لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
فرهنگ ایرانی پیش از اسلام
دکتر محمد محمدی ملایری ، پایه گذار کرسی ادبیات فارسی در دانشگاه امریکایی بیروت و استاد دانشگاه های لبنان و تهران هستند .
فرهنگ ایرانی که از یک مقدمه و 11 گفتار پدید امده، مشتمل است بر عناوین فراگیر اثار فرهنگی ایران و سرگذشت ان در حمله ی اعراب،تاثیر تشکیلات اداری ساسانیان در دولت خلفا، دبیران ایرانی پیش از اسلام و پس از آن، نهضت علمی عصر عباسی و ترجمه ی آثار ایرانی،چند کتاب تاریخی که از پهلوی به عربی ترجمه شدند،قصه ها و افسانه های ایرانی در ادبیات عربی،اندیشه های فلسفی و علمی ایران از دوران انوشیروان تا قرنهای نخستین اسلامی، جندی شاپور،مرکز پزشکی ایران پیش از اسلام و قرنهای نخستین اسلامی ، حکمت عملی و اخلاق در ایران و اسلام ، کتابهایی که در موضوع ادب به زبان عربی تالیف شده اند، ایین نگارش فارسی و نثر فنی عربی و.....
آقای دکتر سلیمینمین به نظر میرسد تاثیرپذیری ما از مظاهر فرهنگ غرب در عرصه فرهنگ عمومی خیلی زیاد است و ما در رفتارهای روزمره و اخلاق عمومی خیلی متاثر از غرب و عموما مطلوبهای خود را از آنچه به واسطه رسانهها از ظاهر غرب میبینیم اخذ میکنیم. بررسی دلیل این تاثیرپذیری شدیدتر ما از غرب حداقل به نسبت کشورهای اطراف خودمان که بسترهای تمدنی نزدیک یا حتی مشابهی با ما دارند با توجه به اینکه این کشورها عموما تحت سلطه مستقیم استعمارگران غربی هم بودهاند ولی کشور ما هیچ گاه به صورت مستقیم تحت سلطه غربیها در نیامده موضوع مصاحبه ماست. این نکته را هم در نظر داشته باشیم که به نظر میرسد این کشورها در حال حاضر عموما در برخورد با غرب نسبت به ما بازتر عمل میکنند.
با توجه به این مقدمه اگر صلاح میدانید نظری به سوابق برخورد فرهنگ ایرانی با دیگر فرهنگها در موارد مختلف حالا چه به واسطه حمله اسکندر مقدونی به ایران و ایجاد برخورد بین فرهنگ ایرانی و یونانی و مقدونی و چه برخوردهای نرم دیگر فرهنگی بین ایران و دیگر تمدنهای تاریخی داشته باشیم تا ببینیم که سابقه برخوردها و تعاملات فرهنگ ایرانی با دیگر فرهنگها چگونه بوده و فرهنگ برآمده از تمدن ایرانی چه نتیجهای را از این تعاملات حاصل کرده است و بعد به ارزیابی برخورد و تعامل امروز فرهنگ ایرانی با فرهنگ غربی بپردازید تا ببینیم چه عواملی در گذشته باعث شدهاند فرهنگ ایرانی علی رغم همه برخوردهایی که با دیگر فرهنگها داشته اما اصالت و عناصر اصلی خود را حفظ کرده است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. ما باید زمانی به تقابلهای فرهنگی ایران در گذشته بپردازیم که مطالب مکتوبی از آن در اختیار داشته باشیم. ما امروز از آن دوران یعنی از زمانهای که مربوط به حمله اسکندر به ایران یا مقاطع بعد و قبل از آن است مطالب مکتوبی را در اختیار نداریم که نشان دهد مسائل فرهنگی در آن زمانها چگونه بوده است. البته بعدها تاثیرگیری فرهنگ ایران از فلاسفه یونان بحث روشنی است که این به بعد از ورود اسلام به ایران بر میگردد ولی قبل از ورود اسلام به ایران و به خصوص در دوران سلوکیان که بعد از ورود اسکندر به ایران شکل گرفت چیزی که مکتوب شده باشد تا برای ما روشن کند که ما در آن دوران با چه تحولات فرهنگی روبرو بودیم وجود ندارد.
لذا فکر میکنم ما از تاریخ باستان در بگذریم و بیاییم به سالهای نزدیکتر تا بتوانیم مسایل را راحتتر مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم زیرا علاوه بر نداشتن منابع مکتوب در مسایل و تحولات فرهنگی دوران باستان برخی اختلافات فاحش دیدگاهی در زمینه تاریخی آن ایام وجود دارد و این مانع از این میشود که ما بتوانیم دقت نظر داشته و بحث دقیقی در زمینه دنبال کنیم. به خصوص اینکه برخی از اسکندر به عنوان یک عنصر تخریب گر در ایران یاد می کنند و برخی برعکس اسکندر با یک عنصر بسیار مثبت و همان ذوالقرنین که در قرآن از او یاد شده است می دانند و از او به عنوان منجی یاد می کنند و اسنادی در تایید این مسئله ارائه می کنند. کسانی که اسکندر را تخریب گر می دانند عموما مدعی اند که اسکندر بعد از حمله به ایران تخت جمشید را تخریب کرده است و در مقابل عده ای معتقدند تخت جمشید کلا یک بنای نیمه تمام بوده است که اسکندر نیز آسیبی به آن نرسانده است.
بنابراین اگر ما یک مقدار جلوتر بیاییم که تاریخ روشن تر و مکتوبی از آن در دست است بهتر می توانیم بحث کنیم. ما اگر دوران ورود استعمار به ایران را که عمدتا استعمار غربی بود را مبنای بحث قرار دهیم راحت تر می توانیم بحث کرده و به نتیجه برسیم. یعنی اگر از دورانی که روسیه و انگلیس در ایران حضور یافتند مسایل فرهنگی را مورد بررسی قرار دهیم می بینیم که عمده مسایل و تاثیرپذیری ها و تحولات فرهنگی اخیر ما که تاثیرات تمدنی هم دارد در همین دوران و با دخالت انگلیس و تا حدودی روسیه رخ داده است.
مطلع و آغاز این دوران را از چه زمانی می دانید؟
از دوران قاجار اگر شروع کنیم شاید خیلی قضایا روشن تر باشد. البته من بعد برمی گردم به مسایلی که در این دوران از اسلام و تمدن اسلام و تاثیرات آن به جامعه ما منعکس شده است.
در دوران قاجار شاهد تلاش و رقابت شدید دو کشور روسیه وانگلیس در ایران هستیم که هر دو هم نظام سرمایه داری دارند, یعنی روسیه تزاری و انگلیس.
رقابت این دو کشور در ایران موجب تضعیف دولت مرکزی در ایران می شود یعنی عمدتا این دو کشور تلاش می کنند کشور را تضعیف کرده تا بتوانند امتیاز بیشتری را کسب کنند. یک دولت مقتدر علی القاعده مطلوب آنها نیست چرا که دریافت امتیازات مورد نظر این دو کشور از یک دولت مقتدر به راحتی مقدور نیست. لذا تلاش برای ایجاد آشوب ها و یا استقلال طلبی های اقوام مختلف یا تلاش برای اینکه این اقوام و حکومت های محلی از دولت مرکزی دور باشند و هر اقدام دیگری با هدف تضعیف دولت مرکزی از سوی این قدرت ها دنبال می شد. این دو دولت به تدریج با تضعیف دولت مرکزی ایران قراردادهای خفت باری را به دولت قاجار تحمیل می کنند و این دورانی است که به خصوص انگلیسی ها یک شبکه گسترده جذب مزدور و حقوق بگیر وابسته به خود را در ایران به وجود می آورد که این حقوق بگیران را هم عمدتا در میان دولتمردان و عناصر صاحب نفوذ فرهنگی و فکری در کشور قرار می دهد. انگلیس به این ترتیب یک شبکه گسترده ای را در ایران برای خود به وجود می آورد و به تدریج روس ها را که دارای نفوذ و قدرت فراوانی در دولت ایران بودند را تضعیف می کنند. اوج تضعیف روسیه در ایران زمانی است که روسیه درگیر مسایل داخلی خودش و جنگ های داخلی که منجر به پیروزی انقلاب بلشویکی در این کشور می شود, می گردد. این فرصت خوبی را به انگلیسی ها می دهد که بتوانند در ایران یکه تازی کرده و همه امور را در اختیار بگیرند.
در این مدت قراردادهای مختلفی بین ایران و انگلیس منعقد می شود که من از آنها فاکتور می گیرم تا زودتر برسم به آن نقطه ای که از آنجا بحث را در مسایل فرهنگی خیلی جدی می خواهیم دنبال کنیم.
آخرین قراردادی که انگلیسی ها به ایران تحمیل می کنند قرارداد1919 است که حتی پادشاهان بسیار آلوده قاجار هم زیر بار قبول آن نمی روند. با اینکه احمدشاه عنصر لاابالی و خوشگذرانی است ولی زیر بار ذلت قبول قرارداد 1919 نمی رود, در حالی که انگلیسی ها سعی داشتند از غیبت رقیب خودشان استفاده کنند و بر ایران مسلط شوند.
انگلیسی ها به خصوص در جریان نهضت مشروطه به یک جمع بندی در مورد مسایل ایران می رسند و یک شناخت دقیقی از بافت قدرت در ایران به دست می آورند تا هر چه سریع تر بتوانند این بافت قدرت را در ایران تغییر داده و قدرت خود را در آن استقرار دهند. از اصلی ترین دلایل اهمیت ایران برای انگلیسی ها یکی این بود که ما هم مرز هند بودیم و هند برای انگلیس دارای اهمیت خیلی زیادی بود و تلاش داشت رقیب خودش را در ایران به نوعی زمین گیر کرده و روسیه را از منافعی که در ایران نصیبش می شد محروم کند تا بتواند یک پیوندی بین ایران و هند بزند و حاکمیت بر هند را مستحکم کند.
مقاومت دولت قاجار در برابر زیاده خواهی های انگلیس موجب شد که انگلیسی ها برنامه ریزی چندین ساله ای کنند تا این دولت را سرنگون کنند.
این بعد از مخالفت احمد شاه با قرارداد 1919 بود یا اینکه از قبل این تلاش شروع شده بود؟
از قبل هم تلاش هایی در این وادی صورت گرفته بود ولی بعد از مقاومت احمد شاه در برابر قرارداد 1919 برای انگلیسی ها مسجل و قطعی شد که باید دولت قاجار تغییر کند ولی چند سالی طول کشید تا این خواسته محقق شود که ابتدا کودتای 1299 سید ضیا صورت گرفت و بعد از چند سال هم رضاخان روی کار آمد. اینجا مقطعی بود که انگلیسی ها تلاش بسیار جدی و زیادی برای تغییرات فرهنگی در کشور ما انجام دادند. در واقع توجه عمده به تغییرات فرهنگی از این نقطه شروع شد.
قبل از این انگلیسی ها با مقاومت هایی در برابر تحقق اهدافشان مواجه بودند, یعنی وقتی می خواستند به عنوان مثال یک قراردادی را منعقد کنند که حق انحصاری را برای انگلیسی ها ایجاد کند با مقاومت هایی از جانب علما, مردم و نهادهای مردمی مواجه بودند که مانع تحقق خواسته ها و اهداف انگلیسی ها بود. از این مقطع ما یک برنامه ریزی گسترده ای را در کشورمان شاهد هستیم که فکر می کنم اگر می خواهیم تحلیلی درستی از شرایط امروز کشور داشته باشیم باید تحولات هم زمان با روی کار آمدن رضاخان و بعد از آن را مورد مطالعه دقیق و جدی قرار دهیم تا ببینیم انگلیسی ها چه برنامه های فرهنگی را در ایران به مورد اجرا درآورده اند.
اولین کاری که انگلیسی ها در ایران به اجرا درآوردند و بسیار حائز اهمیت هم بود فعال کردن شبکه فراماسونری خودشان در مسایل فرهنگی بود. در دوران قاجار انگلیسی ها توانستند شبکه ای از اجیرشدگان و حقوق بگیران از خودشان را ایجاد کنند که بسیاری از ایرانیانی که از روسیه حقوق می گرفتند بعد از ایجاد این شبکه توسط انگلیس به جمع حقوق بگیران از انگلیس پیوستند چرا که قدرت مالی روسیه آن قدر کم شده بود که حتی نمی توانست حقوق نیروهای نظامی و افسران قزاق روس را بپردازد و لذا این افراد چون نمی توانستند از روس ها حقوق بگیرند متوجه انگلیس شدند و حقوق بگیر و وابسته انگلیس شدند. علاوه بر افسران و نظامیان بسیاری از عناصر سیاسی و روشنفکران طرفدار روسیه نیز به سوی انگلیس روی آوردند لذا این شبکه انگلیسی در ایران خیلی قوی شد و توانست بعد از حاکم شدن رضاخان اهداف بسیار گسترده ای را دنبال کند.
اولین هدفی که از سوی انگلیس در دوره رضاخان به واسطه این گروه وابسته به خودش شروع شد بحث تاریخ سازی بود. در زمینه تاریخسازی کاری که صورت گرفت این بود که تمامی مستشرقین غربی چه فرانسوی، چه آلمانی، چه آمریکایی و چه انگلیسی که عمدتا یهودی بودند اینها اگر چه اختلافنظرها و تعارضهایی به لحاظ منافع داشتند آن هم در مورد انتقال آثار تاریخی کشورمان اما به هر حال در تاریخ نویسی در مورد ایران هیچ اختلافنظر و تعارض و رقابتی با هم نداشتند و کاملا متفق و متحد بودند.
بیشتر مستشرقین یهودی که در این زمینه فعالیت کردند به لحاظ تاریخنگاری یک هدف را پیمودند. تاریخنگاری که در دوران رضاخان برای ما شروع شد هم در عرصه ابنیه تاریخی تاثیر خودش را داشت و هم در عرصه نگارش آثار فرهنگی و آنها تلاش کردند ما را به نوعی با فرهنگ غرب پیوند بزنند. این غرب که گفتم نمایندگان غرب و بیشتر یهودیان غربی است. این تاریخ نویسان تلاش کردند در ما یک کینه و عداوتی نسبت به اسلام به وجود بیاید و اسلام را به عنوان عامل تخریبکننده فرهنگ ایرانی به ما شناسانده شود و برعکس غرب یا یهودیان را به عنوان منجیان ایران مورد شناسایی قرار دهیم. این تاریخنگاری عمدتا توسط مستشرقین غربی صورت گرفت و بعد هم ترجمه آن و ورود در جزئیات آن توسط فراماسونها صورت گرفت و با ورود این متون به کتابها و سیستم آموزش و پرورش ما جهتگیری این روند تاثیر خود را آشکارتر کرد. در این جهتگیری علیالقاعده ما نسبت به فرهنگ خودمان بیگانه و بیگانهتر میشدیم و نسبت به فرهنگ مهاجم بیشتر تمایل پیدا کرده و چون فرهنگ غربی به واسطه این جهتگیری در تاریخنویسی وضعیت فرهنگ برتر را یافته بود ما در به دلیل احساس حقارت در مقابل آن راحت تسلیم آن میشدیم و احساس میکردیم که باید خودمان را با آن هماهنگ کنیم.
کار خیلی گستردهای در این قضیه صورت گرفت که بحث آن خیلی مبسوط است. اینکه چگونه چه آثار تاریخی ما را از بین بردند و چگونه چه آثار تاریخی برای ما به وجود آوردند و کارهایی صورت گرفت که مبنای تاریخی جدیدی برای ما به وجود آمد. بعضی موضوعات اصلا به طور کلی از تاریخ ما محو شد و بعضی موضوعات به تاریخ ما اضافه شد. تا جایی که توانستند مظاهر تاریخی برای این مبنای تاریخی جدید ساختند. اگر میخواستند تاریخ 2 هزار و 500 سالهای برای ما بسازند که این تاریخ ما را متوجه نمادهای مبنای تاریخی موردنظر آنها کند این تاریخ 2 هزار و 500 ساله را ساخته و به وجود آوردند. اگر دقت کنیم بحث تاریخ 2 هزار 500 ساله یک تاریخ کاملا ساختگی است چرا که هیچ دلیل و مبنایی برای اینکه ما تاریخ تمدن در ایران را یک تاریخ 2 هزار و 500 ساله قرار دهیم وجود ندارد مگر اینکه پیوندی بین یهودیت و اقوام ایرانی را به نمایش بگذارد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد تاثیرات متقابل ایــران و اســلام