رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره پرنسس کوچولو

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله کامل درباره پرنسس کوچولو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

«پرنسس کوچولو»

رالف کریو به همراه دختر کوچکش سارا در هند زندگی می کند. او مرد ثروتمندی است و زمانی که سارا به دنیا آمد به مدرسه ی خانم میچینند در لندن فرستاده شد. خانم میچینند بسیار خوش برخورد است. او دخترهایی با پدرهای پولدار و ثروتمند را دوست دارد بخاطر اینکه این برای مدرسه اش بسیار خوب است. آقای کریر سارا را خیلی دوست دارد و لباسهای زیبای زیادی به همراه کتاب ها و عروسکهای زیبا برای او خریداری می کند. خانم میچین در حالی که می خندد به خواهرش می گوید: سارا شبیه به یک شاهزارده ی کوچک شده تا یک دختر مدرسه ای آقای کریو به محل کار خود در هند باز می گردد و سارا زندگی جدیدی را در مدرسه آغاز می کند. او دختر مهربان و گرم و صمیمی است همه او را دوست دارند و به زودی با او دوست می شوند. (دوستهای زیادی پیدا خواهد کرد) اما تا زمانی که شما ثروتمند هستید همه دوست شما هستند. زمانی که سارا یازده ساله شد اتفاق های وحشتناک زیادی برای او رخ داد و خبرهای ناراحت کننده ای از هند به گوشش رسید. سارای بیچاره بسیار ناراحت بود و خیلی زود متوجه شد که دوستان واقعی چه کسانی هستند.

«مدرسه ای در انگلستان»

در یک روز سرد زمستانی دختر کوچک و پدرش به لندن رسیدند سارا دختری 17 ساله است او موهای مشکی بلند با چشمانی سبز داشت . سارا در کالسکه کنار پدرش نشسته بود و از پنجره ی کالسکه خانه ها و آسمان تیره و دلگیر لندن را تماشا می کرد. آقای کریو از سارا پرسید به چه چیزی فکر می کنی؟ خیلی ساکت هستی و دستش را به گردن دخترک انداخت. سارا گفت: به خانه ی خودمان در هند فکر می کنم و خورشید گرم و آسمان آبی اش. پدر من فکر نمی کنم انگلستان را خیلی دوست داشته باشم. رالف گفت: البته هند با اینجا خیلی متفاوت است اما تو باید به مدرسه در لندن بروی و من باید برای کارکردن به هند بازگردم. سارا گرفت بله پدر متوجه ام. اما من می خواهم همراه شما باشم لطفاً با من به مدرسه بیایید من می توانم دریادگیری درسها به شما کمک کنم. آقای کریو می خندید اما خوشحال نبود چون سارا را خیلی دوست داشت و اصلا دلش نمی خواست بدون سارا بازگردد. مادر سارا مرده بود و سارا دختر تنهایی بود. پدر و دختر دوستان خوبی برای یکدیگر بودند .

آنها به زودی به مدرسه ی دخترانه میچیننر و خانه بزرگی که در آن مدرسه بود رسیدند. خانم مین چین قد بلندی داشت و لباس مشکی بلندی بر تن کرده بود . او به سارا نگاه کرد و لبخند بزرگی به لبانش نقش بست . او به آقای کریر گفت: چه دختر زیبایی ! سارا ساکت ایستاده بود و خانم میچینند را نگاه می کرد. سارا پیش خود فکر می کرد که برای چه اینجاست. من که زیبا نیستم پس او برای چه این جمله را گفت؟ سارا زیبا نبود اما پدر ثروتمندی داشت. و خانم میچننر دخترهایی با پدرهای ثروتمند را خیلی دوست داشت. بخاطر اینکه هم برای مدرسه اش و هم برای خانم میچیننر بسیار خوب و مفید بودند. آقای کریر به خانم میچیننر کفت: سارا دختر خوبی است . مادر او در فراسته بود (فرانسوی بود) و سارا خیلی خوب فرانسوی صحبت می کند. او عاشق کتاب هایش است و تمام وقت آنها را می خواند. اما او باید کمی وقت خود را به بازی کردن با دخترها سپری کند و دوستان جدیدی پیدا کند. خانم میچیننر گفت:‌بله البته و دوباره خندید. آقای کریر گفت : سارا اینجا خیلی خوشحال است . آقای کریو یک هفته در لندن ماند و با سارا به خرید رفتند و لباس های زیبا و گران قیمتی برای سارا خرید. او همچنین کتاب های زیادی برای دخترک خرید و همچنین گلهای زیبایی برای اتفا او و یک عروسک بزرگ با لباس زیبا. خانم میچیننر خندید و به خواهر کوچکش گفت: آن همه پول برای این لباس آن هم برای دختر بچه ی 7 ساله. او یک شاهزاده کوچک است نه یک دختر مدرسه ای. زمانی که آقای کریر به لندن رسید بسیار ناراحت بود. سارا هم همچنان ناراحت بود اما سارا هرگز گریه نمی کرد سارا روی صندلی در اتاقش نشست و درباره ی پدرش که در کشتی است و در حال بازگشت به هند است فکر می کرد. او به عروسکش می گفت: پدر می خواهد مرا خوشحال کند. من او را خیلی دوست دارم و می خواهم که دختر خوبی برای پدرم باشم. بنابراین باید خوشحال باشم. عروسک او بزرگ و بسیار زیبا بود اما نمی توانست جواب سارا را بدهد. سارا به زودی دوستان جدید در مدرسه پیدا خواهد کرد. بعضی از دختران ثروتمند دوستان خوبی نیستند. آنها فکر می کنند خیلی مهم هستند بخاطر اینکه ثروتمند هستند (پول دارند) و چیزهای گران قیمت زیادی دارند اما سارا متفاوت بود.او لباسهای زیبایی که پدرش برای او خریده بود و همچنین عروسکش را دوس داشت اما او علاقه ی بیشتری به مردم، کتابها و گفتن داستان نشان می داو او مهارت خوبی در گفتن داستان داشت. دختر باهوشی بود و دخترهای دیگر دوست داشتند که به داستان های او گوش بدهند. داستانهای و درباره ی پادشاهان ،‌ملکه ها، پرنسس ها و کشورهای شگفت انگیز مقابل دریاها بود.ارمنگارد بهترین دوستش از او پرسید: درباره ی آنها به چیزهایی فکر می کنی ؟ و سارا جوب داد: من عکس های آنها را در سرم (ذهنم ) تصور می کنم به خاطر همین داستان گفتن درباره ی آنها راحت و آسان می شود. ارمنگا رد با هوش نبود او هرگز نمی توانست درسهای مدرسه اش را به یاد بیاورد و خانم میچننر همیشه از دست او عصبانی می شد. سارا اغلب در درسها به ارمنگارد کمک می کرد. سارا گفت : ارمنگارد تو باید بیاد بیاوری که پادشاه فرانسه لویی شانزدهم کیست؟ جنب این یک داستان درباره ی او یک روز در سال 1972.....

و بنابراین ارمنگارد درسهایش را از میان داستانهای سارا یاد می گرفت و سارا را خیلی دوست داشت. اما همه با سارا دوست نبودند. لاوینیا دختر کوچکتر بود. قبل از اینکه سارا بیاید لاوینیا ثروتمند بود و برای مدرسه خیلی مهم به شمار می آمد. اما پدر سارا از پدر لاوینینا ثروتمند تر بود. بنابراین الان سالار از لاوینیا مهمتر بود و به همین دلیل لاوینیا او را دوست نداشت. سارا با هوش بود و این لاوینیا را ناراحت می کرد. او خوب فرانسوی صحبت می کرد .لباسهایش زیبا بودند و می توانست خوب آواز بخواند و از همه مهمتر اینکه ثروتمند بود. البته که خانم میچیننر سارا را خیلی دوست داشت. زمانی که لاوینیا به سارا کنایه می زد او جوابی نمی داد و توجهی نمی کرد . بعضی اوقات آسان نبود اما سارا مهربان و صمیمی بود و دوست نداشت کسی از او عصبانی بشود.

«الماسهایی در معدن»

پدر سارا بیشتر اوقات برای او نامه می نوشت و سارا هم عاشقانه پاسخ نامه های او را می داد. روزی یک نامه ی هیجان انگیز به او رسید. آن نامه به اندازه ای شگفت انگیز بود که همه درباره ی آن صحبت می کردند. آقای کریر در نامه ای به سارا نوشته بود: دوست من از من درخواست کرده است که با او به کار در معدن مشغول شوم،‌او نوشته بود مدنهایی در نورتبرون هند وجود دارند و یک ماه پیش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره پرنسس کوچولو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد