رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار

اختصاصی از رزفایل پایان نامه بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار


پایان نامه بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 146 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب
چکیده ۷
مقدمه ۱۰
طرح مساله ۱۵
اهمیت موضوع ۱۸
فرضیه های تحقیق ۲۲
تعریف اصطلاحات و متغیرهای پژوهش ۲۲
تعریف عملیاتی فرار ۲۳
نوجوانی ۲۳
تنش‌زدایی تدریجی ۲۴
تعریف عملیاتی ۲۴
حل مساله ۲۴
تعاریف فرار ۲۵
انواع فرار ۲۶
ویژگیهای دختران فراری ۲۸
نیازهای وابستگی ارضاء نشده ۳۲
تصویر منفی از بزرگسالی ۳۳
دیدگاههای نظری در زمینه علل فرار ۳۴
فرار از دیدگاه روان شناسان ۳۵
فرار از دیدگاه روانکاوان ۳۸
فرار از دیدگاه اریکسون ۳۸
فرار از رویکرد اجتماعی ۳۹
نظریه ادوارد ساترلند ۴۰
پیامدهای فرار ۴۰
پیشینه کاربردی پژوهش ۴۳
یافته های خارج از کشور: ۴۳
یافته های داخل کشور ۴۵
نوجوانی ۴۷
نظریه های مربوط به نوجوانی (دوران نوجوانی)‌ ۴۹
مهارتهای مقابله ای ۵۳
آموزش تدابیر مقابله ای ۵۴
پژوهشهای انجام شده در زمینه راهبرد مقابله ای ۵۵
حل مساله ۵۶
انواع مساله ۵۷
سیستمهای تولید ۶۰
نقش لوب در حل مساله ۶۱
رویکردهای نظری به حل مساله ۶۱
از دیدگاه شناخت گرایان ۶۲
دیدگاه تداعی گرایی ۶۲
الگوی حل مساله ۶۳
پژوهشهای انجام شده در زمینه حل مساله (داخلی و خارجی) ۶۵
داتر و کریشف (۱۹۹۳) ۶۶
آرمیدگی ۶۷
آموزش پسخوراند زیستی ۶۹
روش آموزش خود زاد ۶۹
مراقبه متعالی ۶۹
خواب مصنوعی ۷۰
آموزش تصویرسازی ذهنی ۷۰
آموزش تنش‌زدایی تدریجی ۷۱
تاریخچه ۷۱
آموزش تنش زدایی ۷۳
تنش‌زدایی از طریق یادآوری ۷۶
تنش‌زدایی از طریق شمارش ۷۶
استفاده از نوار کاست ۷۷
پژوهشهای انجام شده در زمینه آرمیدگی و تنش‌زدایی (داخلی و خارجی)‌ ۷۷
فیلد ۷۷
کالپین و همکارانش (۱۹۸۲ ۷۸
روش تحقیق ۸۱
جامعه آماری ۸۲
نمونه ۸۲
ابزار جمع آوری اطلاعات (ابزار اندازه گیری)‌ ۸۳
۱-پرسشنامه تمایل به فرار: (محقق ساخته) ۸۳
پرسشنامه روش مقابله ۸۵
روش اجرا ۸۷
روش آموزش حل مساله ۸۷
روش آموزش تنش‌زدایی تدریجی عضلانی (pRT) 92
روشهای تجزیه و تحلیل ۹۷
مقدمه : اطلاعات جمعیت شناختی و تجزیه و تحلیل داده ها ۹۹
جدول ۴-۱ ۱۰۰
جدول ۴-۲ (توزیع گروه نمونه برحسب میزان تحصیلات) ۱۰۱
جدول شماره ۴-۳ (توزیع گروه نمونه برحسب وضعیت تحصیلی) ۱۰۱
جدول ۴-۴(توصیفی رشته تحصیلی دختران) ۱۰۲
جدول ۴-۵ (توصیفی ترتیب تولد دختران)‌ ۱۰۳
جدول ۴-۶ (توصیفی منطقه محل سکونت گروه نمونه) ۱۰۴
جدول ۴-۷ (جدول توصیفی وضعیت سلامتی گروه نمونه) ۱۰۴
جدول ۴-۸ (جدول توصیفی نوع بیماری افراد بیمارگونه گروه نمونه) ۱۰۵
جدول ۴-۹ (جدول توصیفی درمانهای بکارگرفته شده در دختران بیمار) ۱۰۶
جدول ۴-۱۰ (جدول توزیع گروه نمونه برحسب بعد خانوار ۱۰۶
جدول ۴-۱۱ (جدول سن پدر ) ۱۰۷
جدول ۴-۱۲ (جدول توصیفی سن مادر ) ۱۰۸
جدول ۴-۱۴ (جدول توصیفی تحصیلات مادر)‌ ۱۱۰
جدول ۴-۱۵ (جدول توصیفی شغل پدر ) ۱۱۱
جدول ۴-۱۶ (جدول توصیفی شغل مادر)‌ ۱۱۲
جدول ۴-۱۷ (توصیفی میزان درآمد ماهانه پدر) ۱۱۳
جدول ۴-۱۸ (توزیع گروه نمونه برحسب زندگی مشترک یا جدایی والدین) ۱۱۴
جدول ۴-۱۹ (توزیع گروه نمونه برحسب علت جدایی والدین)‌ ۱۱۴
جدول ۴-۲۰ (توزیع گروه نمونه برحسب سرپرست) ۱۱۵
جدول ۴-۲۱ (توزیع گروه نمونه برحسب رفتار پدر یا ناپدری ) ۱۱۵
جدول ۴-۲۲ (توزیع گروه نمونه برحسب رفتار مادر یا نامادری)‌ ۱۱۶
جدول ۴-۲۳ (توزیع گروه نمونه برحسب مورد آزارقرارگرفتن)‌ ۱۱۶
جدول ۴-۲۴ (توزیع گروه نمونه برحسب شخص آزاردهنده)‌ ۱۱۸
جدول ۴-۲۵ (گروه نمونه برحسب نحوه آزار و اذیت) ۱۱۸
جدول ۴-۲۶ (توزیع گروه نمونه برحسب پایبندی خانواده به اعتقادات مذهبی) ۱۲۰
جدول ۴-۲۷ (میزان پایبندی به باورهای مذهبی در میان دختران در معرض فرار) ۱۲۰
جدول ۴-۲۸ (میزان رفتارهای خودآسیبی در گروه نمونه) ۱۲۱
جدول ۴-۲۹ (توزیع گروه نمونه برحسب ترک منزل بدون اطلاع خانواده) ۱۲۲
جدول ۴-۳۰ (توزیع سابقه مورد استفاده جنسی واقع شدن درگروه نمونه) ۱۲۲
ب) داده های توصیفی و استنباطی مربوط به آزمونها ۱۲۳
جدول شماره ۴-۳۲ (شاخصهای حاصل از آزمون شیوه مقابله در گروههای آزمایش و گواه) ۱۲۳
جدول ۴-۳۳ (نتایج آزمون t در مورد تفاوت پیش تست و پس تست در گروه آموزش تنش‌زدایی و کنترل) ۱۲۵
جدول ۴-۳۴ (نتایج آزمون t درمورد تفاوت پیش تست و پس تست گروه حل مساله و کنترل )‌ ۱۲۶
بحث و نتیجه گیری ۱۲۸
فرض چهار ۱۳۱
محدودیتهای پژوهش ۱۳۲
پیشنهادها برای پژوهشهای آتی ۱۳۳
خلاصه ۱۳۵
منابع فارسی ۱۳۷
منابع انگلیسی ۱۴۰

 


چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار می‌باشد.
نمونه اولیه شامل ۷۶۰ دانش آموز دبیرستانی که بوسیله نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مناطق ۲و۴و۱۲ و ۱۵ و ۱۶ انتخاب و پرسشنامه تمایل به فرار مورد ارزیابی قرارگرفته اند. از بین این تعداد ۹۲ نفر از افرادی که دقیقا بالای برش ( یا انحراف استاندارد زیاد بودند) انتخاب و در گروههای کنترل و آزمایش بصورت تصادفی قرارداده شدند.
سپس گروههای حل مساله و گروههای تنش‌زدایی بطور میانگین ۱۰ جلسه تحت آموزش قرارگرفتند، بعد از اجرای آموزشها پس تست روی هر سه گروه تنش‌زدایی و حل مساله و کنترل اجرا شد.
در پژوهش حاضر ۴ فرضیه به شرح زیر بررسی شد:‌
آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.
آموزش مهارت حل مساله منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.
آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود.
آموزش مهارتهای حل مساله منجر به افزایش مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرار می‌شود.
برای تحلیل اطلاعات از آزمون t استفاده شد و تحلیل نتایج نشانگر رد فرضیه‌های۱و۲و۳و۴ می‌باشد.
طرح مساله
فرار بخشی از رفتارهای ناسازگارانه است که نوجوانان و کودکان مرتکب آن می‌شوند و فرد به دلایلی محیط زندگی طبیعی خود را ترک می‌کند چنین رفتارهایی مقدمه آموزشهای ابتدایی رفتارهای بزهکارانه بعدی بحساب می‌آید. همچنین آدمیان از نظر نحوه کنترل و تحمل مشکلات با هم متفاوتند بطوری که مشکلات در دوران نوجوانی بدلیل بلوغ بیشتر تجربه می‌شود و دختران در مقایسه با پسران از عزت نفس کمتری برخوردارند و متفاوت از پسران به مشکلات پاسخ میدهند و در برابر مشکلات تحمل کمتری دارند لذا اقدامات آنان در برابر مشکلات فرار از منزل می‌باشد.
اقدامات مقابله ای که در برابر فرار نوجوانان انجام شده است. شامل برگرداندن اجباری آنها به منزل، نگهداری در مراکز موقت و دائم است که نه تنها اقدامی پیشگیرانه و درمانی نبوده بلکه بعضا موجب افزایش فرار این نوجوانان گردیده است.
در پژوهشی که توسط خانم مریم فتحی برروی ۵۰ دختر فراری در شهر تهران انجام شده دخترانی وجود داشته اند که سابقه چند بار فرار از منزل را داشته اند که آنها در مصاحبه با پژوهشگر اعلام کرده ند که هرگز حاضر به بازگشت به خانه نیستند و در مواردی هم که این دختران به خانه تحویل داده شده اند مجددا از منزل متواری شده و در این تعدد فرار دچار آسیبهای جنسی و جسمی بیشتر شده و نهایتا به اعتیاد و فحشاء روی آورده اند. بنابراین پژوهشگر تحویل این دختران به منزل را بدون اندیشیدن تمهیدات ویژه به صلاح ندانسته و نتیجه این بازگشت را مثبت ارزیابی نکرده است.
دلیل مجدد فرار این دختران بعد از تحویل از سوی برخی از آنان این گونه عنوان شده است: خانواده اطرافیان بر ما برچسب دختر فراری گذاشته و بعنوان مجرم به ما نگریسته اند که این رفتارها و آزار و اذیتها کلامی زمینه ادامه فرارمان را فراهم کرده است.
در این پژوهش ۳/۶۵ درصد از دخترانی که بیش از سه بار فرارکرده اند و ۶/۳۱ درصد از دخترانی که ۱ تا ۳ بار فرارکرده اند، حاضر به برگشت به خانه نبوده اند. ترس از آسیب دیدگی مجدد، تکرار آسیبهای قبلی نیز از دیگر علل ترس این افراد در بازگشت به منازلشان عنوان شده است.
این پژوهشگر تغییر روش اجرای طرح مداخله در بحران و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره ای سازمان بهزیستی به خانواده قبل از ترخیص دختران فراری و بعد از آن، اصلاح قوانین، ایجاد قوانین حمایتی از دختران فراری بویژه آنان که مورد آزار جنسی والدین قرارگرفته اند را از مهمترین کمکهای حمایتی و قانونی نسبت به این دختران آسیب دیده اجتماعی دانسته است.
با توجه به اینکه اقدامات مقابله ای که در برابر فرار نوجوانان انجام شده است، شامل برگرداندن اجباری آنها به منزل، نگهداری در مراکز موقت و دایم است و تحویل این دختران به منزل نه تنها اقدامی پیشگیرانه و درمانی نبوده بلکه بعضا موجب افزایش فرار این نوجوانان گردیده است. لذا اتخاذ شیوه عملی برای درمان و پیشگیری از این پدیده بدفرجام ضروری بنظر می‌رسد.
این پژوهش ابتدا بوسیله پرسشنامه تمایل به فرار به مشخص نمودن دختران نوجوان در معرض فرار پرداخته و سپس به بررسی اثر آموزش حل مساله و آرمیدگی عضلانی برروی نوجوان در معرض فرار و یافتن روشی مناسب و عملی برای مقابله با این پدیده می‌پردازد.
پژوهش حاضر درصد پاسخگویی به سوالات زیر می‌باشد:
۱- آیا تنش‌زدایی تدریجی[۱] در کاهش تمایل به فرار دختران در معرض فرار موثر است؟‌
۲- آیا حل مساله[۲] در کاهش تمایل به فرار دختران در معرض فرار موثر است؟
۳- آیا آموزش تنش زایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود؟
۴- آیا آموزش مهارتهای حل مساله منجر به تغییر مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرارمی شود؟‌

اهمیت موضوع
پدیده فرار نوجوانان از منزل یک پدیده اجتماعی است و عدم مقابله مناسب با این پدیده پیامد و عواقب ناگواری برای فرد بویژه اجتماع دارد از طرفی نوجوانان و جوانان سرمایه های ملی هر جامعه هستند که در صورت هدررفتن این سرمایه عظیم خسارتی شاید جبران ناپذیر بر پیکره جامعه وارد می‌شود.
با توجه به اینکه نوجوانی حساسترین دوران زندگی فرد است و مرحله شکل گیری هویت می‌باشد کیفیت گذراندن این دوران در آینده فرد نقش بسزایی دارد. نوجوانی که از حل مسایل عاجز است و اغلب در برابر ناکامی آسانترین راهکار (فرار) را انتخاب می‌کند در شکل گیری هویت منسجم با مشکل روبرو می‌شود. این نوجوان بعد از فرار با مشکلاتی بیش از گذشته روبرو می‌شود. نوجوانی که فرار می‌کند اغلب محیط مناسبی برای زندگانی ندارد. و ازمنابع حمایتی برخوردار نیست. بدون این منابع حمایتی این افراد دمدمی مزاج شده و هویت خود را با توجه به محیطی که در آن هستند، تعریف می‌کنند. (ولف[۳] ۱۹۹۹)
نوجوان فراری در محیط کوچه و خیابان است که افراد همسال و همدرد خود را پیدا کرده و به تشکیل گروه و دسته های بزهکاری مبادرت می‌ورزد در صورتی که این افراد به موقع شناسایی و به زندگی طبیعی بازنگردند منجر به تشکیل باندهای مخرب و بزهکار می‌گردد . همچنین آنان برای برطرف کردن نیازهای عادی خود به اعمال ناهنجار دیگر از قبیل دزدی و ولگردی روی می‌آورند.
علاوه بر این نوجوانان فراری با مسایل زیادی مواجه اند و مشکلاتی آنها را تهدید می‌کند آنها در معرض آسیب های جدی در رابطه با سلامت خود هستند. طول مدت زندگی در خیابان رابطه مستقیمی با کاهش سلامت بدنی دارد. آنها درگیر رفتارهایی می‌شوند که برای سلامتی شان مضر است. نظیر سوء مصرف مواد و رفتارهای جنسی ابتلا به بیماریهای مقاربتی، اختلالات پوستی، ضعف سیستم ایمنی، سوء تغذیه و ناهنجاریهای روان شناختی از قبیل افسردگی، کاهش عزت نفس ، احساس عدم کفایت، اعتیاد، اختلالات سلوک و رفتارهای ضد اجتماعی. (فارو[۴] و همکارانش ، ۱۹۹۲)
افکار خودکشی هم به فراوانی در نوجوانان فراری موجود است. ۶۵ درصد آنها گزارش کرده اند که در فکر کشتن خودشان بوده اند.
آمارهایی که در زمینه فرار وجود دارد نشان می‌دهد که این پدیده در جامعه ما رو به افزایش است.
بنا به اعلام معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران در گفتگو با خبرگزاریها و به نقل از شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی[۵]، در سال ۱۳۸۳ یک هزار و ۳۴۰ مورد فرار دختران از خانه به بهزیستی گزارش شده است. به گفته نامبرده، ۵۰۲ نفر در تهران، ۸۱ نفر در اصفهان، ۷۳ نفر در فارس، ۶۶ نفر در خوزستان و ۶۲ نفر در استان خراسان در سال ۸۳ از خانه فرارکرده و به خیابان پناه برده اند.
حسن علم الهدی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، ضمن اشاره به آمارهای فوق از افزایش پدیده فرار دختران از خانه خبر داد ولی هیچ اشاره ای به دلایل این افزایش نکرده است.
فقر، بیکاری، افکار مردسالاری و ارتجاعی، عدم رعایت حقوق دختران براساس باورهای خرافی و مشکلات اجتماعی را می‌توان از مهمترین عوامل فرار دختران از خانه و پناه بردن به خیابان نام برد. (خبرگزاری زنان ایران ایونا)
همچنین معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با خبرگزاری مهر خبرداد:
(افزایش ۲۰ درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده)[۶]
دکتر سیدحسن علم الهدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب گفت: آسیبهای اجتماعی هر ساله با روند رو به رشدی مواجه است که این امر در خصوص دختران فراری و زنان آسیب‌دیده رشد ۲۰ درصدی در سال ۸۲ نسبت به سال گذشته را نشان می‌دهد. همچنین وی به وجود ۱۸ مرکز بازپروری زنان آسیب دیده در کشور اشاره نمود و تصریح کرد: این زنان پس از ارجاع به این مراکز ۳ هفته در قرنطینه هستند و پس از انجام معاینات پزشکی و اقدامات اولیه به مدت ۶ تا ۱ سال ضمن نگهداری موقت به حرفه آموزی می‌پردازد . پژوهشی که توسط خانم فتحی در سال ۸۳ انجام شده نیز اشاره به افزایش آمار فرار دختران طی چند سال گذشته شده است. تا جائی که در سال ۱۳۸۰ صد و بیست و دو نفر در تهران اقدام به فرار کرده اند (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی)‌اما این تعداد در سال ۸۳ به ۳۰۰ نفر رسیده است.
البته این افزایش آمار در سطح جهانی نیز مشاهده شده است. (کانون زنان ایرانی)
با توجه به رشد و افزایش آمار فرار دختران در سالهای اخیر راهکارهای اساسی و پیشگیرانه برای جلوگیری از این معضل اجتماعی ضروری بنظر می‌رسد و با توجه به اینکه شیوه های مقابله رایج با پدیده فرار در حال حاضر هزینه بر و تا حدودی بی تاثیر است. لذا مشخص نمودن دختران فراری و شیوه های مناسب برای پیشگیری و درمان رفتار فرار ضروری بنظر می‌رسد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار

ارزیابی ظرفیت مقاومت در برابر ریزش تدریجی در قاب خمشی فولادی با استفاده از تحلیل های استاتیکی و دینامیکی غیر خطی

اختصاصی از رزفایل ارزیابی ظرفیت مقاومت در برابر ریزش تدریجی در قاب خمشی فولادی با استفاده از تحلیل های استاتیکی و دینامیکی غیر خطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ارزیابی ظرفیت مقاومت در برابر ریزش تدریجی در قاب خمشی فولادی با استفاده از تحلیل های استاتیکی و دینامیکی غیر خطی


ارزیابی ظرفیت مقاومت در برابر ریزش تدریجی در قاب خمشی فولادی با استفاده از تحلیل های استاتیکی و دینامیکی غیر خطی
نویسند‌گان:
[ عبدالمجید شفیعی ] - دانشجوی کارشناسی ارشد سازه دانشکده مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحدمهاباد
[ علاءالدین بهروش ] - استاد دانشکده مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحدمهاباد
[ ارسطو ارمغانی ] - دانشیاردانشکده مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحدمهاباد

خلاصه مقاله:

گسیختگی را به صورت گسترش خرابى اولیه از عضوى به عضو دیگر که سرانجام به گسیختگی تمام سازه یا قسمت بزرگى از آن مى انجامد تعریف مى کنند. خطرات احتمالى که مى تواند موجب گسیختگی پیشرونده شوند، شامل این موارد مى باشند: برخورد هواپیما یا وسایل نقلیه ، خطاى طراحى یا ساخت ، آتش سوزى ، انفجار گازها یا بمب ها، اضافه بار تصادفى و .... اکثر آنها ویژگی کنش طى مدت زمان نسبتاً کوتاه را دارند و به پاسخ هاى دینامیکی مى انجامند ، فلسفه فعلى اکثر آیین نامه هاى موجود ساختمان طراحى سازه ها براى بارهاى قابل قبولى است که ممکن است در طول عمر سازه بر آن وارد شود. بدین منظور در این مقاله ابتدا بر اساس مشخصات هندسى قاب مورد نظر ، مقاطع فولادى قاب 6 طبقه تعیین گشته و سپس قاب در نرم افزار اجزا محدود ( Open Sees) مدل گشته و بر اساس چندین سناریو ، رفتار سازه پس از حذف ناگهانى ستونهایش مورد بررسى قرار گرفته است. نتایج مربوط به تحلیل دینامیکی غیرخطى این مرحله با ظرفیت اندرکنشى نیروى محورى و خمشى اعضا مقایسه گردیده و درصورت گذر از ظرفیت ، استراتژی تقویت و بهسازى قاب ارائه گردیده است

کلمات کلیدی:

 خرابی پیشرونده ، قاب خمشی فولادی ، تحلیل های دینامیکی واستاتیکی ، روش مسیربارجایگزین


دانلود با لینک مستقیم


ارزیابی ظرفیت مقاومت در برابر ریزش تدریجی در قاب خمشی فولادی با استفاده از تحلیل های استاتیکی و دینامیکی غیر خطی

تحقیق در مورد آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام


تحقیق در مورد آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

 

خلأ عطش معنوی و نابسامانی های گسترده جوامع غربی از یک سو و جامعیت اندیشه اسلامی از سوی دیگر اکنون شرایطی را در غرب فراهم نموده است که می توان ادعا کرد:  فضای اجتماعی غرب آماده پذیرش اسلام است, اگر دعوت گرانی باشند که با زبان عرهر حاضر که علم و منطق است با انسان غربی ارتباط برقرار کنند  

تمدن غرب در غیاب اندیشه ای منطقی و معنوی والهی همچون اسلام به شرایط سخت و بغرنجی مبتلا شده است و مسلماً پیروزی انقلاب اسلامی فضای جدیدی را در غرب ایجاد کرده و افق تازه ای فراروی غربیان گشوده گردیده است و می توان گفت:  اکنون میلیون ها نفر در غرب در انتظار نجات بخش و مسیح هستند و اگر اسلام به درستی معرفی شود می تواند برای آنها نجات بخش باشد, چرا که تعالیم اسلام راهی برای رهایی از سرنوشت محتوم تمدن غرب یعنی نابودی است  

خانم لیلا, تازه مسلمان آلمانی, در این باره می گوید:

 با فساد وحشتناکی که در جوامع ما وجود دارد اگر مردم از حقایق اسلام وچهره واقعی اسلام آگاه می شدند بی شک همگی مسلمان می شدند, چون ما شاهد نتایج ارزش های غربی بوده ایم؛ خرهورهاً آلمانی ها که در پنجاه سال اخیر بعد از آمدن آمریکایی ها و تبلیغ معیارهای ضد انقلابی و ارزش های مادی به این فلاکت و هلاکت اخلاقی رسیده اند  

در تایید ادعاهای طرح شده می توان به گزارش تحلیلی خبرگزاری ایتالیا پیرامون رویکرد وسیع زنان اروپایی به اسلام اشاره نمود که در بخشی از آن آمده بود:

 اسلام به عامل هویت بخشی به زنان اروپایی که شخرهیت خود را گم کرده اند تبدیل شده است  


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آمادگی غرب برای پذیرش تدریجی اسلام

دانلود مقاله بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی و حل مساله در تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار می‌باشد.
نمونه اولیه شامل 760 دانش آموز دبیرستانی که بوسیله نمونه گیری تصادفی خوشه ای از مناطق 2و4و12 و 15 و 16 انتخاب و پرسشنامه تمایل به فرار مورد ارزیابی قرارگرفته اند. از بین این تعداد 92 نفر از افرادی که دقیقا بالای برش ( یا انحراف استاندارد زیاد بودند) انتخاب و در گروههای کنترل و آزمایش بصورت تصادفی قرارداده شدند.
سپس گروههای حل مساله و گروههای تنش‌زدایی بطور میانگین 10 جلسه تحت آموزش قرارگرفتند، بعد از اجرای آموزشها پس تست روی هر سه گروه تنش‌زدایی و حل مساله و کنترل اجرا شد.
در پژوهش حاضر 4 فرضیه به شرح زیر بررسی شد:‌
1. آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.
2. آموزش مهارت حل مساله منجر به کاهش تمایل به فرار در دختران در معرض فرار می‌شود.
3. آموزش تنش‌زدایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود.
4. آموزش مهارتهای حل مساله منجر به افزایش مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرار می‌شود.
برای تحلیل اطلاعات از آزمون t استفاده شد و تحلیل نتایج نشانگر رد فرضیه‌های1و2و3و4 می‌باشد.

فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه
طرح مساله
اهمیت موضوع
فرضیه های تحقیق
تعریف متغیرها و اصطلاحهای پژوهش
فصل دوم
1- تعریف فرار
2- انواع فرار
3- ویژگی دختران فراری
4- دیدگاههای نظری در زمینه علل فرار:
5- فرار از دیدگاه روان شناسان
6- فرار از دیدگاه روانکاوان
7- فرار از رویکرد اجتماعی
8- پیامدهای فرار
9- پیشینه کاربردی پژوهش (خارج و داخل کشور)
فرار از دیدگاه اریکسون
فرار از رویکرد اجتماعی
نظریه ادوارد ساترلند
پیامدهای فرار
پیشینه کاربردی پژوهش
یافته های داخل کشور
10- نوجوانی
11- نظریه های مربوط به نوجوانی (دوران نوجوانی)‌
12- مهارتهای مقابله ای و پیشینه کاربردی پژوهش
آموزش تدابیر مقابله ای
پژوهشهای انجام شده در زمینه راهبرد مقابله ای
13- حل مساله
14- انواع مساله
15- سیستمهای تولید
16- نقش لوپ فرونتال در حل مساله
17- رویکردهای نظری به حل مساله
18- الگوی حل مساله
19- پژوهشهای انجام شده در زمینه حل مساله (داخلی و خارجی)
20- آرمیدگی
21- آموزش تنش‌زدایی تدریجی
22- آموزش پسخوراند زیستی
23- آموزش تصویرسازی ذهنی
24- تاریخچه منطق کاربرد
روش آموزش خود زاد
مراقبه متعالی
خواب مصنوعی
آموزش تنش‌زدایی تدریجی
تاریخچه
25- شیوه های تنش‌زدایی تدریجی عضلانی
26- شیوه های 16 گروهی
27- ترتیب آموزش انقباض تنش‌زدایی برای 7 گروه عضلات
28- ترتیب انقباض تنش‌زدایی برای 4 گروه عضلانی
29- تنش‌زدایی از طریق یادآوری
30- تنش‌زدایی از طریق شمارش
استفاده از نوار کاست
31- پژوهشهای انجام شده در زمینه آرمیدگی و تنش‌زدایی (داخلی و خارجی)‌
فصل سوم
روش تحقیق
طرح تحقیق
جامعه آماری و نمونه آماری
نمونه
ابزار جمع آوری اطلاعات (ابزار اندازه گیری)‌
1-پرسشنامه تمایل به فرار: (محقق ساخته)
پرسشنامه روش مقابله
روش اجرا
روش آموزش حل مساله
روش آموزش تنش‌زدایی تدریجی عضلانی (pRT)
روشهای تجزیه و تحلیل
فصل چهارم
فصل چهارم: فهرست جداول
جدول 4-1 (توزیع گروه نمونه بر حسب سن)
جدول 4-2 (توزیع گروه نمونه برحسب میزان تحصیلات)
جدول شماره 4-3 (توزیع گروه نمونه برحسب وضعیت تحصیلی)
جدول 4-4(توصیفی رشته تحصیلی دختران)
جدول 4-5 (توصیفی ترتیب تولد دختران)‌
جدول 4-6 (توصیفی منطقه محل سکونت گروه نمونه)
جدول 4-7 (جدول توصیفی وضعیت سلامتی گروه نمونه)
جدول 4-8 (جدول توصیفی نوع بیماری افراد بیمارگونه گروه نمونه)
جدول 4-9 (جدول توصیفی درمانهای بکارگرفته شده در دختران بیمار)
جدول 4-10 (جدول توزیع گروه نمونه برحسب بعد خانوار
جدول 4-11 (جدول سن پدر )
جدول 4-12 (جدول توصیفی سن مادر )
جدول 4-13 (جدول توصیفی تحصیلات پدر)‌
جدول 4-14 (جدول توصیفی تحصیلات مادر)‌
جدول 4-15 (جدول توصیفی شغل پدر )
جدول 4-16 (جدول توصیفی شغل مادر)‌
جدول 4-17 (توزیع گروه نمونه برحسب میزان درآمد پدر)
جدول 4-18 (توزیع گروه نمونه برحسب زندگی مشترک یا جدایی والدین)
جدول 4-19 (توزیع گروه نمونه برحسب علت جدایی والدین)‌
جدول 4-20 (توزیع گروه نمونه برحسب سرپرست)
جدول 4-21 (توزیع گروه نمونه برحسب رفتار پدر یا ناپدری )
جدول 4-22 (توزیع گروه نمونه برحسب رفتار مادر یا نامادری)‌
جدول 4-23 (توزیع گروه نمونه برحسب مورد آزارقرارگرفتن)‌
جدول 4-24 (توزیع گروه نمونه برحسب شخص آزاردهنده)‌
جدول 4-25 (گروه نمونه برحسب نحوه آزار و اذیت)
جدول 4-26 (توزیع گروه نمونه برحسب پایبندی خانواده به اعتقادات مذهبی)
جدول 4-27 (میزان پایبندی به باورهای مذهبی در میان دختران در معرض فرار)
جدول 4-28 (میزان رفتارهای خودآسیبی در گروه نمونه)
جدول 4-29 (توزیع گروه نمونه برحسب ترک منزل بدون اطلاع خانواده)
جدول 4-30 (توزیع سابقه مورد استفاده جنسی واقع شدن درگروه نمونه)
جدول 4-31 (توزیع گروه نمونه برحسب سابقه دستگیری و محکومیت در خانواده )
جدول شماره 4-32 (شاخصهای حاصل از آزمون شیوه مقابله در گروههای آزمایش و گواه)
دول 4-33 (نتایج آزمون t در مورد تفاوت پیش تست و پس تست در گروه آموزش تنش‌زدایی و کنترل)
جدول 4-34 (نتایج آزمون t د رمورد تفاوت پیش تست و پس تست گروه حل مساله و کنترل )‌
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
محدودیتهای پژوهش
پیشنهادها برای پژوهشهای آتی
خلاصه
منابع فارسی (پایان نامه )
فهرست کتب
منابع انگلیسی
پرسشنامه محقق ساخته تمایل به فرار
صل اول
- مقدمه
- طرح مساله
- اهمیت موضوع
- فرضیه های تحقیق
- تعریف متغیرها و اصطلاحهای پژوهش


مقدمه
در سالهای اخیر فرار نوجوانان از منزل بویژه دختران رو به افزایش است اگرچه این پدیده در نگاه اول یک اقدام فردی است. اما نتایج و پیامدهای مرتبط با آن منجر به یک آسیب اجتماعی می‌گردد.
پژوهشی که در سال 83 انجام شده اعلام می‌کند که آمار فرار دختران طی چند سال گذشته افزایش چشمگیری یافته تا جایی که در سال 1380 صد و بیست و دو نفر اقدام به فرار کرده (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی ) اما این تعداد در سال 83 به 300 نفر رسیده است. که این مساله لزوم بازنگری در قوانین حمایتی از این دختران را ضروری می‌سازد. چنین سطح آماری البته در سطح جهانی نیز مشاهده شده و براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه متواری می‌شوند. (فتحی 83)
پژوهشهای بسیاری در زمینه فرار نوجوانان بویژه دختران انجام شده است که رخی از آنها علل فرار را اعم از علل زمینه ساز و آشکارساز بررسی می‌کنند.
برخی دیگر پدیده هایی را که بعد از فرار گریبانگیر نوجوانان است را مورد بررسی قرارمی دهند عواملی از قبیل دزدی ، فساد، فحشا، انواع بیماریهایی که سلامت جسمی و روانی را به مخاطره می‌اندازد، سوء‌تغذیه، بی خانمانی و در نتیجه پناه بردن به بیگانه ها، مصرف مواد مخدر. در میان افراد فراری (خیابانی) اعتیاد به مواد مخدر پدیده شایعی است در مطالعه ای که روی 432 جوان خیابانی در لوس آنجلس انجام شد نشان داد که 71 درصد آنها سوء مصرف دارو، الکل و یا هر دو را داشته اند که افراد نمونه در این پژوهش جوانان 12 تا 21 ساله بوده اند که از خانه فرار کرده اند 2/75 درصد تجربه ماری جوانا، 5/25 درصد تجربه کوکائین، 4/81 درصد تجربه سیگار و 9/80 درصد تجربه الکل (دیشر 1991) .
دسته دیگر از پژوهشها در زمینه پیشگیری تحقیق می‌کنند،‌تحقیقاتی که برروی خانواده های نوجوانان فراری است،‌ویژگی محیطی این افراد، ویژگی شخصیتی و کلا تمایزاتی که این افراد با دیگران دارند. طبق نتایج یک پژوهش که توسط خانم مریم فتحی بر 50 دختر فراری یکی از خوابگاههای نگهداری از این دختران در شهر تهران انجام شده دخترانی که در خانواده های پرجمعیت زندگی می‌کنند به دلیل فقر مالی و اقتصادی و عدم پاسخگویی والدین به نیازهایشان بیشتر از خانه متواری می‌شوند.
همچنین این دختران علل اصلی فرارشان از منزل را در مرتبه اول محدودیت بیش از اندازه والدین آزار و اذیت آنان، ازدواج اجباری، اختلاف خانوادگی، فقر مالی، ممانعت از ادامه تحصیل و اعتیاد پدر و یا مادر عنوان کرده اند.
در این پژوهش 5/55 درصد از آزمودنیها متعلق به خانواده هایی بوده اند که والدینشان دچار اختلاف خانوادگی بوده و نسبت به یکدیگر رفتار تند و خشن داشته اند. 88 درصد متعلق به خانواده های از هم گسیخته و 31 درصد هم تجربه جدایی پدر و مادر را در ذهن داشتند.
نتایج این پژوهش حاکی از آن است که : 5/67 درصد از این آزمودنیها با رفتارهای بد، ضرب و شتم پدر و مادر یا اعضاء خانواده روبرو بوده که این خشونت بیشتر از جانب پدر و یا برادران اعمال شده است.
در بین افراد مورد آزمون 5/42 درصد آنها پدر معتاد، 20 درصد مادر معتاد و 35 درصد پدر و مادر معتاد و 21 درصد نیز خودشان معتاد بوده اند.
نتایج پژوهشها حاکی از آن است که شرایط زندگی دختران فراری بسیار نامناسب است. وجود روابط منفی و گسیخته در خانواده، بی توجهی یا عدم نظارت والدین بر ترل افراطی و سختیگری، وجود تعارضات خانوادگی، پرجمیعت بودن خانواده، طرد و یا تحقیر و عدم موفقیت در تحصیل علل اصلی فرار آنان می‌باشد خصیصه های دوران نوجوانی ، کیفیات روان شناختی این افراد، نوع شخصیت، نوع ارزیابی فرد از تنیدگی و نحوه مقابله با آن، خوش بینی و بدبینی اعتقادات مذهبی، تجربیات قبلی و خصیصه های نظامهای اجتماعی که به عنوان شبکه حمایت کننده بکار می‌روند به منزله متغیر تعدیل کننده ویا واسطه عمل می‌کنند. از طرف دیگر نوجوانان به لحاظ قرارگرفتن در یک دوره تحولی بحران هویت و نقش پذیری بالاخص دختران نوجوان بدلیل خصوصیات خاص خود و محدودیتهایی که جامعه برای آنها ایجاد می‌کند، تنیدگی بالایی را تحمل می‌کنند . حال اگر شرایط زندگی آنها نامساعد باشد و بین اعضای خانواده و بالاخص والدین با فرزند رابطه سرد از نظر عاطفی برقرار باشد بعبارتی نوجوان از یک شبکه حمایت کننده اجتماعی برخوردار نباشد و از طرفی تجربیات کودکی این افراد مملو از شکست و آسیبها باشد منجر به تنیدگی فزاینده شده آسیب پذیری بیشتر خواهدشد.
بررسی هایی که برروی دختران فراری انجام شده، نشان می‌دهد که این افراد از منابع حمایتی و رویارویی کمتری برخوردارند و در مقابل رویدادهای فشارزا آسیب پذیرترند. (معظمی، 80)
نوع ارزیابی فرد از رویدادها و بکارگیری شیوه مقابله ای خاص به نوع شخصیت فرد برمی گردد و اینکه فرد از چه نوع شخصیتی برخوردار است بستگی به شرایط زندگی فرد و تجربیات کودکی نوع رفتار والدین، شیوه تربیتی و غیره دارد. (ساراسون ، 1992)
علاوه بر عوامل ذکرشده عوامل شخصیتی نیز در فرار دختران نقش دارد. دختران شرایط ناگوار و سخت، تمایلات گسیخته خویی، حساسیت هیجانی و اضطراب از ویژگیهای بارز شخصیتی در آنان می‌باشد. (بازیاری 81)
از جمله صفات دیگر دختران فراری عزت نفس پایین می‌باشد که در چندین پژوهش به اثبات رسیده است. عزت نفس و اعتماد به نفس نقش اساسی در روند زندگی فرد دارد. احتمالا انتخاب فرار به عنوان یک راهکار نامناسب به منظور مقابله با مشکلات زندگی معلول عزت نفس کم و سایر ویژگیهای شخصیتی این دختران می‌باشد.
عزت نفس پایین با صفات شخصیتی دیگر از جمله اضطراب، افسردگی و خصومت همبستگی بالایی دارد. چرا که افرادی که عزت نفس پایین دارند می‌کوشند موفقیتها را به بیرون نسبت دهند و شکستها را به درون. بطوری که بک متذکر می‌شود که اغلب واکنشهای منفی احساسی ناشی از فقدان عزت نفس است . فرد افسرده خود را آدمی بی ارزش تلقی می‌کند که با شدت افسردگی مرتبط می‌باشد.
چنین فردی توسط پیامدهای منفی این صفات مستعد تجربه تنیدگی و استیصال در زندگی می‌باشد و همان طور که نتایج تحقیقات نشان می‌دهد دختران فراری در مقایسه با دختران غیرفراری گرایش بیشتری به اضطراب و افسردگی دارند.
برخی از محققان نشان داده اند که آموزش آرمیدگی عضلانی و حل مساله می‌تواند در کاهش تنش دختران فراری موثر باشد. (معظمی، 80)
اما این پژوهش قصددارد با استفاده از پرسش نامه تمایل به فرار دختران در معرض را مشخص نموده و آنها را در گروههای آزمایش آموزش حل مساله، آموزش تنش‌زدایی و گروه کنترل قراردهد و به بررسی اثر این آموزشها در تمایل به فرار بپردازد.

طرح مساله
فرار بخشی از رفتارهای ناسازگارانه است که نوجوانان و کودکان مرتکب آن می‌شوند و فرد به دلایلی محیط زندگی طبیعی خود را ترک می‌کند چنین رفتارهایی مقدمه آموزشهای ابتدایی رفتارهای بزهکارانه بعدی بحساب می‌آید. همچنین آدمیان از نظر نحوه کنترل و تحمل مشکلات با هم متفاوتند بطوری که مشکلات در دوران نوجوانی بدلیل بلوغ بیشتر تجربه می‌شود و دختران در مقایسه با پسران از عزت نفس کمتری برخوردارند و متفاوت از پسران به مشکلات پاسخ میدهند و در برابر مشکلات تحمل کمتری دارند لذا اقدامات آنان در برابر مشکلات فرار از منزل می‌باشد.
اقدامات مقابله ای که در برابر فرار نوجوانان انجام شده است. شامل برگرداندن اجباری آنها به منزل، نگهداری در مراکز موقت و دائم است که نه تنها اقدامی پیشگیرانه و درمانی نبوده بلکه بعضا موجب افزایش فرار این نوجوانان گردیده است.
در پژوهشی که توسط خانم مریم فتحی برروی 50 دختر فراری در شهر تهران انجام شده دخترانی وجود داشته اند که سابقه چند بار فرار از منزل را داشته اند که آنها در مصاحبه با پژوهشگر اعلام کرده ند که هرگز حاضر به بازگشت به خانه نیستند و در مواردی هم که این دختران به خانه تحویل داده شده اند مجددا از منزل متواری شده و در این تعدد فرار دچار آسیبهای جنسی و جسمی بیشتر شده و نهایتا به اعتیاد و فحشاء روی آورده اند. بنابراین پژوهشگر تحویل این دختران به منزل را بدون اندیشیدن تمهیدات ویژه به صلاح ندانسته و نتیجه این بازگشت را مثبت ارزیابی نکرده است.
دلیل مجدد فرار این دختران بعد از تحویل از سوی برخی از آنان این گونه عنوان شده است: خانواده اطرافیان بر ما برچسب دختر فراری گذاشته و بعنوان مجرم به ما نگریسته اند که این رفتارها و آزار و اذیتها کلامی زمینه ادامه فرارمان را فراهم کرده است.
در این پژوهش 3/65 درصد از دخترانی که بیش از سه بار فرارکرده اند و 6/31 درصد از دخترانی که 1 تا 3 بار فرارکرده اند، حاضر به برگشت به خانه نبوده اند. ترس از آسیب دیدگی مجدد، تکرار آسیبهای قبلی نیز از دیگر علل ترس این افراد در بازگشت به منازلشان عنوان شده است.
این پژوهشگر تغییر روش اجرای طرح مداخله در بحران و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره ای سازمان بهزیستی به خانواده قبل از ترخیص دختران فراری و بعد از آن، اصلاح قوانین، ایجاد قوانین حمایتی از دختران فراری بویژه آنان که مورد آزار جنسی والدین قرارگرفته اند را از مهمترین کمکهای حمایتی و قانونی نسبت به این دختران آسیب دیده اجتماعی دانسته است.
با توجه به اینکه اقدامات مقابله ای که در برابر فرار نوجوانان انجام شده است، شامل برگرداندن اجباری آنها به منزل، نگهداری در مراکز موقت و دایم است و تحویل این دختران به منزل نه تنها اقدامی پیشگیرانه و درمانی نبوده بلکه بعضا موجب افزایش فرار این نوجوانان گردیده است. لذا اتخاذ شیوه عملی برای درمان و پیشگیری از این پدیده بدفرجام ضروری بنظر می‌رسد.
این پژوهش ابتدا بوسیله پرسشنامه تمایل به فرار به مشخص نمودن دختران نوجوان در معرض فرار پرداخته و سپس به بررسی اثر آموزش حل مساله و آرمیدگی عضلانی برروی نوجوان در معرض فرار و یافتن روشی مناسب و عملی برای مقابله با این پدیده می‌پردازد.
پژوهش حاضر درصد پاسخگویی به سوالات زیر می‌باشد:
1- آیا تنش‌زدایی تدریجی در کاهش تمایل به فرار دختران در معرض فرار موثر است؟‌
2- آیا حل مساله در کاهش تمایل به فرار دختران در معرض فرار موثر است؟
3- آیا آموزش تنش زایی تدریجی منجر به افزایش مهارتهای مقابله مساله محور در دختران در معرض فرار می‌شود؟
4- آیا آموزش مهارتهای حل مساله منجر به تغییر مهارتهای مقابله ای در دختران در معرض فرارمی شود؟‌


اهمیت موضوع
پدیده فرار نوجوانان از منزل یک پدیده اجتماعی است و عدم مقابله مناسب با این پدیده پیامد و عواقب ناگواری برای فرد بویژه اجتماع دارد از طرفی نوجوانان و جوانان سرمایه های ملی هر جامعه هستند که در صورت هدررفتن این سرمایه عظیم خسارتی شاید جبران ناپذیر بر پیکره جامعه وارد می‌شود.
با توجه به اینکه نوجوانی حساسترین دوران زندگی فرد است و مرحله شکل گیری هویت می‌باشد کیفیت گذراندن این دوران در آینده فرد نقش بسزایی دارد. نوجوانی که از حل مسایل عاجز است و اغلب در برابر ناکامی آسانترین راهکار (فرار) را انتخاب می‌کند در شکل گیری هویت منسجم با مشکل روبرو می‌شود. این نوجوان بعد از فرار با مشکلاتی بیش از گذشته روبرو می‌شود. نوجوانی که فرار می‌کند اغلب محیط مناسبی برای زندگانی ندارد. و ازمنابع حمایتی برخوردار نیست. بدون این منابع حمایتی این افراد دمدمی مزاج شده و هویت خود را با توجه به محیطی که در آن هستند، تعریف می‌کنند. (ولف 1999)
نوجوان فراری در محیط کوچه و خیابان است که افراد همسال و همدرد خود را پیدا کرده و به تشکیل گروه و دسته های بزهکاری مبادرت می‌ورزد در صورتی که این افراد به موقع شناسایی و به زندگی طبیعی بازنگردند منجر به تشکیل باندهای مخرب و بزهکار می‌گردد . همچنین آنان برای برطرف کردن نیازهای عادی خود به اعمال ناهنجار دیگر از قبیل دزدی و ولگردی روی می‌آورند.
علاوه بر این نوجوانان فراری با مسایل زیادی مواجه اند و مشکلاتی آنها را تهدید می‌کند آنها در معرض آسیب های جدی در رابطه با سلامت خود هستند. طول مدت زندگی در خیابان رابطه مستقیمی با کاهش سلامت بدنی دارد. آنها درگیر رفتارهایی می‌شوند که برای سلامتی شان مضر است. نظیر سوء مصرف مواد و رفتارهای جنسی ابتلا به بیماریهای مقاربتی، اختلالات پوستی، ضعف سیستم ایمنی، سوء تغذیه و ناهنجاریهای روان شناختی از قبیل افسردگی، کاهش عزت نفس ، احساس عدم کفایت، اعتیاد، اختلالات سلوک و رفتارهای ضد اجتماعی. (فارو و همکارانش ، 1992)
افکار خودکشی هم به فراوانی در نوجوانان فراری موجود است. 65 درصد آنها گزارش کرده اند که در فکر کشتن خودشان بوده اند.
آمارهایی که در زمینه فرار وجود دارد نشان می‌دهد که این پدیده در جامعه ما رو به افزایش است.
بنا به اعلام معاون اجتماعی سازمان بهزیستی ایران در گفتگو با خبرگزاریها و به نقل از شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی ، در سال 1383 یک هزار و 340 مورد فرار دختران از خانه به بهزیستی گزارش شده است. به گفته نامبرده، 502 نفر در تهران، 81 نفر در اصفهان، 73 نفر در فارس، 66 نفر در خوزستان و 62 نفر در استان خراسان در سال 83 از خانه فرارکرده و به خیابان پناه برده اند.
حسن علم الهدی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، ضمن اشاره به آمارهای فوق از افزایش پدیده فرار دختران از خانه خبر داد ولی هیچ اشاره ای به دلایل این افزایش نکرده است.
فقر، بیکاری، افکار مردسالاری و ارتجاعی، عدم رعایت حقوق دختران براساس باورهای خرافی و مشکلات اجتماعی را می‌توان از مهمترین عوامل فرار دختران از خانه و پناه بردن به خیابان نام برد. (خبرگزاری زنان ایران ایونا)
همچنین معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با خبرگزاری مهر خبرداد:
(افزایش 20 درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده)
دکتر سیدحسن علم الهدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب گفت: آسیبهای اجتماعی هر ساله با روند رو به رشدی مواجه است که این امر در خصوص دختران فراری و زنان آسیب‌دیده رشد 20 درصدی در سال 82 نسبت به سال گذشته را نشان می‌دهد. همچنین وی به وجود 18 مرکز بازپروری زنان آسیب دیده در کشور اشاره نمود و تصریح کرد: این زنان پس از ارجاع به این مراکز 3 هفته در قرنطینه هستند و پس از انجام معاینات پزشکی و اقدامات اولیه به مدت 6 تا 1 سال ضمن نگهداری موقت به حرفه آموزی می‌پردازد . پژوهشی که توسط خانم فتحی در سال 83 انجام شده نیز اشاره به افزایش آمار فرار دختران طی چند سال گذشته شده است. تا جائی که در سال 1380 صد و بیست و دو نفر در تهران اقدام به فرار کرده اند (آمار ثبت شده توسط بهزیستی و نیروی انتظامی)‌اما این تعداد در سال 83 به 300 نفر رسیده است.
البته این افزایش آمار در سطح جهانی نیز مشاهده شده است. (کانون زنان ایرانی)
با توجه به رشد و افزایش آمار فرار دختران در سالهای اخیر راهکارهای اساسی و پیشگیرانه برای جلوگیری از این معضل اجتماعی ضروری بنظر می‌رسد و با توجه به اینکه شیوه های مقابله رایج با پدیده فرار در حال حاضر هزینه بر و تا حدودی بی تاثیر است. لذا مشخص نمودن دختران فراری و شیوه های مناسب برای پیشگیری و درمان رفتار فرار ضروری بنظر می‌رسد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  148  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی اثربخشی آموزش تنش‌زدایی تدریجی

دانلود مقاله پرورش تدریجی روان کودک

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله پرورش تدریجی روان کودک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده:
روانشناسی کودک از نظر کلی بحث تازه و مستقلی است که درباره هشیاری و بیداری روان کودک و تأثیر آن در رشد و نمو تدریجی او گفتگو می کند. و به ما می آموزد این موجود کوچک و ناتوان که روزی یک قطعه گوشت و پوست ناتوانی بوده چگونه رفتار و کردار خود را در این جهان وسیع آموخته و با چه شرایطی تا دوران جوانی رسیده است.
پرورش تدریجی روان کودک با آنچه که مربوط به مراحل رشد و پیشرفت اعضای بدن و مراحل بلوغ او است کاملاً متفاوت و جدا از هم هستند و این دو مرحله مستقل دارای شرایط مخصوصی است که هر دو به موزات هم پیش می روند و در راه مستقیم خود از یکدیگر کمک می گیرند از آن گذشته برای شناختن مراحل روانی کودک کافی نیست که کودک از زمان بدنیا آمدن مورد مطالعه قررا دهیم زیرا قبل از بدنیاآمدن در زمانیکه نطفه او بسته می شود در آن محیط تنگ و تاریک بدون اینکه ما بدانیم عوامل و شرایطی وجود دارد که اساس زندگی آینده او پایه گذاری می شود و از این بحث نتیجه می گیریم که از یک نقطه نظر تئوری روانشناسی کودک بایستی از زمان قبل از تولد مورد بررسی قرار گیرد و بدانیم که این کودک در کدام محیط و تحت کدام شرایط و از کدام خانواده بوجود آمده و این هنوز خود بحث بسیار مفصل و پیچیده ای است که پایه آن برروی قوانین و توارث وزن شناسی استوار می گردد و بعداز تولد شرایط آموزش و پرورش و بسیاری عوامل دیگر در پیشرفت اعضای بدن و سلسله اعصاب او مؤثر است و با عواملی که در رشد و نمو اعضای بدن تأثیر دارد روان او نیز در کش و قوس تحولات زندگی مراحل خود را خواه ناخواه می پیماید.
البته شرایط محیط نیز از نقطه نظر جسمی و روانی در او و درسازندگی شخصیت او تأثیر دارد و اگر اعضای بدن کودک از روی سیستم بخصوصی رشد نماید در شکوفندگی و پیشرفت قوای روانی او بی اثر نخواهد بود . به عبارت ساده در روانشناسی کودک، کودک را برای خودش مطالعه می کند و روانشناس باید بداند خصوصیات ارثی و ژن شناسی عامل مهمی در عقب ماندن یا جلوافتادن شرایط روانی کودک بشمار می آید باید اضافه کنیم مسئله وزن شناسی و عوامل ارثی چون موضوع بسیار پیچیده ای بود تا مدتها کسی به آن توجه نداشت ولی ا زقرن نوزدهم این مسئله اساسی در روانشناسی کودک جای خود را باز کرد و دانشمندان توجه زیاد نموده ودانستند که قسمت مهم و علل اصلی پیشرفت روان کودک زمانی پایه گذاری شده که هنوز کودک بدنیا نیامده بود دلیل آن بسیار روشن است، در خانواده ای که دو یا سه فرزند زندگی می کنند، فرزندان یک پدر و مادر از لحاظ روانی و استعداد با هم فرق دارند یکی از آنها با هوش ودیگری کندذهن و سومی فاقد احساسات و صفات انسانی است در حالیکه هر سه انها یک برنامه و شرایط مشابهی بوجود آمده اند. اما اگر زمان نطفه گذار هر کدام را با شرایط زندگی پدر مادر مورد مطالعه قرار دهیم مشاهده می شود که این پدر و مادر در تمام شرایط زندگی دارای یک نوع حالت روانی نبوده و شرایط زندگی هر زمان با زمان دیگری فرق داشته است.
بنابراین تمام شرایط زندگی و عوامل روانی در پایه گذاری وجود کودک دخالت مستقیم دارد البته بعد از به دنیا آمدن کودک خواه ناخواه دارای استعداد یا تمایلاتی است که قبل از تولید بنیان آن نهاده شده و محیط خارج در روش تعلیم و تربیت نیز باندازه ای تمایلات و خصوصیات او را تحت تأثیر قرار می دهد.
بنابراین روانشناس کودک در حالیکه پیشروی روانی او را مطالعه می کند باید بداند که اساس هستی این کودک با چه شرایطی پایه گذاری شده و بعد از تولد محیط و اطرافیان چه تأثیری در او باقی گذاشته اند کسی که روان کودک را مطالعه می کند از عواملی که باعث پیدایش این خصوصیات شده باید آگاهی کامل داشته باشد در زمان گذشته کودک را به نام اینکه کودک بود به او توجهی نداشته و تربیت و پرورش او را نیز جز وظایف لازم نمی شمردند اما امروز به این نکته متوجه شده اند که کودک یک انسان کوچکی است و بایستی روح و جسم او به موازات هم با شرایطی مساوی پرورش یابند و اگر در امور جسمی نواقصی موجود است در رفع آن بکوشند زیرا اگر بطور مثال کودک دیر تر از زمان معین راه رفتن را یاد بگیرد این ناتوانی در روان او تأثیر خواهد گذاشت با این معنی که هر نوع ناتوانی جسمی در عقب انداختن هشیاری روانی او بی اثر نخواهد بود تستها و آزمایشهای روانی این مشکل را تا اندازه ای حل کرده و روانشناس با کمک آزمایشهای لازم روح و جسم کودک را بلکه نسبت مساوی پرورش میدهد تابتواند از یک کودک خردسال و ناتوان در آینده یک انسان کامل بدون عیب و نقص بسازد.
نوشته ای را که در دست دارید در این مسائل با شما گفتگو می کند و به شما می گوید که کودک شما در چه شرایطی بوجود آمده و بعد ازتولید چه وظایف و تکالیفی را برای پرورش او بر عهده دارید و البته اگر در این روش درست با سیستم های امروز دنبال شود بدون تردید کودکان امروز که پدران و مادران آینده بشمار می ایند از لحاظ روانی بدون عیب و نقص وارد جامعه خواهند شد و پس از اینکه درباره اصول روانشناسی با شما صحبت کردیم در قسمت دوم این مقاله چند کلامی هم درباره کودکان عقب مانده و خصوصاً کسانی که در محظور اخلاقی قرار گرفته اند با شما گفتگو می کنیم و نشان می دهیم رفتار و کردار نامطلوب و خارج از قاعده بعضی پدرو مادرها تا چه حد در گمراهی کودکان مؤثر خواهد افتاد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل یکم
مراحل اولیه کودک
هوش کودک تنهاه راه احساس اوست
دنیای حقیقت برای کودک
ادراک کودک
هوش کودک
پیدایش حافظه
تداعی معدنی یا تصورات ذهنی
زبان و تکلّم
عامل زبان با عمل تا چه اندازه همآهنگ است

 

 

 

 

 

مراحل اولیه کودک
کودک شما یک کودک و بلکه یک انسان کوچک است که همه چیز را درک می کند و اگر این کودک را یک انسان کامل بدانیم پس باید گفت که هر دوره زندگی او وابسته به دوره دیگری است . اولین دوره زندگی کودک دوران احساس اوست، احساسی است که با حرکت او همراه است زیرا در این زمان چون کودک فاقد اعمال سمبول سازی است و هیچ چیز را از چیز دیگری تمیز نمی دهد مربی یا مادر نمی تواند از راه فکر یا حالات عاطفی چیزی را بیاد او بیاورد و یا از کسانی که در آنجا حاضر نیستند با کودک صحبت کند. با وجود این نقصان و کمبود، قوای روحی او در حال تکمیل است و کودک هرچه را ببیند و با آن تماس دارد از آن الگو برمی دارد و بدون اینکه نوع و جنس آنرا تشخیص دهد و سعی می کند چیزی از آن در خاطر بسپارد و به عبارت دیگر با وجود اینکه احساس او ناتوان است، با همین احساس ناتوان بعضی وا کنشهای عاطفی کودکانه در او بیدار می شود.
هوش کودک تنها راه احساس اوست
از خود می پرسیم هوش کودک از کجا بوجود آمده است؟ باید بدانیم به این پرسش جواب بدهیم که این هوش که راهنمای اوست، از راه آزمایش آغاز می گردد. او در این حال که همه چیز را آزمایش می کند، می بیند و بعضی چیزها با بعضی دیگر هم آهنگی دارد اما هنوز احساس او بیدار نشده و مرحله ادراک آغاز نگشته ، یعنی نمی تواند آنها را ازهم تمیز بدهد و هر چه در دسترس اوست بر ای او کاملاً مبهم و نامفهوم است کودک به پستان مادر دست می زندکه آنرا لمس کند این لمس برای او یک احساس کوچک است. بعضی چیز ها را شبیه پستان مادر می بیند و قیافه ها را از نظر می گذراند اما هیچکدام را با آن معنی نمی شناسد و با این حال تمام این چیز ها در پرورش هوش به ا و کمک می کند تا به وسیله آن هوش خود را بیازماید. البته کودک در این زمان معنی هیچکدام را نمی داند و حقیقت اشیاء برای او نامفهوم است اما هرچه فکر می کند به این یک نوع عمل نا هشیار همراه است و بدون اینکه درباره آن فکر کند از آن استفاده می کند ولی استفاده او نیاز کاملاً هشیار وناخودآگاه است و اگر هم دست خود را برای برداشتن چیزی دراز می کند، قصد معین ندارد و فقط از مجموع آنچه را که می بیند چیزی را برای خود می سازد اما هیچ چیز بر ای او شکل معین ندارد و تنها به این وسیله است که هوش او بطور ناخودآگاه کار می کند.
بنابراین در حالی که نه زبان دارد و نه قادر به سمبول سازی است این اشیاء اثر عاطفی در او بوجود می آورند. از دیدن پستان مادراحساس مسرت میکند با دست آن را مالش میدهد و در آنحال قیافه اش شاد و و پرنشاط است اگردر کودک احساسی هم وجود نداشته باشد، نمی توانیم بگوئیم این احساس چه نوع است و از چه وقت در او بیدار شده بعضی از روانشناسان عقیده دارند که در مکانیک احساس اولیه کودک حالتی از تداعی معانی است به این معنی که کودک با تکرار هر یک از واحدهای زندگی می تواند از دیدن چیزی، یک چیز دیگرشبیه آن برای خود بسازد مثل اینکه کودک وقتی عادت به مکیدن پستان نمود، چیز دیگر را به آن شبیه باشد از راه تداعی معانی مانند پستان در دهان می گذارد و شروع به مکیدن می کند، بعضی دیگر این احساس را یک نوع حالت شرطی تلقی می کنند، با این معنی که کودک هر چیز را که بدست می آورد از ساده ترین چیزها تا مهمترین وسیله ها،س همه برای او پاسخی از عواملی هستند که در خارج با آن تماس دارد و حالت عاطفی هم در این مورد به او مدد می ر ساند کودک وقتی گرسنه است به او شیر می دهند و اگر گریه کند برای آرام کردن باو شیر می دهند این مسائل برای او حالت شرطی است . به محض اینکه پستان مادر را می بیند احساس گرسنگی می کند بنا به گفته« جزل»« دوران کودکی دنیای مخصوصی است که از راه شرطی یا تداعی معانی احساس خود باورر می سازد بیشتر از آنچه آدمیان می دانند و می توانند چیزهایی است که آموخته اند و اگر آموخته هایی را از آنها بگیریم مانندکودکان شیرخوار ناتوان خواهند شد.»
کودکان از وقتی به دنیا می آیند دنیایی از مجهولات را می بینند ولی همین مجهولات برای آنها راهنمای مثبت است. روز اول با پستان مادر آشنا می شوند در روزهای بعد چیزهایی دیگر آنان را به تحرک وا می دارد هرچه کوشش می کنند و روزهای بعد چیزهای دیگر، در روز های اول نمی توانند به کودک نوزاد راه یافتن یاد بدهند ولی می توانند باو بیاموزد که پستانک شیر را بجای پستان مادر بمکد. کودک یکساله هرچند باهوش باشند یاد دادن جدول ضرب امکان پذیر نیست زیرا دستگاه عصبی او آمادگی لازم را ندارد، یعنی رشد کافی پیدا نکرده است اما او کم کم در اطراف خود با بسیاری از جیزها آشنا می شوند و از راه احساس وتکرار و تداعی معانی و عوامل شرطی به بسیاری از این چیزها نزدیک می شوند. اگر مربی یا مادر کارآزموده باشد می تواند در فاصله بسیار کم، به کودک خود چیزهایی را یاد بدهد و احسا س اورا بارور سازد به میمون یاد می دهند که مانند انسان روی زانو بنشیند بنابراین کودک که دارای استعداد بیشتری است، خیلی زودتر از میمون راه و رسم زندگی را یاد می گیرد کودک احساس می کند که زنده است و موجودیت خود را درک می کند. اما این احساس از مرحله درک فاصله زیادی دارد و احساس او باید بتدریج بارورگردد. باین معنی که کم کم خود را می شناسد و رفته رفته مادر را از دیگران تمیز می دهد و آنچه را در اطرافش قرار گرفته احساس می کند اما نمی تواند همه چیز را تجزیه و تحلیل نماید ولی به جای اینکه درون گرا شود، متوجه عوامل خارج است زیرا در آن وقت فکری ندارد که درباره آن فکر کند وبه درون گرایی بپردازد.
احساس کودک نسبت به زمان و مکان در برابر محیط متفاوت است. در یک زمان ممکن است از گرسنگی بگرید ولی درزمان دیگر بامکیدن پستانک بجای پستان کریه خود را از یاد می برد بعضی روانشناسان این حالت را یک نوع احساس جامعه شناسی کودک می دانند .او گرچه قادر نیست بین پستان و پستانک فرق بگذارد ولی این دو عامل و سایر عوامل شبیه آن برای او از واحد های دنیای خارج است آنچه را می بیند همان ظاهر اوست وآنها را مانند خودش موجودات زنده می داندکه با او حرف می زنند این نوع احساس در تمام کودکان و در مناطق مختلف یکسان نیست زیرا احساس یک کودک که در محیط محدود دهکده ها بزرگ شده با آن کودکی که در تمدن سرسام آور در شهرهای پرجمعیت زیست میکند بسیار متفاوت اند و مشاهدات خارجی این دو در تمام لحظات زندگی برروی یک پایه قرار ندارد. وقتی کودک کمی بزرگ شد و به زبان آمد ممکن است از او چیزهایی بپرسند و بخواهند دربارة آنها قضاوت نماید و این پرسشها در هر یک از محیط های متفاوت باز هم متفاوت است مثلاً به او می گویند نگاه کن ماه در آسمان است یا این اتومبیل در حال حرکت است و دنیای او هرچه وسیع تر باشد کنجکاوی او بیشتر و پرسش هانیز گوناگون است کودکی که در شهر زندگی می کند اسب و الاغ و حیوانات بارکش را نمی شناسد و اگر هم چنین چیز هایی را دیده باشد زیاد تکرار نمی شود. اما کودک روستایی از اتومبیل و ماه و حرکت سیارات و هزاران واحدهای زندگی متمدن برخوردار نیست فکر و احساس او بیشترین تمرین و ورزش می کند از نظر دیگر، کودک در دوران تکامل تدریجی با یک نوع احساس و قضاوت محدود همه چیز را در اختیار خود و پدر و ماردش برای او ساخته اند شاید دراین مورد می توان گفت که با این احساسات محدود دوران حقیقت جویی کودک آغاز می گردد او سعی می کند همه چیز را همانطور که هست بشناسد دوره ای است که گاهی از اوقات کودک از مجموعه صورت های خارج چیزهای مخصوصی برای خودمی سازد اما این پیشرویها بسیار کند و تدریجی است حیوان ممکن است در همان روزهای اول پدر و مادرش را بشناسد اما انسان اینطور نیست شناسایی او کاملاً تدریجی است و جامعه شناسی او به قدری کند و آرام است که ماهها باید طول بکشد تا هر چیز را جای خودش بشناسد در سه سالگی تا اندازه ای به شخصیت خود پی می برد و می تواند بگوید من آمدم و دیگری را هم مانند خودش بشناسد. بعد از گذراندن این مراحل سه گانه مسأله نسبیت پیش می آید و کودک روابط خود را در برابر دیگری و هر چیز درک می کند و می داند برای چه به او غذا می دهند مادر خود را می شناسد و احساسس محبت و علاقه او نسبت به مادر پدیدار می گردد و گاهی هم در برابر آنچه دیده قضاوت می کند اما قضاوت او کاملاً کودکانه و محدود است و رفته رفته احساس ذهنی او در برابر محسوسات و گاهی معقولات هشیار می شود اما هیچکس نمی تواند در روح او نفوذ نماید و بداند قضاوت او چگونه است هر کودکی که بزرگتر از اوست فکرش در محدوده خودش است و با اینکه شش ماه یا یک سال مانند او بوده نمی تواند در اندیشه کودکی که شش ماه یا یک سال با او فاصله دارد نفوذ نماید در حالیکه یکسال پیش او همانند او بوده و این دوران پشت سر گذاشته بنابراین، می توان گفت :که کودک از زمان تولد تا سر حدات بلوغ دوره های مختلف رامی گذراند که در روانشناسی آنرا به 6دوره مشخص و جدا از هم تقسیم کرده اند، ما به طور خلاصه این دوران ها را از نظر می گذرانیم:
1- دوران اولیه اوکه تا 18 ماهگی امتداد دارد، شامل حرکت و احساس است و این احساس و حرکت کاملاً کودکانه و اتفاقی است و پاسخ های جداگانه از احساس خود می گیرد و چندی بعد حرکات او دارای مقصد معینی است بطور مثال چیزی را جابجامی کند تا بتواند دست خود را به آن برساندو بعد از آن به آزمایش می پردازد و چیز ی را به زمین می اندازد و سپس آنرا دو مرتبه برمی دارد و دراین کار آنقدر تمرین می کند تا بجایی می رسد که بتواند از حرکات خود نتیجه بگیرد.
2- دوران دوم او دردو سالگی آغاز می گردد و یک نوع فکر مقدماتی و کودکانه در وی پیدا می شود و کودک می تواند اشیاء را بشناسداما قادر نیست با آنها عملی انجام دهد این دوره ای است که از شباهت اشیاء پی به وجود آنها می برد برای هر چیز یک سمبول می سازد و از روی آن چیزها را می شناسد و با اینکه زبانش کم کم باز شده تا حدود خودشناسی جلو رفته درخودش فرو رفته از چیزی به چیز دیگر برای دستیابی به مقصود خود می پردازد ادراک او در این حال کمی بیدار شده و یک چیز تنها برای او اسامی مفاهیم مختلفی دارد و با این ترتیب اساس و مکانیسم عادت او بکار افتاده و بطور عمده یا عادت برای بیدار کردن چیزی که در نظر گرفته با دنیای خارج مربوط می گردد.
3- در دوران سوم یعنی چهار سالگی فکردرست و فطری او به کار می ا فتد مشاهدات حقیقی برای او ثابت است و اگر آنحال قطعه مهمی بدستش بدهید می تواند آن را به شکل خاصی بسازد کارهای او در این دوره کاملتر و هوش او بهتر کار می کند اگر مقصدی را درنظر بگیرد می تواند خود را به آن برساند وسیله ای برای آن میسازد و بطور مثال اگر چیزی در دسترس نباشد یااز نظرش پنهان گردد با فکر درست و بکار بردن هوش خود را به آن می رساند این وسائل راخودش پیدا میکند ودیگر لازم نیست کسی چیزی را د اختیارش بگذارد مثلاً دست بچه ای بزرگتر از خودش را گرفته وبا انگشت چیزی را در امتداد خود نشان می دهد.
5- در دوره پنج که از هفت سالگی آغاز می گردد اعمال خود را کاملاً طبقه بندی می کند به اعمال خود بازتاب میدهد و درباره هر چیز میتواند درست فکر کند.
6 – در دوره ششم کودک می تواند وسائل درست را بدون د خالت دیگری بوجود آورد و همه را مورد استفاده قرار دهد دنیای خارج برای او مفهوم درست خواهد داشت و چون در این زمان تکلم را یاد گرفته می تواند با دلیل و منطق همه چیز را برای او تفسیر کرد همین زمان است که اگر مربی خوبی داشته باشد کودک با سرعت زیاد به مراحل تکامل هوش و خودکاری می رسد.
دنیای حقیقت برای کودک
گفتیم که احساس اولین مهمان ناخوانده کودک، همراه با یک سلسله اعمال کودکانه است وقتی احساس بوجود آمد، کودک احساس خود را با اعمال مشابه به آن نشان میدهد که در روانشناسی به آن احساس تحرک می گویند کودک با حرکات خود می خواهد با دنیای خارج تماس پیدا کند و این تماس با شبیه سازی همراه است و در ابتدا آنچه را می بیند به نظر او با یکدیگر شباهت مستقیم دارند و چون به مرحله دوسالگی رسید ناچار است دربارة آنچه دیده فکر کند تا تفاوت بین آنها را بیابد ابتدا روابطی بین آنها برقرار می سازد و چون روابط بین اشیاء نظم و ترتیبی یافت سازمان فکر آینده او بطور ناخودآگاه تشکیل می گردد اما در این میان هوش و ادراک که از احساس و حرکت پیدا شده او را به یک نتیجه مهم که شناختن دنیای خارج است رهبری می کند و این نتیجه مهم که شناختن دنیای خارج است رهبری می کند و نتیجه هرچه محدودتر باشد رفته رفته حقیقت کامل اعمالی راکه تاکنون انجام داده برای او مشخص می سازد.
در پایان هجده سالگی یک نوع انقلاب و تحول فکری کودکانه در او بوجود آمده تمرکز فکری او تا اندازه ای ثابت می ماند و کار به جایی می رسد که خود را در مرکز یک دنیای وسیع که همه چیز درپیرامون آن واقع شده مشاهده می کند و برخلاف روزها و ماههای گذشته همه چیز را می شناسد دنیای سال دوم برای او جهان تازه ای است دنیای اولیه او جهانی بدون موجود و پر از ابهام بود و هرچه می داند نمی شناخت همه چیز از نظرش می گذشت اما در ماههای پنجم وششم تا هجدهم دنیای رای و عوض شده و آنچه را میگیرد یا صدای را که می شنود وچهره ای که از برابر نظرش میگذرد دارای مفهوم خاصی است و تا آنجا هوشیار شده که از فاصله دور دست خود را برای برداشتن چیزی دراز میکند و انرا در چنگال خود می فشارد و اگر مانع کار ش شوند گریه می کند یعنی به دفاع برمی خیزد و فریاد می کشد زیرا چیزی را که دیده اگر نمی شناسد اما بر ای او مفهوم خاصی دارد و می کوشد و می خواهد درباره آن قضاوت کند روز ها و ماههای بعد، اگر چیزی از او بپرسند درباره آن فکر می کند البته توجیه آن برای او مشکل است اما بطور یقین می داند آن چیز را از درسترس او برداشته اند و برای برداشتن چیزی دست دراز می کند و آنرا در چنگال خود می کشد زیرا چیزی را که دیده اگر نمی شناسد اما برای او مفهوم خاصی دارد و می خواهد درباره آن قضاوت کند. البته توجیه آن برای او مشکل است اما بطور یقین می داند می توان آن چیز را تغییر داد مثلاً اگر در سمت راست است آنرا در سمت چپ قرار داد بلافاصله چشمان کودک به آن سمت متوجه می گردد و نقطه ای را پیدا می کند و اگر آن را از نظرش پنهان کنند بنای جستجو گذاشته به سمت چپ و راست به تکاپو می پردازداین حالات مقدمه بیدارشدن هوش و ادراک او است و اگر مادر یا مربی با حوصله ای باشید می توانید روز ها دو سه ساعتی بااو سروکله بزنید تا احساس فکر در او بیدار شده با تمرین و کوشش اورا وادار به کار کنید.
در روز های اول مسئله زمان و مکان فاصله برای کودک دارای مفهوم خاصی نیست یعنی اگر چیزی که مورد توجه اوست در فاصله دورتر باشد او بدون اینکه بداند با این فاصله زیاد دستش به آن نمی رسد دست خود را برای گرفتن آن در از می کند اما در ماههای بعد مسئله فاصله برای او حل می شود و چون نتوانست دست خود را به آن برساند به تلاش افتاده و سعی دارد خود را به آن برساند برای اینکه فواصل را به او بیاموزند چیزی را در دسترس او قرار می دهند سپس فاصله را زیادتر کرده کودک را می راند که بین این دو فاصله تمیزی قائل شود و برای از بین بردن فواصل او را بکار و فعالیت وا می دارند چیزی را در نقطه الف و چیزی دیگر را در فاصله ت به نقطه الف تغییر مکان می دهند بعد آن را به فاصله ث می کشاند و از فاصله ث به نقطه الف تغییر مکان می دهند و با با این کار فواصل زمانی و مکانی برای او روشن می شود و در روز دیگر اینکار را تکرار می کنند ملاحظه می شود که کودک فواصل را شناخته و برای نزدیک شدن و از بین بردن آن تلاش می کند.

 


ادراک کودک
ادراک مرحله دوم احساس است. وقتی که احساس وظیفه اش را انجام داد و صدایی را شنید یا چیزی را که احساس کرده در آن دقت می کند و چگونگی آنرا می خواهد بدانداین دوران را پیدایش ادرک گویند در آن صورت است که قوای مغزی او بکار می افتد کودک در ابتدای زندگی دارای یک نوع ادراک عینی است اما نمی تواند ماهیت آنرا تشخیص بدهد و همه چیز در نظرش مانند لکه های سیاه جلوه می کند چیزی را می بیند و شکل آنرا در ماههای بعد یعنی در دوران سوم و چهارم می شناسد اما قادر نیست تفاوت دو چیز را معین کند. با این ترتیب قدم به قدم جلو رفته هر روز کشف تازه ای برای او حاصل می شود و چیزی که امروز یادگرفته برای فردای او دارای اهمیت نیست زیرا ادراک او کاملاً مبهم و بی معنی است اما احتیاج او را وامیدارد که در هر صورت ماهیت اشیاء را تمیز بدهد و همه چیز را بشناسد زیرا به دانستن و داشتن آن در هر حال نیازمند است. ما هم اینطوریم هرچه را می بینیم در اطراف آن فکر می کنیم می خواهیم ماهیت آنرا بشناسیم و درباره آن قضاوت کنیم. کودک هم مانند ماچون تازه به جهان ناشناس واردشده حس کنجکاوی او بیشتر از ماست البته در مرحله ادراک اختلالات زیاد پیش می آید که در تمام کودکان یکسان نیست و خطاهای حسی و عضوی که در روانشناسی از آن بحث می شود در نزدیکان به مراتب بیشتر است.
اگر احساس کودک در دوران اول خوب کار کرد مرحله ادراک نیز مانند احساس به سرعت پیش می رود کودکان خرفت و کودن و بی استعداد در تمام جوامع بشری و درهر نژاد و خانواده یافت می شود.
معهذا برحسب آزمایش ها و مطالعاتی که در این زمیه بدست آمده معلوم شده است که محیط و اطرافیان هر دو به یک نسبت در متوقف ماندن افراد کم هوش تأثیر دارد و اگر کودکی درواقع بی استعداد باشد محیط در بسته در توقف افراد بی اثر نخواهد بود ممکن است کودک در زمان تولد دارای نقص عضوی بوده که اطرافیان متوجه نشده اند اما همین غفلت و بی خبری در آینده نتایج و نامطلوب خواهد گذاشت.
در هرحال برای پرورش دادن ادراک کودک، آزمایشهای زیاد بعمل می آوریم مثلاً دو جعبه بزرگ و کوچک را مقابل چشمان او قرار میدهیم کودک ابتدا بین این دو فرق نمی گذارد و یکی را برمی دارد و بعد جعبه دوم را می خواهد حمل کند در عمل مشاهده می کند این یکی بزرگتر است و بار دیگر که هر دو جعبه را دید تمیز می دهد و به جای جعبه بزرگ، جعبه کوچک را برمی دارد و با این ترتیب بزرگی و کوچکی اجسام را تمیز می دهد برای نشان دادن سرعت نیز آزمایشها و تمرین های زیادی باید بعمل آورد توپی را در نقطه الف قرار میدهیم بعد توپ دیگر را رها کنیم معلوم است که توپ اول وقتی به توپ دوم برخورد نمود یکی از آنها متوقف شده و توپ دیگر براه می افتد به این ترتیب و با کند و تیزکردن ضربه ها به سرعت همه چیز را به او نشان می دهیم تا بداند سرعت چگونه بوجود می آید.

 

هوش کودک
هوش کود اساس زندگی اوست. وقتی که کودک را به حال خود رها کنیم رفته رفته با محیط و اطرافیان سازش یافته و آنچه در اطراف خود می بیند کم کم می شناسد و گاهی دست را برای گرفتن آن دراز می کند بنابر آن آنچه که او را به هدف می رساند هوش اوست پس می توان گفت هوش یک نوع استعدادی است که می تواند با آن محیط سازگار شود اما تمام کودکان در شناخت اشیای خارج یکسان نیستند بعضی ها یک یا دو مرتبه که چیزی را می بیند با آن دست می زنند در بار سوم یا چهارم آنرا می شناسد اما دسته دیگر مدتی طول خواهد کشید تا بتوانند از بین تمام اشیاء ودر اطراف خود یک یا چیز را بشناسد و با آن مأنوس گردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   115 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پرورش تدریجی روان کودک