اندیشه های سوفیت معاصرـ پوپرـ خوددلیل دیگری است که این مدعارااثبات می کند چون ازسویی این رسانه ها درصدد آلترناتیوکردن سروش دربرابرنظام هستند وازدیگرسوبا بزرگ کردن اوبه ترویج اندیشه های فلسفه تحلیلی ـ که امروزدرخدمت سیاست های امپریالیستی وغرب هست ـ که دررأس آنها التفات گرائی چون پوپرهستند منجرمی شود . شاید این افشاگری ها را عده ای برطبق معمول مغایربا اصول اخلاقی وعلمی بدانند ومن نیزدراین رابطه به یک بیت شعراکتفا می کنم واین نوشتاررا خاتمه می دهم :
خوش بودگرمحک تجربه آیدبه میان
تاسیه روی شودهرکه دراوغش باشد
تأملی برادبیات جاده ای
ازسال های بسیاردورحقیراشعاروجمله های زیبای روی گل گیرکامیون ها یا شیشه عقب تاکسی هاو... را می نوشت واین عمل واکنشی رادرانسان های اطرافم به وجودمی آورد. بعضی با تعجب وژستی کنجکاوانه ازنگارنده علت این کاررا می پرسیدند ومنتظرتوضیح بودند وعده ای هم لبخندی ازروی تمسخرمی زدند وفکرمی کردند همه بایدبافکرآنها زندگی کنند !
سالها گذشت تا مجموعه ای از اشعاروجمله های پرمحتوادرزمینه های گوناگون جمع آوری کردم بعددوستی به من فرمودکه کتابی درزمینه ادبیات جاده ای چاپ شده است چرابرای اینکه خیالت راراحت کنی آن کتاب را نمی خری ؟ کمی تأمل کردم وچند مسئله ای مربوط به موضوعی که دوستم بامن صحبت کرده بودذهن مرابه خود مشغول کرد .
نخست اینکه به این شعرها وجمله ها ادبیات جاده ای یا ماشین نویس ها اطلاق شده خیلی جالب است از جهت دیگرمن توانسته ام مجموعه ای تهیه کنم وآنرابه صورت کتاب چاپ کنم ودراختیارعلاقه مندان قراردهم ، ازسویی به راستی چرا اینقدرادبیات عموماً وادبیات منظوم(شعر)خصوصاً درفرهنگ ما ایرانی ها نهادینه شده وسراین درچه چیز نهفته است وتصمیم داشتم قبل از اینکه به تأمل درادبیات جاده ای بپردازم واین مطالب رابه رشته تحریردرآورم مقدمه ای هم دررابطه با این موضوع بنویسم اماازآن جایی که مقدمه نوشته های من بیشترومفصل ترازخودموضوع می شودواین مسئله انتقادبرخی ازبزرگان رابه همراه داشته ، که انتقادی است پذیرفتنی که چرانگارنده زیادبه حاشیه می رود نوشته فوق هم البته مقدمه است برای ورودبه بحث اصلی !! ازترس تصمیم گرفتم آنرابه صورت نوشتاری مستقل با عنوانی دیگردرشماره های بعد انشاءا... به خوانندگان خوب کیمیا تقدیم کنیم .
برگردیم به اصل بحثمان ، نمی دانم دوستان بزرگواردرضمن رانندگی یاوقتی سوارتاکسی هستندودرشهرحرکت می کنند آیا تابه حال شعرها وجمله های شیشه عقب ماشین جلویی ذهن آنهارامتوجه خودساخته ؟ ویا هنگامی که برای مسافرت ازشهربیرون می آیند برایشان اتفاق نیافتاده که دریک روزبارانی از روی کنجکاوی تصمیم به خواندن نوشته روی گل گیرکامیون جلویی را داشته باشید اما تلنگرپی درپی قطره های باران برشیشه ماشین یا سبقت وسرعت گرفتن کامیون فوق وشاید هم کمی کثیف بودن گل گیروهرعامل دیگر... شماراازخواندن آن بازدارد؟
ازتمسخردوستان درماشین که بگذریم ! به هرحال شما علاقمند به ادبیات جاده ای شده اید که شاید نقشی جزسرگرم کردنتان نداشته باشد وبه دلیل همین نقش راهنمایی ورانندگی رانندگان محترم راازنوشتن برنقاط مختلف ماشین برحذرداشته وبعضاً جریمه هم می کنند . چون اینگونه تحلیل می نماید که اگرچه ادبیات جاده ای بیانگرحدیث نفس صاحبان ماشین است اما حواس بسیاری ازرانندگان رادرروزهای بارانی و... یادرشب به خودمشغول وخدای ناکرده منجربه تصادف می شود !! که البته این تصادف هم نوعی ازادبیات محسوب می شود تراژدی !! نمی دانم ذکراین نکته ضروری است یانه که تولد ادبیات جاده ای وربط آن محصول مدرنیته است یعنی اگرجاده های امروزی نبود، به طبع آن وسایل نقلیه مدرنی هم وجودنداشت که این اشعاروجمله هابرآن خودنمایی کنند وادبیات جاده ای راشکل دهند !
اگرچه این اشعاردرقالب کلاسیک هستندنه شعرهای به اصطلاح مدرن ؟ وخوشبختانه عرصه شعردراین حوزه ازنفوذکسانیکه نمی توانند شعرخوب بگویندولذابرحرف های خودعنوان پست مدرن می گذارنددرامان مانده وخدارابه خاطراین موهبت بایدشکرکرد. بازانگاردارم به جاده خاکی می زنم ...
وقتی به مجموعه ای ازاین اشعاروجمله هاـ ادبیات جاده ای ـ نگاه می کنیم با موضوعات متفاوت ومتنوع درعین حال بسیارزیبا وصفادارمواجه می شویم که ریشه درفرهنگ ایرانی داردوبس مثلاً اشعاری که درمورد امام علی آمده ونشان ازاین امرداردکه علی (ع) صرف نظرازعظمتی که دارندواحترامی که درجهان اسلام برای ایشان قائل هستند درایران شخصیتی اسطوره ای دارند چنانکه علاوه برادبیات جاده ای درعرفان نیزاین جایگاه وجودداردمثلاً دیدگاه مولانادرباب امیرالمؤمنین درمثنوی معنوی مبین این مدعاست یا اشعاری که درباب امام حسین است نشان دهنده اوج علاقه جامعه ایرانی به امام بزرگواراست که عشق اوراباسرشت ایرانی آمیخته اندوالبته همین طورمادروسایرائمه ...
اما موضوعات دیگری هم یافت می شود که می توان آنهارافراترازیک فرهنگ دانست وجنبه جهانی دارداما نگارنده بی اطلاع است ازاین که آیادرکشورهای دیگرنیز ادبیات جاده ای وجودداردیا نه اگرچه این امررابعیدمی داندچراکه چنانچه اشاره شدادبیات درشرق وبه خصوص درایران این قدرپیچیده است وهرروزبه شکل جدیدی خودرامی نمایاندوحضورخودرابه همه اعلام می کند !

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   75 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

دانلودمقاله مولکول و اکسیژن

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله مولکول و اکسیژن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 



 

اتم اکسیژن فراوان ترین عنصر در پوسته زمین است و در اتمسفر و آب برای شکل‌های هوازی حیات مورد نیاز می باشد مخزن اکسیژن کره زمین نتیجه ساخته شدن آن از واکنش‌هایی مانند فتو سنتز است 37 EMOL و 1 EMOL=108 MOLES. فتوسنتز واکنشی است که در آن دی اکسیژن (2O‌) از آب آزاد می‌شود دی اکسیژن تقریبا بطور دائمی در تنفس استفاده می‌شود و بیشتر از آن جهت استفاده می‌شود که پذیرنده نهایی الکترون است. اتم اکسیژن در آنواع مولکولهای آلی بوسیله تنوعی از واکنش‌های آنزیمی (مانند اکسیژن ساز‌) و غیر آنزیمی ثابت می‌شود.
موجودات بی هوازی هر چند از عهده اثر مخالف اکسیژن بر می آیند. در غلظت بالا‌تر از اکسیژن اتمسفر، دی اکسیژن ممکن است (2O‌) بازدارنده یا غیر فعال کننده آنزیم معینی باشد و یا اینکه ممکن است با CO2 برای ثابت شدن بوسیله 1، 5 – بیس‌فسفات کربوکسیلاز اکسیژناز رقابت کند که این باعث می‌شود که ارزش انرژیتیک فتوسنتز افزایش یابد. بطور کلی اثر سمی اکسیژن به طور عمده توسط مشتقات واکنشی (واکنش پذیر) آن اعمال می‌شود، در حالیکه دی اکسیژن در حالت پایدار اتم نسبتا غیر قابل واکنش است و می تواند در حالت آرامش همراه مواد الی وجود داشته باشد اجباراتی جزئی از ساختار آنها گردد. این ویژگی توسط چرخش‌های موازی دو الکترون جفت نشده دی اکسیژن، که دارای یک سدانرژی برای واکنش اکسیژن با ترکیبات غیر رادیکال است (ممانعت چرخش‌) نشان داده می‌شود.
برای اینکه اکسیژن به طور شیمیایی واکنش پذیر باشد باید بطور فیزیکی یا شیمیایی فعال شود. فعالیت فیزیکی بطور عمده توسط انتقال انرژی تحریک از یک رنگیزه فعال شده با نور همانند کلروفیل تحریک شده به اکسیژن اتفاق می‌افتد با جذب انرژی کافی چرخش یک الکترون معکوس می‌شود. اولین حالت منفرد از اکسیژن (به صورت O2 یا 2 نشان داده می‌شود‌) یک نوع واکنش پذیر متداول است. این حالت اکسیژن قابلیت انتشار زیادی دارد و قادر به واکنش با ملکولهای الی است (که الکترونها معمولا جفت شده هستند‌) و به غشاهای فتوسنتزی آسیب می‌رسانند.
فعالیت شیمیایی مکانیزم دیگری برای ممانعت چرخش الکترون و فعال کردن است. این عمل توسط احیا یونی والنت (یک ظرفیتی‌)دی اکسیژن با افزایش الکترونهای یکی توسط دیگری آنجام می گیرد. چهار الکترون و چهار پروتون برای احیا کامل اکسیژن به آب نیاز است. همه سه حد واسط احیا یک ظرفیتی(univatent) مثلا سوپر اکسید O2o. پراکسید هیدروژن (H2o2) رادیکال هیدروکسیل OHo از نظر شیمیایی فعالند و از نظر فیزیولوژیکی سمی هستند این سمیت به وسیله نیمه عمرها ی کوتاه آنها قبل از واکنش با ترکیبات سلولی و در مقایسه با نیمه عمر دی‌اکسیژن انعکاس داده می‌شود، (بیشتر از 100 ثانیه جدول 1‌) نوع اکسیژن واکنشی که با یک ملکول الی برخورد می‌کند یک الکترون را از آن خارج می‌کند و در یک واکنش زنجیره ای به صورت رادیکالهای پراکسیل(Rooo) و آلکوکسیل (Roo) درآید.
سوپر اکسید اولین تولید احیا شده از حالت بنیادی اکسیژن است که این توانایی را دارد هم از اکسید شدن و هم از احیا شدن ایجاد شود این ماده با چند ماده تولیدی از واکنش‌های دیگر ممکن است واکنش دهد که این عمل بطور خود به خود و یا بوسیله آنزیم‌های جهش نیافته منجر به تولید H2o2 می‌شود.
پراکسید هیدروژن یک رادیکال آزاد نبوده اما بعنوان اکسید کننده و عامل احیا کننده در تعدادی از واکنش‌های درون سلولی شرکت می‌کند بر خلاف سوپر اکسید، H2o2 انتشار بیشتری از میان غشاها و بخش‌های کرده‌بندی شده سلول داشته و ممکن است مستقیما آنزیم‌های حساس را در غلظت کم غیر فعال کند مانند سوپر اکسید، H2o2 پایداری بیشتری دارد. بنابراین از دیگر آنواع آن اکسیژن‌های واکنش اثر سمی کمتری دارد تهدید عمده سوپر اکسید و H2o2 در توانایی آنها به تولید زیاد رادیکالهای هیدروکسیل واکنش‌دار می‌باشد.
رادیکال‌های هیدروکسیل از آنواع اکسید کننده قوی در سیستم بیولوژیکی بشمار می‌روند. این رادیکال ها بطور غیر ویژه ای با هیچ مولکول بیولوژیکی واکنش نمی دهند این موضوع به انتشار آن بر می‌گردد که انتشار آن در درون سلول به آندازه قطر 2 مولکول از جایگاه تولید آنها انجام می‌گیرد.
هیچ نوع تمیز کننده ای که بتواند OHo را جمع آوری کند شناخته نشده است. اگر چه پیشنهاد شده است که چندین متابولیت همانند اوره یا گلوکز در سیستم‌های جانوری جمع کننده OHo هستند جدیدا هم نقشی برای OHo در متابولیسم پلی ساکاریدهای دیواره سلولی پیشنهاد شده است نوع واکنش‌های مختلفی که در بالا شرح داده شده است به سبب تغییرات: 1- جلوگیری از آنزیم‌های حساس 2- کاهش کلروفیل یا بی رنگ شدن 3- پراکیداسیون لیپیدها می باشد: به دلیل یورش رادیکال‌های آزاد، H2o2 و اکسیژن منفرد به اسیدهای چرب غیر اشباع لیپیدهای هیدروپراکسید تولید می‌شود و در حضور مواد کاتالیزی رادیکال‌های الکوکسیل (alkoxyl) و پراکسیل (peroxyl) به زنجیره واکنش در غشا سلولی انتقال می یابند و لیپید‌های ساختاری و غشاهای سازمان یافته و بی عیب تغییر و تجزیه می شوند، بعلاوه تعدادی الدئید و هیدروکربن‌های تولید شده بوسیله پراکیداسیداسیون باعث اثر سمی در سیستم‌های جانوری می‌شود
4- حمله ناشی از عدم تشخیص بوسیله رادیکال ها به ملکولهای الی مانند DNA . تغیرات زیادی در اثر حمله OHo به DNA ایجاد می‌شود که شامل شکست رشته ها که ممکن است دوباره جفت شدن آنها را دچار مشکل کند و یا واکنش‌های متناوب پایه ای باشد. پروتئین‌هایی که د ر معرض OHo قرار می گیرند تغییرات بر جسته ای پیدا می کنند که شامل تغییر توالی آمینو اسیدهای ویژه، که شامل تغییر متوالی آمینو اسیدهای ویژه، قطعه قطعه شدن پلی پپتید، اجتماع و دناتوره شدن پروتئین‌ها و آمادگی آنها برای تجزیه می باشد.

 

منابع بیولوژیکی اکسیژن واکنش‌دار:
در همه جریان‌های متابولیکی طبیعی در موجودات هوازی آنواع اکسیژن واکنش‌دار ( ROS) تشکیل می‌شود در شکل 1 تعدادی از مسیرهای فیزیولوژیکی گیاه که تولید اکسیژن واکنش دار می کنند مورد بحث قرار می گیرند اگر چه تعدادی از رادیکال‌های اکسیژن که در اثر اشریشیا هوازی ساخته می شوند زودتر کشف شده‌اند در رشد هوازی E.coli رادیکال O2o در طول انتقال الکترون در غشا تولید می‌شود فقط 4% درصد از الکترونها انتشار یافتند و مکانیسمی نیاز است تا از تجمع سوپر اکسید جلوگیری کند از نمونه موتانهای E.coli غشا‌های تهیه شده و سطح سوپراکسید آندازه گیری شده که تهی از سوپراکسید دسیموتازبود sodA) (sodBچنین موتان‌هایی رشد کمی را نشان دادند و از طریق چندین موجود اگزوتروف ثابت گردید که soD (سوپر اکسید اسیموتاز‌) نقش حیاتی در کاهش سطح پایدار o2o به میزان دارد یکی از بیشترین آنزیم‌هایی که در سیستم E.coli به سوپر اکسید حساس می باشد آنزیم اکونیتاز می‌باشد که در چرخه TCA نقش دارد غیر فعال شدن اکونیتاز می‌باشد که در برگشت پذیری اکیداتیو بوسیله O2o آنجام می گیرد و پیشنهاد شده است که با ایجاد یک نقش تدافعی ‍‍‍[ ciruit breaking ] باعث تولید NADPH در راه کوتاهتر می‌شود.

 

تشکیل اکسیژن واکنش‌دار در کلروپلاست گیاهان:
کلرو پلاست‌ها منابع بزرگی از تشکیل اکسیژن واکنش دار در گیاهان هستند. در انرژی نوری زیاد کارایی آنها بالا رفته و ایجاد مواد احیاکننده همانند NADPH می‌کند. چندین مسیر یا جایگاه وابسته فعالیت اکسیژن در کلرو پلاست وجود دارد که در مواقعی به سمت تولید اکسیژن‌های واکنشی هدایت می‌شوند. اهمیت زیاد از این جهت است که سمتی از PSI احیاکننده است که یک الکترون ممکن است بوسیله کاریر (حامل‌) غشایی به o2 انتقال یابد (واکنشmehler ‌)، در عوض از جریان الکترون به سمت پائین در نهایت NADP+ احیا می‌شود (شکل 1‌) تحت وضعیت‌هایی که قابلیت استفاده پذیرنده‌های الکترون از PSI محدود می شوند به عنوان مثال وقتی که سیکل کالوین به آندازه کافی و با سرعت NADPH مصرف نمی کند سوپر اکسید در غشا شکل می‌گیرد.
در PH پائین سوپر اکسید خود به خود از انتشار زیاد H2O2 جلوگیری می‌کند، به طور دیگر سوپر اکسید ممکن است با پلاستو سیانین یا سیتوکروم F واکنش داده و آنها را احیا کند، نتیجه واسطه ای بودن سوپراکسید باعث می‌شود که سیکل الکترون در اطراف PSI جریان یابد این مکانیسم پیشنهاد میکند که تولید سوپر اکسید یک نقش تنظیم کنندگی دارد که با تغییر دادن یا چرخش بیش از حد الکترون د رهمان زمان مانع انتشار رادیکال‌ها به یک صرف از غشا می‌شود.
پراکسید هیدروژن از بیشترین تولیدات کلروپلاست است که به طور بی تناسبی از سوپر اکسید و بوسیله آنزیم SOD ایجاد می‌گردد، که دراثر از بین رفتن خود بخود بی‌ثبات‌تر می‌شود. از منابع دیگر تولید H2O2 تنفس نوری است که بوسیله فعالیت اکسیژنازی آنزیم 1، 5 ریبو لوز بیس فسفات کربوکسیلا زد راسترومای کلروپلاست شروع می‌شود و در نتیجه د رپراکسی زوم تولید H2O2 می‌شود (شکل 1‌).
تنفس نوری ممکن است یک مکانیسم محافظتی برای بازسازی پذیرنده الکترون باشد که با این عمل اجازه می دهد که جریان می‌دهد که جریان الکترونهای فتوسنتزی تحت وضعیت‌های تثبیت کم کربنی ادامه یابد.

 

در مقایسه با چرخه الکترون اطراف PSI، سیکل تنفس نوری باعث از هم پاشیدگی ATP و NADPH می‌شوند. یک مکانیسم مهم از تنظیم که باعث جفت شدن تثبیت کربن در استروما به جریان الکترون فتوسنتزی می‌شود. این است که وقتی انتقال دهنده‌های الکترون در واکنش‌های نوری اکسید می شوند آنزیم‌های سیکل کالوین بطور برگشت پذیری غیر فعال وقت انتقال دهنده‌ها احیا شدند. این آنزیم ها دوباره فعال می شوند چنین تنظیمی بوسیله واسطه‌هایی مانند تیورود کسین،PH استروما و دیگر فاکتورها آنجام می‌گیرد.
پراکسید هیدروژن از طریق اکسید کردن گروههای تیول باعث مختل شدن کار این مکانیسم‌های حفاظتی می شوند همچنین پراکسید هیدروژن باعث غیر فعال شدن آنزیم‌های چرخه کالوین بطور غیر بازگشت‌پذیر می‌شود.
بنابراین غلظت آن باید در کلروپلاست پایین نگه داشته شود همچنین آن ممکن است آنزیم SOD مس / روی غیر فعال کند. رادیکال‌های هیدروکسیل ممکن است در طی واکنش‌های کاتالیزی در تمام سلولهای زنده بوسیله تغییر یونهای آهن و مس وقتی که H2O2 و سوپر اکسید حضور دارند تشکیل شود:
1- واکنش Fenton که در نتیجه آن، OHo از H2O2 تولید می‌شود.

2-یون آهن غیرچرخه‌ای همانند یک احیا کننده فعال بوده و با اضافه شدن سوپر اکسید به واکنش 1 بصورت زیر ادامه می‌یابد.

3- حاصل جمع واکنش 1 و 2 که واکنش haber-weiss نامیده می‌شود.

SOD, O2o با هم یک منبع تمیز کننده مشترک ا زH2o2 از بین می رود، علاوه بر آن آنواع اکسیژن واکنش‌دار دیگری را نیز از بین می برند خطر اصلی پراکسید هیدروژن و سوپراکسید غیر مستقیم بوده و آن وقتی اتفاق می افتد که آنها اجازه پیدا می‌کنند که د رهمان جایگاه‌های سلولی تجمع یابند و متابولیسم آهن و مس د ر تماس با استرس اکسیداتیو هستند مطابق یک گزارش چالش آنگیز بوسیله yim و همکارانش (1990‌)، رادیکال‌های هیدروکسیل بوسیله آنزیمcu/zn SOD بصورت محلول آزاد می‌شود که خود با آن واکنش داده و تولید پراکسید هیدروژن می‌کند. اکسیژن منفرد وقتی در کلروپلاست شکل می‌گیرد کلروفیل برانگیخته از نور در حالت سه گانه با دی‌اکسیژن واکنش می دهد. دوباره وقتی که ATP و NADPH بوسیله واکنش‌های چرخه کالوین کمتر استفاده می شوند میزان آن زیادتر می‌شود تعدادی از فاکتورهای استرس که محدود کننده همانند سازی CO2 هستند ممکن است باعث افزایش این جریان ها شود (مانند بسته شدن روزنه ها‌). انرژی باقی مانده بر انگیخته از اینرو از طریق فلورسانس یا فروکش کردن کارتنوئیدها پراکنده می‌شود. بعلاوه اکسیژن منفرد ممکن است بوسیله پراکسیدازهای معین در گیاهان تولید شود.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  66  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مولکول و اکسیژن

دانلودمقاله اندیشه دینی در شعر فارسی

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله اندیشه دینی در شعر فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

برای درک جایگاه شعر در شریعت، از بررسی نگاه کلی اسلام به هنر باید شروع کرد، سپس منظرها و نظریه های گوناگون را در مواجهه با شعر و شاعر بررسید. در نوشتار پیش رو، نگاه های مخالف و موافق بررسی شده است. در ادامه، از چهره هنر و شعر در روایات دینی سخن رفته و در پایان نیز نام و یاد مختصری از چند شاعر بزرگ پارسی گوی شده است. ذکر این چند تن، بدان رو است که خواننده از باب مشت نمونه خروار دریابد که شعر فارسی در بن مایه ها و پیکر خود ، وامدار اندیشه های دینی و عرفانی است. بدین رو در مثال ها و ابیات، بیشتر به محتوا نظرشده است.

 

مقدمه‌
اگر در چارچوبه‌ تعریف‌ دینی‌ هنر، چند کلمه‌ را در نظر بیاوریم‌ که‌ شاکله‌ و ساختمان‌ اصلی‌ این‌ تعریف‌ با آنها سامان‌ یابد، بدون‌ تردید و تامل‌ کلمه‌ «تعهّد» یکی‌ از آن‌ کلمات‌ است‌. ادیان‌ مختلف‌ با تکیه‌ بر اصول‌ اعتقادی‌ و مبانی‌ فکری‌ خاص‌ خود بر الزام‌ چنین‌ کلمه‌ای‌در ساختار تعریف‌ هنر توافق‌ دارند و استنباطی‌ که‌ این‌ ادیان‌ از مقوله‌های‌ هنری‌ دارند، برخاسته‌ از همین‌ رویکرد معنوی‌ و خاصّیت‌ درونی‌ و بار اندیشگی‌ هنرها است‌. بنابراین‌ با نظرداشت‌ِ چنین‌ نکته‌ای‌، در می‌یابیم‌ که‌ در عُرف‌ و منطق‌ ادیان‌ و مذاهب‌ و نحله‌های‌ گوناگون‌وابسته‌ به‌ آنها، هنری‌ مورد تایید است‌ که‌ به‌ نحوی‌ متعهّد و آرمانی‌ و در خدمت‌ ایدئولوژی‌ و ارزش‌های‌ دینی‌ قرار گرفته‌ باشد و با توجه‌ به‌ همین‌ نکته‌، هنری‌ که‌ خاستگاه‌ اندیشه‌ای‌ ندارد وهیچ‌ مسئولیتی‌ را در حوزه‌ اجتماعی‌ نمی‌پذیرد، جایگاه‌ شایسته‌ای‌ نیز در فرهنگ‌دینی‌ نمی‌یابد.
سرشت‌ هنر آمیخته‌ با دین‌ و آموزه‌های‌ دینی‌ است‌؛ از آن‌ رو که‌ دین‌ و هنر در یک‌ تعامل‌ همیشگی‌ و استوار قرار دارند. دین‌ در تلطیف‌ فضاها و زیبایی‌ و ادراک‌ مفاهیم‌ درونی‌ و معنایی‌اش‌ مرهون‌ هنر است‌ و هنر جاودانگی‌ و حصول‌ به‌ مرزهای‌ کمال‌ مطلق‌ را در مفاهیم‌ دینی‌ جست‌وجومی‌کند. اسلام‌، مسیحیت‌، زرتُشت‌ و تمامی‌ ادیان‌ توحیدی‌ و غیرتوحیدی‌ هنر را تایید نموده‌، آن‌ را برخاسته‌ از فطرت‌ و ذات‌ انسان‌ می‌شناسند و از همین‌ رو بسیاری‌ از ادیان‌ در آیین‌ها و مراسم‌ عبادی‌شان‌ برای‌ رهایی‌ و آرامش‌ روحی‌ و تسلیم‌ از هنر موسیقی‌ استفاده‌ می‌کنند وبرخی‌ نقاشی‌ را شایسته‌ ترسیم‌ باورهای‌ اعتقادی‌، و نمادی‌ از تجلیات‌ ماورایی‌ می‌شناسند.
تحقیق‌ در تاریخ‌ هنر نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ راز آفرینندگی‌ و چیزی‌ با عنوان‌ آفرینش‌، مولودی‌ در دامن‌ الهام‌ است‌. یعنی‌ هنر از کجا و چه‌ نقطه‌ای‌ آغاز شود و این‌ الهام‌ چگونه‌ در درون‌ هنر: خط‌، نقاشی‌، شعر، تئاتر، سینما راه‌ می‌یابد؟ قدیمی‌ترین‌ آثار کلاسیک‌ (اروپاو غرب‌) انواع‌ هنر را نتیجه‌ تفکر در دین‌ می‌دانند و باور دینی‌ را زمینه‌ساز بسیاری‌ از کشف‌های‌ هنری‌ و ابداع‌ سبک‌ها و متدها و روش‌هایی‌ که‌ در گذر زمان‌ اصالت‌ بیشتری‌ یافته‌اند. از قرن‌ هفدهم‌ تا قرن‌ بیستم‌ که‌ بستر بسیاری‌ از تحولات‌ هنری‌ـ ادبی‌ در اروپا و غرب‌است‌، همه‌ جا نقش‌ کلیسا و متون‌ مقدس‌ به‌ مثابه‌ کانون‌ الهام‌ و به‌ عنوان‌ نماینده‌ دین‌ مشهود است‌. در ادبیات‌ فارسی‌ نیز بدون‌ هیچ‌ شُبهه‌ و تردیدی‌، متون‌ روایی‌ و حدیثی‌ و مفاهیم‌ قرآنی‌ سرچشمه‌ بسیاری‌ از آفرینش‌های‌ ادبی‌ است‌.
اسلام‌ به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ و کامل‌ترین‌ دین‌، هنر را با وصف‌ التزام‌ و تعهد می‌پذیرد. فقیهان‌ و روحانیان‌ که‌ هم‌ حافظان‌ و هم‌ حاملان‌ متون‌ دینی‌ هستند و هم‌ مکلف‌ به‌ پاسخگویی‌ به‌ شبهات‌ و پدیده‌های‌ هنری‌ که‌ وارد قلمرو یک‌ اجتماع‌ دینی‌ می‌شوند، ابتدا جنبه‌های‌ مختلف‌ آن‌را آسیب‌شناسی‌ می‌کنند و آن‌گاه‌ گزاره‌هایی‌ را در برابر آن‌ قرار می‌دهند و از اینجا است‌ که‌ هنر واقعی‌ و فطری‌ از ابتذال‌ و هنر مبتذل‌ بازشناسانده‌ می‌شود.
در افق‌ فقاهت‌ اسلامی‌ و در نگاه‌ فقهای‌ دین‌، آنچه‌ هنرمند می‌پردازد، نقشی‌ است‌ که‌ از غیب‌ در آیینه‌ جان‌ او اشراق‌ یافته‌ است‌ و اگر هنرمند از شواغل‌ و تعلقات‌ دنیایی‌ اعراض‌ نکند و اگر اهل‌ جذبه‌ عشق‌ نباشد، آن‌ جانب‌ را نخواهد یافت‌.
از آنجایی‌ که‌ شاعر خود در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ خاص‌ زیست‌ می‌کند، بدون‌ شک‌ وضعیت‌ و اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ که‌ در محدوده‌ زمانی‌ و مکانی‌ با او شریک‌ است‌، بر تعامل‌ اجتماعی‌، وضعیت‌ زندگی‌ و اندیشه‌ شاعر نیز تاثیرگذار است‌. از این‌ رو حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعردچار فراز و فرودهایی‌ بوده‌ است‌.
اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌ شاعر ممکن‌ است‌ سوسیالیستی‌، کمونیستی‌ و یا دین‌ بوده‌ باشد و شاعر که‌ در زیر چتر یکی‌ از این‌ اندیشه‌ها زندگی‌ می‌کند، مجبور است‌ که‌ با استفاده‌ از ابزار موجود در آن‌ اندیشه‌ به‌ ساختن‌ آرمانشهر خود بپردازد. لذا می‌بینیم‌ که‌ در بعضی‌ از ادوار،حضور اندیشه‌ دینی‌ به‌ خاطر تسلط‌ اندیشه‌ حاکم‌ بر جامعه‌، در آثار شاعران‌ کمتر می‌شود، اما این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ اندیشه‌ دینی‌ در آثار شاعران‌ کاملاً محو شود. چون‌ همان‌طور که‌ گفته‌ شد، دین‌ یک‌ امر فطری‌ است‌ و انسان‌ شاعر لاجرم‌ نمی‌تواند از آن‌ غافل‌ بماند. به‌همین‌ جهت‌ است‌ که‌ حضور اندیشه‌ دینی‌ در شعر شاعران‌ عصر پهلوی‌، دوران‌ انقلاب‌، و دوران‌ بعد از انقلاب‌ در کشور جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ یک‌ میزان‌ نیست‌. از همین‌ قیاس‌، در سایر کشورهای‌ فارسی‌زبان‌، مانند افغانستان‌ و تاجیکستان‌ در دوران‌های‌ مختلف‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ ازلحاظ‌ مضامین‌ و نوع‌ نگاه‌ به‌ مسائل‌ کاملاً متفاوت‌ است‌. در ایران‌ وافغانستان‌ به‌ مدد تحولات‌ سیاسی‌ و انقلابی‌، شاعران‌ از آزادی‌ کامل‌ در ابراز اندیشه‌ها و گرایشات‌ ذهنی‌ خود برخوردارند و می‌توانند شعر آرمان‌گرایانه‌ بسرایند؛ در حالی‌ که‌ در کشوری‌ مانند تاجیکستان‌ بردهان‌ و اندیشه‌ شاعران‌ قفل‌ زده‌ بودند و هر گونه‌ آزادی‌ حتی‌ در زبان‌ و بیان‌ باید با اجازه‌ حکومت‌ شوراها و مهر و امضای‌ حاکمان‌ سیاسی‌ می‌بود و از این‌ روی‌ شعر تاجیکستان‌ در فاصله‌ای‌ دورتر از شعر فارسی‌ ایران‌ و افغانستان‌ قرار می‌گیرد. طرح‌ اندیشه‌ در هنر و خصوصاً شعر و ادبیات‌ دارای‌ ابعاد گسترده‌ و نامتناهی‌ است‌.
هنرمندان‌ همچنان‌ که‌ در سبک‌ها و متدها متفاوتند، از منظر رهیافت‌ فکری‌ نیز دارای‌ پایگاه‌ها و خاستگاه‌های‌ فکری‌ متنوع‌ هستند که‌ بروز و ظهور مکتب‌ها و نظریه‌های‌ هنری‌، ادبی‌ مختلف‌ هم‌ناشی‌ از همین‌ تنوع‌ اندیشگی‌ و باور فکری‌ و درونی‌ هنرمندان‌ و نویسندگان‌ است‌. موضوعات‌ هنری‌ ممکن‌ است‌ هر چیزی‌ باشد: عقاید و اخلاق‌، موعظه‌ و اندرز، حکمت‌ و فلسفه‌ و عرفان‌؛ اما تاثیر شرایط‌ تاریخی‌ و اعتقادات‌ حاکم‌ بر جامعه‌ و نقش‌ آن‌ را در آفرینش‌ آثار بزرگ‌ ادبی‌نمی‌توان‌ نادیده‌ انگاشت‌. بحث‌ پیرامون‌ اسلوب‌ و جهان‌بینی‌ نویسنده‌ و شاعر از مباحث‌ پراهمیت‌ و دامنه‌دار در کانون‌ و حلقه‌های‌ ادبی‌ جهان‌ است‌. با مراجعه‌ به‌ تاریخ‌ ادبیات‌ و هنر این‌ نکته‌ به‌خوبی‌ روشن‌ و آشکار است‌ که‌ نویسندگان‌ و هنرمندان‌ هر عصر و دوران‌ تاریخی‌،متاثر از اندیشه‌های‌ حاکم‌ بر فضای‌ جامعه‌ بوده‌ و این‌ تاثیر را به‌ شکل‌ واضح‌ در آثارشان‌ نشان‌ می‌دهند و به‌ عنوان‌ جزئی‌ از پیکره‌ اجتماع‌، خود را در سرنوشت‌ و آرمان‌ اجتماعی‌ دخیل‌ دانسته‌ و از روند تاریخی‌ به‌دور نمانده‌، در آن‌ سهم‌ دارد.
آن‌چنان‌ که‌ گفته‌ شد در ساختار درونی‌ ادبیات‌ و هنر، نقش‌ عقاید و افکار و خصوصاً باورهای‌ دینی‌، انکارناپذیر است‌. اما آنچه‌ چهره‌ و برون‌نمای‌ ادب‌ و هنر فارسی‌ را از کلیت‌ ادبیات‌ جهانی‌ متمایز می‌سازد و ساختار خاص‌ به‌ آن‌ بخشیده‌ است‌، سیر معنایی‌ و یا افق‌ معنایی‌ آن‌و بهره‌وری‌ از حکمت‌ و اندیشه‌ دینی‌ و جذب‌ و هضم‌ مضامین‌ کلامی‌ فلسفی‌ در بافت‌ و شکل‌مندی‌ آن‌ است‌. شعر امروز فارسی‌ نیز با چنین‌ رویکردی‌ شناخته‌ می‌شود.
ادبیات‌ دینی‌ به‌ مفهوم‌ واقعی‌ آن‌ در عصر حاضر معرفی‌ و نقد نشده‌ است‌ و یا حداقل‌ تعریف‌ علمی‌ مشخصی‌ که‌ با معیارهای‌ خاص‌ منطبق‌ باشد، مکتوب‌ نگشته‌ است‌. موجودیت‌ چنین‌ ادبیاتی‌ که‌ بر پایه‌های‌ بینش‌ دینی‌ شکل‌ یافته‌ است‌، یک‌ حضور خیره‌ کننده‌ و روشن‌ و واضح‌ است‌. شعر امروزفارسی‌، حجم‌ وسیعی‌ از باورهای‌ دینی‌ را در خود جای‌ داده‌ و توانسته‌ است‌ خدمت‌ در خوری‌ به‌ معارف‌ دینی‌ کند. بدین‌ لحاظ‌ ضروری‌ می‌نماید پژوهش‌های‌ لازم‌ و جدی‌ صورت‌ پذیرد. به‌لحاظ‌ تاریخی‌ نیز ضرورت‌ دارد؛ تا به‌ عنوان‌ آثار مربوط‌ به‌ یک‌ دوره‌ تاریخی‌ از آن‌ یاد و در ذهن‌تاریخی‌ یک‌ جامعه‌ ثبت‌ گردد.
نگاه‌ کلی‌ اسلام‌ به‌ هنر و شعر
تا قبل‌ از ظهور دین‌ اسلام‌، شعر و به‌طور کلّی‌ هنر روند خاصی‌ را در میان‌ جوامع‌ عربی‌ در پیش‌ گرفته‌ و همپای‌ فرهنگ‌ بدوی‌ عرب‌ طی‌ کرده‌ است‌. فرهنگ‌ عرب‌ در آن‌ شرایط‌ تابع‌ سنّت‌ها و قواعد خاص‌ قبیله‌ای‌ بود و از ارزش‌های‌ متّکی‌ بر گذشته‌ تاریخ‌ قبایل‌ عرب‌ دفاع‌ می‌کرد.ظهور اسلام‌ به‌ مثابه‌ آیین‌ یکتاپرستی‌ که‌ تلقّی‌ جدیدی‌ از هنر و سبک‌های‌ مختلف‌ هنری‌ در اذهان‌ به‌وجود آورد. این‌ طرز تلقّی‌ جدید و مدرن‌ از شعر همچنان‌ که‌ مفهوم‌ جدید و مدرن‌ را در جامعه‌ عرضه‌ کرده‌ بود، به‌طور کلی‌ سرنوشت‌ هنر و شعر را عوض‌ کرد. معیارهایی‌ که‌ پیش‌ ازآن‌ به‌ عنوان‌ ارزش‌ در جامعه‌ مطرح‌ بود و مورد احترام‌ همگان‌، جای‌ خود را به‌ ارزش‌های‌ برتری‌ داد که‌ در آغاز پذیرش‌ آنها برای‌ جامعه‌ بدوی‌ عرب‌ اندکی‌ دشوار بود، و به‌ همین‌ جهت‌ با مخالفت‌ این‌ جوامع‌ روبه‌رو شد.
در فرهنگ‌ و تمدّن‌ اسلامی‌، همچنان‌ که‌ علوم‌ اولیه‌ و فلاسفه‌ یونان‌ پس‌ از ورود به‌ حوزه‌ تفکر و قلمرو اسلام‌، توسط‌ اندیشمندان‌ مسلمان‌ مورد تجزیه‌ و تحلیل‌ قرار گرفت‌ و نسبت‌ این‌ علوم‌ با سنّت‌ و عُرف‌ و شریعت‌ به‌ بحث‌ گذاشته‌ شد و پس‌ از مباحثات‌ طولانی‌ پیرامون‌ این‌علوم‌، ستفاده‌ از آنها را با پیش‌فرض‌های‌ مشخّص‌ مجاز دانستند، فعالیت‌های‌ هنری‌ ـ فرهنگی‌ نیز در تمدّن‌ اسلامی‌ با میزان‌ احکام‌ دین‌ و شریعت‌ سنجیده‌ شد و به‌ هنری‌ اجازه‌ فعّالیت‌ در حوزه‌ دینی‌ داده‌ شد که‌ در محدوده‌ احکام‌ دینی‌ و بر محور ارزش‌های‌ دینی‌ شکل‌ یافته‌باشد؛ به‌ بیان‌ واضح‌تر اینکه‌ هنرها در معارضه‌ با احکام‌ قرار نداشته‌ باشند.
شعر از منظر اسلام‌ و قرآن‌
نگاه‌ اول‌
در آغاز ورود اسلام‌ و همزمان‌ با نزول‌ تدریجی‌ آیات‌ قرآن‌ کریم‌، شعر هویّت‌ غیردینی‌ و غیرشرعی‌ داشت‌. شعرای‌ عصر جاهلیّت‌، در اوصاف‌ بُت‌ها و خدایان‌ و تفاخر قبیله‌ای‌ شعر می‌سرودند. در نخستین‌ پگاه‌ دعوت‌ پیامبر از مشرکان‌ و کفّار برای‌ پذیرش‌ اسلام‌، مشرکان‌ مکّه‌نسبت‌هایی‌ از قبیل‌ جنون‌ و ساحری‌ و شاعر بودن‌ به‌ پیغمبر دادند. در ردّ این‌ اتّهام‌ موضع‌ قرآن‌ کاملاً صریح‌ بود. خداوند با نازل‌ کردند آیاتی‌ از قرآن‌ مجید مسئله‌ شاعر بودن‌ پیغمبر را انکار کرد و فرمود: و ما علّمناه‌ الشعر و ما ینبغی‌ له‌2 و شاعر بودن‌ را شایسته‌ ودر شان‌ پیغمبر ندانست‌. در آیه‌ دیگر بار دیگر این‌ مسئله‌ را مورد تاکید قرار می‌دهد: و ما هو بقول‌ شاعرٍ3. در جای‌ دیگر نیز هنگامی‌ که‌ مشرکان‌، پیغمبر را «شاعر مجنون‌» خطاب‌ کردند، خداوند فرمود: او شاعر نیست‌، بلکه‌ سخن‌ او سخن‌ حق‌ است‌.
این‌ آیات‌ به‌روشنی‌ یک‌ نکته‌ را مورد دقّت‌ قرار می‌دهند. و آن‌ نوعی‌ تمایُز و فرق‌ گذاشتن‌ میان‌ دو شان‌ «پیغمبری‌» و «شاعری‌» و یا میان‌ دو نوع‌ گفته‌ و بیان‌ است‌. گفته‌ و بیان‌ اوّلی‌، شاعری‌ است‌ و گفته‌ و بیان‌ دوم‌، پیغمبری‌ است‌ و در مورد هر دو، ارزیابی‌ و داوری‌صورت‌ گرفته‌ است‌. بدین‌ شکل‌ که‌ آنچه‌ پیغمبر می‌گوید حق‌ است‌ و راست‌، و آنچه‌ را که‌ شاعر می‌گوید و یا سخن‌ شعر، حق‌ نیست‌. ناگفته‌ پیدا است‌ که‌ در این‌ ارزیابی‌ و داوری‌ «سخن‌ شعر» مورد نکوهش‌ قرار گرفته‌ و در مقابل‌، «سخن‌ پیغمبر» و سخن‌ حق‌ را تمجید کرده‌ است‌.

نگاه‌ دوم‌
در نگاه‌ دوم‌، اسلام‌ به‌ جای‌ قرار دادن‌ شعر در مقابل‌ سخن‌ حق‌ و تمایُز میان‌ آنها، دو دسته‌ شعر و دو نوع‌ شاعری‌ را بررسی‌ و نقد کرده‌ است‌. این‌ بررسی‌ به‌ دو دسته‌ از شاعران‌ تعلّق‌ می‌گیرد و از رهگذر اعتقاد اسلامی‌ پیرامون‌ هر دو گروه‌ داوری‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. دسته‌ نخست‌که‌ مورد سرزنش‌ و نکوهش‌ آیات‌ قرآن‌ کریم‌ واقع‌ شده‌اند، کسانی‌اند که‌ اوصاف‌ آنها در آیات‌ پایانی‌ سوره‌ شعراء بیان‌ شده‌ است‌: والشعراء یتبعهم‌ الغاوون‌. الم‌تر انهم‌ فی‌ کل‌ وادٍ یهیمون‌. و انّهم‌ یقولون‌ مالاتفعلون‌.
در آیات‌ فوق‌ همچنان‌ که‌ پیدا است‌، شاعران‌ مورد سرزنش‌ و نکوهش‌ قرار گرفته‌اند و هنر شعر هنر مذموم‌ شمرده‌ شده‌ و به‌ طریقی‌ روشن‌ از پیروی‌ و متابعت‌ آنها نهی‌ و ممانعت‌ به‌ عمل‌ آمده‌ و نسبت‌ بی‌پایه‌ بودن‌ و لغو بودن‌ به‌ کلام‌ شعری‌ داده‌ شده‌ است‌. این‌ داوری‌، سبب‌ دوری‌بسیاری‌ از متدیّنین‌ صدر اسلام‌ و تلقی‌ منفی‌ از این‌ هنر بوده‌ است‌.
نگاه‌ سوم‌
سنجش‌ و داوری‌ قرآن‌، به‌ همین‌ اوصاف‌ پایان‌ نمی‌یابد؛ بلکه‌ گروه‌ دوم‌ در برابر گروه‌ نخست‌ با اوصاف‌ متفاوت‌ قرار می‌گیرد:
الا الذین‌ آمنو و عملو الصالحات‌ و ذکر اللّه‌ ذکراً کثیراً. و انتصرو من‌ بعد ما ظُلموا و سیعلم‌ الذین‌ ظلموا ای‌ّ منقلب‌ ینقلبون‌؛
شعراء در زمره‌ گمراهانند، مگر آنان‌ که‌ ایمان‌ آوردند و عمل‌ صالح‌ انجام‌ دادند و کارهای‌ شایسته‌ کردند و خدا را فراوان‌ یاد کردند... .
در این‌ آیات‌، شاعران‌ در دو دسته‌ قرار می‌گیرند: دسته‌ای‌ که‌ راه‌شان‌ راه‌ گمراهان‌ و منحرفان‌ قلمداد شده‌ است‌ و دسته‌ دوم‌ کسانی‌اند که‌ ایمان‌ دارند و جزو موحّدان‌ هستند. این‌ تقسیم‌بندی‌ و صف‌بندی‌ همچنان‌ که‌ در مورد شاعران‌ انجام‌ گرفته‌ است‌، در مورد خود شعر هم‌ قابل‌اجرا است‌. بدین‌ صورت‌ که‌ شعر دسته‌ اوّل‌ شعر غیردینی‌ و شیطانی‌ و شعر دسته‌ دوم‌ شعر دینی‌ و رحمانی‌ و اسلامی‌ است‌. بنابراین‌ از منظر قرآن‌ کریم‌، شعرایی‌ مورد تایید قرار گرفته‌اند که‌ ایمان‌ دارند و عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهند و بیشتر به‌ ذکر و عبادت‌ می‌پردازند.
با کمی‌ تامل‌ در آیات‌ قرآن‌ کریم‌ می‌توان‌ چنین‌ استنباط‌ کرد که‌ منظور از اوصاف‌ دسته‌ دوم‌ (کسانی‌ که‌ عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهند... ) تنها انجام‌ عمل‌ صالح‌ و یا عبادت‌ زیاد نیست‌، بلکه‌ یاد آوری‌ یک‌ نوع‌ تعهّد است‌ که‌ در پرتو همین‌ اعمال‌ شکل‌ می‌گیرد و در آفرینش‌ و نگاه‌آفریدگار شعر تاثیر دارد. از سویی‌ دیگر اشاره‌ به‌ ارزش‌مداری‌ و شعر ارزشی‌ و غیرارزشی‌ دارد. قرآن‌ کریم‌ با ذکر همین‌ اوصاف‌ در مورد دسته‌ای‌ از شاعران‌، در واقع‌ شعر را تایید کرده‌ است‌ و به‌ شعر اجازه‌ می‌دهد تا به‌ عنوان‌ هنر مطلوب‌ جزو عناصر فرهنگی‌ اسلامی‌ باشد وبدین‌ ترتیب‌ هنر شعر را از فضاهای‌ مسموم‌ و آلوده‌ به‌ عرصه‌ای‌ اجتماعی‌ و انسانی‌ کشاند و از این‌ هنر در خدمت‌ تبلیغ‌ اسلام‌ و فرهنگ‌ دینی‌ بهره‌گیری‌ کرد.
اولین‌ شاعران‌ مسلمان‌
حسان‌ بن‌ ثابت‌ نخستین‌ شاعر مسلمان‌ بود که‌ در صدر اسلام‌ شعر گفت‌ و با تشویق‌ و تحسین‌ پیامبر گرامی‌ اسلام‌ مواجه‌ شد. پیامبر دستور داد، تا برای‌ حسان‌ بن‌ ثابت‌ منبر مخصوص‌ نهادند و خود پیامبر از حسان‌ بارها خواست‌ که‌ بر منبر قرار گیرد و شعر بخواند و این‌ مسئله‌نشانگر آن‌ است‌ که‌ پیامبر اسلام‌ شعر را مذموم‌ نشمرده‌ بلکه‌ مکرّراً آن‌ را تایید کرده‌ است‌. در اوصاف‌ منبری‌ که‌ به‌ دستور پیامبر برای‌ حسان‌ ساخته‌ شد، آمده‌ است‌ که‌ منبری‌ بلند بوده‌ است‌ و این‌ حاکی‌ از توجه‌ و نشانه‌ای‌ از قدر و منزلت‌ شعر در نزد پیامبر(ص‌) بود. ازجرجانی‌ نیز نقل‌ شده‌ است‌ که‌ پیغمبر به‌ حسان‌ بن‌ ثابت‌ گفت‌: و روح‌ القدس‌ معک‌.
این‌گونه‌ برخورد از جانب‌ پیغمبر نسبت‌ به‌ شعر و مقام‌ شاعری‌ منحصر در حسان‌ بن‌ ثابت‌ نیست‌، بلکه‌ پیغمبر شاعران‌ مسلمان‌ و مومن‌ را «امیران‌ کلام‌» نامید، و شعر «لبید» را اصدق‌ قول‌ عرب‌ خواند. عطار در جای‌ دیگر حدیثی‌ از پیغمبر نقل‌ می‌کند که‌ فرمود: در زیر زبان‌شاعران‌، «هست‌ حق‌ را گنج‌های‌ بی‌شمار».
در میان‌ صحابه‌ نیز کسانی‌ بوده‌اند که‌ شعر می‌سرودند. عطّار «ابوبکر» و «عمر» راصاحب‌ قریحه‌ شعر دانسته‌ است‌. در مورد حضرت‌ علی‌(ع‌) نیز نوشته‌اند که‌ آن‌ حضرت‌ شاعر بوده‌اند و حتی‌ دیوانی‌ نیز منسوب‌ به‌ ایشان‌ وجود دارد. بر فرض‌ عدم‌ وجود چنین‌ دیوانی‌، مسئله‌شاعر بودن‌ آن‌ حضرت‌، در کتاب‌های‌ تاریخی‌ گواه‌ قضیّه‌ است‌. امام‌ علی‌(ع‌) در بسیاری‌ از جنگ‌ها در میدان‌ رزم‌ و جهاد و مبارزه‌، قبل‌ از شروع‌ جنگ‌ «رجز» می‌خوانده‌اند که‌ در آن‌ روزگار مرسوم‌ بوده‌ است‌ و از جمله‌ بیت‌ِ معروفی‌ که‌ در جنگ‌ خیبر، در برابر مرحب‌، انشادمی‌فرمایند: «انا بن‌ ما سمّتنی‌ امّی‌ حیدراً». در یکی‌ دیگر از میدان‌های‌ رزم‌ و پیکار وقتی‌ دشمن‌ فریاد می‌کشد: «... و لقد بححت‌ بجمعکم‌ هل‌ من‌ مبارز؟» امام‌ علی‌(ع‌) در پاسخ‌ دشمن‌ با شعر جواب‌ می‌دهد: «لاتعجلن‌ فقد اتاک‌ مجیب‌ صوتک‌ غیرعاجز. »
شعر در آیینه‌ احادیث‌ و روایات‌ معصومین‌(ع‌)
دو حدیث‌ معروف‌ از نبی‌ مکرم‌ اسلام‌ (ص‌) درباره‌ شعر نقل‌ شده‌ است‌ که‌ به‌ جهت‌ کثرت‌ تواتر و نقل‌، حتی‌ نیازی‌ به‌ مدرک‌ و منبع‌ نیز نخواهد داشت‌. در حدیث‌ اوّل‌ پیغمبر شعر را نوعی‌ حکمت‌ می‌داند: ان‌ّ من‌ الشعر لحکمة‌؛ بخشی‌ از شعر حکمت‌ است‌. در حدیث‌ دوم‌ می‌فرمایند: ان‌ّمن‌ الشعر حکمة‌ و الممدوح‌ فیه‌ ما نصرة‌ من‌ الحق‌. دراین‌ حدیث‌ علاوه‌ بر جنبه‌ حکمت‌ شعر به‌ جنبه‌ای‌ دیگر نیز اشاره‌ کرده‌ و فرموده‌اند: شعر مطلوب‌ آن‌ است‌ که‌ در نصرت‌ و یاری‌ دین‌ حق‌ سروده‌ شده‌ باشد.
از کعب‌ بن‌ مالک‌ روایت‌ شده‌ است‌ که‌ می‌گوید: روزی‌ از رسول‌ اکرم‌(ص‌) پرسیدم‌: یا رسول‌ اللّه‌ ماذا تقول‌ فی‌ الشعراء؛ نظرتان‌ در رابطه‌ با شاعران‌ چیست‌؟ پیغمبر فرمودند: ان‌ّ المومن‌ یجاهد بسیفه‌ و لسانه‌؛ مسلمان‌ِ جهادگر با دو شمشیر جهاد می‌کند: یکی‌ با شمشیر و یکی‌با زبان‌. نیز می‌فرمایند: زبان‌ شاعر، شمشیری‌ است‌ از شمشیرهای‌ اسلام‌.
در واقعه‌ کربلا نیز تمام‌ آنانی‌ که‌ در دفاع‌ از حریم‌ امامت‌ به‌ مصاف‌ دشمن‌ رفتند و شهید شدند، مبارزه‌ را با شعر آغاز کردند و ابتدا «رجزخوانی‌» کردند و این‌ خود دلیلی‌ بر مقبولیّت‌ و محبوبیّت‌ شعر در نزد معصومین‌ (ع‌) می‌باشد. حضرت‌ امام‌ سجّاد هنگام‌ ورود به‌ مدینه‌بعد از بازگشت‌ از شام‌ سراغ‌ «بشیر بن‌ جزلم‌» را که‌ شاعر معروف‌ بوده‌ است‌ می‌گیرد و به‌ او می‌گوید: وارد مدینه‌ شو و مردم‌ را از آمدن‌ ما با خبر کن‌. و بشیر به‌ فرموده‌ امام‌ سجاد(ع‌) این‌ شعر را می‌خواند:
یا اهل‌ یثرب‌ لامقام‌ لکم‌ به‌
اقتل‌ الحسین‌ فدمعی‌ مدراراً
و حدیثی‌ دیگر از امام‌ صادق‌(ع‌) روایت‌ شده‌ است‌ که‌ فرمود: من‌ قال‌ فینا بیت‌ شعر، بنی‌ اللّه‌ له‌ بیتاً فی‌الجنة‌.11
و نیز از امام‌ صادق‌(ع‌) روایت‌ شده‌ است‌: ماقال‌ فینا قائل‌ شعراً حتی‌ یوید بروح‌ القدس‌؛12 کسی‌ درباره‌ ما شعری‌ نمی‌سراید، مگر آنکه‌ موید به‌ دم‌ جبرئیل‌ است‌.

چشم‌انداز تعهد دینی‌ در تاریخ‌ شعر فارسی‌
شعر فارسی‌ از آغاز حیات‌ خود که‌ مقارن‌ با دولت‌ سامانیان‌ است‌، از درونمایه‌ دینی‌ برخوردار بوده‌ است‌. فرهنگ‌ و معارف‌ غنی‌ دین‌ پشتوانه‌ غنی‌ و ارزشمند در شعر شاعران‌ ادوار مختلف‌ تاریخی‌ مطرح‌ بوده‌ و سبب‌ ماندگاری‌ و راز جاودانگی‌ این‌ آثار است‌.
کسایی‌ مروزی‌
از نخستین‌ شاعرانی‌ که‌ با نگرش‌ دینی‌ و بهره‌مندی‌ از حکمت‌ و معرفت‌ دین‌ شعر سروده‌ است‌، کسایی‌ مروزی‌ است‌. کسایی‌ به‌ اعتقاد اغلب‌ مورخان‌ و از جمله‌ صاحب‌ کتاب‌ النقض‌ و نیز به‌ گواهی‌ اشعار و سروده‌هایش‌ شیعه‌ دوازده‌ امامی‌ است‌. در شعرهای‌ کسایی‌ آنچه‌ بیشتر جلب‌ توجه‌می‌نماید، مراثی‌ و مناقبی‌ است‌ که‌ در سوگ‌ و دفاع‌ از اهل‌ بیت‌ (ع‌) و خاندان‌ پیامبر و شهدای‌ این‌ خاندان‌ سروده‌ شده‌ است‌. کسایی‌، قصیده‌ای‌ دارد که‌ از لحاظ‌ قدمت‌ تاریخی‌ شاید نخستین‌ سوگ‌سروده‌ درباره‌ شهیدان‌ کربلا باشد. در این‌ قصیده‌ به‌ خوبی‌ عشق‌ و ارادت‌ خودش‌ را به‌تشیع‌ نشان‌ می‌دهد. از جمله‌ اشاره‌ او به‌ «آیه‌ قربی‌» (قل‌ لااسئلکم‌ علیه‌ اجراً الاالمودة‌ فی‌ القربی‌) است‌ که‌ بخشی‌ از آیه‌ 23 سوره‌ شوری‌ و ناظر به‌ مودت‌ و دوستی‌ با اهل‌ بیت‌ است‌:
دامن‌ اولاد حیدر گیر و از طوفان‌ مترس‌
گرد کشتی‌گیر و بنشان‌ این‌ فزع‌ اندر پسین‌
بی‌تولا بر علی‌ و آل‌ او دوزخ‌ تراست‌
خوار و بی‌تسلیمی‌ از تسنیم‌ واز خلد برین‌
کسایی‌ در فراز دیگری‌ از این‌ قصیده‌، حکومت‌ مروانیان‌ و یزیدیان‌ را ذم‌ می‌کند و از اینکه‌ این‌ گروه‌ فاسق‌ منبر رسول‌ اللّه‌ و اولاد او را با وجود خویش‌ آلوده‌ نموده‌اند، می‌گوید:
منبری‌ کالوده‌ گشت‌ از پای‌ مروان‌ و یزید
حق‌ صادق‌ کی‌ شناسد و آن‌ِ زین‌ العابدین‌؟
رودکی‌
رودکی‌ که‌ در تاریخ‌ شعر فارسی‌ عنوان‌ «پدر شعر فارسی‌» را به‌ او داده‌اند، از شاعرانی‌ است‌ که‌ در دولت‌ سامانیان‌ خوش‌ درخشید. او در سروده‌هایش‌ توجه‌ زیادی‌ به‌ مضامین‌ دینی‌ دارد. از جمله‌ شهید بلخی‌ از معاصران‌ او از زبان‌ رودکی‌ می‌نویسد:
از رودکی‌ شنیدم‌ استاد شاعران‌
کاندر جهان‌ به‌ کس‌ مگرو جز به‌ فاطمی‌
رودکی‌ به‌ عقیده‌ بسیاری‌ از مورخین‌، مذهب‌ «اسماعیلی‌» داشته‌ است‌.
در شعر دوره‌ سامانی‌، مضامین‌ قرآنی‌ و حدیثی‌ بسیار است‌ که‌ تاثیر فراوانی‌ در شعر ادوار بعد گذاشته‌ است‌.
فردوسی‌
فردوسی‌ از بزرگ‌ترین‌ حماسه‌پردازان‌ عهد غزنوی‌ و دوران‌ حاکمیت‌ سلطان‌ محمود است‌. فردوسی‌ از نظر مذهبی‌ شیعه‌ اثناعشری‌ است‌ و از همین‌ رو با سلطان‌ محمود که‌ سنی‌مذهب‌ بود، ناسازگاری‌ داشت‌. دکتر ذبیح‌ اللّه‌ صفا پیرامون‌ مشی‌ فکری‌ و اختلاف‌ عقیدتی‌ او و سلطان‌ محمود می‌نویسد:
... بدتر از همه‌ اینها، فردوسی‌ فردی‌ شیعی‌ بود و مانند همه‌ در اصول‌ دین‌ به‌ معتزلیان‌ نزدیکی‌ داشت‌ و بالاتر از همه‌ مشرب‌ فلسفی‌ او هم‌ از جای‌ جای‌ شاهنامه‌ پیداست‌. اما محمود کشنده‌ هر شیعی‌ و کشنده‌ و بردار کننده‌ هر معتزلی‌ و هر فلسفی‌مشرب‌ بود.14
در شاهنامه‌ فردوسی‌ که‌ یک‌ اثر حماسی‌ است‌، جهان‌بینی‌ فردوسی‌ و اندیشه‌ او را که‌ متاثر از آموزه‌های‌ وحیانی‌ است‌، به‌ درستی‌ می‌توان‌ دید. شاهنامه‌ با ذکر و یاد خدا و صلوات‌ بر رسول‌ او آغاز شده‌ است‌:

 

منم‌ بنده‌ اهل‌بیت‌ نبی‌
ستاینده‌ خاک‌ پای‌ وصی‌
اگر چشم‌ داری‌ به‌ دیگر سرای‌
به‌ نزد نبی‌ و وصی‌ گیر جای‌
کلمه‌ «وصی‌»، حکایت‌ از شیعه‌ بودن‌ و طرز فکر فردوسی‌ می‌کند؛ چه‌ اینکه‌ غیر از شیعیان‌، کسی‌ «وصی‌ بودن‌» حضرت‌ امام‌ علی‌(ع‌) را قبول‌ ندارد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  41  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اندیشه دینی در شعر فارسی

دانلودمقاله خمس و زکات

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله خمس و زکات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدّمه
با لطف خداوند متعال، تا کنون یک دوره اصول عقاید از توحید تا معاد و یک دور تفسیر قرآن کریم به نام تفسیر نور، و از فروع دین، کتاب‏هاى متعددى درباره نماز، حج و امر به معروف و نهى از منکر نوشته شده است. آنچه پیش رو دارید یادداشت‏هایى درباره خمس و زکات است که تنظیم و ارائه مى‏گردد.
با لطف خداوند، براى نماز و زکات و تفسیر و امر به معروف، ستادهایى تشکیل و اقداماتى انجام گرفت. آنچه انجام گرفته و آنچه نوشته شده، توفیق الهى بوده و آنچه مورد دغدغه است، آن است که به آنچه گفته و نوشته‏ایم، چقدر عمل کرده‏ایم و آنچه عمل کرده‏ایم، چقدر مورد قبول خداوند واقع شده است؛ زیرا مقدس‏ترین کارها که به دست مقدس‏ترین مردان خدا انجام گرفته است اگر قبول نشود، هیچ ارزشى ندارد. قرآن مى‏فرماید: حضرت ابراهیم‏علیه السلام پایه‏هاى کعبه را بالا مى‏بُرد و اسماعیل هم او را کمک مى‏کرد، امّا آنچه براى او مهّم بود قبول شدن این عمل به درگاه الهى بود و لذا فرمود: «ربّنا تقبّل منّا» ، با اینکه شخصى بالاتر از ابراهیم‏علیه السلام و یاورى بهتر از اسماعیل و کارى بالاتر از ساختن کعبه نیست، امّا اگر قبول نشود چه سود!
هدف ما در این مقاله، نه تحقیق عمیق است که بضاعت و فراغت آن را ندارم و نه نقل تمام اقوال، بلکه چون دیدم آنچه درباره زکات و خمس در دسترس مردم قرار دارد، یا فتاواى مراجع و احکام است که به صورت مسأله بیان شده است و یا کتب فنّى و فقهى و استدلالى است، و در این بین جاى کتابى که دورنمائى از خمس یا زکات را براى عموم مردم ترسیم کند کم‏یاب است، لذا دست به این نوشتار زدم.
در این نوشته، محور مطالعه، قرآن و نهج‏البلاغه و روایات بوده است. از کتاب جامع الاحادیث آیةاللّه العظمى بروجردى و کتاب شریف بحارالانوار و نکاتى که در تفاسیر، ذیل آیه خمس (آیه 41 سوره انفال) و آیه زکات (آیه 60 سوره توبه) و سایر آیات مربوطه آمده، بهره برده‏ام.
از سه کتابى که در این زمینه نگاشته شده، کتاب الخمس آیة اللّه نورى، کتاب خمس آیة اللّه حاج حسن امامى اصفهانى و کتاب خمس حجةالاسلام و المسلمین سیدمحمد ضیاءآبادى نیز بهره گرفتم.
با این حال همان‏گونه که خودم کمبودهایى دارم، نوشته‏هایم نیز کمبودهایى دارد. از خداوند متعال مى‏خواهم کمبودها را جبران و سیئات را تبدیل به حسنة فرماید و از خوانندگان عزیز تقاضاى تکمیل، تذکر و دعا دارم.
جایگاه خمس در اسلام

 

دورنمائى از فلسفه خمس و زکات
گرچه اسلام درآمدهایى را که از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتکار، کم‏فروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مى‏آید، به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانکه امیرالمؤمنین على‏علیه السلام فرمود: تمام اموالى را که در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمى‏ها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد. امّا با این حال به دلایل تفاوت‏هاى حکیمانه‏اى که خداوند میان انسان‏ها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتکار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند که از طریق مشروع نیز کسب کرده‏اند، و برخى افراد با درآمد کم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.
تمام نظام‏هاى بشرى براى کم‏درآمدها به فکر چاره بوده‏اند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، کینه و حسادتِ کم‏درآمدها نسبت به پردرآمدها شعله‏ور مى‏شود و شعله‏اش ممکن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّى مى‏شود و هر نظامى که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنى نیست.
گرسنگىِ جمعى از مردم و پرخورى جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمى نمى‏پذیرد. به همین دلیل، براى حلّ این مسأله افراد و حکومت‏ها، طرحهاى زیادى ارائه داده‏اند که رایج‏ترین آنها گرفتن مالیات و برقرارى تأمین اجتماعى و ایجاد مؤسسات خیریّه و صندوق‏هاى قرض الحسنه و امثال آن است.
اسلام نیز که مکتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده که یکى از آنها، مسئله خمس است.
رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است که حضرت على‏علیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى که در مسجد از مردم تقاضاى کمک مى‏کرد و کسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا کرد و اشاره نکرد که صبر کند و بعد از نماز به او کمک کند بلکه در حال رکوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»
البتّه در بحث خمس، تفاوت‏هاى خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتى بیان شده است که ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
خمس، نوعى تعدیل ثروت است که انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى که دارد و اعتمادى که به او مى‏شود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن کاسته و بیست درصد از سودى که مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالم‏ترین، متّقى‏ترین و بى‏هوس‏ترین افراد مى‏پردازد تا او همچون وکیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مى‏بیند، هزینه کند.
این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرض‏الحسنه، قرار داده است.
تعدیل ثروت در بعضى از مکاتب اقتصادى همچون کمونیسم، از طریق نفى مالکیّت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مى‏گیرد که در این نوع تعدیل هیچ‏گونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.
جامعیّت اسلام
آرى، از امتیازات اسلام آن است که اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته است، همان‏گونه که سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است. نمازجمعه با این که یک عمل عبادى است، یک مانور سیاسى هم هست. اسلام حتّى در جهاد، به مسائل عاطفى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى نیز توجّه دقیق دارد.
این على بن‏ابیطالب‏علیه السلام است که در بحبوحه جنگ به خورشید نگاه مى‏کند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود! و فرزندش امام حسین‏علیه السلام ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب مى‏خواند، بلکه به مستحبات نماز نیز از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و... توجّه کامل دارد. و باز مى‏بینیم همین علىّ بن‏ابیطالب‏علیهما السلام در وسط جنگ، وقتى یارانش آب را در ظرفى تَرک‏دار براى او مى‏آورند، مى‏فرماید: آشامیدن آب از ظرف ترک‏دار مکروه است. (چه بسا ذرّات آلوده‏اى که لابه‏لاى آن ترک باشد و آب را غیربهداشتى کند.)
باز مى‏بینیم در وسط جنگ بعضى از حضرتش مى‏پرسند: نظر شما درباره فلانى و فلانى چیست؟ حضرت مى‏بیند پاسخ این سئوال سبب فتنه و تفرقه مى‏شود، سؤال‏کننده را توبیخ مى‏کند و اجازه نمى‏دهد امّتى که به وحدت کلمه نیاز دارند دستخوش تفرقه شوند، و باز مى‏بینیم به هنگام جنگ، شخصى از على‏علیه السلام معناى توحید را مى‏پرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت مى‏شوند، حضرت مى‏فرماید: جنگ ما براى توحید است و سپس توحید را براى او معنا مى‏کند.
به رزمندگان دستور مى‏دهد آب آشامیدنى دشمن را مسموم نکنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازى نکنید، به زنان و کودکان و سالمندان کارى نداشته باشید. در کجاى دنیا سراغ دارید که جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینگونه با مسائل اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى، بهداشتى و عاطفى آمیخته باشد.
در نظام اسلامى رابطه میان مردم و رهبر الهى رابطه صلوات و درود است. به مردم فرمان مى‏دهد که به پیامبرشان درود فرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» و به پیامبر نیز دستور مى‏دهد به پرداخت‏کنندگان زکات صلوات و درود فرستد: «خُذ من اموالهم صدقة و صَلِ‏ّ علیهم»
در اسلام، روزهایى عید نامیده شده است که ضمن شادى و تبریک، رسیدگى به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانى در عید قربان و سیر کردن شکم گرسنگان در عید فطر از طریق زکات فطرة مورد توجّه است. جامعیّت اسلام تا آنجاست که حتّى خوردن و آشامیدن، هدفمند طرّاحى شده است؛ در کنار جمله «کلوا» که فرمانِ خوردن است، یکجا مى‏فرماید: «کلوا...و لاتسرفوا» در خوردن زیاده‏روى نکنید.
یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و اشکروا» به خاطر خوردن از خداوند تشکّر کنید.
یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و اعملوا صالحاً» با قدرتى که از غذاخوردن بدست مى‏آورید کار نیک انجام دهید.
یکجا مى‏گوید: «کلوا.... و لاتطغوا فیه» (9) از قدرتى که به وسیله غذا بدست آورده‏اید طغیان نکنید.
یکجا مى‏فرماید: «کلوا... و آتوا حقّه» (10) بخورید و حقّ آن را اداء کنید.
و یکجا مى‏فرماید: «فکلوا... اطعموا» (11) بخورید و به دیگران نیز اطعام کنید.
حتّى آنجا که به زنبور عسل الهام مى‏کند شیره گل را بمک، دستور مى‏دهد که عسل بساز، بنابراین اسلام، دین خوردن و خوابیدن نیست، بلکه خوردن و خوراندن و کار نیک انجام دادن و طغیان و زیاده‏روى نکردن است، همه با هم در نظر گرفته شده است. در کدام مکتب به این جامعیّت توجّه شده است.
به هر حال دنیا مالیات مى‏گیرد و اسلام نیز خمس و زکات مى‏گیرد، امّا شما در این کتاب به نکات و لطائفى برخورد خواهید کرد که نشان مى‏دهد حساب مالیات‏هاى اسلامى از حساب انواع مالیات‏هایى که در دنیا گرفته مى‏شود و قوانین آن بافته و ساخته فکر بشرى است جداست. در قوانین اسلامى به تمام ابعاد توجّه شده است؛
از چه چیزى خمس و زکات گرفته شود؟
چه مقدار از سرمایه مشمول خمس و زکات شود؟
چگونه گرفته و چگونه پرداخت و چگونه مصرف شود؟
محاسبه اموال با چه کسى باشد، گیرنده یا پرداخت‏کننده؟
پرداخت کننده با چه انگیزه و هدفى بپردازد و گیرنده چه ویژگیهائى داشته باشد؟
چگونه مردم را به پرداخت خمس و زکات علاقمند کنیم؟
مسؤلین جمع‏آورى چه افرادى باشند و چگونه به سراغ مردم بروند. در کجا گردآورى شود و شرائط خزانه‏دار بیت المال چه باشد، با افرادى که سوءاستفاده مى‏کنند، چگونه برخورد شود و دَه‏ها مورد دیگر که اگر میان مالیات‏هائى که در دنیا گرفته مى‏شود با خمس و زکات مقایسه شود، معجزه بودن مقرّرات اسلامى روشن مى‏شود، همان گونه که اگر مقایسه‏اى میان اذان و ناقوس کلیسا شود، مشخّص مى‏گردد که جملات اذان موزون، پرمحتوى‏، هدفمند و انگیزه‏آور، ولى در صداى ناقوس، چیزى مفهوم نیست. اگر مقایسه‏اى میان نماز اسلام باعبادات سایر ادیان شود، اگر مقایسه‏اى میان جهاد اسلامى و جنگهاى دنیا شود، اگر مقایسه‏اى میان کنگره بین‏المللى حج با سایر اجتماعات شود و اگر مقایسه‏اى میان نظام خانواده در اسلام با نظام خانواده در دنیا شود، جلوه اسلام بیشتر روشن خواهد شد.

 


خمس در قرآن
«وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَى‏ءٍ فَاِنّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى‏ وَ الیَتامى‏ والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ اِن کُنتُم آمَنتُم بِاللّه...»
«اگر به خدا ایمان دارید، بدانید هر چه را به عنوان غنیمت بدست مى‏آورید، بى تردید یک پنجم آن براى خدا و رسول و خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان است.»
تاریخ نزول آیه
بعضى زمان نزول آیه را جنگ بنى قینقاع (15 شوال سال دوم هجرى) مى‏دانند، برخى زمان نزول را جنگ اُحد (7 شوّال سال سوم هجرى) و بعضى جنگ بدر (رمضان سال دوم هجرى) مى‏دانند. که خداوند از مجاهدان اسلام مى‏خواهد خمس آنچه را در جنگ به غنیمت برده‏اند، پرداخت نمایند.

 

نگاهى دقیق‏تر به آیه خمس
نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مى‏دهد زیرا:
1- در کمتر آیه‏اى مربوط به احکام، این همه تأکید پى در پى آمده است. کلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه (بجاى «خمسه للّه») و ان کنتم آمنتم» نشان تأکید است.
2- براى تهییج مردم مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.
3- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (که به اصطلاح جمله اسمیّه است) بیانگر این است که این حکم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چیزى که نشانه ایمان است نمى‏تواند موقّت باشد.
4- کلمه «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید. راستى عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایى کافى نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن مى‏فرماید: اى رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید. اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولى به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعى ندارید.
یک نکته مهم
رسول خداصلى الله علیه وآله در شب جنگ بدر نخوابید و دائماً دعا مى‏کرد و مى‏فرمود: خدایا! این گروه اندک از مسلمین روى زمین مشابهى ندارند، اگر اینها شکست بخورند روى زمین بنده مؤمنى نخواهى داشت. امّا قرآن خطاب به همین رزمندگان مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. یعنى چه بسا تعداد مؤمنان در جهان بسیار کم باشد، ولى حتّى همین تعداد کم که مشمول دعاى پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نیز هستند، اگر به تکلیف الهى و پرداخت خمس عمل نکنند، ایمان ندارند.

 

 

 

اهمیّت خمس
نه تنها در آیه 41 سوره انفال، پرداخت خمس شرط و لازمه ایمان شمرده شده، بلکه چهارمین آیه این سوره نیز نشانه مؤمنان واقعى را کمک به محرومان مى‏داند و مى‏فرماید: «مؤمنان کسانى هستند که هرگاه خداوند یاد شود دلهایشان مى‏طپد و... از آنچه به آنها روزى کرده‏ایم انفاق مى‏کنند. اینان همان مؤمنان حقیقى هستند.» آرى، پرداخت خمس از جهات متعددى داراى اهمیّت است که ما به بعضى از آن جهات فهرست‏وار اشاره مى‏کنیم.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خمس و زکات

دانلودمقاله پیامبر اکرم، مبلغ پیام رحمت الهی

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله پیامبر اکرم، مبلغ پیام رحمت الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


قرآن کریم آن نازله رحمت الهی و این زیباترین تحفه خداوندی، همچون دریایی است ژرف که رویهای قریب و عمقی غریب دارد و غور در بحر معرفت آن جز به اهلش میسر نشود. هرچه پیرامون یگانة معنا، پژوهش شود و در گشایش مفاتیح اسرار پر رمز و راز آن اهتمام به عمل آید، نقطه پایانی حاصل نشود و در نهایت معترفیم که ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم.
یکی از جلوههای باعظمت آیات الهی که در سراسر قرآن مشاهده میشود، تلالؤ انوار جاذبه و دافعه است. البته اصطلاح جاذبه و دافعه، تداعیکننده کتاب ارزشمند استاد شهید مرتضی مطهری(ره) است که در آن با بینشی عمیق، جاذبه و دافعه شخصیت علی (ع) را تحلیل کرده است. در آنجا عمدتاً ابعاد اجتماعی شخصیت امیرالمؤمنین(ع) مورد بحث قرار گرفته و نشان داده شده است که آن حضرت در ارتباط با افراد و گروههای اجتماعی، چه سیرهای داشتهاند ؛ لیکن در خصوص قرآن کریم، نه تنها آیات اجتماعی از منظر جاذبه و دافعه قابل بررسی است، بلکه بیشتر بعد توحیدی و ارتباط بین انسان و خدا مدنظر است.
بدون شک در قاموس صفات حضرت باریتعالی، رحمت و محبت نقشی فراتر و اخص دارد و تمام صفات ثبوتیه و سلبیه حضرتش در پرتو آن معنا مییابد و حضرت حق خود را موظف به افاضه رحمت میداند. «...کتب علی نفسه الرحمة...» مگر نه این است که عصاره مفاهیم متعالی قرآن جمع در بسمله است و او جز رحمانیت و رحیمیت پیامی ندارد؟ بسم الله الرحمن الرحیم، ذکر مدام طالبان حقیقت و معراج سالکان طریقت است که مایه از خود بریدن و به او گرویدن است.
نظامی جام وصل آنگه کنی نوش که بر یادش کنی خود را فراموش
ذکر بسمله گذشته از آنکه آغاز هر سوره مزین به آن است و بنابر نظر مفسران 115 نوع خاص آن با تأویلهای متفاوت در قرآن آمده،نقطه آغازین و سبب تحقق هر فعلی در عوالم ملک و ملکوت است و افعال انسان سالک نیز بی آن قدری ندارد؛ هر چند بیذکر آن نیز خود به خود ذرات هستی جلوه اسم اللهاند.

 

ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
اسم رب، اولین آیهای است که بر انسان نازل گشته، آنجا که میفرماید: «اقرا باسم ربک الذی خلق* خلق الانسان من علق* اقرا و ربک الاکرم» با تدبر در آیات اولیه نازله بر پیامبر اکرم(ص) معلوم میشود که به صراحت، به رحمت و رأفت خداوندی تأکید شده و سنت آفرینش انسان که مصداق بارز رحمانیت و اکرام الهی است، بهعنوان صفت پروردگاری که همه چیز به اسم اوست، قلمداد شده است. همان آفرینشی که نقطه پیدایش عشق و عرفان میان محب و محبوب حقیقی است.
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راهنشین باده مستانه زدند
از دیگر روی، وجود مقدس نبی مکرم اسلام(ص) که مخاطب خاص وحی الهی است و تنها پذیرنده بار سنگین امانت الهی است که آسمانها و زمین از آن امتناع کردند، جز برای ابلاغ پیام رحمت عام و فراگیر الهی مبعوث نشده است:
«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»
و اگر همین یک آیه نازل میشد، کافی بود تا اثبات کند که اسلام، این خاتم ادیان و جامع آنان، دین رحمت و محبت است و روح و جوهر دین، غیر از محبت چیزی نیست.
آنچه در این نوشتار مورد نظر است، بررسی آیات قرآن کریم از منظر جاذبه و دافعه است تا ضمن آنکه عمومیت جاذبه در قرآن متصور است و روح حاکم بر قرآن جز این نمیپوید، ابعاد دافعه در قرآن و حدود و ثغور آن نیز شناسایی شود.
از نظرگاه کلی، لفظ جاذبه و دافعه معمولاً با الفاظی چون: رحمت و غضب، لطف و قهر، کشش و گریز، خوف و رجاء، اقبال و ادبار و متضادهایی از این قبیل مترادف است. در آیات قرآن در مواردی که توجه و عنایتی نسبت به انسان شده و مورد لطف و محبت قرار میگیرد، مراد جاذبه قرآن است و در سایر مواضعی که انسان مورد قهر و غضب و سرزنش قرار میگیرد و بینصیب از لطف و محبت خداوندی قلمداد میشود، منظور دافعه قرآن است.
جاذبه الهی سبب میشود انسان دارای امید و رجاء شود و در این مسیر پرجذبه، به سوی حضرتش تکامل روزافزون یابد و کمکم با مجاهدتهای فراوان به مرحله بیخودی و انقطاع و تمنای وصال و لقاءالله نائل شود که پیام اصلی و غایی قرآن کریم است: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فمل'قیه» از آن سو، دافعه الهی سبب میشود که انسان، متخلق به بیم و خوف از مقام حضرت باریتعالی گردد و بدین سان با ملاحظه قدرت جلالیه خداوند نهایتاً متوجه جمال الهی گردیده و مجذوب او شود و در نتیجه به همان مسیر انقطاع و تمنا برگردد. لذا آگاهی از مراتب دافعه، از جهت تذکر درونی، به پایداری در صراط مستقیم عشق و معرفت است تا دوری از خوف الهی سبب سستی در طی طریقت نشود.
از این روست که در مشرب عرفانی، دافعه عین جاذبه است و گستره وسیع جاذبه، هرگونه مظهر دافعه را نادیدنی میسازد و تحتالشعاع خود قرار میدهد. در مثنوی مولوی، این حقیقت به زیبایی بیان شده است.
ای جفای تو ز دولت خوب تر و نتقام تو ز جان محبوب تر
نار تو این است نورت چون بود ماتم این تا خود که سورت چون بود
از حلاوتها که دارد جود تو وز لطافت کس نیابد غور تو
نالم و ترسم که او باور کند وز کرم آن جور را کمتر کند!
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بوالعجب! من عاشق این هر دو ضد
با این توضیحات، بسیار مناسب خواهد بود که نگرشمان نسبت به آیات قرآن نیز با چنین بینشی همراه باشد و در مواردی که سخن از دافعه و قهر و غضب به میان میآید، عارفانه به عشق و جذبه پیوند زنیم و به تفسیر عاشقانه در پرتو خوف و رجاء دست یابیم.
پروردگاری که رحمانیت و رحیمیت را بر خود فرض دانسته، چنان رحمتی که تنها صد یک آن در این عالم به ظهور رسیده و پیامبری را مبعوث گردانیده که مفتخر به رحمةللعالمین است و کلامی در کمال اعجاز نازل فرموده که «... شفاء لما فی الصدور...» است و نعمت هدایت را در پی خلقت بر خلیفه خود بر زمین ارزانی داشته «... ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» و روزی او را نیز متعهد گردیده «و ما من دابّة فی الارض الا علی اللّه رزقها» و سپس وی را مستحق لقاء خود دانسته و پس از تنعم و بهرهمندی از لذایذ اخروی «... و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون» او را در مقام قرب خود سکنی میدهد «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» ، العیاذ بالله مگر میشود انسان را مشمول بیمهری و دفع و غب خود قرار دهد؛ انسانی که حامل امانت وزین خلیفةاللهی است و زبده مخلوقات هستی و اشرف آنان است. «ما هکذا الظن بک و لا المعروف من فضلک» .
پس چگونه است که مظاهر دافعه در قرآن کریم به کرات بروز یافته و مورد تأکید قرار گرفته است؟ همانگونه که پیشتر توضیح داده شد ،اولاً: موجب محافظت قوه خوفیه میشود تا در سایه آن قوه جذبیه به تکاسل و تزایل نگراید و همواره عامل توأمان خوف و رجاء سبب تکامل در سیر الیالله شود. ثانیاً: آنچه جای تأمل دارد این است که انسان خود مانع از افاضه رحمت الهی بر خویشتن میشود (تو خود حجاب خودی) و چون حایلی در میان خویش و خدا قرار میگیرد. انسان بالطبع ضعیف و عجول و بیصبر است و گاهی ناگزیر دچار نسیان و کفران میگردد، لیکن قوای هدایتگر تکوینی و تشریعی به گونهای مجهز به یاری انسان شتافته که دیگر یارای دفاع از ناگزیری خود ندارد: «... فللّه الحجة البالغة...» و خود اوست که در انتخاب گرویدن به هدایت یا ضلالت مخیر است: «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً» .
دریغا که انسان جهول و ظلوم به تبعیت از نفس اماره و لذایذ چند روزه، همچو طفلی گوهر شکر را به ثمن بخسی معامله میکند (گوهری طفلی به قرصی نان دهد) و خود را محروم از فیوضات خداوندی میگرداند. هم اوست که جرأت گستاخی در برابر پروردگار کریم به خود میدهد و اینهمه بساط تعالیبخش را نادیده میگیرد و مورد خطاب قرار میگیرد که: «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم* الذی خلقک فسویک فعدلک* فی ای صورة ما شاء رکبک» .
بنابراین در تقابل بین انسان و خدا، رابطهای که عمیقاً برقرار است، قوه جاذبه و تجاذب است: «... یحبهم و یحبونه...» و این انسان جاهل است که امواج دافعه را از خود ساطع میکند و خویشتن را از جذبه الهی دور میسازد و همین، خود سبب ظهور تجلیات دافعه الهیه بر انسان میشود.
از این رو گفته اند:
خلق را چون آب دان صاف و زلال اندر او پنهان صفات ذوالجلال
بدین معنی که ظهور تجلیات صفات الهی بر اساس انعکاس افعال نیکو یا قبیح انسان بر او واقع میشود. با این تفاوت که افعال نیکو، سیری نزولی از حق و افعال قبیح، سیری صعودی از عبد دارد. «ما اصابک من حسنة فمن اللّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک...» در هر حال حضرت باری تعالی هیچگاه رضا به قهر نداده، بلکه هر آینه مشتاق جذبه و لقاء انسان است: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً»

 

پیامبر(ص) و خدیجه(س)، ادب و عاطفه
9 شوّال سال 28 قبل از هجرت، روزی بود که پیامبر اکرم(ص) خدیجه کبرا(س) آن بانوی بزرگ را به همسری گرفت. این روز که امسال مصادف با 18 بهمن است، بی‏تردید روز مبارکی برای امت اسلامی و مبدأ برکات بسیار بود. آنچه می‏خوانید نگاهی کوتاه است به روابط عاطفی میان پیامبر(ص) و خدیجه(س) که اشاره‏ای نیز به مقدمات این ازدواج دارد.
زندگی مشترک پیامبر(ص) و خدیجه(س) درس‏آموز تمام مردان و زنانی است که جویای سعادت در زندگی خود هستند. عدم دلبستگی خدیجه به سیم و زر دنیا وتوجه به امور معنوی، عشق و علاقه به پیامبر(ص)، عطوفت و مهربانی متقابل رسول خدا(ص) و خدیجه(س)، ایثار و وفاداری نسبت به یکدیگر، همه و همه درسهای آموزنده‏ای است برای جویندگان سعادت.

 

شخصیت حضرت خدیجه(س)
خدیجه را نباید تنها یک بانوی سرمایه‏دار دانست. که شتران حامل مال‏التجاره را به مناطق مختلف می‏فرستاد، و سودهای کلان بدست می‏آورد، بلکه وی به عنوان یک شخصیت معنوی، عفیف، پاکدامن و ایثارگر، دارای شناخت و فکر بلند و تیزبین مطرح بود.
این بانوی بزرگ، حتی در دوران جاهلیت، که پاکدامنی جایگاهی نداشت، به دلیل عفّت و دامن پاکش، طاهره نامیده می‏شد. «و کانت تُدعی فی الجاهلّیة بالطّاهره لشدّة عفافها و صیانتها».
خدیجه آنچنان بر بلندای معنویت صعود کرده است که پیامبر خدا(ص) به کمال وی شهادت داده و فرموده است: «کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الاّ أربع: آسیة بنت مزاحم امرأة فرعون، و مریم بنت عمران، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد(ص)».
مردان بسیاری قلّه کمال را فتح نموده‏اند، ولی از زنان، چهار نفر به این قلّه دست پیدا کرده‏اند:
آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد(ص).
این بانوی بامعرفت، آنچنان حقیقت‏شناس و تیزبین است که در میان همه مردان و زنان عصر بعثت، اولین فردی است که نبوت رسول خدا را تصدیق می‏کند، و مدال پرافتخار ایمان را بدست می‏آورد.
خدیجه از بهترین زنان بهشت و برگزیده خداوند تبارک و تعالی است.
مقام این بانوی بزرگ به اندازه‏ای رفیع است که پیامبر خدا(ص) خطاب به وی فرمودند: «یا خدیجة انّ اللّه‏ عزّ و جلّ لیباهی بکِ کرام ملائکته کلُّ یومٍ مرارا».
خدیجه! خداوند عز و جل روزی چندین بار به عظمت تو در نزد ملائکه مقربش مباهات می‏کند.
و در مورد دیگر نیز فرموده است: «قال جبرئیل: هذه خدیجة فاقرء علیهاالسلام من ربّها و منّی و بشّرها بیت فی الجّنة». سلام خداوند و مرا به خدیجه ابلاغ کن و مژده خانه‏ای در بهشت را به او بده.

 

زمینه ازدواج با رسول خدا(ص)
خدیجه از پیش مانند سایر مردم، محمد(ص) عزیز قریش را به عنوان فردی امین و درستکار می‏شناخت. بر همین اساس از حضرتش دعوت کرد تا مسؤولیت یکی از کاروانهای تجارتی وی را بپذیرد، و شاید هم می‏خواست شخص مورد علاقه خود را به دقت بیازماید. به هر حال، محمد(ص) مسؤولیت کاروان را پذیرفت. خدیجه هم غلام مورد اعتماد خود مَیْسره را همراه حضرتش نمود، تا هم کمک‏کارش باشد، و هم هنگام بازگشت گزارش سفر را از وی دریافت کند.

 

علایم نبوت در سفر تجارت
در بازگشت کاروان تجاری، آن چیزی که بیشتر از خیر و برکت و سود تجارت این سفر، به سرپرستی محمد(ص)، نظر خدیجه را به خود جلب نمود، گزارش دل‏انگیز میسره بود:
... در بین راه به صومعه راهبی رسیدیم. امین کاروان زیر سایه درختی که نزدیک صومعه بود قرار گرفت، راهب صومعه آمد و پرسید: این شخص چه کسی است که زیر این درخت آرمیده است؟
گفتم: مردی از قریش، از اهل حرم.
گفت: تا کنون جز پیامبران خدا کسی زیر این درخت قرار نگرفته است!!
خدیجه بسیار متعجب شد و تشنه شنیدن سخنان میسره، که وی اضافه کرد و گفت:
در بین راه هوا به شدت گرم بود، ناگهان دو فرشته را دیدم که آمده‏اند و بر سر امیر کاروان سایه افکنده‏اند و او زیر سایه فرشتگان حرکت می‏کرد.
این گزارش، آنچنان قلب خدیجه را از عشق به رسول خدا(ص) آکنده نمود که بلافاصله خود را به عموی دانشمند خویش، ورقة بن نوفل رسانید، و جریان را با وی در میان گذاشت.
ورقة بن نوفل گفت: اگر این گزارش میسره درست باشد، محمد(ص) همان پیامبری است که بعثتش به این امت وعده داده شده است، و من اوصاف وی را در کتابها خوانده‏ام.
عشق سرشار خدیجه به محمد(ص)
آن گزارش میسره، و این نوید ورقة بن نوفل، چنان طوفانی از محبت محمد(ص) در دل خدیجه ایجاد کرد که بی‏صبرانه حضرتش را طلبید و خطاب به وی چنین گفت:
«یا بن‏عم، انّی قد رغبت فیک لقرابتک و سطوتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک». ای پسرعمو، به دلیل خویشی، شرافت خانوادگی، امانتداری، حسن خلق و راستگویی که در شما سراغ دارم، به شما اشتیاق پیدا کردم.
آنگاه برای ازدواج با پیامبر(ص) اعلام آمادگی کرد.
این عمل خدیجه نشان‏دهنده این است که وی گرچه از نظر مال و ثروت ممتاز بود، اما دل به امور معنوی داشت. او طالب شخص با کمال بود، نه فرد پولدار.
بر اساس همین دیدگاه بلند بود که خواستگارانی پولدار چون عقبة بن‏ابی‏معیط و صلت بن‏ابی‏یهاب، که هر کدام چهارصد غلام و کنیز داشتند را نپذیرفت. اما در برابر شخص باکمالی چون رسول خدا(ص)، هم خود پیشنهاد ازدواج داد، و هم مهریه را از مال خود
* این بانوی بزرگ، حتی در دوران جاهلیت، که پاکدامنی جایگاهی نداشت، به دلیل عفّت و دامن پاکش، طاهره نامیده می‏شد.
تعیین کرد. امام صادق(ع) می‏فرماید: در جلسه خواستگاری، خدیجه(س) وقتی ملاحظه کرد عمویش ورقة بن‏نوفل در برابر سخنان ابوطالب از عهده پاسخ برنمی‏آید، بی‏درنگ گفت:
«یا عمّاه انّک و ان کنت اولی بنفسی منّی فی‏الشهود، فلست اولی بی من نفسی، قد زوجّتک یا محمد نفسی و المطّهر علیّ فی مالی» عموجان ممکن است درمسایل دیگر اختیار مرا داشته باشید، ولی اینجا اختیار با خود من است. سپس گفت: ای محمد من خودم را به همسری شما درآوردم، و مهر را هم خودم از مال خود قرار می‏دهم.
این کار خدیجه عشق غیر قابل توصیف وی را نسبت به رسول خدا(ص) می‏رساند، آن هم عشقی مقدس و معنوی که وراء همه امور مادی است، عشق به کمال است؛ عشق به صداقت است، عشق به امانت است، عشق به همه خوبیهاست، و در یک کلام عشق به خداست.
این بانو می‏داند که همه سعادت و خوشبختی در ارتباط با فرستاده خدا است، و لذا در بیانی چنین می‏گوید: «سَعِدَتْ مَنْ تُکونُ لِمحمّدٍ قرینةً، فانّه یُزیِّنُ صاحِبَه» خوشبختی نصیب زنی است که همسر محمد(ص) گردد، زیرا محمد برای وی مایه افتخار است.

 

محبت و علاقه دو جانبه
عشق و علاقه خدیجه به رسول خدا(ص) یکطرفه نبود، بلکه محبت دو جانبه بود. این واقعیت را ابوطالب(ع) در خطبه عقد چنین بیان کرد: « و له فی الخدیجة رغبة ولها فیه رغبة» خدیجه و محمد هر دو علاقه‏مند به یکدیگر هستند.
چه خوش بی‏مهربانی هر دو سر بی
که یک سر مهربانی دردسر بی
* حضرت خدیجه: خوشبختی نصیب زنی است که همسر محمد(ص) گردد، زیرا محمد برای وی مایه افتخار است.
همان گونه که خدیجه نسبت به رسول خدا(ص) شناخت پیدا نموده و به حضرتش علاقه‏مند شده بود، رسول خدا(ص) نیز کمالات خدیجه(س) را دریافته و او را شایسته برای همسری خود می‏دانست. و لذا با اینکه وی قبلاً دو شوهر دیگر کرده، و از نظر سنی بنا به قولی 15 سال از رسول خدا بزرگتر بوداو را از هر زن دیگر برای همسری خود مناسبتر دید، و با وی ازدواج نمود، و او را همواره مورد احترام و تجلیل قرار می‏داد.
رسول خدا(ص) هیچ زنی را همتای خدیجه قرار نمی‏داد «یثنی علیها و یفضّلها علی سائر امّهات المؤمنین و یبالغ فی تعظیمها». او را ستایش می‏کرد و بر سایر همسران خود برتری می‏داد و در بزرگداشت و تکریم او تلاش زیاد می‏نمود.

 

ادب خدیجه در برابر رسول خدا(ص)
بررسی زندگی مشترک رسول خدا(ص) و خدیجه(س) نشان می‏دهد که این دو شخصیت بزرگ که الگوی همه انسانهای باکمال می‏باشند، برای یکدیگر ارزش خاصی قائل بودند. وی نه تنها مال و ثروت خود را به رخ شوهر که دستش از مال دنیا تهی بود نمی‏کشید، بلکه با افتخار ثروت کلان خود را در اختیار همسر خویش قرار داد. وقتی پیشنهاد ازدواج را به حضرتش داد، حضرت در مقابل این پیشنهاد فرمود: «یا عم ابنة أنت امرأة ذات مال و أنا فقیر لاأملک الاّ ما تجودین به علیّ و لیس مثلک من یرغب فی مثلی و أنا أطلب امرأة یکون حالها کحالی و مالها کمالی».

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   76 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پیامبر اکرم، مبلغ پیام رحمت الهی