لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
توسعه اقتصادی خاورمیانه
در ارتباط با سمت راست ، سمت چپ نمودار نصف شده است به طوری که اختلافات مابین ایالات دیگر توسط در آمد های 7/54 میلیاردی صادرات عربستان سعودی کاسته نشده است. ایران دومین و مهمترین کشور صادر کننده خاورمیانه در پی ترکیه و اسرائیل بوده موارد ثانوی دو گانه نشان دهنده صادر کنندگان عمده کالای تولیدی در منطقه می باشند، تنها عربستان سعودی از مازاد اساسی تجارت برخوردار است ، که بیشتر آن در سال های اخیر با جریان های خارجی سرمایه از بین رفته است. پرداخت ها به متحدان غربی برای کمک هایشان در مورد جنگ خلیج به میزان حداقل نبوده است. الجزایر هم ارزش اضافی ضبط کرده است ولی این امر برای خدمت به وام عظیم 5/26 میلیارد دلاریش نیاز بود. مصر دارای وام خارجی زیادتری به مبلغ 37 میلیارد دلار است ولی پرداخت های بهره اش در سال 1991 صرفاً 580 میلیارد ،به همراه 2/1 میلیارد دلار از اصل باز پرداخت شده است. در مقابل ،از نظر استراتژیک کمتر برجسته مجبور به پرداخت تقریباً 2 میلیارد سود الجزایر به تنهایی شد با باز پرداخت های اصل آن بالغ بر 7/7 میلیارد دلار.
کسری های اساسی تجاری برای مصر ، ایران ،اسرائیل ، اردن ، مراکش ، تونس و ترکیه وضبوط قرار گرفت. در مورد اردن ، واردات تقریباً سه برابر صادرات بوده و برای مصر واردات متجاوز از دو برابر صادرات علی رغم اقدامات اضافی صورت گرفته در سال 1988 و 1989 برای کاهش خرید های کالای خارجی می باشد. مصر ، با این وصف کاملاً یک بازار واردات کوچک به ویژه در ارتباط با اندازه جمعیتش که تقریباً 55 میلیون نفر می باشد، هست. اسرائیل متجاوز از دو برابر مصر وارد می کند و عربستان سعودی ، بزرگترین بازار خاورمیانه ای بیش از سه برابر مبلغ مزبور عمل می کند. در سال های پیش رو به نظر می رسد ترکیه احتمالاً به عنوان بازاری عمده از عربستان سعودی سبقت می گیرد ، مشروط بر آن که بتواند صادرات مشهودش را حفظ کرده و صنعت توریستی توسط رویدادهای تروریستی کرد آسیب بزند.
نقصان های تجاری اوضاع منطقه مزبور به صورت مکرر رخ می دهد تا اینکه گردشی باشد و روشن است که بازسازی بنیادی اقتصادی نیاز خواهد بود در صورتی که آنها قرار باشد به صورت قابل ملاحضه ای کاهش یابند اگر از بین نرفته باشد. ما بین صندوق بین المللی پول و بسیاری دول منطقه به مدت تقریباً دو دهه محاوره ای درباره بازسازی و اصلاح اقتصادی وجود داشته است و اقدامات متعددی انجام شده اند به ویژه با توجه سیاست بنیادی اقتصادی ، به ویژه در صنعت یا کشاورزی. کاسته شدن و از بین رفتن ارزش ارزه و استهلاک برای کاهش گرایش واردات رشد مصرف خدمتی نکرده اند همان طوری که خریداران کالای وارداتی ظاهراً خیلی از نظر بها حساس نمی باشند.
به صورت متشابهی از جانب صادرات پاسخگویی خریداران خارجی به سقوط هایی به نرخ مبادله ناامید کننده بوده است. قابلیت انعطاف قیمت تقاضا برای صادرات غیر نفتی خاورمیانه ای ظاهراً نسبتاً پائین باشند. اکثر صادرات فاقد نامگذاری دلاری اند بنابراین قیمت های صادرات با کاهش ارزش محلی سقوط نمی کند. مشاوران صندوق بین المللی پول به طور کامل از این موضوع آگاهند ولی اشاره می کنند که با نرخ های ساقط مبادله ارزی محلی، تداوم صادرات دلار ارزش بیشتر داشته ولی هزینه های عرضه ثابت باقی می مانند. این موضوع قابلیت سود دهی صادرات را بایستی توسعه تولید را تشویق کند ، افزایش می دهد. متأسفانه ، بهای صادرات خاورمیانه ، نشانه ها اغلب کار نمی کند ، چه به واسطه عدم قابلیت انعطاف توسط صنایع بخش عمومی یا سود گیری کوتاه مدت توسط آنهایی که در بخش خصوصی کار می کنند. چالش آن است که سود های صادرات دوباره در سرمایه گذاری دخالت کرده ، رشد بیشتر صادرات را ایجاد می کند.
دوره های تجارت
اقتصادهای خاورمیانه مثل مناطق دیگر جهان سوم مسایل دوره های تجارت قابل ملاحضه ای را تجربه کرده اند به همراه قیمت های صادرات که در رابطه با قیمت های واردات افت می یابد. چنین پس روی در دوره های تجارت با صادرات کالاهای اولیه در تبادل با واردات کالای تولید شده تمایل به روی داد دارد. تقاضای جهان برای کالاهای اولیه اغلب ثابت می ماند که حد اقل در دوره ای کوتاه است در صورتی که عرضه در چنین رویدادهایی افزایش پیدا کند قیمت به صورت اجتناب ناپذیری افت پیدا می کند. این موضوع در مورد صادرات نفت خاورمیانه همان طوری که پیش از این در فصل پیشین بحث شده بود ولی این موضوع هم در خصوص صادرات محصول کشاورزی و کانی های منطقه به کار رفته است. مشکل اساسی در آمد پایین قابلیت کشش تقاضا برای کالاهای اولیه در ارتباط با کالای تولیدی می باشد. این پدیده نخستین بار توسط آمارگر پروسی انگلیس در قرن نوزدهم مورد توجه واقع شد. بسیمارک پروس تولید کننده دارای کار آیی غلات بود ولی زمانی که بازده بالا رفت قیمت ها میل به افت پیدا کردند که در رابطه با قیمت های کالای تولیدی وارداتی از انگلستان بود که در آن انقلاب صنعتی کاملاً پیشرفته بود. راه حل بسیمارک خط مشی ارتقا تولید محلی بود به همراه تعرفه ها و بقیه اقدامات حافظ در حفظ ایمنی بازار محلی برای صنایع جدید نوزاد می باشد.
سیاست های مشابهی توسط محمد علی که یک صنعت نساجی مکانیزه را تأسیس کرده بود در مصر قرن نوزدهم آزموده شدند. بریتانیا ، با این وصف ،به محمد علی اجازه نداد تا به واردات منسوجات از انگلستان تعرفه بندد. حس می شد که صنعت ریسندگی و بافندگی مصر می تواند تهدید دراز مدتی نسبت به صنعت منسوجات پنبه ای لانکاشر باشد که از پنبه وارداتی خاص مصر استفاده می کرد. احتمالاً غیر ممکن به نظر می رسد تا راه سیمارک را مسدود کند ولی محمد علی در وضعیت بسیار ضعیف تری قرار داشت همان طوری که متکی بر حمایت بریتانیا در حفظ نیمه استقلال مصر از امپراتوری عثمانی بود. بنابراین مصر مجبور به برکنار گذاشتن تلاش هایش برای صنعتی کردن شد و مجبور گردید در عوض متکی بر صادرات پنبه خام برای در آمد هایش شود. تا خیلی پس از آن در قرن بیستم بود که مصر توانست دوباره آغاز کند خیلی طولانی پس از آن همه کشورهای اروپایی به عنوان قدرت های صنعتی موفق ظهور کردند.
دلیل عمده سقوط دراز مدت قیمت های کالای اولیه برای کشورهای در حال توسعه توسط رائول پربیش اقتصاد دان آرژانتینی گرد آوری شد به میزان گسترده ای براساس قیمت های قطع بولیوی قهوه برزیلی و کائو چوی آمریکای مرکزی بود. داده های بهای طولانی مدت برای خاورمیانه بیشتر سطحی و سر دستی هستند ولی راجو آون یک سری بهای طولانی مدت برای صادرات پنبه خام مصر گرد آوری کرده که قیمت های در حال سقوط را طی اکثر دوره 1900-1880 و دوباره از 1910 به بعد نشان می دهد. تولید پنبه مصر با کمک بریتانیا در پی جنگ داخلی آمریکا و از بین رفتن بردگی در ایالات هم پیمان (ائتلافی) گسترش پیدا کرد. با پنبه ایالات جنوبی که گران تر شد ماهیت کار فشرده برداشت محصول ارائه شد. مصر به عنوان جای گزین ارزان و قابل اعتماد منبع تأمین و عرضه برای آسیاب های لانکاشر به شمار می رفت. بندر اسکندریه توسعه پیدا کرد و راه آهن آسودان ساخته شد. این امر به عنوان نخستین مرحله پروژه عمده برای اتصال هم دارایی های امپراتوری بریتانیا در آفریقا از دماغه امیدنیک تا قاهره دیده شد. این پروژه هرگز کامل نشد ولی راه آهن آسوان اهمیت تجاری عمده ای برای صادرات پنبه دارد. پنبه خام هم چنان یکی از صادرات مهم مصر می باشد ولی توسعه پنبه چینی مکانیزه در ایالات متحده در دهه 1960 امتیاز کار و هزینه کار مصر را تخریب کردند. معرفی و رائه الیاف های بافت انسان همه تولید کنندگان را آسیب رساند. اگر چه دهه 1980 گردشی در مد به صورت برگشت به الیاف طبیعی مشاهده کرد که برای مصر نوعی منفعت به همراه آورد. این قصه رقابت از کشورهای دیگر و مواد جایگزین هم در مورد کالاهای اولیه خاور میانه ای دیگر به کار رفت. تولید ابریشم که توسط فرانسه در حول و حوش کوه لبنان در قرن نوزدهم توسعه یافت صنعت مزبور در لیون را با مواد خام عالی (ظریف) تأمین کرد. مسیحیان لبنانی به ویژه از این توسعه استفاده بردند ولی رقابت از ابریشم ارزان تر خاور دوری اکثراً از چین ، تولید خاورمیانه را غیر اقتصادی کرد. همان مشکلات برای توتون ترکی ، که برای بازار حمل می کنند برخاست در حالی که مناطق رشد یابنده ایالات متحده و افریقای جنوبی سلطه تجاری در عرضه های جهانی به دست آوردند. تصویر متشابهی از قهوه یمنی بر خاست که نسبت به تولید کنندگان آمریکای لاتین که حیطه های بزرگ تجاری توسعه داده اند از بین رفته است. در نتیجه قهوه یمنی مورد نادر جدیدی شد که طعم و مزه آن برای تعداد معدودی خارج از شبه جزیره عربستان شناخته شده است.
حتی فاجعه آمیزتر سرنوشت صنعت مروارید خلیج است. در خلال دو دهه نخست قرن بیستم صنعت صید مروارید در خلیج به سرعت گسترش پیدا کرد غواصان مروارید های طبیعی غنی را از بسترهای صرف خارج از جزیره بحرین و شبه جزیره قطر صید می کنند. مروارید ها توسط dhew بارگیری می شود کشتی های سنتی خلیج و به بمبی ارسال می شوند. جایی که آنها تفکیک می شده و درجه بندی می شوند. پس از آن مجدداً به اروپا و آمریکای شمالی صادر شده به عنوان جواهرات به فروش می رسند. در خلال دهه 1920 زمانی که نخ های طولانی مرواریدها در سطح بالایی مرسوم بود راندمان و بازده و فروش اوج گرفت. خلیج مزبور سنجشی از پیشرفت برخوردار بود. حداقل مالکان dhew اگر خود غواصان از خودشان نباشند. در دهه 1930 ژاپنی ها مروارید کشت شده را توسعه دادند که جای گزین بسیار ارزان تر و از نظر کیفیت نسبت به مرواریدهای طبیعی متناسب تر می باشد. کشت صرف ........... نبود.
توسعه اقتصادی خاورمیانه d33333