رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله مرگ

اختصاصی از رزفایل مقاله مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مرگ


مقاله مرگ

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:23

مرگ
مقدمه

ترس از مرگ و نگرانی از مرگ مخصوص انسان است. حیوانات درباره مرگ فکر نمی‌کنند آنچه در حیوانات وجود دارد غریزه فرار از خطر و میل به حفظ حیات حاضر است. به عبارتی در انسان آرزوی خلود و جاویدان ماندن وجود دارد و این آرزو مخصوص انسان است و «نگرانی از مرگ» زاییده میل به خلود است و از آنجا که در نظامات طبیعت هیچ میلی گزاف و بیهوده نیست، می‌توان این میل را دلیلی بر بقا بشر پس از مرگ دانست.

  چرا و حتی نام آن برای گروهی دردناک است نداشتن ایمان به زندگی پس از مرگ

عمده‌ترین دلیل ترس از مرگ این است که عده‌ای به زندگی پس از مرگ ایمان ندارند و یا اگر دارند این ایمان بصورت باور عمیق در نیامده و بر افکار و عواطف آنها حاکم نشده است. وحشت انسان از فنا و نیستی طبیعی است. انسان حتی از تاریکی شب می‌ترسد چرا که ظلمت ، نیستی نور است و گاه از مرگ می‌ترسد چرا که آنهم در مسیر فنا قرار گرفته است.
اما اگر انسان با تمام وجودش باور کند که دنیا زندان مومن است و بهشت کافر و این جسم خاکی قفسی است برای مرغ روح او که وقتی این قفس شکست آزاد می‌شود و به هوای کوی دوست پرواز می‌کند و اگر باور کند که مرغ باغ ملکوت است و از عالم خاک نیست و تنها دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنش ، هرگز از مرگ وحشت نمی‌کند.

لذا در حدیث عاشورا می‌خوانیم هر قدر حلقه محاصره دشمن تنگتر و فشار دشمن بر حضرت سیدالشهدا و یارانش بیشتر می‌شد چهره‌های آنها برافروخته‌تر و شکوفاتر می‌شد و وقتی از آنها سوال می‌شد چرا؟ می‌گفتند : برای اینکه ساعاتی دیگر شربت شهادت را خواهیم نوشید[1].

  دلبستگی به دنیا

علت دیگر برای ترس از مرگ دلبستگی بیش از حد به دنیاست چرا که مرگ میان او و محبوبش جدائی می‌افکند و دل کندن از آن همه امکاناتی که برای زندگی مرفه و عیش و نوش ساخته برای او طاقت فرساست.

    کم کاری برای آخرت

عامل دیگر برای ترس از مرگ خالی بودن ستون حسنات و پر بودن ستون سیئات نامه اعمال است. در حدیثی می‌خوانیم که فردی خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و عرض کرد یا رسول اله من چرا مرگ را دوست ندارم؟ حضرت فرمود : آیا ثروتی داری؟ عرض کرد: آری. فرمود : چیزی از آنرا پیش از خود فرستاده‌ای؟ عرض کرد : نه. حضرت فرمود : به همین دلیل است که مرگ را دوست نداری چون نامه اعمالت خالی از حسنات است.

با توضیحی که درباره عوامل نگران کننده از مرگ داده شد روشن گردید که مرگ برای یک انسان مومن که تمام زندگانیش را در راه اطاعت از خداوند متعال صرف نموده و کارنامه عملش پر از اعمال صالح و نیک است هیچ جای نگرانی ندارد و مرگ برای چنین کسی از عسل هم شیرین‌تر خواهد بود.

دو کس از مرگ مى‏ترسند، آن کس که آن را به معنى نیستى و فناى مطلق تفسیر مى‏کند، و آن کس که پرونده‏اش سیاه و تاریک است!

آنها که نه جزء این دسته‏اند و نه آن، چرا از مرگ در راه هدفهاى پاک وحشت کنند مگر چیزى از دست مى‏دهند؟

داستان «آب حیات» با آب و تاب فراوان در همه جا مشهور است.

و نیز از قدیمترین ایام، بشر در جستجوى چیزى به نام «اکسیر جوانى» بوده است، و براى آن افسانه‏ها به هم بافته، و آرزوها در دل پرورانده است.

این همه گفتگو، از یک چیز حکایت مى‏کند و آن مسأله وحشت آدمى از مرگ، و عشق به ادامه حیات و فرار از پایان زندگى است، همان طور که افسانه «کیمیا» همان ماده شیمیائى مرموزى که چون به مس کم ارزش برسد تبدیل به طلاى پر ارزش مى‏شود، روشنگر وحشت انسان از فقر اقتصادى، و تلاش و کوشش براى جلب ثروت بیشتر مى‏باشد.

افسانه اکسیر جوانى نیز منعکس کننده وحشت از پیرى و فرسودگى و بالاخره پایان زندگى و مرگ است.

بیشتر مردم از نام مرگ، مى‏ترسند، از مظاهر آن مى‏گریزند، از اسم گورستان متنفرند، و با رزق و برق دادن به قبرها مى‏کوشند ماهیت اصلى آن را به دست فراموشى بسپارند حتى براى فرار دادن افراد از هر چیز خطرناک یا غیر خطرناکى که مى‏خواهند کسى آن را دستکارى و خراب نکند روى آن مى‏نویسند «خطر مرگ» ! و در کنار آن هم عکس یک‏جفت استخوان مرده آدمى به حالت «ضربدر» ! در پشت یک جمجمه که خیره و بى روح به انسان نگاه مى‏کند قرار مى‏دهند .

آثار وحشت انسان از مرگ در ادبیات مختلف دنیا فراوان دیده مى‏شود، تعبیراتى همچون «هیولاى مرگ» ، «سیلى اجل» ، «چنگال موت» و دهها مانند آن همه نشانه‏هاى این وحشت و اضطراب همگانى است.

داستان معروف رؤیاى هارون الرشید که در خواب دیده بود همه دندانهاى او ریخته است و تعبیر خواب کردن آن دو نفر که یکى گفت: «همه کسان تو پیش از تو بمیرند» .

و دیگرى گفت: «عمر خلیفه از همه بستگانش طولانى‏تر خواهد بود» و واکنش هارون در برابر دو تعبیر کننده که به دومى صد دینار داد و اولى را صد تازیانه زد نیز دلیل دیگرى بر این حقیقت است.

زیرا هر دو یک مطلب را گفته بودند اما آنکه نام مرگ کسان خلیفه را بر زبان جارى کرده بود صد تازیانه نوش جان کرد، و کسى که مرگ آنها را در قالب «طول عمر خلیفه» ! ادا نمود صد دینار پاداش گرفت!

ضرب المثلهاى مملو از اغراق، همانند «هر چه خاک فلانى است عمر تو باشد» ! یا به هنگامى که مى‏خواهند کسى را با کسى که از دنیا رفته است در جنبه مثبتى تشبیه کنند مى‏گویند : «دور از شما فلانى هم چنین بود» ! و یا «زبانم لال! بعد از شما چنین و چنان مى‏شود» و یا ترتیب اثر دادن به هر چیز که احتمال مرگ را دور کند و یا در طول عمر مؤثر باشد اگر چه صد در صد خرافى و بى اساس به نظر برسد و همچنین دعاهایى که با کلمه دوام خلود، جاویدان بودن مانند دام عمره، دام مجده، دامت برکاته وخلد الله ملکه یا خدا عمر یک روزه تو را هزار سال کند و یا صد سال به این سالها! ...

هر کدام نشانه دیگرى از این حقیقت است.

البته انکار نمى‏توان کرد که افراد نادرى هستند که از مرگ به هیچ وجه وحشت ندارند و حتى با آغوش باز به استقبال آن مى‏شتابند اما تعداد آنها کم است و تعداد واقعى به مراتب کمتر از آنهایى است که چنین ادعایى را دارند!

اکنون باید دید سرچشمه این ترس و وحشت از کجاست؟


[1] - عدل الهی – شهید مطهری – ص 89


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مرگ