لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
فلسفه اخلاق در کشورما شاید یکی از ناشناخته ترین و مهجورترین شاخه های فلسفه باشد. اگر از این ناآشنایی فلسفه اخلاق بگذریم ، خود فلسفه هم در کشور ما جایگاه مناسبی ندارد. البته این مسئله دوم به هیچ وجه خاص ایران نیست و اصولا رشته های بسیار نظری که فاقد نتایج قابل لمس باشند در تمامی دنیا طرفدار چندانی را به خود جلب نمی کنند. شاید خواننده ای که کمی در فلسفه و حوزه اندیشه دست داشته باشد این اشکال را سریع به جامعه و فرهنگ مصرفی و منحط ما نسبت دهد. اما واقعیت اینجاست که این وضعیت اسف بار بیش از همه ناشی از عملکرد خود فلاسفه است تا مردم. به راستی مدتهاست که فلسفه نقش آنچنانی در زندگی بعهده ندارد. دورانی که فلاسفه پرچمدار حقیقت و آزادی بودند مدتهاست سپری شده و جای آن را اندیشمندانی گرفته اند که سخنان پیچ در پیچ و نامفهوم آنها نه تنها گوش آزار است بلکه نتیجه ای هم در برندارد. می شود گفت که رابطه فلسفه با زندگی روزمره مردم مدتهاست که قطع شده و آنهم نه از سوی مردم ، بلکه از سوی خود فلاسفه. بنابراین عاجل ترین وظیفه فلاسفه و فلسفه دانها بیش از آنکه نظریه های بدیع باشد ، برقراری ارتباط با زندگی روزمره و مسائل خاص آن است. از آنجایی که تاکید من در اینجا بیش از همه بر فلسفه اخلاق است تا شاخه های دیگر فلسفه ، سعی خواهم کرد وظیفه خود را در قامت کسی که به فلسفه می پردازد در برقراری این ارتباط به انجام برسانم. این تلاش من در قالب شاخه ای از فلسفه می گنجد که به آن «فلسفه اخلاق کاربردی» می گویند. بصورت خلاصه آنکه فلسفه اخلاق کاربردی سعی دارد نتایج نظریه های اخلاق را در زندگی روزمره ما مورد استفاده قرار دهد. بگذارید بیش از این به مطالب انتزاعی نپردازیم و با یک مسئله ملموس تر آشنا شویم.
مدتی است که داستان منتشر شدن فیلم کوتاهی از زندگی شخصی یک هنرپیشه مشهور در جامعه سر و صدای بسیاری بپا کرده است. صرف نظر از حقیقت یا کذب اصل داستان ، بعضی جوانب این مسئله بسیار تامل برانگیز است. بیاد دارم که چندی پیش یکی از دوستان برایم پیغامی فرستاده بود مبنی بر اینکه «برای احترام و حفاظت از حریم شخصی افراد» از دیدن این فیلم خودداری کنید. این عکس العمل و بسیاری از گفتگوهایی که در حول و حوش آن شکل گرفته است من را برانگیخته است تا از دیدگاهی متفاوت , دقیقتر در این مسئله کنکاش کنم. این دیدگاهی است که آنرا فلسفه اخلاق کاربردی می نامند. من قصد ندارم در اینجا پاسخ قطعی و راهنمای عملی در اختیار دیگران قرار بدهم چون بنظر می رسد که وظیفه ما بیش از پیچیدن نسخه های حاضر و آماده ، دادن وضوح بیشتر به مسئله است. بنابراین در صورتی که خواننده ای به دنبال جوابهای قاطع این نوشته را می خواند به او پیشنهاد می کنم وقت خود را بیش از این به هدر ندهد. در عین حال به عنوان یک انسان مدرن اگر سخن کانت را بپذیریم ، وظیفه ما خودآیینی است. یعنی اینکه خود ما عامل تصمیمات خود باشیم نه اینکه وظیفه تصمیم گرفتن برای خود را به دیگری بسپاریم و از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کنیم.
بگذارید ببینیم سئوال اساسی در این ماجرا چیست. به یاد داشته باشید که فلسفه و بصورت کلی دانش ما همواره بر حول سئوالها شکل می گیرد. بنابراین پیدا کردن سئوال اساسی در اینجا اهمیت خاصی دارد. ماجرا از این قرار است که بخشی از زندگی شخصی یک انسان که مردم با چهره اجتماعی او آشنا هستند در سطح اجتماع پخش شده است و افراد زیادی نیز آنرا مشاهده کرده اند. سئوال در اینجا یک چیز است «آیا از نظر اخلاقی ما مجاز هستیم این فیلم را مشاهده کنیم ؟». ممکن است مسئله از دیدگاه افراد دیگر جور دیگری بنظر بیاید. برای مثال سئوال اصلی می تواند این باشد که «آیا از نظر مذهبی ما مجاز هستیم این فیلم را مشاهده کنیم؟». در عین حال بنظر می رسد که بین این دو سئوال تضاد واقعی نهفته نباشد. احادیث و روایات بسیار مستندی وجود دارد که دستورات دینی همواره با عقلانیت سازگار هستند. در واقع «آنچه عقل به آن حکم می کند ، دین هم همان را تجویز می کند». در عین حال بسیاری از فلاسفه مذهبی مثل کانت که در حوزه اخلاق تحقیق کرده اند معتقد هستند که هیچ تضادی میان اعتقادات دینی و عقلانیت اخلاقی وجود ندارد. بنابراین من تصور می کنم هرپاسخی که از نظر اخلاقی به این سئوال داده شود در نهاد خود با دین تضادی ندارد و با آن تطبیق می کند. از آنجایی که دانش من در حوزه دین و مذهب به میزانی نیست که از دیدگاه دینی بتوانم این سئوال را پاسخ دهم به همان سئوال اول می پردازم.
«آیا از نظر اخلاقی ما مجاز هستیم این فیلم را مشاهده کنیم ؟». به عبارت دیگر «آیا از نظر اخلاقی ما مجاز هستیم در مسائل شخصی افراد بدون اگاهی و رضایت آنها سرکشی کنیم؟». بگذارید یک نظریه رایج در فلسفه اخلاق که نظریه کانت است را در اینجا مورد استفاده قرار دهیم. کانت معتقد بود کاری اخلاقی است که رواج آن در میان تمام افراد تناقض منطقی ایجاد نکند. تصور کنید ما اینگونه تصمیم بگیریم که از حالا تمامی افراد مجاز باشند بدون اجازه دیگران در حوزه خصوصی آنها سرکشی کنند. اصولا در اینصورت حوزه خصوصی و شخصی معنایی خواهد داشت ؟ مگر نه اینکه حوزه خصوصی
فلسفه اخلاق