لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
آل بویه
در سالهای ضعف و انحطاط بغداد که امراء ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با احیاء مرده ریگ باستانی در خاطر بسیاری از داعیه داران عصر، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، تحقق این رویاء آن هم در یک مدت کوتاه، تا حدی فقط برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به تقلید از دعوت زیدیان، و برخورد با انقلابات خراسان خیلی زود مثل یک رویای صبحگاهی پایان یافت، مع هذا بنیانگذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زادهاش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن امارت خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای احیاء فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت از دست رفته قرنهای دور نشان دادند. هر چند دولت آنها به رغم انتسابی که بر وفق رسم عصر به یک پادشاه باستانی مثل بهرام گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت اخلاف سعد بن ابی وقاص و مروان و معتصم، نقش فعالی را که پیش از آن در سرنوشت مردم ایران داشت به نقش انفعالی مبدل ساخت و بدینگونه عناصر تازهیی از طوایف و اقوام مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران طی سالها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آلبویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.
سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت امرای آل زیار در آمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت میکرد. همچنین، " علی "، " احمد " و " حسن " مورد حمایت مردآویچ نیز قرار گرفتند. فتح اصفهان برای مرد آویچ، ظاهرا" توسط علی که برادر بزرگتر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به فتح اهواز توفیق یافت (326 ه.ق.). وی، غلامان ترک را که به سرداری "بجکم " در آنجا پناه گرفته بودند متواری ساخت.
علی بن بویه پس از فتح خوزستان، عازم فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن ولایت نایل آمد ( 334ه.ق). سپس ،به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت. خلافت بغداد که پیشرفتهای برادران بویه را برای العین میدید، به صلاحدید بعضی وزرای خود، از جمله " ابن مقله " با آنان از در مماشات در آمد و لقب خاص برای آنان فرستاد که علی را " عماد الدوله " و حسن را " رکن الدوله " و احمد را " معزالدوله " نامید.
همان معزالدوله بود که در بغداد دستور داد سب آل علی (ع) موقوف شود و مراسم عزاداری ماه محرم را برپاداشت. به خصوص، در ایام عاشورای سال 352 ه.ق. که جمع کثیری در بغداد گرد آمدند و بازارها بسته شد ،مردم آن روز آب ننوشیدند و در بازارها خیمه پر پا کردند و بر آن خیمهها پلاس آویختند و زنان بر سر وروی خود میکوفتند .
از این زمان رسم زیارت قبور ائمه – علیهم اسلام – رایج گردید و بغداد به دو قسمت مهم شیعه نشین (کرخ) و سنی نشین تقسیم شد (363 ه.ق.). همچنین، مقام نقابت علویان هم در زمان آل بویه تأسیس شد.
امرای حمدانی که به حمایت خلیفه به بغداد تاختند، از معزالدوله شکست خوردند. معزالدوله در سال 336 ه.ق. بصره را تصرف کرد. همچنین در سال 337 ه.ق. به موصل تاخت و ناصر الدوله حمدانی را فراری ساخت .اقامت معزالدوله در سال 356 ه.ق. در بغداد ادامه داشت.
عمادالدوله ،برادر بزرگتر، (متوفی به سال 338 ه.ق.) از آنجا که وی پسری نداشت، از رکن الدوله برادرش که در عراق و ری بود در خواست کرد تا " پناه خسر " پسرش را به شیراز بفرستد که جانشین او شود. این پناه خسرو، لقب " عضد الدوله " یافت و در شیراز به حکمرانی فارس و بنادر و سواحل خلیج فارس پرداخت. رکن الدوله، مردی با تدبیر بود، او در 359 ه.ق. به کردستان لشکر کشید و حسنویه، پسر " حسین کرد " ،را که حاکم آن ولایت بود، وادار به مصالحه کرد. وزیر او، ابوالفتح که فرزند این عمید بود، قرارداد مصالحه را امضاء کرد.
رکن الدوله با امرای سامانی، به خصوص ابوالحسن سیمجور که از جانب سامانیان حکومت خراسان را داشت، اغلب در کشمکش بود. تنها وقتی صلح میان این دو خانواده رخ داد که امیر نوح سامانی از دختر عضدالدوله خواستگاری کرد و این ازدواج هم صورت گرفت (361 ه.ق.) تا وقتی معزالدوله زنده بود، میان برادران و خانواده بویه اختلافی نبود. پس از مرگ معزالدله (356 ه.ق.) که عزالدوله بختیار، پسر
آل بویه 22 ص