رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله جایگاه موسیقی سنتی در ایران

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله جایگاه موسیقی سنتی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله جایگاه موسیقی سنتی در ایران


دانلود مقاله جایگاه موسیقی سنتی در ایران

 

مشخصات این فایل
عنوان: جایگاه موسیقی سنتی در ایران                                                                                                                
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 29

این مقاله درمورد جایگاه موسیقی سنتی در ایران  می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله جایگاه موسیقی سنتی در ایران  می خوانید :

گریه‌ی شبانه (نسانسا- گیلانی)
این ملودی گیلانی که براستی به دل خود من بسیار نشسته، با ضرب‌های پیانو و کنترلباس در حالت پیتزکاتو (زخمه به سیم یا کندن سیم) و نوبت کشیده‌ی سایر خانواده‌سازهای زهی، و تار در قالب موتیف‌های کوتاه برگرفته از ملودی اصلی، فضاسازی و بستر اصلی قطعه را آماده می‌سازند.
پس از این مقدمه، سنتور با یک خط موج گونه یا به عبارت دیگر هارمونی افقی (کنترپوان) آوازخوان را به عرصه‌ی این ماجرا دعوت می‌کند. در حالی که پیانو هارمونی عمودی این قطعه را در قالب ریتم و ویلنها، کنترپوان شماره‌ی دو را اجرا دارند.
نوبت به پاسخگوئی می‌رسدکه سازهای زهی با استفاده از فضای ملودی اصلی، اجرای این مورد را بعهده می‌گیرند و ترانه را به بستر از پیش معرفی شده می‌برند و با کمی تغییر وضعیت در ساختمان قطعه، آوازخوان بخش پایانی را پیشکش می‌کند.

شب تنهائی (پاچ لیلی- گیلانی)
این قطعه نیز تعلق به منطقه‌ی گیلان دارد و با مقدمه‌ای نه چندان ملهم از ملودی، ولی می‌توان گفت ارتباط کم رنگی با تم اصلی دارد و ابتدا در تنالیته‌ی مورد نظر با ساز فلوت، سپس با دو ساز کلارینت و ویولا در یک پنجم درست بالاتر و در نهایت با سنتور در تنالیته‌ی اصلی شنیده می‌شود. سازهای دیگر این مجموعه، رل هارمونی دارند. ویلن اول واریاسیونی از تم اصلی در بخش اول جمله، و بعد تار نیمه‌ جمله‌ی دوم ملودی را بدون دخل و تصرف معرفی می‌نمایند. در ادامه همین فضا، ویلنسل و سپس کلارینت و ویولا و در بخش فلوت و سنتور معکوس تم را می‌شنویم. در اینجا اوج حضیض ویلن اول، روی بازیهای مشابه که توسط سایر خانواده‌ی زهی انجام می‌گیرد، شنونده را به حریم آوازی پذیرا می‌شود و بند اول آواز با همراهی سنتور پایان می‌گرد. در وقت پاسخ، سازها به سرکردگی فلوت، موتیف‌ها و نیم‌جمله‌هایی را که خویشاوندی کامل با تم آشنا دارند، اجرا می‌کنند ودر پایان این ماجرا پس از اتمام بند دوم، عیناً شاهد تکرار کل قطعه جهت معرفی بخش‌های سوم و چهارم خواهیم بود.
پریشان (کوچه لر- آذری)
این قطعه‌ی زیبای آذری که بارها آنرا با اجراهای بسیار درخشان و آوازخوانان صاحب نام چون رشید بهبود اف شنیده‌ایم پیوندی بسیار محکم و اثرگذار بین ملودی و کلام لطیف آذری را با خود به همراه داشته است. این بار اما، شاعر کوشیده است این پیوند را بین کلام فارسی و ملودی برقرار کند و آوازخوان به شکوهی چون گذشتگان آنرا تقدیم شنوندگان صاحب دل می‌کند تا فارسی زبانان سرزمینمان نیز همچون هموطنان آذری در لذت شنیدن و درک آن سهیم باشند.
در مورد ساختمان قطعه و مسائل فنی آن، بهتر دیدم چیزی ننویسم که چه به مصداق «حاجت بیان» امید است قطعه خود حرفی برای گفتن داشته باشد.

چشم براه (دی بلال- بختیاری)
در این ملودی دلنواز بختیاری که حزن دیرینه و دلچسبی در آن مشاهده می‌شود، سه خط فلوت سپرانو، آلتو و باس، فضائی آشنا در ملودی حاکم بر قطعه را با همان شگرد مشابه‌سازی یا واریاسیون، ایجاد می‌کنند.
ویلنسل در ادامه‌ی راه واریاسیون شماره‌ی دو را که کاملاً به ملودی نزدیک است به کمک هارمونی ویلنها و ویلن آلتو و کنترباس اجرا کرده و سپس در فضای شلوغ‌تری توسط خانواده‌ی زهی، ویلن حرف اول فلوت سپرانو را در اکتاو بالاتر به کمک دهل (که سعی دارد حزن اشاره شده را مجسم نماید) به گوش رسانده و بستر قطعه را جهت آواز خوان مهیا سازد.
بند اول را به همراهی فلوت‌ها با کلام زیبای شاعر می‌شنویم و همین آنسامبل در مقام پاسخ‌گوئی بر می‌آیند و بند دوم با هارمونی رونده‌ی پیانو و کنترپوال ویلن آلتو آغاز و به پایان می‌رسد.
حال قطعه به کمک موتیف پاساژگونه‌ی زهی به ملودی دیگری از همین منطقه و با نام مشابه (دی بلال) وصل می‌شود و آواز خوان با حالتی عجولانه ملودی دی بلال دوم را معرفی و قطعه به مقدمه‌ای کاملاً متفاوت رسیده و این بار آوازخوان دو بند آوازی با ریتمی معقول و درخور شخصیت این فضا، ضمن بازی هارمونی گونه‌ی پیانو- ایمتاسیون یا تقلید بین ویلنها و آلتو و ویلنسل- رنگ پردازی کوبه‌ای چون دایره زنگی و تمبک، قطعه را به نقطه‌ی پایانی نزدیک می‌کند در حالی که همه‌ی فلوتها، موتیف دو میزانی آشنایی از دی بلال اول، به منظور نوعی تجدید خاطره و یادآوری و چه از دید فن کمپوزیسیون بازگشت به تم اول را اجرا دارد.

سایه‌ی مهر (جونی جونی- مازندرانی)
در کلام محلی این قطعه از بوی زلف ورنگ و روی گیرای مهر و دل خونین مهرورز گفتگو دارد. با واریاسیونی کاملاً شلوغ و پرخاشگر و با ریتمی تند توسط پیانو و سازهای زهی آغاز و در پایان این حدیث، به بستر آرامی وارد می‌شود که در آن پیتزیکاتو و لگاتوی سازهای بم نوعی ملودی و خط هارمونی رونده‌ی پیانو و یک نغمه‌ی کاملاً متفاوت ولی روستایی که سلیقه‌ی مصنف است و صرفاً به منظور رنگ آمیزی آمده. در اوج تنال ملودی محلی با ویلن اول و سپس ویلن دوم، شنیده می‌شود و با شیطنت‌های همین آنسامبل قطعه به بند اول آواز به همراهی تار وصل می‌گردد. پس از اتمام بند اول، با یک رابط هشت میزانی که لحظه به لحظه تند می‌شود قطعه به بستر قبلی که شلوغ و پرخاشگر توصیف شده بود بر می‌گردد و تا پایان قطعه چند بار شاهد باز و بسته شدن ریتم ملودی اصلی با همان بازی‌های همیشگی در قالب کمپوزیسیون خواهیم بود.

اسماعیل تهرانی
- حدود 35 سال است که فرهنگ و هنر جزو دغدغه‌های جدی زندگی من بوده و هست به ویژه خوشنویسی و موسیقی که هر یک از این هنرها آداب و آئین خاص برای خودش دارد که من با تمام وجودم به آن پرداختم و خدا را شاکر و سپاسگزارم که حرمت و قدر این هنرهای اصیل سرزمینم را به درستی دانستم و به آن همواره احترام گذاشتم پانزده سال پیش که به صورت حرفه‌ای کار موسیقی را آغاز کردم یقین داشتم که اگر بخواهم آثار در شان فرهنگ وطنم داشته باشم و تولید آلاثاری که تاثیرگذار باشد و بخواهد در یادها بماند الحق کاری است بس دشوار ولی غیر ممکن نیست. عشقی که من در گرو خوشنویسی و موسیقی گذاشتم غیر از این هم انتظار نمی‌رفت بعد از ضبط قطعه‌ی «شوریده دل» با شعر عطاف و آهنگسازی خوب ارسلان کامکار از آلبوم «افسانه‌ی سرزمین پدری‌ام» احساس کردم راه بلند است و من آغاز این راه ایستاده‌ام و بدرستی دریافتم که «به دریائی درافتادم که پایانش نمی‌بینم» بعد از انتشار این اثر و آشنایی با دوست عزیز کامبیز روشن روان دریچه‌های زیبائی از موسیقی سرزمینم را با شوه‌ی ارکسترال به روی من گشود، همنشینی با این هنرمند بزرگوار شور و اشتیاقم را همواره چندان کرد که حاصل این همکاری شش اثر و کنسرت با ارکستر فیلارمونیک لندن بود که برایم دوست داشتنی و خاطره انگیز است.
تازه‌های موسیقی که استاد روشن روان برایم ساخت هم قدرش را می‌دانم هم توقع دوستداران آثارم را چندان کرد و هم مسئولیت مرا به موسیقی بیشتر چرا که از ساختار ویژه‌ای برخوردار بود.
همچنین از کارکردن با استاد هنرمند دکتر محمد سریر که نگاه جوانانه‌ی ایشان در ساخت موسیقی «رویای رنگین» و استفاده از اشعار معاصرین و موسیقی لطیف و شنیدنی‌اش بسیار لذت بردم و از همه مهمتر شخصیت و دل آینه گونش و دوستی این سالها با ایشان بسیار چیز یاد گرفتم که امیدوارم این تجربه‌هائی که در این سالها با هم داشتیم به همین یک اثر ختم نشود.
می‌خواهم یادی کننم از آلبوم «کوچه» و اشعار خاطره‌انگیز زنده یاد فریدون مشیری استادان امیر هوشنگ ابتهاج، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و م. آزاد با موسیقی شنیدنی استاد اسماعیل واثقی که در اتریش زندگی می‌کنند.
از کارکردن و همکاری با جناب اسماعیل واثقی هم تجربه‌های زیادی اندوختم و باید عرض کنم که ملودی سازی و ارکتسر نویسی ایشان هم بسیار مورد علاقه‌ی من است چشم برای آثار دیگری از ایشان هستم. و همین طور می‌خواهم یادی بکنم از آلبوم «گل بدامن» آهنگساز و نوازنده‌ی خوش قریحه دوست عزیزم پشنگ کامکار و تنظیم زیبای ارسلان کامکار که این مجموعه هم دوستداران زیادی دارد.
تا اینجای نوشته‌ام یادی از آهنگسازانی بود که من افتخار همکاری با آنها را داشتم و سپاسگزار توانایی‌ها و محبت‌های آنها هستم. در تمام این سالها اثری که برایم ساخته می‌شد همواره فکر می‌کردم که باید شان و هویت فرهنگی‌ام در آن متجلی باشد در غیر این صورت نمی‌شد آنهمه عشق بورزم به ویژه پیام‌های شعری من در قالب ترانه هر چند که این اشعار از شاعران روزگارم وام گرفتم هرگز از پیام عاشقانه، مهرورزی، صلح و آشتی دور نبود.
چرا که عشق در روزگار ما به هجران نشسته انتخاب این مضامین به عاشقانه زیستم ما کمک می‌کند.
و یا به قول دوست شاعر و بزرگوارم جناب آقای فریدون مشیری:
....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جایگاه موسیقی سنتی در ایران