لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 80
مقدمه
سخن درباره ی شاعری که هشت قرن ونیم بلندترین قله داستان سرایی ادبیات فارسی را دراختیار داشت وستارگان ادب را زیردست نشانده وبا مهر فلک همبر شده آسان نیست ، خوبتردانان نتوانستند درخور میدان سخنش گویی زنند ورقیبانی که دعوی برابری داشتند به غبار سمندش نرسیدند وشرمگین وسرانداخته بخاک نشستند.چه بسیار کسانی که خسرو وشیرین ولیلی ومجنون را سراسر پیوستند اما درپایان به قصورخود واستادی اواعتراف کردند ، طبق گفته ی وی:
میدان سخن مراست امروز به زین سخنی کراست امروز
هنراوآینه ای است پاک که چهره ها ویافته ها وبافته ها ی مدعیان را نشان می دهد. بسیار اندک اند کسانی که به صفا وپاکی وقدرت جلوه گری آینه بیندیشند با این وجود همچنان ستیغ سرکش ودست نیافتنی بزم سرایی را دراختیار دارد ویکی از خدمات برجسته اش اینست که شاعری را ازمصطبه آزاد وصومعه بنیاد کرده وبه خدمت معرفت نفس ومعرفت خالق درآورده است .
شعربمن صومعه بنیاد شد شاعری از مصطبه آزاد شد
نامش ابومحمد الیاس بن یوسف بن مؤید معروف به نظامی گنجوی وآینه غیب جادو سخن جهان- ملک الملوک فضل ،درحدود سال 540هجری در گنجه بدنیا آمد ودرحدود سال 606 در همان شهر دیده از جهان فرو بست .بزرگترین شاعر بزم سرای ایران ئصاحب مکتبی خاص واز نوآوران بزرگ قرن 6 هجری است.
نظامی درلفظ ومعنی وموضوع مبتکر است وطراوت وتازگی در کلام او موج می زند وبه همین سبک تازه سبب شده که اورا در بعضی جاها مطرزی بنامند. نظامی معتقد است سبب گذشت زمان در فنون مختلف به نوآوری احتیاج می افتدهمانطور که درموسیقی آهنگهایی که ممتاز وسرآهنگ شناخته شده اند بعد ازمدتی ناخوشایند می شوند وبه آهنگ جدید نیاز می افتد.
اینک گزیده ای از زندگی وشرح احوال وآثار وی را درین مجموعه بطورمختصر گردآورده ایم.
نام ونسب
نام ونسب وی را عموماً الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید ضبط کرده اند .تقی الدین اوحدی در خلاصةالاشعار وزبدةالاکار نام ونسبش را احمد بن یوسف بن مؤید وکنیه اش را ابومحمد ولقبش را نظام الدین آورده است . برخی دیگر از مؤلفان لقب اورا جمال الدین ضبط کرده اند .در لیلی ومجنون،نظامی خود نام ونسب خویش را بدین گونه آورده است:
مادر که سپند یار زادم با درع سپند یار زادم
درخط نظامی ارنهی گام بینی عدد هزارو یک نام
والیاس کالف بری زلامش هم با،نود ونهست نامش
زین گونه هزارویک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
هم فارغم از کشیدن رنج هم ایمنم از بریدن گنج
چون تخلص وی «نظامی» بحساب جمل هزارویک می شود وهزارو یک عدد نامهای خداست والیاس بحساب جمل 102 است،والف ویا را که سه باشد از آن کم بکنند99 می ماند که شماره ی اسماء حسنیست مراد اینست که در پناه اسماء الله و اسماءحسنی می زیسته است.از این ابیات مسلم می شود که نام او الیاس بوده است.
دربعضی نسخ خطی چنین ضبط شده است:
یارب تو مرا کاویس نامم در عشق محمدی تمامم
وبهمین جهت در سی وچهار سال پیش من بخطاءپنداشته بودم که شاید مراداواز این بیت، این باشد که «ویس»یا «اویس» نام داشته است ولی مرحوم وحید دستگردی بدین گونه اصلاح کرده است که مراد وی اینست که ویرا چون اویس قرنی عاشق نام محمد دانند واین اصلاح کاملا ًبجاست.
دربسیاری ازکتابهای قدیم تخلص وی را«نظامی مطرزی» ضبط کرده اند.چنانکه تقی الدین اوحدی کاشانی هم درخلاصةالاشعار تصریح می کند که :« در کتب تواریخ بنظامی مطرزی اشتهار دارد.» چون قوامی گنجوی شاعر معروف قرن ششمکه درهمان شهرودر همان زمان می زیسته نیز بنام «قوامی مطرزی»خوانده شده است.برخی از تذکره نویسان قوامی را که گویند در گنجه بخبازی مشغول بوده است برادر وی ووبرخی دیگر عم وی دانسته اند.اما نظامی در آثار خویش همه ی کسان خود را نام برده بنام وی اشارتی نکرده است واگر شاعری معروف چون قوامی خویشاوندی با او داشت قطعاً اشاره می کرد.
شرح احوال وآثار نظامی گنجوی