رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق و مقاله درباره شیعه و تجدد خواهی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق و مقاله درباره شیعه و تجدد خواهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

شیعه و تجدد خواهی

مقدمه

برای بررسی شیعه و مقوله تجدد، گفته ها ونوشته های رهبر کبیر انقلاب از تمام منابع افضل تر و روشن تر می باشد. در همین راستا برای تدوین و تنظیم این تحقیق از گفته های امام خمینی (ره) بهره برده شده است، تا بحث به روشنی تبیین گردد.

امام خمینی(ره) گفتمان تجدد اسلامی

گسست از سنت اقتدار و طرحی برای تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزه‏های دین، ویژگی عمده تجدد اسلامی در حوزه فکر سیاسی است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامی، چنین تجدید بنایی را در سیمای نظام «جمهوری اسلامی‏» چونان نتیجه پیکار الهی - سیاسی امام خمینی (ره) ملاحظه می‏کند.

روشن است که سرچشمه‏های سنت‏ستیزی و نوگرایی اسلامی و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونه‏ای است که هرگز نمی‏توان بر پایه سنت‏های فلسفی بزرگی چون فارابی، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوی، و بخش عظیمی از میراث فقه شیعه از سوی دیگر، توجیهی نظری بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامی تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشه‏ای در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنت‏به طرحی از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونه‏ای خاص از تجدد اسلامی - سیاسی را نوید داده است.

اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت‏» میان اندیشه امام(ره) و سنت‏سیاسی مسلمین کار چندان دشواری نیست، لیکن توضیح علمی این دگردیسی آغاز شده در «گفتمان سیاسی شیعه‏» نیز آسان نمی‏نماید. بنابراین، آن چه در این مختصر می‏آید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشی از خصایص منطقی گفتمان جدید است.

به هر حال، اگر این فرض درست‏باشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلی تجدد اسلامی، در واقع، به معنای آغاز نوعی تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنت‏سیاسی گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانی‏»، تمایزات اساسی آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامی برجسته نموده، و مقدمات نظری برای تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینی فراهم نمود.

مختصات تجدد اسلامی

وقتی سخن از نوگرایی و تجدد در جامعه اسلامی است، در واقع، دو مفروض اساسی را به همراه دارد; نخست آنکه روند یا پروژه تجدد الزاما یک خطی و منحصر به الگوی تجدد سکولار و غربی نیست. و با توجه به خصائص قیاس ناپذیری و تکثر و ترجمه ناپذیری (untranslatability) قهری فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعمیم خصایص پدیده‏های نوگرایانه در فرهنگی چون فرهنگ غرب بر دیگر تمدن‏ها، موانع نظری و عملی فراوانی دارد; ثانیا فرهنگ اسلامی نشان داده است که ضمن حفظ ارزشهای اساسی دین، توان نظری گسترده‏ای برای تولید یا حداقل انطباق با بسیاری از عناصر و الزامات زندگی و سیاست مدرن را دارد. تحولات سده اخیر در فرهنگ سیاسی اسلامی از یک سو، و بخصوص تلاشهای نوگرایانه حضرت امام به عنوان یکی از مهمترین نمایندگان اجتهاد اسلامی از سوی دیگر، عدم تعارض دین و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامی را نشان می‏دهد. درست‏به همین دلیل است که به نظر می‏رسد که سخن از «تجدد اسلامی‏» خالی از مبانی و خاستگاه‏های نظری نمی‏باشد. در سطور ذیل، برخی مختصات تجدد اسلامی را با تکیه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار می‏دهیم.

1- آزادی اسلامی

نخستین ویژگی تجربه تجدد، طرح «آزادی‏» و مشخصه اقتدار گریز آن است. آزادی چیزی است که در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. می‏توان گفت که وجه غالب مفهوم آزادی، جهت‏گیری آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمی در دگرگونی سنت‏ها و سازماندهی مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب، هرچند آزادی مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهای گسترده‏ای نیز در همان سنت‏ها ایجاد می‏کند. لیکن آنچه در تجدد اسلامی ملحوظ است، بنیاد آزادی و بازاندیشی در سنت‏های گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامی است. امام خمینی(ره) یکی از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه برای آزادی معرفی می‏کند و می‏گوید; «زندگانی که در آن آزادی نباشد، زندگانی نیست. زندگانی که در آن استقلال نباشد... اینکه زندگانی نیست‏». (1)

در عین حال اضافه می‏کند که;

«اگر تمام آزادی‏ها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمی‏خواهیم ما بیزار هستیم از آزادی منهای قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهای اسلام‏». (2)

نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادی در تجدد اسلامی را نشان می‏دهد. حضرت امام(ره) به عنوان یک مجتهد شیعی در حالی که در جست و جوی آزادی است اما هرگز بین دین و آزادی تمایزی نمی‏افکند بلکه معتقد است که آزادی با تمام ویژگی‏های خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافت‏ها و ظرفیت‏های آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمع‏بندی از مفهوم آزادی اسلامی می‏فرماید:

«اسلام هم آزادی دارد اما آزادی [به معنای] بی‏بند و باری نه، آزادی غربی ما نمی‏خواهیم، بی‏بندو باری است این... آزادی‏ای که ما می‏خواهیم، آزادی در پناه قرآن ما می‏خواهیم، استقلال می‏خواهیم، آن استقلالی که... اسلام بیمه‏اش کند.» (3)

امام خمینی(ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادی اشارات بسیار ظریفی دارد. وی در مصاحبه‏ای با اوریانا فالاچی، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحی نظام سیاسی بعد از انقلاب اسلامی روی کلمه «دموکراتیک‏» خط کشیده و نوشته‏اند «جمهوری اسلامی‏» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح می‏دهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتوای اسلام خالی از دموکراسی است در حالی که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادی و دموکراسی) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4)

بنیانگذار جمهوری اسلامی با تکیه بر تحلیل فوق از آزادی و تجدد اسلامی، در پیامی به مناسبت‏سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، تاکید می‏کنند که;

«بارها گفته‏ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته‏ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزش‏های والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‏اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است... ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.» (5)

عبارت فوق هرچند طولانی است، اما تمایز و فاصله قطعی «گفتمان تجدد اسلامی‏»، و امام خمینی به عنوان بزرگترین نماینده آن را، با دو الگوی تجدد اروپایی و نیز سنت قدیم اسلامی، بوضوح نشان می‏دهد. ضمن پرهیز از مشکلات مکنون در آزادی و تجدد غربی، به طور ضمنی و بنیادی اقتدار


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره شیعه و تجدد خواهی

دانلودمقاله امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزه‏هاى دین، ویژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فکر سیاسى است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامى، چنین تجدید بنایى را در سیماى نظام «جمهورى اسلامى‏» چونان نتیجه پیکار الهى - سیاسى امام خمینى (ره) ملاحظه مى‏کند.
روشن است که سرچشمه‏هاى سنت‏ستیزى و نوگرایى اسلامى و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونه‏اى است که هرگز نمى‏توان بر پایه سنت‏هاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوى، و بخش عظیمى از میراث فقه شیعه از سوى دیگر، توجیهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامى تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشه‏اى در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنت‏به طرحى از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونه‏اى خاص از تجدد اسلامى - سیاسى را نوید داده است.
اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت‏» میان اندیشه امام(ره) و سنت‏سیاسى مسلمین کار چندان دشوارى نیست، لیکن توضیح علمى این دگردیسى آغاز شده در «گفتمان سیاسى شیعه‏» نیز آسان نمى‏نماید. بنابراین، آن چه در این مختصر مى‏آید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشى از خصایص منطقى گفتمان جدید است.
به هر حال، اگر این فرض درست‏باشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنت‏سیاسى گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانى‏»، تمایزات اساسى آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینى فراهم نمود.
مختصات تجدد اسلامى
وقتى سخن از نوگرایى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنکه روند یا پروژه تجدد الزاما یک خطى و منحصر به الگوى تجدد سکولار و غربى نیست. و با توجه به خصائص قیاس ناپذیرى و تکثر و ترجمه ناپذیرى (untranslatability) قهرى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعمیم خصایص پدیده‏هاى نوگرایانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر دیگر تمدن‏ها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانیا فرهنگ اسلامى نشان داده است که ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دین، توان نظرى گسترده‏اى براى تولید یا حداقل انطباق با بسیارى از عناصر و الزامات زندگى و سیاست مدرن را دارد. تحولات سده اخیر در فرهنگ سیاسى اسلامى از یک سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرایانه حضرت امام به عنوان یکى از مهمترین نمایندگان اجتهاد اسلامى از سوى دیگر، عدم تعارض دین و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. درست‏به همین دلیل است که به نظر مى‏رسد که سخن از «تجدد اسلامى‏» خالى از مبانى و خاستگاه‏هاى نظرى نمى‏باشد. در سطور ذیل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تکیه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مى‏دهیم.
1- آزادى اسلامى
نخستین ویژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى‏» و مشخصه اقتدار گریز آن است. آزادى چیزى است که در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مى‏توان گفت که وجه غالب مفهوم آزادى، جهت‏گیرى آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمى در دگرگونى سنت‏ها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب، هرچند آزادى مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهاى گسترده‏اى نیز در همان سنت‏ها ایجاد مى‏کند. لیکن آنچه در تجدد اسلامى ملحوظ است، بنیاد آزادى و بازاندیشى در سنت‏هاى گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامى است. امام خمینى(ره) یکى از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه براى آزادى معرفى مى‏کند و مى‏گوید; «زندگانى که در آن آزادى نباشد، زندگانى نیست. زندگانى که در آن استقلال نباشد... اینکه زندگانى نیست‏». (1)
در عین حال اضافه مى‏کند که;
«اگر تمام آزادى‏ها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمى‏خواهیم ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام‏». (2)
نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادى در تجدد اسلامى را نشان مى‏دهد. حضرت امام(ره) به عنوان یک مجتهد شیعى در حالى که در جست و جوى آزادى است اما هرگز بین دین و آزادى تمایزى نمى‏افکند بلکه معتقد است که آزادى با تمام ویژگى‏هاى خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافت‏ها و ظرفیت‏هاى آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمع‏بندى از مفهوم آزادى اسلامى مى‏فرماید:
«اسلام هم آزادى دارد اما آزادى [به معناى] بى‏بند و بارى نه، آزادى غربى ما نمى‏خواهیم، بى‏بندو بارى است این... آزادى‏اى که ما مى‏خواهیم، آزادى در پناه قرآن ما مى‏خواهیم، استقلال مى‏خواهیم، آن استقلالى که... اسلام بیمه‏اش کند.» (3)
امام خمینى(ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادى اشارات بسیار ظریفى دارد. وى در مصاحبه‏اى با اوریانا فالاچى، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحى نظام سیاسى بعد از انقلاب اسلامى روى کلمه «دموکراتیک‏» خط کشیده و نوشته‏اند «جمهورى اسلامى‏» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح مى‏دهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتواى اسلام خالى از دموکراسى است در حالى که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادى و دموکراسى) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4)
بنیانگذار جمهورى اسلامى با تکیه بر تحلیل فوق از آزادى و تجدد اسلامى، در پیامى به مناسبت‏سومین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى، تاکید مى‏کنند که;
«بارها گفته‏ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته‏اى حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود جمهورى اسلامى و ارزش‏هاى والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‏اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است... ولى هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.» (5)
عبارت فوق هرچند طولانى است، اما تمایز و فاصله قطعى «گفتمان تجدد اسلامى‏»، و امام خمینى به عنوان بزرگترین نماینده آن را، با دو الگوى تجدد اروپایى و نیز سنت قدیم اسلامى، بوضوح نشان مى‏دهد. ضمن پرهیز از مشکلات مکنون در آزادى و تجدد غربى، به طور ضمنى و بنیادى اقتدار گرایى مکنون در سنت اسلامى را نیز به چالش مى‏خواند. در اندیشه امام، همه مردم هم برابرند و هم قدرت تشخیص و انتخاب و اظهار نظر و اظهار وجود دارند، مجلس خانه مردم و امید مستضعفین است که بر همه ارکان دولت و سیاست نظارت دارد.
اما فارابى به عنوان بزرگترین نماینده فلسفه سنتى اسلام که تاثیر قاطعى بر مجموعه فرهنگ سیاسى مسلمانان دارد، انسان‏ها را کاملا نابرابر و بیشتر آنان را مردمانى نیازمند ریاست و قیمومت مى‏داند. به نظر فارابى، فطرت همه انسان‏ها، براى قبول معقولات و تشخیص مصالح خود آمادگى ندارد. اشخاص انسان، بالطبع، باقواى متفاضل و استعدادهاى متفاوت خلق شده‏اند. بنابراین، در حالى که دیگر انسان‏ها در زندگى درست نیازمند رئیس اول و حاکم على الاطلاق هستند، «رئیس اول، هیچ حاجتى در هیچ چیزى به انسان‏هاى دیگرى ندارد که او را ارشاد نمایند.» (6)
ابن سینا نیز به تبع فارابى، و بر خلاف تجدد اسلامى که در اندیشه امام(ره) اشاره شد، نگاه اقتدارگرا و نابرابرانه به نظم سیاسى دارد. بوعلى تاکید مى‏کند که:
«[خداوند] با فضل و رحمت‏خویش بر مردمان منت نهاد و آنان را در عقل‏ها و اندیشه‏هایشان نابرابر آفرید، همچنان که در دارایى و منازل و رتبه‏هاى [اجتماعى] متفاوت نمود. زیرا در برابرى احوال و نزدیکى توانایى‏هایشان فسادى نهفته است که آنان را به نابودى سوق مى‏دهد.» (7)
روشن است که اندیشه‏هاى فارابى و ابن سینا، و به طور کلى، سنت‏سیاسى مبتنى بر آن آندیشه‏ها، که سال‏هاى سال بر زندگى سیاسى مسلمانان سلطه داشت، نه تنها تمایز آشکار با اندیشه‏هاى پیش گفته از حضرت امام(ره) دارد بلکه آشکارا در تقابل با آن قرار گرفته است. بگونه‏اى که معادله مردم / قدرت سیاسى را معکوس مى‏کند. اکنون به مورد دیگرى از ویژگیهاى تجدد اسلامى اشاره مى‏کنیم.
2 - تقدم مردم و جامعه بر دولت
دومین ویژگى تجدد اسلامى، که با امام خمینى طرح و تاسیس شد، تقدم مردم و جامعه بر دولت اسلامى است. در حالیکه در سنت‏سیاسى و گذشته تاریخ اسلام، این دولت و حاکم بود که بر جامعه تقدم رتبى و وجودى داشت. پرسش‏ها و برداشتهایى که به اقتفاى فارابى و ابن سینا در مجموعه فلسفه، کلام و فقه اسلامى، درباره سرشت قدرت سیاسى طرح شده و به سنت متبع مسلمانان بدل شده بود، همگى با تکیه بر تقدم دولت و حاکم بر مردم و جامعه، صبغه اقتدارى داشت. به عنوان مثال، رئیس مدینه در اندیشه معلم ثانى، همواره مقدم بر مدینه بوده و وجود و دوام شهر و نظام سیاسى قائم به او بود. در این اندیشه هرگاه اتفاق بیفتد که رئیس مدینه فاقد صلاحیت‏ها و شایستگى لازم باشد، مردمان شهر و جامعه قادر نخواهند شد فضیلت و موجودیت‏شهر را مطابق تشخیص جمعى خود حفظ نمایند و «قهرا طولى نخواهد کشید که آن مدینه و جامعه تباه و فنا گردد». زیرا که مردمان جامعه در ذات و فطرت خود ناتوان از آن هستند که به جاى رئیس مدینه و درست همانند او به تدبیر امور بپردازند. (8)
مطابق این سنت‏سیاسى، ریاست جامعه بطور طبیعى از صلاحیت‏بسیارى از اعضاى جامعه خارج است. زیرا ریاست فقط به دو چیز تحقق مى‏یابد; یکى‏آنکه به طور فطرى و طبیعى مهیا و آماده ریاست‏باشد، و دوم بواسطه هیات و ملکه خاص ارادى که قهرا براى کسى حاصل مى‏شود که بالطبع چنین فطرت ریاست را دارد. (9) بدین سان رئیس جامعه در سنت فکرى و گذشته مسلمانان نه تنها مقدم بر مدینه است‏بلکه ویژگیهاى منحصر به فردى دارد که او را ظل‏الله فى الارض مى‏کند.
برخلاف تصور سنتى فوق درباره نسبت‏حاکم و مردم در جامعه اسلامى، ملاحظه آثار به جاى مانده از امام(ره) درست معادله‏اى عکس معادله سنتى فوق را نشانه رفته است. در اندیشه حکومتى امام، مردم آشکارا مقدم بر دولت است; «مردم داراى چنان رشد دینى سیاسى مطلوب مى‏باشند» (10) که «مسلم قدرت تشخیص و انتخاب اصلح را دارند». (11) و «در چنین اوضاعى هیچ فرد و گروهى و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعى نمى‏تواند در حوزه انتخابات دیگران دخالت نماید». (12)
حضرت امام(ره) نمایندگانى را که این چنین توسط مردم برگزیده شده‏اند، خلاصه و عصاره ملت معرفى مى‏کند. (13) و درباره نسبت و رابطه مردم با ولى‏فقیه به عنوان رکن و اساس جمهورى اسلامى مى‏نویسد:
«اگر مردم به خبرگان راى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند، وقتى آن‏ها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم مى‏شود و حکمش نافذ است.» (14)
3- توان گسست از حافظه جمعى سنت
تجدد اسلامى که با امام خمینى(ره) طرح شده است، در صورتى مى‏توانست و مى‏تواند توفیق تداوم یابد که «بتواند» با فاصله گرفتن از حافظه جمعى (collective Memory) حاکم بر حوزه‏هاى فکر دینى از ناحیه سنت، به شالوده‏شکنى آن حافظه سنتى بپردازد. و قادر باشد که به جاى حافظه جمعى حاکم بر نهادهاى مذهبى، اندیشه خود، یا هویت فکر سیاسى جدیدالظهور را چونان معیار مشروعیت دینى جایگزین نماید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى