لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
معجزات پیامبران
قرآن کریم معجزات بسیاری برای پیامبران نسبت می دهد٬ برای نمونه حضرت موسی دارای نه معجزه۱ و حضرت عیسی نیز دارای معجزات فراوانی بوده است که قرآن از برخی از آنها یاد می کند.۲ و اما نوع معجزه با چه معیاری تعیین می گردد؟ از نظر قران معجزات انبیا بر دو قسم است:۱ـ معجزات ابتدایی
۲ـ معجزات اقتراحی و هر نوع ویژگیها و شرایطی دارد که ذکر خواهد شد.
۱. معجزات ابتدایی
معجزات ابتدایی با خواست و اراده ی الهی تعیین می شود و پیشنهاد مردم یا پیامبر در تعیین نوع ان تأثیر ندارد. همانند عصای موسی٬ زنده ساختن مردگان توسط حضرت عیسی و عرضه قرآن کریم از سوی رسول خدا(ص). بیشتر معجزات ارائه شده از سوی پیامبران از این قبیل بوده است. این گونه معجزات با وضعیت فرهنگی و اجتماعی پیامبر صاحب معجزه ارتباط و تناسب دارد. چنان که در زمان حضرت موسی(ع) سحر و جادوگری رواج فراوان داشت٬ لذا معجزه ی این پیامبر عصایی بود که اژدایی بزرگ تبدیل می شد. در زمان حضرت عیسی(ع) امور طبی و درمانی در یونان و روم پیشرفت قابل توجهی کرده بود٬ اما معجزه حضرت عیسی(ع) ـ یعنی زنده کردن مردگان و شفای بیماران لاعلاج ـ ماهیتی به مراتب برتر از کارهای درمانی متداول داشت. در زمان رسول خدا(ص) نیز زبان عرب در نهایت فصاحت و بلاغت خود بود. در اینجا قرآن کریم به عنوان معجزه پیامبر اسلام (ص) نازل گردید و سخنوران و خطیبان عرب را در آوردن کتابی مانند آن به مسابقه طلبید و عجز همگان را در این مسیر به اثبات رساند.۳
۲. معجزات اقتراحی
معجزات اقتراحی یا معجزات پیشنهادی٬ با پیشنهاد مردم و در پی دعا و درخواست پیامبر و موافقت الهی٬ برای آنان عرضه می شود. نزول مائده (طعام) آسمانی در زمان حضرت عیسی۴ و شتر حضرت سالح در زمان این پیامبر۵ ٬ از این گونه معجزات است که هر دو در پی درخواست مردم و پزیرش الهی عرضه گردیدند. در زمان رسول خدا(ص) نیز مشرکان عرب مسائلی چند را به عنوان معجزاتی اقتراحی از پیامبر (ص) طلب کردند که مورد قبول خداوند قرار نگرفت.۶ چنان که پیش از آن هم٬ عده ای در زمان موسی(ع)٬ ایمان اوردن خود را مشروط به رؤیت خداوند کردند که البته با نزول صاعقه آسمانی مواجه شدند.۷
می توان گفت سنت الهی٬ بر ارائه معجزات ابتدایی ازسوی پیامبران است و درخواست معجزات اقتراحی بیشتر با پاسخ منفی از سوی خدا و رسول موجه بوده است. این امر چند دلیل دارد:
اول ـ از نظر قرآن مردم مجازند برای پی بردن به حقانیت یک پیامبر از او معجزه ای طلب کنند٬ اما در تعیین نوع معجزه و محدود کردن پیامبر به آموردن حقی برای مردم وجود ندارد به وپژه که آحاد مردم در تعیین نوع معجزه با هم وحدت نظر ندارند و هر کدام پیشنهادی ارائه خواهند نمود.
دوم ـ بسیاری از منکران پیامبران که معجزاتی را از آنان طلب می کردند٬ حقیقت جو نبودند بلکه بیشتر در مقام بهانه جویی٬ مانع تراشی و حتی پیشنهاد نوعی معامله٬ درخواستهایی تسلیم پیامبران می کردند٬ چنان که مشرکان قریش به رسول خدا گفتند:« ما به تو ایمان نخواهیم آورد٬ مگر آنکه چشمه سارهایی از دل زمین برای ما بشکافی٬ یا بوستانی از خرما و انگور برایت پدید آید و تو نهرها را در خلال بیشه هایش خروشان سازی٬ یا سنگهای اسمانی را ـ آن سان که می گویی بر سرکافران فرو افتاده است ـ بر سر ما فرواندازی یا خداوند و فرشتگان را بیاوری که گفتار تو را تأیید نمایند٬ یا خانه ای پر نقش و نگار ( از طلا) برایت پدید آید یا به آسمان بالا روی و حتی آسمان رفتنت را باور نمی کنیم٬ مگر آنکه نامه ای بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم. بگو منزه است پروردگار من (از این سخنان بی ارزش) مگر من جز بشری هستم فرستاده خدا؟»۸
سوم ـ تکذیب معجزات پیشنهادی٬ بدون شک نزول عذاب آسمانی را به دنبال داشته است و این خود دلیل دیگری برای مخالفت الهی با این گونه پیشنهادات از سوی مردم بوده است. زیرا تکذیب معجزه ای که نوع آن را مردم تعیین نمایند٬ به مراتب گرانتر از تکذیب معجزه ای است که از سوی خدا تعییت شده است. از یان رو خدای تعالی به حضرت عیسی فرمود:« من طعام آسمانی (که مورد درخواست یاران عیسی بود) برای شما نازل می کنم٬ اما هرکس بعد از آن کافر شود٬ او را عذابی خواهم کرد که احدی از جهانیان را چنین عذابی نکرده باشم.»
شرایط استفاده از معجزه توسط پیامبران
همه پیامبران باید معجزه داشته باشند فقط به عنوان یک آیه و دلیل برای صحت مدعای خود که او از طرف خداست. و همین مقدار کافی است ولی آیا پیغمبران عموماً ملزمند که هر چه مردم تقاضا کردند آنها انجام دهند؟ اگر اینطور باشد می شوند مثل مارگیرها و جادوگرها!! مردم وقتی میلشان به تماشاگری می کشد می آیند و رو به او کرده می گویند آقا! اگر تو پیغمبری پس فلان کار را که ما می گوییم بکن!!! باز دسته دیگری ... و همینطور .... اینکه مسخره بازی است. پیامبر آن مقدار معجزه می آورد که ثابت شود او از طرف خداست و همینکه اتمام حجت شد دیگر هزار بار هم مردم تقاضای معجزه بکنند، می گوید اتمام حجت شد. من دیگر ملزم نیستم که معجزه بیاورم. و به تعبیر دانشمندان پیغمبران ملزم نیستند به پیشنهادات مردم عمل کنند. یعنی اینطور نیست که اگر کسی بچه اش در خانه گریه می کرده برای ساکت کردن بچه او را بغل کند و به پیش پیغمبر بیاورد و بگوید ای پیغمبر خدا تو که می توانی معجزه کنی یک خورده معجزه کن این بچه سرش گرم شود! خیر معجزه دلیل است برای اینکه آن آدمی که طالب حقیقت است حقیقت را بفهمد و درک کند که این شخص فرستاده خداست و راستگوست و او موظف به عمل کردن است. پیغمبران معامله گر نیستند، یعنی اینطور نیست که گروهی پیش پیغمبری بیایند و بگویند اگر می خواهی ما به تو ایمان بیاوریم این مقدار پول به ما بده!! در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان می دهد کفار نه از روی حقیقت جویی بلکه به خاطر بهانه جویی و سوداگری درخواست معجزه از پیامبر می کردند و پیامبر هم در برابر چنین درخواستهایی که نه معقول بود و نه حقیقت جویانه تسلیم نمی شد ومتأسفانه عده ای از مستشرقین و به تبع آنها برخی از نویسندگان اسلامی، همین آیات را دلیل بر معجزه نداشتن پیامبر دانسته اند. برخی از آیات نشان می دهد درخواست کفار برای معجزه برای رسیدن به حقیقت نبوده مانند آیات 90 تا 93 سوره اسراء و گفتند ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن که از زمین برای ما چشمه آبی بیرون آری. یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردد. یا آنکه بنا به وعده تو آسمان بر سر ما فرو افتد یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. یا آنکه دارای خانه ای از طلا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تاآنکه کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو خدا منزه است از آنکه من با فرشتگان او را حاضر سازم آیا من فرد بشری بیشترم که از جانب خدا به رسالت آمده ام؟ قرآن کریم نقل میکند که مردم هر زمان از پیامبران زمان خویش تقاضای آیت و معجزه میکردند و آن پیامبران به این تقاضا که تقاضایی معقول و منطقی بود - زیرا از طرف مردمی جویای حقیقت صورت میگرفت و بدون آن برای آن مردم راهی به شناخت پیامبری آن پیامبر نبود جواب مثبت میدادند، ولی اگر تقاضای معجزات به منظور دیگری جز جویندگی حقیقت صورت میگرفت مثلا به صورت معامله پیشنهاد میشد که اگر فلان کار را بکنی ما در عوض دعوت تو را میپذیریم پیامبران از انجام آن استنکاف میکردند. در قرآن آیاتی وجود دارد که پیامبر در مقابل برخی درخواستها برای
معجزات پیامبران