رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی


دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی

" برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80)

توصیف اسماء خدا به وصف " حسنی " دلالت می کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آنها معنای وصفی بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی اش حسنی هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمی که در معنای وصفی اش حسن و کمال خوابیده باشد، بلکه آن اسمایی که معنای وصفی اش وقتی با ذات خدای تعالی اعتبار شود به غیر خود احسن هم باشد،  بنابر این شجاع وعفیف هرچند از اسمایی هستند  که دارای معنای وصفی اند و هر چند در معنای وصفی آنها حسن خوابیده لکن لایق به ساحت قدس خدا نیستند برای این که از یک خصوصیت جسمانی خبر می دهند.

لازمه این که اسمی از اسماء خدا بهترین اسم باشد این است که بریک معنای کمالی دلالت کند، آن هم کمالی که مخلوط با نفس و یا عدم نباشد، واگر هم هست تفکیک معنای کمالی از آن معنای نقصی و عدمی ممکن باشد.

" تنها برای خداست اسماء حسنی"، هر اسمی که احسن در وجود باشد برای خدا بوده و احدی درآن با خدا شریک نیست. تنها برای خدا بودن آنها معنایش این است که حقیقت این معانی فقط و فقط برای خداست و کسی در آنها با خدا شرکت ندارد، مگر به همان مقداری که او تملیک به اراده و مشیت خود کند.

تقسیم بندی صفات الهی

بعضی از صفات خدا صفاتی است که معنای ثبوتی را افاده می کند، از قبیل علم و حیات، و اینها صفاتی هستند که مشتمل برمعنای کمالند، و بعضی دیگرآن صفاتی است که معنای سلبی را افاده می کند، مانند سبوح و قدوس و سایر صفاتی که خدای را منزه از نقایص می سازد، پس از این نظر می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی ثبوتیه و دیگری سلبیه.

پاره ای از صفات خدا آن صفاتی است که عین ذات او است نه زاید بر آن . مانند حیات و قدرت و علم به ذات، و اینها صفات ذاتی اند. و پاره ای دیگر صفاتی هستند که تحقیقشان محتاج به این است که ذات قبل از تحقق آن صفات محقق فرض شود، مانند خالق ورازق بودن که صفات فعلی هستند، و اینگونه صفات زاید برذات و متنزع از مقام فعلند.

همچنین خلق و رحمت ومغفرت و سایر صفات و اسماء فعلی خدا که برخدا اطلاق می شود، و خدا به آن اسماء نامیده می شود بدون این که خداوند به معانی آنها متلبس باشد، چنان که به حیات و قدرت وسایر صفات ذاتی متصف می شود، چه اگر خداوند حقیقتاً متلبس به آنها می بود می بایستی آن صفات، صفات ذاتی خدا باشند نه خارج از ذات، پس از این نظرهم می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی صفات ذاتیه و دیگری صفات فعلیه.

تقسیم دیگری که درصفات خدا هست، تقسیم به نفسیت و اضافت است، آن صفتی که معنایش هیچ اضافه ای به خارج از ذات ندارد صفات نفسی است مانند حیات، آن صفتی که اضافه به خارج دارد صفت اضافی است، و این قسم دوم هم دوقسم است، زیرا بعضی از اینگونه صفات نفسی هستند و به خارج اضافه دارند آنها را صفات نفسی ذات اضافه می نمامیم، و بعضی دیگر صرفاً اضافی اند مانند خالقیت و رازقیت که امثال آن را صفات اضافی محض نام می گذاریم.

تعداد اسماء حسنی

در آیات کریمه قرآن دلیلی که دلالت کند برعدد اسماء حسنی و آن را محدود سازد نیست. هر اسمی درعالم باشد که ازجهت معنا احسن اسماء بوده باشد آن اسم ازآن خداست، پس نمی توان اسماء حسنی را شمرده و به عدد معینی محدود کرد.

آن مقداری که در خود قرآن آمده صد و بیست و هفت اسم است:

الف – الاه، احد، اول، آخر، اعلی، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل المغفره، اقرب، ابقی.

ب – باری، باطن، بدیع، بر، بصیر.

ت – تواب.

ج – جبار، جامع.

ح – حکیم، حلیم، حی، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفی.

خ – خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین،خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.

ذ – ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمه، ذوالقوه، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.

ر- رحمن، رحیم، رئوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.

س – سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.

ش – شهید، شاکر، شکور، شدید العقاب، شدید المحال .

ص – صمد.

ظ – ظاهر.

ع – علیم، عزیز، عفو، علی، عظیم، علام الغیوب، عالم الغیب و الشهاده.

غ – غنی، غفور، غالب، غافرالذنب، غفار.

ف – فالق الاصباح، فالق الحب و النوی، فاطر، فتاح.

ق – قوی، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل التوب، قائم علی کل نفس بما کسبت.

ک – کبیر، کریم، کافی.

ل – لطیف.

م – ملک، مومن، مهیمن، متکبر، مصور، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مصیب، متعال، محیی، متین، مقتدر، مستعان، مبدی، مالک الملک.

ن – نصیر، نور.

و – وهاب واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.

ه – هادی.

معانی این اسماء را خدای تعالی به نحو اصالت داراست، و دیگران به تبع او دارا هستند، پس مالک حقیقی این اسماء خداست، و دیگران چیزی ازآن را مالک نیستند مگر آنچه را که خداوند به ایشان تملیک کرده باشد که بعد از تملیک هم باز مالک است، واز ملکش بیرون نرفته است.

در قرآن هیچ دلیلی بر توقیفی بودن اسماء خدای تعالی نبوده بلکه دلیل بر عدم آن هست.

نفی حد دراسماء و صفات الهی

ما جهات نقص و حاجتی را که در اجزای عالم مشاهده می کنیم از خدای تعالی نفی می نماییم، مانند مرگ و فقر. وصفات کمال برای او اثبات می کنیم از قبیل حیات، قدرت، علم و امثال آن. این صفات در دار وجود ملازم با جهاتی از نقص و حاجت است وما آن را از خدای تعالی نفی می کنیم. از طرف دیگر وقتی بنا شد تمامی نقایص و حوایج را از او سلب کنیم برمی خوریم به این که داشتن حد هم از نقایص است، برای این که، چیزی که محدود بود به طور مسلم خودش خود را محدود نکرده، و موجود دیگری بزرگتر از آن و مسلط بر آن بوده که برایش حد تعیین کرده، لذا همه انحاء حد و نهایت را از خدای سبحان نفی می کنیم، و می گوییم: خدای تعالی در ذاتش و همچنین درصفاتش به هیچ حدی محدود نیست، پس او وحدتی را داراست که آن وحدت برهر چیزی قادر است، و چون قادر است احاطه به آن هم دارد.

این جاست که قدم دیگری پیش رفته و حکم می کنیم به این که صفات خدای تعالی عین ذات اوست، و همچنین هریک از صفاتش عین صفت دیگر اوست، و هیچ تمایزی میان آنها نیست. مگر به حسب مفهوم – معنای کلمه – برای این که فکر می کنیم اگر علم او مثلاً غیر قدرتش باشد و علم و قدرتش غیر ذاتش بوده باشد، همانطور که درما آدمیان این طور است، باید صفاتش هریک آن دیگری را تحدید کند و آن دیگری منتهی به آن شود، پس باز پای حد و انتها و تناهی به میان می آید.

و همین است معنای صفت احدیت او که از هیچ جهتی ازجهات منقسم نمی شود و نه درخارج و نه در ذهن متکثر نمی گردد.

10 اصل در صفات خداوند

اصل اول

از آنجا که ذات خداوند حقیقتى غیر متناهى است و مثل و نظیرى ندارد، انسان راهى به درک کنه ذات خداوند نخواهد داشت، در عین حال مى‏توان او را از طریق صفات جمال و جلال شناخت.

مقصود از صفات جمال، صفاتى است که نشان دهنده کمال وجودى خداوند است، مانند علم، قدرت، حیات، اختیار و نظایر آن.

مقصود از صفات جلال نیز صفاتى است که خدا اجل و برتر از آن است که به آنها وصف شود، زیرا این صفات نشانه نقص و کاستى، و عجز و ناتوانى موصوف است، و خداى متعال، غنى مطلق و منزه از هر نقص و عیب است. جسمانیت، داشتن مکان، قرار گرفتن در زمان،ترکیب و امثال آن.از جمله این گونه صفات است.گاه از این دو نوع صفات، به ثبوتى و سلبى نیز تعبیر مى‏شود، که مقصود از هر دو یک چیز است.

اصل دوم

در بحث‏شناخت‏یادآور شدیم که راههاى عمده شناخت‏حقایق، حس، عقل و وحى است.براى شناخت صفات جلال و جمال الهى نیز مى‏توان از این دو راه بهره گرفت.

  1. راه عقل: مطالعه جهان آفرینش و اسرار و رموز نهفته در آن، که همگى مخلوق خداوند است، ما را به کمالات وجودى خدا رهبرى مى‏کند. آیا مى‏توان تصور کرد بناى کاخ عظیم خلقت، بدون دانایى و توانایى و اختیار بر افراشته شده باشد؟! قرآن مجید براى تایید حکم عقل در این باره، به مطالعه آیات تکوینى در قلمرو آفاق و انفس دعوت مى‏کند، چنانکه مى‏فرماید:

‹‹قل انظروا ما ذا فی السموات و الارض›› (یونس/101): بگو دیدگان خود را باز کنید و ببینید در آسمانها و زمین چه حقایقى وجود دارد؟

البته در مطالعه جهان طبیعت، عقل این راه را به کمک حس مى‏پیماید.بدینگونه که، ابتدا حس موضوع را به صورت شگفت درک مى‏کند، آنگاه عقل شگفتى مخلوق را نشانه عظمت و جمال خالق مى‏گیرد.

  1. راه وحى: آنگاه که دلایل قطعى، نبوت و وحى را اثبات کرد، و روشن شد که کتاب و گفتار پیامبر همگى از جانب خدا است، طبعا آنچه در کتاب و سنت آمده مى‏تواند راهگشاى بشر در شناخت صفات خدا باشد. در این دو مرجع،خدا به برترین صفات وصف شده، و در این زمینه کافى است‏بدانیم که در قرآن 135 اسم و صفت‏براى خدا بیان گردیده است که به یک مورد مهم بسنده مى‏کنیم:

‹‹هو الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون× هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنى یسبح له ما فی السموات‏و الارض و هو العزیز الحکیم›› (حشر/22-24).

«او است‏خدایى که جز او خدایى نیست; فرمانرواى منزه از نقص، ایمنى بخش، رقیب و نگهبان، قدرتمند، عظیم الشان و شایسته تعظیم. منزه است‏خدا از آنچه براى او شریک قرار مى‏دهند. اوست آفریدگار صورتگر، براى او است نامهاى نیکوتر، آنچه در آسمانها و زمین است او را تسبیح مى‏گویند، و او است قدرتمند و حکیم‏».

شامل 12 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی

دانلود تحقیق میرعماد حسنی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق میرعماد حسنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق میرعماد حسنی


دانلود تحقیق میرعماد حسنی

میرعمادالدین حسنی قزوینی (۱۵۵۴-۱۶۱۵ میلادی/ ۹۶۱-۱۰۲۴ ه‍.ق)[۱] خوشنویس پرآوازه و از سرآمدان هنر خوشنویسی ایرانی و بزرگترین خوشنویس در خط نستعلیق است.[۱] میرعماد خود را از سادات حسنی می‌دانست و از این رو رقمِ یا امضایش اغلب «میرعماد
 
اهمیت هنری
ط میرعماد در زمان حیاتش نه تنها در ایران و دربار صفوی بلکه در دربار گورکانیان هند و پادشاهان عثمانی نیز آوازه‌ای بلند مرتبه داشت. گفته می‌شود که خط او را در زمان حیاطش با طلا معاوضه می‌کردند و درهنگام مرگ از ثروتمندترین مردان ایران بوده چنانچه خانه‌اش را وزیر وقت نتوانست بخرد.
باید اذعان داشت میرعماد یک شخصیت فراملی است که مسلماً صاحب پربارترین آثار هنری برای ایران است. آثار میر گواه این مطلبند که میر به دو اصل نهایی تز اصول دوازدهگانه حوشنویسی یعنی شأن و صفا، رسیده است. خط میر دارای چنان زیربنای محکمی است که حتا در زمان حیانش تأثیر فراوانی بر معاصرین خود داشت و همینطور پس از وی چندین قرن خوشنویسان از روی قطعاتش مشق کرده‌اند هر چند هیچکدام نتوانستند به جایگاه او دست یابند. میر عماد هنرمندی آزاده، بلند نظر و وارسته بود و هنر را برای نفس هنر دوست می‌داشت و با شاگردان خود چنان بود که آنان از عالم استاد و شاگردی قدم فراتر نهاده و روابط مرید و مرادی یافته بودند و حتّی بعضی برای میر جنبه ظهور کرامات نیز قائل شده‌اند. میر صدها شاگرد برجسته تعلیم و تربیت نمود که هر کدام نام‌آورانی شدند که نام و هنرشان پشتوانه فرهنگ کشور ایران است.[۲] افزون بر خوشنویسان ایرانی مقلدان خط میرعماد در میان خوشنویسان عثمانی و هند فراوان بوده‌اند. [۳]
میرعماد با پالایش خطوط پیشینیان و زدودن اضافات و ناخالصی‌ها از پیکره نستعلیق و نزدیک کردن شگرف نسبت‌های اجزای حروف و کلمات، به اعلا درجه زیبایی یعنی نسبت طلایی رسید و قدمی اساسی در اعتلای هنر نستعلیق برداشت. با بررسی اکثریت قاطع حروف و کلمات میرعماد متوجه می‌‌شویم که این نسبت به عنوان یک الگو در تار و پود حروف و واژه‌ها وجود دارد و زاویه ۴۴۸/۶۳ درجه که مبنای ترسیم مستطیل طلایی است، در شروع قلم گذاری و ادامه رانش قلم، حضوری تعیین کننده دارد. این مهم قطعاً در سایه شعور و حس زیبایی‌شناسی وی حاصل آمده، نه آگاهی از فرمول تقسیم طلایی از دیدگاه هندسی و علوم ریاضی. میرعماد این نسبت‌ها را نه تنها در اجزای حروف بلکه در فاصله دو سطر و مجموعه دو سطر چلیپاها و کادرهای کتابت و قطعات رعایت می‌‌کرده‌است.[۴] وی چلیپانویسی و قطعه‌نگاری را به مرتبه یک فرهنگ ارتقا داد و به عنوان هنری مستقل از کاربرد خط نستعلیق در قاب تاریخ نشاند.[۵]
میرعماد ذوق شعر نیز داشته و اشعاری به او منسوب است.

 

 

 

شامل 9 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق میرعماد حسنی

بیوگرافی میرعماد حسنی

اختصاصی از رزفایل بیوگرافی میرعماد حسنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بیوگرافی میرعماد حسنی


 بیوگرافی میرعماد حسنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:5

 

فهرست

 

 

 بیوگرافی میرعماد حسنی

اهمیت هنری

زندگی

شاگردان

پانویس

 

مقدمه

 

میرعماد حسنی قزوینی (۱۵۵۴-۱۶۱۵ میلادی/ ۹۶۱-۱۰۲۴ ه‍.ق)[۱] خوشنویس پرآوازه و از سرآمدان هنر خوشنویسی ایرانی و بزرگترین خوشنویس در خط نستعلیق است.[۱] میرعماد خود را از سادات حسنی می‌دانست و از این رو رقمِ یا امضایش اغلب «میرعماد الحسنی» بود.

 

خط میرعماد در زمان حیاتش نه تنها در ایران و دربار صفوی بلکه در دربار گورکانیان هند و پادشاهان عثمانی نیز آوازه‌ای بلند مرتبه داشت. گفته می‌شود که خط او را در زمان حیاتش با طلا معاوضه می‌کردند و درهنگام مرگ از ثروتمندترین مردان ایران بوده چنانچه خانه‌اش را وزیر وقت نتوانست بخرد


دانلود با لینک مستقیم


بیوگرافی میرعماد حسنی