رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تعریف فطرت

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله تعریف فطرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

کسانی که به زبان عربی آشنا هستند می‏دانند که وزن " فعلة " دلالت بر
نوع یعنی گونه می‏کند . " جلسة " یعنی نشستن ، و " جلسة " یعنی نوع‏
خاصی از نشستن . " جلست جلسة زید " یعنی نشستم به گونه نشستن زید ،
همانگونه که زید می‏نشیند نشستم . ابن مالک در " الفیه " می‏گوید: و فعلة لمره کجلسة و فعلة لهیئة کجلسة چنانکه گفتیم در قرآن ، لغت " فطرت " در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است : « فطره الله التی فطر الناس علیها »یعنی آن گونه خاص‏
از آفرینش که ما به انسان داده‏ایم ، یعنی انسان به گونه‏ای خاص آفریده‏
شده است . این کلمه‏ای که امروز می‏گویند " ویژگیهای انسان " ، اگر ما
برای انسان یک سلسله ویژگیها در اصل خلقت قائل باشیم ، مفهوم فطرت را
می‏دهد . فطرت انسان یعنی ویژگیهایی در اصل خلقت و آفرینش انسان .
سخن ابن اثیر
یکی از کتب معتبری که در لغات حدیث نوشته شده است کتابی است به‏
نام النهایة از ابن اثیر که تا حد زیادی معروف است و چون می‏خواهیم از
مدارک معتبر شاهد آورده باشیم از این کتاب نقل می‏کنیم:
(1) همچنان که در لغات قرآن " مفردات " راغب کتاب‏ بسیار نفیسی است . راغب لغات قرآن را خیلی خوب ریشه شکافی کرده است‏ و ابن اثیر لغات حدیث را ابن اثیر در النهایه به مناسبت ، آن حدیث معروف را نقل می‏کند که (( کل مولود یولد علی الفطره ))...
( 2 ) (هر مولودی بر فطرت اسلامیه متولد می‏شود لکن پدران او )یعنی عوامل خارجی او را منحرف می‏کنند ، یهودی یا نصرانی یا مجوسی‏اش می‏کنند ، که درباره این حدیث بعد بحث می‏کنیم . چون‏ این حدیث را نقل کرده ، کلمه " فطرت " را معنی کرده است الفطر : الابتداء والاختراع . " فطر " یعنی ابتدا و اختراع ، یعنی خلقت ابتدایی‏
مقصود از خلقت ابتدایی که ابداع هم احیانا به آن می‏گویند خلقت غیر
تقلیدی است . کار خدا فطر است ، اختراع است ولی کار بشر معمولا تقلید
است ، حتی در اختراعی هم که بشر می‏کند عناصر تقلید وجود دارد ، یعنی چه‏ ؟
کارهای بشر تقلید از طبیعت است ، یعنی قبلا طبیعتی وجود دارد و بشر آن‏
را الگو قرار می‏دهد و بر اساس آن نقاشی می‏کند ، صناعی می‏کند ، مجسمه‏
سازی می‏کند . بشر احیانا اختراع و ابتکار هم می‏کند و قدرت بر اختراع و
ابتکار هم دارد ، ولی مایه‏های اصلی اختراع و ابتکار بشر باز خود طبیعت است یعنی از طبیعت الگو می‏گیرد)در معارف اسلامی در نهج البلاغه و غیر آن روی این قضیه زیاد تکیه شده است‏ و قهرا همینطور هم است ) اما خدا کار خودش را از یک صنع دیگری‏ تقلید نکرده ، چون هر چه هست صنع اوست و مقدم بر صنع او چیزی نیست (
پس کلمه " فطر " مساوی با ابتداء و اختراع است ، یعنی عملی که از
روی چیز دیگری تقلید نشده است بعد می‏گوید : والفطره : الحالة منه کالجلسة والرکبة فطرت یعنی حالت‏ خاص و نوع خاصی از آفرینش ، مثل لغت " جلسة " و " رکبة " که به‏ معنی نوع خاصی نشستن و نوع خاصی ایستادن است .والمعنی انه یولد
علی نوع من الجبلة والطبع المتهیی لقبول الدین فلو ترک علیها لاستمر علی‏
لزومها . یعنی انسان به نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده است‏
که برای پذیرش دین آمادگی دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود
همان راه را انتخاب می‏کند مگر اینکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش‏
منحرف کرده باشد. بعد ابن اثیر می‏گوید در حدیث ، لغت " فطرت " مکرر آمده است . مثلا در حدیثی از پیغمبر اکرم که ابن اثیر ابتدای حدیث را نیاورده آمده است‏
((علی غیر فطره محمد )) یعنی (( علی غیر دین محمد ))یعنی در
اینجا به جای کلمه ((دین))خود کلمه (( فطرت )) آمده است .
همچنین ازعلی علیه‌السلام نقل می‏کند : ((و جبار القلوب علی فطراتها))
خدای متعال که دلها را آفریده است جبار دلها بر اساس فطرتهای این‏
دلهاست . در اینجا " فطرت " جمع بسته شده است : فطرات ( فطرتها)
از اینجا ما یک نشانه پیدا می‏کنیم که آنچه که از نظر معارف اسلامی ،
فطری انسان است یک چیز نیست بلکه انسان فطریاتی دارد . ابن اثیر گفته‏
است : علی فطراتها ای علی خلقها (نهایه ابن اثیر ، ج / 3 ص . 457)
سخن ابن عباس
حدیث عجیبی از ابن عباس نقل می‏کند که من همین حدیث را قرینه می‏گیرم‏
بر اینکه لغت " فطرت " از لغاتی است که قرآن برای اول بار به کار
برده است . ابن عباس که پسر عموی پیغمبر و مردی قرشی و عالم است او
یک عجمی نبوده که بگوییم از لغت عرب ناآگاه بوده است می‏گوید من معنی‏
کلمه " فطرت را که در قرآن آمده است آن وقتی فهمیدم که با یک‏
اعرابی بادیه نشین روبرو شدم که این کلمه را در موردی به کار برد . وقتی این کلمه را در آن مورد به کار برد مفهوم آیه برای من روشن شد . می‏گوید: (ما کنت ادری ما فاطر السموات والارض حتی احتکم الی اعرابیان فی بئر) لغت " فاطر " را که در قرآن آمده است درست نفهمیده بودم تا اینکه دونفر اعرابی ( عرب بادیه نشین ) آمدند که درباره یک چاه آب با یکدیگر اختلاف داشتند یکی از آنها گفت : انا فطرتها . می‏خواست بگوید چاه مال من است . مقصودش این بود
که من ابتداء آن را حفر کردم.می‏دانید وقتی چاه را می‏کنند(پس از
مدتی آب ، خود را پایین می‏کشد لذا دو مرتبه آن را حفر می‏کنند و چند
متر پایین‏تر می‏روند ) می‏خواست بگوید من صاحب اولش هستم ، یعنی آن کسی‏
که اول بار این چاه را حفر کرد من بودم . ابن عباس می‏گوید از اینجا
فهمیدم که لغت " فطرت " در قرآن چه معنایی می‏دهد : یک خلقت صددرصد
ابتدایی در انسان که حتی درغیر انسان هم سابقه ندارد
در موارد دیگری هم که لغت فطر در زبان عربی به کار برده شده است‏
مفهوم ابتدایی بودن و سابقه نداشتن در آن هست . مثلا عرب می‏گوید:
فطر ناب البعیر فطرا " اذا شق اللحم و طلع . وقتی که دندان شتر در
می‏آید و برای اولین بار گوشت را می‏شکافد این ابتدای طلوعش را با " فطر
بیان می‏کنند . همچنین اولین شیری را که از پستان حیوان گرفته می‏شود به‏
اعتبار اینکه برای اولین بار گرفته شده است " فطر " می‏گویند.
راغب اصفهانی هم این لغت را در همین حدودی که ابن اثیر در النهایه‏
شکافته است ، شکافته و چون تقریبا تکرار می‏شود دیگر آنها را ذکر نمی‏کنم‏
کلام مرحوم شیخ عباس قمی
مرحوم شیخ عباس قمی - رضوان الله علیه - در کتاب سفینة البحار
از مطرزی که یکی دیگر از لغویون است نقل می‏کند که گفته است فطرت یعنی خلقت . آنگاه حدیث (( کل مولود یولد علی الفطره ))را از غوالی اللئالی نقل می‏کند و بعد حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل می‏کند
که به یک مناسبتی لغت " فطره " را به کار برده‏اند ولی در غیر مورد
فطرتی که ما می‏گوییم . ابی بصیر می‏گوید که روزی خدمت امام صادق علیه‌السلام
بودیم ، گوشت شتری آوردند و خوردیم ، بعد مقداری شیر آوردند و ایشان از
آن شیر آشامیدند و به من گفتند که تو هم بیاشام و من نیز آشامیدم و گفتم‏ :
ایش ؟ این چیست ؟ ( دیدم یک مزه خاصی می‏دهد ) ( قال انها الفطره)
فرمود این " فطره " است ( 1 ) ( کفک شیر تازه در وقت دوشیدن ) . پس‏
باز همان مفهوم ابتدائیت در این لغت هست . از لغت فطرت
می‏گذریم.
• کلمه " فطرت "
• آیا انسان به طور کلی یک سلسله فطریات دارد؟
• آیا دین فطری است؟
• بیشتر بدانید :
بحث فطرت از یک طرف یک بحث فلسفی‏ است و از طرف دیگر یک بحث اسلامی.
موضوعات مهم فلسفه این سه موضوع است : خدا ، جهان ،انسان . این بحث ، بحثی است مربوط به " انسان " و می‏توان گفت از یک‏ نظر و از یک شاخه مربوط است به انسان و خدا ، یک سر مسأله انسان است‏ و سر دیگر آن ، خدا
در منابع اسلامی ، یعنی در قرآن و سنت ، روی اصل‏ فطرت تکیه فراوان شده است . اینکه قرآن برای انسان قائل به فطرت است یک‏ نوع بینش خاص درباره انسان است بطوری که می توان گفت فطرت،خاستگاه ایدئولوژی اسلامی است.
و بنا بر نظر بسیاری از متفکرین اسلامی فطرت زیربنای تربیت نیز میباشد.
کلمه " فطرت "
کلمه " فطرت " چه کلمه‏ای است و آیا قبل از قرآن کسی این کلمه را در مورد انسان استعمال کرده است ، یا از جمله چیزهایی است که برای اولین‏ بار قرآن آن را در مورد انسان به کار برده است ؟ ظاهرا این کلمه قبل از قرآن سابقه‏ای ندارد و برای اولین بار قرآن این لغت را در مورد انسان به‏ کار برده است که قرائنش را بعد عرض می‏کنم.ما ابتدا باید ببینیم که خود لغت " فطرت " چه لغتی است و دقیقا ریشه این لغت را به دست آوریم . تا بتوانیم تعریف فطرت را ارائه دهیم.

 

 

 

ماده فَطَرَ (ف ط ر) مکرر در قرآن آمده است:
(فَطَرَهُنَّ انبیا /56
فاطِرِالسَّمواتِ و الاَرضِ
انعام /14، (و در پنج آیه دیگر)
اِذا السّماءُ انفَطَرَت انفطار/ 1
مُنفَطِرٌبِه مزمل/ 18 )
در همه جا در مفهوم این کلمه، ابداع و خلق ـ و بلکه خلق به همان معنای ابداع ـ هست. «ابداع» به یک معنا یعنی آفرینش بدون سابقه. لغت «فِطرَت» با این صیغه ـ یعنی بر وزن «فِعلَه» ـ فقط در یک آیه آمده است که در مورد انسان و دین است که فطرت الله است.
فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطرَتِ الله الَّتی فَطَر النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ اللهِ. روم/ 30
آیا انسان به طور کلی یک سلسله فطریات دارد؟
مسأله دیگری که باید در اینجا بحث کنیم این است که آیا انسان به طور کلی یک سلسله فطریات که آن را تعریف خواهیم کرد دارد یا ندارد و فاقد هر گونه فطرت است ؟
ابتدا باید بدانیم طبیعت و غریزه و فطرت بایکدیکر تفاوت دارند.
اولا از نظر اسلام انسان دارای معلومات فطری است .
و ثانیا یک سلسله گرایشهای فطری دارد.
مهمترین گرایشهای فطری عبارتند از:
1-حس حقیقت جویی و کاوش
2-حس خیرخواهی و فضیلت
3-حس خلاقیت و ابداع
4-حس زیبایی دوستی و جمال‌خواهی
5-حس عشق و پرستش
آیا دین فطری است؟
بحث سوم ما درباره خصوص دین خواهد بود که آیا دین ، فطری است و یا فطری نیست ؟
قرآن صریحا فرموده است که دین فطری است . ما باید یک‏ بحث علمی روی انسان و روی دین بکنیم و ببینیم آیا اساسا دین فطری است و یا فطری نیست ؟
فطرت و هدایت 1
........ مسئله احتیاج انسان به هدایت بخاطر این بیماری است که در هر سه بخش فطریاتش بدان گرفتار می شود . بعضی می گویند اگر اسلام فطری است، پس معنی هدایت کردن و فرستادن دین و برنامه برای انسان چیست؟ اگر فطری باشد انسان خودش در آن راه حرکت می کند، دیگر چه نیازی به هدایت دین است ؟
حیوانات و حتی غیر حیوانات و تمام موجودات را که مطابق فطرتشان ادامه حیات می دهند . یک اتم برای ادامه دوره عمر خود فقط به مقتضای فطرت خداداش حرکت می کند . این واقعیت تمام هستی است . پس انسان چرا چنین نیست؟
مسئله انسان، آن امتیازی است که به سبب اندیشه و آگاهی اش در امور اختیاری دارد . زیرا انسان در امور غیر اختیاری، تمام وجودش مانند همه موجودات، تسبیح کننده و سجده کننده خداوند متعال است ( نحل آیه ۴۹) . بخواهد یا نخواهد، تسلیم است . تک تک سلولهای بدنش ، تار و پود وجودش، صدها هزار جزء از اجزای تارهای مویش، با صدها هزار حالت گوناگون و عجیب و غریب همه مطیع خداوند است . چه دوست داشته باشد یا نداشته باشد ، تمام وجودش فرمانبردار خداوند است و با فطرت الهی به وجودش ادامه می دهد .
اما مسئله انسان این است که در میان این مجموعه از جبر و در میان این مجموعه فطرت الهی برای تمام ذرات وجود ، مختصر اختیاری دارد که اگر نسبت آنرا با مجموعه اموری که در آن اختیار ندارد، بسنجیم ، قطره در برابر دریا هم نیست .
ای انسان! بیندیش که در وجود تو چند سلول وجود دارد؟ این سلولها چند وظیفه گوناگون دارند؟ به چند نوع تقسیم می شوند؟ همه اینها مطابق فرمان خدایشان حرکت می کنند . حالا مختصر اختیاری به تو داده شده ، آیا باید اینقدر بی ظرفیت باشی که از اختیارت سوء استفاده کنی؟ از راهی که خالقت به تو نشان داده منحرف شوی؟

 

ضرورتی ندارد که خداوند برای بخش غیر اختیاری وجودمان و بقیه هستی ( که به طریق فطری راه را به آنها نشان داده) مجدداً برنامه و هدایت بفرستد . ولی برای بخش اختیاری وجود انسان، دین می فرستد . به وی می فهماند که راه خیر کدام است و راه شر کدام . انسان هم قدرت این را دارد که تبعیت کند یا منحرف شود .( بقره آیه ۲۵۶ و کهف آیه ۲۹)
برای بخش غیر اختیاری ، آموزش و تفهیم لازم نیست زیرا خودشان می دانند که چه راهی را بروند . در همان وقتی که خوبیده ای و هیچ اراده و اختیاری نداری ، در یک ثانیه میلیاردها کار در وجود تو انجام می شود، چه بدانی و چه ندانی .
از تو هم اجازه نمی گیرند . تنها در بخش کوچکی به تو اختیار داده شده و برای همین قسمت هم هدایت الهی به تو می فهماند که چه کاری خوب است و چه کاری بد . به تو تفهیم می کند که اگر این راه را بروی هم به نفع دنیای خودت و دیگران است و هم به نفع آخرتت . حایتت آلوده نمی شود و وقتی مرگ تو فرا رسید ، مرحله بعدی حیاتت ضایع نمی شود . ولی اگر راه دیگری را گرفتی، هم برای دنیای خودت و هم برای دنیای دیگران ضرر دارد . بعد از مردن هم حیاتت از مسیر اصلی خودش منحرف شده، گرفتار بدبختی و رسوایی و سرافکندگی می شوی . چون به تو اختیار داده ، هدایت هم می فرستد تا اینها را به تو بفهماند .
هدایت دین برای این است که او را به براه فطرتش باز گرداند . هدایت دین برای این است که وقتی فطرت غریزه اش منحرف شد ، به او می گوید : به راه اصلیت بازگرد . غریزه خدادادیت می داند که چه چیزی مفید و لازم است ، پس بع اقتضای آن عمل کن و زندگی خود را تباه مکن . یا اگر از فطرت شعور و احساس و اخلاقیات منحرف شد، به موجودی خوار و پست و سازشکار و دروغگو و فاسد تبدیل می شود . در بخش فکر و اندیشه هم انسان فطرتش را آشفته می سازد و از راه اصلیش منحرف می کند . هدایت دین برای این است که او را دعوت کند تا به راه فطرتش باز گردد .
دین مجموعه هدایتهایی است که با فطرت اسان سازگار است و همه بخشها و اجزای مختلف جسم و روح انسان توانایی تطبیق کامل با آن را دارند .

فطرت و هدایت 2
با اینکه قرآن از لحاظ سرشت و فطرت همه انسانها را به طور عمومی مسلمان می داند و می فرماید : روی خود را خالصانه متوجه دین کن . این سرشتی است که خداوند مردمان را برآن سرشته است . نباید سرشت خدا را تغییر داد . این است دین و آیین محکم و استوار ، ولی اکثر مردم نمی دانند ( روم آیه ۳۰ ) یا می فرماید : هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت(نسل) آدمیزادگان پدیدار کرد و ایشان را بر خودشان گواه گرفته است که آیا من پروردگار شما نیستم ؟ آنان گفته اند : آری گواهی می دهیم . تا در روز قیامت نگویید ما از این غافل و بی خبر بودیم .(اعراف آیه ۱۷۲)
اما با نگاهی به انسانها می بینیم که تعداد زیادی از فرزندان آدم از راه فطرتشان منحرف شده اند و فطرت مسلمانشان نمی تواند آنان را دوباره به سوی اسلام باز آورد . راستی اینان چرا به سبب فطرتشان به راه خدا باز نمی گردند و نقش هدایت در این میان چیست ؟
فطرت یعنی موجودیت هر چیزی بدانگونه که هست ، موجودیتی که به سبب مجموع آن ، از چیزهای دیگر جدا می شود .
تمام خصوصیات ویژه هر موجودی، فطرت مخصوص آن موجود را تشکیل می دهد بطوری که مجموع آن خصوصیات در موجود دیگری یافت نمی شود . موجودات به سبب بعضی از ویژگیها از هم جدا می شوند و فطرت هر شیئی مجموعه صفاتی است که او را از بقیه مشخص می سازد . ممکن است بعضی از اجزای تشکیل دهنده فطرت یک شیء در چیزهای دیگر موجود باشد، اما مجموع آن اجزاء بصورت یکجا فقط در آن شیء وجود دارد . بدینوسیله روشن می شود که فطرت تنها مربوط یه انسان نیست . هر موجودی ( جاندار یا بیجان ) فطرت دارد و همین فطرتهای گوناگون است که موجب تفاوت و جدایی اشیاء از همدیگر میشود .
حال نگاهی به فطرت انسان بیندازیم . بنا بسه آن تعریف کلی، روشن است که فطرت انسان مجموعه صفات و و یژگیهایی است که انسان را از بقیه موجودات جدا می کند . سه دسته کلی از اجزای تشکیل دهنده فطرت انسان عبارتند از :
الف) غرائز ب) احساس و شعور یا همان اخلاقیات ج) قدرت تجزیه و تحلیل و بررسی ( فکر و اندیشه )
غرائز یعنی مجموعه ای نیرو در وجود انسان که اصول آن در باقی جانداران هم ( با مقداری تفاوت ) وجود دارد . مجموعه نیروهایی در وجود انسان که او را برای تأ مین چیزهای مورد نیاز حیاتش ، تشویق می کند، غرائز نامیده می شود.
مثلاً غریزه دفاع از نفس ، غریزه خوردن و آشامیدن ، غریزه جنسی و ......
ساده ترین غریزه ، غریزه احتیاج به غزاست زیرا اصل آن میان انسان و بقیه جانداران شناخته شده مشترک است .

 

فطری بودن این غریزه بدین معناست که به سبب تربیت یا آموزش و تفهیم یا رفاقت و از این قبیل موارد ، پیدا نشده بلکه حالتی لازم و همراه با خلق و آفرینش انسان است . دلیل اینکه " فطری" است ، همین نکته است . غریزه خوردن انسان را به تأمین و خوردن خوراکیهایی که جسمش به آنها محتاج است، وادار می کند . خوردنیهایی که برای او ضروری است ، مفید است و با وجودش سازگاری دارد .
آیا سیگار، مشروبات الکلی، مواد مخدر یا قرصهای روان گردان مانند اکستازی از نیازمندیهای جسم انسان است ؟ بدیهی است که اینها هیچ کدام از نیازهای جسم انسان نیستند ولی با این حال می بینیم که انسان طوری تغییر می کند که مانند تلاش و حرص برای استفاده از خوردنیهای مفید ، برای خوردن و نوشیدن این چیزهای مضر هم تلاش می کند و بیشتر حریص می شود. علت چیست؟
علت این است که براستی انسان موجودی عجیب است و با وجود اینکه قسمتی از فطرتش عبارتست از نیروی فکر و اندیشه و عملاً می بینیم که تفاوت انسان با جانداران چقدر زیاد است، اما با وجود همین نیرو ( با همین نیرویی که موجب امتیازش شده ) از تمام حیوانات پست تر می شود . سرّ نیاز به هدایت هم همین است .
جانداران دیگر به اقتضای غریزه تلاش می کنند آنچه را که جسمشان به آن نیازمند است و حیاتشان ادامه می یابد ، بدست آورند و بخورند و می بینیم که در اجابت خواست غریزه شان خلاف نمی کنند .
اما انسان با وجود اینکه هیچ احتیاجی به سیگار و مشروب و ..... ندارد و غریزه ان چیزها را درخواست نمی کند ، باز هم به این چیزها علاقه مند شده و مصرف می کند . درست مانند تلاش برای رفع نیازهای واقعیش ، برای اینها هم تلاش میکند بطوری که مانند یک "غریزه ثانوی" می شود .
ب) مجموعه شعور و احساسات انسان یا نیروهایی که ریشه و بنیاد اخلاقیات انسان را تشکیل می دهد بخش دوم فطریات انسان را تشکیل می دهد.
در این قسمت هم می بینیم که انسان گاهی از راه فطرت منحرف می شود . اقتضای فطرتش چیزی است و اخلاق و رفتارش چیزی دیگر . فطرتش شجاعت را می طلبد . می گوید شجاعت خوب است و ترسویی بد . سخاوت خوب است و بخل ناپسند . صداقت پسندیده است و دروغگویی و فریبکاری زشت و ناپسند . بهمین ترتیب دیگر خصال و اخلاقیات خوب و بد را به انسان می شناسد . اینها برای او بسیار آشکار است بی آنکه آموزشی در کار باشد . از دوران کودکی و خردسالی ، از زمانی که می تواند تشخیص بدهد . اینها برایش آشکار است . اخلاقیات مهم یعنی اصول اخلاق را می فهمد و آنها را فطرتاً دوست دارد . بدون تعلیم فلان کار رابد می داند و آنرا انجام نمی دهد . راست می گوید و دروغ را بد می شمارد . با وجود اینها می بینیم که به خلاف مقتضای فطرتش و بر خلاف فطریات اخلاقیش، دروغ می گوید . چه اندازه صداقت برایش لذت دارد، بهمان اندازه و حتی بیشتر از دروغ لذت می برد . ترسو و ذلیل شده ( در برابر قدرت و حکومت یا پول و ...) و خواری و بی شخصیتی را تحمل می کند . بخل می ورزد و ..... . این چیز عجیبی است در انسان . با اینکه فطرت اقتضایی دارد اما در جهت عکس آن عمل می کند .
ج) بخش سوم فطریات انسان قدرت تفکر و اندیشه انسان است و اصل آن بدون پرورش و آموزش در انسان موجود است . ( حالت شکوفا شده اش را نمی گویم . شکوفا ساختن آن تزکیه و تعلیم می خواهد . اگر اصل چیزی در وجود انسان نباشد شکوفا ساختن هم دیگر معنی ندارد)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعریف فطرت

تحقیق در مورد تعریف بزهکاری

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد تعریف بزهکاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تعریف بزهکاری


تحقیق در مورد تعریف بزهکاری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

 

تعریف بزه در رویکرد های مختلف

رویکرد حقوقی جرم

رویکرد جامعه شناختی

رویکرد جرم شناسی

تعریف انواع بزه های معمول

تعریف بزهکاری

بزهکاری یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است  که در محیط های اجتماعی مختلف به شکل های متفاوتی دیده می‌شود. تعریف بزه و رفتار بزهکارانه در هر جامعه ای توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص می‌شود. اگر چه در بیشتر جوامع، بزه به عنوان رفتاری قابل تنبیه از طرف قانون تعریف شده است، اما صرفاً در تبیین آن، مفهوم حقوقی مسئله کافی نیست. بزهکاری به معنای تعدادی متغیر از اعمال ارتکابی علیه احکام قانونی که می‌تواند ماهیت های مختلفی داشته باشد، وجه مشترک تمام جوامع انسانی است. صرف نظر از موضوع اختلاف ماهیت، این اعمال تقریباً همیشه توسط قانون تعریف و پیش بینی می‌شود. در تعریف رفتار بزهکارانه به طور کلی قرن هاست اعمالی مانند قتل، دزدی، نزاع، تخریب، کلاهبرداری، تجاوز، غارت، وحشی گری و آتش افروزی به عنوان رفتار بزهکارانه پذیرفته شده است و تقریباً همه جوامع برای آن تعریف مشخصی دارند. تنها تفاوت مشهود در میزان و نوع تنبیهی است که بر اساس قوانین حقوقی آن جامعه تعیین می‌شود. علاوه بر رفتار های ذکر شده، رفتار های دیگری هم هستند که بر اساس ارزش ها و تغییر در ارزش ها یا بر حسب زمان و مکان بزه تعریف می‌شوند و در جُرم شناسی، مورد توجه قرار می‌گیرند. مثل قوانین مربوط به رانندگی در حالت مستی که در بعضی از جوامع به طور کلی در طول زمان، دگرگون شده تا امروز به عنوان جُرم شناخته شده است و از نظر قانونی و حقوقی مشمول مقررات کیفری می‌باشد. ماهیت این جرائم با جرائمی که در بالا ذکر شد متفاوت است. دورکهیم (Durkhim) جامعه شناس فرانسوی بزه را چنین تعریف می‌کند "هر عملی وقتی جرم محسوب می‌شود که احساسات قوی و مشخص وجدان جمعی (گروهی) را جریحه دار سازد". بر اساس این تعریف به نظر می‌رسد که برای تعریف بزهکاری همه جوامع نمی‌توانند با یکدیگر هم صدا باشند زیرا قضاوت جامعه در مورد ارزش های اجتماعی ـ فرهنگی باعث می‌شود عملی جرم شناخته شود، نه خصوصیات آن عمل به همین علت تعریف حقوقی بزه و رفتار های بزهکارانه در اثر تغییر باورها، ارزش های یک جامعه می‌تواند دگرگون شود دگرگونی هایی که در این موضوع مشاهده می‌شود، طبیعتاً مطالعه بزهکاری را مشکل کرده و در عین حال گسترش میدهد، تا حدی که امروزه بزه شناسی، دامنه مطالعه خود را به پدیده انحراف از هنجار ها نیز گسترش داده است. بدین معنا که منحرف ضمن اینکه از نظر قانونی مجرم نیست، اما مجری و مطیع قانون هم نیست از دیدگاه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تعریف بزهکاری

مقاله تعریف انبار

اختصاصی از رزفایل مقاله تعریف انبار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تعریف انبار


مقاله تعریف انبار

امروزه با پیشرفت علوم و تکنولوژی امکان تولید انبوه کالا فراهم شده است و این کار برنامه‌ریزی دقیق جهت استفاده به موقع و حداکثر از امکانات را می‌طلبد. تقسیم کار و رشد جمعیت نیاز استفاده از فرآورده‌های دیگران را بوجود آورده است و این خود زمینه پیدایش سازمان‌های معظم گردیده که در این نظام‌های پیچیده فنی ـ اجتماعی، انبار به عنوان واسطه موجبات گردش کالا از ثبات قیمت محصول، تعمیر و نگهداری ماشین‌ها و ... نقش مهمی را ایفا نماید بطوریکه نقش آن در تجارت غیر قابل انکار است.

ارزش ریالی موجودی‌های انبار در صنایع مختلف متفاوت است و عوامل مختلفی در میزان نگهداری موجودی انبار واحدهای صنعتی ـ تجاری مؤثرند مثل روش تولید، دوره تولید، میزان بکارگیری ماشین‌آلات، نوع محصول ساخته شده، بازار مصرف، نوع مواد اولیه مورد احتیاج، نوسانات ارزی و قیمت در بازارهای جهانی، وضعیت واحد صنعتی در کل صنعت کشور و جهان و ... و بالاخره سیستم‌های تدارکاتی و سفارشات واحدهای تولیدی. اما انبار به دلایل متفاوتی برای مؤسسات و مراکز تجاری ـ صنعتی از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد که اهم آنها عبارتند از:

  • ارزش بالای سرمایه در گردش شرکت که به صورت کالا در انبار نگهداری می‌شود (گاهاً تا 60 درصد سرمایه در گردش).
  • ارتباط مداوم و تنگاتنگ بخش انبار با بخش‌هایی نظیر تولید یا تعمیر و نگهداری و وقفه در تولید به علت نرسیدن نیازمندی‌ها.
  • ارتباط نزدیک انبار با بخش برنامه‌ریزی مواد باید به نحوی باشد که ضربه‌های حاصله در اثر کمبود محصول یا مواد را خنثی نماید و حکم ضربه‌گیر را در سازمان داشته باشد.

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 95صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تعریف انبار

پاورپونت رهبری در مدیریت تعریف رهبری:

اختصاصی از رزفایل پاورپونت رهبری در مدیریت تعریف رهبری: دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رهبری در مدیریت تعریف رهبری:

رهبری مقوله ای فراتر از مدیریت است، همانگونه که در یک انقلاب یا کشور رهبر عامل وحدت، همسویی، جهش ونوآوری وهدایت کلی و ضامن تداوم بقاء و سلامتی یک نهضت است، در مدیریت نیز فراتر از امور جاریه مدیریت نوع ویژگی و خصوصیت در مدیر باید وجود داشته باشد که موجب وحدت و یکپارچگی کارکنان و هدایت کلی ایشان در جهت رشد و تعالی معنوی و اخلاقی آنها و بهره وری بیشتر سازمان گردد. منظور از رهبری این است که فعالیت افراد برای رسیدن به هدف و مقصود هدایت شود. 

دارای 35 اسلاید


دانلود با لینک مستقیم


پاورپونت رهبری در مدیریت تعریف رهبری:

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع تعریف خانواده از دید حقوقی

اختصاصی از رزفایل دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع تعریف خانواده از دید حقوقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع تعریف خانواده از دید حقوقی


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع تعریف خانواده از دید حقوقی

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

تعریف خانواده

قبل از تعریف خانواده به ریشه لغوی این واژه می‌پردازیم. کلمهfamily یا خانواده مشتق از یک کلمه لاتین یعنی familia است. از نظر ترمینولوژی اولین بار به این کلمه در گیاه‌شناسی و سپس جانورشناسی بکار رفت و سرانجام به خانواده انسانی اطلاق گردید.کلمه معادل آن در زبان یونانی oikonomia است که کلمه Economic یعنی اقتصادیات از آن مشتق شده‌است. این مسئله نشان می‌دهد به زعم پیشینیان خانواده قبل از هرچیز یک سازمان اقتصادی است. (جامعه‌شناسی ساموئل‌کینگ ج 2 ص146).

تعاریف متعددی از جانب اندشمندان از خانواده مطرح شده‌است. اما در کل می‌توان تعریف نسبتاً جامعی بدین قرار از خانواده ارائه داد.« خانواده گروهی خاص، اجتماعی و متضمن قرارداد و دارای روابط خاص نسبی از طریق همخونی یا سببی از طریق زناشوئی و فرزندپذیری و دارای فرهنگ‌ جزئی و بالنسبه خاص و دارای استمراری ویژه است که از گروه‌های تصادفی و اتفاقی جدا است.  (جزوء دست‌نویس ساروخانی15/8/64)

درواقع با پیوندهای خاص سببی یا نسبی افراد خانواده نسبتهای گوناگون مانند زن، شوهر، مادر، پدر، پسر، برادر، خواهر به یکدیگر پیدا می‌کنند. و به دلیل ارتباط دائم و متقابلی که میان این اعضاء برقرار می‌گردد، فرهنگ مشترکی نیز میان آنان پدیدار می‌شود و ویژگی‌های مشترکی آنان را به یکدیگر پیوند می‌دهد و مانند آنچه اخلاف یک نیای مشترک را به یکدیگر پیوند می‌دهد همانطور که گفته شد به جزء پیوندهای مهم خونی یا زناشوئی پیوند‌های دیگری نیز ممکن است در خانواده و پس از تشکیل آن بوجود آید. این پیوندها می‌تواند از طریق فرزندپذیری حاصل شود. مثلاً هنگامی که فرزند دیگری به خانه آورده می‌‌شود این فرزند صاحب حقوقی خاص می‌گردد و جزئی از اعضاء خانواده محسوب می‌شود. مثلاً مشمول حق ارثی که دیگر اعضاء خانواده از یکدیگر دارند می‌شود در تعاریفی که مردم‌شناسان از خانواده ارائه کرده‌اند علاوه بر تعریف خانواده بر مبنای فضای مشترک زندگی و روابط جنسی و کانونی برای پرورش فرزندان و تربیت فرهنگی و‌ گاه آموزش شغلی کودکان به نکته دیگری نیز اشاره کرده‌اند و آن اقتصاد مشترک و وابستگی افراد به درآمد خانواده است. این خصوصیت نباید تعریف خانواده و خانوار را در تصور ما یکسان گرداند.

زیرا« خانوار نیز مانند خانواده متضمن وحدت مکان است اما برخلاف خانواده در خانوار آنچه را مهم نیست روابط نسبی و سببی یا فرهنگ مشترک است و آنچه مهم تلقی می‌شود مشارکت اقتصادی و وحدت فضایی است. خانوار می‌تواند حتی شامل یک نفر هم باشد.

همچنین بزرگانی چون ارسطو و افلاطون نیز به تعریف خانواده پرداخته‌اند. ارسطو ازدواج را اتحاد بین کسانی می‌داد که بدون یکدیگر نمی‌توانند زندگی کنند و راه بقای انسان را نتیجه این اتحاد می‌داند. اتحاد که نه از روی اراده و هدف آزاد بلکه چون دیگر حیوانات و گیاهان از روی میل طبیعی است( جزوء شماره 20 دانشگاه شیراز ص12 وص20)

هرچند ارسطو تعریف خانواده را به صورتی ناقص ارائه داده‌است و صرفاً میل جنسی دو جنس را مد نظر قرارداده و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی در شکل‌گیری‌ نهاد خانواده را از نظر دور داشته‌است، نسبت به تعریف افلاطون تعریف عقلانی‌تری را عنوان کرده‌است افلاطون خانواده در مدینه فاضله خود را به شکلی بسیار آرمانی تصویر می‌کند افلاطون این نوع خانواده را زمینه‌ای برای استفاده همگان از استعدادها و توانائیهای خود می‌داند زیرا در مدینه فاضله افلاطون« چگونگی ارتباط پدران و فرزندان نقشی نمی‌تواند داشته باشد زیرا نه فرزند والدین خود را می‌‌شناسد نه والدین فرزندان را. باروری در این جامعه در زمان و مکان معین و طی جشنی که همه ساله برپا می‌شود صورت می‌گیرد همه کودکان پس از تولد از پدر و مادر خود جدا شده و تحت مراقبت افراد خیر رشد می‌کنند.»(خانواده وجامعه ویلیام جی‌گود
‌ص15).

 البته تعاریفی که در رابطه با خانواده وجود دارد از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت می‌گردد زیرا اساس ساختار خانواده در فرهنگ های متفاوت شکل های مختلفی به خود می گیرد از این رو تعریف خانواده برای فردی که در یک کشور صنعتی زندگی می کند با تعریف خانواده برای فردی که در یک کشور در حال توسعه به سر می برد تفاوت زیادی دارد.

و این تفاوت در خصوص روابط زن و شوهر ،پدر و مادر و مسئولیت پذیری آنان نسبت به کودکان نیز مصداق دارد . چنانچه آنتونی گیدنز میگوید خانواده گروهی از افرادی است که با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً پیوند یافته اند و اعضای بزرگسالان آن مسئولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند (جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صنوبری تهران نشر نی 1376 ص‌424)

با توجه به ساختار جامعه ایرانی و نقشها و کارکردهای مختلف خانواده می توان تعریف ذیل را ارائه داد :

خانواده نخستین هسته زندگی اجتماعی انسان است که بنیان آن صرفاً قرار داد اجتماعی نیست بلکه مبتنی بر نیاز های فطری و برخاسته از عمق روح انسان است نیاز به سکونت و آرامش روحی بین دو جنس مخالف از طریق عقد و قرار دادی خاص ، نخستین حلقه زندگی اجتماعی را شکل می دهد و وظایف و نقشهای ویژه ای را برای  طرفین به ارمغان می آورد این هسته اجتماعی با هسته مشابه مربوط به خود) والدین و فرزندان و دیگر اقوام نسبی و سببی) پیوندی انسانی ،عاطفی و حقوقی دارد طبق تعریف فوق خانوده دارای ویژگیهای زیر است :

1ـ بر اساس یک نیاز فطری نه صرفاً جنسی تشکیل می شود .

2ـ تشکیل آن نیازمند عقد و قرارداد اجتماعی خاص است .

3ـ بین دو جنس مخالف (زن و مرد ) بوجود می آید .

4ـ برای طرفین این قرارداد وظایف و نقشهای خاص ثابت است .

5ـ بین این هسته اجتماعی و دیگر هسته ها و اعضای خاص واسطه ویژه‌ای وجود دارد و یک هسته مربوط به زندگی زناشویی در درون این شبکه خویشاوندی دارای جایگاه و نقش خاصی است .

چرا خانواده یک نهاد اجتماعی است؟

همانطور که در بخش تعریف خانواده اشاره شد خانواده مجموعه‌ای از پیوندهاست که عده‌ای از افراد را به یکدیگر بر اثر قرابت نسبی و سپس از لحاظ اجتماعی، عاطفی و اقتصادی پیوند می‌دهد آنچه در این بخش بدان تأکید می‌گردد وجه اجتماعی زندگی خانوادگی است به گفته اشتراوس ( ناصحی جزو جامعه‌شناسی خانواده سال 55-54)( آنچه که به خویشاوندی جنبه اجتماعی می‌دهد ارتباط آن با طبیعت نیست بلکه کوششی است که برای جداشدن از طبیعت می‌کند.) درواقع مشروعیت و اقتداری که به خانواده داده می‌شود و نظام خویشاوندی و خانوادگی را به رسمیت می‌شناسد مستقیماً از جامعه نشأت می‌گیرد به عبارتی به غیر از جنبه‌های زیستی و روانی که در تشکیل خانواده سهم دارند. از دیدگاه اجتماعی خانواده خویشاوندی در سطح وسیع‌تر آن متضمن قراردادی اجتماعی است که به پیوندهای خویشاوندی و خانوادگی معنای خاص می‌بخشد و آن را تعریف می‌کند. خانواده نهادی اجتماعی است همچون دیگر ساخت‌های اجتماعی که از مجموعه‌ای از روابط و پیوندها و فعل و انفعالات متقابل میان اعضاء تشکیل شده‌است. کنت در تکامل و پویش و شکل‌گیری نهادهای اجتماعی مراحل سه‌گانه ای را مدنظر قرار می‌دهد که از خانواده شروع می‌شود و به دولت و سرانجام به نوع انسان می‌رسد. بدین ترتیب کنت[1] خانواده را نه تنها اولین واحد اجتماعی بلکه گونه‌ی مسلط نهاد اجتماعی اولین مرحله تکامل تاریخی می‌داند.( جزوء شماره21 شیراز ص 22) از جنبه‌های دیگر می‌توان اجتماعی‌‌بودن خانواده را مورد بررسی قرار داد. اگر خانواده تنها جنبه‌ای زیستی و غریزی داشت مطمئناً بایستی در تمام جوامع به یک شکل ظهور می‌کرد در حالی که شکل و نوع خانواده و تعریف روابط موجود در آن بطور مستقیم از جانب جامعه مشخص می‌شود. تفاوت‌های زیادی که در الگوی خانواده و ازدواج در میان فرهنگ‌های گوناگون و در زمانهای مختلف وجود دارد می‌تواند مؤید این مطلب باشد. بطور مثال قبل از دوران صنعتی‌شدن شکل مسلط خانواده در جوامع خانواده گسترده بود که پس از انقلاب صنعتی در پی تأثیرپذیری از صنعت و زندگی شهری و الزاماتی که این نوع از زندگی خود به عرصه خانوادگی می‌آورد به شکل خانواده هسته‌ای تبدیل می‌شود. یا بطور مثال می‌توان از اشکال عمده خانواده که لارنس استون( استون 1977) از دهه 1500 تا دهه 1800 برمی‌شمرد و آنرا مهمترین تحول در اشکال خانواد  غربی می‌دانست نام برد. که شامل خانواده دودمانی باز خانواده پدرسالار، پدرسالار محدود و در پی آن خانواده هسته‌‌ای محدود می گردد. گروه‌های کلان مانند کلانهای تسو که گروه‌های خویشاوندی بزرگ، با عقاید مذهبی و اعتقادی گوناگون را تشکیل می‌داند و با آنچه ما امروزه از آن به عنوان خانواده نام می‌بریم به کلی متفاوت هستند. بطورکلی انتظارات و تکالیف و حقوقی که در دورانهای گوناگون میان همسران و فرزندان مشخص می‌گردد بطور کامل متأثر از الگوهای فرهنگ جامعه کل است پس می‌توان خانواده را اساساً نهادی اجتماعی یعنی نهادی که از طرف جامعه رسمیت می‌یابد و روابط متقابل اشخاص در آن را مشخص می‌کند تعریف کرد.

* نقش‌ها و جایگاه‌های خانوادگی:

هر گروه دارای الگوهای نسبتاً پایداری در روابط خویش است و همین الگوها پایگاه افراد و نقش های آنها را مشخص می کند. خانواده نیز همچون دیگر گروههای اجتماعی دارای ساختاری ویژه است که از نوع تعامل و روابط متقابل اعضاء آن با یکدیگر نشأت می گیرد. ساختاری که برکلیت خانواده حاکم است خط و مشی زندگی، نقشها و کارکردهای خانواده را نشان می دهد مثلاً الگوی زندگی یک خانواده عشایری کوچ نشین ، ترسیم کننده نقشهای و کارکردهای خاصی است که چه بسا با ساختار یک زندگی روستایی فرق می کند.

به عقیده کنت روابطی که در داخل خانواده‌هاست مشخص‌کننده یا نمونه روابط گوناگونی است که می‌تواند در میان افراد آدمی وجود داشته باشد( جزوء 23 حوزه دانشگاه ص12) درواقع می‌توان گفت در خانواده نیز همچون دیگر نهادهای اجتماعی که نوع روابط درونی آن نوع ساخت آن را مشخص می‌کند روابطی سازمان یافته و تعریف شده وجود دارد اشکال این روابط به دلیل تأثرپذیری تحول خانواده از تغییرات اجتماعی محیط پیرامون از زمانی به زمانی دیگر دائماً در حال تغییر و تحول است. یکی از اختلافات عمده نهاد خانواده با نهادهای دیگر گوناگونی سطوح روابط درونی موجود در آن می‌باشد بطور مثال می‌توان از روابط برابری میان برادران، رابطه احترام میان فرزندان و پدر و مادر و رابطه مهربانی میان مادر و پدر و فرزندان نام برد. بنابراین از خانواده در قیاس‌ با نهادهای دیگر اجتماعی می‌توان به عنوان ساختی پیچیده‌تر یاد کرد. از طرفی کارکردهای خانواده نیز متعددند. البته این وظایف نیز در طول زمان و در میان انواع گوناگون خانواده متغیرند که در مباحث بعدی بدان پرداخته خواهد شد. همچنین اندازه و قلمرو کمی خانواده نیز می تواند در تعیین نقشهای و وظایف آن مؤثر باشد. در واقع ساختار کلی خانواده تا حد زیادی  متأثر از ویژگی کمی آن است مثلاً خانواده گسترده به جهت افزایش کمیت آن نسبت به خانواده هسته ای نقش و وظایف متفاوتی دارد. خانواده گسترده افراد سه نسل یا بیشتر را در یک خانواده در بر می گیرد ، در حالیکه خانواده هسته ای تنها متشکل از پدر و مادر و فرزندان است. این تغییر کمیت در قواعد و ضوابط کنشی میان اعضای خانواده تأثیرگذار است ( فور سایت ، دانلسن ، پویایی گروه ، ترجمه دکتر نجفی زند ، نشر دوران ، 1380 ، ص 37 الی 40 )

* تعریف نقش و جایگاه اجتماعی

مجموعه فعالیت‌های منظمی که مطابق آداب و رسوم اجتماعی برای برخی کارها صورت می‌گیرد اعم از اینکه ساده یا پیچیده باشد و بخوبی در هر اجتماعی انسانی مشخص باشد برطبق رسوم اخلاقی و اجتماعی صورت گیرد نقش نام دارد.

[1]– Augoust Compte  اگوست کنت فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی قرن نوزدهم

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع تعریف خانواده از دید حقوقی