رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت آموزش بزرگسالان

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت آموزش بزرگسالان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت آموزش بزرگسالان


پاورپوینت آموزش بزرگسالان

پاورپوینت  کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد اسلاید:129

طرح درس

Úطرح موضوع،تعریف و تحدید مفاهیم
Úتاریخچه آموزش بزرگسالان در جهان و ایران
Úویژگی های آموزش بزرگسالان
Úروان شناسی بزرگسالان
Úروان شناسی یادگیری و آموزش بزرگسالان
Úروش های آموزش بزرگسالان
Úبرنامه ریزی آموزش بزرگسالان
Úفلسفه آموزش بزرگسالان
Úاهداف درس
Úآشنایى با مفاهیم کلیدى آموزش بزرگسالان ،تفاوت ها، تشابه ها و کاربردهاى هر یک
Úآشنایى با سرگذشت  و ویژگى هاى آموزش بزرگسالان
Úشناخت ویژگی هاى روان شناختی و روان شناسی یادگیرى بزرگسالان
Úمطالعه روش هاى آموزش بزرگسالان، روش هاى       برنامه ریزى و برخى دیدگاههاى فلسفى مربوط به بزرگسالان

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت آموزش بزرگسالان

آموزش بزرگسالان 23 ص

اختصاصی از رزفایل آموزش بزرگسالان 23 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

آموزش بزرگسالان

تاریخچه

دبیرستانهای مردمی و انجمن‌های آموزش بزرگسالان در زمره  قدیمی‌ترین مراکز سازمان یافته ارائه کننده دوره‌های آموزش  بزرگسالان درکشور سوئد محسوب می‌گردند. با اعمال تغییرات ساختاری درحوزه آموزش سوئد طی قرن 19، روند توسعه آمورش بزگسالان تسهیل یافت. افتتاح نخستین مراکز آموزش متوسطه مردمی ویژه آموزش بزرگسالان در سال 1868 خود مبین این مطلب است. گفتنی است که سایر مراکز آموزش متوسطه مردمی کشور سوئد در آغاز قرن20 پدیدار شدند. انجمن‌های آموزش بزرگسالان در کشور سوئد به واسطه توسعه جنش‌های مردمی تشکیل گردید.ازجمله توسعه جنش‌های مردمی نظیر جنبش‌های مذهبی و جنبش‌های سیاسی می‌توان به نیاز اعضای جنبش به برخورداری از اطلاعات و بالابردن سطح آگاهی افراد از نیروی بالقوه خود اشاره نمود. گفتنی است که جامعه علمی این نیازها را تامین نموده، جنبش‌های مردمی نظارت بر حوزه آموزش را به دست گرفته و نخستین گروه‌های آموزش بزرگسالان کشور طی سال 1902 شکل گرفت. علی‌رغم ارائه دوره‌های معمول آموزش بزرگسالان در مدارس ایالتی، طرح توسعه مدارس ویژه آموزش بزرگسالان کشور سوئد طی دهه‌های 60 -1950به اجرا در آمد. مدارس شبانه ابالتی ویژه بزرگسالان نیز در آوریل سال 1938 تاُسیس گردید. طی دهه 1950نیز افراد بزرگسال کشور سوئد از امکان حضور در دوره‌های آموزش تکمیلی برخوردار گردیدند.

لازم به ذکر است که مدارس شبانه ابالتی ویژه بزرگسالان ، ابتدا توسط انجمن‌های آموزش بزرگسالان اداره می‌گردید، تا اینکه درسال 1963 مدارس مذکور از امتیازات ایالتی برخوردار گردید.

در این اثنا و با گذر از دوره گذار، توسعه کلیه مدارس شبانه ابالتی ویژه بزرگسالان تحت نظارت شهرداری‌های کشور در آمد.علاوه بر این دوره‌های آموزش فنی و حرفه‌ای بزرگسالان به صورت دوره‌های آموزشی پاره وقت و توسط مدارس فنی و حرفه‌ای ارائه گردید.  در سال 1967 اقداماتی در خصوص اعمال اصلاحات تدریجی در حوزه آموزش بزرگسالان سوئدی به عمل آمد که از آن جمله می‌توان به پذیرش دانش‌جویان در دوره‌ها ی آموزش ایالتی، ملی و شهری (منطقه‌ای) اشاره نمود. در نتیجه اعمال چنین اصلاحاتی، مدارس شبانه متوسطه و تکمیلی ایالتی  ازفعالیت بازمانده و از سال 1968 تحت نظارت شهرداری‌های کشور فعالیت می‌نمایند. در سال 1997 گذراندن دوره های آموزش پایه برای افراد بزرگسال کشور الزامی گردیده و  با آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریهای کشور ادغام گردید. لازم به ذکر است که دوره‌های آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریهای کشور بخشی از سیستم آموزش ایالتی کشور سوئد محسوب می‌گردد. ازسال 1986 مسئولیت برگزاری و نظارت بر دوره‌های آموزش زبان سوئدی ویژه مهاجرین به شهرداریها ی مناطق مختلف کشور تفویض گردیده است.

چارچوب‌های قانونی

طبق قانون مصوب 1975ویژه آموزش بزرگسالان کلیه شهروندان شاغل سوئدی از حق مرخصی بدون حقوق، جهت حضور در دوره‌های آموزشی برخوردارمی‌باشند. لازم به ذکر است که محدودیت قانون مذکور مشروط بر این است که افراد شاغل بزرگسال سوئدی به همکاری با یک کارفرما  طی12-6 ماه گذشته مبادرت نموده باشند.کلیه افراد شاغل سوئدی هم چنین بدون احتساب موقیت شغلی از حق حضور دردوره‌های آموزشی که توسط اتحادیه‌های تجاری ترتیب داده شده است، بر خوردارمی‌باشند.

علاوه بر این نه کارفرما و نه اتحادیه‌های تجاری از حق اولویت بندی برخوردار نبوده و به عبارت دیگر هیچ گونه محدودیتی بر حضور شاغلین در دوره‌های آموزشی بزرگسالان وجود ندارد. دوره‌های آموزش بزرگسالان در سطح ایالتی و منطقه‌ای کشور سوئد رایگان است. علاوه بر این کمک هزینه‌های بلاعوض تحصیلی و وام‌های آموزشی نیز به داوطلبین اعطا می‌گردد. گفتنی است که از اول جولای 2001 کلیه دانشجویان دوره‌های آموزش بزرگسالان درکلیه مقاطع آموزشی تحت پوشش چنین کمک هزینه‌ها و وام‌های آموزشی قرارگرفته اند. سیستم کمک هزینه تحصیلی دوره آموزش بزرگسالان به صورت کمک هزینه‌های بلاعوض 5/34درصد و 82درصدی به دانشحویان ارائه می‌گردد. کمک هزینه‌های بلاعوض تحصیلی (UBS) نوع دیگری از کمک هزینه‌های تحصیلی است که به اشخاص غیر شاغل بین رده‌های سنی 55-25 سال اعطا  می‌گردد.

موسسات آموزش بزرگسالان

نظام آموزش بزرگسالان کشور سوئد از دوره‌های آموزش بزرگسالان تحت نظارت شهرداریها (komvux)، آموزش تکمیلی متوسطه، آموزش استثنایی ویژه بزرگسالان (sarvux) و آموزش زبان سوئدی به مهاجرین و افراد غیر بومی (sfi) متشکل می‌گردد.لازم به ذکر است که مسئولیت برگزاری، نظارت و تامین بودجه کلیه دوره‌های آموزش ویژه افراد بزرگسال بر عهده شهرداریهای مناطق مختلف کشور می‌باشد. دوره‌های آموزش تکمیلی شغلی بزرگسالان نیز در اشکال مختلف آموزش شغلی پیشرفته (ky) و آموزش بازار کار به افراد بزرگسال سوئدی ارائه می‌گردد. دوره‌های آموزش پیشرفته شغلی بزرگسالان درکشور سوئد توسط دانشگاه‌هاو دانشکده‌های ایالتی، شهرداریها، شوراهای استانی و سازمان‌دهندگان آموزش فردی برگزار می‌گردد. در سال 1997 طرح آموزش اولیه بزرگسالان با عنوان (kunskaplyfter) در جهت اجرای


دانلود با لینک مستقیم


آموزش بزرگسالان 23 ص

دانلود آموزش بزرگسالان 27 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود آموزش بزرگسالان 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دسته بندی : علوم انسانی _ تاریخ و ادبیات

فرمت فایل :  Doc ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ ) Word


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 27 صفحه

واحد گرگان عنوان: آموزش بزرگسالان استاد: سرکار خانم دکتر خواجه وند دانشجو: نفسیه شیخ نژاد رشته آموزش ابتدایی ـ گروه ب ساعت 9:30 پاییز 88 فهرست مطالب مقدمه 1 وضعیت آموزش در آغاز قرن بیستم 2 افزایش تقاضا برای آموزش 2 گستره برداشت ها 4 تعریف آموزش بزرگسالان 4 تعریف مورد نظر ما 4 آموزش غیر رسمی 4 تعریف آموزش غیر رسمی 5 ویژگیهای آموزش غیر رسمی 5 آموزش مداوم 6 تعریف آموزش مداوم 6 آموزش مادام العمر (Life long Education) 6 سوادآموزی یا آموزش سواد 7 برخی هدف‌های ویژه آموزش بزرگسالان 8 آموزش بزرگسالان 9 مفاهیم بزرگسالی 10 ویژگی‌های روان شناختی بزرگسالان 12 ظرفیت یادگیری بزرگسالان 12 نقش انگیزه در یادگیری بزرگسالان 13 انگیزه و تصور فرد از خود 13 عوامل مؤثر در تصور فرد از خود 13 تاثیر دوگانه اضطراب و هیجان در یادگیری 14 عوامل فرهنگی و یادگیری بزرگسال 14 توصیه‌های مهم 14 روش‌های آموزش بزرگسالان 14 روش ها از دیدگاه اول 15 مفاهیم بی سوادی 15 روشهای آموزش بزرگسالان 16 عوامل مؤثر در انتخاب روش ها 17 انتخاب و به کارگیری روش 17 روشهای مؤثر از جهت عملی 17 نحوه یافتن روش مناسب یاددهی - یادگیری 19 برنامه ریزی آموزش بزرگسالان 19 برنامه ریزی آموزش بزرگسالان 20 تفاوت برنامه ریزی آموزش بزرگسالان 20 راهبردهای برنامه در آموزش بزرگسالان 21 فلسفة آموزش بزرگسالان 21 نتیجه گیری: 23 منابع و مواخذ: 24 مقدمه مطالعه آموزش بزرگسالان مرتباً اهمیت بیشتری می‌یابد، زیرا آموزش حرفه‌ای مربیان بزرگسالان در بریتانیای کبیر و دیگر کشورها جهان روندی رو به افزایش دارد؛ اما تعداد معدودی از کنتاب‌های موجود دانشجویان را با زمینه‌ای گسترده‌تر از این موضوع آشنا می‌سازد.
تامین آموزش و پرورش برای بزرگسالان بدان سبب ضرورت دارد که انسان‌ها و جامعه کنونی ما وضعیت خاصی دارد.
در جامعه ملاحظات متعددی وجود دارد که باید به آن توجه کرد.
از آن جمله می‌توان به تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی، منسوخ شدن دانش فنی بدان دلیل است که اگر افراد با این دانش کار کنند، نمی‌توانند پیشرفت نمایند.
افزایش اوقات فراغت و افزایش عده کسانی که به سن کهنسالی می‌رسند و لزوم تلاش برای رسیدن به جامعه‌ای مردمی اشاره کرد.
افزون بر اینکه انان نیاز اساسی به یادگیری دارد، مادام العمر در حال یادگیری است و تامین آموزش و پرورش در تمام طول حیات او وسیله‌ای برای ارضای این نیاز اساسی است.
آموزش بزرگسالان را نباید یک آموش تجملی برای معدودی انسان استثنائی دانست.
همچنین نمی‌توان آن را موضوعی تلقی کرد که فقط زمان کوتاهی از اوایل جوانی انسان را شامل می‌شود، بلکه باید آن را یک ضرورت همیشگی ملی و یک بخش ناگسستنی از تمدن انسان دانست و به همین امری همگانی و مادام العمر است (اسمیت، 1999).
کاملاً عادی است که بگوییم آموزش و پرورش نباید در هنگام فراغت از تحصیل انسان متوقف شود.
عادی بودن این نکته در آن است که هدف سازمان مدرسه، اطمینان از ادامه یادگیری با سازماندهی توانایی‌هایی است که انسان را تضمین می‌کند.
تمایل به یادگیری از خود زندگی و تبدیل شرایط زندگی به گونه‌ای که همه مردم در فرآیند زیستن یاد هم بگیرند، ظریف‌ترین دستاورد تعلیم و تربیت است (دیوئی، 1916).
وضعیت آموزش در آغاز قرن بیستم 70% جمعیت بالای 15سال جهان و 90% جمعیت همین گروه سنی درکشورهای جهان سوم به آموزش و پرورش دسترسی نداشتند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود آموزش بزرگسالان 27 ص

تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بزرگسالان عقب مانده در جامعه، قانون و عقب مانده ذهنی

تا سالهای اخیر، با این که جامعه حرفه ای چنان رفتار می گرد که گویی رشد کودکام عقب مانده به سوی ناکجاآباد است، اما مطالعات پراکنده ای در باب ساکنین قبلی موسسات و بزرگسالانی که سالها پیش مدارس، آنها را عقب مانده خوانده بود، انجام گرفت. اغلب این مطالعات بالنسبه امیدوار کننده بوده اند، اما تدارک خدمات اجتماعی چنان جزئی بود که به گفتن نمی آید. وضع چنان بود که گویی تنها شهروندان عقب مانده ای که ارزش توجه ویژه دارند، کودکان می باشد، و گویی تنها تلاشهایی ارزشمند تلقی می شوند که در سالهای اولیه زندگی و دوران کودکی انجام شود. خوشبختانه، این نگرش چون دیگر نگرشها در حوزه عقب ماندگی ذهنی دستخوش یک تجدیدنظر سالم شده است.

عقب افتادگی و کندی در تدارک خدمات برای بزرگسالان عقب مانده ذهنی دلایل متعددی داشت، که از این آنها می توان از«پرزایی» دهه 1950 نام برد که بر منابع خدماتی مالیات سنگین بست و بر راههای حل موسسه ای به منظور پاسخ دهی به نیازهای سرپرستی یا راهنمایی تاکید کرد. گروه والدینی که در دهه های 1950 و 1960 مسوول چنان فعالیتی بودند، در آن هنگام اساسا از اعضایی متشکل می شدند که دارای کودکان عقب مانده شدید و معتدلی بودند که در سنین مدرسه یا کمتر قرار داشتند، و طبیعه علاقه شان بر تدارک خدمات برای آنها متمرکز می شد. در حال حاضر، این والدین فرزندان بزرگسالی دارند و بر همین اساس، توجهشان به بزرگسالان عقب مانده نیز معطوف شده است. به علاوه، احتیاط اولیه جهت تدارم برنامه هایی برای بزرگسالان، تا حدی متاثر از بدبینی نسبت به آگاهی از آینده تعداد زیادی از بزرگسالان عقب مانده بود و نیز ناشی از یاسی می شد که در باب امکان خود- بسندگی آنها در یک جامعه رقابتی و تکنولوژیک وجود داشت، جامعه ای که در آن شهرنشینی زندگی را برای همه پیچیده کرده و تقریبا موجب نابودی خانواده های گسترده ای شده بود که اغلب می توانست یک عضو وابسته را بپذیرد، جمعیت روستایی و شهرکهای کوچک را باید با مهربانی تحمل کرد و به مواظبت از بزرگسالان عقب مانده خانوادگی- که اغلب تکالیف ساده و مفیدی انجام می دهند، کمک کرد. چنین افرادی در شهرهای بزرگ ضایع می شوند، هیچکس را نمی شناسند، دوستی نمی یابند. آنها تنها بوده و طعمه سوء استفاده ها می شوند.

سازگاری افراد عقب مانده معتدل و شدید در جامعه

شماری از مطالعات بلندمدت در مورد بزرگسالی که در دوران کودکی هوش بهری کمتر از 50 داشته اند، نشان می دهند که این افراد تحت شرایط معین، می توانند بخوبی در جامعه ادغام شوند. در مطالعه ای که در باب 1144 عقب مانده تربیت ناپذیر در شهر بیرمنگام انگلستان(بیرمنگام، 1965) انجام شد، معلوم گردید که بیش از 14 درصد زنان و 26 درصد مردان به کارهای سودمند اشتغال دارند، در حالی که تنها 4 درصد آنها در موسسات زندگی می کردند. باید اضافه کرد که در آن زمان در شهری چون بیرمنگام کار فراوان بود و یک برنامه موثر پس از مراقبت نیز وجود داشت.

دلپ و لورنز(1953)، به مطالعه طولی 75 بزرگسال عقب مانده پرداختند که در کلاسهای یک مرکز شغلی ویژه در خیابان پل- مینوسوتا آموزش دیده بودند. تا زمان مطالعه، میانگین هوش بهر آنها 36 بود. از کل گروه، 25 نفر در موسسات زندگی می کردند و 9 نفر مردند. از 41 نفر بقیه، که جملگی در جامعه زندگی می کردند، 27 نفر بخوبی همساز شده بودند و 10 نفر تحمل می شدند. اغلب آنها به انتخاب لباس و پوشیدن آن قادر بودند، و در ضمن می توانستند در خرید وسایل مربوط به خود، کمک کنند. 5 مرد به شغلهای معمولی تمام وقت یا نیمه وقت اشتغال داشتند و 5 نفر نیز به کارهای متفرقه می پرداختند. 25 نفر به انجام تکالیف با ارزشی در حوالی خانه شان مشغول بودند و تنها 2 نفر به کمی سرپرستی نیاز داشتند.

سینگر(1957)، در یک مطالعه گسترده و جامع، به بررسی سازگاری 520 بزرگسال عقب مانده شدید پرداخت که از بین 2640 دانش آموزی که در بین سالهای 1929 تا 1957 در کلاسهایی جهت عقب مانده های آموزش پذیر در شهر نیویورک ثبت نام کرده بودند، بطور تصادفی انتخاب شده بود. پذیرش به این کلاسها محدود به افرادی می شد که می توانستند به نیازهای جسمی خود پاسخ دهند، و لذا، گروه انتخابی تیپیک کل بزرگسالان عقب مانده شدید نبود. به سبب اینکه اجرای بررسی با دقت بسیار همراه بود.

سازگاری افراد عقب مانده خفیف در جامعه

در این باره مطالعات زیادی انجام شده که نشان می دهند بخش عمده ای از کودکان عقب مانده خفیف، هنگامی که به سنین بزرگسالی می رسند، می توانند در جامعه ادغام شوند. تحت شرایط مناسب، بسیاری تبدیل به شهروندانی مولد و مسوول می شوند. اکثریت عقل مانده خفیف در زمینه های نامساعد اجتماعی رشد کرده اند و بسیاری از محققین دریافته اند که آنها از افرادی که موضع اجتماعی مشابهی دارند، قابل تشخیص نیستند. این یافته ها بر این دیدگاه تاکید می کند که برای بسیاری از اشهاص عقب مانده، مشکلترین دوره زندگی همانا دوره مدرسه، یعنی جایی که مهارتهای هوشی کلامی و انتزاعی به بهترین وجهی هماهنگ می گردد، می باشد. برای شماری از آنها، سازگاری فوری بعد از مدرسه مساله آفرین است(همچنان که برای بسیاری از افراد جوان زیان دیده گروه اقلیت چنین است)، اما به ادامه نضج و رسیدگی، تجربه و تحصیل مهارتهای شغلی و مانند آن، این ماجرا سبکتر می شود.

سازگاری کلی

برآوردهای مربوط به رواج و سابقه عقب ماندگی خفیف در جمعیت سنین قبل از دبستان بسیار کمتر از برآوردهای مربوط به دوره مدرسه است. با توجه به تعریف، فرد بزرگسال با هوش بهر پایین در صورتی که سازگاری اجتماعیش رضایتبخش باشد، عقب مانده محسوب نمی شود. کاتز(1968) این گروه را تا حدی به شکل زیر محدود می کند:«تنها بزرگسالانی که کارگزاری هوش عمومی شان زیر هنجار است و رفتار سازشی شان چنان آسیب دیده است که توجه خانواده یا دستگاههای اجتماعی را جلب می کند، ضرورت تدارک خدمات ویژه برای آنها را در دستور کار قرار می دهد.»(ص5، ایتالیک مولف). این رویکرد سود عملی قابل ملاحظه دارد و با عرف فعلی همسو می باشد.

در سال 1964، تنها 16 درصد به حمایت بهزیستی نیاز داشتند و 80 درصد مردان و 77 درصد زنان به کار مشغول بودند. نسبت شاغلین هر ساله افزایش یافت، هر چند درصد بیشتری از گروههای متوسط و بالا به خود کفایی کامل رسیدند(به ترتیب 93 و 96 درصد). در گروه پایین، به سبب ناتوانی در به سمت آوردن، حفظ یا تعویض دوست، وضع ازدواج در پایین ترین نرخ خود قرار داشت(کوب، 1972، ص33). در این گروه، نرخ مرگ و میر حدود دو برابر نرخ آن در گروه سنی خودشان در جمعیت کل بود. تعداد زیادی از مرگها تصادفی بود.

افزایش معنی دار در هوش بهر یک نمونه فرعی که آزمون شده بود، گزارش گردیده است. امکان دارد بخشی از این افزایشها ناشی از این واقعیت باشد که در مراتب سنی پایین تر هوش بهر و کسلر، نسبت به نمرات آزمون اصلی استنفورد- بینه، بالاتر است. بالر، چارلز و میلر، 50 نفر از آزمودنیهای گروه پایین را به پنج طبقه تقسیم بندی کردند.

1- عقب مانده های دائم، که یا در موسسات زندگی می کنند یا به خانواده هایشان وابسته اند(هفت آزمودنی).

2- عقب مانده های دارای نمرات پایین در آزمون هوش(اغلب 69-60) که بتهایی در یک شغل به کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه

تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

بزرگسالان عقب مانده در جامعه، قانون و عقب مانده ذهنی

تا سالهای اخیر، با این که جامعه حرفه ای چنان رفتار می گرد که گویی رشد کودکام عقب مانده به سوی ناکجاآباد است، اما مطالعات پراکنده ای در باب ساکنین قبلی موسسات و بزرگسالانی که سالها پیش مدارس، آنها را عقب مانده خوانده بود، انجام گرفت. اغلب این مطالعات بالنسبه امیدوار کننده بوده اند، اما تدارک خدمات اجتماعی چنان جزئی بود که به گفتن نمی آید. وضع چنان بود که گویی تنها شهروندان عقب مانده ای که ارزش توجه ویژه دارند، کودکان می باشد، و گویی تنها تلاشهایی ارزشمند تلقی می شوند که در سالهای اولیه زندگی و دوران کودکی انجام شود. خوشبختانه، این نگرش چون دیگر نگرشها در حوزه عقب ماندگی ذهنی دستخوش یک تجدیدنظر سالم شده است.

عقب افتادگی و کندی در تدارک خدمات برای بزرگسالان عقب مانده ذهنی دلایل متعددی داشت، که از این آنها می توان از«پرزایی» دهه 1950 نام برد که بر منابع خدماتی مالیات سنگین بست و بر راههای حل موسسه ای به منظور پاسخ دهی به نیازهای سرپرستی یا راهنمایی تاکید کرد. گروه والدینی که در دهه های 1950 و 1960 مسوول چنان فعالیتی بودند، در آن هنگام اساسا از اعضایی متشکل می شدند که دارای کودکان عقب مانده شدید و معتدلی بودند که در سنین مدرسه یا کمتر قرار داشتند، و طبیعه علاقه شان بر تدارک خدمات برای آنها متمرکز می شد. در حال حاضر، این والدین فرزندان بزرگسالی دارند و بر همین اساس، توجهشان به بزرگسالان عقب مانده نیز معطوف شده است. به علاوه، احتیاط اولیه جهت تدارم برنامه هایی برای بزرگسالان، تا حدی متاثر از بدبینی نسبت به آگاهی از آینده تعداد زیادی از بزرگسالان عقب مانده بود و نیز ناشی از یاسی می شد که در باب امکان خود- بسندگی آنها در یک جامعه رقابتی و تکنولوژیک وجود داشت، جامعه ای که در آن شهرنشینی زندگی را برای همه پیچیده کرده و تقریبا موجب نابودی خانواده های گسترده ای شده بود که اغلب می توانست یک عضو وابسته را بپذیرد، جمعیت روستایی و شهرکهای کوچک را باید با مهربانی تحمل کرد و به مواظبت از بزرگسالان عقب مانده خانوادگی- که اغلب تکالیف ساده و مفیدی انجام می دهند، کمک کرد. چنین افرادی در شهرهای بزرگ ضایع می شوند، هیچکس را نمی شناسند، دوستی نمی یابند. آنها تنها بوده و طعمه سوء استفاده ها می شوند.

سازگاری افراد عقب مانده معتدل و شدید در جامعه

شماری از مطالعات بلندمدت در مورد بزرگسالی که در دوران کودکی هوش بهری کمتر از 50 داشته اند، نشان می دهند که این افراد تحت شرایط معین، می توانند بخوبی در جامعه ادغام شوند. در مطالعه ای که در باب 1144 عقب مانده تربیت ناپذیر در شهر بیرمنگام انگلستان(بیرمنگام، 1965) انجام شد، معلوم گردید که بیش از 14 درصد زنان و 26 درصد مردان به کارهای سودمند اشتغال دارند، در حالی که تنها 4 درصد آنها در موسسات زندگی می کردند. باید اضافه کرد که در آن زمان در شهری چون بیرمنگام کار فراوان بود و یک برنامه موثر پس از مراقبت نیز وجود داشت.

دلپ و لورنز(1953)، به مطالعه طولی 75 بزرگسال عقب مانده پرداختند که در کلاسهای یک مرکز شغلی ویژه در خیابان پل- مینوسوتا آموزش دیده بودند. تا زمان مطالعه، میانگین هوش بهر آنها 36 بود. از کل گروه، 25 نفر در موسسات زندگی می کردند و 9 نفر مردند. از 41 نفر بقیه، که جملگی در جامعه زندگی می کردند، 27 نفر بخوبی همساز شده بودند و 10 نفر تحمل می شدند. اغلب آنها به انتخاب لباس و پوشیدن آن قادر بودند، و در ضمن می توانستند در خرید وسایل مربوط به خود، کمک کنند. 5 مرد به شغلهای معمولی تمام وقت یا نیمه وقت اشتغال داشتند و 5 نفر نیز به کارهای متفرقه می پرداختند. 25 نفر به انجام تکالیف با ارزشی در حوالی خانه شان مشغول بودند و تنها 2 نفر به کمی سرپرستی نیاز داشتند.

سینگر(1957)، در یک مطالعه گسترده و جامع، به بررسی سازگاری 520 بزرگسال عقب مانده شدید پرداخت که از بین 2640 دانش آموزی که در بین سالهای 1929 تا 1957 در کلاسهایی جهت عقب مانده های آموزش پذیر در شهر نیویورک ثبت نام کرده بودند، بطور تصادفی انتخاب شده بود. پذیرش به این کلاسها محدود به افرادی می شد که می توانستند به نیازهای جسمی خود پاسخ دهند، و لذا، گروه انتخابی تیپیک کل بزرگسالان عقب مانده شدید نبود. به سبب اینکه اجرای بررسی با دقت بسیار همراه بود.

سازگاری افراد عقب مانده خفیف در جامعه

در این باره مطالعات زیادی انجام شده که نشان می دهند بخش عمده ای از کودکان عقب مانده خفیف، هنگامی که به سنین بزرگسالی می رسند، می توانند در جامعه ادغام شوند. تحت شرایط مناسب، بسیاری تبدیل به شهروندانی مولد و مسوول می شوند. اکثریت عقل مانده خفیف در زمینه های نامساعد اجتماعی رشد کرده اند و بسیاری از محققین دریافته اند که آنها از افرادی که موضع اجتماعی مشابهی دارند، قابل تشخیص نیستند. این یافته ها بر این دیدگاه تاکید می کند که برای بسیاری از اشهاص عقب مانده، مشکلترین دوره زندگی همانا دوره مدرسه، یعنی جایی که مهارتهای هوشی کلامی و انتزاعی به بهترین وجهی هماهنگ می گردد، می باشد. برای شماری از آنها، سازگاری فوری بعد از مدرسه مساله آفرین است(همچنان که برای بسیاری از افراد جوان زیان دیده گروه اقلیت چنین است)، اما به ادامه نضج و رسیدگی، تجربه و تحصیل مهارتهای شغلی و مانند آن، این ماجرا سبکتر می شود.

سازگاری کلی

برآوردهای مربوط به رواج و سابقه عقب ماندگی خفیف در جمعیت سنین قبل از دبستان بسیار کمتر از برآوردهای مربوط به دوره مدرسه است. با توجه به تعریف، فرد بزرگسال با هوش بهر پایین در صورتی که سازگاری اجتماعیش رضایتبخش باشد، عقب مانده محسوب نمی شود. کاتز(1968) این گروه را تا حدی به شکل زیر محدود می کند:«تنها بزرگسالانی که کارگزاری هوش عمومی شان زیر هنجار است و رفتار سازشی شان چنان آسیب دیده است که توجه خانواده یا دستگاههای اجتماعی را جلب می کند، ضرورت تدارک خدمات ویژه برای آنها را در دستور کار قرار می دهد.»(ص5، ایتالیک مولف). این رویکرد سود عملی قابل ملاحظه دارد و با عرف فعلی همسو می باشد.

در سال 1964، تنها 16 درصد به حمایت بهزیستی نیاز داشتند و 80 درصد مردان و 77 درصد زنان به کار مشغول بودند. نسبت شاغلین هر ساله افزایش یافت، هر چند درصد بیشتری از گروههای متوسط و بالا به خود کفایی کامل رسیدند(به ترتیب 93 و 96 درصد). در گروه پایین، به سبب ناتوانی در به سمت آوردن، حفظ یا تعویض دوست، وضع ازدواج در پایین ترین نرخ خود قرار داشت(کوب، 1972، ص33). در این گروه، نرخ مرگ و میر حدود دو برابر نرخ آن در گروه سنی خودشان در جمعیت کل بود. تعداد زیادی از مرگها تصادفی بود.

افزایش معنی دار در هوش بهر یک نمونه فرعی که آزمون شده بود، گزارش گردیده است. امکان دارد بخشی از این افزایشها ناشی از این واقعیت باشد که در مراتب سنی پایین تر هوش بهر و کسلر، نسبت به نمرات آزمون اصلی استنفورد- بینه، بالاتر است. بالر، چارلز و میلر، 50 نفر از آزمودنیهای گروه پایین را به پنج طبقه تقسیم بندی کردند.

1- عقب مانده های دائم، که یا در موسسات زندگی می کنند یا به خانواده هایشان وابسته اند(هفت آزمودنی).

2- عقب مانده های دارای نمرات پایین در آزمون هوش(اغلب 69-60) که بتهایی در یک شغل به کار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بزرگسالان عقب مانده در جامعه